|
برچسب: تغییر هدف تغییرمسیر |
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | #تغییر_مسیر [[یحیی بن عبدالله محض]] |
| {{مدخل مرتبط
| |
| | موضوع مرتبط = یحیی بن عبدالله
| |
| | عنوان مدخل = یحیی بن عبدالله
| |
| | مداخل مرتبط = [[یحیی بن عبدالله در تاریخ اسلامی]]
| |
| | پرسش مرتبط =
| |
| }}
| |
| | |
| == مقدمه ==
| |
| از جمله کسانی که در [[نهضت]] [[حسین بن علی صاحب فخ]] حضور داشت یحیی بن عبدالله بن الحسن است. او فرزند [[عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب]]{{ع}} است و مادرش [[قریبه]] دختر [[عبدالله بن عبیدة بن عبدالله بن زمعه]] است و مادر پدرش فاطمه دختر [[حسین بن علی بن ابی طالب]]{{ع}}است<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۴۸۹.</ref>.
| |
| | |
| == [[شخصیت]] یحیی ==
| |
| یحیی بن عبدالله بن الحسن را [[امام]] [[جعفر بن محمد]]{{ع}} [[تربیت]] و پرورش داده بود و او از [[حضرت صادق]]{{ع}} به عنوان [[حبیب]] یاد میکرد و هرگاه میخواست از آن حضرت [[حدیث]] نقل نماید میگفت: حبیب من [[جعفر بن محمد]]{{ع}} برای من حدیث کرد.
| |
| | |
| یحیی بن عبدالله از جمله [[محدثان]] به شمار میرود و از پدرش عبدالله بن الحسن و برادرش [[محمد بن عبدالله]] و [[ابان بن تغلب]] حدیث نقل کرده است، اما از حضرت جعفر بن محمد{{ع}} بسیار [[روایت]] نموده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۶۳.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۴۹۰.</ref>
| |
| | |
| == [[زهد]] و [[دینداری]] [[یحیی]] ==
| |
| ابوالفرج گوید: یحیی بن عبدالله دارای طریقه [[نیکو]] بود و در میان [[اهل بیت]] خود مقدم بود و دور بود از آنچه مانند او را مورد [[نکوهش]] قرار میدادند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۶۳.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۴۹۱.</ref>
| |
| | |
| == یحیی بن عبدالله بعد از [[نهضت]] فخ ==
| |
| ابوالفرج از تعدادی [[راویان]] نقل کرده است که گفتهاند: یحیی بن عبدالله بن الحسن که در نهضت [[حسین بن علی صاحب فخ]] حضور داشت پس از کشته شدن اصحاب فخ مدتی به طور پنهانی در [[شهرها]] میگشت و در جستجوی جایی بود که آن را [[پناهگاه]] خود قرار دهد. وقتی [[فضل بن یحیی]] از جایگاه او اطلاع پیدا کرد به او دستور داد که از آنجا منتقل شود و آهنگ [[دیلم]] را نماید و برای او [[امان]] نامهای نوشت که کسی متعرض وی نشود.
| |
| | |
| یحیی به صورت ناشناس حرکت کرد تا اینکه بر دیلم<ref>دیلم: منطقهای کوهستانی نزدیک قزوین که در آن کوهها و درههای بسیاری است، و گروه زیادی از قوم دیلم در آن سکنی دارند. (آثار البلاد، ص۳۳).</ref> وارد شد، چون گزارش ورود او به دیلم به [[هارون]] رسید به فضل بن یحیی دستور داد که خود را آماده کند تا برای مقابله با یحیی خارج شود و پنجاه هزار نفر را همراه او کرد و [[ولایت]] [[گرگان]] و [[طبرستان]] و [[ری]] و غیر آن را به او واگذار نمود<ref>کامل ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۴۹۱.</ref>
| |
| | |
| == چگونگی کشته شدن یحیی بن عبدالله ==
| |
| [[ابوالفرج]] میگوید: در کشتن یحیی بن عبدالله [[اختلاف]] شده که چگونه بوده است، [[عمرو ابن حماد]] از مردی که با یحیی بن عبدالله در [[زندان]] بوده است نقل کرده که گفته است: من نزدیک یحیی بن عبدالله بودم و آن در تنگترین بندها و تاریکترین آنها بود، در یکی از شبها ما صدای قفلها را شنیدیم در حالی که پاسی از شب گذشته بود، ناگهان [[هارون]] سوار بر استری آمد سپس ایستاد و گفت: این شخص یعنی یحیی بن عبدالله کجاست؟ گفتند: در این اتاق است. گفت: او را نزد من آورید.
| |
| | |
| پس با او به طوری سخن میگفت که من نفهمیدم، پس گفت: او را بگیرید، چون او را گرفتند با [[عصا]] صد ضربه بر او زد، [[یحیی]] او را به [[خدا]] و [[خویشاوندی]] و [[قرابت]] [[رسول خدا]]{{صل}} میخواند و میگفت: به قرابتی که با تو دارم. هارون میگفت: میان من و تو قرابتی نیست. پس او را به جای اول برگرداندند، هارون گفت: چقدر به او نان و آب میدهید؟ گفتند: چهار نان و هشت رطل آب. گفت: آن را نصف کنید.
| |
| | |
| چون چند شب گذشت باز صدایی شنیدیم، ناگهان دیدیم هارون آمد و ایستاد و گفت: یحیی را بیاورید. پس او را بیرون آوردند و مانند اولین مرتبه او را با عصا صد ضربه زد و یحیی او را قسم میداد، و گفت: چقدر به او [[غذا]] و آب میدهید گفتند: دو نان و چهار رطل آب. گفت: آن را نصف کنید. سپس بیرون رفت و برای بار سوم آمد و یحیی بن عبدالله سخت مریض شده بود و گفت: یحیی را نزد من آورید. گفتند: او سخت [[بیمار]] است. گفت: چه مقدار غذا به او میدهید؟ گفتند: یک نان و دو رطل آب. گفت: آن را نصف کنید، سپس بیرون رفت.
| |
| | |
| بعد از آن زمانی نگذشت که یحیی بن عبدالله از [[دنیا]] رفت و او را بیرون آورده و [[دفن]] کردند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۸۳.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۵۰۴.</ref>
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| # [[پرونده:1100834.jpg|22px]] [[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|'''نهضتهای پس از عاشورا''']]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:اعلام]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |