←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
# '''[[اجرای قانون شرع]] و [[تأمین قسط و عدل]] و [[از بین بردن بدعتها]] و [[کجرویها]]:''' [[امام]] در نامهای که همراه [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفیان]] نوشت، [[رسالت]] [[امامت]] را اینگونه ترسیم فرمود: "به جانم [[سوگند]]! امام و [[پیشوا]] تنها کسی است که به [[کتاب خدا]] عمل کند و [[عدل و داد]] را بر پا دارد، [[دین حق]] را پذیرفته و خود را [[وقف]] [[راه خدا]] کند"<ref>{{متن حدیث|... فَلَعَمْرِی مَا اَلْإِمَامُ إِلاَّ اَلْعَامِلُ بِالْکِتَابِ وَ اَلْآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ اَلدَّائِنُ بِالْحَقِّ وَ اَلْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اَللَّهِ وَ اَلسَّلاَمُ}}؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۴۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۷؛ [[محمد اسماعیلزاده|اسماعیلزاده، محمد]]، [[امام حسین در منظر اهل سنت (مقاله)|مقاله «امام حسین در منظر اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]]، ص ۴۸.</ref> | # '''[[اجرای قانون شرع]] و [[تأمین قسط و عدل]] و [[از بین بردن بدعتها]] و [[کجرویها]]:''' [[امام]] در نامهای که همراه [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفیان]] نوشت، [[رسالت]] [[امامت]] را اینگونه ترسیم فرمود: "به جانم [[سوگند]]! امام و [[پیشوا]] تنها کسی است که به [[کتاب خدا]] عمل کند و [[عدل و داد]] را بر پا دارد، [[دین حق]] را پذیرفته و خود را [[وقف]] [[راه خدا]] کند"<ref>{{متن حدیث|... فَلَعَمْرِی مَا اَلْإِمَامُ إِلاَّ اَلْعَامِلُ بِالْکِتَابِ وَ اَلْآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ اَلدَّائِنُ بِالْحَقِّ وَ اَلْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اَللَّهِ وَ اَلسَّلاَمُ}}؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۴۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۷؛ [[محمد اسماعیلزاده|اسماعیلزاده، محمد]]، [[امام حسین در منظر اهل سنت (مقاله)|مقاله «امام حسین در منظر اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]]، ص ۴۸.</ref> | ||
# '''سلب مشروعیت نظام غاصب:''' اگرچه خسارت، [[انحراف]] و انحطاطی که در دوران [[حکومت امویان]] دامنگیر [[مسلمانان]] شد، بسیار سنگین بود اما خطری بسیار بزرگتر از همه اینها وجود داشت که نه تنها مسلمانان، بلکه مستقیماً [[آیین اسلام]] را نشانه رفته بود و آن اینکه انحراف یاد شده دامن خود [[اسلام]] را نیز بگیرد و این [[آیین]] را با همان [[انحرافی]] روبهرو سازد که مسلمانان بدان دچار شده بودند. [[امویان]] در جایگاه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خویش، بسیار بر عنصر مشروعیت تکیه میکردند و از راههای گوناگون به [[مردم]] القا مینمودند که جایگاه خلافت، نیرومندتر از جایگاه رسالت است و میگفتند: «[[خلیفه]] کسی، [[برتر]] از فرستاده اوست». [[امام حسین]] {{ع}} با [[نهضت]] خویش سعی داشت این چارچوب مشروع را که حاکمان اموی در پس آن پناه گرفته بودند، بشکند و نشان مشروعیت را از [[حکومت اموی]] سلب کند<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص ۲۶۶-۲۷۱.</ref>. | # '''سلب مشروعیت نظام غاصب:''' اگرچه خسارت، [[انحراف]] و انحطاطی که در دوران [[حکومت امویان]] دامنگیر [[مسلمانان]] شد، بسیار سنگین بود اما خطری بسیار بزرگتر از همه اینها وجود داشت که نه تنها مسلمانان، بلکه مستقیماً [[آیین اسلام]] را نشانه رفته بود و آن اینکه انحراف یاد شده دامن خود [[اسلام]] را نیز بگیرد و این [[آیین]] را با همان [[انحرافی]] روبهرو سازد که مسلمانان بدان دچار شده بودند. [[امویان]] در جایگاه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خویش، بسیار بر عنصر مشروعیت تکیه میکردند و از راههای گوناگون به [[مردم]] القا مینمودند که جایگاه خلافت، نیرومندتر از جایگاه رسالت است و میگفتند: «[[خلیفه]] کسی، [[برتر]] از فرستاده اوست». [[امام حسین]] {{ع}} با [[نهضت]] خویش سعی داشت این چارچوب مشروع را که حاکمان اموی در پس آن پناه گرفته بودند، بشکند و نشان مشروعیت را از [[حکومت اموی]] سلب کند<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص ۲۶۶-۲۷۱.</ref>. | ||
==ابعاد قیام امام حسین== | |||
===[[ابعاد اجتماعی قیام امام حسین]]=== | |||
====[[نقش زنان در قیام امام حسین]]==== | |||
=== ابعاد سیاسی قیام امام حسین === | |||
{{اصلی|ابعاد سیاسی قیام امام حسین}} | |||
اگر سخنان و مواضع [[امام حسین]]{{ع}} پس از به [[خلافت]] رسیدن یزید و [[دعوت]] [[حاکم]] یزید بر [[مدینه]] از [[امام]] برای [[بیعت]] تا فرود آمدن آن حضرت بر خاک کربلا را که بر آن در برابر [[امویان]] ایستاد، بررسی کنیم، میبینیم [[انگیزه قیام امام حسین]]{{ع}} بر ضد [[حکومت امویان]] که به شهادت امام در [[واقعه عاشورا]] انجامید، دو عامل بنیادی داشت: عامل [[سیاسی]] و عامل انقلابی. | |||
# '''عامل سیاسی:''' نخستین کاری که [[یزید بن معاویه]] پس از در دست گرفتن زمام خلافت بدان اهتمام ورزید، [[تحمیل]] بیعت بر [[مردمان]] [[مکه]] و مدینه بود. مکه و مدینه در اعطا یا سلب [[مشروعیت]] از مرکز خلافت در [[شام]]، نقطه ثقل سیاسی بودند. آنچه برای یزید اهمیت فزونتری داشت، بیعت سه نفر بود: امام حسین{{ع}}، [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]]. امام حسین{{ع}} در پاسخ به [[ولید بن عتبه]] مبنی بر بیعت کردن با یزید فرمود: «ما [[اهل بیت]] نبوتیم و معدن [[رسالت]] و جایگاه آمد و شد [[فرشتگان]] و فرودگاه [[رحمت]]. [[خداوند]] با ما آغاز کرد و به پایان برد. یزید مردی شرابخوار و آدمکش است که آشکارا [[فسق]] و [[فجور]] میکند؛ پس چونان [[منی]] با چونان اویی بیعت نمیکند»<ref>ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ج۱۸، ص۵.</ref>. بنابراین، امام حسین{{ع}} در هیچ صورتی با یزید بیعت نمیکرد و یزید نیز امام را بدون بیعت رها نمینمود، حال هر پیامدی که میخواهد، داشته باشد<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۳ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۳]]، ص ۱۳۹-۱۵۱.</ref>. | |||
# '''عامل انقلابی:''' عامل دوم [[نهضت]] و قیام امام حسین{{ع}}، همان «[[امر به معروف و نهی از منکر]]» بود تا بدین روی، [[امت]] را برانگیزد و [[آگاه]] سازد و حالت رکود، [[جمود]] و [[تسلیم]] آن را بشکند. مشخص شد که [[حاکمان اموی]] چگونه [[تهدید]]، [[قتل]] و [[فساد]] را در [[جامعه]] رواج دادند و توانستند [[جامعه اسلامی]] را [[سست]] و نا [[استوار]] سازند و [[روح]] [[مقاومت]]، [[قیام]] و [[نافرمانی]] آن را از میان برند و روحیه [[تسلیم]] و کرنش در برابر واقعیت فساد [[حاکم]] را بپراکنند. هنگامی که [[سخنان امام حسین]]{{ع}} در مسیر خویش از [[مدینه]] تا [[کربلا]] را بررسی میکنیم، در مییابیم که مسئله عدم پذیرش بیعت و [[اعلان]] آن به عنوان موضعی [[سیاسی]] بر ضد [[نظام حاکم]]، بیانگر تمامی ابعاد قیام و [[نهضت حسینی]] نیست، بلکه این [[نهضت]]، بُعد دیگری نیز دارد که همان [[امر به معروف و نهی از منکر]] است تا بدین روی، مسلمانان برای مبارزه و رویارویی با [[نظام]] [[طاغوت]] برانگیخته شوند و آن را براندازند. [[امام حسین]]{{ع}} در وصیت نامه خویش که پیش از خروج از مدینه به سوی [[مکه]] آن را نزد برادرش [[محمد بن حنفیه]] به [[امانت]] نهاد، میفرماید: «من برای [[سرکشی]]، خود پسندی و [[فساد]] و [[ستم]] قیام نکردم، بلکه تنها برای طلب [[اصلاح]] در [[امت]] جدم محمد{{صل}} قیام کردهام و بر آنم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم و به [[سیره]] جدم محمد و سیره پدرم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} عمل نمایم»<ref>خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۳۳-۳۴؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۷۴؛ عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۳، ص۶۱؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۳ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۳]]، ص ۱۵۳-۱۶۰.</ref> | |||
== راه و روش قیام == | == راه و روش قیام == | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۲۲: | ||
امام به هر یک از آنان به نحوی جواب میدادند؛ زیرا سران [[شیعه]] که به [[امام نامه]] نوشته بودند از اوضاع [[سیاسی]] [[کوفه]] [[شناخت]] بیشتری داشتند و از نزدیک [[شاهد]] امور بودند. مسلم هم مشاهدات آنها را در [[نامه]] خود به امام از کوفه [[تأیید]] کرده بود. در حالی که [[عبدالله بن عباس]] و [[محمد حنفیه]] سالها بود که از مکه و [[مدینه]] خارج نشده بودند<ref>خطر جانی در رفتن به کوفه همره امام آن قدر زیاد و جدی بود که عبدالله بن عباس و محمد حنفیه بن علی بن ابی طالب در حجاز ماندند. (محمد به سبب انتساب به مادرش خوله، حنفیه نام گرفت.)</ref>. از طرفی در مکه احتمال ترور امام میرفت<ref>امام حسین {{ع}} در مکه به ابن عمر فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الْقَوْمَ لا يَتْرُكُوني وَ إِنْ أَصابُوني، وَ إِنْ لَمْ يُصيبُوني فَلا يَزالُونَ حَتّى أُبايِعَ وَ أَنَا كارِهٌ، أَوْ يَقْتُلُوني}} (موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۳۰۸). همچنین به ابن زبیر فرمود: {{متن حدیث|و الله لان اقتل خارجا منها بشبر أحب الى من ان اقتل داخلا منها بشبر، و ايم الله لو كنت في جحر هامه من هذه الهوام لاستخرجوني}} (همان، ص۳۲۴). در راه کربلا به صفاح فرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ أَعْجَلْ لَأُخِذْتُ}} (همان، ص۳۳۵.) و به اباهرّه فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا هِرَّةَ إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَخَذُوا مَالِي فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِي فَصَبَرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِي فَهَرَبْتُ...}} (همان، ص۳۴۵).</ref>.<ref>[[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[امام حسین و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی (مقاله)|مقاله «امام حسین و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]] ص ۷۸.</ref> | امام به هر یک از آنان به نحوی جواب میدادند؛ زیرا سران [[شیعه]] که به [[امام نامه]] نوشته بودند از اوضاع [[سیاسی]] [[کوفه]] [[شناخت]] بیشتری داشتند و از نزدیک [[شاهد]] امور بودند. مسلم هم مشاهدات آنها را در [[نامه]] خود به امام از کوفه [[تأیید]] کرده بود. در حالی که [[عبدالله بن عباس]] و [[محمد حنفیه]] سالها بود که از مکه و [[مدینه]] خارج نشده بودند<ref>خطر جانی در رفتن به کوفه همره امام آن قدر زیاد و جدی بود که عبدالله بن عباس و محمد حنفیه بن علی بن ابی طالب در حجاز ماندند. (محمد به سبب انتساب به مادرش خوله، حنفیه نام گرفت.)</ref>. از طرفی در مکه احتمال ترور امام میرفت<ref>امام حسین {{ع}} در مکه به ابن عمر فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الْقَوْمَ لا يَتْرُكُوني وَ إِنْ أَصابُوني، وَ إِنْ لَمْ يُصيبُوني فَلا يَزالُونَ حَتّى أُبايِعَ وَ أَنَا كارِهٌ، أَوْ يَقْتُلُوني}} (موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۳۰۸). همچنین به ابن زبیر فرمود: {{متن حدیث|و الله لان اقتل خارجا منها بشبر أحب الى من ان اقتل داخلا منها بشبر، و ايم الله لو كنت في جحر هامه من هذه الهوام لاستخرجوني}} (همان، ص۳۲۴). در راه کربلا به صفاح فرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ أَعْجَلْ لَأُخِذْتُ}} (همان، ص۳۳۵.) و به اباهرّه فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا هِرَّةَ إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَخَذُوا مَالِي فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِي فَصَبَرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِي فَهَرَبْتُ...}} (همان، ص۳۴۵).</ref>.<ref>[[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[امام حسین و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی (مقاله)|مقاله «امام حسین و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]] ص ۷۸.</ref> | ||
==مقدمات قیام== | |||
===[[امتناع امام حسین از بیعت یزید]]=== | |||
===[[وصیت امام حسین به محمد حنفیه]]=== | |||
==آغاز قیام== | |||
===[[حرکت امام حسین]]=== | |||
====[[حرکت امام حسین به سوی مکه]]==== | |||
====[[حرکت امام حسین به سوی کوفه]]==== | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |