←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
به سرمنزل نهایی رساندن احکام و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱.</ref>، برداشتن [[جهل و نادانی]]، برحذر داشتن مردم از زیانکاری، [[پنددهنده]] [[مردم]]، [[آگاه کردن]] مردم به [[عیوب]] [[دنیا]]، طرح راههای [[عبرتآموزی]]، تندرستیها و [[بیماریها]]، تبیین [[حلال و حرام]]، شناساندن راههای [[بهشت و جهنم]]، [[بزرگواری]] و [[خواری]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref> از بین بردن بهانهها با ارائه [[دلایل]] روشن و آشکار<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۱.</ref>. | به سرمنزل نهایی رساندن احکام و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱.</ref>، برداشتن [[جهل و نادانی]]، برحذر داشتن مردم از زیانکاری، [[پنددهنده]] [[مردم]]، [[آگاه کردن]] مردم به [[عیوب]] [[دنیا]]، طرح راههای [[عبرتآموزی]]، تندرستیها و [[بیماریها]]، تبیین [[حلال و حرام]]، شناساندن راههای [[بهشت و جهنم]]، [[بزرگواری]] و [[خواری]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref> از بین بردن بهانهها با ارائه [[دلایل]] روشن و آشکار<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۱.</ref>. | ||
نتیجه اینکه از طریق [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]]، در [[کلام]] [[علوی]]، [[قلمرو دین]] از یک زاویه مشخص شد و آن اینکه [[دین]] فقط به [[آخرت]] نظر ندارد و [[عیبها]] و نقصهای دنیا را نیز باز میگوید. [[آسیبشناسی]] و درمانشناسی [[روح آدمی]] در دنیا و [[حیات اجتماعی]] را نشان میدهد و [[سرگردانی]] و [[نادانی]] و [[بیم]] و [[اختلاف]] را از مردم میزداید و [[همبستگی]]، [[نجات]]، [[احیا]] و [[معرفت]] را به ارمغان میآورد. شایان ذکر است که [[هدف]] اصلی دین، [[سعادت]] [[آخرتی]] است. فلسفه اصلی بعثت پیامبران نیز [[رهایی]] و [[رستگاری]] آخرتی [[انسانها]] است؛ ولی این امر از طریق سعادت [[دنیایی]] تحقق مییابد. بر این اساس، فلسفه بعثت پیامبران، به این حوزه مهم، یعنی نیازهای دنیایی نیز نظر دارد.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۹۵.</ref>. | نتیجه اینکه از طریق [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]]، در [[کلام]] [[علوی]]، [[قلمرو دین]] از یک زاویه مشخص شد و آن اینکه [[دین]] فقط به [[آخرت]] نظر ندارد و [[عیبها]] و نقصهای دنیا را نیز باز میگوید. [[آسیبشناسی]] و درمانشناسی [[روح آدمی]] در دنیا و [[حیات اجتماعی]] را نشان میدهد و [[سرگردانی]] و [[نادانی]] و [[بیم]] و [[اختلاف]] را از مردم میزداید و [[همبستگی]]، [[نجات]]، [[احیا]] و [[معرفت]] را به ارمغان میآورد. شایان ذکر است که [[هدف]] اصلی دین، [[سعادت]] [[آخرتی]] است. فلسفه اصلی بعثت پیامبران نیز [[رهایی]] و [[رستگاری]] آخرتی [[انسانها]] است؛ ولی این امر از طریق سعادت [[دنیایی]] تحقق مییابد. بر این اساس، فلسفه بعثت پیامبران، به این حوزه مهم، یعنی نیازهای دنیایی نیز نظر دارد.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۹۵.</ref>. | ||
==[[کشف]] [[قلمرو دین]] از طریق [[کارکردهای دین]]== | |||
[[حضرت علی]]{{ع}} در سخنان و سفارشهایش به خدمتها و آثار [[دین]] نیز اشاره میفرماید و از این طریق، کارکردهای آن را معرفی میکند. شایان ذکر است که روش کارکردی، با روش کارکردگرایانه یا پراگماتیستی تفاوت دارد. در پیش فرض کارکردگرایانه، [[صدق]] به معنای منفعتگرایی و فایدهگرایی (نه به معنای [[مطابقت با واقع]]) به کار رفته است؛ به همین دلیل، فیلسوفانی که به غیرشناختاری بودن زبان [[دینی]] [[گرایش]] داشتهاند، به کارکردهای دین (با نگرش کارکردگرایانه) نگریستهاند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتهای خود به کارکردهای دین اشاره میکند؛ اما روش کارکردگرایانه را نمیپذیرد؛ یعنی شناختاری بودن گزارههای دینی و مطابقت آنها را با واقع و نفس الامر قبول میکند و آنگاه به آثار و پیامدهای مثبت آنها نیز میپردازد، و این نگرش از نظر [[روانشناسی]] و [[جامعهشناسی]] بسیار راهگشا و کارآمد است. در آغاز بیان کارکردهای دین در [[سنت]] [[علوی]]، به این نکته اشاره میشود که کارکردهای دین از یک جهت به کارکردهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]]، و از جهت دیگر به کارکردهای فردی و [[اجتماعی]] منشعب میشوند و وقتی سخن از کارکردهای [[دنیا]] به میان میآید، مقصود از دنیا، معنای [[غفلت]] از [[خدا]] نیست؛ بلکه نیازهای دنیاییای است که دین و [[آموزههای دینی]] بدان پرداخته و آن را مقدمه [[آخرت]] شمرده است. | |||
[[امام علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: | |||
با این [[خانه]] گسترده در دنیا چه میکنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری؟ آری اگر بخواهی، میتوانی با همین خانه به آخرت برسی. در این خانه وسیع [[مهمانان]] را [[پذیرایی]] کنی. به [[خویشاوندان]] با [[نیکوکاری]] بپیوندی و [[حقوقی]] را که برگردن تو است، به صاحبان [[حق]] برسانی؛ آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز میتوانی پرداخت.... تو میپنداری که [[خداوند]]، نعمتهای پاکیزهاش را [[حلال]] کرده؛ اما [[دوست]] ندارد از آنها استفاده کنی؟ در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو [[رفتار]] کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>. | |||
اینک به ذکر پارهای از [[کارکردهای دین]] در [[سنت]] و سخن [[علوی]] اشاره میکنیم: | |||
۱. '''[[معرفت خدا]]''': یکی از خدمات [[دین]] به [[بشر]] این است که [[خداوند متعال]] را به او میشناساند و [[شناخت]] درست و دقیقی به او عطا میکند و وی را از [[انحرافها]] و اعوجاجها میرهاند؛ همانگونه که [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: | |||
آغاز و بنیاد دین، [[شناخت خدا]] است و کمال این شناخت، باورداشت هستی او، و اوج این [[باور]]، [[توحید]]، و اوج توحید، [[اخلاص]] و اوج اخلاص، زدودن صفتها از او است<ref>معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، ج۵، ص۲۶۲۳.</ref>. | |||
۲. '''ایجاد [[همبستگی]] و رفع [[اختلافها]]''': شکافها و اختلافهایی که میان [[خویشان]] پدید میآید، به کمک دین به همبستگی و [[الفت]] تبدیل، و شعلههای [[عداوت]] خاموش میشود<ref>ر.ک: معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، ج۲، ص۷۹۵.</ref>. البته این کارکرد در بحث [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]] نیز بیان شد. | |||
۳. '''رها ساختن از [[سرگردانی]]''': [[آدمیان]] در [[طول حیات]] [[فکری]]، گرفتار تردید و [[نسبیگرایی]] و سرگردانی میشوند. یکی از کارکردهای دین آن است که [[انسانها]] در حوزه خردگریزی، از سرگردانی رها میشوند و [[معرفت]] کامل مییابند. [[رهایی]] از سرگردانی، زوال [[فتنهها]]، هوا و [[هوسها]]، تکبرها و سایر [[لغزشها]] و [[جهالتها]] را در پی دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۵.</ref>. | |||
۴. '''[[پشتیبانی]] [[عقل]] در حوزه [[ناتوانی]]''': [[عقل آدمی]] از [[ارزش]] [[معرفتشناسی]] والایی برخوردار است. به همین دلیل، [[شریعت]] به بهره گرفتن از آن سفارش فرموده است؛ اما همین عقل در [[درک]] پارهای از [[حقایق]] [[ناتوان]] است؛ برای نمونه، شناخت چهره [[حقیقی]] [[دنیا]]، [[شیطان]]، [[احکام الهی]] و مانند اینها از حوزه درک [[آدمی]] دور است. مولا در سرتاسر [[نهج البلاغه]] از این ابهامها پرده برداشته و آن حقایق را برای آدمیان آشکار ساخته است. | |||
۵. '''کارکردهای [[احکام شرعی]]''': تمام امر و نهیهای [[الهی]] [[حکمت]] معینی دارند؛ زیرا احکام الهی تابع [[مصالح]] و [[مفاسد]] واقعیاند. حضرت علی{{ع}} پارهای از کارکردها و [[حکمتهای احکام]] [[شرعی]] را بیان فرموده است؛ برای نمونه میفرماید: | |||
[[خداوند]] برای پاکسازی از [[شرک]]، [[ایمان]] را رقم زد و برای وارستن از [[کبر]]، [[نماز]] را. برای رویش روزی، [[زکات]] را و برای [[آزمایش]] [[اخلاص]] [[مردمان]]، [[روزه]] را. برای [[تقویت دین]]، [[حج]] را، برای [[عزت اسلام]]، [[جهاد]] را<ref>معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، ج۵، ص۲۶۳۸.</ref>. | |||
حضرت در جای دیگری، [[جهاد با دشمن]] را مایه برپاداشتن ستون [[دین]] معرفی<ref>معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، ص۲۶۳۷.</ref> و فرموده است که [[خداوند]]، [[امر به معروف]] را برای [[اصلاح]] تودههای [[ناآگاه]] و [[نهی از منکر]] را برای بازداشتن [[بیخردان]] از [[زشتیها]]؛ [[صله رحم]] را برای فراوانی [[خویشاوندان]] و [[قصاص]] را برای [[پاسداری]] از [[خونها]]، و [[اجرای حدود]] را برای [[بزرگداشت]] [[محرمات الهی]]، و ترک میگساری را برای [[سلامت]] [[عقل]]، و دوری از [[دزدی]] را برای تحقق [[عفت]]، و ترک [[زنا]] را برای سلامت [[نسل]] [[آدمی]]، و ترک لواط را برای فزونی [[فرزندان]]، و [[گواهی دادن]] را برای به دست آوردن [[حقوق]] انکارشده، و [[ترک دروغ]] را برای [[حرمت]] نگه داشتن [[راستی]]، و [[سلام کردن]] را برای [[امنیت]] از ترسها، و [[امامت]] را برای [[سازمان]] یافتن امور [[امت]]، و [[فرمانبرداری از امام]] را برای بزرگداشت [[مقام رهبری]]، [[واجب]] کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲.</ref>. | |||
۶. '''[[کارکرد دین]] در حوزه [[اخلاق]]''': [[یاد خدا]] و [[آخرت]]، در [[رفتار]] [[انسانها]] بسیار مؤثر است. [[حضرت امیر]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]] میفرماید: | |||
به [[مردم]] نگو [که] به من [[فرمان]] دادهاند، من نیز فرمان میدهم و باید [[اطاعت]] شود؛ چراکه اینگونه [[خودبزرگبینی]] [[دل]] را [[فاسد]] و دین را پژمرده میکند و موجب زوال [[نعمتها]] است و اگر با [[مقام]] و قدرتی که داری، دچار [[تکبر]] یا خودبزرگبینی شدی، به بزرگی [[حکومت]] [[پروردگار]] که از تو [[برتر]] است بنگر که تو را از آن [[سرکشی]] [[نجات]] میدهد، و [[تندروی]] تو را فرو مینشاند و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی بازمیگرداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۰۰.</ref>. | |||
==تعیین [[قلمرو دین]] از طریق [[شناخت]] [[ویژگیهای قرآن]] و [[سنت]]== | |||
از دیگر راههایی که [[حضرت علی]]{{ع}} در تعیین قلمرو دین از آن بهره میبرد، طریق بیان و معرفی [[ویژگیهای قرآن]] و [[سنت]] است که در [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتهای خویش بدان پرداخته است. وی ضمن بیان [[صداقت]] و پنددهندگی [[قرآن]]، [[هدف]] آن را [[هدایتگری]] [[انسانها]] معرفی میکند و انسانها را در این عرصه، به قرآن نیازمند میداند؛ سپس در ویژگیهای آن میفرماید: | |||
درمان خود را از قرآن بخواهید، و در [[سختیها]] از قرآن [[یاری]] بطلبید که درمان بزرگترین [[بیماریها]]، یعنی [[کفر]] و [[نفاق]] و [[سرکشی]] و [[ضلالت]] در آن است؛ پس به وسیله قرآن، خواستههای خود را از [[خدا]] بخواهید و با [[دوستی]] آن به خدا روی آورید، و به وسیله قرآن از [[خلق]] خدا چیزی نخواهید؛ زیرا وسیلهای برای [[تقرب]] [[بندگان]] به خدا، بهتر از آن وجود ندارد. [[آگاه]] باشید که [[شفاعت]] قرآن پذیرفته، و سخنش [[تصدیق]] میشود. آن کس که قرآن در [[قیامت]]، شفاعتش کند، بخشوده میشود، و آن کس که از او [[شکایت]] کند، محکوم است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref>. | |||
همانا [[خداوند سبحان]]، کسی را به چیزی چون قرآن [[پند]] نداده که ریسمان [[استوار]] خدا، و وسیله ایمنیبخش است. در قرآن، [[بهار]] [[دل]]، و چشمههای [[دانش]] است. برای [[قلب]]، جلایی جز آن نتوان یافت؛ به ویژه در جامعهای که بیداردلان در گذشتهاند و غافلان و تغافلکنندگان حضور دارند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref>. | |||
بنابراین، عرصههای حضور قرآن عبارتنداز: ۱. بیدار کردن و جلای قلب؛ ۲. [[هدایتگری]] برای انسانها؛ ۳. درمان دردها بهویژه بیماریهای [[قلبی]]؛ ۴. [[نزدیکی به خدا]]. | |||
[[حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه]] دیگری از [[کمال دین]] خبر میدهد و آن را به کمال قرآن مستند میسازد و میفرماید: | |||
آیا [[خدای سبحان]]، [[دین]] ناقصی فرستاده و در تکمیل آن از آنها [[استمداد]] کرده است؟ آیا آنها شریکان خدایند که هرچه میخواهند در [[احکام دین]] بگویند، و خدا [[رضایت]] دهد؟ آیا خدای سبحان، دین کاملی فرستاد و [[پیامبر]] در [[ابلاغ]] آن کوتاهی ورزید؟ در حالی که میفرماید: «ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم» و فرمود: «در قرآن بیان هر چیزی هست» و یادآور میشود که بعض [[قرآن]]، [[گواه]] بعضی دیگر است و اختلافی در آن نیست. [[خدای سبحان]] فرمود: «اگر قرآن از طرف غیرخدا نازل میشد، [[اختلافات]] فراوانی در آن مییافتند». همانا قرآن دارای ظاهری [[زیبا]] و [[باطنی]] ژرف و [[ناپیدا]] است، مطالب شگفتآور آن تمام نمیشود، و [[اسرار]] نهفته آن پایان نمیپذیرد، و تاریکیها بدون قرآن برطرف نخواهد شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸.</ref>. | |||
[[امام]] در [[خطبه]] دیگری، [[مردم]] را به [[آموختن]] قرآن و [[نیک]] فهمیدن آن سفارش میکند و آن را شفادهنده سینههای [[بیمار]] میداند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.</ref>. | |||
او در خطبه دیگری، از [[معارف قرآن]] خبر میدهد و [[علم آینده]] و [[حدیث]] روزگاران گذشته و شفادهندگی دردها و ساماندهی و [[نظم]] [[انسانها]] را به آن نسبت میدهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.</ref>. حضرت، [[کمال دین]] را به کمال قرآن معرفی میکند که [[پیامبر]] نیز آن را به طور کامل [[تبلیغ]] فرمود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref>. | |||
[[سخنان امام علی]]{{ع}} درباره کمال دین و کمال قرآن در این ظهور دارد که [[دین]] و قرآن در امر [[هدایتگری]] انسانها کمال دارد و دامنه آن در این عرصه نیز حداکثری است و با وجود این، در حکمتهای خویش به مردم سفارش میکند که [[حکمت]] را از هر کس میخواهید بگیرید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۹.</ref> یا در خطبههایش به بهرهگیری از [[عقل]] و [[تجربه]] توصیه میکند. | |||
تا اینجا در باب [[گستره دین]] از طریق تبیین دامنه قرآن بهره گرفتیم؛ اما از راه تبیین حوزه [[سنت]] نیز میتوان در باره [[قلمرو دین]] سخن گفت. از مجموعه سخنان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} قلمرو حداکثری در سنت [[علوی]] استفاده میشود؛ زیرا [[پیشوایان دین]] در اثر ارتباط با [[حق تعالی]] از [[علم لدنی]] بهرهمندند. | |||
حضرت در خطابههای عمومی میفرمود: {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>؛ «پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید». مجموع اینگونه [[احادیث]] و نیز رهنمودهای [[علمی]]، [[فلسفی]] و [[عرفانی]] [[پیشوایان]] [[اسلام]] و علم لدنی آنان بر این [[حقیقت]] دلالت دارد که تمام [[علوم]] و [[معارف]] گذشته و حال و [[آینده]]، در [[اختیار]] [[پیامبر]] و [[امامان]] بوده است و بدین معنا، قلمرو [[دین اسلام]] و قلمرو معارف و علوم در منابع دین اسلام، نامحدود و نامتناهی است؛ هر چند همه این [[حقایق]] به دست ما نرسیده یا به عللی بیان نشده باشد. [[امام علی]]{{ع}} از [[همراهی]] خود با پیامبر خبر میدهد و میفرماید: | |||
من هنگامی که [[وحی بر پیامبر]] فرود میآمد، ناله [[شیطان]] را شنیدم. گفتم: ای [[رسول خدا]]! این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از [[پرستش]] خویش [[مأیوس]] شد، و فرمود: علی، تو آنچه را من میشنوم، میشنوی، و آنچه را من میبینم، میبینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی؛ بلکه [[وزیر]] من بوده، به راه خیر میروی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | |||
همچنین فرمود: «ای [[مردم]]، پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید. از راههای [[آسمانها]] سؤال کنید که من درباره آنها، از راههای [[زمین]] آگاهترم»<ref>قاضی نور الله تستری، احقاق الحق، ج۷، ص۶۲۱.</ref>. [[اخبار غیبی]] فراوانی نیز از امامان گزارش شده است که بر مدعای ما تأکید دارد؛ از جمله، امام علی{{ع}} در سر راه خود به سوی [[صفین]] به [[سرزمین]] [[کربلا]] رسید و ندا سر داد: «[[آه]] ای زمین کربلا! هر آینه مردانی از تو در [[روز قیامت]] [[محشور]] میگردند که بدون [[حسابرسی]] وارد [[بهشت]] میشوند»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | |||
[[امام]] به [[کمیل]] فرمود: «ای کمیل، اینجا [[علم]] فراوانی است (به سینهاش اشاره کرد) اگر حاملان و آموزندگانی مییافتم، به آنها عطا میکردم»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.</ref>. او از [[انتقام]] گرفتن مختار، [[خیانت]] [[عمر سعد]]، [[شهادت]] خویش، [[شهادت امام رضا]]{{ع}} سرانجام [[بنی امیه]] و [[خوارج]]، خبر داده است. نیز از امام مطالب دقیقی درباره [[حدیثشناسی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۰.</ref>، [[انسانشناسی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>، شگفتیهای [[آفرینش]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۱.</ref>، [[مردمشناسی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴؛ حکمت ۱۴۷ و ۸۷.</ref>، علم ریاضی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، کتاب القضا، ح١٠.</ref>، صرف و نحو، مسائل [[تربیتی]]، [[فقه]] و [[حقوق]] و [[قضا]] و رفتارشناسی گزارش شده است. چکیده سخن آنکه گرچه دایره [[علم]] [[پیشوایان دین]] از دایره [[سنت]] وسیعتر است، با توجه به برخورداری آنها از [[علم لدنی]] میتوان از دخالت [[دین]] در عرصههای [[اجتماعی]] [[دنیایی]] و [[آخرتی]]، و فردی و اجتماعی سخن گفت؛ هرچند بسیاری از معلومات پیشوایان دین به عللی بیان نشده یا در [[اختیار]] ما قرار نگرفته است. به [[امید]] آنکه تمام [[حقایق]] را از زبان [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} بشنویم.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۰۴.</ref>. | |||
==[[قلمرو دین]] در [[علوم]] طبی و بهداشتی== | |||
[[دانش]] [[طب]] و علوم همگن آنکه زاییده روش [[تجربی]] و [[عقلانی]] است، گستردگی خاصی دارد. بیشک، این ادعا که تمام [[نیازهای بشر]] در این عرصه از [[سنت]] [[علوی]] برآورده شود، ادعایی [[اثبات]] ناشدنی است؛ البته [[پیشوایان دین]] [[اسلام]] با [[علم لدنی]] و [[ارتباط با عالم غیب]]، از علومی گوناگون چون [[علم طب]] و [[بهداشت]] برخوردارند؛ اما در آنچه از سنت و [[سیره]] آنان به دست ما رسیده است، نمیتوان پاسخ تمام پرسشهای [[پزشکی]] را جویا شد. سفارشهای بهداشتی و درمانی به صورت پراکنده در [[منابع روایی]] ما یافت میشود که به پارهای از آنها اشاره میکنیم: | |||
# [[پرهیز]] از ظروف شکسته برای [[آشامیدن]]: «از جای شکستگی ظروف و از طرف دسته ظروف، آب نیاشامید که [[شیطان]] در آنجا مینشیند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳، ص۳۱۰.</ref>. | |||
#بهرهگیری از حمام: «چه خوب خانهای است که گرمای حمام آن [[انسان]] را به یاد [[جهنم]] میاندازد و [[آلودگی]] را از بدن [[پاک]] میکند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۶۱.</ref>. | |||
#نابود کردن تارهای عنکبوت: «[[خانه]] را از تارهای عنکبوت پاک کنید که رها کردن تارهای عنکبوت در خانه، عامل [[فقر]] است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. | |||
#اشاره به اقسام [[خوابیدن]] و روش درست آن، [[روغن مالیدن]] به بدن و روش استفاده از حمام، [[آداب]] آب [[نوشیدن]]<ref>مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، باب ششم، فصل هفتم و هشتم؛ باب هفتم، فصل چهارم و هفتم و نهم.</ref> و پرهیز غذایی و تأکید بر [[مسواک زدن]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۷۳، ص۱۲۹، ح۱۵؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۴۵۲، ح۱۰.</ref>. | |||
#سفارش به استفاده از روشهای درمانی با داروهای گیاهی از جمله خرما، انگور، کشمش، انار، سیب، گلابی، [[انجیر]]، ادویه و فلفل، بالنگ و ترنج، هندوانه و خربزه، گردو، تره، کدو، تربچه، قارچ، کاهو، گلپر، [[سیر]]، عدس، عناب، کندر، بنفشه و گل گاوزبان، اسپند، [[حنا]]، موز، عسل، گوشت، شیر، ماهی، زعفران [[خالص]]، نبات و استفاده از حجامت<ref>دشتی، محمد، الگوهای رفتاری امام علی و بهداشت و درمان، ج۴، ص۲۵۶-۱۶۳.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۲۴.</ref>. | |||
==[[قلمرو دین]] در عرصه [[فقه]] و [[حقوق]]== | |||
[[فقه شیعه]]، دامنه و گستره وسیعی دارد و [[احکام]] [[دنیایی]] و [[آخرتی]] را دربرمیگیرد. [[فقیهان]] [[شیعه]]، مانند [[سلار بن عبدالعزیز دیلمی]] در المراسم و [[قاضی]] [[عبدالعزیز بن براج]] در مهذب، [[احکام فقهی]] و [[شرعی]] را به [[عبادات]] و [[معاملات]]، و معاملات را به [[عقود]] و احکام و احکام را به [[احکام جزایی]] و غیرجزایی منشعب میکنند. [[محقق حلی]] نیز در [[شرایع]] الاسلام، فقه را به چهار بخش عبادات، عقود، ایقاعات و احکام تقسیم میکند<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، تعلیق سید صادق شیرازی، ج۱، ص۶.</ref>. [[شهید صدر]] با روش جدیدی، مباحث [[فقهی]] را در چهار گروه عبادات، [[اموال عمومی]] و خصوصی، [[سلوک]] و [[آداب]] و [[رفتار شخصی]] که به عبادات و [[اموال]] ربطی ندارد، و به دو بخش [[روابط خانوادگی]] و [[اجتماعی]] منشعب میکند: آداب عمومی و [[رفتار]] و سلوک [[نهادهای حکومتی]] در مسائل [[حکومت]]؛ [[صلح و جنگ]] و [[روابط بین الملل]]<ref>صدر، سید محمد باقر، الفتاوی الواضحه، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۲.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} در [[سیره]] و [[سنت]] [[علوی]] به [[احکام عبادات]] و [[احکام معاملات]] اعم از عقود و ایقاعات و احکام جزایی پرداخته و آنها را به صورت حداکثری بیان کرده است.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۲۵.</ref>. | |||
==قلمرو دین در عرصه [[عقاید]]== | |||
سنت و [[کلام]] علوی در باب عقاید و [[معارف اسلامی]] به صورت حداکثری بیان شده است و حقایقی را گزارش داده که یا از دایره کسب [[عقلانی]] خارج است یا با [[زمان]] طولانی کسب میشود. | |||
[[امام]] در نخستین [[خطبه]] [[نهج البلاغه]]، سرآغاز [[دین]] را [[معرفت الهی]] دانسته و کمال [[معرفت]] را [[تصدیق]]، و کمال تصدیق را [[توحید]] و [[کمال توحید]] را [[اخلاص]] و کمال اخلاص را پیراستن او از صفات زاید معرفی کرده است. هم با همه چیز مغایر است و هم از آنها [[بیگانه]] و جدا نیست. [[آفریدگار جهان]] هستی و [[حقایق]] آن، از جمله [[فرشتگان]] و [[جن]] و انس است. [[آفریدگاری]] است که لحظه به لحظه به [[تدبیر]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] [[اشتغال]] دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶، ۹۴، ۹۱، ۱.</ref>. | |||
[[امام]] در [[مناجات]] خود در [[مسجد کوفه]] با مقایسه [[انسان]] و [[خدا]] به طور جامع و واقعبینانه، [[انسانشناسی]] و [[خداشناسی]] [[علوی]] را که از [[آموزش]] [[نبوی]] برگرفته است، ارائه میکند و [[خالق]]، [[حی]] و [[عالم بودن خدا]] و سایر [[صفات کمال]] او و نیز مخلوق و میت و [[جاهل]] بودن انسان و سایر صفات [[نقص]] او را وصف میکند. | |||
حضرت در مجامع [[روایی]] به [[ضرورت]] و [[حکمت]] [[بعثت پیامبران]] و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و صفات آنان نیز پرداخته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷، ۱۰۹، ۱۰۰، ۷۲، ۳۳، ۱.</ref>. همچنین به تفصیل در باب [[آخرت]] و احوال آن ایراد سخن فرموده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۲، ۱۰۹، ۳۲.</ref>. [[مقام امامت]] و مصادیق آن نیز از مباحث مهم [[اعتقادی]] است که در [[کلام]] علی{{ع}} به تفصیل وجود دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹، ۱۰۰، ۹۷.</ref>. | |||
در پایان لازم است به این [[پرسش]] پاسخ داده شود که آیا تمام [[سخنان امام]] و سفارشها و وصفهای حضرت بهویژه در عصر [[حکومت علوی]]، ناظر به «[[دین]] بما هو دین» است یا این که جنبه [[حکومتی]] داشته است. در صورت نخست میتوان از طریق گفتار امام، [[قلمرو دین]] را تعیین کرد؛ ولی اگر سخنان او جنبه حکومتی داشته باشد، داخل در [[احکام متغیر]] قرار میگیرند و قلمرو دین را تعیین نمیکنند. پاسخ این است که اولاً در [[کلام امام]] و سایر [[پیشوایان دین]]، اگر ظهوری بر صدور [[احکام]] به نحو [[احکام حکومتی]] نباشد، باید سخنان آنان را بر دوام حمل کرد و کلام ایشان را جزو دین شمرد؛ ثانیاً اگر با قراین بتوانیم حکومتی بودن پارهای از سخنان [[امامان]] را ثابت کنیم، نباید احکام حکومتی حضرت را [[خارج از دین]] بدانیم. به عبارت دیگر، دین در حوزه [[فقه]] و [[حقوق]] دربردارنده [[احکام اولی]]، ثانویی و حکومتی است و احکام حکومتی، بخشی از [[احکام دینی]] شمرده میشوند؛ البته معنای احکام حکومتی این است که در همه زمانها و حالات، جریانپذیر نیست و همانند [[احکام ثانوی]]، به عنوان خاصی چون [[مصلحت]] [[مقید]] است.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[قلمرو دین (مقاله)| مقاله «قلمرو دین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۲۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |