زیاد بن ابیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۹۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ':«' به ': «'
جز (جایگزینی متن - '''']]؛' به '''']]')
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
 
(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = زیاد بن ابیه | مداخل مرتبط = [[زیاد بن ابیه در تاریخ اسلامی]] - [[زیاد بن ابیه در تراجم و رجال]] - [[زیاد بن ابیه در نهج البلاغه]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نام = زیاد بن ابیه
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مشهور به =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg                           
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[زیاد بن ابیه در حدیث]] | [[زیاد بن ابیه در کلام اسلامی]]</div>
| عرض تصویر =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه             
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[زیاد بن ابیه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| نام کامل = زیاد بن ابیه 
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = ابومغیره
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله =          
| از تیره =
| پدر =     
| مادر = 
| همسر =  
| پسر = [[عبید الله بن زیاد]]  
| دختر = 
| خواهر =
| برادر =   
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = [[سال اول هجرت]]
| محل تولد = 
| محل زندگی =   
| تاریخ درگذشت = [[۵۳ هجری]]     
| محل درگذشت = [[کوفه]]  
| تاریخ شهادت =     
| محل شهادت = 
| طول عمر = 
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =  
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه| [[استاندار فارس]] | [[استاندار بصره]] | [[حاکم کوفه]] }}   
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = [[نفرین]] [[امام حسن]]  
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =  
}}


==مقدمه==
'''زیاد بن ابیه''' پسر [[سمیه]]، [[زن]] بدکاره، کنیه‌اش ابومغیره بود. درباره اینکه پدر او چه کسی بود [[اختلاف]] است. او در [[زمان]] [[خلافت عمر]] و [[عثمان]] وارد امور حکومتی شد و در زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} استاندار [[فارس]] شد، اما بعد از [[شهادت]] آن حضرت به [[معاویه]] پیوست و به دستور او [[شیعیان]] بسیاری را کشت. سرانجام سال ۵۳ هجری با [[نفرین]] [[امام حسن]] {{ع}} به [[بیماری]] [[طاعون]] [[مبتلا]] شد و به هلاکت رسید.
*وی فرزند سمیّه (آن زن زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در سال اول هجری به دنیا آمد، در دوران [[ابوبکر]] مسلمان شد، در زمان [[عمر]] مأمور جمع‌آوری صدقات و برخی کارها در بصره شد، در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز به پیشنهاد بعضی از اصحاب، والی فارس و کرمان شد، امّا خلاف‌هایی از او سر زد. پس از شهادت [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[معاویه]] پیوست. معاویه او را برادر خود خواند و از آن پس او را زیاد بن ابی سفیان خواندند.<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعت‌های معاویه است که خیلی‌ها به او ایراد گرفتند</ref> در دربار معاویه مقرّب شد و به امارت کوفه گماشته گشت. در دوران زمامداریش، علاوه‌بر فساد مالی و سخت‌گیری بر مردم و ظلم فراوان، شدیدترین رفتار سرکوبگرانه را با شیعیان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و هزاران نفر را کشت و به زندان افکند و مردم را واداشت تا از [[امام علی]]{{ع}} برائت جویند و او را لعن و دشنام دهند. در [[نهج البلاغه]]، نامۀ تند حضرت امیر به او آمده<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ ۲۱ و ۴۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص ۱۹۶</ref> و به برخی خیانت‌های او اشاره شده است. وی در سال ۵۳ درگذشت<ref>دربارۀ او ر. ک: «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص ۱۷۹، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۲ ص ۱۱۲، «سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب» ج ۱ ص ۳۷۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref>
 
*زیاد در سال اول [[هجرت]] در شهر طائف به [[دنیا]] آمد. به جهت ناشناخته بودن پدرش او را به مادرش سمیّه که زنی بدکاره بود نسبت می‌دهند و وی را "زیاد پسر مادرش" و "زیاد پسر [[سمیه]]" می‌گویند. گاهی نیز بدون آن‌که نام پدرش برده شود، او را زیاد بن ابیه (زیاد [[فرزند]] پدرش) می‌نامند. گاهی نیز وی را به [[همسر]] مادرش که در [[قبیله]] ثقیف چوپانی می‌کرد، نسبت می‌دهند و به او "زیاد [[فرزند]] عُبَید" می‌گویند.
== مقدمه ==
*او فردی زیرک بود و در [[خطابه]] و [[سخنرانی]] تبحّر داشت. هم‌چنین کاتبی ماهر بود. اولین گزارش از [[زندگی اجتماعی]] وی به دوران [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مربوط می‌شود. او از طرف [[خلیفه]] برای انجام مأموریتی به [[یمن]] فرستاده شد و از عهده آن [[مأموریت]] به‌خوبی برآمد. پس از آن در جمع بزرگان [[صحابه]] با زبانی گویا و [[بلیغ]] گزارش [[مأموریت]] خویش را بیان کرد. [[عمروعاص]] که در آن جمع حضور داشت، گفت: "اگر این [[جوان]] از [[طایفه]] [[قریش]] بود، بر [[عرب]] [[سروری]] می‌کرد." [[ابوسفیان]] با کنایه خود را [[پدر]] وی خواند! بعدها [[معاویه]] سخن [[ابوسفیان]]، [[پدر]] خویش، را دستاویزی قرار داد و زیاد را برادر خویش نامید و به این وسیله او را جذب [[حکومت]] خود کرد. از آن زمان به بعد، زیاد [[فرزند]] [[ابوسفیان]] نامیده شد.
چندین اسم برای زیاد نام برده شده است: زیاد بن عبید، زیاد بن سمیه، زیاد بن ابیه و زیاد بن امه؛ مادرش، [[سمیه]] است [[تولد]] او در [[سال اول هجرت]] [[نقل]] شده است. کنیۀ او ابو مغیره بوده و هیچ روایتی از او نقل نشده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۲۳.</ref>. درباره اینکه [[پدر]] او چه کسی است اختلاف وجود دارد، برخی او را پسر [[عبید]] دانسته‌اند اما بعدها [[ابوسفیان]] زیاد را فرزند خود دانست<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۵، ص۴۸۷ (پاورقی).</ref>. [[سمیه]] [[مادر]] زیاد هم از [[زنان]] بدکاره و [[فاسد]] [[دوران جاهلیت]] بود<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۱-۵۶۲.</ref>. زیاد [[فرزندان]] زیادی داشته است<ref>ابن قتیبه می‌نویسد: فرزندان زیاد عبارت‌اند از: عبدالرحمن، مغیرة، محمد، ابوسفیان، عبیدالله، عبدالله، سلماء عثمان، عباد، ربیع، ابوعبیده، یزید، عنبسه، أم معاویة، عمر، غصن، عتبه، آبان، جعفر، ابراهیم و سعیدا و ۲۳ دختر دیگر. (المعارف، ابن قتیبه، ص۳۴۷).</ref>. او درباره [[امور دنیوی]] بسیار باهوش بود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۲.</ref>. در [[زمان]] [[خلیفه دوم]] [[مأمور]] گردآوری [[صدقات]] [[بصره]] شد و زمانی نیز کاتب [[ابوموسی اشعری]] بود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۲.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref>
*زیاد به‌دلیل زیرکی و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سال‌ها در شهر [[بصره]] به‌عنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]] {{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامی‌که [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد]] [[صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]] {{ع}} [[مأمور]] کنترل شورش‌هایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او به‌خوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خون‌ریزی]] [[آرامش]] را به آن سرزمین برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامه‌های بیستم و بیست‌ویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است.
 
*[[معاویه]] در طول این مدت [[تلاش]] کرد تا زیاد را تطمیع و جذب [[حکومت]] خود کند، ولی زیاد زیر بار نرفت و [[نامه]] [[معاویه]] را برای [[امام علی]] {{ع}} فرستاد. [[امام]] {{ع}} در [[نامه]] ۴۴ [[نهج البلاغه]]، وی را از [[فریب‌کاری]] [[معاویه]] برحذر داشته و او را به [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده است که از پیش‌رو و پشت سر و [[چپ و راست]] وارد می‌شود تا به هنگام [[غفلت]] بر وی بتازد و خِرَدش را به تاراج برد.
== زیاد در [[خلافت حضرت علی]] {{ع}} ==
*[[حکومت]] زیاد بر سرزمین [[فارس]] در دوران کوتاه [[حکومت]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} نیز ادامه داشت. پس از [[صلح]] [[امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]]، زیاد با [[پناه]] گرفتن در قلعه‌ای در [[فارس]] به [[مقاومت]] خویش ادامه داد، ولی سرانجام [[تسلیم]] [[معاویه]] شد و [[همکاری]] خویش را با وی اعلام کرد. [[معاویه]]، زیاد را به دربار خودش فراخواند و او را برادر خویش نامید و [[حکومت]] [[بصره]] را به وی سپرد و دخترش را به همسری [[محمد]] پسر زیاد، درآورد. پس از مدتی و با [[مرگ]] [[مغیرة بن شعبه]]، [[حاکم کوفه]]، [[حکومت]] این شهر را نیز به زیاد سپرد.
زیاد در عصر [[خلافت ابوبکر]] به سن [[بلوغ]] رسید و [[اسلام]] آورد<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۱۸.</ref> و سپس به واسطه [[زیرکی]] و [[کاردانی]] که در امور دیوانی داشت، مورد توجه [[عمر بن خطاب]] قرار گرفت و لذا [[عمر بن خطاب]] او را برای [[اصلاح]] امور به [[یمن]] فرستاد. او به مرور زمان از خود نبوع و [[کاردانی]] بسیاری نشان داد و توانست در مراکز [[حکومتی]] [[راه]] یابد، لذا مدت‌ها کاتب [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] شد و بعد از [[قتل عثمان]] در زمره [[اصحاب حضرت علی]] {{ع}} قرار گرفت<ref>رجال شیخ طوسی، ص۴۲، ش۱۶.</ref> و سپس در استانداری [[عبدالله بن عباس]] که از جانب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[بصره]] بود کاتب و نویسنده او گردید<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۸۰.</ref>. زمانی که [[ابن عباس]] از جانب [[امام]] {{ع}} علاوه بر [[استانداری بصره]] به استانداری شهرهای [[اهواز]] و [[فارس]] و کرمان [[منصوب]] شد، زیاد را به [[جانشینی]] خود در [[بصره]] گمارد، اما زیاد در این زمان که [[جانشین]] [[ابن عباس]] در [[بصره]] بود، چون درست به [[وظیفه]] خود عمل نمی‌کرد، [[مردم]] از لغزش‌های او به [[امام]] {{ع}} گزارش نمودند، لذا [[حضرت]] در نامه‌ای او را [[سرزنش]] کرد و [[تهدید]] به [[عزل]] او نمود<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۲-۵۶۳.</ref>
*او در پنج سال [[حکومت]] خویش بر [[عراق]] اختناق شدیدی بر آن‌جا [[حاکم]] کرد و با شناختی که از [[شیعیان]] داشت به قلع و قمع آن‌ها پرداخت و با پرونده‌سازی علیه [[حجر بن عدی]] و دیگر [[یاران]] برجسته [[امام]] {{ع}} آن‌ها را به [[شام]] فرستاد و سبب کشته شدن آن‌ها شد. وی در روزهای آخر [[عمر]] خویش [[مردم کوفه]] را جمع کرد و از آن‌ها خواست از [[امام]] {{ع}} بیزاری جویند! و [[دستور]] داد هر کس حاضر به این کار نشوند، گردن زده شود. [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} با شنیدن خبر سخت‌گیری او نسبت به [[شیعیان]]، او را نفرین کرد. زیاد سرانجام پس از عمری پر فراز و نشیب در سال ۵۳ هجری بر اثر [[طاعون]] در [[کوفه]] درگذشت و همان‌جا [[دفن]] شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453.</ref>.
 
== زیاد و [[حکومت]] [[فارس]] ==
در [[سال ۳۹ هجری]]، پس از [[فتنه]] [[عبدالله بن عمرو حضرمی]] در [[بصره]] و کشته شدن او، [[مردم]] [[فارس]] و کرمان برای کم کردن [[مالیات]] شورش کردند، [[اهل]] فارس، [[سهل بن حنیف]] را از آنجا بیرون کرده و [[مخالفت]] خود را آشکار کردند. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با [[یاران]] [[مشورت]] کرد چه کسی را به آنجا بفرستد. [[جاریة بن قدامه]] یا [[ابن عباس]] گفت: «اگر می‌خواهی کسی را بفرستی که [[ثابت قدم]]، [[سیاست]] مدار و [[با کفایت]] باشد، زیاد را روانه کن». [[امیر مؤمنان]] {{ع}} زیاد را به حکومت فارس و کرمان گماشت، او هم [[با تدبیر]] کامل و بدون آنکه [[جنگی]] کند و کسی کشته شود و با [[تهدید]] و [[وعده]] این [[سرزمین]] را آرام کرد و مالیات را چون گذشته از آنها گرفت. او در نزدیکی [[شهر]] [[اصطخر]] قلعه‌ای ساخت که بعد به قلعه [[منصور]] یشکری معروف شد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۴۷؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۳-۵۶۴؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۸.</ref>
 
== [[معاویه]] و جذب زیاد ==
از آنجا که زیاد در سامان بخشیدن به [[فارس]] و کرمان و گرفتن [[مالیات]] و [[زکات]] موفق بود و خبر این موفقیت به [[معاویه]] رسید، او [[تصمیم]] گرفت به هر قیمتی شده زیاد را به خود نزدیک کند و بین او و [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} فاصله اندازد، از این رو گاهی او را با [[تهدید]] و زمانی با [[وعده]] و [[وعید]] به خود فرا می‌خواند و در این راستا حاضر شد برای نزدیک کردن زیاد، وی را [[برادر]] خود بخواند تا ننگ بی‌پدری او را ـ که زیاد بن ابیه یا زیاد بن سمیه به او می‌گفتند ـ برطرف نماید و سرانجام به این کار موفق شد <ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۸۱ و ۱۸۷.</ref> و پس از چندین [[نامه]] و [[اعزام نماینده]] زیاد را به خود جذب کرد و چون شمشیری برنده و خطرناک در [[اختیار]] خود درآورد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۵.</ref>.
 
== زیاد و پیوند او به [[ابوسفیان]] ==
[[نقل]] شده معاویه برای اینکه پیوند زیاد به ابوسفیان را آشکار سازد، [[مردم]] را گرد آورد و زیاد را نیز به [[مسجد]] برد. پس [[ابو مریم سلولی]] به پاخاست و گفت: «[[گواهی]] می‌دهم [[ابوسفیان]] در [[زمان جاهلیت]] به [[طائف]] آمد و من شراب فروش بودم». او به من گفت: « فاحشه‌ای برای من بیاور». پیش او رفتم و گفتم: « جز [[سمیه]]، [[کنیز]] [[حارث بن کلده]] پیدا نکردم». او گفت: «با آنکه بد بو و کثیف است، او را بیاور ». در این هنگام زیاد گفت: «[[ابو مریم]]! آهسته، تو را برای گواهی دادن آورده‌اند نه برای [[ناسزا]] گفتن». ابو مریم گفت: «اگر مرا معاف داشته بودید، بهتر بود، من آنچه دیده‌ام می‌گویم. به [[خدا]] [[سوگند]]، ابوسفیان آستین [[لباس]] او را گرفت به درون [[خانه]] رفت و من در را به روی آنها بستم و [[حیرت]] زده نشستم و طولی نکشید ابوسفیان از خانه بیرون آمد، در حالی که عرق پیشانی خود را [[پاک]] می‌کرد. به او گفتم: ابوسفیان، چطور بود؟ او گفت: «‌ای [[ابومریم]]، زنی مثل او ندیده‌ام؛ [[حیف]] که دهانش بو می‌دهد».
 
در این هنگام زیاد برخاست و گفت: «ای [[مردم]]، آنچه را این [[شاهد]] گفت، شنیدید و من درست و [[نادرست]] آن را نمی‌دانم؛ [[عبید]] برای من [[سرپرست]] شایسته‌ای بود و [[گواهان]] آنچه را می‌گویند بهتر می‌دانند». آنگاه [[یونس بن عبید]] که [[برادر]] [[صفیه]]، دختر [[عبید بن اسد بن علاج ثقفی]] بود و صفیه [[خواهر]] او از بستگان سمیه بود، به پاخاست و گفت: «ای [[معاویه]]، [[پیامبر خدا]] [[حکم]] کرده فرزند از آن بستر است و نصیب [[زنا]] کار، سنگ است و تو برخلاف [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر خدا]] به [[شهادت]] ابومریم درباره زنای ابوسفیان، می‌گویی که فرزند از آن زنا کار است و نصیب بستر، سنگ است؟» معاویه به او گفت: «ای یونس، به خدا اگر ادامه دهی، بلایی به سرت می‌آورم که در داستان‌ها بنویسند». یونس گفت: «مگر نه اینکه آن وقت پیش خدا می‌روم». معاویه گفت: «چرا» یونس گفت: «از خدا [[آمرزش]] می‌خواهم»<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۷-۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۸۷.</ref>.
 
پس از اینکه معاویه زیاد را [[برادر]] خود و پسر ابوسفیان خواند، عده زیادی اعتراض کردند<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعت‌های معاویه است که خیلی‌ها به او ایراد گرفتند</ref>. شعرای [[عرب]] نیز به نفع و یا به ضرر زیاد و [[معاویه]] اشعاری سروده‌اند، از جمله [[یزید بن مفرغ]]، شعری در هجو [[معاویه]] سرود که مضمون آن چنین است: به [[معاویه]] بگویید: آیا اگر گویند پدرت [[پارسا]] بوده، [[خشمگین]] می‌شوی و اگر بگویند پدرت زناکار بود، خوشحال می‌گردی و یک [[بیت]] از دیگر اشعارش این است: [[شهادت]] می‌دهم خویشی تو با زیاد، مانند خویشی فیل با کره ماچه خر است.<ref>{{عربی|فأَشْهَدُ أَنّ رَحْمَكَ مِنْ زِيادٍ... كرَحْمِ الفِيلِ من ولد الأتان}}.</ref>
 
اما [[حاکمان]] [[مستبد]] و دنیاپرست چشم و گوششان از این اعتراض‌ها پر است و هرگز این هجویات و انتقادات اعتنایی ندارند. زیاد وقتی [[حاکم بصره]] شد از [[معاویه]] خواست [[یزید بن مفرغ]] که او و [[معاویه]] را هجو کرده به [[قتل]] رساند؛ اما [[معاویه]] فقط اجازه داد زیاد او را [[تأدیب]] نماید. لذا زیاد [[دستور]] داد [[یزید بن مفرغ]] را که از [[ترس]] جانش در [[خانه]] [[منذر بن جارود]] [[پناهنده]] شده بود، بیرون آوردند و دارویی به او خوراند و او را بر الاغی سوار کرد و در حالی که مدفوع و ادرار روی او می‌ریخت، در [[بصره]] گردانیدند! [[یزید بن مفرغ]] در برابر این برخورد ناصواب به زیاد گفت: آنچه تو روی من می‌ریزی با آب شسته می‌شود و اما [[شعر]] من درباره تو به قدری نافذ و مؤثر است که در استخوان‌ها هم [[رسوخ]] کرده است<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۰ و سفینة البحار، ج۱، ص۵۸۲.</ref>.<ref> [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۵-۵۶۸؛ [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۵۸-۱۶۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref>
 
== زیاد؛ [[کارگزار]] معاویه ==
معاویه، زیاد را [[حاکم بصره]] و [[خراسان]] و سیستان کرد و پس از آن، [[هند]] و [[بحرین]] و عمان را نیز در اختیار او قرار داد. زیاد در آخر ماه [[ربیع]] الاخر یا اول [[جمادی الاول]] [[سال]] ۴۵ ه به [[بصره]] آمد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۱۸-۲۲۰ (با تلخیص) و نیز ر. ک: البیان و التبیان، جاحظ بصری، ج۲، ص۶۶-۶۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۵۴۱.</ref>.
 
در ایام [[حکومت]] زیاد، [[مردم]] از او سخت می‌ترسیدند، به حدی که اگر چیزی از مرد یا زنی به [[زمین]] می‌افتاد کسی به آن دست نمی‌زد تا صاحبش بیاید و آن را بردارد و اگر زنی شب تنها در [[خانه]] می‌خوابید، در را نمی‌بست <ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۲۲-۲۲۳ (با تلخیص).</ref>. زیاد از برخی [[یاران پیامبر]] {{صل}} نیز کمک گرفت. او [[قضاوت]] [[بصره]] را به [[عمران بن حصین خزاعی]] داد و [[حکم بن عمرو غفاری]] را [[حاکم]] [[خراسان]] کرد و از [[سمرة بن جندب]] و [[انس بن مالک]] و [[عبدالرحمان بن سمره]] نیز استفاده کرد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۲۴.</ref>. او تا سال پنجاه [[هجری]] [[حاکم بصره]] و اطراف آن بود و پس از آنکه [[مغیرة بن شعبه]] که امیر [[کوفه]] بود، مرد، [[معاویه]] [[فرمان]] حکومت کوفه و بصره را نیز برای زیاد نوشت و او نخستین کسی بود که حکومت کوفه و بصره را با هم داشت. او سمرة بن جندب را در کوفه [[جانشین]] خود کرد و خود شش ماه در کوفه و شش ماه در بصره بود<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۶۲-۱۶۴؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>.
 
== زیاد و [[امام حسن]] {{ع}} ==
زیاد بر [[سعید بن سرح]] که یکی از [[دوستان]] و [[شیعیان]] امام حسن {{ع}} بود، به [[جرم]] [[دوستی]] با آن [[حضرت]] [[خشم]] گرفت و در صدد [[دستگیری]] وی برآمد. [[سعید]] از [[کوفه]] به [[مدینه]] گریخت و به [[امام]] [[پناهنده]] شد؛ زیاد که از دستگیری او [[مأیوس]] شد [[زن]] و [[فرزندان]] و [[برادران]] او را زندانی و اموالش را [[مصادره]] و خانه‌اش را خراب کرد. امام حسن {{ع}} در نامه‌ای به زیاد نوشت: شنیده‌ام مزاحم مردی از [[مسلمانان]] شده‌ای که در تمام [[حقوق]] با دیگران، [[شریک]] است. [[خانه]] او را خراب، اموالش را [[مصادره]] و بستگانش را زندانی کرده‌ای؛ با رسیدن نامه‌ام، خاندانش را [[آزاد]] و خانه‌اش را آباد ساز و [[شفاعت]] مرا درباره‌اش بپذیر که او در [[پناه]] من است؛ والسلام.
 
زیاد از [[نامه]] [[امام]] خوشش نیامد و در جواب نوشت: از پسر [[ابوسفیان]] به [[حسن]]، پسر [[فاطمه]]. نامه‌ات به من رسید؛ با آنکه من [[حاکم]] و تو رعیتی، نام خود را جلوتر از نام من نوشته‌ای و مانند شخص [[برتر]] که به زیر دست خود، [[فرمان]] می‌دهد به من نامه می‌نویسی! به اضافه اینکه حاجت‌مندی. مخصوصاً درباره شخص [[گناه]] کاری که به او پناه داده و به جنایتش کمک کرده‌ای! به [[خدا]] قسم، اگر میان گوشت و پوست خود جایش دهی بدون هیچ رعایت او را از جایش بیرون کشیده و [[کیفر]] می‌کنم. لذیذترین گوشت‌ها نزد من همان گوشتی است که تو از آن پرورش یافته‌ای. او را به سبب جرمی که دارد، [[تسلیم]] کسی کن که از تو سزاوارتر و مقدم‌تر است. سپس اگر از او گذشتم و او را بخشیدم، نه به سبب شفاعت توست و اگر او را بکشم برای آن است که [[دوستدار]] پدرت است. والسلام.
 
امام که نامه زیاد را خواند، تبسمی فرمود و نامه‌ای به [[معاویه]] نوشت و نامه زیاد را همراه آن قرار داد. این ماجرا زمانی بود که معاویه هنوز دست به [[خون]] [[شیعیان]] [[آلوده]] نکرده بود، چون تا زمانی که [[امام حسن]] {{ع}} زنده بود معاویه خیلی مسائل را رعایت می‌کرد و بیشتر [[کارها]] را از سال پنجاهم [[هجری]] به بعد صورت داد.
 
امام {{ع}} به نامه زیاد با این دو جمله جواب داد: از حسن [[فرزند فاطمه]] {{ع}} به زیاد پسر [[سمیه]]، «{{متن حدیث|قال رسول الله قال: اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ}}»؛ والسلام. فرزند از آن صاحب بستر است و سهم [[زنا]] کار، سنگ است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۷۰-۱۷۱؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۹.</ref>
 
=== [[نامه]] [[معاویه]] به زیاد ===
هنگامی که نامه [[امام]] {{ع}} به معاویه رسید، او به اندازه‌ای از عمل زیاد ناراحت شد که [[شام]] بر او تنگ شد. پس در نامه [[تندی]] به زیاد نوشت: [[حسن بن علی]] نامه‌ای را که تو در جواب نامه‌اش نوشته‌ای، برایم فرستاد؛ از کار تو بسیار [[تعجب]] کردم و دانستم که این نتیجه شیری است که خورده‌ای. در نامه‌ات به پدرش [[ناسزا]] می‌گویی و او را [[گناهکار]] می‌خوانی! به جانم قسم، تو به [[گناه]]، سزاوارتری. اما اینکه [[حسن]] نام خود را مقدم بر نام تو نوشته، اگر بفهمی، نقصی برای تو نیست، اما [[برتری]] حسن بر تو، برای او سزاوار است که [[برتر]] باشد. بدان که با نپذیرفتن شفاعتش افتخاری را از دست دادی. همین که نامه‌ام به تو رسید آنچه را از [[اموال]] [[سعید]] گرفته‌ای، به او برگردان و خانه‌اش را بساز و به او کاری نداشته باش. به حسن نوشتم که سعید، [[اختیار]] دارد نزد شما بماند و یا به [[کوفه]] برگردد و تو بر او سلطه‌ای نداری. بردن نام [[مادر]] حسن، افتخاری است برای او، زیرا مادرش دختر [[رسول]] خداست و در ذیل نامه اشعاری را در [[مدح]] امام {{ع}}نوشت<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۷۱.</ref>
 
== زیاد و [[شیعیان]] [[علی]] {{ع}} ==
[[نقل]] شده به دستور معاویه، منادی معاویه ندا داد که [[نقل روایات]] درباره مناقب [[علی بن ابی طالب]] و أهل بیتش از امروز [[ممنوع]] است و گوینده‌اش کشته خواهد شد. [[مردم کوفه]] به سبب این ممنوعیت، بیش از دیگران در [[سختی]] بودند، چرا که آنجا بیش از دیگر مکان‌ها [[شیعه]] داشت، به همین جهت معاویه، زیاد را [[والی]] عراقین، [[کوفه]] و [[بصره]] کرد. او نیز به تعقیب [[شیعیان]] پرداخت و چون خوب ایشان را می‌شناخت، آنها را در هر جا پیدا می‌کرد، می‌کشت. او شیعیان را ترسانده و دست و پاهای‌شان را می‌برید و بر درخت خرما دارشان می‌زد و چشمانشان را از حدقه در آورده، یا آنها را [[تبعید]] کرده و فراری می‌داد، به حدی که دیگر در [[عراق]] شیعه مشهوری نماند و افراد باقیمانده، یا کشته شدند یا به دار آویخته، یا زندانی یا [[تبعید]] و یا فراری شدند و [[معاویه]] به تمام [[کارگزاران]] خود در تمام سرزمین‌ها نوشت که [[گواهی]] هیچ یک از [[شیعیان علی]] و [[أهل]] بیتش را نپذیرید و به دنبال [[شیعیان]] [[عثمان]] و [[دوستداران]] او و [[أهل بیت]] او باشند. [[زیاد بن أبیه]] نامه‌ای درباره حضرمیین به معاویه نوشت که اینان به [[دین علی]] و نظر او [[معتقد]] هستند. معاویه به او نوشت: تمام طرفداران و [[معتقدان]] به [[علی بن ابی طالب]] را بکش. او نیز ایشان را از لب تیغ گذراند و مثله کرد<ref>الاحتجاج، [[طبرسی]] ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵ (با تلخیص). همچنین [[امام حسین]] در جواب [[نامه]] معاویه به [[کشتار]] [[شیعیان امیرالمؤمنین]] به دست زیاد اشاره می‌فرماید:... و تو آن کسی هستی که به [[گمان]] ادعا کردی زیاد بن سمیه که بر فراش [[غلامان]] [[عبد]] ثقیف به [[دنیا]] آمده بود، پسر [[پدر]] تو و [[برادر]] تو از قبل پدر توست و حال آنکه [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ}}. پس تو [[سنت]] و [[شرع]] پیامبر {{صل}} را ترک کرده، پیرو هوی و [[اسیر]] خود شدی و به [[هدایت]] و [[ارشاد]]، [[پروردگار]] و [[تبلیغ]] [[نبی]] [[امی]] هدایت نشدی. بعد از آن زیاد بد بنیاد، برادر گمانی خود را با [[پیروی]] از نفس [[شیطانی]] [[حکومت]] داده، او را به سبب [[نفاق]]، [[حاکم]] [[اهل عراق]] قرار دادی و چون آن بی [[دین]] را بر [[مسلمانان]] مسلط کردی، او دست و پای مسلمانان را [[برید]] و چشم بعضی را با میل آهنی که به [[آتش]] گرم کرده بود، [[کور]] کرد و جمعی را به شاخه خرما آویزان کرد. ای معاویه! گویا تو از این [[امت]] نیستی، با این امت از جنس تو نیستند. ای معاویه آیا تو به سبب [[ظلم]]، کشنده [[مردم]] حضرموت نیستی که پسر [[سمیه]] درباره ایشان به تو نوشت که این مردم بدین [[علی]] و [[رأی]] او هستند و تو به او نوشتی هر که به [[دین علی]] و به [[رأی]] او باشد باید که او را بکشی و به او مهلت و [[امان]] ندهی، پس آن [[انسان]] [[پست]] آن [[بندگان]] [[خداوند]] را و به [[حکم]] تو آن [[طایفه]] را گوش و بینی [[بریده]]، مثله کرد. دین علی و [[فرزند علی]] به [[خدا]] قسم همان است که با پدرت جنگید تا آنکه او را به [[اسلام]] در آورد و [[دین اسلام]] را [[قوی]] گردانید که امروز تو و جمعی که پیش از تو بودند با ادعای اسلام، به سایر مکان‌ها [[حکومت]] کردند و تو را در این مجلس که اکنون نشسته‌ای، صاحب حکومت ساختند. ([[الاحتجاج]]، [[طبرسی]]، ج۲، ص۲۹۷).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref>
 
== مرگ زیاد بن ابیه ==
زیاد از هر جنایت و سستمی فروگزاری نمی‌کرد و بسیاری از [[شیعیان امیر المؤمنین]] {{ع}} را به [[قتل]] رساند، از این رو [[حضرت مجتبی]] {{ع}} او را [[نفرین]] کرد و زیاد به [[نفرین]] آن [[حضرت]]، [[مبتلا]] به [[طاعون]] یا فلج شد و با همین [[بلا]] و [[بیماری]] در سال 53 [[هجری]] به [[هلاکت]] رسید<ref>ر. ک: سفینة البحار، ج۱، ص۵۸۰ و سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۷۰؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۸؛ [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۷۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[کارگزاران خلفا بر فارس]]
* [[کارگزاران امام علی]]
* [[کارگزاران امام علی بر فارس]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']].
{{منابع}}
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


{{بنی‌امیه}}
{{یاران امام علی}}


{{بنی‌امیه}}
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:زیاد بن ابیه]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:کارگزاران حکومت امام علی]]
[[رده:دشمنان اهل بیت]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:اعلام]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش