جز
جایگزینی متن - 'حنظله' به 'حنظله'
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'حنظله' به 'حنظله') |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# '''[[نقد سندی]]:''' در پاسخ از این اتهام میتوان گفت [[راوی]]، مغیره ضبی، غیر قابل [[اعتماد]] و [[تدلیس]] کننده است. | # '''[[نقد سندی]]:''' در پاسخ از این اتهام میتوان گفت [[راوی]]، مغیره ضبی، غیر قابل [[اعتماد]] و [[تدلیس]] کننده است. | ||
##[[عجلی]] دربارۀ وی گوید: [[مغیرة بن مقسم ضبی]]، از دو چشم [[نابینا]] بود. مردی [[کوفی]] و [[ثقه]] و از [[اصحاب]] فقهای ابراهیم ([[نخعی]]) و طرف دار عثمان بود. او خبر مرسل از ابراهیم نقل میکرد و در سال ۱۳۶ درگذشت<ref>معرفة الثّقات، ج۲، ص۲۹۳. نَبیذ: شراب خُرما.</ref>. او آن قدر نَبیذ میخورد، که گوشهایش سرخ میشد <ref>وکیع، أخبار القضاة، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. [[احمد حنبل]] گوید: محتوای تمام [[احادیث]] [[مغیرة بن مقسم]]، همه اشکال دارد<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۲۲۸: حدیث مغیرة بن مقسم مدخول عامة.</ref>. بنابراین سخن وی اعتبار ندارد؛ زیرا او [[مدلس]] بوده<ref>ابن حبان، الثّقات، ج۷، ص۴۶۴: و کان مُدَلّساً.</ref> و برابر گزارش آمده سعی کرده طرفداری از عثمان کند و عدی بن حاتم را جزو طرفداران [[عثمان بن عفان]] معرفی کند. | ##[[عجلی]] دربارۀ وی گوید: [[مغیرة بن مقسم ضبی]]، از دو چشم [[نابینا]] بود. مردی [[کوفی]] و [[ثقه]] و از [[اصحاب]] فقهای ابراهیم ([[نخعی]]) و طرف دار عثمان بود. او خبر مرسل از ابراهیم نقل میکرد و در سال ۱۳۶ درگذشت<ref>معرفة الثّقات، ج۲، ص۲۹۳. نَبیذ: شراب خُرما.</ref>. او آن قدر نَبیذ میخورد، که گوشهایش سرخ میشد <ref>وکیع، أخبار القضاة، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. [[احمد حنبل]] گوید: محتوای تمام [[احادیث]] [[مغیرة بن مقسم]]، همه اشکال دارد<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۲۲۸: حدیث مغیرة بن مقسم مدخول عامة.</ref>. بنابراین سخن وی اعتبار ندارد؛ زیرا او [[مدلس]] بوده<ref>ابن حبان، الثّقات، ج۷، ص۴۶۴: و کان مُدَلّساً.</ref> و برابر گزارش آمده سعی کرده طرفداری از عثمان کند و عدی بن حاتم را جزو طرفداران [[عثمان بن عفان]] معرفی کند. | ||
##[[ابن ابی الحدید]] که بسیاری از گزارشهای الغارات را نقل کرده، در این مورد فقط نام | ##[[ابن ابی الحدید]] که بسیاری از گزارشهای الغارات را نقل کرده، در این مورد فقط نام حنظله و [[جریر]] را آورده که به جهت شتم عثمان، کوفه را ترک کردند<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹۳.</ref>. و خبری از نام عدی نیست؛ شاید در نسخۀ وی نام عدی نبوده و یا چون گزارش را نادرست میدانسته، نقل نکرده است. | ||
#'''نقد محتوایی:''' این ادعا که [[عدی بن حاتم]] به جهت [[بدگویی]] از [[عثمان]] در [[کوفه]]، آن [[شهر]] را ترک کرده و به [[قرقیسیا]] رفته درست نیست. و با [[اعتقاد]] عدی در بارۀ عثمان، به چند دلیل ناسازگار است: | #'''نقد محتوایی:''' این ادعا که [[عدی بن حاتم]] به جهت [[بدگویی]] از [[عثمان]] در [[کوفه]]، آن [[شهر]] را ترک کرده و به [[قرقیسیا]] رفته درست نیست. و با [[اعتقاد]] عدی در بارۀ عثمان، به چند دلیل ناسازگار است: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
امام پرسید و همگی پاسخ مثبت دادند. پس علی {{ع}} فرمود: "عدی بن حاتم طائی به پرچمداری از دیگران سزاوارتر است". [[پرچم]] را به او سپردند و [[ریاست]] او بر تمام تیرههای [[قبیله طی]] مسلم شد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج۳، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[عدی بن حاتم (مقاله)|مقاله «عدی بن حاتم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> | امام پرسید و همگی پاسخ مثبت دادند. پس علی {{ع}} فرمود: "عدی بن حاتم طائی به پرچمداری از دیگران سزاوارتر است". [[پرچم]] را به او سپردند و [[ریاست]] او بر تمام تیرههای [[قبیله طی]] مسلم شد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج۳، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[عدی بن حاتم (مقاله)|مقاله «عدی بن حاتم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> | ||
==گزارش عدی از خطبۀ حضرت دربارۀ [[بصیرت]]== | |||
[[عدی بن حاتم]] در گزارشی از زندگانی [[امیرالمؤمنین]] میگوید: از علی{{ع}} شنیدم که، در [[نبرد]] [[صفّین]] [[سخنرانی]] میکرد و فرمود: ای [[مردم]]! حرکت کنید بر اساس بصیرت خودتان و بر اساس نورتان بجنگید. و بدانید که شما [تا امروز][[جنگ]] نکردید زیرِ پرچمی که [[هدایت]] گرتر از این [[پرچم]] باشد، و نه هم قومی که گمراهتر از مردم [[شام]] باشد! آیا دستور دارید که [[خدا]] و رسولش را فردا [[ملاقات]] کنید درحالی که از شما [[راضی]] باشند؟ شما همراهِ فرزند [[عموی رسول خدا]]{{صل}} و [[وصیّ]] او و خلیفۀ وی بر امتش میجنگید<ref>{{متن حدیث|أیُّها النّاسُ، امضُوا علَی بَصیرتِکُم، وَ قاتِلُوا علَی نوُرِکُم، وَ اعلَمُوا أنَّکُم لَنْ تُقاتِلوا تَحتَ رایةٍ أهدَی مِن هَذهِ الرّایةِ، و لا ٰ قَوماً أضّلُ مِن أهلِ الشّامِ، ألا تُحِبُّونَ أن تَلقُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ غَداً وَ هُما عَنکُم راضِیانِ؟! تُقاتِلُونَ مَعَ ابنِ عَمِّ رسولِ اللهِ{{صل}} و وَصِیهِ وَ خَلیفَتِهِ علَی أُمّتِهِ}}؛ قمی، عقد النّضید والدّر الفرید، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج4، ص 387.</ref> | |||
==اهتمام به بصیرت [[یاران]]== | |||
تأکید بر بصیرت و حرکت بر اساس آن، در موارد مختلف در [[سخنان امیرالمؤمنین]] و طرف دارانشان بارها گزارش شده که بیشترین آن مربوط به [[جنگ صفّین]] است که برخی دچار تردید شده بودند. | |||
#هنگامی که قرآنها را سرِ نیزهها کردند و جمعی از یارانش [[فریب]] خوردند، حضرت سخنرانی کرد:[[قرآن]] سر نیزه کردن [[فریب کاری]] است؛ آنها اجرای قرآن را نمیخواهند؛ زیرا [[اهل قرآن]] نیستند. پس [[تقوای الهی]] پیشه سازید و بر اساس بصیرت خود در [[جنگ]] حرکت کنید. اگر این گونه عمل نکنید، راههای شما متشتّت شود و پشیمان شَوید وقتی که [[پشیمانی]] سودی برای تان ندارد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذِهِ خَدِيعَةٌ وَ مَا يُرِيدُ الْقَوْمُ الْقُرْآنَ لِأَنَّهُمْ لَيْسُوا بِأَهْلِ قُرْآنٍ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ امْضُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ فِي قِتَالِهِمْ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَفَرَّقَتْ بِكُمُ السُّبُلُ وَ نَدَمْتُمْ حَيْثُ لَا تَنْفَعُكُمُ النَّدَامَةُ}}؛ الارشاد، ج۱، ص۳۱۶؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۰۰؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۳۱۱.</ref>. همان گونه که حضرت [[پیش بینی]] کرد پذیرش [[آتش بس]] و [[حکمیّت]] [[قرآن]] توسط [[مردم]] گرچه به [[جنگ]] با [[معاویه]] پایان داد؛ اما پس از آن [[یاران]] حضرت دچار [[تفرقه]] شده به ایشان گفتند: چرا حکمیّت را پذیرفتی! و آنان گروه [[خوارج]] را تشکیل دادند. | |||
#در خطبهای از [[نهج البلاغه]] در بیان ویژگیهای خود، از تعبیر «بَصائر» استفاده کرده است و بیان نموده از [[بصیرت]] خود بهره ببرید:پس با بصیرت و آگاهیتان حرکت کنید، و [[نیّت]] خویش را در [[جهاد با دشمن]] راست بدارید. [[سوگند]] به خدایی که جز او خدایی نیست، من به راه [[حق]] میروم، و دشمنانم بر [[لغزش]] گاه باطلند. میگویم آنچه را میشنوید. و برای خود و شما از [[خدا]] [[آمرزش]] میطلبم<ref>{{متن حدیث|فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ وَ لْتَصْدُقْ نِيَّاتُكُمْ فِي جِهَادِ عَدُوِّكُمْ فَوَالَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ الْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ الْبَاطِلِ أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِي وَ لَكُمْ}}؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۳۱۱، خطبه ۱۹۷.</ref>؛ به نظر میرسد این [[خطبه]] نیز دربارۀ آتش بس باشد. به هرحال مربوط به [[نبرد]] [[صفّین]] است. | |||
#برخی [[پیروان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، از تعبیر بصیرت برای [[تشویق]] افراد به جنگ استفاده کردهاند که شما بر اساس بصیرت خود حرکت کنید. در سخنرانیِ عِکرِشه، دخترِ اطش، این عبارت وجود دارد. او بر معاویه وارد شد و بر وی با عنوان امیرالمؤمنین[[سلام]] کرد. معاویه گفت: الان من امیرالمؤمنین شدم؟ عِکرِشه گفت: آری؛ زیرا علی{{ع}} زنده نیست. معاویه از حضور وی در صفّین که [[شمشیر]] حَمائل میکرد و از علی [[دفاع]] میکرد سخن گفت و در ادامه [[سخنرانی]] این [[زن]] [[شجاع]] را در [[سپاه علی]] نقل کرده که بسیار زیباست. در بخش پایانی آن سخن از بصیرت و تواکل آمده است: پس خدا را خدا را [[بندگان خدا]]! در [[دین خدا]] در نظر بگیرید و برحذر باشید از تواکل و واگذاری امور به دیگران؛ زیرا این دست گیرۀ [[اسلام]] را درهم میشکند و [[نور]] [[حق]] را خاموش مینماید. این [[نبرد]]، جنگِ بدرِ کوچک و عقبۀ دیگری است. ای گروه [[مهاجرین]] و [[انصار]]! بر اساس [[بصیرت]] خود حرکت کنید و بر تصمیم خود [[پایداری]] ورزید و گویا شما را فردا میبینم که [[اهل]] شما را [[ملاقات]] کردهاید که مانند الاغهای عَرعَرکننده که آب میخورند، مانند آب خوردنِ شتر. | |||
ای [[مردم]]! جانهای خودتان را [[حفظ]] کنید. به شما ضرر نمیزند کسی که [[گمراه]] شود؛ اگر شما در [[راه هدایت]] باشید. کسی که وارد [[بهشت]] شود، محزون نمیشود، و پیر نمیشود کسی که ساکن آن باشد، و نمیمیرد کسی که وارد آن بشود. آن را به خانهای خریده است که نعمتهایش دوام ندارد و غمهایش نابود نمیشود. و مردمی با بصیرت در [[دین]] باشید که در [[حقّ]] خود، [[حمایت]] میشوید. | |||
به [[درستی]] که [[معاویه]] به شما [[هجوم]] آورد با افراد ناآگاهِ [[عرب]]؛ کسانی که [[ایمان]] را نمیفهمند و [[رحمت]] را نمیشناسند. آنان را به [[باطل]] خواند، آنها نیز [[اجابت]] کردند. آنان را به [[دنیا]] خواند، پاسخ مثبت دادند<ref>قلقشندی، صبح الأعشی فی صناعة الإنشاء، ج۱، ص۳۰۰؛ ضبی، أخبار الوافدات من النّساء علی معاویه، ص۳۷؛ ابنعبد ربه، عقدالفرید، چ دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۳۵۱؛ ابنطیفور، بلاغات النّساء، ص۱۰۳، متن از ضبی: {{عربی|أیّها الناس! علیکم أنفُسکم لا یضُرُّکُم من ضَلّ إذَا اهتَدَیْتُم. إنّ الجنَّة لا یَحْزُنُ من قَطْنَها، و لا یَهْرِمُ مَن سَکَنها، و لایَموتُ من دَخَلَها؛ فابتاعُوها بِدارٍ لایَدُوم نعیمَها، و لاتَنْصَرِمُ هُمُومُها، وَ کُونوا قَوماً مُستَبصِرینَ فِی دینِهِم مُسْتَظْهِرینَ عَلیٰ حَقَّهُم. إنَّ معاویة دَلْفَ إلَیْکُم بِعَجَمِ العَرَبِ، لا یَفْقَهُونَ الإیمانَ، و لا یَدْرُونَ ما الْحِکْمَةَ. دَعاهُم إلَی الباطِلِ فَأجابُوهُ، وَ اسْتَدْعاهُمْ إلَی الدُّنْیا فَلبُّوهُ. فاللّه اللّه عباداللّه فی دیناللّه! و إیّاکم و التّواکل فَإنَّ ذلِکَ یَنْقُضُ عُرَی الإسلام، و یُطفِئُ نورالحَقِّ. هذِهِ بَدر الصُّغری، و العقبةُ الأُخْریٰ؛ یا مَعْشَر المُهاجِرینَ و الأَنْصار امضُوا عَلیٰ بَصیرَتِکُم، و اصبِرُوا عَلیٰ عَزیمَتِکُم. فَکَأنّی بِکُم غَداً و قَد لَقیتُم أهْلَ الشّامِ کالحُمُرُ النّاهِقَةِ تَقْصَعُ قَصْعَ البَعِیر}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج4، ص 387 - 389.</ref> | |||
== عدی بن حاتم طائی و [[بیزاری جستن]] از فرزند == | == عدی بن حاتم طائی و [[بیزاری جستن]] از فرزند == |