بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
علّت نامگذاری این گروه به»شرطة الخمیس«آن است که: خمیس به [[لشکر]] گفته میشود، چون از پنج بخش تشکیل میشود: مقدمه، ساق، [[میمنه]]، [[میسره]] و [[قلب]] <ref>نهایۀ ابن اثیر، مجمع البحرین</ref> و [[شرطه]] به آن گروه پیشتاز و پیشگام گفته میشود که در اولین [[رویارویی]] با [[دشمن]] حضور مییابد و به عنوان نیروی زبده و برگزیدۀ [[حاکم]] وارد عمل میشود<ref>تاج العروس، نیز تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص۱۹۵</ref> گروه شرطة الخمیس با [[امیر مؤمنان]] [[پیمان]] [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بودند و همیشه [[گوش به فرمان]] و آماده و پا در رکاب بودند و در پی هر مأموریتی فرستاده میشدند، بیدرنگ میرفتند. این گروه، نشان مشخص داشتند که با آن شناخته میشدند. شمار آنان را تا چهل هزار هم گفتهاند<ref>الغدیر، ج ۲ ص۷۱</ref>. | علّت نامگذاری این گروه به»شرطة الخمیس«آن است که: خمیس به [[لشکر]] گفته میشود، چون از پنج بخش تشکیل میشود: مقدمه، ساق، [[میمنه]]، [[میسره]] و [[قلب]] <ref>نهایۀ ابن اثیر، مجمع البحرین</ref> و [[شرطه]] به آن گروه پیشتاز و پیشگام گفته میشود که در اولین [[رویارویی]] با [[دشمن]] حضور مییابد و به عنوان نیروی زبده و برگزیدۀ [[حاکم]] وارد عمل میشود<ref>تاج العروس، نیز تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص۱۹۵</ref> گروه شرطة الخمیس با [[امیر مؤمنان]] [[پیمان]] [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بودند و همیشه [[گوش به فرمان]] و آماده و پا در رکاب بودند و در پی هر مأموریتی فرستاده میشدند، بیدرنگ میرفتند. این گروه، نشان مشخص داشتند که با آن شناخته میشدند. شمار آنان را تا چهل هزار هم گفتهاند<ref>الغدیر، ج ۲ ص۷۱</ref>. | ||
[[ابی الجارود]] میگوید: به [[اصبغ بن نباته]] گفتم: [[جایگاه امیر المؤمنین]] میان شما چگونه بود؟ گفت: نمیدانم چه میگویی! جز اینکه شمشیرهای ما بر دوش ما بود و هر که را اشاره میکرد، از پا درمیآوردیم.<ref> اختصاص، ص۶۵</ref> و مردی به [[اصبغ]] گفت: چه شد که شما شرطة الخمیس نامیده شدید؟ گفت: ما شهادت را برای آن [[حضرت]] تضمین کردیم، او هم [[فتح]] را برای ما.<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص۴۶۵</ref> [[امام صادق]] {{ع}} آن [[یاران]] [[جان]] برکف و فدایی را | [[ابی الجارود]] میگوید: به [[اصبغ بن نباته]] گفتم: [[جایگاه امیر المؤمنین]] میان شما چگونه بود؟ گفت: نمیدانم چه میگویی! جز اینکه شمشیرهای ما بر دوش ما بود و هر که را اشاره میکرد، از پا درمیآوردیم.<ref> اختصاص، ص۶۵</ref> و مردی به [[اصبغ]] گفت: چه شد که شما شرطة الخمیس نامیده شدید؟ گفت: ما شهادت را برای آن [[حضرت]] تضمین کردیم، او هم [[فتح]] را برای ما.<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص۴۶۵</ref> [[امام صادق]] {{ع}} آن [[یاران]] [[جان]] برکف و فدایی را شش هزار نفر دانسته است: {{متن حدیث|كَانُوا شُرْطَةُ اَلْخَمِيسِ سِتَّةُ آلاَفِ رَجُلٍ أَنْصَارَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ}}<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص۴۶۵، اختصاص، ص۲</ref>. | ||
[[بشر بن عمر همدانی]] میگوید: امیر مؤمنان {{ع}} بر ما گذر کرد و به ما فرمود: در این گروه بمانید، به [[خدا]] قسم پس از اینان، گروهی پیمان بسته بر [[دوزخ]] به [[حکومت]] خواهند رسید. نیز آن حضرت در [[روز]] [[نبرد جمل]] به عبداللّه بن | [[بشر بن عمر همدانی]] میگوید: امیر مؤمنان {{ع}} بر ما گذر کرد و به ما فرمود: در این گروه بمانید، به [[خدا]] قسم پس از اینان، گروهی پیمان بسته بر [[دوزخ]] به [[حکومت]] خواهند رسید. نیز آن حضرت در [[روز]] [[نبرد جمل]] به [[عبداللّه بن یحیی]] حضرمی فرمود: [[بشارت]] باد تو را ای پسر یحیی! همانا تو و پدرت به [[راستی]] از شرطة الخمیس هستید، [[پیامبر خدا]] {{صل}} نام تو و پدرت را در ضمن شرطة الخمیس به من خبر داده است، به [[خدا]] قسم، [[خداوند]] بر زبان پیامبرش این نام را بر شما نهاده است. از برجستهترین چهرههای این گروه، [[اصبغ بن نباته]] بود که در [[جنگها]] از جمله در [[جنگ صفین]] در رکاب علی {{ع}} بود و از طبع [[شعر]] برخوردار بود و در [[نبرد صفین]]، [[حضرت امیر]] او را به [[فرماندهی]] گروه ویژۀ شرطة الخمیس [[نصب]] کرده بود، وی از ذخیرههای علی {{ع}} بود و با آن حضرت [[پیمان]] بر [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بود<ref>{{متن حدیث|كَانَ مِنْ ذَخَائِرِ عَلِيٍّ مِمَّنْ قَدْ بَايَعَهُ عَلَى الْمَوْتِ }}؛ اعیان الشیعه، ج ۳ ص۴۶۵</ref>. | ||
[[ابن اثیر]] گوید: شرطة الخمیس، نخستین کسانی بودند که به [[جنگ]] رو میکردند و پیمان و شرط مینهادند که از جنگ بازنگردند، جز با [[پیروزی]] و [[غلبه]].<ref>نهایه، ابن اثیر، ج ۲ ص۴۶۰</ref> و به تعبیر [[علامه مجلسی]]: | [[ابن اثیر]] گوید: شرطة الخمیس، نخستین کسانی بودند که به [[جنگ]] رو میکردند و پیمان و شرط مینهادند که از جنگ بازنگردند، جز با [[پیروزی]] و [[غلبه]].<ref>نهایه، ابن اثیر، ج ۲ ص۴۶۰</ref> و به تعبیر [[علامه مجلسی]]: «اولین گروه و گردان از [[لشکر]] که در میدان [[نبرد]] حضور مییابد و آمادۀ مرگ است»<ref>{{متن عربی|"أوّل طائفة من الجیش تشهد الوقعة، أوّل کتیبة تشهد الحرب و تتهیّأ للموت"}}؛ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص۱۵۱ به نقل از نهایه و قاموس</ref>. این [[یاران]] ویژه و گردان ضربت که فدائیان [[حضرت علی]] {{ع}} و نیروهای زبدۀ او بودند، از موقعیّت ویژهای برخوردار بودند و از سوی آن حضرت به مأموریتهای ویژه فرستاده میشدند و در جنگها نقش خطشکنی و محافظت از لشکر را برعهده داشتند و در اعزام نیروها در پیشاپیش لشکر حرکت میکردند و [[آمادگی]] کامل برای برخورد با [[دشمن]] داشتند. | ||
در [[شأن]] والای این گروه کافی است بدانیم حضرت به آنان میفرمود: شرط و پیمان ببندید، به خدا قسم این [[عهد]] و شرط بستن شما براساس طلا و نقره نیست، بلکه پیمان برای کشته شدن است. کسانی از [[بنی اسرائیل]] نیز پیش از شما باهم عهد و پیمان بستند، هیچ کدام از آنان [[جان]] نباختند مگر آنکه [[پیامبر]] [[قوم]] خود یا آبادی خود یا پیامبر بر خویش بودند، شما نیز همانند آنانید و همان [[منزلت]] را دارید، جز آنکه [[پیامبر]] نیستید<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲ ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳۳.</ref> | در [[شأن]] والای این گروه کافی است بدانیم حضرت به آنان میفرمود: شرط و پیمان ببندید، به خدا قسم این [[عهد]] و شرط بستن شما براساس طلا و نقره نیست، بلکه پیمان برای کشته شدن است. کسانی از [[بنی اسرائیل]] نیز پیش از شما باهم عهد و پیمان بستند، هیچ کدام از آنان [[جان]] نباختند مگر آنکه [[پیامبر]] [[قوم]] خود یا آبادی خود یا پیامبر بر خویش بودند، شما نیز همانند آنانید و همان [[منزلت]] را دارید، جز آنکه [[پیامبر]] نیستید<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲ ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳۳.</ref> |