برید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'معاویة بن ابی سفیان' به 'معاویة بن ابیسفیان') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
برید، در ابتدا به [[منزل]] و کاروانسرایی که میان دو مرکز چاپار قرار داشت گفته میشد<ref>لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۴۶۸۲؛ صبح الاعشی، ج۱، ص۱۱۴ و ج۱۴، ص۳۶۶؛ معجم البلدان، ص۳۵؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۶۱۵.</ref> و در اصطلاح، عبارت بود از جاسوس [[خلیفه]] یا [[امیر]] که [[اخبار]] در زمینۀ [[کارگزاران]] و امور جاری [[جامعه]] را به وی میرسانید<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰.</ref>. تصدّی [[مقام]] برید، از اهمیت ویژهای برخوردار و از [[مشاغل]] معتبر به شمار میآمد. [[حکام]]، اغلب برید را از میان افراد [[موثق]] [[انتخاب]] میکردند؛ برای مثال: کسری، برید را از میان فرزندانش [[اختیار]] میکرد. در میان [[حاکمان]] [[جامعۀ اسلامی]] "[[معاویة بن ابیسفیان]]" نخستین کسی بود که برای خود برید برگزید. [[هدف]] وی سرعت بخشیدن به ارسال [[اخبار]] و [[اوامر]] [[خلیفه]] به [[کارگزاران]] خود در [[مصر]]، [[عراق]] و [[فارس]] بود. از میان خلفای [[اسلامی]]، [[خلفای عباسی]] به این امر اهتمام زیادی میورزیدند<ref> تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰؛ صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۷.</ref>. برید به مرور، گسترش یافت و عنوان جاسوس [[خلیفه]] بر عمال و سایر [[رجال]] [[حکومتی]] به خود گرفت<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۷.</ref>. | برید، در ابتدا به [[منزل]] و کاروانسرایی که میان دو مرکز چاپار قرار داشت گفته میشد<ref>لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۴۶۸۲؛ صبح الاعشی، ج۱، ص۱۱۴ و ج۱۴، ص۳۶۶؛ معجم البلدان، ص۳۵؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۶۱۵.</ref> و در اصطلاح، عبارت بود از جاسوس [[خلیفه]] یا [[امیر]] که [[اخبار]] در زمینۀ [[کارگزاران]] و امور جاری [[جامعه]] را به وی میرسانید<ref>تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰.</ref>. تصدّی [[مقام]] برید، از اهمیت ویژهای برخوردار و از [[مشاغل]] معتبر به شمار میآمد. [[حکام]]، اغلب برید را از میان افراد [[موثق]] [[انتخاب]] میکردند؛ برای مثال: کسری، برید را از میان فرزندانش [[اختیار]] میکرد. در میان [[حاکمان]] [[جامعۀ اسلامی]] "[[معاویة بن ابیسفیان]]" نخستین کسی بود که برای خود برید برگزید. [[هدف]] وی سرعت بخشیدن به ارسال [[اخبار]] و [[اوامر]] [[خلیفه]] به [[کارگزاران]] خود در [[مصر]]، [[عراق]] و [[فارس]] بود. از میان خلفای [[اسلامی]]، [[خلفای عباسی]] به این امر اهتمام زیادی میورزیدند<ref> تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰؛ صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۷.</ref>. برید به مرور، گسترش یافت و عنوان جاسوس [[خلیفه]] بر عمال و سایر [[رجال]] [[حکومتی]] به خود گرفت<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۷.</ref>. | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۷
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
برید، در ابتدا به منزل و کاروانسرایی که میان دو مرکز چاپار قرار داشت گفته میشد[۱] و در اصطلاح، عبارت بود از جاسوس خلیفه یا امیر که اخبار در زمینۀ کارگزاران و امور جاری جامعه را به وی میرسانید[۲]. تصدّی مقام برید، از اهمیت ویژهای برخوردار و از مشاغل معتبر به شمار میآمد. حکام، اغلب برید را از میان افراد موثق انتخاب میکردند؛ برای مثال: کسری، برید را از میان فرزندانش اختیار میکرد. در میان حاکمان جامعۀ اسلامی "معاویة بن ابیسفیان" نخستین کسی بود که برای خود برید برگزید. هدف وی سرعت بخشیدن به ارسال اخبار و اوامر خلیفه به کارگزاران خود در مصر، عراق و فارس بود. از میان خلفای اسلامی، خلفای عباسی به این امر اهتمام زیادی میورزیدند[۳]. برید به مرور، گسترش یافت و عنوان جاسوس خلیفه بر عمال و سایر رجال حکومتی به خود گرفت[۴].
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۴۶۸۲؛ صبح الاعشی، ج۱، ص۱۱۴ و ج۱۴، ص۳۶۶؛ معجم البلدان، ص۳۵؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۶۱۵.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰؛ صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۷.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۵۷.