←مستورد خارجی
جز (جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن') |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== نام و نسب == | == نام و نسب == | ||
بیشتر مورخین و [[ | بیشتر مورخین و [[نسبشناسان]] از مستورد با نام و [[نسب]] مُستَورِد بن عُلَّفَة تیمی (از [[تیم الرباب]]) یاد کردهاند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۸؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۸۲ و....</ref>. لکن در برخی منابع از او با نام [[مستورد بن علقمه]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۲۱</ref>، [[مستورد بن علقه]]<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۲۱۲ و ترجمههای فارسی تاریخ طبری، ج۷، ص۲۷۳۰ و الکامل ابن اثیر، ج۱۰، ص۲۸۲</ref> و [[مستورد بن عقله]]<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۱۷۹)</ref> نیز نام برده شده است که به نظر میرسد دست کم در بیشتر آنها تصحیف یا خطای نگارشی اتفاق افتاده باشد. | ||
در باب نسبت او نیز علاوه بر نظر مشهور که از او با نسبت تیمی از تیم الرباب<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۸؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۸۲؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۲۱ و....</ref> و ضَباری تیمی<ref>از تیرههای پایینتر تیم الرباب. سمعانی، الانساب، ج۸، ص۳۷۵-۳۷۶</ref> یاد کردهاند، برخی نیز او را از [[غطفان]] و از شاخههای [[قبیله]] قیس بن عیلان دانسته<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۲، ص۳۵۲</ref> و برخی او را یربوعی ـ از شاخههای فروتر غطفان ـ<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۳۶۸</ref> خواندهاند. اما به نظر، نسبت تیمی [[مستورد بن علفه]] به واقع نزدیکتر مینماید<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | در باب نسبت او نیز علاوه بر نظر مشهور که از او با نسبت تیمی از تیم الرباب<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۸؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۸۲؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۲۱ و....</ref> و ضَباری تیمی<ref>از تیرههای پایینتر تیم الرباب. سمعانی، الانساب، ج۸، ص۳۷۵-۳۷۶</ref> یاد کردهاند، برخی نیز او را از [[غطفان]] و از شاخههای [[قبیله]] قیس بن عیلان دانسته<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۲، ص۳۵۲</ref> و برخی او را یربوعی ـ از شاخههای فروتر غطفان ـ<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۳۶۸</ref> خواندهاند. اما به نظر، نسبت تیمی [[مستورد بن علفه]] به واقع نزدیکتر مینماید<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== قیام بر معاویه == | == قیام بر معاویه == | ||
در سال ۴۳، مستورد<ref>طبری نام پدر مستورد را، علفه و یعقوبی علقمه ضبط کردهاند.</ref> قیام کرد. وی از جمله مجروحان [[جنگ نهروان]] بود که پس از آن جنگ، به [[ری]] رفته بود. یک سال پس از اینکه [[مغیرة بن شعبه]] [[حاکم کوفه]] یکی از همفکران وی به نام [[حیان بن ظبیان]] را همراه با بیست تن از یارانش در [[کوفه]] دستگیر کرد، مستورد به [[حیره]] آمد. در این هنگام [[مغیره]] از قیام قریب الوقوع خوارج [[آگاه]] شد و [[مردم]] را به مقابله آنها [[دعوت]] کرد. مغیره سه هزار نفر را که عمدتاً از [[شیعیان حضرت علی]]{{ع}} بودند به [[فرماندهی]] [[معقل بن قیس ریاحی]] ـ سردار معروف امیرالمؤمنین علی{{ع}} ـ به سوی آنها روانه کرد. [[خوارج]] از [[حیره]] بیرون آمده بودند و پس از مدتی [[سرگردانی]] به نزدیکی [[مدائن]] رسیدند. پس از زد و خورد شدید و تعقیب و [[گریز]] در حدود [[ساباط]] مدائن، درگیری تن به تن میان [[معقل بن قیس]] و [[مستورد]] صورت گرفت که طی آن مستورد با نیزه ضربتی بر سینه معقل بن قیس زد که از پشت او درآمد؛ [[معقل]] در همان حال با [[شمشیر]] بر سر مستورد ضربتی وارد آورد و او را به [[هلاکت]] رساند و خود نیز به [[شهادت]] رسید. پس از آن [[سپاه]] معقل حملهای سخت به خوارج بردند و همگی آنها را به [[قتل]] رساندند<ref>نک: تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۸-۱۶۱. باید دانست تعبیر «شیعیان» در این نقل طبری، به معنی شیعه اعتقادی که قائل به امامت بلافصل امیرمؤمنان{{ع}} پس از رحلت پیامبر اکرم{{صل}} است، نیست؛ بلکه تا مدتها به هر کس که با امیرمؤمنان{{ع}} به عنوان خلیفه چهارم بیعت کرده و نسبت به آن حضرت عناد نداشت، شیعه میگفتند.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص۳۱۵؛ [[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام]]، ج۲، ص۱۹۱۰.</ref> | در سال ۴۳، مستورد<ref>طبری نام پدر مستورد را، علفه و یعقوبی علقمه ضبط کردهاند.</ref> قیام کرد. وی از جمله مجروحان [[جنگ نهروان]] بود که پس از آن جنگ، به [[ری]] رفته بود. یک سال پس از اینکه [[مغیرة بن شعبه]] [[حاکم کوفه]] یکی از همفکران وی به نام [[حیان بن ظبیان]] را همراه با بیست تن از یارانش در [[کوفه]] دستگیر کرد، مستورد به [[حیره]] آمد. در این هنگام [[مغیره]] از قیام قریب الوقوع خوارج [[آگاه]] شد و [[مردم]] را به مقابله آنها [[دعوت]] کرد. مغیره سه هزار نفر را که عمدتاً از [[شیعیان حضرت علی]]{{ع}} بودند به [[فرماندهی]] [[معقل بن قیس ریاحی]] ـ سردار معروف امیرالمؤمنین علی{{ع}} ـ به سوی آنها روانه کرد. [[خوارج]] از [[حیره]] بیرون آمده بودند و پس از مدتی [[سرگردانی]] به نزدیکی [[مدائن]] رسیدند. پس از زد و خورد شدید و تعقیب و [[گریز]] در حدود [[ساباط]] مدائن، درگیری تن به تن میان [[معقل بن قیس]] و [[مستورد]] صورت گرفت که طی آن مستورد با نیزه ضربتی بر سینه معقل بن قیس زد که از پشت او درآمد؛ [[معقل]] در همان حال با [[شمشیر]] بر سر مستورد ضربتی وارد آورد و او را به [[هلاکت]] رساند و خود نیز به [[شهادت]] رسید. پس از آن [[سپاه]] معقل حملهای سخت به خوارج بردند و همگی آنها را به [[قتل]] رساندند<ref>نک: تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۸-۱۶۱. باید دانست تعبیر «شیعیان» در این نقل طبری، به معنی شیعه اعتقادی که قائل به امامت بلافصل امیرمؤمنان{{ع}} پس از رحلت پیامبر اکرم{{صل}} است، نیست؛ بلکه تا مدتها به هر کس که با امیرمؤمنان{{ع}} به عنوان خلیفه چهارم بیعت کرده و نسبت به آن حضرت عناد نداشت، شیعه میگفتند.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص۳۱۵؛ [[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام]]، ج۲، ص۱۹۱۰.</ref> | ||
==[[مستورد خارجی]]== | |||
در [[سال ۴۲ هجری]]، [[خوارج]] برای [[قیام بر ضد حکومت]] آماده شدند و با [[مستورد بن علقه تیمی]] از تیمالرباب به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[بیعت]] کردند. در آغاز [[سال ۴۳ هجری]]، به [[مغیرة بن شعبه]] خبر دادند که خوارج در [[خانه]] [[حیان بن ظبیان سلمی]] تجمع کردند و [[روز]] اول [[ماه شعبان]] را برای [[قیام]] معین و مقرر کردند. [[مغیره]] هم [[رئیس شرطه]] خود، [[قبیصة]] بن دمون، را برای [[دستگیری]] آنان فرستاد. [[قبیصه]]، خانه حیان را محاصره کرد و افراد درون خانه را که بیست نفر بودند و از جمله آنها [[معاذ بن جوین]] بود، در دام انداخت. [[زن]] حیان که با عمل آنها مخالف بود، شمشیرهای خوارج را پنهان کرد و هنگامی که آنان برای [[دفاع]] برخاستند، شمشیرهای خود را نیافتند؛ پس ناگزیر همه [[تسلیم]] شدند. قبیصه نیز آنها را نزد مغیره برد. هنگامی که مغیره از آنها درباره علت تجمعشان پرسید، در پاسخ گفتند ما فقط برای [[خواندن قرآن]] در آن مکان تجمع کرده بودیم. پس همه را به [[زندان]] افکند و مدت یک سال در زندان [[حبس]] شدند. مستورد با شنیدن خبر [[گرفتاری]] گروهی از یارانش در [[شهر]]، از [[کوفه]] خارج شد و به [[حیره]] رفت و در آنجا ساکن شد. خوارج نیز رفتوآمد را نزد او آغاز کردند. [[حجار بن ابجر]] آنها را دید؛ ولی قول داد در این رابطه به مغیره سخنی نگوید. اما آنها ترسیدند و به خانه [[سلیم بن مجدوح عبدی]] که داماد مستورد بود، [[پناه]] بردند. ولی مغیره از قصدِ قیام و خروج آنها [[آگاه]] شد و دانست که تا چند روز دیگر قیام خواهند کرد. پس مغیره به [[منبر]] رفت و گفت: | |||
ای [[مردم]]، شما همه میدانید که من [[آسایش]] و [[آرامش]] شما را در نظر داشته و از هر نوع [[آزار]]، خودداری کرده بودم؛ ولی میترسم این [[سهلانگاری]] و [[اغماض]] موجب [[گستاخی]] [[بیخردان]] گردد. من از این بیمناک بودم که [[مرد]] [[بردبار]] و [[پرهیزگار]] به [[گناه]] [[مرد]] [[نادان]] و سبک سر دچار شود (خشک وتر با هم بسوزد). شما باید [[بیخردان]] و [[نادانان]] تندرو را از [[فتنه]] و [[فساد]] بازدارید تا بلیه شامل عموم نگردد. به [[خدا]] [[سوگند]]، در هر محل و [[آبادی]] که فتنه بروز کند، من [[اهل]] آن محل را به هلاک میرسانم تا [[عبرت]] دیگران شوند. همچنین [[رئیس]] هر [[قبیله]] هم باید ملزم و [[متعهد]] شود که [[مفسدین]] [[قوم]] خود را دستگیر و [[تسلیم]] نماید. | |||
[[مستورد]] به دنبال [[یاران]] خود فرستاد و به آنها پیغام داد تا از [[قبایل]] خود فاصله بگیرند و به سمت «سوراء» حرکت کنند. [[تعداد یاران]] مستورد که به سمت سوراء روان شدند به سیصد تن رسید. در این حال، [[مغیره]] از حرکت آنها باخبر شد و [[معقل بن قیس]] را [[مأمور]] متفرق کردن آنها کرد و به [[رئیس شرطه]] خود دستور داد تا [[شیعیان علی]]{{ع}} را هم همراه [[معقل]] بفرستد؛ زیرا [[شیعیان]]، [[خون]] [[خوارج]] را [[مباح]] میدانستند، پیش از این هم با خوارج جنگیده بودند، آنها را فرقهای [[گمراه]] میدانستند، از آنها [[کینه]] داشتند و در [[جنگ]] با آنها [[قوی]] و [[استوار]] بودند. معقل با ۳ هزار سوار به سوی سوراء حرکت کرد و در طول راه افراد دیگری نیز به او ملحق شدند. مستورد به همراه یارانش از هر شهری که عبور داشت، [[والیان]] [[شهر]] از ورود او جلوگیری میکردند و به او [[اجازه]] نمیدادند. هنگامی که مستورد از حرکت [[سپاه]] معقل [[آگاهی]] یافت، با یاران خود به [[شور]] پرداخت؛ گروهی بر این [[عقیده]] بودند که باید در راه بمانیم تا سپاه معقل برسد؛ سپس با آنها [[نبرد]] کنیم و گروهی رأیشان این بود که ما متفرق میشویم و [[مردم]] را با [[حجت]] و [[برهان]] به عقیده خود [[دعوت]] میکنیم. اما مستورد گفت: به عقیده من نباید در اینجا بمانیم تا سپاه معقل به ما برسد؛ بلکه باید به حرکت خود ادامه دهیم تا آنها ما را تعقیب کنند و خسته شوند؛ آنگاه ما با همان حال با آنها [[جنگ]] خواهیم کرد. سپس به حرکت خود ادامه دادند تا به [[شهر]] مدار رسیدند و در آنجا مستقر شدند. هنگامی که خبر [[مستورد]] به ابن عامر رسید، پرسید: [[مغیره]] درباره آنان چه تصمیمی گرفته است؟ پاسخ دادند: [[شیعیان]] را به جنگ [[خوارج]] فرستاده است. پس او هم [[شریک بن اعور حارثی]] را که یکی از [[شیعیان علی]]{{ع}} بود، نزد خود خواند و به او گفت: به جنگ این گروه [[گمراه]] برو. او هم پذیرفت. پس ابنعامر ۳ هزار مرد از شیعیان [[فارس]] را برگزید و همراه او فرستاد که اغلب آنها از [[قبیله ربیعه]]، ساکن فارس بودند. [[ابوالاعور]] راه [[مذار]] را پیش گرفت. [[معقل]] نیز که به دنبال مستورد شهر به شهر حرکت میکرد، چون از [[خستگی]] [[سپاه]] خود [[آگاه]] شد، ابوالرواغ شاکری را به عنوان جلودار سپاه با سیصد سوار راهی کرد. ابوالرواغ هم راه مذار را پیش گرفت و در آنجا به مستورد رسید. ابوالرواغ با سپاهیانش به [[نبرد]] با مستورد پرداخت؛ اما [[سپاهیان]] او گریختند و تاب [[مقاومت]] در برابر مستورد را نداشتند. ابوالرواغ به [[نکوهش]] آنها پرداخت و [[منتظر]] ماند تا معقل به همراه لشکریانش به آنها ملحق شوند<ref>کامل، ج۱۰، ص۲۹۲-۲۸۲.</ref>. با آمدن معقل، بین طرفین جنگ و درگیری به پا شد و دو سپاه به یکدیگر [[هجوم]] میبردند که جز کشته شدن عدهای از دو طرف، هیچ نتیجهای دربرنداشت. به مستورد گزارش دادند که سپاهی به [[فرماندهی]] [[شریک بن اعور]] از [[بصره]] به سمت آنها در حرکت است. پس مستورد به یارانش گفت: [[عقیده]] من این است که به سوی [[کوفه]] بازگردیم؛ چراکه [[مردم بصره]] تا [[سرزمین کوفه]] ما را تعقیب نخواهند کرد. در این صورت فقط [[مردم]] شهرمان در تعقیب ما خواهند بود و [[جنگیدن]] با مردم یک شهر آسانتر از جنگیدن با مردم دو شهر است. پس [[مستورد]] به آنها گفت: شب هنگام از این منطقه کوچ میکنیم و تا صبح آنها از نبودن ما [[آگاه]] نخواهند شد<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۷۶۱.</ref>. | |||
[[روز]] بعد، [[شریک بن اعور]] با [[سپاه]] [[بصره]]، به [[معقل بن قیس]] ملحق شدند و بعد از مدتی که با یکدیگر سخن گفتند، [[معقل]] به [[شریک]] گفت: من آنها را تعقیب میکنم و [[امید]] دارم که [[خدا]] آنها را هلاک کند. میترسم در صورت کوتاهی کردن، تعداد آنها زیاد شود. پس از رفتن معقل، شریک برخاست و به [[یاران]] خود گفت: میخواهید به تعقیب آنها که در [[دشمنی]] با ما و [[کوفیان]] برابراند برویم؟ شاید خدا آنها را ریشهکن کند. [[خالد بن معدان]] و [[بیهس بن صهیب جرمی]] در پاسخ او گفتند: به خدا [[سوگند]]، این کار را نمیکنیم. ما سوی آنها آمده بودیم که از [[سرزمین]] خودمان بیرونشان کنیم و نگذاریم وارد بصره شوند. حال که خدا [[گرفتاری]] آنها را از سر ما کم کرده است، به سوی [[شهر]] خود باز میگردیم. [[مردم کوفه]] نیز میتوانند [[ولایت]] خود را از گزند آنها [[حفظ]] کنند<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۷۶۴.</ref>. | |||
[[مستورد خارجی]] به همراه یارانش به سمت [[مدائن]] رفتند؛ اما [[مردم]] [[مداین]] بر در شهر ایستادند و گروهی تیرانداز را بر حصار شهر قرار دادند. پس [[خوارج]] که اوضاع را اینگونه دیدند، به سوی [[ساباط]] رفتند و در آنجا فرود آمدند. ابوالرواغ که پیشاپیش سپاه معقل در حرکت بود با یارانش که شش صد نفر بودند، در تعقیب مستورد به ساباط وارد شدند و به دنبال آنها معقل وارد ساباط شد<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۷۶۷.</ref>. بین دو سپاه نبردی در گرفت که طی آن همه خوارج به جز پنج یا شش نفر کشته شدند و در [[جنگی]] که بین معقل بن قیس و [[مستورد بن علفه]] روی داد، مستورد نیزه را چنان در سینه معقل فرو برد که سر نیزه از پشت معقل درآمد و معقل نیز با [[شمشیر]] چنان بر سر [[مستورد]] زد که [[شمشیر]] در مغز او فرو رفت و هر دو کشته شدند<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۷۷۱.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۲۰۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۹: | ||
# [[پرونده:IM009869.jpg|22px]] [[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲''']] | # [[پرونده:IM009869.jpg|22px]] [[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲''']] | ||
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] | # [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] | ||
# [[پرونده: IM010553.jpg|22px]] [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|'''بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||