جراح بن ابی‌الجراح اشجعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = جراح بن ابی‌الجراح اشجعی | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == با توجه به نسبت اشجعی، وی باید از تیره اشجع بن ریث از قبیله قیس عیلان باشد<ref> ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
خط ۷: خط ۶:
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
با توجه به نسبت اشجعی، وی باید از تیره [[اشجع بن ریث]] از [[قبیله]] قیس عیلان باشد<ref> ر.ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۹.</ref>. برخی ابوالجراح را [[کنیه]] جراح و یک نفر دانسته‌اند<ref>ر.ک: ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۲؛ بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۷۶ و ج۷، ص۵۵.</ref>. از [[عبدالله بن مسعود]] درباره مردی که با زنی [[ازدواج]] کرده، ولی پیش از دخول از [[دنیا]] رفته است، پرسیدند گفت: مهریه او مانند مهریه [[زنان]] است؛ باید عده نگه دارد و [[ارث]] می‌برد. در این هنگام مردی از [[قبیله اشجع]] برخاست و گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} درباره بروع دختر واشق همین [[حکم]] را کرد. [[ابن مسعود]] از او دو [[شاهد]] خواست و مرد اشجعی، جراح و أبوسنان را آورد و بدین ترتیب فتوای ابن مسعود [[تأیید]] شد<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۳.</ref>. [[فقها]] براساس این [[روایت]] [[فتوا]] داده‌اند<ref>ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۳۷۹؛ شافعی، الآم، ج۱، ص۳۰۰ و ج۵، ص۷۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جراح بن ابی‌الجراح اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۸۰.</ref>
با توجه به نسبت اشجعی، وی باید از [[تیره اشجع بن ریث]] از [[قبیله قیس عیلان]] باشد<ref> ر. ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۹.</ref>. برخی ابوالجراح را [[کنیه]] جراح و یک نفر دانسته‌اند<ref>ر. ک: ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۲؛ بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۷۶ و ج۷، ص۵۵.</ref>. از [[عبدالله بن مسعود]] درباره مردی که با زنی [[ازدواج]] کرده، ولی پیش از دخول از [[دنیا]] رفته است، پرسیدند گفت: مهریه او مانند مهریه [[زنان]] است؛ باید عده نگه دارد و [[ارث]] می‌برد. در این هنگام مردی از [[قبیله اشجع]] برخاست و گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} درباره بروع دختر واشق همین [[حکم]] را کرد. [[ابن مسعود]] از او دو [[شاهد]] خواست و مرد اشجعی، جراح و أبوسنان را آورد و بدین ترتیب فتوای ابن مسعود [[تأیید]] شد<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۳.</ref>. [[فقها]] براساس این [[روایت]] [[فتوا]] داده‌اند<ref>ر. ک: طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۳۷۹؛ شافعی، الآم، ج۱، ص۳۰۰ و ج۵، ص۷۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جراح بن ابی‌الجراح اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۸۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[قیس عیلان]] (قبیله)
* [[قیس عیلان]] (قبیله)
* [[بنی‌اشجع]] (قبیله)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۲۲: خط ۲۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۰

آشنایی اجمالی

با توجه به نسبت اشجعی، وی باید از تیره اشجع بن ریث از قبیله قیس عیلان باشد[۱]. برخی ابوالجراح را کنیه جراح و یک نفر دانسته‌اند[۲]. از عبدالله بن مسعود درباره مردی که با زنی ازدواج کرده، ولی پیش از دخول از دنیا رفته است، پرسیدند گفت: مهریه او مانند مهریه زنان است؛ باید عده نگه دارد و ارث می‌برد. در این هنگام مردی از قبیله اشجع برخاست و گفت: رسول خدا (ص) درباره بروع دختر واشق همین حکم را کرد. ابن مسعود از او دو شاهد خواست و مرد اشجعی، جراح و أبوسنان را آورد و بدین ترتیب فتوای ابن مسعود تأیید شد[۳]. فقها براساس این روایت فتوا داده‌اند[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۹.
  2. ر. ک: ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۵۲؛ بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۷۶ و ج۷، ص۵۵.
  3. بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۳.
  4. ر. ک: طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۳۷۹؛ شافعی، الآم، ج۱، ص۳۰۰ و ج۵، ص۷۴.
  5. مرادی نسب، حسین، مقاله «جراح بن ابی‌الجراح اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۸۰.