جز
جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق'
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== {{متن حدیث|اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَي...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
[[سلام]] بر تو ای اولین [[شهید]] از [[نسل]] [[بهترین]] سلسه از سلاله [[ابراهیم خلیل]] [[سلام]] [[خدا]] بر تو و بر [[پدر]] تو..... | [[سلام]] بر تو ای اولین [[شهید]] از [[نسل]] [[بهترین]] سلسه از سلاله [[ابراهیم خلیل]] [[سلام]] [[خدا]] بر تو و بر [[پدر]] تو..... | ||
در شهدای [[بنیهاشم]] در [[کربلا]] [[اختلاف]] است در [[مناقب]] [[ | در شهدای [[بنیهاشم]] در [[کربلا]] [[اختلاف]] است در [[مناقب]] [[ابنشهرآشوب]]<ref>[[مناقب]] [[ابنشهرآشوب]]، ج۴، ص۱۱۲</ref> مینویسد: شهدای [[اهل بیت]] ۲۷ نفر بودهاند، اما اسامیای که آورده بیشتر از ۲۷ نفر سات. وی چنین آورده است: نُه نفر از [[فرزندان]] [[عقیل]] (که نام هشت نفر از آنها را ذکر میکند): [[مسلم بن عقیل]]، جعفر، [[عون]]، [[عبدالرحمن بن عقیل]]، [[محمد بن مسلم]]، [[عبدالله بن مسلم]]، [[جعفر بن محمد بن عقیل]] و [[محمد بن ابی سعید بن عقیل]] و نام نهمی را ذکر نمیکند. | ||
و سه نفر از فرزندان [[جعفر]]: [[محمد بن عبدالله بن جعفر]]، [[عون الاکبر بن عبدالله]]، و [[عبدالله بن عبدالله بن جعفر]]. | و سه نفر از فرزندان [[جعفر]]: [[محمد بن عبدالله بن جعفر]]، [[عون الاکبر بن عبدالله]]، و [[عبدالله بن عبدالله بن جعفر]]. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
و شش نفر از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}}؛ که میگوید درباره آنها اختلاف است. و به نام ده نفر اشاره میکند به این شرح -: [[علی اکبر]]، ابراهیم، عبدالله، محمد، [[حمزه]]، [[علی]]، جعفر، عمر، [[زید]] و نیز عبدالله – [[شیرخواره]] – که در آغوشش به شهادت رسید. | و شش نفر از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}}؛ که میگوید درباره آنها اختلاف است. و به نام ده نفر اشاره میکند به این شرح -: [[علی اکبر]]، ابراهیم، عبدالله، محمد، [[حمزه]]، [[علی]]، جعفر، عمر، [[زید]] و نیز عبدالله – [[شیرخواره]] – که در آغوشش به شهادت رسید. | ||
همان طوری که ملاحظه میکنید جمع ایشان ۳۱ نفر است و عدد ۲۷ به نظر صحیح نیست؛ لذا به نظر میآید این تعداد که | همان طوری که ملاحظه میکنید جمع ایشان ۳۱ نفر است و عدد ۲۷ به نظر صحیح نیست؛ لذا به نظر میآید این تعداد که ابنشهرآشوب نام برده است صحیح و دقیق نباشد. | ||
هنگامی که تمام [[یاران]] و [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} به [[افتخار]] شهادت نائل شدند و [[امام]]{{ع}} دیگر [[یار]] و [[یاوری]] از [[اصحاب]] نداشت نوبت به جانبازی و [[فداکاری]] [[جوانان]] [[بنی هاشم]] و [[خاندان]] آن [[حضرت]] رسید، طبق [[زیارت ناحیه مقدسه]] و نقل [[مورخان]] [[شیعه]] و سنی، اولین کسی که از بنی هاشم موفق شد اجازه میدان بگیرد و [[جان]] خود را فدای امام و پیشوای خود نماید [[حضرت علی اکبر]]، فرزند رشید اباعبدالله الحسین{{ع}} است<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶: {{عربی |و کان أول من قبل من آل ابی طالب یومئذ علی الأکبر ابن الحسین}}، و ابوالفرج در مقاتل، ص۵۲: {{عربی|و هو أول من قتل فی الواقعة}}، و دیگر مورخان، و زیارت ناحیه مقدسه، در بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۵: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ...}}، دارد.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۰۹-۲۱۱.</ref> | هنگامی که تمام [[یاران]] و [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} به [[افتخار]] شهادت نائل شدند و [[امام]]{{ع}} دیگر [[یار]] و [[یاوری]] از [[اصحاب]] نداشت نوبت به جانبازی و [[فداکاری]] [[جوانان]] [[بنی هاشم]] و [[خاندان]] آن [[حضرت]] رسید، طبق [[زیارت ناحیه مقدسه]] و نقل [[مورخان]] [[شیعه]] و سنی، اولین کسی که از بنی هاشم موفق شد اجازه میدان بگیرد و [[جان]] خود را فدای امام و پیشوای خود نماید [[حضرت علی اکبر]]، فرزند رشید اباعبدالله الحسین{{ع}} است<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶: {{عربی |و کان أول من قبل من آل ابی طالب یومئذ علی الأکبر ابن الحسین}}، و ابوالفرج در مقاتل، ص۵۲: {{عربی|و هو أول من قتل فی الواقعة}}، و دیگر مورخان، و زیارت ناحیه مقدسه، در بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۵: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ...}}، دارد.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۰۹-۲۱۱.</ref> | ||
==[[شخصیت]] خانوادگی حضرت علی اکبر{{ع}}== | ==[[شخصیت]] خانوادگی حضرت علی اکبر{{ع}}== | ||
حضرت علی اکبر{{ع}} فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و جد بزرگ مادریش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است. کنیهاش [[ابوالحسن]] گفته شده از او [[فرزندی]] به یادگار نمانده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۵۳.</ref>. برخی از [[ | حضرت علی اکبر{{ع}} فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و جد بزرگ مادریش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است. کنیهاش [[ابوالحسن]] گفته شده از او [[فرزندی]] به یادگار نمانده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۵۳.</ref>. برخی از [[سیرهنویسان]] هم برای او فرزندی قائل شدهاند<ref>محمدحسین مقرم فرزند عبدالرزاق مقرم در پاورقی مقتل مقرم، ص۲۵۹ آورده که شاید علی اکبر دارای فرزند بوده به نام حسن و از همین جهت کنیه او ابوالحسن است و زیارت آن حضرت که امام صادق{{ع}} به ابی حمزه آموخت چنین است: {{متن حدیث|صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى عِتْرَتِكَ وَ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ آبَائِكَ وَ أَبْنَائِكَ وَ أُمَّهَاتِكَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً}}، و ابناء جمع این و حداقل جمع سه نفر میباشد، بنابراین برای علی اکبر بیشتر از دو فرزند بوده است؟ مؤلف: در پاسخ باید گفت: اگر برای حضرت علی اکبر فرزند بود باید در کتابهای رجالی، نامی از آنها برده میشد و چنین نیست، پس معلوم نیست که او فرزند داشته باشد و اما در زیارتنامه که کلمه ابناء گفته شده، اولا علم آن را به اهلش واگذار میکنیم و ثانیا شاید مجازا گفته شده، و لذا در همین زیارت فرزندان و امهات او را جزء مطهرین آورده با این که تنها فاطمه زهرا{{س}} از مادران او جزء مطهرین است و قطعاً فرزندان علی اکبر بر فرض که فرزند داشته است، از مطهرین نیستند. پس، زیارتنامه نمیتواند دلیلی بر فرزند داشتن علی اکبر باشد.</ref>. | ||
طبق نقل برخی از [[مورخان]] او از جدش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده است <ref>ابصارالعین، ص۵۱.</ref>. | طبق نقل برخی از [[مورخان]] او از جدش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده است <ref>ابصارالعین، ص۵۱.</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#او به [[لقب]] «اکبر»، یعنی بزرگتر اشتهار داشته و امام سجاد به «أوسط»، یعنی متوسط | #او به [[لقب]] «اکبر»، یعنی بزرگتر اشتهار داشته و امام سجاد به «أوسط»، یعنی متوسط | ||
#[[عبید الله بن زیاد]] در [[مجلسی]] که [[اسرا]] حاضر بودند، خطاب به [[حضرت زینب]]{{ع}} گفت: مگر [[علی بن الحسین]] کشته نشده! فرمود: «مرا [[برادری]] بزرگتر بود که [[سپاه]] تو او را کشتند». و مشابه همین بیان هم در مجلس [[یزید]] آمده است. | #[[عبید الله بن زیاد]] در [[مجلسی]] که [[اسرا]] حاضر بودند، خطاب به [[حضرت زینب]]{{ع}} گفت: مگر [[علی بن الحسین]] کشته نشده! فرمود: «مرا [[برادری]] بزرگتر بود که [[سپاه]] تو او را کشتند». و مشابه همین بیان هم در مجلس [[یزید]] آمده است. | ||
#بعضی از بزرگان، مثل مامقانی در تنقیح و [[ابن ادریس]] حلی در خاتمه کتاب سرائر، [[تولد]] علی اکبر را در [[زمان]] خلافت عثمان ذکر کردهاند<ref>مامقانی در تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸۰ مینویسد: قتل عثمان در سنه ۳۶ ه.ق واقع شد و شهادت علی اکبر در سنه ۶۱ | #بعضی از بزرگان، مثل مامقانی در تنقیح و [[ابن ادریس]] حلی در خاتمه کتاب سرائر، [[تولد]] علی اکبر را در [[زمان]] خلافت عثمان ذکر کردهاند<ref>مامقانی در تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸۰ مینویسد: قتل عثمان در سنه ۳۶ ه.ق واقع شد و شهادت علی اکبر در سنه ۶۱ ﻫ.ق بنابراین، اگر ولادت علی اکبر آخرین سال خلافت عثمان هم بوده باشد سن علی اکبر در هنگام شهادت ۲۵ سال بوده است.</ref>. این [[تاریخ]] ولادت، [[گواه]] بر این است که علی اکبر از [[امام سجاد]]{{ع}} بزرگتر بوده است. بنابر این، قول اصح آن است که [[علی اکبر]] در [[زمان]] شهادتش در سن ۲۵ یا ۲۷ سال بوده است<ref>برای توضیح بیشتر به تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸۰ - ۲۸۱ مراجعه شود.</ref>. | ||
و [[عبدالرزاق مقرم]] مینویسد: «او ۲۷ ساله بوده؛ زیرا در یازدهم [[شعبان]] سنه ۳۳ ه.ق به [[دنیا]] آمده است»<ref>{{عربی|"وعمره سبع وعشرون سنة فإنه ولد فی الحادی عشر من شعبان، سنة ثلاث و ثلاثین من الهجرة"}}؛ مقتل مقرم، ص۲۵۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۱۴-۲۱۵.</ref> | و [[عبدالرزاق مقرم]] مینویسد: «او ۲۷ ساله بوده؛ زیرا در یازدهم [[شعبان]] سنه ۳۳ ه.ق به [[دنیا]] آمده است»<ref>{{عربی|"وعمره سبع وعشرون سنة فإنه ولد فی الحادی عشر من شعبان، سنة ثلاث و ثلاثین من الهجرة"}}؛ مقتل مقرم، ص۲۵۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۱۴-۲۱۵.</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
با این که امام{{ع}} در دادن [[اذن میدان]] به اصحاب تعلل میورزید اما به فرزندش سریعاً و بیدرنگ اجازه داد. سپس [[حضرت]] از سر مِهر و [[وفا]] نگاهی مأیوسانه به او کرد و سر به زیر انداخت و [[اشک]] در چشمانش حلقه زد و گریست و بعد انگشت سبابه خود را به طرف [[آسمان]] بالا برد و چنین گفت: «خدایا [[گواه]] باش [[جوانی]] را به جنگ این [[قوم]] فرستادم که از نظر [[خلقت]] و [[جمال]] و [[خلق و خوی]]، و از جهت [[منطق]] و [[سخن گفتن]]، شبیهترین مردم به [[پیغمبر]] تو بود، و ما هر وقت که [[مشتاق]] [[دیدار]] پیامبرت میشدیم به صورت او نظر میکردیم، خدایا، [[برکات]] [[زمین]] را از این [[قوم]] دریغ کن و [[جمعیت]] آنها را پراکنده ساز، در میان آنها جدایی افکن و أمرای آنها را هیچ گاه از آنها [[راضی]] مگردان، که اینان ما را [[دعوت]] کردند که به [[یاری]] ما برخیزند و اکنون بر ما میتازند و از کشتن ما ابایی ندارند»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلاَمٌ أَشْبَهُ اَلنَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ{{صل}} وَ كُنَّا إِذَا اِشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ...}}</ref> | با این که امام{{ع}} در دادن [[اذن میدان]] به اصحاب تعلل میورزید اما به فرزندش سریعاً و بیدرنگ اجازه داد. سپس [[حضرت]] از سر مِهر و [[وفا]] نگاهی مأیوسانه به او کرد و سر به زیر انداخت و [[اشک]] در چشمانش حلقه زد و گریست و بعد انگشت سبابه خود را به طرف [[آسمان]] بالا برد و چنین گفت: «خدایا [[گواه]] باش [[جوانی]] را به جنگ این [[قوم]] فرستادم که از نظر [[خلقت]] و [[جمال]] و [[خلق و خوی]]، و از جهت [[منطق]] و [[سخن گفتن]]، شبیهترین مردم به [[پیغمبر]] تو بود، و ما هر وقت که [[مشتاق]] [[دیدار]] پیامبرت میشدیم به صورت او نظر میکردیم، خدایا، [[برکات]] [[زمین]] را از این [[قوم]] دریغ کن و [[جمعیت]] آنها را پراکنده ساز، در میان آنها جدایی افکن و أمرای آنها را هیچ گاه از آنها [[راضی]] مگردان، که اینان ما را [[دعوت]] کردند که به [[یاری]] ما برخیزند و اکنون بر ما میتازند و از کشتن ما ابایی ندارند»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلاَمٌ أَشْبَهُ اَلنَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ{{صل}} وَ كُنَّا إِذَا اِشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ...}}</ref> | ||
سپس [[امام]]{{ع}} با صدای بلند به عمر سعد خطاب کرد و فرمود: «ای پسر | سپس [[امام]]{{ع}} با صدای بلند به عمر سعد خطاب کرد و فرمود: «ای پسر سعد - وای بر تو - چه میکنی؟ [[خداوند]]، پیوند خویشاوندیت را قطع کند و هیچ چیزی را بر تو [[مبارک]] نسازد، و بر تو کسی را مسلط کند که بعد از من سرت را در بسترت از تن جدا کند چون که رشته [[خویشاوندی]] مرا قطع کردی و [[حرمت]] خویشاوندی مرا با [[رسول خدا]]{{صل}} نادیده پنداشتی»<ref>{{متن حدیث|مَا لَكَ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ وَ لَا بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي أَمْرِكَ وَ سَلَّطَ عَلَيْكَ مَنْ يَذْبَحُكَ بَعْدِي عَلَى فِرَاشِكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي وَ لَمْ تَحْفَظْ قَرَابَتِي مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}</ref> | ||
بعد با آواز بلند این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.</ref>. | بعد با آواز بلند این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.</ref>. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
من [[علی بن حسین]] بن علیام، به [[پروردگار]] [[کعبه]]، ما به [[رسول خدا]] از همه کس نزدیکتریم، به [[خدا]] [[سوگند]] فرزند [[آلوده]] دامن نمیتواند بر ما [[حکمرانی]] کند [[شمشیر]] میزنم و از پدرم [[حمایت]] میکنم، شمشیر زدن همچون جوان [[هاشمی]] قرشی. | من [[علی بن حسین]] بن علیام، به [[پروردگار]] [[کعبه]]، ما به [[رسول خدا]] از همه کس نزدیکتریم، به [[خدا]] [[سوگند]] فرزند [[آلوده]] دامن نمیتواند بر ما [[حکمرانی]] کند [[شمشیر]] میزنم و از پدرم [[حمایت]] میکنم، شمشیر زدن همچون جوان [[هاشمی]] قرشی. | ||
بعد از آنکه فرزند رشید [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} [[حمله]] کرد و مبارزهای مردانه نمود و عدهای از دشمن را به [[هلاکت]] رساند و یا مجروح کرد. به نقل [[ | بعد از آنکه فرزند رشید [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} [[حمله]] کرد و مبارزهای مردانه نمود و عدهای از دشمن را به [[هلاکت]] رساند و یا مجروح کرد. به نقل [[ابنشهرآشوب]]: «هفتاد نفر از دشمن را از پای درآورد»<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج۴، ص۱۰۹.</ref>. | ||
و عبدالرزاق مقرم مینویسد: «۱۲۰ نفر را به [[جهم]] روانه کرد»<ref>مقتل مقرم، ص۳۲۲.</ref>. | و عبدالرزاق مقرم مینویسد: «۱۲۰ نفر را به [[جهم]] روانه کرد»<ref>مقتل مقرم، ص۳۲۲.</ref>. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
[[مدفن]] [[مطهر]] [[علی اکبر]]{{ع}} به [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}<ref>منتخب الأدعیة والزیارات، ص۲۹۰، به نقل از: فروع کافی.</ref> همان طوری که مورد توجه [[عام و خاص]] است، در پایین پای [[مرقد مطهر]] [[پدر]] بزرگوارش [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} میباشد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۲۶-۲۲۷.</ref> | [[مدفن]] [[مطهر]] [[علی اکبر]]{{ع}} به [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}<ref>منتخب الأدعیة والزیارات، ص۲۹۰، به نقل از: فروع کافی.</ref> همان طوری که مورد توجه [[عام و خاص]] است، در پایین پای [[مرقد مطهر]] [[پدر]] بزرگوارش [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} میباشد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۲۶-۲۲۷.</ref> | ||
==[[شهادت]] [[علی بن حسین]]{{ع}} [[علی اکبر]]== | |||
اولین کسی که از میان [[فرزندان]] ابیطالب آن [[روز]] کشته شد، علی اکبر فرزند [[حسین بن علی]]{{ع}} بود. مادرش [[لیلی]] دختر [[ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی]] بود. علی اکبر [[حمله]] به [[سپاه]] [[دشمن]] را آغاز کرد و در آن حال با [[شعر]] میگفت: | |||
من [[علی بن حسین بن علی]] هستم، به [[پروردگار]] [[خانه کعبه]] قسم، که ما به [[جانشینی پیامبر]] از دیگران سزاوارتریم، به [[خدا]] قسم، آن زنازاده نخواهد توانست بر ما [[حکومت]] کند. پس از آنکه چندین بار به دشمن حمله برد و این اشعار را تکرار کرد، [[مرة بن منقذ بن نعمان عبدی]] وی را دید، گفت: همه [[گناهان]] [[عرب]] به پای من، اگر این بار این [[نوجوان]] از کنارم بگذرد و همان عمل گذشته را تکرار کند و پدرش را به عزایش ننشانم! | |||
بنابراین این بار که علی اکبر از میدان میگذشت و با شمشیرش به [[مردم]] حمله میبرد مرة بن مُنقذ با وی درگیر شد و با نیزه او را زد، علی اکبر به [[زمین]] افتاد مردم دورش را گرفته با شمشیرهایشان او را قطعه قطعه کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶، به نقل از زهیر بن عبدالرحمن بن زهیر خثعمی؛ ارشاد، ج۲، ص۱۰۶، با کمی تغییر و حذف؛ مقاتل الطالبیین، ص۷۶، به نقل از مدائنی از ابی مخنف از عبدالرحمن بن یزید بن جابر از حمید بن مسلم و به نقل از عمر بن سعد بصری از ابی مخنف از زهیر بن عبدالله خثعمی، با کمی تغییر.</ref>. | |||
[[حسین]]{{ع}} بالای سرش آمد، در حالی که میفرمود: خدا بکشد ملتی را که تو را کشت، ای پسرم! چه چیز آنها را به [[جسارت]] در برابر [[خدای رحمان]] و [[هتک حرمت]] [[رسول الله]]{{صل}} واداشته! بعد از تو [[خاک]] بر سر [[دنیا]] و [[زندگی دنیا]]. در همین حال زنی با [[شتاب]] به میدان آمده در حالی که فریاد میکشید: آی برادرم! ای برادرزادهام! خود را روی [[بدن]] [[علی اکبر]] انداخت! [[حسین]]{{ع}} نزدش آمده، دستش را گرفته به [[خیمه]] بازگرداند، و نزد جوانانش آمد، فرمود: برادرتان را حمل کنید، آنها علی اکبر را از جایی که بر [[زمین]] افتاده بود برداشتند و پیشاپیش خیمهای که جلویش میجنگیدند قرار دادند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶-۴۴۷، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم ازدی با کمی تفاوت؛ ارشاد، ج۲، ۱۰۶-۱۰۷، با اندکی تغییر؛ مقاتل الطالبیین، ص۷۶-۷۷، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن راشد از حمید بن مسلم، با اندکی تغییر.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۸۶.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |