آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۴:۰۵
، ۸ سپتامبر ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همانگونه'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همانگونه') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | | تصویر = 7626626268.jpg | ||
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]] | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]] | ||
| مدخل اصلی = [[وجوب انتظار امام مهدی]] | | مدخل اصلی = [[وجوب انتظار امام مهدی]] | ||
| مدخل وابسته = | | مدخل وابسته = | ||
| پاسخدهندگان = ۱۴ پاسخ | | پاسخدهندگان = ۱۴ پاسخ | ||
خط ۱۵: | خط ۱۲: | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
=== مقدمه === | === مقدمه === | ||
در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} همواره به عنوان یکی از اصول [[مسلم]] [[اعتقادی]] مطرح و [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است <ref>ر.ک: پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، [[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص ۱۶ ـ ۱۸.</ref>. اندیشۀ [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} همۀ خواستههای [[مقدس]] و [[انسانی]] را دربرداشته و [[پیامبران الهی]]{{ع}} پیوسته آن را نوید دادهاند، تا [[وعده الهی]] فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند <ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱. </ref>. | در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} همواره به عنوان یکی از اصول [[مسلم]] [[اعتقادی]] مطرح و [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است <ref>ر.ک: پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، [[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص ۱۶ ـ ۱۸.</ref>. اندیشۀ [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همۀ خواستههای [[مقدس]] و [[انسانی]] را دربرداشته و [[پیامبران الهی]] {{ع}} پیوسته آن را نوید دادهاند، تا [[وعده الهی]] فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند <ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱. </ref>. | ||
=== [[ادله عقلی وجوب انتظار]] === | === [[ادله عقلی وجوب انتظار]] === | ||
بر اساس [[دلایل عقلی]]، [[انتظار]] برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} ضروری و شرعاً [[واجب]] است. برخی از این [[دلایل]] عبارتاند از: | بر اساس [[دلایل عقلی]]، [[انتظار]] برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} ضروری و شرعاً [[واجب]] است. برخی از این [[دلایل]] عبارتاند از: | ||
# حکیمانه بودن [[خلقت]]: از دیدگاه [[عقل]]، [[نظام حاکم بر هستی]]، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این [[نظام]] به [[هدف غایی]] خود که همان روشن بودن [[آینده]] براساس [[هدف آفرینش]] است نرسد لازمهاش [[اعتقاد]] به این مطلب است که [[نظام آفرینش]] بازیچهای بیش نیست، در اینجاست که [[انتظار]] از نگاه منطقی خودش را نشان میدهد. [[آرمان]] [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]]{{ع}} یک فلسفۀ بزرگ [[اجتماعی]] [[اسلامی]] است؛ به عبارتی [[انسان]] اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به [[هدف آفرینش]] نشود باید [[منتظر]] روزی باشد که این [[نظام]] حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود <ref>ر.ک: [[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]، ص ۳۱۴؛ [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۱۶-۱۷. </ref>. | # حکیمانه بودن [[خلقت]]: از دیدگاه [[عقل]]، [[نظام حاکم بر هستی]]، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این [[نظام]] به [[هدف غایی]] خود که همان روشن بودن [[آینده]] براساس [[هدف آفرینش]] است نرسد لازمهاش [[اعتقاد]] به این مطلب است که [[نظام آفرینش]] بازیچهای بیش نیست، در اینجاست که [[انتظار]] از نگاه منطقی خودش را نشان میدهد. [[آرمان]] [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]] {{ع}} یک فلسفۀ بزرگ [[اجتماعی]] [[اسلامی]] است؛ به عبارتی [[انسان]] اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به [[هدف آفرینش]] نشود باید [[منتظر]] روزی باشد که این [[نظام]] حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود <ref>ر.ک: [[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]، ص ۳۱۴؛ [[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۱۶-۱۷. </ref>. | ||
# [[انتظار]] مقدمۀ [[حکومت عدل]]: [[انتظار راستین]] مقدمه و راهگشایی برای [[حکومت عدل]] و ایجاد [[عدالت]] است و چون [[حُسن عدل]]، امری [[عقلی]] است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان [[انتظار]] برای [[عدالت]] است هم امری [[عقلی]] باشد <ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۵۹-۶۱. </ref>. | # [[انتظار]] مقدمۀ [[حکومت عدل]]: [[انتظار راستین]] مقدمه و راهگشایی برای [[حکومت عدل]] و ایجاد [[عدالت]] است و چون [[حُسن عدل]]، امری [[عقلی]] است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان [[انتظار]] برای [[عدالت]] است هم امری [[عقلی]] باشد <ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۵۹-۶۱. </ref>. | ||
# [[انتظار]] دورۀ [[آمادهسازی]]: [[انتظار]] یک دورۀ [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. این خاصیت [[انتظار]] است که [[منتظِر]] را وادار میکند تا کمبودها را [[حدس]] بزند و مانعها را بشناسد و برای زدودن آنها، برنامه بریزد. بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دورۀ [[انتظار]] آن هم گستردهتر خواهد بود <ref>ر.ک: [[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۲۳ ـ ۲۷.</ref>. | # [[انتظار]] دورۀ [[آمادهسازی]]: [[انتظار]] یک دورۀ [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. این خاصیت [[انتظار]] است که [[منتظِر]] را وادار میکند تا کمبودها را [[حدس]] بزند و مانعها را بشناسد و برای زدودن آنها، برنامه بریزد. بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دورۀ [[انتظار]] آن هم گستردهتر خواهد بود <ref>ر.ک: [[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۲۳ ـ ۲۷.</ref>. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۵: | ||
# '''[[ادلۀ قرآنی]]''': [[قرآن کریم]] با بشارتهای متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همۀ تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایدهآل [[جهان]] که از آنِ [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] مینماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگهای [[بشریت]] به جریان انداخته است. در [[قرآن کریم]] وعدۀ روزی داده شده است که حقپرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. این [[وعده]] در آیاتی مختلف بیان شده است. به عنوان نمونه در [[سوره انبیاء]] [[خداوند]] میفرمایند: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ «و در [[زبور]] پس از [[تورات]] نگاشتهایم که بیگمان [[زمین]] را [[بندگان]] [[شایسته]] من به [[ارث]] خواهند برد» <ref>سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]]، [[قرآن]] به همه [[صالحان]] مژده میدهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم [[مأیوس]] نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آنِ [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد <ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>. | # '''[[ادلۀ قرآنی]]''': [[قرآن کریم]] با بشارتهای متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همۀ تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایدهآل [[جهان]] که از آنِ [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] مینماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگهای [[بشریت]] به جریان انداخته است. در [[قرآن کریم]] وعدۀ روزی داده شده است که حقپرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. این [[وعده]] در آیاتی مختلف بیان شده است. به عنوان نمونه در [[سوره انبیاء]] [[خداوند]] میفرمایند: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ «و در [[زبور]] پس از [[تورات]] نگاشتهایم که بیگمان [[زمین]] را [[بندگان]] [[شایسته]] من به [[ارث]] خواهند برد» <ref>سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]]، [[قرآن]] به همه [[صالحان]] مژده میدهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم [[مأیوس]] نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آنِ [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد <ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>. | ||
# '''[[ادلۀ روایی]]''': | # '''[[ادلۀ روایی]]''': | ||
## '''نیاز به [[حجت]]''': در [[اعتقاد]] [[اسلامی]]، [[بشر]] همواره [[نیازمند]] [[هدایتگر]] است. به همین [[دلیل]]، از ابتدای [[آفرینش انسان]] تاکنون هیچگاه [[جهان]] از [[پیامبران]] و [[امامان]] [[هدایتگری]] که [[حجتهای خدا]] بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این [[اعتقاد]]، اگر بر روی کره [[زمین]] تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها [[حجت الهی]] خواهد بود <ref>ر.ک: | ## '''نیاز به [[حجت]]''': در [[اعتقاد]] [[اسلامی]]، [[بشر]] همواره [[نیازمند]] [[هدایتگر]] است. به همین [[دلیل]]، از ابتدای [[آفرینش انسان]] تاکنون هیچگاه [[جهان]] از [[پیامبران]] و [[امامان]] [[هدایتگری]] که [[حجتهای خدا]] بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این [[اعتقاد]]، اگر بر روی کره [[زمین]] تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها [[حجت الهی]] خواهد بود <ref>ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 179؛ به نقل از امام صادق {{ع}}.</ref>. [[امام محمد باقر]] {{ع}} دراین باره میفرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]]، [[خداوند]] از روزی که [[آدم]] {{ع}} [[قبض روح]] شد، هیچ سرزمینی را از [[پیشوایی]] که [[مردم]] به وسیله او به سوی [[خدا]] [[هدایت]] میشوند، خالی نگذاشته است. این [[پیشوا]]، [[حجت خدا]] بر بندگانش است و هرگز [[زمین]] بدون امامی که [[حجت خدا]] بر بندگانش باشد، باقی نمیماند» <ref>الکافی، ج 1، ص 178، 179، ح 8.</ref>. نیاز همیشگی به [[حجتهای الهی]] ریشه در این واقعیت دارد که [[آدمی]] برای پیمودن مسیر [[هدایت]] و دست یافتن به [[حقیقت]] هستی همواره [[نیازمند]] [[راهنمایی]] انسانهای شایستهای است که از سوی [[خدا]] به این منظور برگزیده شده است و از آنجا که [[امام مهدی]] در [[غیبت]] هستند، باید [[انتظار ظهور]] او برای تحقق برنامههای [[الهی]] [[خداوند]] امری لازم و بایسته است؛ این [[انتظار]] سبب میشود [[منتظر]] با تلاش و کسب آمادگیهای لازم زمینه را برای [[ظهور امام مهدی]] آماده کند <ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[زمینهسازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی (مقاله)|زمینهسازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی]]، [[موعود (نشریه)|ماهنامه موعود]]، ص۱۲-۱۷</ref>. | ||
## '''[[انتظار]]، شرط [[قبولی اعمال]]''': در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت]] و [[لزوم انتظار]] تصریح شده است که از جمله میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: در روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} که در [[مقام]] بیان شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] بودند یکی از شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] را [[عقیده]] به [[انتظار]] برشمردند: {{متن حدیث|أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ اَلْوَلاَيَةُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [اَلْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ اَلتَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ اَلْوَرَعُ وَ اَلاِجْتِهَادُ وَ اَلطُّمَأْنِينَةُ وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ...}}؛ «آیا شما را خبر ندهم به آنچه [[خدای عزوجل]] هیچ عملی را از [[بندگان]] جز به سبب آن نمیپذیرد؟ [[گواهی]] دادن به [[توحید]] [[پروردگار]] و اینکه [[حضرت محمد]]{{صل}} [[بنده]] (و فرستاده) اوست، و [[اقرار]] به آنچه [[خداوند]] [[دستور]] فرموده، و [[ولایت]] ما، و [[بیزاری جستن از دشمنان]] ما -منظور خصوص [[ائمه]]{{ع}} است- و [[تسلیم شدن]] نسبت به ایشان، و [[ورع]] و کوشش (در راه عمل به [[شرع]])، و [[طمأنینه]]، و در [[انتظار]] [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن <ref>کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۶.</ref>. همچنین در روایتی، [[امام باقر]]{{ع}} هم یکی از شرایط پذیرفته شدن [[اعمال]] [[بندگان]] را قبول کردن مسئله [[انتظار]] دانستند <ref>کافی، ج۲، ص۲۲، ح۱۳.</ref><ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[محمد باقر فقیه ایمانی|فقیه ایمانی، محمد باقر]]، [[لواءالانصار (کتاب)|لواءالانصار]]، ص۱۶۰-۱۶۴.</ref>. در روایتی دیگر [[امام باقر]]{{ع}} به ابیجارود فرمود: «[[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] پیامب [[اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] [[امر]] ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]» <ref>{{متن حدیث|عَنْهُ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref><ref>ر.ک: [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ## '''[[انتظار]]، شرط [[قبولی اعمال]]''': در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت]] و [[لزوم انتظار]] تصریح شده است که از جمله میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: در روایتی، [[امام صادق]] {{ع}} که در [[مقام]] بیان شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] بودند یکی از شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] را [[عقیده]] به [[انتظار]] برشمردند: {{متن حدیث|أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ اَلْوَلاَيَةُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [اَلْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ اَلتَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ اَلْوَرَعُ وَ اَلاِجْتِهَادُ وَ اَلطُّمَأْنِينَةُ وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ...}}؛ «آیا شما را خبر ندهم به آنچه [[خدای عزوجل]] هیچ عملی را از [[بندگان]] جز به سبب آن نمیپذیرد؟ [[گواهی]] دادن به [[توحید]] [[پروردگار]] و اینکه [[حضرت محمد]] {{صل}} [[بنده]] (و فرستاده) اوست، و [[اقرار]] به آنچه [[خداوند]] [[دستور]] فرموده، و [[ولایت]] ما، و [[بیزاری جستن از دشمنان]] ما -منظور خصوص [[ائمه]] {{ع}} است- و [[تسلیم شدن]] نسبت به ایشان، و [[ورع]] و کوشش (در راه عمل به [[شرع]])، و [[طمأنینه]]، و در [[انتظار]] [[حضرت قائم]] {{ع}} بودن <ref>کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۶.</ref>. همچنین در روایتی، [[امام باقر]] {{ع}} هم یکی از شرایط پذیرفته شدن [[اعمال]] [[بندگان]] را قبول کردن مسئله [[انتظار]] دانستند <ref>کافی، ج۲، ص۲۲، ح۱۳.</ref><ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[محمد باقر فقیه ایمانی|فقیه ایمانی، محمد باقر]]، [[لواءالانصار (کتاب)|لواءالانصار]]، ص۱۶۰-۱۶۴.</ref>. در روایتی دیگر [[امام باقر]] {{ع}} به ابیجارود فرمود: «[[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] پیامب [[اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] [[امر]] ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]» <ref>{{متن حدیث|عَنْهُ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ {{ع}}: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref><ref>ر.ک: [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ||
## از [[امام جواد]]{{ع}} [[نقل]] شده است فرمودند: «همانا [[قیام]] کننده از ما ([[اهل بیت]]{{ع}}) همان [[مهدی]]{{ع}} است که [[انتظار]] او در (زمان) غیبتش [[واجب]] است» <ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref>.تعبیر [[وجوب]]، در فرمایش ایشان نشاندهندۀ [[ضرورت]] حال [[انتظار]] در زمان پنهانی [[امام]] است. [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم -یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}}- امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است، نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] بورزد <ref>ر.ک: [[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۱۳۴؛ [[عباس گوهری|گوهری، عباس]] و [[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن]]، [[رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص۹۲-۹۳؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۲؛ [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ## از [[امام جواد]] {{ع}} [[نقل]] شده است فرمودند: «همانا [[قیام]] کننده از ما ([[اهل بیت]] {{ع}}) همان [[مهدی]] {{ع}} است که [[انتظار]] او در (زمان) غیبتش [[واجب]] است» <ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref>.تعبیر [[وجوب]]، در فرمایش ایشان نشاندهندۀ [[ضرورت]] حال [[انتظار]] در زمان پنهانی [[امام]] است. [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم -یعنی [[انتظار قائم]] {{ع}}- امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است، نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] بورزد <ref>ر.ک: [[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۱۳۴؛ [[عباس گوهری|گوهری، عباس]] و [[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن]]، [[رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص۹۲-۹۳؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۲؛ [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۶: | ||
| پاسخ = آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در این باره همین بس، که [[حضرت]] [[سید الساجدین]] {{ع}} در دعای [[عرفه]] بر [[منتظران]] [[درود]] فرستاده و برای آنان [[دعا]] کرده، بعد از [[دعا کردن]] برای مولایشان [[امام زمان]]{{ع}} و اضافه بر آن [[روایات]] بسیاری بر این مقصود دلالت دارد، از جمله؛ | «در این باره همین بس، که [[حضرت]] [[سید الساجدین]] {{ع}} در دعای [[عرفه]] بر [[منتظران]] [[درود]] فرستاده و برای آنان [[دعا]] کرده، بعد از [[دعا کردن]] برای مولایشان [[امام زمان]] {{ع}} و اضافه بر آن [[روایات]] بسیاری بر این مقصود دلالت دارد، از جمله؛ | ||
#در "[[کمال الدین]]" از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} آمده که فرمود: هر کس از شما بر این امر در حال [[انتظار]] آن بمیرد، همچون کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} بوده باشد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۴ باب ۵۵ ح ۱.</ref>. | # در "[[کمال الدین]]" از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} آمده که فرمود: هر کس از شما بر این امر در حال [[انتظار]] آن بمیرد، همچون کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} بوده باشد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۴ باب ۵۵ ح ۱.</ref>. | ||
#از [[حضرت]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]]{{ع}} آمده که فرمود: چقدر خوب است [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! آیا نشنیدهای فرموده خدای - عزوجل - را که: {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>. بنابراین بر شما [[باد]] [[صبر]]، به درستی که [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] میآید، البته آنان که پیش از شما بودند صبورتر از شما بودند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵ باب ۵۵ ح ۵.</ref>. | # از [[حضرت]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]] {{ع}} آمده که فرمود: چقدر خوب است [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! آیا نشنیدهای فرموده خدای - عزوجل - را که: {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>. بنابراین بر شما [[باد]] [[صبر]]، به درستی که [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] میآید، البته آنان که پیش از شما بودند صبورتر از شما بودند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵ باب ۵۵ ح ۵.</ref>. | ||
#در "[[بصائر الدرجات]]" به [[سند]] خود از [[حضرت]] [[امام]] [[ابوعبدالله]] [[صادق]] {{ع}} آورده که فرمود:[[امیرمؤمنان]] {{ع}} به سوی [[صفین]] میرفت، تا این که از [[رود]] [[فرات]] عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین [[صفین]] رسید که هنگام [[نماز]] [[مغرب]] شد، مدتی در [[اندیشه]] فرو رفت، سپس وضو گرفت و [[اذان]] گفت و چون از [[اذان]] گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: [[سلام]] بر تو ای [[امیر المؤمنین]] و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو [[باد]]. خوش [[آمدی]] ای [[جانشین]] [[پیغمبران]] و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی که به [[مردم]]] رسیده! و ای نایل آمده به [[ثواب]] [[صدیقین]]! و ای [[سید]] [[اوصیا]]! [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: بر تو نیز [[سلام]] [[باد]]، ای برادرم [[شمعون]]! [[جانشین]] [[عیسی بن مریم]] [[روح القدس]]، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو [[رحمت]] آرد. من [[منتظر]] [[حضرت]] [[روح الله]] هستم که از [[آسمان]] فرود آید، پس هیچ کس را نمیشناسم که در [[راه خدا]] بیشتر از تو دچار [[بلا]] گشته و فردا [ی [[قیامت]]] ثوابش فزونتر و مقامش [[برتر]] از تو باشد...<ref>بصائر الدرجات، ۲۸۰ ح ۱۶.</ref>. میگویم: جهت [[شاهد]] آوردن این [[حدیث]]، آن است که دلالت دارد بر [[منتظر]] بودن جناب [[شمعون]] نسبت به این [[ظهور]] [[مبارک]] و با میمنت. و البته شباهت یافتن به [[اولیای خدا]] و [[پیروی]] کردن از ایشان چیزی است که نزد [[خداوند]] - عزوجل - [[پسندیده]] است، اضافه بر سایر آنچه در [[فضیلت انتظار]] رسیده است<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>. | # در "[[بصائر الدرجات]]" به [[سند]] خود از [[حضرت]] [[امام]] [[ابوعبدالله]] [[صادق]] {{ع}} آورده که فرمود:[[امیرمؤمنان]] {{ع}} به سوی [[صفین]] میرفت، تا این که از [[رود]] [[فرات]] عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین [[صفین]] رسید که هنگام [[نماز]] [[مغرب]] شد، مدتی در [[اندیشه]] فرو رفت، سپس وضو گرفت و [[اذان]] گفت و چون از [[اذان]] گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: [[سلام]] بر تو ای [[امیر المؤمنین]] و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو [[باد]]. خوش [[آمدی]] ای [[جانشین]] [[پیغمبران]] و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی که به [[مردم]]] رسیده! و ای نایل آمده به [[ثواب]] [[صدیقین]]! و ای [[سید]] [[اوصیا]]! [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: بر تو نیز [[سلام]] [[باد]]، ای برادرم [[شمعون]]! [[جانشین]] [[عیسی بن مریم]] [[روح القدس]]، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو [[رحمت]] آرد. من [[منتظر]] [[حضرت]] [[روح الله]] هستم که از [[آسمان]] فرود آید، پس هیچ کس را نمیشناسم که در [[راه خدا]] بیشتر از تو دچار [[بلا]] گشته و فردا [ی [[قیامت]]] ثوابش فزونتر و مقامش [[برتر]] از تو باشد...<ref>بصائر الدرجات، ۲۸۰ ح ۱۶.</ref>. میگویم: جهت [[شاهد]] آوردن این [[حدیث]]، آن است که دلالت دارد بر [[منتظر]] بودن جناب [[شمعون]] نسبت به این [[ظهور]] [[مبارک]] و با میمنت. و البته شباهت یافتن به [[اولیای خدا]] و [[پیروی]] کردن از ایشان چیزی است که نزد [[خداوند]] - عزوجل - [[پسندیده]] است، اضافه بر سایر آنچه در [[فضیلت انتظار]] رسیده است<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>. | ||
و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>. | و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]] {{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]] {{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] {{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>. | ||
و در همان کتاب به دو [[سند صحیح]]، از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]]{{ع}} آمده که فرمود: نزدیکترین حالات [[بندگان]] نزد خدای - عزوجل - و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت]] خدای را نیابند و برای آنها آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که [[حجتها]] و [[بینات]] [[الهی]] [[باطل]] نشده، پس در آن هنگام هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند که شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البته [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمیشوند و اگر میدانست که آنها در [[شک]] میافتند، یک چشم برهم زدن [[حجت]] خود را از آنان [[نهان]] نمیساخت و این جز زیر سر اشرار [[مردم]] نخواهد بود<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۹ باب ۳۳ ح ۱۶.</ref>»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۲.</ref>. | و در همان کتاب به دو [[سند صحیح]]، از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} آمده که فرمود: نزدیکترین حالات [[بندگان]] نزد خدای - عزوجل - و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت]] خدای را نیابند و برای آنها آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که [[حجتها]] و [[بینات]] [[الهی]] [[باطل]] نشده، پس در آن هنگام هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند که شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البته [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمیشوند و اگر میدانست که آنها در [[شک]] میافتند، یک چشم برهم زدن [[حجت]] خود را از آنان [[نهان]] نمیساخت و این جز زیر سر اشرار [[مردم]] نخواهد بود<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۹ باب ۳۳ ح ۱۶.</ref>»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۴: | خط ۵۱: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار]] و [[امید]] به اهداف بلند، مایه دوام [[زندگی]] و [[استواری]] [[نظام اجتماعی]] است. [[اندیشه]] [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} همه خواستههای [[مقدس]] و انسانی را دربرداشته و [[پیامبران]] الاهی{{عم}} پیوسته آن را نوید دادهاند، تا [[وعده]] الاهی فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند. برپایه گزارش [[ابوبصیر]]، [[امام صادق]]{{ع}} پس از [[گواهی]] به [[یگانگی]] [[خدای سبحان]] و [[ایمان]] به [[نبوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و اعتراف به وحیانی بودن [[قرآن کریم]] و [[اقرار]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[انتظار ظهور]] [[قائم اهل بیت]]{{ع}} را مایه [[دینداری]] خداپسندانه دانست و سبب پذیرش [[اعمال]] [[بندگان]] برشمرد:{{متن حدیث|أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}} }}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. [[قرابت]] و همپایگی [[انتظار قائم]]{{ع}} با دیگر [[اصول اعتقادی اسلام]] در سخن [[صادق]] [[آل محمد]]{{ع}} بیانگر [[عظمت]] و [[جایگاه]] رفیع مسئله [[انتظار]] در آموزههای [[دین]] است، چون از سویی [[قرآن مجید]] [[ایمان]] به [[ولایت]] و [[امامت]] را رکن اساسی [[دین]] و مایه کمال آن میداند<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و از سوی دیگر، باورداشت [[مهدویت]]، مهمترین جزء [[اندیشه]] [[امامت]] است<ref>چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} اقرار به [[امامت]] دیگر [[امامان]]{{عم}} و انکار [[امام مهدی]]{{ع}} را همچون پذیرش نبوت پیامبران پیشین و انکار [[رسالت]] [[رسول خاتم]]{{صل}} شمرده است:{{متن حدیث| مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً{{صل}} نُبُوَّتَهُ}} (کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۳).</ref>، از اینرو [[دینداری]] بدون [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} نیز بیارزش است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۶۹، ۳۷۱.</ref>. | «[[انتظار]] و [[امید]] به اهداف بلند، مایه دوام [[زندگی]] و [[استواری]] [[نظام اجتماعی]] است. [[اندیشه]] [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همه خواستههای [[مقدس]] و انسانی را دربرداشته و [[پیامبران]] الاهی {{عم}} پیوسته آن را نوید دادهاند، تا [[وعده]] الاهی فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند. برپایه گزارش [[ابوبصیر]]، [[امام صادق]] {{ع}} پس از [[گواهی]] به [[یگانگی]] [[خدای سبحان]] و [[ایمان]] به [[نبوت]] [[رسول خدا]] {{صل}} و اعتراف به وحیانی بودن [[قرآن کریم]] و [[اقرار]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} [[انتظار ظهور]] [[قائم اهل بیت]] {{ع}} را مایه [[دینداری]] خداپسندانه دانست و سبب پذیرش [[اعمال]] [[بندگان]] برشمرد:{{متن حدیث|أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}} }}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. [[قرابت]] و همپایگی [[انتظار قائم]] {{ع}} با دیگر [[اصول اعتقادی اسلام]] در سخن [[صادق]] [[آل محمد]] {{ع}} بیانگر [[عظمت]] و [[جایگاه]] رفیع مسئله [[انتظار]] در آموزههای [[دین]] است، چون از سویی [[قرآن مجید]] [[ایمان]] به [[ولایت]] و [[امامت]] را رکن اساسی [[دین]] و مایه کمال آن میداند<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و از سوی دیگر، باورداشت [[مهدویت]]، مهمترین جزء [[اندیشه]] [[امامت]] است<ref>چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} اقرار به [[امامت]] دیگر [[امامان]] {{عم}} و انکار [[امام مهدی]] {{ع}} را همچون پذیرش نبوت پیامبران پیشین و انکار [[رسالت]] [[رسول خاتم]] {{صل}} شمرده است:{{متن حدیث| مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً {{صل}} نُبُوَّتَهُ}} (کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۳).</ref>، از اینرو [[دینداری]] بدون [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} نیز بیارزش است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۶۹، ۳۷۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۱: | خط ۵۸: | ||
| پاسخدهنده = میرزا عباس مهدویفرد | | پاسخدهنده = میرزا عباس مهدویفرد | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«[[آیات]] و [[روایات]] زیادی در [[باب]] [[انتظار]] وجود دارد که [[مسلمانان]] را به [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و [[موعود]] امم فرا میخوانند. در منابع [[دینی]] به اندازهای بر [[ضرورت انتظار]] تأکید شده است که [[انکار]] آن موجب خروج از دایره [[مؤمنین]] و [[متقین]] میشود. [[عالمان]] بزرگ [[دین]]، برپایه [[احادیث]] [[معصومین]] [[انتظار فرج]] را شاخص بزرگ [[انسان]] دیندار در [[عصر غیبت]] دانستهاند و همواره [[دینداران]] را به داشتن و دانستن این مهم فرا خواندهاند<ref>چشم به راه مهدی{{ع}}، ص ۳۲۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[ابوبصیر]] فرمودند:آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن<ref>{{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}"}}؛ چشم به راه مهدی{{ع}}، به نقل از غیبة نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. حال با این وصف اگر کسی [[منتظر]] نباشد خویشتن را از این [[فیض]] بزرگ [[محروم]] کرده است. و خود را از حوزه متمسکین به [[ولایت]] [[اهل بیت]] خارج کرده است و بدون [[تردید]] خروج از این دایره خسرانی بزرگ است که هرگز جبران نمیشود. از طرفی [[قرآن کریم]] "[[ایمان به غیب]]" را اولین شاخص "[[تقوا]]" بر میشمارد، بر اساس [[هستیشناسی]] [[توحیدی]]، عالم از دو بخش [[عالم مشهود]] و محسوس و عالم نامشهود و غیر محسوس تشکیل یافته است. موحد متقی کسی است که عالم نامحسوس "[[غیب]]" را به همه گستردگی و عناصر و اجزائش [[باور]] داشته باشد و [[دلیل]] بر این مطلب [[آیه کریمه]] است که میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] واژه [[غیب]] میفرمایند: "[[غیب]] برخلاف [[شهود]] است و بر همه امور نامحسوس اطلاق میگردد که همان [[خداوند سبحان]] و نشانههای بزرگ پنهانش است"<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۹.</ref>. در [[روایات]] هم بر این نکته تأکید شده که منظور از {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}} کسی است که به [[حقانیت]] و درستی [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} [[ایمان]] دارد. و لذا چون [[حضرت مهدی]]{{ع}} از بزرگترین [[آیات]]<ref>در زیارت آل یاسین چنین میخوانیم: {{متن حدیث|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ"}} و در دعای پس از این زیارت آن حضرت کلمه تامه الهی نامیده شده است.</ref> پنهان [[الهی]] است که [[خداوند]] توانا در [[قرآن]] کریمش [[ظهور]] او را [[وعده]] حتمی خود معرفی فرموده است. [[ایمان]] به حضرتش از مقدمات [[تقوا]] و عامل [[رستگاری]] شمرده میشود. کسی که [[منتظر]] ظهورش نباشد و [[دل]] را به قیامش معطوف نکند خود را از جرگه متقیان خارج کرده است. بر این اساس [[شیعه]] در [[اطاعت]] از [[دستورات]] مؤکّد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مبنی بر [[پیروی]] از [[اهل بیت]] او، دست از [[محمد]] و [[آل محمد]]{{صل}} برنداشته و همواره در خط [[امامت]] حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از [[جان]] و [[دل]]، [[مهدی]] [[آل محمد]]{{صل}} را طلب میکند. این [[فرقه ناجیه]] در طول اعصار و قرون متمادی این [[پیام]] را به [[بشریت]] داده است که [[بشر]] کر و کور شده حبّ [[دنیا]]، و غوطهور در منجلاب [[فساد]] نمیتواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم تا جز خاتم با دست است با کفایت یک [[منجی]] [[الهی]] که عصاره [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] از [[آدم]] نه ممکن نخواهد بود و لازم است آن [[ذخیره الهی]] بیاید تا [[عدالت فراگیر]] را تنها در میان [[بشریت]] بلکه در کل [[عالم هستی]] مستقر سازد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص61-64.</ref>. | *«[[آیات]] و [[روایات]] زیادی در [[باب]] [[انتظار]] وجود دارد که [[مسلمانان]] را به [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و [[موعود]] امم فرا میخوانند. در منابع [[دینی]] به اندازهای بر [[ضرورت انتظار]] تأکید شده است که [[انکار]] آن موجب خروج از دایره [[مؤمنین]] و [[متقین]] میشود. [[عالمان]] بزرگ [[دین]]، برپایه [[احادیث]] [[معصومین]] [[انتظار فرج]] را شاخص بزرگ [[انسان]] دیندار در [[عصر غیبت]] دانستهاند و همواره [[دینداران]] را به داشتن و دانستن این مهم فرا خواندهاند<ref>چشم به راه مهدی {{ع}}، ص ۳۲۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[ابوبصیر]] فرمودند:آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]] {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن<ref>{{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}}"}}؛ چشم به راه مهدی {{ع}}، به نقل از غیبة نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. حال با این وصف اگر کسی [[منتظر]] نباشد خویشتن را از این [[فیض]] بزرگ [[محروم]] کرده است. و خود را از حوزه متمسکین به [[ولایت]] [[اهل بیت]] خارج کرده است و بدون [[تردید]] خروج از این دایره خسرانی بزرگ است که هرگز جبران نمیشود. از طرفی [[قرآن کریم]] "[[ایمان به غیب]]" را اولین شاخص "[[تقوا]]" بر میشمارد، بر اساس [[هستیشناسی]] [[توحیدی]]، عالم از دو بخش [[عالم مشهود]] و محسوس و عالم نامشهود و غیر محسوس تشکیل یافته است. موحد متقی کسی است که عالم نامحسوس "[[غیب]]" را به همه گستردگی و عناصر و اجزائش [[باور]] داشته باشد و [[دلیل]] بر این مطلب [[آیه کریمه]] است که میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] واژه [[غیب]] میفرمایند: "[[غیب]] برخلاف [[شهود]] است و بر همه امور نامحسوس اطلاق میگردد که همان [[خداوند سبحان]] و نشانههای بزرگ پنهانش است"<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۹.</ref>. در [[روایات]] هم بر این نکته تأکید شده که منظور از {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}} کسی است که به [[حقانیت]] و درستی [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} [[ایمان]] دارد. و لذا چون [[حضرت مهدی]] {{ع}} از بزرگترین [[آیات]]<ref>در زیارت آل یاسین چنین میخوانیم: {{متن حدیث|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ"}} و در دعای پس از این زیارت آن حضرت کلمه تامه الهی نامیده شده است.</ref> پنهان [[الهی]] است که [[خداوند]] توانا در [[قرآن]] کریمش [[ظهور]] او را [[وعده]] حتمی خود معرفی فرموده است. [[ایمان]] به حضرتش از مقدمات [[تقوا]] و عامل [[رستگاری]] شمرده میشود. کسی که [[منتظر]] ظهورش نباشد و [[دل]] را به قیامش معطوف نکند خود را از جرگه متقیان خارج کرده است. بر این اساس [[شیعه]] در [[اطاعت]] از [[دستورات]] مؤکّد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مبنی بر [[پیروی]] از [[اهل بیت]] او، دست از [[محمد]] و [[آل محمد]] {{صل}} برنداشته و همواره در خط [[امامت]] حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از [[جان]] و [[دل]]، [[مهدی]] [[آل محمد]] {{صل}} را طلب میکند. این [[فرقه ناجیه]] در طول اعصار و قرون متمادی این [[پیام]] را به [[بشریت]] داده است که [[بشر]] کر و کور شده حبّ [[دنیا]]، و غوطهور در منجلاب [[فساد]] نمیتواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم تا جز خاتم با دست است با کفایت یک [[منجی]] [[الهی]] که عصاره [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] از [[آدم]] نه ممکن نخواهد بود و لازم است آن [[ذخیره الهی]] بیاید تا [[عدالت فراگیر]] را تنها در میان [[بشریت]] بلکه در کل [[عالم هستی]] مستقر سازد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص61-64.</ref>. | ||
*«یک دسته از [[روایات]] [[انتظار]] احادیثی هستند که [[مسلمانان]] را به [[انتظار]] امر فرمودهاند چنان که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرمایند: [[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] مایوس نگردید، به درستی که محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است<ref>{{متن حدیث|"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] به [[سند]] خود از [[عبدالعظیم حسنی]] آورده که گفت: "به سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز به سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] از ماست و اوست [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش انتظارش کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین از [[فرزندان]] من است"<ref>{{متن حدیث|"عَن عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} الْحَسَنِيُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى{{ع}} إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ{{ع}} أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۷، ح ۱)</ref>.[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که روزی آن [[حضرت]] فرمود: "آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را پیش خواهد آورد و..."<ref>{{متن حدیث|"عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}} ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}} (النعمانی، ابوزنیب، الغیبة، ص ۲۰۷).</ref>.[[غیبت]] [[علامه مجلسی]] در ذیل روایتی که امر به [[مرزبانی]] در [[زمان غیبت]] میکند چنین میفرماید: {{عربی|یجب علی الشعیة أن یربطوا أنفسهم علی طاعة امام الحق و انتظار فرجه ویتهیؤا لنصرته}}<ref>حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص ۲۸۸ به نقل از مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref>. بر [[شیعه]] [[واجب]] است که حاضر و یراق و [[گوش به فرمان]] [[امام]] بر [[حق]] بوده، و در [[انتظار]] فرجش به سر برد و برای [[یاری]] او آماده باشد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص73-79.</ref>. | *«یک دسته از [[روایات]] [[انتظار]] احادیثی هستند که [[مسلمانان]] را به [[انتظار]] امر فرمودهاند چنان که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} میفرمایند: [[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] مایوس نگردید، به درستی که محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است<ref>{{متن حدیث|"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] به [[سند]] خود از [[عبدالعظیم حسنی]] آورده که گفت: "به سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]] {{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]] {{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز به سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] از ماست و اوست [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش انتظارش کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین از [[فرزندان]] من است"<ref>{{متن حدیث|"عَن عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} الْحَسَنِيُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً {{صل}} بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى {{ع}} إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ {{ع}} أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۷، ح ۱)</ref>.[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که روزی آن [[حضرت]] فرمود: "آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]] {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را پیش خواهد آورد و..."<ref>{{متن حدیث|"عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}} ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}} (النعمانی، ابوزنیب، الغیبة، ص ۲۰۷).</ref>.[[غیبت]] [[علامه مجلسی]] در ذیل روایتی که امر به [[مرزبانی]] در [[زمان غیبت]] میکند چنین میفرماید: {{عربی|یجب علی الشعیة أن یربطوا أنفسهم علی طاعة امام الحق و انتظار فرجه ویتهیؤا لنصرته}}<ref>حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص ۲۸۸ به نقل از مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref>. بر [[شیعه]] [[واجب]] است که حاضر و یراق و [[گوش به فرمان]] [[امام]] بر [[حق]] بوده، و در [[انتظار]] فرجش به سر برد و برای [[یاری]] او آماده باشد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص73-79.</ref>. | ||
*«[[دلایل]] و عوامل متعددی [[بشریت]] را به داشتن حالت [[انتظار]] و [[ضرورت]] [[امید]] به آیندهای درخشان به دست [[با کفایت]] طلایهداری [[الهی]] ترغیب میکند که عبارتند از: | *«[[دلایل]] و عوامل متعددی [[بشریت]] را به داشتن حالت [[انتظار]] و [[ضرورت]] [[امید]] به آیندهای درخشان به دست [[با کفایت]] طلایهداری [[الهی]] ترغیب میکند که عبارتند از: | ||
#'''[[انتظار]] در [[ادیان]] و [[ملل]]:''' همه [[ادیان]] و اکثر [[ملل]] در [[انتظار]] شخصی به سر میبرند که با [[قیام]] خود [[جهان]] را از [[ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[پاک]]، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در [[زمین]] [[حاکم]] خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان [[پیروان ادیان]] گذشته و اکثر [[ملتها]] و [[اقوام]] و نیز نوابغ و [[فلاسفه]] [[غرب]] ـ با وجود تعدد [[ادیان]] و فاصله بسیار میان باورها و [[اختلاف]] افکار آنان ـ بر اصل ایده [[منجی]] باوری و [[انتظار]] [[منجی]] هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانهای [[استوار]] و اصیل باشد. زیرا نظایر چنین [[وحدت]] نظر [[جهان]] شمولی عادة بدون وجود [[سند]] و [[دلیل]] عقلپسند و معتبر صورت نمیپذیرد. | # '''[[انتظار]] در [[ادیان]] و [[ملل]]:''' همه [[ادیان]] و اکثر [[ملل]] در [[انتظار]] شخصی به سر میبرند که با [[قیام]] خود [[جهان]] را از [[ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[پاک]]، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در [[زمین]] [[حاکم]] خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان [[پیروان ادیان]] گذشته و اکثر [[ملتها]] و [[اقوام]] و نیز نوابغ و [[فلاسفه]] [[غرب]] ـ با وجود تعدد [[ادیان]] و فاصله بسیار میان باورها و [[اختلاف]] افکار آنان ـ بر اصل ایده [[منجی]] باوری و [[انتظار]] [[منجی]] هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانهای [[استوار]] و اصیل باشد. زیرا نظایر چنین [[وحدت]] نظر [[جهان]] شمولی عادة بدون وجود [[سند]] و [[دلیل]] عقلپسند و معتبر صورت نمیپذیرد. | ||
#'''[[فلسفه بعثت]] [[انبیاء]]:''' [[هدف]] اساسی [[بعثت پیامبران]]، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسانهاست که با قرار گرفتن [[وحی]] در دسترس [[مردم]]، تحقق مییابد. [[تاریخ]] دراز دامن بشری و نیز منابع [[دینی]]، [[گواه]] تلاش جدی و [[خالص]] [[پیامبران]] در [[انجام وظیفه]] [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] و [[هدایت]] است، لکن اوضاع [[جامعه بشری]] نشان میدهد آنان در دستیابی به مقصد [[رسالت]] [[توفیق]] چندانی نیافتهاند. و نیز به [[گواهی]] [[قرآن]] [[مأموریت]] بنیادین [[پیامبران]]، اشاعه [[توحید]] و [[پرستش]] خداست، برای نیل به این [[هدف]] [[مقدس]]، [[انبیای الهی]] باید [[نبرد]] [[سختی]] را علیه همه موانع [[یکتاپرستی]] آغاز میکردند، آنان در ازاله این موانع و بسط [[اندیشه]] [[توحیدی]] زحمات طاقتفرسایی را متحمل شدند و هر یک به تناسب شرایط زمانی و مکانی و نوع مخاطبان و امکانات و غلظت موانع موجود، به توفیقاتی دست یافتند، اما برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق [[جامعه]] [[توحیدی]] فراهم نگردیده و در نتیجه، [[غایت]] [[خلقت انسان]] و [[بعثت انبیا]] تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی [[تاریخ]] قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنان که برخی میپندارند [[بشر]] [[آینده]] با [[قدرت]] فوقالعاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفته خویش، [[سعادت]] و [[زندگی]] [[انسان]] را در معبد [[خودپرستی]] و [[هوای نفس]] [[قربانی]] خواهد کرد، که در این صورت [[بعثت انبیا]] لغو خواهد بود، و یا این که سرانجام [[تاریخ]]، با [[اراده]] [[قاهره]] [[خداوند]] بزرگ و با [[مشیت]] او رقم خواهد خورد و برای همیشه، [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود، و این [[اراده]] با دست [[با کفایت]] [[وارث]] [[انبیا]] و [[ذخیره الهی]] و [[منجی]] [[آخرالزمان]] محقق خواهد شد. آری [[امتها]] باید [[منتظر]] باشند تا موعودشان به [[هدف]] [[انبیا]] جامه عمل بپوشاند و [[مأموریت الهی]] که ایشان موفق به انجام آن نشدند، تتمیم و تکمیل نماید، پس از منظری خاص میتوان حرکت [[انبیا]] را بستر ساز [[قیام]] [[دادگستر]] غایب از نظر دانست. | # '''[[فلسفه بعثت]] [[انبیاء]]:''' [[هدف]] اساسی [[بعثت پیامبران]]، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسانهاست که با قرار گرفتن [[وحی]] در دسترس [[مردم]]، تحقق مییابد. [[تاریخ]] دراز دامن بشری و نیز منابع [[دینی]]، [[گواه]] تلاش جدی و [[خالص]] [[پیامبران]] در [[انجام وظیفه]] [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] و [[هدایت]] است، لکن اوضاع [[جامعه بشری]] نشان میدهد آنان در دستیابی به مقصد [[رسالت]] [[توفیق]] چندانی نیافتهاند. و نیز به [[گواهی]] [[قرآن]] [[مأموریت]] بنیادین [[پیامبران]]، اشاعه [[توحید]] و [[پرستش]] خداست، برای نیل به این [[هدف]] [[مقدس]]، [[انبیای الهی]] باید [[نبرد]] [[سختی]] را علیه همه موانع [[یکتاپرستی]] آغاز میکردند، آنان در ازاله این موانع و بسط [[اندیشه]] [[توحیدی]] زحمات طاقتفرسایی را متحمل شدند و هر یک به تناسب شرایط زمانی و مکانی و نوع مخاطبان و امکانات و غلظت موانع موجود، به توفیقاتی دست یافتند، اما برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق [[جامعه]] [[توحیدی]] فراهم نگردیده و در نتیجه، [[غایت]] [[خلقت انسان]] و [[بعثت انبیا]] تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی [[تاریخ]] قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنان که برخی میپندارند [[بشر]] [[آینده]] با [[قدرت]] فوقالعاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفته خویش، [[سعادت]] و [[زندگی]] [[انسان]] را در معبد [[خودپرستی]] و [[هوای نفس]] [[قربانی]] خواهد کرد، که در این صورت [[بعثت انبیا]] لغو خواهد بود، و یا این که سرانجام [[تاریخ]]، با [[اراده]] [[قاهره]] [[خداوند]] بزرگ و با [[مشیت]] او رقم خواهد خورد و برای همیشه، [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود، و این [[اراده]] با دست [[با کفایت]] [[وارث]] [[انبیا]] و [[ذخیره الهی]] و [[منجی]] [[آخرالزمان]] محقق خواهد شد. آری [[امتها]] باید [[منتظر]] باشند تا موعودشان به [[هدف]] [[انبیا]] جامه عمل بپوشاند و [[مأموریت الهی]] که ایشان موفق به انجام آن نشدند، تتمیم و تکمیل نماید، پس از منظری خاص میتوان حرکت [[انبیا]] را بستر ساز [[قیام]] [[دادگستر]] غایب از نظر دانست. | ||
#'''بشارتهای [[قرآن]]:''' [[قرآن کریم]] با بشارتهای متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همه تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایدهآل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] مینماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگهای [[بشریت]] به جریان انداخته است و [[انسانها]] را از رکود و [[یأس]] و [[ناامیدی]] در آورده و به حرکت و تلاش و [[امیدواری]] سوق داده است. در [[قرآن کریم]] [[وعده]] روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. [[قدرت]] و [[حکومت]] [[جهان]] را به دست خواهند گرفت و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] چیره خواهد شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] زیر به چشم میخورد: | # '''بشارتهای [[قرآن]]:''' [[قرآن کریم]] با بشارتهای متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همه تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایدهآل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] مینماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگهای [[بشریت]] به جریان انداخته است و [[انسانها]] را از رکود و [[یأس]] و [[ناامیدی]] در آورده و به حرکت و تلاش و [[امیدواری]] سوق داده است. در [[قرآن کریم]] [[وعده]] روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. [[قدرت]] و [[حکومت]] [[جهان]] را به دست خواهند گرفت و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] چیره خواهد شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] زیر به چشم میخورد: | ||
##{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همه [[صالحان]] [[بشارت]] میدهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم مأیوس نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد. | ##{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همه [[صالحان]] [[بشارت]] میدهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم مأیوس نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد. | ||
##{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>.[[خداوند]] در این [[آیه شریفه]] به طور صریح [[وعده]] داده که [[مؤمنان]] [[صالح]] را که تحت انواع [[ظلمها]] و شکنجهها در طول [[تاریخ]] بوده و از خود فداکاریهای زیادی داشتهاند در روی کره [[زمین]] [[حاکم]] گرداند. | ##{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>.[[خداوند]] در این [[آیه شریفه]] به طور صریح [[وعده]] داده که [[مؤمنان]] [[صالح]] را که تحت انواع [[ظلمها]] و شکنجهها در طول [[تاریخ]] بوده و از خود فداکاریهای زیادی داشتهاند در روی کره [[زمین]] [[حاکم]] گرداند. | ||
#'''بحرانها و بنبستها:''' [[بشریت]] امروزه، به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر میافکند خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] میبیند، و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به [[فکر]] چارهای میافتد. چون این راه چارهها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند بلکه بر بیماریهای روحی و جسمیاش افزوده میشود و بیشتر به بیکفایتی گردانندگان دنیای کنونی پی میبرد. بنبستهایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] میکند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است: | # '''بحرانها و بنبستها:''' [[بشریت]] امروزه، به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر میافکند خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] میبیند، و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به [[فکر]] چارهای میافتد. چون این راه چارهها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند بلکه بر بیماریهای روحی و جسمیاش افزوده میشود و بیشتر به بیکفایتی گردانندگان دنیای کنونی پی میبرد. بنبستهایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] میکند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است: | ||
##'''بنبست [[علم]] و [[صنعت]]:''' [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همه مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] سرمست از این تجهیزات ویرانگر با محور قرار دادن [[منافع]] خویش هر از چند گاهی آهنگ نقطهای از [[جهان]] را میکنند و در این بین آنچه [[شکست]] میخورد [[انسانیت]] است<ref>بیان مشکلات پیشرفت علوم طبیعی و صنعت بیانگر این مطلب نیست که اسلام با پیشرفت علم و صنعت مخالف است بلکه در آموزههای دینی اسلام به طور شگفتانگیزی به تحصیل و ترویج و پیشرفت علم توصیه شده است سخن ما این است که این نوع پیشرفتها چون همراه با تعهد نیست و همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره نمودیم به منبع فیض الهی متصل نیستند موجب بدبختی و سرخوردگی انسانها شدهاند و بشر در این زمینه به بنبست رسیده.</ref>. | ## '''بنبست [[علم]] و [[صنعت]]:''' [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همه مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] سرمست از این تجهیزات ویرانگر با محور قرار دادن [[منافع]] خویش هر از چند گاهی آهنگ نقطهای از [[جهان]] را میکنند و در این بین آنچه [[شکست]] میخورد [[انسانیت]] است<ref>بیان مشکلات پیشرفت علوم طبیعی و صنعت بیانگر این مطلب نیست که اسلام با پیشرفت علم و صنعت مخالف است بلکه در آموزههای دینی اسلام به طور شگفتانگیزی به تحصیل و ترویج و پیشرفت علم توصیه شده است سخن ما این است که این نوع پیشرفتها چون همراه با تعهد نیست و همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره نمودیم به منبع فیض الهی متصل نیستند موجب بدبختی و سرخوردگی انسانها شدهاند و بشر در این زمینه به بنبست رسیده.</ref>. | ||
##'''بنبست [[سیاسی]]:''' [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومتهای [[ملوک]] الطوایفی به حکومتهای [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومتها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شدهاند که [[حق آزادی]] و [[حیات]] را از [[انسانها]] سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومتهای مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شدهاند. | ## '''بنبست [[سیاسی]]:''' [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومتهای [[ملوک]] الطوایفی به حکومتهای [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومتها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شدهاند که [[حق آزادی]] و [[حیات]] را از [[انسانها]] سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومتهای مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شدهاند. | ||
#'''[[احادیث]]:''' یکی دیگر از دلایل [[مذهب]] [[انتظار]]، سخنان و [[احادیث]] مروی از [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] طاهرین آن [[حضرت]]{{عم}} است. [[معصومین]]{{عم}} این انسانهای [[پاک]] و [[وارسته]] که [[دل]] در گرو [[سعادت]] [[بشریت]] دارند و از خود [[انسانها]] به آنان مشفقترند<ref>{{متن حدیث|"قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}} به خدا سوگند من از خودتان به شما مهربانترم، (بحارالانوار ، چاپ اسلامیه تهران، ۱۳۸۴) ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>. در بیانات و [[تعالیم]] [[نورانی]] خود به [[بشریت]] آموختهاند که [[یأس]] و [[ناامیدی]] به خود راه ندهند و بدانند پایان این شب سیه روز سپید است. | # '''[[احادیث]]:''' یکی دیگر از دلایل [[مذهب]] [[انتظار]]، سخنان و [[احادیث]] مروی از [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] طاهرین آن [[حضرت]] {{عم}} است. [[معصومین]] {{عم}} این انسانهای [[پاک]] و [[وارسته]] که [[دل]] در گرو [[سعادت]] [[بشریت]] دارند و از خود [[انسانها]] به آنان مشفقترند<ref>{{متن حدیث|"قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}} به خدا سوگند من از خودتان به شما مهربانترم، (بحارالانوار ، چاپ اسلامیه تهران، ۱۳۸۴) ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>. در بیانات و [[تعالیم]] [[نورانی]] خود به [[بشریت]] آموختهاند که [[یأس]] و [[ناامیدی]] به خود راه ندهند و بدانند پایان این شب سیه روز سپید است. | ||
#'''ارتباط [[انسان]] با هستی:''' مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت میکند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند<ref>پل لانژون فیزیکدان مشهور میگوید: «چمدانم را روی میز حرکتی بدهم این حرکت در همه کهکشانهای اثری خواهد گذاشت، شدت ارتباط میان اجزای [[طبیعت]] به حدی است که شما باید از نظر [[علمی]] بپذیرید». (حیدری، عزیزالله، [[مهدی]] تجسم [[امید]] و [[نجات]] به [[نقل]] از [[شرح نهج البلاغه]] [[علامه]] [[جعفری]]، ج ۲، ص ۹۵).</ref>. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود که نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند. و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند و هستی نظاممند به وسیله انعکاس رفتارها [[انسان]] را نبیه میکند چه بسا در لحظاتی کوتاهمدت، ضربهای را تجربه نکنیم ولی [[انحراف]] از [[نظام هستی]] در نهایت و درازمدت صدمهاش را خواهد زد آن هم صدمهای نه در محدوده [[زندگی]] [[دنیا]] بلکه با نگاهی [[دینی]] بر تمام [[زندگی]] [[انسان]] استمرار دارد. حتی بعد از [[مرگ]] نیز این ضرر و زیان دامنگیر [[انسان]] خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایهداری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند. | # '''ارتباط [[انسان]] با هستی:''' مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت میکند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند<ref>پل لانژون فیزیکدان مشهور میگوید: «چمدانم را روی میز حرکتی بدهم این حرکت در همه کهکشانهای اثری خواهد گذاشت، شدت ارتباط میان اجزای [[طبیعت]] به حدی است که شما باید از نظر [[علمی]] بپذیرید». (حیدری، عزیزالله، [[مهدی]] تجسم [[امید]] و [[نجات]] به [[نقل]] از [[شرح نهج البلاغه]] [[علامه]] [[جعفری]]، ج ۲، ص ۹۵).</ref>. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود که نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند. و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند و هستی نظاممند به وسیله انعکاس رفتارها [[انسان]] را نبیه میکند چه بسا در لحظاتی کوتاهمدت، ضربهای را تجربه نکنیم ولی [[انحراف]] از [[نظام هستی]] در نهایت و درازمدت صدمهاش را خواهد زد آن هم صدمهای نه در محدوده [[زندگی]] [[دنیا]] بلکه با نگاهی [[دینی]] بر تمام [[زندگی]] [[انسان]] استمرار دارد. حتی بعد از [[مرگ]] نیز این ضرر و زیان دامنگیر [[انسان]] خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایهداری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند. | ||
#'''[[عنایات]] و [[کرامات]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}:''' [[امام زمان]]{{ع}} با توجهات و کراماتش در [[حق]] [[انسانها]]، موجب تقویت ریشههای [[انتظار]] در عصر [[حاکمیت]] [[غفلت]] میگردد. آن [[رحمت]] واسعه [[حق]]، با [[هدایت]] اشخاص، حل مشکلات [[علمی]] [[علماء]]، [[پیام]] دادن، [[ملاقات]]، [[نصیحت]] و [[موعظه]]، شفای مریضها، راهیابی گمشدگان [[تعلیم]] [[ادعیه]]، دستگیری درماندگان، [[رفع گرفتاریها]] و [[بلاها]]<ref>برای مطالعه در این زمینه میتوانید به کتب النجم الثاقب علامه نوری، باب هفتم، عنایات حضرت مهدی به علماء و طلاب، عبدالرحمن باقی زاده، سیمای آفتاب حبیب الله طاهری و... مراجعه کنید.</ref> و... این نکته را تذکر میدهد که [[غم]] مخورید [[یار]] مهر خواهد آمد. آن [[امام]] رئوف با این [[عنایات]] و [[کرامات]] خود مدام کام تشنه [[عاشقان]] را آبیاری میکند، شاید در [[انتظار]] [[محبوب]] [[عارفان]] به خود آیند و با تلاش و و ایجاد [[آمادگی]] و کوشش فراوان [[لیاقت]] بهرهمندی از حضرتش [[حکومت]] جهانیاش را بیابند»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص64-82.</ref>. | # '''[[عنایات]] و [[کرامات]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}}:''' [[امام زمان]] {{ع}} با توجهات و کراماتش در [[حق]] [[انسانها]]، موجب تقویت ریشههای [[انتظار]] در عصر [[حاکمیت]] [[غفلت]] میگردد. آن [[رحمت]] واسعه [[حق]]، با [[هدایت]] اشخاص، حل مشکلات [[علمی]] [[علماء]]، [[پیام]] دادن، [[ملاقات]]، [[نصیحت]] و [[موعظه]]، شفای مریضها، راهیابی گمشدگان [[تعلیم]] [[ادعیه]]، دستگیری درماندگان، [[رفع گرفتاریها]] و [[بلاها]]<ref>برای مطالعه در این زمینه میتوانید به کتب النجم الثاقب علامه نوری، باب هفتم، عنایات حضرت مهدی به علماء و طلاب، عبدالرحمن باقی زاده، سیمای آفتاب حبیب الله طاهری و... مراجعه کنید.</ref> و... این نکته را تذکر میدهد که [[غم]] مخورید [[یار]] مهر خواهد آمد. آن [[امام]] رئوف با این [[عنایات]] و [[کرامات]] خود مدام کام تشنه [[عاشقان]] را آبیاری میکند، شاید در [[انتظار]] [[محبوب]] [[عارفان]] به خود آیند و با تلاش و و ایجاد [[آمادگی]] و کوشش فراوان [[لیاقت]] بهرهمندی از حضرتش [[حکومت]] جهانیاش را بیابند»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص64-82.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۳: | خط ۹۰: | ||
«از روایاتی میتوان استفاده کرد که ثابت میکند [[انتظار]] برای [[ظهور امام عصر]]، لازم و [[واجب]] است. این [[روایات]] هم با توضیحی که پس از [[نقل]] آن از نظر خواهد گذشت، بر [[لزوم زمینهسازی]] دلالت میکند. اکنون چند [[روایت]] را به عنوان نمونه ذکر میکنیم | «از روایاتی میتوان استفاده کرد که ثابت میکند [[انتظار]] برای [[ظهور امام عصر]]، لازم و [[واجب]] است. این [[روایات]] هم با توضیحی که پس از [[نقل]] آن از نظر خواهد گذشت، بر [[لزوم زمینهسازی]] دلالت میکند. اکنون چند [[روایت]] را به عنوان نمونه ذکر میکنیم | ||
# {{عربی|عَنْهُ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَ انْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ وَ مُوَالاتِي إِيَّاكُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّي أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةً تُجِيبُنِي فِيهَا فَإِنِّي مَكْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِيلُ الْمَشْيِ وَ لَا أَسْتَطِيعُ زِيَارَتَكُمْ كُلَّ حِينٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَكَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِي بِدِينِكَ الَّذِي تَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ لِأَدِينَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ كُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref>. در این [[روایت]]، [[امام باقر]]{{ع}} به ابیجارود فرمود که [[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[پیامبر مکرم اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]. | # {{عربی|عَنْهُ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَ انْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ وَ مُوَالاتِي إِيَّاكُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّي أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةً تُجِيبُنِي فِيهَا فَإِنِّي مَكْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِيلُ الْمَشْيِ وَ لَا أَسْتَطِيعُ زِيَارَتَكُمْ كُلَّ حِينٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَكَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِي بِدِينِكَ الَّذِي تَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ لِأَدِينَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ كُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref>. در این [[روایت]]، [[امام باقر]] {{ع}} به ابیجارود فرمود که [[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[پیامبر مکرم اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]. | ||
# {{عربی| عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ، قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلى أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} وَ مَعَهُ صَحِيفَةٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: هذِهِ صَحِيفَةُ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ. فَقَالَ: رَحِمَكَ اللَّهُ، هذَا الَّذِي أُرِيدُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ الْوَلَايَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا، وَ الْوَرَعُ، وَ التَّوَاضُعُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا}}<ref>همان، ج ۲، ح ۱۳.</ref>. [[اسماعیل]] جعفی میگوید: [[امام باقر]] علیه به شخصی که از [[دینی]] سؤال میکرد که آن [[دین]] موجب قبولی عمل است، فرمود: بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] [[نبی]] مکرم [[اسلام]] و [[ولایت]] برای ما [[اهلبیت]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[تواضع]] عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]؛ چون برای ما دولتی است که هرگاه [[خدا]] بخواهد، تشکیل خواهد شد. | # {{عربی| عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ، قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلى أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} وَ مَعَهُ صَحِيفَةٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: هذِهِ صَحِيفَةُ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ. فَقَالَ: رَحِمَكَ اللَّهُ، هذَا الَّذِي أُرِيدُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ الْوَلَايَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا، وَ الْوَرَعُ، وَ التَّوَاضُعُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا}}<ref>همان، ج ۲، ح ۱۳.</ref>. [[اسماعیل]] جعفی میگوید: [[امام باقر]] علیه به شخصی که از [[دینی]] سؤال میکرد که آن [[دین]] موجب قبولی عمل است، فرمود: بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] [[نبی]] مکرم [[اسلام]] و [[ولایت]] برای ما [[اهلبیت]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[تواضع]] عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]؛ چون برای ما دولتی است که هرگاه [[خدا]] بخواهد، تشکیل خواهد شد. | ||
# {{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلَى. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ}}<ref> نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۰۶، باب التمحیص.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آنچه [[خدای متعال]] به وسیله آن، عمل [[بندگان]] را قبول خواهد کرد، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر]] و [[اقرار]] به [[امر الهی]] و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] از برای ایشان بودن و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[طمأنینه]]، عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]. در این سه [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} در کنار [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[نبوی]]، مسئله [[انتظار]] را مطرح میفرمایند که اینکار بر اهمیت و [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند. علاوه بر این، مسئله [[انتظار]] در کنار مسائلی ذکر شده است که از آن به عنوان مایه قبول [[اعمال]] [[بندگان]] یاد شد. | # {{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلَى. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ}}<ref> نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۰۶، باب التمحیص.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آنچه [[خدای متعال]] به وسیله آن، عمل [[بندگان]] را قبول خواهد کرد، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر]] و [[اقرار]] به [[امر الهی]] و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] از برای ایشان بودن و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[طمأنینه]]، عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]. در این سه [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} در کنار [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[نبوی]]، مسئله [[انتظار]] را مطرح میفرمایند که اینکار بر اهمیت و [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند. علاوه بر این، مسئله [[انتظار]] در کنار مسائلی ذکر شده است که از آن به عنوان مایه قبول [[اعمال]] [[بندگان]] یاد شد. | ||
# {{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ{{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ، فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ...}}<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ص ۳۵۱.</ref>. در این [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام جواد]]{{ع}} تصریح میفرماید که [[انتظار]] در [[زمان غیبت]]، [[واجب]] است و در کنار [[وجوب اطاعت]] در [[زمان ظهور]]، از آن یاد شد»<ref>[[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | # {{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ {{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ، فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ...}}<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ص ۳۵۱.</ref>. در این [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام جواد]] {{ع}} تصریح میفرماید که [[انتظار]] در [[زمان غیبت]]، [[واجب]] است و در کنار [[وجوب اطاعت]] در [[زمان ظهور]]، از آن یاد شد»<ref>[[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۲: | ||
«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان [[حیات]]ی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] را [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] دادهاند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}} (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.</ref>. اهمیت و [[ضرورت]] دوره [[انتظار]] را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد: | «[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان [[حیات]]ی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] را [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] دادهاند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}} (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.</ref>. اهمیت و [[ضرورت]] دوره [[انتظار]] را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد: | ||
*'''توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]''' | * '''توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]''' همانگونه که گذشت، [[انتظار]] یک دوره [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را میبینیم که به پا ایستادهاند و راه افتادهاند، ولی دوره انتظاری نداشتهاند. گویا چیزی نمیخواستهاند و تنها بر اساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وادار شدهاند. اینها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گامهای نخست گرفتار شدهاند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیدهاند و سرانجام زیر فشار ابهامها و اشکالها، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]]، ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آوردهاند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، [[فلسفه]] زده و [[علم]] زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال [[پناه]] گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند. | ||
بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گستردهتر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات [[اصلاح]] گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینههای خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد. | بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گستردهتر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات [[اصلاح]] گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینههای خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۰۹: | ||
این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری میرساند که مانعها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آن جا که [[انسان]] افراد استخوانداری را میبیند که پس از سالها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمیدانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی اینها نداشتن دوره [[انتظار]] است. اینها ندیده آمدهاند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند. | این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری میرساند که مانعها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آن جا که [[انسان]] افراد استخوانداری را میبیند که پس از سالها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمیدانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی اینها نداشتن دوره [[انتظار]] است. اینها ندیده آمدهاند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند. | ||
*'''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''' [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز میتوان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سیدالشهداء]] {{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکتها و [[نهضتهای شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>. | * '''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''' [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز میتوان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سیدالشهداء]] {{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکتها و [[نهضتهای شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>. | ||
از مهمترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامیدارد و از [[نومیدی]] و بیتابی و افسردگی و درماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که [[اسلام]] پژوهان غربی<ref>به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران میگذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور میکند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیتهای پنهان میشود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشتهایم.</ref> نیز از آن [[گفتوگو]] کردهاند. | از مهمترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامیدارد و از [[نومیدی]] و بیتابی و افسردگی و درماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که [[اسلام]] پژوهان غربی<ref>به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران میگذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور میکند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیتهای پنهان میشود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشتهایم.</ref> نیز از آن [[گفتوگو]] کردهاند. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۶: | ||
[[امام زمان]]، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم [[غیبت]] است، ولی کاملا به [[شخصیت امام]] غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم [[امام غایب]] را با [[روح]] غربی خودم به گونهای نو و بکر، احساس و [[درک]] میکنم و چنین به [[تفکر]] و دلم [[الهام]] میشود که رابطه [[حقیقی]] آن را با [[حیات]] [[معنوی]] [[بشر]]، وابسته میدانم<ref>رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.</ref>. | [[امام زمان]]، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم [[غیبت]] است، ولی کاملا به [[شخصیت امام]] غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم [[امام غایب]] را با [[روح]] غربی خودم به گونهای نو و بکر، احساس و [[درک]] میکنم و چنین به [[تفکر]] و دلم [[الهام]] میشود که رابطه [[حقیقی]] آن را با [[حیات]] [[معنوی]] [[بشر]]، وابسته میدانم<ref>رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.</ref>. | ||
*'''بررسی مواضع [[دشمنان]]''': در اهمیت دوران [[انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را مانع تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمردهاند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]]، نخست [[امام حسین]] {{ع}} سپس [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح میکنند و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] میدانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکلام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه میکنند. آنها در تحلیل [[انقلاب اسلامی]]، به «نگاه سرخ» [[شیعیان]]، یعنی [[عاشورا]] و «نگاه سبز» شان یعنی [[انتظار]] میرسند. جمله مشهوری دارند: «اینها به اسم [[امام حسین]] [[قیام]] میکنند و به اسم [[امام زمان]] {{ع}}، [[قیام]] شان را حفظ میکنند»<ref>به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).</ref> . [[دشمن]] به اهمیت [[مدیریت]] [[شیعه]]، آن هم زمانی که [[رهبر]] آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این [[اندیشه]] [[مقدس]] طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است. | * '''بررسی مواضع [[دشمنان]]''': در اهمیت دوران [[انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را مانع تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمردهاند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]]، نخست [[امام حسین]] {{ع}} سپس [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح میکنند و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] میدانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکلام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه میکنند. آنها در تحلیل [[انقلاب اسلامی]]، به «نگاه سرخ» [[شیعیان]]، یعنی [[عاشورا]] و «نگاه سبز» شان یعنی [[انتظار]] میرسند. جمله مشهوری دارند: «اینها به اسم [[امام حسین]] [[قیام]] میکنند و به اسم [[امام زمان]] {{ع}}، [[قیام]] شان را حفظ میکنند»<ref>به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).</ref> . [[دشمن]] به اهمیت [[مدیریت]] [[شیعه]]، آن هم زمانی که [[رهبر]] آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این [[اندیشه]] [[مقدس]] طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است. | ||
دخالت مستقیم و [[حمایت]] از پروسه «شخصیت پردازی و [[مهدی]] تراشی»، [[تخریب]] پایههای [[فکری]] «[[مهدی باوری]]» از طریق ژستهای [[علمی]] و به ظاهر [[شرق]] شناسی، پرورش و [[حمایت]] از سرسپردههای داخلی مانند [[احمد]] [[کسروی]]، [[شریعت]] سنگلجی، [[سلمان]] رشدی و اخیراً [[احمد الکاتب]]، انتشار تبلیغات [[مسموم]] رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانههای استکباری و بمباران [[تبلیغاتی]] توپ خانههای صوتی و تصویری ژورنالیستی [[نظام]] [[سلطه]]، یکی از قویترین ابزارهای کودتای [[فکری]] و شستوشوی مغزی توده هاست. | دخالت مستقیم و [[حمایت]] از پروسه «شخصیت پردازی و [[مهدی]] تراشی»، [[تخریب]] پایههای [[فکری]] «[[مهدی باوری]]» از طریق ژستهای [[علمی]] و به ظاهر [[شرق]] شناسی، پرورش و [[حمایت]] از سرسپردههای داخلی مانند [[احمد]] [[کسروی]]، [[شریعت]] سنگلجی، [[سلمان]] رشدی و اخیراً [[احمد الکاتب]]، انتشار تبلیغات [[مسموم]] رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانههای استکباری و بمباران [[تبلیغاتی]] توپ خانههای صوتی و تصویری ژورنالیستی [[نظام]] [[سلطه]]، یکی از قویترین ابزارهای کودتای [[فکری]] و شستوشوی مغزی توده هاست. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۵: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] با خصوصیاتی که برای آن برشمرده شده، به عنوان یک اصل مسلّم [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات شیعه]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]]{{ع}} تصریح شده است؛ از جمله میتوان به [[روایت]] زیر اشاره کرد: از [[ابو بصیر]] [[روایت]] شده که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عز و جل هیچ عملی را جز به آن از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ گفتند: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه هیچ [[شایسته]] پرستشی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از دشمنانمان و [[تسلیم]] نشدن به آنان و [[پرهیزکاری]] و [[اجتهاد]] و [[اطمینان]] و [[انتظار قائم]]{{ع}}"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۰۰.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۱.</ref>. | «در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] با خصوصیاتی که برای آن برشمرده شده، به عنوان یک اصل مسلّم [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات شیعه]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} تصریح شده است؛ از جمله میتوان به [[روایت]] زیر اشاره کرد: از [[ابو بصیر]] [[روایت]] شده که روزی [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عز و جل هیچ عملی را جز به آن از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ گفتند: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه هیچ [[شایسته]] پرستشی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از دشمنانمان و [[تسلیم]] نشدن به آنان و [[پرهیزکاری]] و [[اجتهاد]] و [[اطمینان]] و [[انتظار قائم]] {{ع}}"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۰۰.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۲: | ||
«[[انتظار]] [[موعود]]، یک [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] است. برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] میباشد<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ۲ / ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات از این قرار است: | «[[انتظار]] [[موعود]]، یک [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] است. برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] میباشد<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ۲ / ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات از این قرار است: | ||
# [[امام جواد]]{{ع}} در روایتی به [[عبدالعظیم حسنی]] فرمود: [[قائم]] از ما همان [[مهدی]] است که به [[انتظار]] او ماندن در زمان غیبتش و [[اطاعت]] از وی در زمان ظهورش، [[واجب]] است. ایشان در ادامه فرموده است: [[بهترین]] [[اعمال شیعیان]] ما [[انتظار فرج]] میباشد<ref>صدوق، الخصال، ۲ / ۳۷۷؛ طبرسی، إعلام الوری..، ۴۳۵.</ref>. | # [[امام جواد]] {{ع}} در روایتی به [[عبدالعظیم حسنی]] فرمود: [[قائم]] از ما همان [[مهدی]] است که به [[انتظار]] او ماندن در زمان غیبتش و [[اطاعت]] از وی در زمان ظهورش، [[واجب]] است. ایشان در ادامه فرموده است: [[بهترین]] [[اعمال شیعیان]] ما [[انتظار فرج]] میباشد<ref>صدوق، الخصال، ۲ / ۳۷۷؛ طبرسی، إعلام الوری..، ۴۳۵.</ref>. | ||
# [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی برخی از امور [[دین]] که به واسطه آنها [[اعمال]] نزد [[خداوند]] قبول میشود را نام بردند که این امور عبارتند از شهادتین، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{ع}}، [[تسلیم]] بودن در برابر امر ایشان، [[برائت]] از [[دشمنان]] ایشان، [[ورع]]، [[تواضع]] و [[انتظار]] [[قائم اهل بیت]]{{عم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۲ / ۲۳.</ref>. | # [[امام باقر]] {{ع}} در روایتی برخی از امور [[دین]] که به واسطه آنها [[اعمال]] نزد [[خداوند]] قبول میشود را نام بردند که این امور عبارتند از شهادتین، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{ع}}، [[تسلیم]] بودن در برابر امر ایشان، [[برائت]] از [[دشمنان]] ایشان، [[ورع]]، [[تواضع]] و [[انتظار]] [[قائم اهل بیت]] {{عم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۲ / ۲۳.</ref>. | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} نیز در روایتی به [[ابوبصیر]] امور مذکور در [[روایت]] پیشین را از اموری دانسته است که [[خداوند]] هیچ عملی را بدون آنها نمیپذیرد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ۲۰۰.</ref>. | # [[امام صادق]] {{ع}} نیز در روایتی به [[ابوبصیر]] امور مذکور در [[روایت]] پیشین را از اموری دانسته است که [[خداوند]] هیچ عملی را بدون آنها نمیپذیرد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ۲۰۰.</ref>. | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} در [[روایت]] دیگری [[مؤمنان]] را به [[انتظار فرج]] در [[زمان غیبت]] [[حجت خدا]] امر نموده است {{متن حدیث|فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۳۳۳؛ صدوق، الخصال، ۲ / ۳۳۹.</ref>. [[علامه مجلسی]] در شرح [[الکافی]] "توقعوا" را به معنی "انتظروا" دانسته است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۴ / ۱۹.</ref>»<ref>[[عباس گوهری|گوهری، عباس]]''' و '''[[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن]] ، [[رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص 92-93.</ref>. | # [[امام صادق]] {{ع}} در [[روایت]] دیگری [[مؤمنان]] را به [[انتظار فرج]] در [[زمان غیبت]] [[حجت خدا]] امر نموده است {{متن حدیث|فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۳۳۳؛ صدوق، الخصال، ۲ / ۳۳۹.</ref>. [[علامه مجلسی]] در شرح [[الکافی]] "توقعوا" را به معنی "انتظروا" دانسته است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۴ / ۱۹.</ref>»<ref>[[عباس گوهری|گوهری، عباس]]''' و '''[[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن]] ، [[رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص 92-93.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۳: | ||
| پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] و ایجاد [[آمادگی]] در کل عالم و در یک عبارت "[[انتظار]] داشتن" امر [[حیات]]ی و لازمی است که [[پیشوایان دینی]] آن را راهبردی مهم در [[دوران غیبت]] دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به [[وجوب]] [[انتظار]] هم اشاره کردهاند. در [[حدیثی]] که از [[امام جواد]]{{ع}} وارد شده است ایشان میفرمایند: "[[قائم]] ما [[حضرت]] [[مهدی]] است که [[واجب]] است در [[دوران غیبت]] او، انتظارش را بکشند"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 12.</ref>. | «[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] و ایجاد [[آمادگی]] در کل عالم و در یک عبارت "[[انتظار]] داشتن" امر [[حیات]]ی و لازمی است که [[پیشوایان دینی]] آن را راهبردی مهم در [[دوران غیبت]] دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به [[وجوب]] [[انتظار]] هم اشاره کردهاند. در [[حدیثی]] که از [[امام جواد]] {{ع}} وارد شده است ایشان میفرمایند: "[[قائم]] ما [[حضرت]] [[مهدی]] است که [[واجب]] است در [[دوران غیبت]] او، انتظارش را بکشند"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 12.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۱: | ||
| پاسخ = خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در [[احادیث]] متعددی از [[معصومین]]، [[قائم اهل بیت]] - که [[انتظار]] ظهورش از [[ارکان دین]] به شمار آمده - دقیقا معرفی شده است. به عنوان نمونه از [[حضرت جواد الائمه]]{{عم}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[قیام]] کننده از ما [[اهل بیت]] همان [[مهدی]] است که [[انتظار]] او در زمان غیبتش [[واجب]] است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ج ۲؛ ص ۲۷۷.</ref>؛ | «در [[احادیث]] متعددی از [[معصومین]]، [[قائم اهل بیت]] - که [[انتظار]] ظهورش از [[ارکان دین]] به شمار آمده - دقیقا معرفی شده است. به عنوان نمونه از [[حضرت جواد الائمه]] {{عم}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[قیام]] کننده از ما [[اهل بیت]] همان [[مهدی]] است که [[انتظار]] او در زمان غیبتش [[واجب]] است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ج ۲؛ ص ۲۷۷.</ref>؛ | ||
تعبیر [[وجوب]] در فرمایش [[حضرت جواد]]{{ع}} نشان دهنده [[ضرورت انتظار]] در [[زمان غیبت]] [[امام]] میباشد، و نتیجه ای که از آن به دست میآید این است که [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم - [[انتظار قائم]] - امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] ورزد» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 40.</ref>. | تعبیر [[وجوب]] در فرمایش [[حضرت جواد]] {{ع}} نشان دهنده [[ضرورت انتظار]] در [[زمان غیبت]] [[امام]] میباشد، و نتیجه ای که از آن به دست میآید این است که [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم - [[انتظار قائم]] - امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] ورزد» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 40.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۱: | ||
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»'' و ''«[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»'' و ''«[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[اسماعیل جعفی]] گوید: مردی بر [[امام باقر]]{{ع}} وارد شد و صفحهای در دست داشت، [[امام باقر]]{{ع}} به او فرمود: "این نوشته [[مناظره]] کنندهای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است". عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] برتو باد! همین را خواستهام. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[گواهی]] دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و بیزاری از دشمنمان و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما، که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد"<ref>اصول کافی، ۲۲/۲ ح ۱۳.</ref>.»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199.</ref>. | «[[اسماعیل جعفی]] گوید: مردی بر [[امام باقر]] {{ع}} وارد شد و صفحهای در دست داشت، [[امام باقر]] {{ع}} به او فرمود: "این نوشته [[مناظره]] کنندهای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است". عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] برتو باد! همین را خواستهام. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[گواهی]] دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و بیزاری از دشمنمان و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما، که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد"<ref>اصول کافی، ۲۲/۲ ح ۱۳.</ref>.»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199.</ref>. | ||
*«[[اعتقاد به مهدی]] [[موعود]]{{ع}} به عنوان [[امام غایب]] و [[مصلح جهانی]] از ویژگیهای مهم [[تفکر شیعی]] است. از همین رو در این [[تفکر]]، [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است. | *«[[اعتقاد به مهدی]] [[موعود]] {{ع}} به عنوان [[امام غایب]] و [[مصلح جهانی]] از ویژگیهای مهم [[تفکر شیعی]] است. از همین رو در این [[تفکر]]، [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است. | ||
در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگیهایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره میشود. | در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} با ویژگیهایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]] {{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره میشود. | ||
# [[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمیکند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]]{{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]]{{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه میفرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمیشود. | # [[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمیکند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]] {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]] {{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]] {{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه میفرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمیشود. | ||
# [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] میکند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]]{{ع}} وارد شدم و میخواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]]{{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>. | # [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] میکند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]] {{ع}} وارد شدم و میخواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]] {{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] {{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]] {{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>. | ||
}} | }} | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |