←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
هشام یکی از فقیهانِ حافظِ [[حدیث]] و از طبقه پنجم است که اختلافی در [[توثیق]] او به نظر نمیرسد، امّا [[شیخ طوسی]] که او را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} خوانده درباره [[جرح]] و تعدیلِ وی [[سکوت]] کرده است. | هشام یکی از فقیهانِ حافظِ [[حدیث]] و از طبقه پنجم است که اختلافی در [[توثیق]] او به نظر نمیرسد، امّا [[شیخ طوسی]] که او را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} خوانده درباره [[جرح]] و تعدیلِ وی [[سکوت]] کرده است. | ||
[[روایات]] [[مسند]] او به چهارصد و به قولی، به هزار مورد میرسد که شماری از آنها در [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] نقل شده است. [[عجلی]] تصریح میکند: هشام، کتابهایی داشته است<ref>نک: صحیح بخاری ۱/ ۴؛ صحیح مسلم ح ۲۶۷۶؛ سنن ترمذی، ح ۲۷۹۰؛ الغارات ۱/ ۲۲۰ - ۲۲۳؛ کتاب الخصال ۲/ ۳۴۰ و ۴۹۸؛ مناقب آل ابی طالب ۳/ ۳۸۳ سیر اعلام النبلاء ۶/ ۴۷؛ تهذیب التهذیب ۱۱/ ۴۸ و تاریخ الثقات ۴۵۹.</ref>. او در این روایات، از کسانی چون: پدرش [[عروه]]، عمویش، [[عبداللّه بن زبیر]] دو برادرش عبدالله و [[عثمان]]، [[عباد بن عبدالله بن زبیر]]، [[یحیی بن عباد بن عبدالله]]، همسرش [[فاطمه دختر منذر بن زبیر]]، [[صالح بن ابی صالح]]، [[محمد بن مسلم بن شهاب زهری]]، [[وهب بن کیسان]]، [[ابو سلمة بن عبدالرحمن بن عوف]] و [[محمد بن علی بن عبدالله بن عباس]] [[نقل حدیث]] کرده است. او با این که صحابیانی چون: [[عبدالله بن عمر]]، [[جابر بن عبدالله]] و [[انس بن مالک]] را دیده، اما چیزی از آنها [[استماع]] و نقل نکرده است، بنابر این از طبقه آخر [[تابعین]] به شمار میرود. کسانی چون: [[مالک بن انس]]، [[ابن | [[روایات]] [[مسند]] او به چهارصد و به قولی، به هزار مورد میرسد که شماری از آنها در [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] نقل شده است. [[عجلی]] تصریح میکند: هشام، کتابهایی داشته است<ref>نک: صحیح بخاری ۱/ ۴؛ صحیح مسلم ح ۲۶۷۶؛ سنن ترمذی، ح ۲۷۹۰؛ الغارات ۱/ ۲۲۰ - ۲۲۳؛ کتاب الخصال ۲/ ۳۴۰ و ۴۹۸؛ مناقب آل ابی طالب ۳/ ۳۸۳ سیر اعلام النبلاء ۶/ ۴۷؛ تهذیب التهذیب ۱۱/ ۴۸ و تاریخ الثقات ۴۵۹.</ref>. او در این روایات، از کسانی چون: پدرش [[عروه]]، عمویش، [[عبداللّه بن زبیر]] دو برادرش عبدالله و [[عثمان]]، [[عباد بن عبدالله بن زبیر]]، [[یحیی بن عباد بن عبدالله]]، همسرش [[فاطمه دختر منذر بن زبیر]]، [[صالح بن ابی صالح]]، [[محمد بن مسلم بن شهاب زهری]]، [[وهب بن کیسان]]، [[ابو سلمة بن عبدالرحمن بن عوف]] و [[محمد بن علی بن عبدالله بن عباس]] [[نقل حدیث]] کرده است. او با این که صحابیانی چون: [[عبدالله بن عمر]]، [[جابر بن عبدالله]] و [[انس بن مالک]] را دیده، اما چیزی از آنها [[استماع]] و نقل نکرده است، بنابر این از طبقه آخر [[تابعین]] به شمار میرود. کسانی چون: [[مالک بن انس]]، [[ابن جریج]]، [[سفیان ثوری]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[عبدالله بن مبارک]]، [[حماد بن زید]] و [[یحیی بن سعید قطان]] از وی [[روایت]] کردهاند<ref>تهذیب الکمال ۳۰/ ۲۳۲ - ۲۳۵؛ تهذیب التهذیب ۱۱/ ۴۸؛ سیر اعلام النبلاء ۶/ ۳۵؛ رجال صحیح مسلم ۲/ ۳۱۸ و رجال صحیح بخاری ۲/ ۷۷۰.</ref>. | ||
همان طور که پیش از این اشاره کردیم، کثرت روایات او در [[کوفه]] همراه با [[تساهل]] و بیدقّتی در [[اسناد]] آنها، سبب شد تا کسانی چون: [[یعقوب بن شیبه]]، [[مالک بن انس]] و [[یحیی بن سعید قطان]] بر وی خرده بگیرند و او را به اختلاط و [[تدلیس]] متهم کنند. همین طور [[ابن حجر]] به تدلیس وی در روایت تصریح کرده است. [[ذهبی]] تلاش کرده تا چنین تساهلی را امری طبیعی برای هر [[حافظ]] [[حدیثی]] تلقی کند؛ لذا مینویسد: حافظهاش در اواخر [[عمر]] کاهش یافت، اما هیچ گاه دچار خلط و [[تغییر]] نشد و چنین چیزی برای کسانی چون: مالک، شعبه، وکیع و دیگر [[راویان موثق]] [[حدیث]] نیز اتفاق میافتاد<ref>تاریخ بغداد ۱۴/ ۴۰؛ میزان الاعتدال ۴/ ۳۰۱ و تقریب التهذیب ۲/ ۳۱۹.</ref>. | همان طور که پیش از این اشاره کردیم، کثرت روایات او در [[کوفه]] همراه با [[تساهل]] و بیدقّتی در [[اسناد]] آنها، سبب شد تا کسانی چون: [[یعقوب بن شیبه]]، [[مالک بن انس]] و [[یحیی بن سعید قطان]] بر وی خرده بگیرند و او را به اختلاط و [[تدلیس]] متهم کنند. همین طور [[ابن حجر]] به تدلیس وی در روایت تصریح کرده است. [[ذهبی]] تلاش کرده تا چنین تساهلی را امری طبیعی برای هر [[حافظ]] [[حدیثی]] تلقی کند؛ لذا مینویسد: حافظهاش در اواخر [[عمر]] کاهش یافت، اما هیچ گاه دچار خلط و [[تغییر]] نشد و چنین چیزی برای کسانی چون: مالک، شعبه، وکیع و دیگر [[راویان موثق]] [[حدیث]] نیز اتفاق میافتاد<ref>تاریخ بغداد ۱۴/ ۴۰؛ میزان الاعتدال ۴/ ۳۰۱ و تقریب التهذیب ۲/ ۳۱۹.</ref>. |