جز
جایگزینی متن - '(پسر عمو)' به '(عموزاده)'
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '(پسر عمو)' به '(عموزاده)') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| نام = جعفر بن ابیطالب | | نام = جعفر بن ابیطالب | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
| نام کامل = | | نام کامل = | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = | ||
| جنسیت = | | جنسیت = مرد | ||
| کنیه = ابوعبدالله | | کنیه = ابوعبدالله | ||
| لقب = ذوالجناحین، الطّیّار فی الجنّة | | لقب = ذوالجناحین، الطّیّار فی الجنّة | ||
| اهل = | | اهل = | ||
| از قبیله = قریش | | از قبیله = [[قریش]] | ||
| از تیره = بنی هاشم | | از تیره = [[بنی هاشم]] | ||
| | | پدر = [[ابوطالب]] | ||
| | | مادر = [[فاطمه بنت اسد]] | ||
| همسر = [[اسماء بنت عمیس]] | | همسر = [[اسماء بنت عمیس]] | ||
| | | دختر = | ||
| | | پسر = | ||
| خواهر = | | خواهر = | ||
| برادر = {{فهرست جعبه| [[امام علی]] | | برادر = {{فهرست جعبه| [[امام علی]] | [[احمد بن جعفر بن ابیطالب]] | [[عبدالله بن جعفر بن ابیطالب]] | [[عون بن جعفر بن ابیطالب]] | [[محمد بن جعفر بن ابی طالب]] }} | ||
| خویشاوندان = [[حمزة بن عبدالمطلب]] (عمو) | | خویشاوندان = {{فهرست جعبه| [[پیامبر خاتم]] (عموزاده) | [[حمزة بن عبدالمطلب]] (عمو) }} | ||
| وابستگان = | | وابستگان = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۵: | ||
| تاریخ شهادت = | | تاریخ شهادت = | ||
| محل شهادت = [[موته]]، اردن | | محل شهادت = [[موته]]، اردن | ||
| محل دفن = | | محل دفن = [[موته]]، اردن | ||
| طول عمر = ۴۰ سال | | طول عمر = ۴۰ سال | ||
| دین = | | دین = اسلام | ||
| مذهب = | | مذهب = | ||
| از اصحاب = [[پیامبر | | از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]، [[امام علی]] | ||
| از طبقه = [[مهاجران]] | | از طبقه = [[مهاجران]] | ||
| در جنگ = [[موته]] | | در جنگ = [[موته]] | ||
| نقشها = | | نقشها = فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = سرپرست کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه | ||
| علت شهرت = | | علت شهرت = | ||
| علت درگذشت = شهادت در [[جنگ موته]] | | علت درگذشت = | ||
| علت شهادت = نبرد در [[جنگ موته]] | |||
| راوی از = | | راوی از = | ||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | | مشایخ او = | ||
| راویان از او = {{فهرست جعبه| [[عبدالله بن جعفر]] | [[عبدالله بن مسعود]] | [[عمرو بن عاص]] | [[ام سلمه]] }} | | راویان از او = {{فهرست جعبه| [[عبدالله بن جعفر]] | [[عبدالله بن مسعود]] | [[عمرو بن عاص]] | [[ام سلمه]] }} | ||
| آخرین راوی از او = | | آخرین راوی از او = | ||
}} | }} | ||
'''جعفر بن ابیطالب''' [[برادر]] [[امام علی]] {{ع}} و پسر عمویِ [[حضرت پیامبر خاتم]] {{صل}} معروف به "[[جعفر طیّار]]". وی از نخستین [[مسلمانان]] بود که در [[مکه]] به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] [[ایمان]] آورد و با شدّت یافتنِ آزارهای [[مشرکین]]، با گروهی به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد. او [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] [[مهاجر]] به [[حبشه]] را برعهده داشت. وی تا سال هفتم هجری در [[حبشه]] بود. همزمان با [[فتح خیبر]]، جعفر نیز به [[مدینه]] آمد و آمدنش [[حضرت رسول]] را بسیار خوشحال کرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۶۹.</ref>. | '''جعفر بن ابیطالب''' [[برادر]] [[امام علی]] {{ع}} و پسر عمویِ [[حضرت پیامبر خاتم]] {{صل}} معروف به "[[جعفر طیّار]]". وی از نخستین [[مسلمانان]] بود که در [[مکه]] به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] [[ایمان]] آورد و با شدّت یافتنِ آزارهای [[مشرکین]]، با گروهی به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد. او [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] [[مهاجر]] به [[حبشه]] را برعهده داشت. وی تا سال هفتم هجری در [[حبشه]] بود. همزمان با [[فتح خیبر]]، جعفر نیز به [[مدینه]] آمد و آمدنش [[حضرت رسول]] را بسیار خوشحال کرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۶۹.</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۰: | ||
از مهمترین نقشآفرینیهای او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای [[رهایی]] از [[ستم]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[مشرکان]] است. [[جعفر بن ابیطالب]] با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از مسلمانان در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش پیامبر اکرم {{صل}}، به [[سرزمین حبشه]] هجرت کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آنها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[نصرانی]] [[مذهب]] حبشه، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و مسلمانان را بازگردانند. جعفر بن ابیطالب در آن جلسه با بیان شیوای خود بهعنوان [[نماینده]] مسلمانان [[زبان]] به سخن گشود و [[تعالیم اسلام]] را با نجاشی در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از [[سوره مریم]]، [[فرصت]] بزرگی را برای مسلمانان فراهم آورد. نجاشی پس از شنیدن سخنان جعفر و فرازهایی از [[کلام خدا]]، از [[تسلیم]] مسلمانان [[چشم]] پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس مسلمانان در کنار [[مسیحیان]] در حبشه با [[نیکوکاری]] و [[خلق]] [[نیکو]] زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب نجاشی برای [[دیدار]] با پیامبر اکرم {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. پیامبر اکرم {{صل}} به پاس [[مهماننوازی]] پادشاه حبشه، خود از جای برخاست و از [[مهمانان]] [[پذیرایی]] کرد و به پرسشهای آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آنها [[تلاوت]] کرد و آنها را به [[دین مبین اسلام]] فراخواند. آنها نیز دگرگون شدند و نشانههای [[پیامبر آخرالزمان]] را که [[وعده]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. [[جعفر بن ابیطالب]] سرانجام در [[جنگ موته]] با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید. | از مهمترین نقشآفرینیهای او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای [[رهایی]] از [[ستم]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[مشرکان]] است. [[جعفر بن ابیطالب]] با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از مسلمانان در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش پیامبر اکرم {{صل}}، به [[سرزمین حبشه]] هجرت کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آنها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[نصرانی]] [[مذهب]] حبشه، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و مسلمانان را بازگردانند. جعفر بن ابیطالب در آن جلسه با بیان شیوای خود بهعنوان [[نماینده]] مسلمانان [[زبان]] به سخن گشود و [[تعالیم اسلام]] را با نجاشی در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از [[سوره مریم]]، [[فرصت]] بزرگی را برای مسلمانان فراهم آورد. نجاشی پس از شنیدن سخنان جعفر و فرازهایی از [[کلام خدا]]، از [[تسلیم]] مسلمانان [[چشم]] پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس مسلمانان در کنار [[مسیحیان]] در حبشه با [[نیکوکاری]] و [[خلق]] [[نیکو]] زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب نجاشی برای [[دیدار]] با پیامبر اکرم {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. پیامبر اکرم {{صل}} به پاس [[مهماننوازی]] پادشاه حبشه، خود از جای برخاست و از [[مهمانان]] [[پذیرایی]] کرد و به پرسشهای آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آنها [[تلاوت]] کرد و آنها را به [[دین مبین اسلام]] فراخواند. آنها نیز دگرگون شدند و نشانههای [[پیامبر آخرالزمان]] را که [[وعده]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. [[جعفر بن ابیطالب]] سرانجام در [[جنگ موته]] با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید. | ||
شهادت جعفر برای پیامبر بسیار ناراحتکننده بود. [[پیامبر اکرم]] در شهادت او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] بهواسطه [[قطع]] شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او [[عطا]] خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز میکند."[[القاب]] "[[ذوالجناحین]]" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش مینویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به شهادت رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آنگاه [[شهید]] ما به شهادت رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و پیامبر اکرم {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دستهاشان در راه خدا قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافتاند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در بهشت) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref> {{متن حدیث|أَ لَا تَرَى -غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَ لَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ. أَ وَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸:</ref>. و در فرازی دیگر مینویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آنگاه که [[کارزار]] به اوج میرسید و [[سربازان]] زمینگیر میشدند، [[نزدیکان]] و [[اهلبیت]] خویش را به میدان میفرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، [[عبید]] به [[حارث]]، فرزند عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، [[حمزه]] عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ موته]]، جعفر طیّار، شربت شهادت نوشیدند<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ، فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ؛ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۹: </ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۴۵- ۲۴۷.</ref>. | شهادت جعفر برای پیامبر بسیار ناراحتکننده بود. [[پیامبر اکرم]] در شهادت او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] بهواسطه [[قطع]] شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او [[عطا]] خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز میکند."[[القاب]] "[[ذوالجناحین]]" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش مینویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به شهادت رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آنگاه [[شهید]] ما به شهادت رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و پیامبر اکرم {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دستهاشان در راه خدا قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافتاند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در بهشت) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref> {{متن حدیث|أَ لَا تَرَى -غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَ لَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ. أَ وَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸:</ref>. و در فرازی دیگر مینویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آنگاه که [[کارزار]] به اوج میرسید و [[سربازان]] زمینگیر میشدند، [[نزدیکان]] و [[اهلبیت]] خویش را به میدان میفرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، [[عبید]] به [[حارث]]، فرزند عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، [[حمزه]] عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ موته]]، جعفر طیّار، شربت شهادت نوشیدند<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ، فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ؛ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۹: </ref>»<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۴۵- ۲۴۷.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |