ابورهم غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به 'رده:مدخل رده:اعلام رده:اصحاب پیامبر')
جز (جایگزینی متن - 'توضیح تصویر = تصویر قدیمی مدینه' به 'توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = ابورهم غفاری | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابورهم غفاری در تراجم و رجال]] - [[ابورهم غفاری در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام = ابورهم غفاری
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه
| نام کامل = کلثوم بن حصین
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[بنی‌غفار]] 
| از تیره =   
| پدر = [[احیمس بن غفار]]
| مادر = 
| همسر = 
| پسر =
| دختر =
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد =
| محل زندگی = [[مدینه]]
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =   
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]
| از طبقه =
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ احد]] | [[جنگ خیبر]] | [[غزوه تبوک]] }}
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
نام وی [[کلثوم بن حصین]] از [[فرزندان]] [[احیمس بن غفار]] است. جد وی را به [[اختلاف]] [[عتبه]]، [[عبید]]، [[خلف]] و [[خالد]] گفته‌اند<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۶۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۹.</ref>.[[تاریخ]] و مکان ولادت و شرح حال وی پیش از [[هجرت]] دانسته نیست.
نام وی [[کلثوم بن حصین]] از [[فرزندان]] [[احیمس بن غفار]] است. جد وی را به [[اختلاف]] [[عتبه]]، [[عبید]]، [[خلف]] و [[خالد]] گفته‌اند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۶۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۹.</ref>.[[تاریخ]] و مکان ولادت و شرح حال وی پیش از [[هجرت]] دانسته نیست.


پیش از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] هجرت و در این [[نبرد]] شرکت کرد. پس از آنکه عده‌‍‌ای از [[مسلمانان]] میدان نبرد را ترک کردند، حلقومش [[هدف]] تیر قرار گرفت و با [[معجزه]] [[رسول خدا]]{{صل}} بهبود یافت. از آن پس، وی را منحور به معنای سربریده گفتند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.
پیش از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] هجرت و در این [[نبرد]] شرکت کرد. پس از آنکه عده‌‍‌ای از [[مسلمانان]] میدان نبرد را ترک کردند، حلقومش [[هدف]] تیر قرار گرفت و با [[معجزه]] [[رسول خدا]] {{صل}} بهبود یافت. از آن پس، وی را منحور به معنای سربریده گفتند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.


روایاتی وی را [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} در مدینه به هنگام [[صلح حدیبیه]]<ref>ر.ک: ابن حبیب بغدادی، ص۱۲۷.</ref> و [[نبرد خیبر]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۷۶.</ref> دانسته‌اند، اما او در سال ششم از اسب سواران [[سریه کرز بن جابر]] بود که پس از [[پیروزی]] بر [[غارتگران]]، [[سرپرستی]] پانزده شتر شیری رسول خدا{{صل}} را به عهده گرفت <ref>یعقوبی، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۰.</ref> و در شجره با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و به همراه برادرش از اسب سواران [[جنگ خیبر]] بود. رسول خدا{{صل}} برای اسبان آنان چهار سهم و برای خودشان دو سهم قرار داد، که با آن، دو بچه شتر خریدند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۳؛ دار قطنی، ج۴، ص۵۷.</ref>.
روایاتی وی را [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} در مدینه به هنگام [[صلح حدیبیه]]<ref>ر. ک: ابن حبیب بغدادی، ص۱۲۷.</ref> و [[نبرد خیبر]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۷۶.</ref> دانسته‌اند، اما او در سال ششم از اسب سواران [[سریه کرز بن جابر]] بود که پس از [[پیروزی]] بر [[غارتگران]]، [[سرپرستی]] پانزده شتر شیری رسول خدا {{صل}} را به عهده گرفت <ref>یعقوبی، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۰.</ref> و در شجره با رسول خدا {{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و به همراه برادرش از اسب سواران [[جنگ خیبر]] بود. رسول خدا {{صل}} برای اسبان آنان چهار سهم و برای خودشان دو سهم قرار داد، که با آن، دو بچه شتر خریدند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۳؛ دار قطنی، ج۴، ص۵۷.</ref>.


وی می‌گوید: به هنگام خوشه بستن درختان خرما به [[خیبر]] آمدیم و هنگام محاصره قلعه [[صعب بن معاذ]] به شدت گرسنه بودیم. از این رو، مسلمانان الاغ‌های [[یهودیان]] را که از قلعه بیرون آمده بودند، گرفتند و از گوشت آنها برای [[رهایی]] از [[گرسنگی]] [[غذا]] درست کردند. رسول خدا{{صل}} با دیدن این صحنه، [[مردم]] را از خوردن گوشت الاغ‌های اهلی [[نهی]] فرمود<ref>واقدی، ج۲، ص۶۶۱-۶۶۰؛ ر.ک: دارقطنی، ج۶، ص۳۱۶.</ref>.
وی می‌گوید: به هنگام خوشه بستن درختان خرما به [[خیبر]] آمدیم و هنگام محاصره قلعه [[صعب بن معاذ]] به شدت گرسنه بودیم. از این رو، مسلمانان الاغ‌های [[یهودیان]] را که از قلعه بیرون آمده بودند، گرفتند و از گوشت آنها برای [[رهایی]] از [[گرسنگی]] [[غذا]] درست کردند. رسول خدا {{صل}} با دیدن این صحنه، [[مردم]] را از خوردن گوشت الاغ‌های اهلی [[نهی]] فرمود<ref>واقدی، ج۲، ص۶۶۱-۶۶۰؛ ر. ک: دارقطنی، ج۶، ص۳۱۶.</ref>.


ابورهم در عمرة‌القضا از افرادی بود که شتران [[قربانی]] را به سوی [[مکه]] حرکت می‌داد<ref>واقدی، ج۲، ص۳۲.</ref> و به [[نقلی]]، [[جانشین]] آن [[حضرت]] در مدینه بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳</ref>. رسول خدا{{صل}} در سال هشتم پس از آشکار شدن مقصد نبردش با [[قریش]]، ابورهم را به [[قبیله غفار]] فرستاد تا بزرگان و همچنین دیگر افراد آن [[قبیله]] را برای [[فتح مکه]] فرا خواند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. او بنا بر گزارشی، در بازگشت و از [[طائف]] به جیرانه، در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} حرکت می‌کرد. در میانه راه، شترش به شتر رسول خدا{{صل}} پهلو زد و کفش‌های [[خشن]] ابورهم، پای [[حضرت]] را آزرد. حضرت با چوب دستی به پای وی زد و فرمود:   "پایت را کنار نگه دار که آزارم دادی". ابورهم شرمسار و ناراحت از اینکه مبادا علیه وی آیه‌ای نازل شود، به عنوان چرا بردن دام‌ها از رو به رو شدن با حضرت خودداری می‌کرد. [[پیامبر خدا]]{{صل}} با احضار وی، گوسفندی در برابر آن تازیانه به او بخشید. ابورهم [[خرسندی]] ایشان را برای خود از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بهتر دانست <ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>.
ابورهم در عمرة‌القضا از افرادی بود که شتران [[قربانی]] را به سوی [[مکه]] حرکت می‌داد<ref>واقدی، ج۲، ص۳۲.</ref> و به [[نقلی]]، [[جانشین]] آن [[حضرت]] در مدینه بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳</ref>. رسول خدا {{صل}} در سال هشتم پس از آشکار شدن مقصد نبردش با [[قریش]]، ابورهم را به [[قبیله غفار]] فرستاد تا بزرگان و همچنین دیگر افراد آن [[قبیله]] را برای [[فتح مکه]] فرا خواند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. او بنا بر گزارشی، در بازگشت و از [[طائف]] به جیرانه، در کنار [[رسول خدا]] {{صل}} حرکت می‌کرد. در میانه راه، شترش به شتر رسول خدا {{صل}} پهلو زد و کفش‌های [[خشن]] ابورهم، پای [[حضرت]] را آزرد. حضرت با چوب دستی به پای وی زد و فرمود: «پایت را کنار نگه دار که آزارم دادی». ابورهم شرمسار و ناراحت از اینکه مبادا علیه وی آیه‌ای نازل شود، به عنوان چرا بردن دام‌ها از رو به رو شدن با حضرت خودداری می‌کرد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} با احضار وی، گوسفندی در برابر آن تازیانه به او بخشید. ابورهم [[خرسندی]] ایشان را برای خود از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بهتر دانست <ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>.


گفتنی است واقدی این داستان را برای [[ابن ابی حذرد]] نیز نقل کرده است<ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>. [[ابن اسحاق]] هم، ابورهم را در فتح مکه [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] دانسته<ref>ابن هشام، ج۴، ص۴۲.</ref> و سخن وی، با [[روایت]] پسر ابورهم و [[ابوحازم تمار]]، مولای وی که داستان بالا را به غزوہ [[تبوک]] مربوط دانسته‌اند، هماهنگ است<ref>ر.ک: ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>.
گفتنی است واقدی این داستان را برای [[ابن ابی حذرد]] نیز نقل کرده است<ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>. [[ابن اسحاق]] هم، ابورهم را در فتح مکه [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] دانسته<ref>ابن هشام، ج۴، ص۴۲.</ref> و سخن وی، با [[روایت]] پسر ابورهم و [[ابوحازم تمار]]، مولای وی که داستان بالا را به غزوہ [[تبوک]] مربوط دانسته‌اند، هماهنگ است<ref>ر. ک: ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>.


ابورهم در [[غزوه تبوک]] [[مأمور]] فراخوانی قبیله غفار برای [[پیکار]] و حرکت دادن آنان از همان منطقه به سوی تبوک شد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>. حضرت در میان راه از وی درباره افراد [[غفاری]] متخلف از [[جنگ]] می‌پرسید و وی اطلاعاتی در این خصوص در [[اختیار]] ایشان می‌گذاشت. رسول خدا{{صل}} از [[تخلف]] افراد در جنگ اظهار [[تأسف]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۲۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>. ابورهم منزلی در منطقة بنوکنانه، میان بنو [[غفار]] و صفراء داشت که بیشتر اوقات را آنجا می‌گذراند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. او [[امداد غیبی]] در [[جنگ بدر]] را از پسر عموی مشرکش، که قصد کمک به [[لشکر اسلام]] را داشته، نقل کرده است <ref>واقدی، ج۱، ص۷۷.</ref>. همچنین روایتی دارد که غفاری‌ها به علت [[خشکسالی]] و کمبود آب، دام‌های خود را به منطقه [[ابواء]] آورده بودند و [[ایماء بن رحضه]] در مسیر [[عمره]] [[رسول خدا]]{{صل}} به ابواء، شتران و گوسفندانی به ایشان [[هدیه]] داد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورهم غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۴.</ref>
ابورهم در [[غزوه تبوک]] [[مأمور]] فراخوانی قبیله غفار برای [[پیکار]] و حرکت دادن آنان از همان منطقه به سوی تبوک شد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>. حضرت در میان راه از وی درباره افراد [[غفاری]] متخلف از [[جنگ]] می‌پرسید و وی اطلاعاتی در این خصوص در [[اختیار]] ایشان می‌گذاشت. رسول خدا {{صل}} از [[تخلف]] افراد در جنگ اظهار [[تأسف]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۲۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>. ابورهم منزلی در منطقة بنوکنانه، میان بنو [[غفار]] و صفراء داشت که بیشتر اوقات را آنجا می‌گذراند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. او [[امداد غیبی]] در [[جنگ بدر]] را از پسر عموی مشرکش، که قصد کمک به [[لشکر اسلام]] را داشته، نقل کرده است <ref>واقدی، ج۱، ص۷۷.</ref>. همچنین روایتی دارد که غفاری‌ها به علت [[خشکسالی]] و کمبود آب، دام‌های خود را به منطقه [[ابواء]] آورده بودند و [[ایماء بن رحضه]] در مسیر [[عمره]] [[رسول خدا]] {{صل}} به ابواء، شتران و گوسفندانی به ایشان [[هدیه]] داد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورهم غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۶: خط ۷۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:بنی‌غفار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۰

ابورهم غفاری
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملکلثوم بن حصین
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌غفار
پدراحیمس بن غفار
محل زندگیمدینه
از اصحابپیامبر خاتم
حضور در جنگ

مقدمه

نام وی کلثوم بن حصین از فرزندان احیمس بن غفار است. جد وی را به اختلاف عتبه، عبید، خلف و خالد گفته‌اند[۱].تاریخ و مکان ولادت و شرح حال وی پیش از هجرت دانسته نیست.

پیش از جنگ احد به مدینه هجرت و در این نبرد شرکت کرد. پس از آنکه عده‌‍‌ای از مسلمانان میدان نبرد را ترک کردند، حلقومش هدف تیر قرار گرفت و با معجزه رسول خدا (ص) بهبود یافت. از آن پس، وی را منحور به معنای سربریده گفتند[۲].

روایاتی وی را جانشین رسول خدا (ص) در مدینه به هنگام صلح حدیبیه[۳] و نبرد خیبر[۴] دانسته‌اند، اما او در سال ششم از اسب سواران سریه کرز بن جابر بود که پس از پیروزی بر غارتگران، سرپرستی پانزده شتر شیری رسول خدا (ص) را به عهده گرفت [۵] و در شجره با رسول خدا (ص) بیعت کرد[۶] و به همراه برادرش از اسب سواران جنگ خیبر بود. رسول خدا (ص) برای اسبان آنان چهار سهم و برای خودشان دو سهم قرار داد، که با آن، دو بچه شتر خریدند[۷].

وی می‌گوید: به هنگام خوشه بستن درختان خرما به خیبر آمدیم و هنگام محاصره قلعه صعب بن معاذ به شدت گرسنه بودیم. از این رو، مسلمانان الاغ‌های یهودیان را که از قلعه بیرون آمده بودند، گرفتند و از گوشت آنها برای رهایی از گرسنگی غذا درست کردند. رسول خدا (ص) با دیدن این صحنه، مردم را از خوردن گوشت الاغ‌های اهلی نهی فرمود[۸].

ابورهم در عمرة‌القضا از افرادی بود که شتران قربانی را به سوی مکه حرکت می‌داد[۹] و به نقلی، جانشین آن حضرت در مدینه بود[۱۰]. رسول خدا (ص) در سال هشتم پس از آشکار شدن مقصد نبردش با قریش، ابورهم را به قبیله غفار فرستاد تا بزرگان و همچنین دیگر افراد آن قبیله را برای فتح مکه فرا خواند[۱۱]. او بنا بر گزارشی، در بازگشت و از طائف به جیرانه، در کنار رسول خدا (ص) حرکت می‌کرد. در میانه راه، شترش به شتر رسول خدا (ص) پهلو زد و کفش‌های خشن ابورهم، پای حضرت را آزرد. حضرت با چوب دستی به پای وی زد و فرمود: «پایت را کنار نگه دار که آزارم دادی». ابورهم شرمسار و ناراحت از اینکه مبادا علیه وی آیه‌ای نازل شود، به عنوان چرا بردن دام‌ها از رو به رو شدن با حضرت خودداری می‌کرد. پیامبر خدا (ص) با احضار وی، گوسفندی در برابر آن تازیانه به او بخشید. ابورهم خرسندی ایشان را برای خود از دنیا و آنچه در آن است، بهتر دانست [۱۲].

گفتنی است واقدی این داستان را برای ابن ابی حذرد نیز نقل کرده است[۱۳]. ابن اسحاق هم، ابورهم را در فتح مکه جانشین رسول خدا (ص) در مدینه دانسته[۱۴] و سخن وی، با روایت پسر ابورهم و ابوحازم تمار، مولای وی که داستان بالا را به غزوہ تبوک مربوط دانسته‌اند، هماهنگ است[۱۵].

ابورهم در غزوه تبوک مأمور فراخوانی قبیله غفار برای پیکار و حرکت دادن آنان از همان منطقه به سوی تبوک شد[۱۶]. حضرت در میان راه از وی درباره افراد غفاری متخلف از جنگ می‌پرسید و وی اطلاعاتی در این خصوص در اختیار ایشان می‌گذاشت. رسول خدا (ص) از تخلف افراد در جنگ اظهار تأسف کرد[۱۷]. ابورهم منزلی در منطقة بنوکنانه، میان بنو غفار و صفراء داشت که بیشتر اوقات را آنجا می‌گذراند[۱۸]. او امداد غیبی در جنگ بدر را از پسر عموی مشرکش، که قصد کمک به لشکر اسلام را داشته، نقل کرده است [۱۹]. همچنین روایتی دارد که غفاری‌ها به علت خشکسالی و کمبود آب، دام‌های خود را به منطقه ابواء آورده بودند و ایماء بن رحضه در مسیر عمره رسول خدا (ص) به ابواء، شتران و گوسفندانی به ایشان هدیه داد[۲۰][۲۱]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۶۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۹.
  2. واقدی، ج۱، ص۲۴۳.
  3. ر. ک: ابن حبیب بغدادی، ص۱۲۷.
  4. یعقوبی، ج۲، ص۷۶.
  5. یعقوبی، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۰.
  6. ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲.
  7. ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۳؛ دار قطنی، ج۴، ص۵۷.
  8. واقدی، ج۲، ص۶۶۱-۶۶۰؛ ر. ک: دارقطنی، ج۶، ص۳۱۶.
  9. واقدی، ج۲، ص۳۲.
  10. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳
  11. واقدی، ج۲، ص۷۹۹.
  12. واقدی، ج۲، ص۹۳۹.
  13. واقدی، ج۲، ص۹۳۹.
  14. ابن هشام، ج۴، ص۴۲.
  15. ر. ک: ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۱-۱۰۰۲.
  16. واقدی، ج۳، ص۹۹۰.
  17. ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۲۰۰۱-۱۰۰۲.
  18. ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.
  19. واقدی، ج۱، ص۷۷.
  20. واقدی، ج۲، ص۵۷۷.
  21. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابورهم غفاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۰۴.