رشد روحیه محبت و عشق‌ورزی به عنوان یکی از آثار روان‌شناختی انتظار در بعد رشد شخصیت روانی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیدبن ' به 'سید بن '
جز (جایگزینی متن - 'سیدبن ' به 'سید بن ')
 
خط ۲۶: خط ۲۶:
# [[اشتیاق]]: اوج [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در بعد روحی روانی که در [[حقیقت]] قله و راس [[انتظار]] به شمار می‌‌آید، [[اشتیاق]] است. [[منتظر]] کسی است که چون خاکِ تشنه در تب و تاب و [[اشتیاق]] [[آب]] حیات بسوزد<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref>.
# [[اشتیاق]]: اوج [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در بعد روحی روانی که در [[حقیقت]] قله و راس [[انتظار]] به شمار می‌‌آید، [[اشتیاق]] است. [[منتظر]] کسی است که چون خاکِ تشنه در تب و تاب و [[اشتیاق]] [[آب]] حیات بسوزد<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref>.
# تشدید [[محبت]]: دومین اثر [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در بعد [[روح]] و روان، ایجاد [[محبت]] عمیق بین [[امام]] منتظَر‌ و ‌منتظِران است به طوری که هیچ فاصله ای به واسطۀ این [[محبت]] در این رابطه ایجاد نمی‌شود؛ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «همانا، ما در [[شادمانی]] شما شاد و در [[اندوه]] شما [[اندوهگین]] می‌شویم‌»<ref>{{متن حدیث|إنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزُنُ لِحُزنِکُم}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref><ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref> [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در [[انسان]] [[منتظر]] زمانی به اوج خود خواهد رسید که برای [[تحقق ظهور]] [[منجی موعود]] تلاش می‌‌کند و به [[زمینه سازی ظهور]] آن [[حضرت]] [[کمک]] می‌‌کند<ref>ر.ک: [[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]. </ref>.
# تشدید [[محبت]]: دومین اثر [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در بعد [[روح]] و روان، ایجاد [[محبت]] عمیق بین [[امام]] منتظَر‌ و ‌منتظِران است به طوری که هیچ فاصله ای به واسطۀ این [[محبت]] در این رابطه ایجاد نمی‌شود؛ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «همانا، ما در [[شادمانی]] شما شاد و در [[اندوه]] شما [[اندوهگین]] می‌شویم‌»<ref>{{متن حدیث|إنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزُنُ لِحُزنِکُم}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref><ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref> [[محبت]] و [[عشق ورزی]] در [[انسان]] [[منتظر]] زمانی به اوج خود خواهد رسید که برای [[تحقق ظهور]] [[منجی موعود]] تلاش می‌‌کند و به [[زمینه سازی ظهور]] آن [[حضرت]] [[کمک]] می‌‌کند<ref>ر.ک: [[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]. </ref>.
# جستجوی [[محبوب]]: اثر دیگر این [[عشق ورزی]]، جستجو برای پیدا کردن [[محبوب]] است. شخص [[منتظر]] همواره به دنبال محبوبش می‌گردد و با شور و [[شوق]] همه جا را در پیدا کردنش جست و جو می‌کند: {{متن حدیث|لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى‏}}<ref>سیدبن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه. </ref><ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref>.
# جستجوی [[محبوب]]: اثر دیگر این [[عشق ورزی]]، جستجو برای پیدا کردن [[محبوب]] است. شخص [[منتظر]] همواره به دنبال محبوبش می‌گردد و با شور و [[شوق]] همه جا را در پیدا کردنش جست و جو می‌کند: {{متن حدیث|لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى‏}}<ref>سید بن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه. </ref><ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] </ref>.
# تشدید چشم انتظاری: [[محبت]] و [[عشق ورزی]] نسبت به [[امام]] باعث تشدید [[انتظار]] [[منتظر]] می‌‌شود: چنانکه در [[دعای ندبه]] آمده است: ‌{{متن حدیث|أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ}}<ref>سیدبن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]. </ref>
# تشدید چشم انتظاری: [[محبت]] و [[عشق ورزی]] نسبت به [[امام]] باعث تشدید [[انتظار]] [[منتظر]] می‌‌شود: چنانکه در [[دعای ندبه]] آمده است: ‌{{متن حدیث|أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ}}<ref>سید بن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]. </ref>
* تمام این آثار در [[سلامت روان]] [[منتظران]] بسیار تاثیر گذار است، به طوری که موجب پیش گیری اولیه و ممانعت از [[بیماری‌ها]] و ارتقای توانمندی‌ها در مقابله با استرس‌ها و اضطراب‌ها و تمامی بیماری‌های روحی و روانی [[منتظرین]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
* تمام این آثار در [[سلامت روان]] [[منتظران]] بسیار تاثیر گذار است، به طوری که موجب پیش گیری اولیه و ممانعت از [[بیماری‌ها]] و ارتقای توانمندی‌ها در مقابله با استرس‌ها و اضطراب‌ها و تمامی بیماری‌های روحی و روانی [[منتظرین]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.


خط ۶۸: خط ۶۸:
آثار روان‌شناختی ابعاد [[عاطفی]] و رشد [[روحیه]] [[محبت]] و [[عشق‌ورزی]] [[انتظار]] را می‌توان در ابعاد ذیل تحلیل و بررسی کرد:
آثار روان‌شناختی ابعاد [[عاطفی]] و رشد [[روحیه]] [[محبت]] و [[عشق‌ورزی]] [[انتظار]] را می‌توان در ابعاد ذیل تحلیل و بررسی کرد:
* '''[[اشتیاق]]''': اوج ابعاد [[عاطفی]] [[انتظار]]، که در [[حقیقت]] نقطه‌ گرمی و حرارت آن به شمار می‌آید، [[اشتیاق]] است. [[منتظر]] کسی است که چون خاکِ تشنه در تب وتاب و [[اشتیاق]] [[آب]] می‌سوزد: ‌{{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>«بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟» سوره ملک، آیه ۳۰.</ref> بگو: به من خبر دهید، اگر آب‌های‌ [سرزمین] شما در [[زمین]] فرو [[رود]]، چه کسی می‌تواند [[آب]] جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد‌". ‌"ماء معین‌" [[آب]] جاری و روانی را گویند که در دید و در دست‌رس است. ‌"عِلم‌" را نیز از آن رو که چون [[آب]]، از سینه‌ای به سینه‌ای و از زبانی به زبان دیگر جاری است ‌"ماء معین‌" ‌گویند. این [[آیه شریفه]] بر [[حضرت حجت]] {{ع}} نیز تطبیق شده است؛<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۵۱_۵۳ و۱۵۱.</ref> زیرا آن [[حضرت]] عِلم و خیر ممثّل و در [[حقیقت]] مصداق کامل [[آب]] حیات است.<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۴، ج۸، ص۱۹۶. </ref> [[امام]] چشمه‏ جوشان معنا و [[معرفت]] است و از زلال [[ناب]] [[معنویت]] او، [[جان]] تشنگان [[معرفت]] سیراب می‌گردد؛ تشنگانی که بار سنگین [[تکلیف]] انسانی [[انتظار]] را در [[فراق]] او بر دوش دارند و در راه رسیدن به آن چشمه‏ زلال [[پاکی‌ها]]، سراسر وجود شان را عطشِ [[اشتیاق]] فرا گرفته است.
* '''[[اشتیاق]]''': اوج ابعاد [[عاطفی]] [[انتظار]]، که در [[حقیقت]] نقطه‌ گرمی و حرارت آن به شمار می‌آید، [[اشتیاق]] است. [[منتظر]] کسی است که چون خاکِ تشنه در تب وتاب و [[اشتیاق]] [[آب]] می‌سوزد: ‌{{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>«بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟» سوره ملک، آیه ۳۰.</ref> بگو: به من خبر دهید، اگر آب‌های‌ [سرزمین] شما در [[زمین]] فرو [[رود]]، چه کسی می‌تواند [[آب]] جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد‌". ‌"ماء معین‌" [[آب]] جاری و روانی را گویند که در دید و در دست‌رس است. ‌"عِلم‌" را نیز از آن رو که چون [[آب]]، از سینه‌ای به سینه‌ای و از زبانی به زبان دیگر جاری است ‌"ماء معین‌" ‌گویند. این [[آیه شریفه]] بر [[حضرت حجت]] {{ع}} نیز تطبیق شده است؛<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۵۱_۵۳ و۱۵۱.</ref> زیرا آن [[حضرت]] عِلم و خیر ممثّل و در [[حقیقت]] مصداق کامل [[آب]] حیات است.<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۴، ج۸، ص۱۹۶. </ref> [[امام]] چشمه‏ جوشان معنا و [[معرفت]] است و از زلال [[ناب]] [[معنویت]] او، [[جان]] تشنگان [[معرفت]] سیراب می‌گردد؛ تشنگانی که بار سنگین [[تکلیف]] انسانی [[انتظار]] را در [[فراق]] او بر دوش دارند و در راه رسیدن به آن چشمه‏ زلال [[پاکی‌ها]]، سراسر وجود شان را عطشِ [[اشتیاق]] فرا گرفته است.
* '''[[محبت]]''': در [[فرهنگ انتظار]]، پیوندی عمیقی از [[محبت]] و عطوفت بین ‌"[[امام]] منتظَر‌" و ‌"منتظِران‌" برقرار است که گسستی در آن نیست. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|ألإمامُ أَلاَنیسُ الرَّفیقُ وَ الوالِدُ الشَّفیقُ وَ الأَخُ الشَّقیقُ}}<ref> محمد ابن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۸، ح۱.</ref> [[امام]] همدمِ همراه، [[پدر]] [[مهربان]] و [[برادر]] تنی و [[دل]] سوز است‌". [[امام علی]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|إنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزُنُ لِحُزنِکُم}}<ref> محمد حکیمی، عصر زندگی، قم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۲۶۸.</ref> همانا، ما در [[شادمانی]] شما شاد و در [[اندوه]] شما [[اندوهگین]] می‌شویم‌". و [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|وَاللّه لَأنا ارحَمُ بِکُم مِنکُم بأنفُسِکُم}}<ref> همان، ص۲۶۹.</ref>... به [[خدا]] [[سوگند]] که من نسبت به شما، از خود شما مهربان‌ترم‌". {{متن حدیث|بِنَفسی أَنتَ مِن مُغَیبٍ لَم یخلُ مِنّا}}<ref> سیدبن طاووس، إقبال الأعمال، ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref> جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!‌؛ ‌{{متن حدیث|عَزیزٌ عَلَی أن أَری الخَلقَ وَ لا تُری وَ لا أسمَعُ لَکَ حَسیساً وَ لا نَجوی}}<ref> سیدبن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref>چقدر بر من جانکاه است که [[مردم]] را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچ گونه صدا و سخنی از تو نشنوم‌". پیوند [[دوستی]] و [[عاطفی]] ‌"منتظِران‌" با ‌"[[امام]] منتظَر‌" چنان عمیق و با [[ثبات]] است که تمام نسبت‌ها [[عاطفی]] آنان را با دیگران تحت تأثیر قرار می‌دهد، به گونه‏ که ‌"[[انسان]] منتظِر‌" چیزی را [[دوست]] دارد که امامش آن را [[دوست]] دارد و با چیزی [[دشمن]] است که امامش آن را [[دشمن]] می‌دارد، چنان‌که [[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید: ‌{{متن حدیث|طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم قَد رَضُوا بِنا أَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِم شیعَةً، فَطُوبی لَهُم ثُمَّ طُوبی لَهُم وَ هُم وَاللهِ مَعَنا فِی دَرَجاتِنا یَومَ القِیامَةِ}}<ref> محمّد بن بابویه صدوق،، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۶۱، باب ۳۴، ح۵.</ref> خوشا به حال [[شیعیان]] ما که در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما به ریسمان ما چنگ می‌زنند و بر دوستیِ ما و [[دشمنی]] [[دشمنان]] ما ثابت می‌مانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به [[امامت]] ما [[خشنود]] و ما به [[پیروی]] آنان خرسندیم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوال شان، به [[خدا]] [[سوگند]]! آنان در [[روز قیامت]]، در مرتبه‏ ما و با ما خواهند بود‌".
* '''[[محبت]]''': در [[فرهنگ انتظار]]، پیوندی عمیقی از [[محبت]] و عطوفت بین ‌"[[امام]] منتظَر‌" و ‌"منتظِران‌" برقرار است که گسستی در آن نیست. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|ألإمامُ أَلاَنیسُ الرَّفیقُ وَ الوالِدُ الشَّفیقُ وَ الأَخُ الشَّقیقُ}}<ref> محمد ابن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۸، ح۱.</ref> [[امام]] همدمِ همراه، [[پدر]] [[مهربان]] و [[برادر]] تنی و [[دل]] سوز است‌". [[امام علی]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|إنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزُنُ لِحُزنِکُم}}<ref> محمد حکیمی، عصر زندگی، قم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۲۶۸.</ref> همانا، ما در [[شادمانی]] شما شاد و در [[اندوه]] شما [[اندوهگین]] می‌شویم‌". و [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ‌{{متن حدیث|وَاللّه لَأنا ارحَمُ بِکُم مِنکُم بأنفُسِکُم}}<ref> همان، ص۲۶۹.</ref>... به [[خدا]] [[سوگند]] که من نسبت به شما، از خود شما مهربان‌ترم‌". {{متن حدیث|بِنَفسی أَنتَ مِن مُغَیبٍ لَم یخلُ مِنّا}}<ref> سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref> جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!‌؛ ‌{{متن حدیث|عَزیزٌ عَلَی أن أَری الخَلقَ وَ لا تُری وَ لا أسمَعُ لَکَ حَسیساً وَ لا نَجوی}}<ref> سید بن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref>چقدر بر من جانکاه است که [[مردم]] را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچ گونه صدا و سخنی از تو نشنوم‌". پیوند [[دوستی]] و [[عاطفی]] ‌"منتظِران‌" با ‌"[[امام]] منتظَر‌" چنان عمیق و با [[ثبات]] است که تمام نسبت‌ها [[عاطفی]] آنان را با دیگران تحت تأثیر قرار می‌دهد، به گونه‏ که ‌"[[انسان]] منتظِر‌" چیزی را [[دوست]] دارد که امامش آن را [[دوست]] دارد و با چیزی [[دشمن]] است که امامش آن را [[دشمن]] می‌دارد، چنان‌که [[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید: ‌{{متن حدیث|طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم قَد رَضُوا بِنا أَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِم شیعَةً، فَطُوبی لَهُم ثُمَّ طُوبی لَهُم وَ هُم وَاللهِ مَعَنا فِی دَرَجاتِنا یَومَ القِیامَةِ}}<ref> محمّد بن بابویه صدوق،، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۶۱، باب ۳۴، ح۵.</ref> خوشا به حال [[شیعیان]] ما که در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما به ریسمان ما چنگ می‌زنند و بر دوستیِ ما و [[دشمنی]] [[دشمنان]] ما ثابت می‌مانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به [[امامت]] ما [[خشنود]] و ما به [[پیروی]] آنان خرسندیم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوال شان، به [[خدا]] [[سوگند]]! آنان در [[روز قیامت]]، در مرتبه‏ ما و با ما خواهند بود‌".
* '''طلب و جست و جو''':‌ "[[انسان]] منتظِر‌"، همواره به دنبال [[یار]] می‌گردد و با شور و [[شوق]] همه جا را در طلبش جست و جو می‌کند: {{متن حدیث|لَیتَ شِعرِی أَینَ استَقَرَّت بِکَ النَّوی بَل أی أرضٍ تُقِلُّکَ أَو ثَری أَبِرَضوی أَم غَیرِها أَم ذِی طُوی}}<ref> سیدبن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref> ای کاش می‌دانستم در چه جایی منزل گرفته‌ای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در [[کوه رضوی]] هستی و یا در جای دیگر و یا در [[ذی طوی]] هستی… ‌". کسی که گم شده‌ای دارد و مدعی [[عشق]] و [[محبت]] است، آیا از او پذیرفته است که هیچ گاه در طلب گم شده‌اش بر نیامده باشد؟<ref> مسعود آذربایجانی، رابطه انتظار و بهداشت روان، ماهنامه موعود، شماره۷۶.</ref>ازاین رو، [[انسان]] ‌"منتظِر‌" در متن دنیای مدرن، اما متفاوت از [[انسان]] مدرن است که خویشتن را در میان انبوه [[آرمان‌ها]] و [[تمایلات]] گوناگون گم کرده است و جستجویش برای رسیدن به [[آرامش]] و [[خوشبختی]] در سایه نظام‌های [[فکری]] و [[سیاسی]] بشری او را ملول، [[ناامید]] و درمانده نموده است. [[انسان]] [[منتظِر]] در پرتو پرفروغ [[انتظار]] خود را باز یافته و در طلب و جستجو برای دست‌یابی به [[آرمان]] روشنی است که [[ایمان]] به [[انتظار]] به او نوید می‌دهد. ازاین رو، لحظه لحظه [[زندگی]] او سرشار از تمنا، طلب و جستجو برای دسترسی به [[هدف]] والای است که رسیدن به آن را [[باور]] دارد و سرانجام آن [[نجات]]، رهایی و [[سعادت]] همه [[بشریت]] است.  
* '''طلب و جست و جو''':‌ "[[انسان]] منتظِر‌"، همواره به دنبال [[یار]] می‌گردد و با شور و [[شوق]] همه جا را در طلبش جست و جو می‌کند: {{متن حدیث|لَیتَ شِعرِی أَینَ استَقَرَّت بِکَ النَّوی بَل أی أرضٍ تُقِلُّکَ أَو ثَری أَبِرَضوی أَم غَیرِها أَم ذِی طُوی}}<ref> سید بن طاووس، إقبال الأعمال،ص۲۹۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.</ref> ای کاش می‌دانستم در چه جایی منزل گرفته‌ای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در [[کوه رضوی]] هستی و یا در جای دیگر و یا در [[ذی طوی]] هستی… ‌". کسی که گم شده‌ای دارد و مدعی [[عشق]] و [[محبت]] است، آیا از او پذیرفته است که هیچ گاه در طلب گم شده‌اش بر نیامده باشد؟<ref> مسعود آذربایجانی، رابطه انتظار و بهداشت روان، ماهنامه موعود، شماره۷۶.</ref>ازاین رو، [[انسان]] ‌"منتظِر‌" در متن دنیای مدرن، اما متفاوت از [[انسان]] مدرن است که خویشتن را در میان انبوه [[آرمان‌ها]] و [[تمایلات]] گوناگون گم کرده است و جستجویش برای رسیدن به [[آرامش]] و [[خوشبختی]] در سایه نظام‌های [[فکری]] و [[سیاسی]] بشری او را ملول، [[ناامید]] و درمانده نموده است. [[انسان]] [[منتظِر]] در پرتو پرفروغ [[انتظار]] خود را باز یافته و در طلب و جستجو برای دست‌یابی به [[آرمان]] روشنی است که [[ایمان]] به [[انتظار]] به او نوید می‌دهد. ازاین رو، لحظه لحظه [[زندگی]] او سرشار از تمنا، طلب و جستجو برای دسترسی به [[هدف]] والای است که رسیدن به آن را [[باور]] دارد و سرانجام آن [[نجات]]، رهایی و [[سعادت]] همه [[بشریت]] است.  
* '''چشم انتظاری''': در [[انتظار]] آن [[یار]] ‌"سفر کرده‌" که ‌"صد قافله همره اوست‌" و ‌"هر کجا هست خدایا به [[سلامت]] دارش!‌"،<ref> حافظ: آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش</ref>(...)
* '''چشم انتظاری''': در [[انتظار]] آن [[یار]] ‌"سفر کرده‌" که ‌"صد قافله همره اوست‌" و ‌"هر کجا هست خدایا به [[سلامت]] دارش!‌"،<ref> حافظ: آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش</ref>(...)
"[[انسان]] منتظِر‌"، [[دل]] از غیر بریده و هردم چشم در راه [[یار]] دارد و در هر [[نفس]] او را می‌جوید و بند بند وجودش، شرحه شرحه از داغ دوری آن دلبر دُردانه،<ref> مولوی: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق.... تا بگویم شرح درد اشتیاق.</ref> ناله‌های‌ [[فراق]] او را ‌"ندبه‌" می‌کند: ‌{{متن حدیث|أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ}}<ref> شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه؛ سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص۲۹۷. </ref> کجاست [[عزت]] بخش [[دوستان]] و [[خوار]] کننده‌‌ی [[دشمنان]]؟ کجاست گرد آورنده‌‌ی سخنان بر [[پرهیزکاری]]؟ کجاست آن درگاه [[خداوند]] که از آن جا به سوی خدای روند؟ کجاست آن آیینه‌ [[خدا]] نمای که [[دوستان]] [[خداوند]] به سوی او روی آورند‌"
"[[انسان]] منتظِر‌"، [[دل]] از غیر بریده و هردم چشم در راه [[یار]] دارد و در هر [[نفس]] او را می‌جوید و بند بند وجودش، شرحه شرحه از داغ دوری آن دلبر دُردانه،<ref> مولوی: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق.... تا بگویم شرح درد اشتیاق.</ref> ناله‌های‌ [[فراق]] او را ‌"ندبه‌" می‌کند: ‌{{متن حدیث|أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ}}<ref> شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه؛ سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص۲۹۷. </ref> کجاست [[عزت]] بخش [[دوستان]] و [[خوار]] کننده‌‌ی [[دشمنان]]؟ کجاست گرد آورنده‌‌ی سخنان بر [[پرهیزکاری]]؟ کجاست آن درگاه [[خداوند]] که از آن جا به سوی خدای روند؟ کجاست آن آیینه‌ [[خدا]] نمای که [[دوستان]] [[خداوند]] به سوی او روی آورند‌"
۲۱۸٬۶۵۰

ویرایش