بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = توحید صفاتی | | موضوع مرتبط = توحید صفاتی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = توحید صفاتی | ||
| مداخل مرتبط = [[توحید صفاتی در حدیث]] - [[توحید صفاتی در کلام اسلامی]] - [[توحید صفاتی در اخلاق اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[توحید صفاتی در قرآن]] - [[توحید صفاتی در حدیث]] - [[توحید صفاتی در کلام اسلامی]] - [[توحید صفاتی در اخلاق اسلامی]] - [[توحید صفاتی در معارف و سیره علوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[علامه حلی]]، آراء در این مسأله را اینگونه باز گفته است: «[[اصحاب]] ما ([[شیعه امامیه]]) و اکثر معتزله معتقدند که [[خداوند]] [[قادر]]، عالم و [[حی]] است لذاته، یعنی [[ذات خداوند]] از همه ذوات متمیز است و با این تمیز ذاتی، از ویژگی صحة الفعل و [[تبین]] اشیاء برای او و عدم استحاله [[قدرت]] و [[علم]] برخوردار است و به ذاتی (حقیقتی) غیر از ذات خود برای این اوصاف نیاز ندارد. [[کرامیه]] و [[اشعریه]] معتقدند باید به ذات خداوند معنایی که قدرت نامیده میشود [[قائم]] باشد، تا صدور فعل از او امکان داشته باشد {{عربی|حتى يصح منه الفعل}}. و به خاطر آن به صفت قادر، وصف شود و باید معنایی به ذات او قائم باشد که آن علم است تا اِحکام فعل (انجام فعل محکم) از خداوند ممکن باشد و به خاطر آن به صفت عالم، وصف شود. [[ابوهاشم]] و پیروان او گفتهاند: خداوند به خاطر آنکه ذاتش دارای احوال ویژهای است، به این صفات، وصف میشود و اگر این حالات نبود، به صفات قادر، عالم، حی موجود و نظایر آنها، وصف نمیشد. مقصود آنان از حال، صفتی است برای موجود که به وجود یا عدم وصف نمیشود<ref>حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت، ص۷۳-۷۴.</ref>. | [[علامه حلی]]، آراء در این مسأله را اینگونه باز گفته است: «[[اصحاب]] ما ([[شیعه امامیه]]) و اکثر معتزله معتقدند که [[خداوند]] [[قادر]]، عالم و [[حی]] است لذاته، یعنی [[ذات خداوند]] از همه ذوات متمیز است و با این تمیز ذاتی، از ویژگی صحة الفعل و [[تبین]] اشیاء برای او و عدم استحاله [[قدرت]] و [[علم]] برخوردار است و به ذاتی (حقیقتی) غیر از ذات خود برای این اوصاف نیاز ندارد. [[کرامیه]] و [[اشعریه]] معتقدند باید به ذات خداوند معنایی که قدرت نامیده میشود [[قائم]] باشد، تا صدور فعل از او امکان داشته باشد {{عربی|حتى يصح منه الفعل}}. و به خاطر آن به صفت قادر، وصف شود و باید معنایی به ذات او قائم باشد که آن علم است تا اِحکام فعل (انجام فعل محکم) از خداوند ممکن باشد و به خاطر آن به صفت عالم، وصف شود. [[ابوهاشم]] و پیروان او گفتهاند: خداوند به خاطر آنکه ذاتش دارای احوال ویژهای است، به این صفات، وصف میشود و اگر این حالات نبود، به صفات قادر، عالم، حی موجود و نظایر آنها، وصف نمیشد. مقصود آنان از حال، صفتی است برای موجود که به وجود یا عدم وصف نمیشود<ref>حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت، ص۷۳-۷۴.</ref>. | ||
[[محمد بن احمد خواجگی شیرازی]]، علاوه بر [[حکما]]، [[صوفیه]]، [[مشایخ]] [[معتزله]]، مشایخ و محققان [[اهل سنت]] را نیز از طرفداران [[نفی]] زیادت [[صفات ذاتیه]] با [[ذات الهی]] دانسته و گفته است: «آنچه مشایخ [[اشاعره]] گفتهاند که [[صفات خداوند]]، نه او است و نه غیر او {{عربی|صفاته تعالى لا هو و لا غيره}} به همان معنایی است که حکما گفتهاند، چه مراد آن است که {{عربی|«لا هو» بحسب المفهوم و الاعتبار، «و لا غيره» بحسب الخارج}}، و حمل [[کلام]] ایشان بر غیر این معنا [[باطل]] است. وی [[اعتقاد]] به زیادت صفات بر ذات را [[عقیده]] برخی از اشاعره دانسته است<ref>خواجگی شیرازی، محمد بن احمد، شرح فصول نصیریه، ص۶۳- ۶۴.</ref>. | [[محمد بن احمد خواجگی شیرازی]]، علاوه بر [[حکما]]، [[صوفیه]]، [[مشایخ]] [[معتزله]]، مشایخ و محققان [[اهل سنت]] را نیز از طرفداران [[نفی]] زیادت [[صفات ذاتیه]] با [[ذات الهی]] دانسته و گفته است: «آنچه مشایخ [[اشاعره]] گفتهاند که [[صفات خداوند]]، نه او است و نه غیر او {{عربی|صفاته تعالى لا هو و لا غيره}} به همان معنایی است که حکما گفتهاند، چه مراد آن است که {{عربی|«لا هو» بحسب المفهوم و الاعتبار، «و لا غيره» بحسب الخارج}}، و حمل [[کلام]] ایشان بر غیر این معنا [[باطل]] است. وی [[اعتقاد]] به زیادت صفات بر ذات را [[عقیده]] برخی از اشاعره دانسته است<ref>خواجگی شیرازی، محمد بن احمد، شرح فصول نصیریه، ص۶۳- ۶۴.</ref>. | ||
[[ملا علی قاری]] نیز گفته است: «[[صحابه]] و [[تابعین]] و سایر مجتهدین بر این مطلب [[اجماع]] داشتند که هر یک از صفات خداوند، نه او است و نه غیر او {{عربی|لا هو و لا غيره}} و معنای آن این است که به حسب مفهوم، (عین) او نیستند و به حسب وجود خارجی، غیر او نمیباشند؛ زیرا مفهوم صفات، غیر از مفهوم ذات است، | [[ملا علی قاری]] نیز گفته است: «[[صحابه]] و [[تابعین]] و سایر مجتهدین بر این مطلب [[اجماع]] داشتند که هر یک از صفات خداوند، نه او است و نه غیر او {{عربی|لا هو و لا غيره}} و معنای آن این است که به حسب مفهوم، (عین) او نیستند و به حسب وجود خارجی، غیر او نمیباشند؛ زیرا مفهوم صفات، غیر از مفهوم ذات است، لکن به اعتبار ظهورات آنها در [[کائنات]]، مغایر ذات نمیباشند<ref>قاری حنفی، ملاعلی، شرح الفقه الاکبر، ص۴۹.</ref>. بر فرض [[درستی]] این مدعا، دیدگاه مزبور مربوط به قدمای اهل سنت است، اما آنچه [[ابوالحسن اشعری]] و [[پیروان]] او به آن معتقدند، زیادت [[واقعیت]] صفات ذاتیه و ثبوتیه بر [[ذات خداوند]] است، هر چند از به کار بردن لفظ مغایرت با ذات، اجتناب میکنند. | ||
[[عالمان]] [[اباضیه]] - تنها [[فرقه]] باقی مانده از [[خوارج]] که [[مذهب]] خود را مذهب [[اعتدال]] میدانند - به عینیت صفات ذاتیه [[خداوند]] با ذات الهی تصریح و تأکید کردهاند<ref>ثمینی مصعبی، عبدالعزیز، کتاب معالم الدین، ج۱، ص۲۱۶؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة مذهب اسلامی معتدل، ص۲۸.</ref>. [[عالمان زیدیه]] نیز منکر زیادت صفات بر ذات هستند<ref>هارونی، احمد بن الحسین، التبصرة فی التوحید و العدل، ص۳۵؛ سلطانی، مصطفی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید صفاتی (مقاله)|مقاله «توحید صفاتی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۷۰.</ref> | [[عالمان]] [[اباضیه]] - تنها [[فرقه]] باقی مانده از [[خوارج]] که [[مذهب]] خود را مذهب [[اعتدال]] میدانند - به عینیت صفات ذاتیه [[خداوند]] با ذات الهی تصریح و تأکید کردهاند<ref>ثمینی مصعبی، عبدالعزیز، کتاب معالم الدین، ج۱، ص۲۱۶؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة مذهب اسلامی معتدل، ص۲۸.</ref>. [[عالمان زیدیه]] نیز منکر زیادت صفات بر ذات هستند<ref>هارونی، احمد بن الحسین، التبصرة فی التوحید و العدل، ص۳۵؛ سلطانی، مصطفی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید صفاتی (مقاله)|مقاله «توحید صفاتی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۷۰.</ref> | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
[[رده:توحید صفات]] | [[رده:توحید صفات]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |