جز
جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه)'
جز (جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه)') |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=== تمدن غربی و تمدن اسلامی === | === تمدن غربی و تمدن اسلامی === | ||
با [[ | با ظهور [[اسلام]] ، تغییرات [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] فراوانی پدید آمد و اسلام، تمدن شگرف و بیهماوردی در افق [[تاریخ]] پدیدار ساخت که مردم [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و عقبافتاده عصر خویش را به [[سروری]] جهان رساند و قرنها در [[علوم]] و [[فنون]] پیشرو گردید و سالیان دراز، رقیبی در پیشرفت و تعالی نداشت. اما متأسفانه بنا به دلایلی تمدن اسلام به رکود و سستی گرایید و پیرو تمدنهای دیگر گشت و بسیاری از جلوهها، [[شکوه]] و [[عظمت]] خود را از دست داد. به ویژه در دوران اخیر، بسیاری از [[مسلمانان]] در [[روش زندگی]] و ابعاد [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و حتی [[فرهنگی]]، [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[غربی]] را به عنوان الگوی خود برگزیده و از [[اسلام]]، به برخی عبادتهای فردی اکتفا نمودهاند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۸۳.</ref>. | ||
در جریان پیریزی تمدن اسلامی، [[مسلمانان]] با [[اخلاق حسنه]] و [[معاشرت نیکو]] توانستند [[اعتماد]] [[ملتها]] را به خود جلب نمایند و هدفشان نیز سودانگاری و [[منفعتطلبی]] نبوده، بلکه مسلمانان به دنبال [[سازندگی اخلاقی]] و اشاعه [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] بودند. اسلام برای [[علم]] و عالم اهمیت خاصی قائل است، چون باعث میگردد [[انسان]] نشئههای بزرگ و بالایی پیدا بکند، اگر انسان از تمدن [[علمی]] دور باشد، مثل حیوانات [[زندگی]] خواهد کرد. ممکن است فردی از تمدن علمی دور نباشد و از نظر [[آداب و رسوم]] [[اجتماعی]] به درجهای برسد ولی اگر از اسلام بهرهای نبرده باشد از نظر [[الهی]] و [[مقام معنوی]] بهرهای نخواهد برد<ref>تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷۷.</ref>. اگر مسلمانان در قسمتی از [[زمان]] [[پیشرفت]] کردند به خاطر [[علم آموزی]] و اهمیت دادن به [[علوم روز]] و [[تقوی]] در کنار هم بود<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۷.</ref>. تمدن [[دروغین]] یعنی اینکه مظاهر [[فحشا]] و فساد در [[جامعه]] زیاد باشد، [[ناامنی]] در جامعه [[بیداد]] کند، [[حق]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] گرفته نشود و با [[روحانیت]] و مظاهر [[دینی]] [[مخالفت]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref>.<ref> [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۱ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۸.</ref> | در جریان پیریزی تمدن اسلامی، [[مسلمانان]] با [[اخلاق حسنه]] و [[معاشرت نیکو]] توانستند [[اعتماد]] [[ملتها]] را به خود جلب نمایند و هدفشان نیز سودانگاری و [[منفعتطلبی]] نبوده، بلکه مسلمانان به دنبال [[سازندگی اخلاقی]] و اشاعه [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] بودند. اسلام برای [[علم]] و عالم اهمیت خاصی قائل است، چون باعث میگردد [[انسان]] نشئههای بزرگ و بالایی پیدا بکند، اگر انسان از تمدن [[علمی]] دور باشد، مثل حیوانات [[زندگی]] خواهد کرد. ممکن است فردی از تمدن علمی دور نباشد و از نظر [[آداب و رسوم]] [[اجتماعی]] به درجهای برسد ولی اگر از اسلام بهرهای نبرده باشد از نظر [[الهی]] و [[مقام معنوی]] بهرهای نخواهد برد<ref>تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷۷.</ref>. اگر مسلمانان در قسمتی از [[زمان]] [[پیشرفت]] کردند به خاطر [[علم آموزی]] و اهمیت دادن به [[علوم روز]] و [[تقوی]] در کنار هم بود<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۷.</ref>. تمدن [[دروغین]] یعنی اینکه مظاهر [[فحشا]] و فساد در [[جامعه]] زیاد باشد، [[ناامنی]] در جامعه [[بیداد]] کند، [[حق]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] گرفته نشود و با [[روحانیت]] و مظاهر [[دینی]] [[مخالفت]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref>.<ref> [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۱ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۸.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
باید توجه داشت تمدن کنونی غرب بر پایه فساد و بیبند و باری شکل گرفته است و [[مسلمانان]] نباید در [[فرهنگ]] غربی هضم شوند، هرچند پیشرفتهای مادی فراوانی دارند که برای [[بشریت]] لازم است؛ ولی آنچه باعث [[رشد]] همه جانبۀ جامعۀ بشریت میشود و برای آن [[امنیت]]، [[تعهد]] و رشد ایجاد میکند، [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[معنویت]] است<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۱۱۱.</ref>. | باید توجه داشت تمدن کنونی غرب بر پایه فساد و بیبند و باری شکل گرفته است و [[مسلمانان]] نباید در [[فرهنگ]] غربی هضم شوند، هرچند پیشرفتهای مادی فراوانی دارند که برای [[بشریت]] لازم است؛ ولی آنچه باعث [[رشد]] همه جانبۀ جامعۀ بشریت میشود و برای آن [[امنیت]]، [[تعهد]] و رشد ایجاد میکند، [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[معنویت]] است<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۱۱۱.</ref>. | ||
نظریهپردازان [[غربی]] دو قسماند: برخی واقعگرایند که عمدتاً جنگطلب بوده و مبنای آنها این است که [[انسان]] را [[حیوان]] [[تشنه]] [[قدرت]] میدانند که تنها درمان او [[مرگ]] است و [[جامعه]] را محل [[تنازع]] بقا میشمارند. برخی دیگر گرایش انسانیتری دارند و آرمانگرا هستند. اینان [[پیروان]] راسل هستند و به [[همزیستی]] و تعامل با [[جهان]] سوم و [[جهان اسلام]] [[تمایل]] دارند<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۵۹ ـ ۶۰.</ref>. در این زمینه، به راهکارهایی اشاره میشود: الف) تلاش در جهت [[بیداری]] و [[رشد]] [[سیاسی]]؛ ب) [[ایستادگی]] در برابر [[سلطه]] [[استعمار]] غرب؛ ج) [[همبستگی]] و [[اتحاد]] در برابر سلطهجویی تمدن غرب؛ د) تلاش برای ایجاد [[دولت اسلامی]]؛ | نظریهپردازان [[غربی]] دو قسماند: برخی واقعگرایند که عمدتاً جنگطلب بوده و مبنای آنها این است که [[انسان]] را [[حیوان]] [[تشنه]] [[قدرت]] میدانند که تنها درمان او [[مرگ]] است و [[جامعه]] را محل [[تنازع]] بقا میشمارند. برخی دیگر گرایش انسانیتری دارند و آرمانگرا هستند. اینان [[پیروان]] راسل هستند و به [[همزیستی]] و تعامل با [[جهان]] سوم و [[جهان اسلام]] [[تمایل]] دارند<ref>تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۵۹ ـ ۶۰.</ref>. در این زمینه، به راهکارهایی اشاره میشود: الف) تلاش در جهت [[بیداری]] و [[رشد]] [[سیاسی]]؛ ب) [[ایستادگی]] در برابر [[سلطه]] [[استعمار]] غرب؛ ج) [[همبستگی]] و [[اتحاد]] در برابر سلطهجویی تمدن غرب؛ د) تلاش برای ایجاد [[دولت اسلامی]]؛ ه) تلاش در جهت خودکفایی ملّی؛ و) [[سادهزیستی]] و [[پرهیز]] از تجمّلات؛ ز) [[تربیت]] صحیح [[نسل جوان]] و [[نوجوان]]<ref>سید محمّد عارف حسینی، رویارویی تمدن اسلامی و مدرنیته، ص۱۵۴ ـ ۱۶۲</ref>.<ref> [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۱ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۹۷.</ref> | ||
== عوامل انحطاط مسلمین == | == عوامل انحطاط مسلمین == |