رفاه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه)') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رفاه در قرآن]] - [[رفاه در معارف و سیره علوی]]- [[رفاه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رفاه در قرآن]] - [[رفاه در معارف و سیره علوی]]- [[رفاه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[رفاه]] از ریشه (ر - ف - | [[رفاه]] از ریشه (ر - ف - ه) به معنای [[خوشی]]، [[آسایش]] و گستردگی [[نعمت]] <ref>العین، ج ۴، ص ۴۶؛ الفائق، ج ۲، ص ۴۸-۴۹؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۴۹۲، «رفه».</ref> و در اصطلاح رایج به مفهوم برخورداری از آسایش و امکانات [[زندگی]] بر اثر بهرهمندی از [[مال]] و [[ثروت]] است. درباره رفاه، در دو سطح فردی و [[اجتماعی]] میتوان بحث کرد. [[رفاه]] اجتماعی، حاصل جمع رفاه همه افراد است. <ref>فرهنگ علوم اجتماعی، ص ۴۴۰. </ref> رفاه، مقولهای نسبی و در شرایط مختلف متفاوت است و نمیتوان معیار کمّی دقیقی برای اندازهگیری آن در زندگی همه افراد و [[جوامع]] ارائه کرد.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴.</ref> | ||
==رفاه سالم== | ==رفاه سالم== |
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۴
مقدمه
رفاه از ریشه (ر - ف - ه) به معنای خوشی، آسایش و گستردگی نعمت [۱] و در اصطلاح رایج به مفهوم برخورداری از آسایش و امکانات زندگی بر اثر بهرهمندی از مال و ثروت است. درباره رفاه، در دو سطح فردی و اجتماعی میتوان بحث کرد. رفاه اجتماعی، حاصل جمع رفاه همه افراد است. [۲] رفاه، مقولهای نسبی و در شرایط مختلف متفاوت است و نمیتوان معیار کمّی دقیقی برای اندازهگیری آن در زندگی همه افراد و جوامع ارائه کرد.[۳]
رفاه سالم
رفاه به مجموعۀ عناصر و عواملی گفته میشود که موجب ایجاد آرامش روانی و فردی در زندگی اجتماعی انسانها میشود. فرهنگ رفاه نیز از متغیرهای اجتماعی است که هرگز ثابت نیست و تحولات آن به بسیاری از عوامل اجتماعی بستگی دارد. سطح معیشت هرگز یکسان و برای همه، یکنواخت نیست.
در حقیقت به جای بالا بردن سطح رفاه در جامعه باید از ایجاد فرهنگ رفاه سالم استفاده کرد. الگوی رفاه سالم میتواند در سالمسازی سرمایه، سود و تولید اثر مستقیم داشته باشد بیگمان رفاه ناسالم از عوامل عمده سوء استفاده از سرمایه، سود و تولید و نیز علت اصلی بسیاری از جرایم و تخلفات قانونی در جامعه به شمار میآید. رفاه توأم با آسایش و آرامش وجدان و سلامت مادی و معنوی انسان در مسائل کمّی رفاه نیست، بلکه باید آن را در لابهلای مسائل کیفی رفاه، جست و جو نمود.
به هر حال مسئلۀ رفاه نمیتواند از حوزه عدالت اجتماعی بیرون باشد. هر نوع تلاش برای تفسیر و تأمین آن باید بر اساس چارچوبهایی چون عدالت اجتماعی انجام شود و رسیدن به رفاه تنها از طرفین عدالت و حفظ اصول دیگر میسّر است. هنگامی که از رفاه سخن میگوییم بیگمان باید پایگاه سخن، عدالت اجتماعی باشد و در غیر این صورت، رفاه شرافتمندانه و هم شأن انسان نخواهد بود.
سختی زندگی برای انسان آگاه به جایگاه خود، بسی گواراتر و مطلوبتر از رسیدن به رفاه با زیر پا گذاردن عدالت اجتماعی است، استناد سخنانی در این راستا به پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) و صحابی بزرگی چون ابوذر که رسیدن به معیشت را به هر وسیلهای که باشد تجویز میکند و فقر حاصل از عدالت اجتماعی را محکوم میکند به دور از حقیقت اسلام و رویه آن بزرگواران است. نه فرد و نه جامعه نمیتواند به بهای زیر پاگذاردن عدالت اجتماعی به رفاه کاذب و ناسالم دست یابد.
هر نوع برنامهریزی جهت ارتقای درآمد برای تحصیل رفاه بیشتر، باید بر اساس اصول عادلانه و رعایت موازین عدل و انصاف باشد.
با مسخ انسان در شرایط بیعدالتی به هیچ هدف سالمی نمیتوان رسید. اگر برنامهها تابع راهبردها هستند جهتگیری به سوی عدالت اجتماعی یک اصل راهبردی است و در این راستاست که هرگز هدفها فدای وسیلهها و مشروعیتدهندۀ به آنها نمیشوند و موازنة بین آن دو در همۀ شرایط حفظ میشود و انسان با حفظ انسانیت خود به رفاه مطلوب میرسد[۴].[۵]
رفاه در قرآن
رفاه و آزمایش
زمینههای برخورداری و فزونی رفاه
ایمان و تقوا
استغفار و توبه
صبر و استقامت و موفقیت در آزمون ها
دعا
شکرگزاری
رفاهزدگی
آسیبهای رفاهزدگی
کفر و شرک
طغیان و سرکشی
انکار معاد
غفلت و احساس مصونیت از عذاب
غرور و تفاخر
بخلورزی
عذاب با پوشش رفاه
تأمین رفاه عمومی
رفاهزدگی
منابع
پانویس
- ↑ العین، ج ۴، ص ۴۶؛ الفائق، ج ۲، ص ۴۸-۴۹؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۴۹۲، «رفه».
- ↑ فرهنگ علوم اجتماعی، ص ۴۴۰.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴.
- ↑ فقه سیاسی، ج۴، ص۱۶۰ – ۱۵۸.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۰۳.