جهاد اقتصادی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۲۸۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۳
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
==اهمیت و جایگاه اقتصاد==
===[[اقتصاد]] مایه قوام [[جامعه]]===
براساس [[آموزه‌های قرآنی]]، اقتصاد به معنای [[مدیریت]] [[تولید]]، [[توزیع]] و [[مصرف]] [[ثروت]] و [[دانش]] دخل و [[خرج]] و [[هزینه]]، از اهمیت و جایگاه مهم و اساسی برخوردار است؛ چراکه اقتصاد و ثروت، مایه قوام جامعه است.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> این قوام بودن [[سرمایه]] و ثروت برای جامعه به این معناست که یکی از ستون‌های اصلی جامعه راتشکیل می‌‌دهد؛ چراکه جامعه به مجموعه‌ای از افراد [[انسانی]] گفته می‌‌شود که به [[هدف]] دست یابی به [[امنیت]]، [[آرامش]] و [[آسایش]] در کنار هم گرد آمده‌اند و هر یک با گذشت از برخی از [[حقوق]] و اتخاذ نقشی [[اجتماعی]]، مسئولیتی را به عهده می‌‌گیرد تا این مهم و اهداف تحقق یابد.
بنابراین، آسایش و نوعی از آرامش و امنیت در [[سایه]] اقتصاد و ثروت به دست می‌‌آید. از این رو هر جامعه‌ای [[مأموریت]] اصلی خود را تأمین این اهداف می‌‌داند و اگر جامعه‌ای [[ناتوان]] از تأمین این اهداف باشد از [[مشروعیت]] خارج شده و [[همگرایی]] و [[همدلی]] به واگرایی و [[گریز]] از همدیگر تبدیل شده و جامعه فرو می‌‌پاشد؛ زیرا اگر جامعه نتواند مأموریت و [[رسالت]] خود را انجام دهد، انگیزه‌ای برای همگرایی و بقا در جامعه به عنوان عضو و [[شهروند]] وجود ندارد و شخص خواستار خروج از [[تابعیت]]، اقامت و [[شهروندی]] شده و به جا و جامعه دیگر منتقل شده و به تابعیت و اقامت آن جامعه درمی آید. این گونه است که [[هجرت]] و تابعیت [[مجدد]] در [[جوامع بشری]] شکل می‌‌گیرد.
همین مسئله قوام و ستون بودن اقتصاد در جوامع بشری است که [[قرآن]] بر آن تاکید می‌‌کند و با اشاره به این جایگاه بر اهمیت [[اقتصاد]] تاکید کرده و به افراد [[جامعه]] [[اجازه]] نمی‌دهد تا [[ثروت]] را در دست [[سفیهان]] و نابخردان قرار دهد؛ زیرا این عمل موجب از میان رفتن ثروت و [[سرمایه]] جامعه و کاهش [[قدرت]] تأمین و تحقق اهداف می‌‌شود.<ref>نساء، آیه۵</ref>
نقش و جایگاه مهم و اساسی اقتصاد در جامعه چنان است که [[خداوند]] در آیاتی از جمله ۱۵ [[سوره سبأ]]، اقتصاد و ثروت را [[نعمت الهی]] و نشانه‌ای از [[عنایت]] و توجه خداوند معرفی می‌‌کند و به ارزشی بودن اقتصاد و ثروت از این جهت توجه می‌‌دهد.
اما این بدان معنا نیست که اقتصاد در [[مأموریت]]، اهداف و ارزش‌های والای [[انسانی]] زیربنا باشد؛ زیرا اگر بپذیریم که نقش زیربنائی و قوام بودن را برای جامعه [[بازی]] می‌‌کند، ولی [[انسانیت]] [[انسان]] به جامعه و یا [[اجتماعی]] بودن انسان باز نمی‌گردد، بلکه براساس [[آموزه‌های قرآنی]]، انسانیت انسان به متاله و ربانی بودن اوست که می‌‌تواند نقش [[خلافت الهی]] را به عهده گیرد. از این رو معنویتی چون [[باورها]] و نگرش‌ها زیربنا قرار می‌‌گیرد و مبانی و اصول [[فرهنگی]] در جایگاه [[برتر]] جای می‌‌گیرد و [[ارزش]] و اعتبار [[واقعی]] را به دست می‌‌آورد.
خداوند در آیاتی چند [[سعادت انسان]] را در اصول و مبانی [[معنوی]] چون [[یکتاپرستی]] و [[توحید]] می‌‌داند؛ زیرا این اصول و مبانی است که جهت‌گیری کلان [[بشر]] را نشان می‌‌دهد و زیربنای انسان و انسانیت را تشکیل می‌‌دهد؛ چراکه حرکت به سوی متاله شدن و ربانی گشتن و دست یابی به [[خلافت]] انسانی را تنها می‌‌توان در [[سایه]] این [[بینش]] و نگرش به دست آورد و تحقق بخشید.
البته این بدان معنا نیست که ما نقش اقتصاد و [[سلامت]] آن یعنی اقتصاد [[عدالت محور]] را نادیده بگیریم،؛ چراکه از نظر [[قرآن]]، جامعه برای تحقق بخشیدن به این [[هدف]] والای [[آفرینش]] یعنی خدایی و ربانی شدن، نیازمند سلامت [[اقتصادی]] است؛ از این رو خداوند در [[آیه]] ۸۵ [[سوره اعراف]] و [[آیات]] ۸۴ و ۸۵ [[سوره هود]] بر نقش کلیدی و حساس [[سلامت]] [[اقتصادی]] در کنار سلامت [[اعتقادی]] تأکید می‌‌کند و [[تأمین سعادت]] [[انسانی]] را در گرو هر دو امر می‌‌داند. این بدان معناست که هرگونه [[فساد]] در [[اعتقاد]] و [[اقتصاد]] می‌‌تواند دسترسی به [[سعادت]] انسانی را با مشکل مواجه سازد. بر همین اساس [[حضرت شعیب]]{{ع}} بر تصحیح و [[اصلاح]] [[روابط اقتصادی]] ناسالم [[جامعه]] خویش در کنار اصلاح [[مسائل اعتقادی]] پا می‌‌فشارد و آن را در صدر آموزه‌های خود قرار می‌‌دهد. <ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵ و نیز ه{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه می‌یابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌هراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵ و {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ * أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟ * پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۷۷ و ۱۸۱-۱۸۳.</ref>
نقش محوری [[اقتصاد]] در کنار مسایل [[اعتقادی]] را می‌‌توان از کنار هم قرار گرفتن این دو در آیاتی از جمله ۳ [[سوره بقره]] و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷ همین [[سوره]] و ۳۹ [[سوره نساء]] و نیز ۲ و ۳ [[سوره انفال]] و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] به دست آورد. البته در همه این آیات همچنان نقش تقدمی [[اعتقاد]] مورد تأکید است و از نظر رتبه و درجه، [[اصول اعتقادی]] زیربنا قرارگرفته است؛ چراکه بینش‌ها و باورهاست که [[همگرایی]] را سبب می‌‌شود و [[جامعه]] را شکل می‌‌بخشد و جهت [[اقتصادی]] را سامان می‌‌دهد. چنان که بینش‌ها و [[باورها]] و نگرش‌های اعتقادی است که [[انسانیت]] [[انسان]] را معنا می‌‌بخشد؛ هر چند که اقتصاد به این معنا کمک می‌‌کند تا تحقق و فعلیت یابد.
برهمین اساس می‌‌توان از قوام بودن اقتصاد به یک معنا سخن گفت ولی هرگز این به معنای این نیست که اصول [[معنوی]] و [[فرهنگی]] در درجه دوم قرار گیرد و یا در کنار آن نهاده شود، بلکه اصول معنوی و فرهنگی همواره زیربنای جامعه است و اقتصاد به همان معنای پیش گفته نقش قوام بودن برای جامعه را به عهده دارد و در تحقق و فعلیت یابی انسان و [[خلافت]] و متاله و ربانی شدن او کمک می‌‌کند.
بر پایه این [[استدلال]] و [[آموزه‌های قرآنی]] است که بر [[اقتصاد]] [[معنویت]] محور به معنای بنیاد و زیربنای حرکت‌های [[اقتصادی]] تأکید می‌‌شود؛ چراکه جهت گیری‌های اقتصادی و سمت و سوی آن را معنویت و بینش‌ها و نگرش‌ها و [[باورها]] مشخص می‌‌سازد. این گونه است که [[جامعه]] [[ایمانی]] و [[دینی]] از نظر نگاه به مسایل اقتصادی تفاوت جوهری و جدی با [[جوامع]] غیرایمانی پیدا می‌‌کند و نگرش [[اسلام]] به اقتصاد بر خلاف نگرش اشتراکی [[مارکسیسم]] یا [[کاپیتالیسم]] [[سرمایه]] دار محور خودنمایی می‌‌کند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی]].</ref>.


==جنگ اقتصادی==
==جنگ اقتصادی==
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش