دلهم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%;...» ایجاد کرد)
 
(تغییرمسیر به دلهم بنت عمرو)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
#تغییر_مسیر [[دلهم بنت عمرو]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دلهم در حدیث]] - [[دلهم در تاریخ اسلامی]] - [[دلهم در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
[[همسر]] [[فداکار]] [[زهیر]]
 
در همان [[منزل]] که ریزش اول در [[نهضت امام حسین]]{{ع}} صورت پذیرفت و عده‌ای از همراهان جدا شدند، یک رویش سبزی به وجود آمد که شکوفه‌هایش غنچه کرد و گل کرد تا این که در [[کربلا]] پرپر شد.
 
این رویش سبز، کسی نیست مگر [[زهیر بن قین]] که باز در این امر [[مقدس]]، پیوند با [[امام حسین]]{{ع}} نقش بانویی [[ارزشمند]] و توانا به نام دلهم<ref>دلهم بنت غمرو، چهره خونین امام حسین{{ع}} ترجمه مقتل الحسین المقرم، ص۲۱۲ و اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۲۷.</ref> به چشم می‌خورد، حکایت از این قرار بود: زهیر بن قین از [[دوستان امام]] حسین{{ع}} به شمار نمی‌رفت او از طرفداران [[عثمان]] بود و همواره از [[رویارویی]] با [[امام حسین]]{{ع}} طفره می‌رفت و [[دوست]] نداشت امام حسین را [[ملاقات]] کند تا این که بر حسب [[اجبار]] مسیر با [[امام]] هم‌منزل شد<ref>سیره امامان، سید محسن امین، فی رحاب ائمه اهل البیت، ص۱۳۰؛ ارشاد مفید با ترجمه، ص۴۲۰.</ref>!
 
امام حسین{{ع}} شخصی را سراغ [[زهیر]] فرستادند و او را احضار نمودند، او در حالی که با [[رفقا]] و همراهانش سر سفره [[غذا خوردن]] بود از جواب دادن اجتناب نمود، ولی از [[تعجب]] همگی لقمه‌هایی که در دست داشتند به [[زمین]] گذاردند!
 
[[دلهم]] با روشی ارشادی به شوهرش گفت: سبحان [[الله]]! آیا [[شرم]] نمی‌داری، فرزند [[پیغمبر]] تو را می‌خواند اجابتش نمی‌کنی؟! می‌رفتی و به سخنانش گوش می‌کردی<ref>{{متن حدیث|يَا زُهَيْرُ أَ يَبْعَثُ إِلَيْكَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ لَا تَأْتِيهِ سُبْحَانَ اللَّهِ لَوْ أَتَيْتَهُ فَسَمِعْتَ كَلَامَهُ ثُمَّ انْصَرَفْتَ‌}} (اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۲۷).</ref>.
زهیر بی‌آن که از این امر خوشش بیاید به نزد آن [[حضرت]] رفت، دیری نپایید که با [[شادی]] و چهره‌ای درخشان بازگشت. او به کلی عوض شده بود، گویی امام حسین{{ع}} با نفس مسیحایی خود در او [[تصرف]] کرده بودند، زهیر دستور داد [[خیمه]] او را بِکَنَند و در کنار امام حسین{{ع}} بر پا کنند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۲، سنه ۶۰ هجری؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۱.</ref>.
 
او سخت شیفته امام شده بود و [[تصمیم]] خود را گرفته بود. ذوب در امام حسین{{ع}} شده بود، همه چیزش [[فرزند زهرا]]{{س}} بود و برای این که [[دلبستگی]] دیگر نداشته باشد و در [[یاری]] امامش شش دانگ شده باشد، به همسرش گفت: از این پس تو را [[طلاق]] می‌دهم که [[آزاد]] باشی، می‌توانی نزد کسان خود بروی؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من، گرفتار شوی! من تصمیم دارم با امام حسین{{ع}} باشم و با [[دشمنان]] او به [[نبرد]] برخیزم و [[جان]] خود را در راه او [[فدا]] کنم<ref>{{عربی|انت طالق، الحقي باهلك فاني لا احب ان يصيبك بسببي الا خير و قد عزمت علی حجتي الحسين لافديه...}} او تمام مهر همسرش را پرداخت.</ref>.
 
شاید علت [[انقلاب]] او این باشد که خود به یارانش گفت: فقط برای شما بگویم، سال‌ها قبل که همراه [[سلمان فارسی]] در [[جنگی]] شرکت داشتم، و [[پیروز]] شدیم، سلمان به ما گفت: هنگامی که آقای [[جوانان]] [[آل محمد]]{{صل}} را [[درک]] کردید و در رکابش به [[جنگ]] پرداختید، می‌بایست از امروز که این همه پیروز شدید شادتر باشید<ref>تاریخ طبری، ج۳، سنه ۶۰ هجری؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۱ – ۳۷۲.</ref>. گویا [[امام]] در [[خیمه]] خود این نکته را به [[زهیر]] گوشزد نموده بودند. در هر صورت او تمام [[حقوق]] [[شرعی]] همسرش را پرداخت نمود، اما [[شکوه]] [[وداع]] این [[زن]] را ببینید! با [[گریه]] سوزناکی خطاب به شوهرش گفت:
ای زهیر! [[خدا]] تو را [[پاداش]] خیر عطا کند، از تو می‌خواهم که در [[روز قیامت]] نزد جد [[حسین بن علی]]{{ع}} مرا یاد کنی<ref>{{متن حدیث|أَسْأَلُكَ أَنْ تَذْكُرَنِي فِي الْقِيَامَةِ عِنْدَ جَدِّ الْحُسَيْنِ‌{{ع}}}} (اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۲۷).</ref>! [[روح]] بزرگ این بانوی [[فداکار]] موجب شد که [[تاریخ]] را به گذشت و [[ایثار]] و [[معرفت]] خود [[گواه]] سازد و در تاریخ، نام او همراه با [[نهضت امام حسین]]{{ع}} به ثبت برسد و یادش همیشه سبز بماند! برای او مقامی چون شوهرش در [[بهشت]] است<ref>پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به زنان آزاده جنگ احد (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید سه جلدی، ج۳، ص۳۸۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۷۴).</ref>.
 
اما زهیر به همراهان خود گفت: هر کس از شما می‌خواهد مرا [[همراهی]] کند، در غیر این صورت این آخر [[دیدار]] ما خواهد بود. سپس همسرش را به یکی از عموزاده‌های خود واگذاشت، تا وی را به خانواده‌اش برسانند. خود او به همراه [[امام حسین]]{{ع}} بود و لحظه به لحظه، ارادتش به امام بیشتر می‌شد، اوج معرفت او را می‌توان در سخنان صادقانه‌اش که برخاسته از عمق وجود پاکش بود در [[نهضت عاشورا]] [[مشاهده]] نمود.
 
آنگاه که [[امام]] فرمودند: همه شما آزادید بروید و [[دشمن]] فقط با من کار دارد... [[زهیر]] بن قین به پا خاست و عرض کرد:
[[خدا]] تو را [[راهنما]] باشد {{متن حدیث|هَدَاكَ اللَّهُ‌}}، یابن [[رسول الله]] فرمایش‌هایت را شنیدیم، اگر [[دنیا]] را برای ما بقایی بود و در آن [[زندگی]] جاوید داشتیم، ما [[پایداری]] در [[یاری]] تو را به زندگانی جاوید دنیا مقدم می‌داشتیم (حال آنکه [[زندگی دنیا]] چند روزی بیشتر نیست...)<ref>. لهوف، ص۱۳۸، در محلی به نام بیضه که امام{{ع}} برای اصحاب خطبه خواندند زهیر به پا خاست. (تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۷).</ref>. در [[شب عاشورا]] برخاست و گفت:
حسین [[جان]]! اگر هزار مرتبه کشته شوم، باز زنده شوم و بمیرم و سپس ذرات وجودم را به باد دهند، از تو جدا نمی‌شوم، تا آنکه در رکاب تو [[شهید]] شوم...<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۹۳؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۶، سنه ۶۱ هجری.</ref> در [[روز عاشورا]] هم خطبه‌ای به [[دفاع از امام]]{{ع}} ایراد کرد.
 
روز عاشورا از مدافعان برجسته [[حریم]] [[ولایت]] زهیر بود، برگزارکننده [[نماز]] [[ظهر عاشورا]]<ref>چهره خونین حسین{{ع}} ترجمه مقتل مقرم، ص۳۰۲؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۷ – ۳۲۸.</ref>، جنگجوی دلیر و [[جوانمرد]] شجاعی که با کشتن ۱۲۰ نفر از [[لشکریان عمر سعد]]<ref>مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۰؛ ارشاد مفید با ترجمه، ص۴۵۷.</ref>، [[عاقبت]] او را هم مثل دیگر [[اصحاب]] [[شجاع]] [[امام حسین]]{{ع}} به صورت [[حمله]] گروهی، به [[شهادت]] رساندند<ref>مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۰؛ ارشاد مفید با ترجمه، ص۴۵۷.</ref>. امام کنار [[جسد]] او [[دعا]] کردند و بر دشمنانش [[لعنت]] فرستادند<ref>مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۰.</ref>.
 
[[باری]]! زهیر این [[صحابه]] [[مخلص]] امام حسین، [[حسن عاقبت]] و سرانجام عالی خود (شهادت) را مدیون [[همسر]] [[مؤمن]] و فداکارش است؛ زیرا گفتار آن [[زن]] بود که کار خود را کرد، چنان در [[روحیه]] و روان شوهرش تأثیر گذارد که مس وجودش را تبدیل به زر سرخ نمود و تا همیشه [[تاریخ]] شوهر خود را مصداق [[آیه شریفه]] آیةالکرسی کرد:{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> و او را در [[تاریخ]] [[جاودانه]] ساخت.<ref>[[ملیحه خادری|خادری، ملیحه]]، [[زنان در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «زنان در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۳۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100812.jpg|22px]] [[ملیحه خادری|خادری، ملیحه]]، '''[[زنان در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «زنان در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹''']]
{{پایان منابع}}
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
[[رده:دلهم]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۷

تغییرمسیر به: