←آثار و فواید جهاد اقتصادی
(←منابع) |
|||
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==جنگ اقتصادی== | ==مقدمه== | ||
===اهمیت و جایگاه اقتصاد=== | |||
{{همچنین|اقتصاد}} | |||
====اقتصاد مایه قوام جامعه==== | |||
براساس [[آموزههای قرآنی]]، اقتصاد به معنای [[مدیریت]] [[تولید]]، [[توزیع]] و [[مصرف]] [[ثروت]] و [[دانش]] دخل و [[خرج]] و [[هزینه]]، از اهمیت و جایگاه مهم و اساسی برخوردار است؛ چراکه اقتصاد و ثروت، مایه قوام جامعه است.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> این قوام بودن [[سرمایه]] و ثروت برای جامعه به این معناست که یکی از ستونهای اصلی جامعه راتشکیل میدهد؛ چراکه جامعه به مجموعهای از افراد [[انسانی]] گفته میشود که به [[هدف]] دست یابی به [[امنیت]]، [[آرامش]] و [[آسایش]] در کنار هم گرد آمدهاند و هر یک با گذشت از برخی از [[حقوق]] و اتخاذ نقشی [[اجتماعی]]، مسئولیتی را به عهده میگیرد تا این مهم و اهداف تحقق یابد. | |||
بنابراین، آسایش و نوعی از آرامش و امنیت در [[سایه]] اقتصاد و ثروت به دست میآید. از این رو هر جامعهای [[مأموریت]] اصلی خود را تأمین این اهداف میداند و اگر جامعهای [[ناتوان]] از تأمین این اهداف باشد از [[مشروعیت]] خارج شده و [[همگرایی]] و [[همدلی]] به واگرایی و [[گریز]] از همدیگر تبدیل شده و جامعه فرو میپاشد؛ زیرا اگر جامعه نتواند مأموریت و [[رسالت]] خود را انجام دهد، انگیزهای برای همگرایی و بقا در جامعه به عنوان عضو و [[شهروند]] وجود ندارد و شخص خواستار خروج از [[تابعیت]]، اقامت و [[شهروندی]] شده و به جا و جامعه دیگر منتقل شده و به تابعیت و اقامت آن جامعه درمی آید. این گونه است که [[هجرت]] و تابعیت [[مجدد]] در [[جوامع بشری]] شکل میگیرد. | |||
همین مسئله قوام و ستون بودن اقتصاد در جوامع بشری است که [[قرآن]] بر آن تاکید میکند و با اشاره به این جایگاه بر اهمیت [[اقتصاد]] تاکید کرده و به افراد [[جامعه]] [[اجازه]] نمیدهد تا [[ثروت]] را در دست [[سفیهان]] و نابخردان قرار دهد؛ زیرا این عمل موجب از میان رفتن ثروت و [[سرمایه]] جامعه و کاهش [[قدرت]] تأمین و تحقق اهداف میشود.<ref>نساء، آیه۵</ref> | |||
نقش و جایگاه مهم و اساسی اقتصاد در جامعه چنان است که [[خداوند]] در آیاتی از جمله ۱۵ [[سوره سبأ]]، اقتصاد و ثروت را [[نعمت الهی]] و نشانهای از [[عنایت]] و توجه خداوند معرفی میکند و به ارزشی بودن اقتصاد و ثروت از این جهت توجه میدهد. | |||
اما این بدان معنا نیست که اقتصاد در [[مأموریت]]، اهداف و ارزشهای والای [[انسانی]] زیربنا باشد؛ زیرا اگر بپذیریم که نقش زیربنائی و قوام بودن را برای جامعه [[بازی]] میکند، ولی [[انسانیت]] [[انسان]] به جامعه و یا [[اجتماعی]] بودن انسان باز نمیگردد، بلکه براساس [[آموزههای قرآنی]]، انسانیت انسان به متاله و ربانی بودن اوست که میتواند نقش [[خلافت الهی]] را به عهده گیرد. از این رو معنویتی چون [[باورها]] و نگرشها زیربنا قرار میگیرد و مبانی و اصول [[فرهنگی]] در جایگاه [[برتر]] جای میگیرد و [[ارزش]] و اعتبار [[واقعی]] را به دست میآورد. | |||
خداوند در آیاتی چند [[سعادت انسان]] را در اصول و مبانی [[معنوی]] چون [[یکتاپرستی]] و [[توحید]] میداند؛ زیرا این اصول و مبانی است که جهتگیری کلان [[بشر]] را نشان میدهد و زیربنای انسان و انسانیت را تشکیل میدهد؛ چراکه حرکت به سوی متاله شدن و ربانی گشتن و دست یابی به [[خلافت]] انسانی را تنها میتوان در [[سایه]] این [[بینش]] و نگرش به دست آورد و تحقق بخشید. | |||
البته این بدان معنا نیست که ما نقش اقتصاد و [[سلامت]] آن یعنی اقتصاد [[عدالت محور]] را نادیده بگیریم،؛ چراکه از نظر [[قرآن]]، جامعه برای تحقق بخشیدن به این [[هدف]] والای [[آفرینش]] یعنی خدایی و ربانی شدن، نیازمند سلامت [[اقتصادی]] است؛ از این رو خداوند در [[آیه]] ۸۵ [[سوره اعراف]] و [[آیات]] ۸۴ و ۸۵ [[سوره هود]] بر نقش کلیدی و حساس [[سلامت]] [[اقتصادی]] در کنار سلامت [[اعتقادی]] تأکید میکند و [[تأمین سعادت]] [[انسانی]] را در گرو هر دو امر میداند. این بدان معناست که هرگونه [[فساد]] در [[اعتقاد]] و [[اقتصاد]] میتواند دسترسی به [[سعادت]] انسانی را با مشکل مواجه سازد. بر همین اساس [[حضرت شعیب]]{{ع}} بر تصحیح و [[اصلاح]] [[روابط اقتصادی]] ناسالم [[جامعه]] خویش در کنار اصلاح [[مسائل اعتقادی]] پا میفشارد و آن را در صدر آموزههای خود قرار میدهد. <ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵ و نیز ه{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵ و {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ * أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ * پیمانه را تمام بپیمایید و از کمفروشان نباشید * و چون پیمانه میکنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۷۷ و ۱۸۱-۱۸۳.</ref> | |||
نقش محوری [[اقتصاد]] در کنار مسایل [[اعتقادی]] را میتوان از کنار هم قرار گرفتن این دو در آیاتی از جمله ۳ [[سوره بقره]] و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷ همین [[سوره]] و ۳۹ [[سوره نساء]] و نیز ۲ و ۳ [[سوره انفال]] و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] به دست آورد. البته در همه این آیات همچنان نقش تقدمی [[اعتقاد]] مورد تأکید است و از نظر رتبه و درجه، [[اصول اعتقادی]] زیربنا قرارگرفته است؛ چراکه بینشها و باورهاست که [[همگرایی]] را سبب میشود و [[جامعه]] را شکل میبخشد و جهت [[اقتصادی]] را سامان میدهد. چنان که بینشها و [[باورها]] و نگرشهای اعتقادی است که [[انسانیت]] [[انسان]] را معنا میبخشد؛ هر چند که اقتصاد به این معنا کمک میکند تا تحقق و فعلیت یابد. | |||
برهمین اساس میتوان از قوام بودن اقتصاد به یک معنا سخن گفت ولی هرگز این به معنای این نیست که اصول [[معنوی]] و [[فرهنگی]] در درجه دوم قرار گیرد و یا در کنار آن نهاده شود، بلکه اصول معنوی و فرهنگی همواره زیربنای جامعه است و اقتصاد به همان معنای پیش گفته نقش قوام بودن برای جامعه را به عهده دارد و در تحقق و فعلیت یابی انسان و [[خلافت]] و متاله و ربانی شدن او کمک میکند. | |||
بر پایه این [[استدلال]] و [[آموزههای قرآنی]] است که بر [[اقتصاد]] [[معنویت]] محور به معنای بنیاد و زیربنای حرکتهای [[اقتصادی]] تأکید میشود؛ چراکه جهت گیریهای اقتصادی و سمت و سوی آن را معنویت و بینشها و نگرشها و [[باورها]] مشخص میسازد. این گونه است که [[جامعه]] [[ایمانی]] و [[دینی]] از نظر نگاه به مسایل اقتصادی تفاوت جوهری و جدی با [[جوامع]] غیرایمانی پیدا میکند و نگرش [[اسلام]] به اقتصاد بر خلاف نگرش اشتراکی [[مارکسیسم]] یا [[کاپیتالیسم]] [[سرمایه]] دار محور خودنمایی میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
===جنگ اقتصادی=== | |||
{{اصلی|جنگ اقتصادی}} | {{اصلی|جنگ اقتصادی}} | ||
===جنگ روانی اقتصادی=== | ====جنگ روانی اقتصادی==== | ||
{{همچنین|جنگ روانی}} | |||
یکی از عوامل تخریبکننده یا تضعیفگر [[اقتصاد مقاوم]]، [[جنگ روانی]] علیه [[ثبات]] و [[امنیت اقتصادی]] است. ایجاد [[شایعات]] نادرست، [[احتکار]]، [[اختلاس]] از [[بیتالمال]] و دیگر روشهای سلب [[اعتماد]] از [[نظام سیاسی]] ولایی و نشان دادن ناکارآمدی [[نظام اقتصادی]] [[اجتماع]]، از مهمترین ابزارهای جنگ روانی در حوزه [[فعالیتهای اقتصادی]] است که از دیرباز مورد استفاده [[دشمنان داخلی]] یعنی [[منافقان]] و [[دشمنان خارجی]] قرار گرفته است. در مطلب حاضر نویسنده نقش جنگ روانی [[دشمن]] در ایجاد [[بیثباتی]] [[اقتصادی]] را از منظر [[قرآن]] بررسی کرده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | یکی از عوامل تخریبکننده یا تضعیفگر [[اقتصاد مقاوم]]، [[جنگ روانی]] علیه [[ثبات]] و [[امنیت اقتصادی]] است. ایجاد [[شایعات]] نادرست، [[احتکار]]، [[اختلاس]] از [[بیتالمال]] و دیگر روشهای سلب [[اعتماد]] از [[نظام سیاسی]] ولایی و نشان دادن ناکارآمدی [[نظام اقتصادی]] [[اجتماع]]، از مهمترین ابزارهای جنگ روانی در حوزه [[فعالیتهای اقتصادی]] است که از دیرباز مورد استفاده [[دشمنان داخلی]] یعنی [[منافقان]] و [[دشمنان خارجی]] قرار گرفته است. در مطلب حاضر نویسنده نقش جنگ روانی [[دشمن]] در ایجاد [[بیثباتی]] [[اقتصادی]] را از منظر [[قرآن]] بررسی کرده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | ||
===اقتصاد، مهمترین بستر فعالیت دشمنان=== | ====اقتصاد، مهمترین بستر فعالیت دشمنان==== | ||
{{همچنین| | {{همچنین|دشمن|مبارزه با دشمن}} | ||
دشمنان [[انسان]] و [[انسانیت]]، راههای گوناگونی را در پیش میگیرند تا به اهداف شوم و نابکارانه خود دست یابند. از زمانی که [[ابلیس]] بهصراحت علیه [[خلافت الهی]] انسان موضعگیری و [[تمرد]] کرد، میتوان رد پای [[جنگ]] اقتصادی را [[شناسایی]] و ردگیری کرد؛ زیرا ابلیس با استفاده از نقاط [[ضعف]] انسان از جمله نیازهای اقتصادی، [[خواستهها]] و اهداف خویش را پیش برده است؛ از همین رو، با بهرهگیری از مسئله غذا و [[تغذیه]]، خواسته خویش را تحقق بخشید و موجبات [[هبوط حضرت آدم]]{{ع}} را فراهم آورد.<ref>{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}} «اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}} «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید * و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۲.</ref> البته [[ابلیس]] در این راه از ابزارهای [[جنگ روانی]] نیز به خوبی [[سود]] برده است. به طوری که با ایجاد یک جو روانی، بستری را برای [[فریبکاری]] و [[همراهی]] [[آدم]] و [[حوا]] برای [[ارتکاب گناه]] و خوردن از درخت ممنوع فراهم آورد. ابلیس با سوءاستفاده از [[احساسات]] [[حضرت آدم]]{{ع}} مسیری را نشان میدهد که به ظاهر، آدم سریعتر و آسانتر به مقاصدی چون [[جاودانگی]] و [[پادشاهی]] و [[مالکیت]] ثابت دست مییابد.<ref>طه، آیه ۱۲۰</ref> پس حتی به [[مقدسات]] حضرت آدم{{ع}} به عنوان یک ابزار پیشبرد اهداف شوم خویش نگاه میکند و با استفاده از [[سوگند دروغین]] به [[فریب]] او پرداخته و او را به سمت و سویی [[هدایت]] میکند که از پیش [[برنامهریزی]] کرده است. [[خدا]] درباره جنگ روانی ابلیس و تحریک او برای [[مخالفت با قوانین]] و [[احکام الهی]] میفرماید: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمای * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۱-۲۲.</ref> | دشمنان [[انسان]] و [[انسانیت]]، راههای گوناگونی را در پیش میگیرند تا به اهداف شوم و نابکارانه خود دست یابند. از زمانی که [[ابلیس]] بهصراحت علیه [[خلافت الهی]] انسان موضعگیری و [[تمرد]] کرد، میتوان رد پای [[جنگ]] اقتصادی را [[شناسایی]] و ردگیری کرد؛ زیرا ابلیس با استفاده از نقاط [[ضعف]] انسان از جمله نیازهای اقتصادی، [[خواستهها]] و اهداف خویش را پیش برده است؛ از همین رو، با بهرهگیری از مسئله غذا و [[تغذیه]]، خواسته خویش را تحقق بخشید و موجبات [[هبوط حضرت آدم]]{{ع}} را فراهم آورد.<ref>{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}} «اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}} «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید * و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۲.</ref> البته [[ابلیس]] در این راه از ابزارهای [[جنگ روانی]] نیز به خوبی [[سود]] برده است. به طوری که با ایجاد یک جو روانی، بستری را برای [[فریبکاری]] و [[همراهی]] [[آدم]] و [[حوا]] برای [[ارتکاب گناه]] و خوردن از درخت ممنوع فراهم آورد. ابلیس با سوءاستفاده از [[احساسات]] [[حضرت آدم]]{{ع}} مسیری را نشان میدهد که به ظاهر، آدم سریعتر و آسانتر به مقاصدی چون [[جاودانگی]] و [[پادشاهی]] و [[مالکیت]] ثابت دست مییابد.<ref>طه، آیه ۱۲۰</ref> پس حتی به [[مقدسات]] حضرت آدم{{ع}} به عنوان یک ابزار پیشبرد اهداف شوم خویش نگاه میکند و با استفاده از [[سوگند دروغین]] به [[فریب]] او پرداخته و او را به سمت و سویی [[هدایت]] میکند که از پیش [[برنامهریزی]] کرده است. [[خدا]] درباره جنگ روانی ابلیس و تحریک او برای [[مخالفت با قوانین]] و [[احکام الهی]] میفرماید: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمای * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۱-۲۲.</ref> | ||
از این [[آیات]] به دست میآید که [[دشمنان]] در [[جنگ روانی]] از همه ابزارهای [[حق و باطل]] برای دستیابی به مقاصد شوم خویش بهره میگیرند؛ از همین رو، با قیافه [[حق]] به جانبه و نوعی [[دلسوزی]] خیرخواهانه به [[مردم]] فریبی رو میآورند تا ایشان را با خود همراه سازند و پس از [[سقوط]] به آنان بخندند و بر ایشان مسلط شوند. در این راستا دشمنان همواره در جنگ روانی و نرم، به جای [[تندخویی]]، [[بدگویی]]، درشتگویی و مانند آنها، به [[نرمی]] سخن میگویند و نوعی [[همدلی]] و [[همراهی]] را به شنونده و مخاطبان خود [[القا]] میکنند. البته در این راه حق و باطل را به هم میآمیزند و چنان [[باطل]] را [[تزیین]] میکنند که ظاهری موجه و حق داشته باشد؛ زیرا برهنگی باطل به طور طبیعی اشئمزازآفرین است و موجب واگرایی و وازدگی [[انسان]] از آن میشود. | از این [[آیات]] به دست میآید که [[دشمنان]] در [[جنگ روانی]] از همه ابزارهای [[حق و باطل]] برای دستیابی به مقاصد شوم خویش بهره میگیرند؛ از همین رو، با قیافه [[حق]] به جانبه و نوعی [[دلسوزی]] خیرخواهانه به [[مردم]] فریبی رو میآورند تا ایشان را با خود همراه سازند و پس از [[سقوط]] به آنان بخندند و بر ایشان مسلط شوند. در این راستا دشمنان همواره در جنگ روانی و نرم، به جای [[تندخویی]]، [[بدگویی]]، درشتگویی و مانند آنها، به [[نرمی]] سخن میگویند و نوعی [[همدلی]] و [[همراهی]] را به شنونده و مخاطبان خود [[القا]] میکنند. البته در این راه حق و باطل را به هم میآمیزند و چنان [[باطل]] را [[تزیین]] میکنند که ظاهری موجه و حق داشته باشد؛ زیرا برهنگی باطل به طور طبیعی اشئمزازآفرین است و موجب واگرایی و وازدگی [[انسان]] از آن میشود. | ||
خط ۲۵: | خط ۴۶: | ||
به هر حال، [[اقتصاد]] به سبب آنکه مایه قوام [[اجتماع]] و ستون اصلی و میانی چادر و [[خیمه]] اجتماع است، باید [[استوار]] باشد تا [[مردمان]] را زیر خود گرد آورد.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> همین امر مهم [[اجتماعی]]، مهمترین ابزار [[دشمنان]] برای [[سلطه]] و نابودی اجتماع است؛ زیرا دشمنان با بهرهگیری از مسایل [[اقتصادی]] و [[نیازهای مردم]] در این عرصه بر آن میشوند تا سلطه خویش را گسترش دهند. از همین روست که با برپایی [[جنگ]] اقتصادی در قالب تحریمها و [[جنگ روانی]] اقتصادی برای رسیدن به اهداف سلطه گرانه خویش [[اقدام]] میکنند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | به هر حال، [[اقتصاد]] به سبب آنکه مایه قوام [[اجتماع]] و ستون اصلی و میانی چادر و [[خیمه]] اجتماع است، باید [[استوار]] باشد تا [[مردمان]] را زیر خود گرد آورد.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> همین امر مهم [[اجتماعی]]، مهمترین ابزار [[دشمنان]] برای [[سلطه]] و نابودی اجتماع است؛ زیرا دشمنان با بهرهگیری از مسایل [[اقتصادی]] و [[نیازهای مردم]] در این عرصه بر آن میشوند تا سلطه خویش را گسترش دهند. از همین روست که با برپایی [[جنگ]] اقتصادی در قالب تحریمها و [[جنگ روانی]] اقتصادی برای رسیدن به اهداف سلطه گرانه خویش [[اقدام]] میکنند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | ||
===شایعات اقتصادی، جنگ نرم علیه مردم=== | ====شایعات اقتصادی، جنگ نرم علیه مردم==== | ||
{{همچنین|شایعات|جنگ نرم}} | {{همچنین|شایعات|جنگ نرم}} | ||
یکی از فعالیتهای دشمنان در راستای [[سلطهگری]]، بهرهگیری از همه ابزارهای جنگ نرم از جمله جنگ نرم و روانی در [[فعالیتهای اقتصادی]] است. | یکی از فعالیتهای دشمنان در راستای [[سلطهگری]]، بهرهگیری از همه ابزارهای جنگ نرم از جمله جنگ نرم و روانی در [[فعالیتهای اقتصادی]] است. | ||
خط ۴۶: | خط ۶۷: | ||
اصولا [[منافقان]] و [[دشمنان داخلی]] با ایجاد [[ترس]] و شایعاتی مبنی بر حملات نظامی و [[اقتصادی]] و مانند آنها بر این هستند که ترسی را در [[دل]] [[مؤمنان]] و [[امت]] افکنند و آنان را از انجام [[مسئولیت]] و حرکت در مسیر درست و صحیح باز دارند. از این روست که [[خدا]] به مؤمنان هشدار میدهد به جای ترس و [[خشیت]] از [[دشمنان]] تحت تاثیر [[شایعات]] و [[اخبار]] [[فتنه انگیز]]، بهتر است که از خدا خشیت داشته باشند و [[امنیت]] و [[آرامش]] و [[آسایش]] را از [[فضل الهی]] بخواهند.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}} «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | اصولا [[منافقان]] و [[دشمنان داخلی]] با ایجاد [[ترس]] و شایعاتی مبنی بر حملات نظامی و [[اقتصادی]] و مانند آنها بر این هستند که ترسی را در [[دل]] [[مؤمنان]] و [[امت]] افکنند و آنان را از انجام [[مسئولیت]] و حرکت در مسیر درست و صحیح باز دارند. از این روست که [[خدا]] به مؤمنان هشدار میدهد به جای ترس و [[خشیت]] از [[دشمنان]] تحت تاثیر [[شایعات]] و [[اخبار]] [[فتنه انگیز]]، بهتر است که از خدا خشیت داشته باشند و [[امنیت]] و [[آرامش]] و [[آسایش]] را از [[فضل الهی]] بخواهند.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}} «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | ||
===احتکار؛ ابزاری برای جنگ روانی اقتصادی=== | ====احتکار؛ ابزاری برای جنگ روانی اقتصادی==== | ||
{{همچنین|احتکار}} | {{همچنین|احتکار}} | ||
از جمله ابزارهایی که در [[جنگ روانی اقتصادی]] به کار گرفته میشود، احتکار است. احتکار در لغت از ریشه حکر گرفته شده که به معنای [[ظلم]]، [[عسر]]، [[سوء]] [[معاشرت]] آمده است. از نظر [[حقوقی]] احتکار، عبارت است از اینکه کسی کالای مورد احتیاج و ضروری [[عامه]] را زیاد از [[مصرف]] خود داشته و برای جلوگیری از فروش به [[دولت]] یا [[مردم]] پنهان کند. | از جمله ابزارهایی که در [[جنگ روانی اقتصادی]] به کار گرفته میشود، احتکار است. احتکار در لغت از ریشه حکر گرفته شده که به معنای [[ظلم]]، [[عسر]]، [[سوء]] [[معاشرت]] آمده است. از نظر [[حقوقی]] احتکار، عبارت است از اینکه کسی کالای مورد احتیاج و ضروری [[عامه]] را زیاد از [[مصرف]] خود داشته و برای جلوگیری از فروش به [[دولت]] یا [[مردم]] پنهان کند. | ||
خط ۵۵: | خط ۷۶: | ||
به هر حال، از نظر [[قرآن]] هر گونه فعالیتهای ضد اقتصادی از سوی [[دشمنان داخلی]] و خارجی، باید از سوی [[نظام اسلامی]] ومردم مورد توجه و اهتمام قرار گیرد و [[اجازه]] داده نشود که [[دشمنان]] از طریق [[جنگ روانی]] [[اقتصاد]] [[امت]] و [[نظام ولایی]] را [[تضعیف]] کنند و یا موجبات نابودی اقتصادی را فراهم آورند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | به هر حال، از نظر [[قرآن]] هر گونه فعالیتهای ضد اقتصادی از سوی [[دشمنان داخلی]] و خارجی، باید از سوی [[نظام اسلامی]] ومردم مورد توجه و اهتمام قرار گیرد و [[اجازه]] داده نشود که [[دشمنان]] از طریق [[جنگ روانی]] [[اقتصاد]] [[امت]] و [[نظام ولایی]] را [[تضعیف]] کنند و یا موجبات نابودی اقتصادی را فراهم آورند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی (مقاله)|نگاه قرآن به جنگ روانی اقتصادی]].</ref>. | ||
== | ==جهاد اقتصادی چیست؟== | ||
=== | ==جایگاه و ضرورت== | ||
[[ | ===رابطه با معنویت و جهانبینی دینی=== | ||
نقش | {{همچنین|معنویت|جهانبینی دینی}} | ||
====جهت گیریهای اقتصاد براساس معنویت و باورها==== | |||
از نظر آموزههای قرآنی [[جهاد اقتصادی]] باید براساس باورها شکل گیرد و جهتگیری و سمت و سوی آن را باورها و نگرشها تعیین کند؛ چراکه اقتصاد هرچند که قوام جامعه است و جامعه برای تحقق اهدافی از جمله [[اهداف اقتصادی]] یعنی [[آسایش]] شکل میگیرد، ولی خود این اهداف اقتصادی از اهداف میانی است؛ زیرا جامعه هدفی والاتر را در نظر دارد که همان [[سعادت واقعی]] با متاله و ربانی شدن [[انسان]] است. | |||
بر این اساس [[خداوند]] به صراحت بر [[لزوم]] وسیله قرار گرفتن ابزار اقتصادی برای تحصیل [[امور معنوی]] و [[آخرتی]] در آیاتی از جمله [[آیه]] ۷۷ [[سوره قصص]] تأکید میکند. این معنا در آیه ۳۴ [[سوره]] مورد اهتمام بیشتر قرار میگیرد و بر لزوم ترجیح اهداف و ارزشهای والای [[معنوی]] بر [[امور اقتصادی]] تأکید میشود. | |||
بنابراین، توجه و اهتمام به امور اقتصادی و قوام دانستن آن برای جامعه به معنای زیربنا قرار دادن اقتصاد و روبنا دانستن امور معنوی نیست؛ زیرا نقش اقتصاد از نظر اسلام و [[قرآن]]، بهرهمندی از آن در اهداف معنوی یعنی ربانی شدن انسان است.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بیچون و چرا زکات خواهیم داد و بیگمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵ و نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ * به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید * تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشتهایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاههایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰-۱۲.</ref> | |||
دست یابی [[انسان]] از طریق متاله و ربانی شدن و رسیدن به [[حیات طیب]] و [[زندگی پاک]]<ref>{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref> به خوبی نشان از جایگاه محوری و زیربنایی [[معنویت]] دارد، هر چند که در این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر، بر نقش تأثیرگذار [[اقتصاد]] در تحقق این [[هدف]] والا تأکید شده است و از انسان خواسته شده تا میان این دو جمع کند؛ زیرا تحقق [[اهداف اقتصادی]] کمک شایانی در تحقق بخشی به اهداف [[معنوی]] و رسیدن آسان و ساده انسان به آن میکند. از این رو [[فرمان]] داده شده تا میان [[دین]] و [[دنیا]] و معنویت و اقتصاد جمع [[متعادل]] و متوازنی از سوی انسان و [[مدیران]] [[اقتصادی]] [[جوامع]] در [[برنامهریزی]] و [[سیاست]] گذاریها انجام پذیرد.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}} «و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱. و نیز {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «هر کس پاداش این جهان را بجوید (بداند که) پاداش این جهان و جهان واپسین نزد خداوند است و خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۱۳۴ و {{متن قرآن|وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ}} «و به پرهیزگاران میگویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ میگویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیدهاند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰ و آیات دیگر</ref> | |||
در این راستا در [[آموزههای قرآنی]]، [[آزادیهای اقتصادی]] باتوجه به [[بینش]] و نگرش خاص [[هستی شناختی]] و [[انسان شناختی]] مشخص شده و برخی از انواع شیوهها و [[معاملات]] [[اقتصادی]] [[باطل]] و [[حرام]] دانسته و ممنوع شده است. | |||
به عنوان نمونه هرگونه [[رفتار]] [[ظالمانه]] از [[تولید]] تا [[توزیع]] تا [[مصرف]]، تقبیح شده و [[اجازه]] داده نمیشود تا منابع تولید، ناعادلانه در دست برخی از اقشار [[جامعه]] یعنی [[اغنیا]] و [[ثروتمندان]] قرار گیرد<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> و یا از تبادلات و [[معاملات ربوی]] یا [[کمفروشی]] و [[گران فروشی]] به سبب [[ظالمانه]] بودن آن [[نهی]] شده<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}} «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند * ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۵ - ۲۷۸ و ۲۷۹. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵. و نیز شعراء، آیات ۱۸۱ تا ۱۸۳</ref> و در [[مقام]] [[مصرف]] از مصرف بیرویه و اسرافی و تبذیری برحذر داشته شده است.<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱. {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا * وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}} «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید * و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را میتوانی شکافت و نه به بلندای کوهها میتوانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۶-۳۷.</ref> | |||
[[دعوت]] به [[اصلاحات اقتصادی]] و تصحیح روشهای نادرست از سوی [[خداوند]] و [[پیامبران]]، به سبب [[مخالفت]] آن با اصول و مبانی اصلی و نگرشی و [[باورها]] میباشد. به این معنا که بسیاری از محدودیتها و نادرست و [[فاسد]] دانسته شدن [[معاملات]] و [[رفتارها]] و عملکردهای [[اقتصادی]] به سبب این است که با اصول و مبانی نگرشی و بینشی و [[باورهای اسلامی]] هماهنگ و سازگار نیست. از این رو خداوند خواهان [[اصلاحات]] دایمی در عرصه اقتصادی و [[نظارت]] همیشگی در این زمینه برای [[حفظ]] [[سلامت]] اقتصادی براساس [[آموزههای قرآنی]] و [[دینی]] است.<ref>اعراف، آیه ۸۵ و آیات دیگر</ref> | |||
این که برخی از اقسام معاملات، فاسد و ناصحیح دانسته میشود و از آن [[پرهیز]] داده شده به سبب این است که [[اقتصاد]] در راستای [[اهداف]] [[آفرینش]] هستی و [[انسان]] به چرخش و گردش درنیامده و لازم است تا با بازسازی و [[اصلاح]] و تصحیح، جریان درست اقتصادی و گردش سالم اقتصادی تحقق یابد و اهداف خداوندی از طریق [[اعمال]] درست [[مدیریت اقتصادی]] به دست آید.<ref>هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و ۸۸ و نیز شعراء، آیات ۱۷۷ و ۱۸۱ و ۱۸۲ و ۱۸۳</ref> | |||
به هر حال از آموزههای قرآنی این معنا به دست میآید که اقتصاد هر چند در جایگاه ارزشی مهم و نقش بنیادی در عرصه قوام [[جامعه]] و تحقق اهداف آفرینشی هستی و انسان قرار دارد، ولی هرگز نمیتواند زیربنا باشد و [[رفتارهای انسانی]] و جهت گیریها و سمت و سویهای جامعه و انسان براساس اقتصاد شکل گیرد؛ زیرا چنین نگرشی به اقتصاد موجب میشود تا انسان به ابزاری در دست اقتصاد تبدیل شود و جایگاه والای [[انسانیت]] و [[معنویت]] [[سقوط]] کند. | |||
برخی آن | |||
به هر | |||
اگر اقتصاد زیربنا باشد [[آدمی]] از مسیر درست و سالم آفرینش خارج میشود و [[ثروت]] و اقتصاد و [[مادیات]] [[سبک زندگی]] [[انسانی]] را تعیین میکند و ابزار به جای [[هدف]] مینشیند و هدف و وسیله جابه جا میشود. بر این اساس [[جهاد اقتصادی]] مورد نظر تحقق نخواهد یافت؛ زیرا [[اقتصاد]] هر قدر جایگاه مهم و نقش ارزندهای داشته باشد نمیتواند در حد و اندازه هدف باشد؛ بلکه همواره وسیله و ابزاری برای تحقق اهداف [[معنوی]] و ارزشی [[انسانیت]] [[انسان]] است. | |||
پس باید رویکردهای برنامه ریزان و [[سیاست]] گذاران همواره به گونهای باشد که نقشها جایگزین و جابه جا نشود و اقتصاد، محوریت نسبت به [[معنویت]] نیابد بلکه معنویت باشد که رویکردهای [[اقتصادی]] را تعیین کند. در چنین حالتی است که [[اقتصاد سالم]] معناو مفهوم مییابد و [[جامعه]] [[ایمانی]] از مسیر درست [[منحرف]] نمیشود؛ وگرنه نهایت دستاوردی که نصیب جامعه خواهد شد، یک اقتصاد [[بیمار]] [[سرمایهداری]] به ظاهر [[پایدار]] و پیشرفته است که از معنویت و [[عدالت]] [[رنج]] میبرد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
==عوامل تأمینکننده== | |||
===عامل نخست: امنیت=== | |||
{{همچنین|امنیت|امنیت اقتصادی}} | |||
====امنیت، سرمایه اقتصادی==== | |||
امنیت ضد یا نقیض [[ترس]] و [[خوف]] است.<ref>لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه امن</ref> بنابراین، امنیت به معنای [[آرامش]] و فقدان ترس، خوف و [[وحشت]] است. [[انسان]] پس از تأمین غذا از [[خوردنیها]] و آشامیدنیها در [[اندیشه]] امنیت است. | |||
به سخن دیگر، دو دغدغه اصلی [[بشر]] را [[آسایش]] و آرامش تشکیل میدهد و پس از تأمین این دو امر است که در اندیشه [[پاسخ گویی]] به دیگر نیازهای خود از جمله [[محبت]] و [[ارتباطات]] میافتد تا نیاز [[عاطفی]] خویش را نیز به شکلی پاسخ دهد. | |||
[[ | اموری چون ترس از دست دادن چیزهایی که دارد یا ترس از [[آینده]] نامعلوم بشر را از حرکت باز میدارد. اما [[امید]] به [[حفظ]] آسایش و آرامش یا دست یابی به آن است که حرکتهای [[انسانی]] از جمله حرکتهای اقتصادی او را سامان میدهد. اما آن چه [[آدمی]] را همواره با یک [[پرسش]] اساسی مواجه میکند، [[مرگ]] است. | ||
البته بسیاری از [[مردم]] چنان سرگرم [[ظواهر]] [[دنیا]] و [[غفلت]] از [[حقایق]] دنیا میشوند که فراموش میکنند که آنچه از آرامش و آسایش دارند نمیتواند [[پایدار]] باشد. تنها گروهی از [[خردمندان]] هستند که دنیا با همه زیباییهایش ایشان را به [[تفکر]] وامی دارد و پرسش اساسی را در پیش روی آنان میگذارد که چگونه میتوان به آرامش و آسایش [[واقعی]] و دایمی دست یافت؟ | |||
برخیها آسایش و آرامش را در غفلت میجویند و بر این باورند که به آینده دور کاری نداریم، پس تا هستیم خوش باشیم. چنین نگرشی به [[زندگی]] انسان را از [[انسانیت]] و [[اهداف]] [[آفرینش]] دور میسازد و در یک دور [[باطل]] خوردن و [[خوابیدن]] و کار کردن برای خورد و [[خواب]] میافکند. | |||
در [[ | این جاست که [[پیامبران]] موظف میشوند تا به مردم هشدار دهند که آرامش و آسایشی از این دست بسیار آسیب زننده و شکننده است؛<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ * أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ}} «(یاد کن) آنگاه (را) که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ * آیا شما را در آنچه اینجاست آسوده رها میکنند؟» سوره شعراء، آیه ۱۴۲ و ۱۴۶.</ref>؛ چراکه [[انسان]] نمیبایست تا زمانی که در دنیاست از [[مکر]] خداوندی [[غافل]] شود؛ زیرا [[خداوند]] به یک باره [[امنیت]] و [[آرامش]] و [[آسایش]] ایشان را میگیرد<ref>{{متن قرآن|أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ}} «آیا از تدبیر خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمیدانند» سوره اعراف، آیه ۹۹.</ref> و آنچه به ظاهر عامل امنیت و آرامش آنان شمرده میشود، چیزی جز عامل [[زیان]] و [[خسران]] [[ابدی]] و [[ناامنی]] نیست.<ref>{{متن قرآن|أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ * أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ}} «پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ * و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟» سوره اعراف، آیه ۹۷-۹۸. {{متن قرآن|أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ * أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ * أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «پس آیا آنان که نیرنگهای زشت باختند ایمنی دارند از اینکه خداوند آنان را به زمین فرو برد یا از جایی که ندانند عذاب به سراغشان آید؟ * یا در آمد و شدشان آنان را فرو گیرد؟ بنابراین آنان به ستوه آورنده (خداوند) نمیتوانند بود * یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بیگمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۴۵-۴۷، {{متن قرآن|أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا * أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا}} «پس آیا ایمنید از اینکه (خداوند) شما را در کرانه خشکی فرو برد یا بر شما شنبادی فرستد سپس برای خود نگاهبانی نیابید؟ * یا ایمنید از اینکه بار دیگر شما را به آن (دریا) بازگرداند آنگاه بر شما بادی کشتیشکن فرستد و شما را برای کفرتان غرق کند؛ سپس در آن برای خویش در برابر ما پیگیری نیابید» سوره اسراء، آیه ۶۸-۶۹. و آیات دیگر</ref> | ||
اما اگر [[انسان]] در [[سایه]] [[تقوای الهی]] قرار گیرد و براساس [[آموزههای الهی]] در مسیر [[عدالت]] گام بردارد و بخواهد تا خود و [[جامعه]] را خدایی نماید، در آن صورت به [[امنیت]] [[واقعی]] دست مییابد و [[آسایش]] را در همین [[دنیا]] [[تجربه]] میکند و در دنیا و [[آخرت]] [[خوف]] و حزنی نسبت به چیزی نخواهد داشت؛ زیرا [[خداوند]] است که او را [[ربوبیت]] میکند و در کنف [[حمایت]] خود میگیرد و هر مصیبتی را بر او آسان و هر خوفی را به امنیت تبدیل میکند؛ زیرا [[مؤمنان]] چه در دنیا و چه آخرت حزنی بر گذشته و خوفی از [[آینده]] ندارند و در کمال [[سرور]] [[باطنی]] هستند. جامعه [[ایمانی]] به سبب حرکت در محور [[توحید]]، عدالت و تقواست که از امنیت کامل [[اجتماعی]] برخوردار شده و گامهای بلندی در همه عرصههای [[مأموریت]] [[آبادانی]] و [[تسخیر]] و بهرهمندی از امکانات و سرمایهها و [[ثروت]] [[زمین]] برمی دارد.<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> | |||
با نگاهی به گزارشهای [[قرآنی]] میتوان دریافت که هر جامعهای زمانی به بهرهمندی از سرمایهها و [[ثروت]] زمینی و [[دنیوی]] دست یافته که از [[امنیت]] برخوردار بوده است. [[خداوند]] حتی به [[دشمنان]] و [[کافران]] و [[مشرکان]] این امکان را بخشیده است تا از امکانات [[دنیا]] بهره مند شوند. اینان هر چند که به [[کفر]] و [[شرک]] بودند، ولی زمانی که از [[ظلم]] ظاهری در حد امکان [[پرهیز]] کردند و [[حقوق]] یکدیگر را رعایت نمودند، از [[رشد اقتصادی]] و [[آسایش]] و [[آرامش]] ظاهری بهره مند شدند. | |||
براساس [[آموزههای قرآنی]]، امنیت در هر شکل آن، مهمترین [[نعمت]] هر [[جامعه]] است. از این رو به جوامعی که در [[رفاه]] بودند، یادآور میشود که این بهرهمندی به سبب نعمت امنیت بوده است.<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶. {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}} «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> بنابراین، نعمت [[امنیت اجتماعی]] در هر جامعهای به معنای تبلور [[رحمت الهی]] نسبت به آن جامعه است.<ref>{{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا * قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا * آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا * فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا * قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا}} «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ * گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم * پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم * و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند * گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است» سوره کهف، آیه ۹۴-۹۸.</ref> | |||
پس هر جامعهای اگر بخواهد به [[آسایش]] و [[رفاه]] ظاهری برسد، لازم است بستر مناسبی برای [[امنیت اجتماعی]] و روانی [[جامعه]] فراهم آورد.از نظر [[قرآن]]، [[امنیت]] از مهمترین عوامل در [[زندگی]] [[بشر]] برای دست یابی به بسیاری از اهداف مادی و [[دنیوی]] است. از این رو هر جامعهای میکوشد تا به آن دست یابد. برای همه [[جوامع بشری]]، امنیت، امری مطلوب است و هر کس یا جامعه میکوشد تا حتی به شکل [[هجرت]] و یا [[تغییر]] وضعیت در جامعه، آن را به دست آورد و تحقق بخشد.<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ}} «و چون نزد یوسف درآمدند پدر و مادرش را در آغوش کشید و گفت: اگر خداوند بخواهد بیبیم به مصر در آیید» سوره یوسف، آیه ۹۹.</ref> | |||
با نگاهی به درخواست [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خداوند]] جهت فراهم آوری [[نعمت]] [[امنیت]] برای ساکنان [[مکه]]، به خوبی دانسته میشود که امنیت یک دغدغه عمومی [[بشر]] و خواسته و برنامه [[پیامبران]] بوده است.<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.</ref> | |||
جوامعی که در گذشته به [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلوب و [[رشد اقتصادی]] و [[تمدنی]] خوب و مناسبی رسیدند، جوامعی بودند که از نعمت امنیت برخوردار بودند. گزارش [[قرآن]] از [[جوامع]] پیشین و تبیین و تحلیل [[رشد]] و [[توسعه]] تمدنی و [[اقتصادی]] آنان، به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه نعمت امنیت مهم بوده است.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ * وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}} «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟ * و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۸.</ref> | |||
به هر حال، [[نعمت]] [[امنیت]]، مهمترین [[سرمایه اجتماعی]] هر جامعهای است؛ زیرا [[رشد اقتصادی]]، شکوفایی [[تمدنی]] و دست یابی به [[آسایش]] [[دنیوی]] تنها در [[سایه]] سار [[امنیت اجتماعی]]، روانی و [[روحی]] آن تأمین میشود. | |||
از [[آیه]] ۲ [[سوره مائده]] این معنا به دست میآید که رشد اقتصادی و گسترش تبادلات و [[معاملات]] [[اقتصادی]] تنها در سایه امنیت فراهم میآید و لازم است [[مسئولان]] [[اجتماعی]] و [[مدیران]] هر جامعهای شرایط را به گونهای فراهم آورند تا [[امنیت اقتصادی]] تأمین شود و [[مردم]] بتوانند با مبادلات خود به [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]] فراگیر کمک کنند. تاکید بر فراهم آوری امنیت در [[مکه]] به عنوان مرکز و محور [[عبادت]] و [[حج]]، تبادلات اقتصادی به خوبی نشان میدهد که از نظر [[قرآن]] تا چه اندازه امنیت و تأمین آن، نقش تاثیرگذاری در بهبود و رشد و توسعه اقتصادی ایفا میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====امنیت روانی در سایه مدیریت سالم==== | |||
{{همچنین|امنیت روانی|امنیت جانی}} | |||
بیگمان [[امنیت جانی]] نخستین دغدغه [[انسان]] است. این نوع از امنیت به سبب این که مرتبط با [[حیات]] و [[زندگی]] اوست، نخستین خواسته هر [[انسانی]] است. اگر انسان [[احساس]] کند که از نظر جانی تأمین نیست، هیچ گونه اقدامی نمیکند. از این رو حتی در دست یابی به غذا و خوراکی، چنان شرایط را میسنجد که امنیت جانی او تأمین شود و یا کمتر در معرض خطر قرار گیرد. | |||
[[فقدان امنیت]] جانی، چنان اهمیت دارد که [[انسان]] را از هرگونه حرکت و تلاش منافی با آن باز میدارد لذا [[خداوند]] [[تأمین امنیت]] جانی را اصلی اساسی میشمارد.<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷. {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}} «آیا ندیدهاند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمیبرند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷. {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref> | |||
البته انسان خواهان [[امنیت]] کامل در همه زمینهها و عرصههاست، در این راستا امنیت [[خانه]] و [[خانواده]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}} «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳. و {{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه میکردهاند به زیان آنها، گواهی میدهد» سوره نور، آیه ۲۴.</ref> و [[امنیت]] از هرگونه تعرض، [[اذیت]] و [[آزار]] و [[تمسخر]] و مانند آن<ref>{{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}} «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۶-۹۷.</ref> مهمترین دغدغه همگانی است. اگر جامعهای بخواهد به [[رشد]] و بالندگی [[اقتصادی]] برسد، لازم است تا امنیت همه جانبه و کامل را برای [[شهروندان]] و [[سرمایه]] گذاران و [[تجار]] و [[بازرگانان]] فراهم آورد. از این رو، بر [[مدیران]] و [[مسئولان]] هر جامعهای است که به این مسأله به عنوان مهمترین گام در [[جهاد اقتصادی]] توجه کنند و اهتمام ورزند. البته [[قرآن]] به یک نکته مهم در [[امنیت روانی]] توجه میدهد و آن این مسأله است که امنیت روانی و درونی [[واقعی]] را میبایست در [[توحید]] و [[ایمان]] [[خالص]] به [[خدا]] و پروردگاری او جست؛ زیرا ایمان و [[اخلاص]] کامل، [[روح]] و [[روان آدمی]] را در [[حفاظت]] خداوندی قرار میدهد و از هرگونه [[خوف]] و [[حزن]] [[رهایی]] میبخشد.<ref>{{متن قرآن|وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۰ و ۸۲.</ref> | |||
اما این بدان معنا نیست که [[جامعه]]، بستر [[امنیت روانی]] را فراهم نیاورد؛ چراکه [[اکثریت]] [[انسانها]] به طور طبیعی به [[ظواهر]] توجه دارند و هرگونه اختلال در ظواهر و بروز [[مصیبتها]] آنان را دچار تشویش میسازد. این جاست که [[مدیریت]] سالم جامعه میتواند این [[امنیت]] را [[حفظ]] یا ایجاد یا تقویت کند.از گزارش [[قرآن]] درباره برنامههای [[اقتصادی]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} میتوان به دست آورد که ایشان چگونه خواسته است تا امنیت روانی جامعه را حتی در بحرانهای اقتصادی تأمین و فراهم آورد و [[اجازه]] ندهد تا بحرانها روند [[رشد اقتصادی]] و شکوفایی [[تمدنی]] را با اختلال مواجه سازد. حضرت با دو کار [[ذخیرهسازی]] و کشت و [[تولید]] انبوه محصولات و فرآوردهها و سیلوسازی، توانست جامعه را در امنیت روانی قرار دهد و اجازه ندهد تا حرکت پرشتاب چرخ اقتصادی [[کشور]] با مشکل مواجه شود و یا از کار بیفتد. | |||
تأمین سرانه برای [[ملت]] و [[توزیع عادلانه ثروت]] و تولیدات نیز به ایشان کمک کرد تا نه تنها امنیت روانی ایجاد کند، بلکه [[امنیت اجتماعی]] را افزایش دهد و [[دولت]] و ملت را به هم پیوند زند تا مکمل یکدیگر برای [[تمدنسازی]] باشند. | |||
هرگونه [[رفتاری]] که امنیت روانی جامعه را ایجاد، یا حفظ یا تقویت کند، باید در دستور کار [[مدیران جامعه]] قرار گیرد. از جمله این [[کارها]]، تأمین نیازمندیهای اساسی [[جامعه]] و [[مردم]] است؛ زیرا هرگاه جامعه [[احساس ناامنی]] کند، به [[ذخیره سازی]]، [[احتکار]] و مانند آن رو میآورد و سرمایهها را به جای به کار گرفتن در عرصه [[تولید]]، در عرصه دیگری وارد میکند و [[قدرت]] و امکانات را از مسیر [[رشد اقتصادی]] بیرون میبرد. | |||
جامعهای که از نظر روانی [[احساس عدم امنیت]] بکند، به جای [[سرمایه گذاری]]، به کنز و خروج [[سرمایه]] [[گرایش]] مییابد؛ هرچند که [[نهی]] [[خداوند]] از [[کنزاندوزی]] و خروج سرمایه از جریان تولید و گردش سالم میتواند جلوی برخی از رفتارهای نادرست [[اقتصادی]] را بگیرد، ولی نمیتواند [[امنیت روانی]] را به جامعه بازگرداند و تودهها را با [[دولت]] و [[جهاد اقتصادی]] همراه و هماهنگ سازد.در [[زمان]] و جایی که [[دشمن]] با انواع شگردها و [[جنگ روانی]] و [[شایعهسازی]] بر آن است تا چرخهای اقتصادی را از حرکت شتابنده بازدارد و [[اقتصاد اسلامی]] را ناکارآمد جلوه دهد، توجه به [[مدیریت]] امنیت روانی جامعه یک اصل برای [[مدیران]] است. | |||
برای دست یابی به [[امنیت]] کامل از جمله امنیت روانی، جانی و [[اجتماعی]] باید از همه توان و ظرفیتها بهره برد. [[امنیت راهها]] هر چند که برای [[توسعه اقتصادی]] و [[رشد]] آن مهم است و خداوند در آیاتی به مسأله امنیت راهها در امر توسعه اقتصادی توجه داده است<ref>اعراف، آیات ۸۵ و ۸۶ و نیز سبأ، آیات ۱۵ و ۱۸</ref>، اما آن چه مهمتر است، [[تأمین امنیت]] روانی از طریق مدیریت سالم اقتصادی جامعه است. | |||
این که [[پیامبران]] مامورند تا مانند [[حضرت شعیب]]{{ع}} از [[کمفروشی]] و [[گران فروشی]] و احتکار باز دارند<ref>{{متن قرآن|وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ}} «و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید و از آن (سرزمین) که ناپاک است جز به سختی و کندی (گیاهی) بیرون نمیآید؛ بدینگونه آیات را برای گروهی که سپاس میگزارند گونه گون میآوریم» سوره اعراف، آیه ۵۸. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ * قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید * برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم * گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی * گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۴-۸۸؛ {{متن قرآن|وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۳.</ref> هدفی جز فراهم آوری [[امنیت روانی]] ندارند؛ زیرا این رفتارهای [[ناهنجار]] در حوزه [[عمل اقتصادی]]، بستر [[ناامنی]] روانی در [[جامعه]] میشود و اشخاص به یکدیگر در [[معاملات]] [[اعتماد]] و اطمینانی نخواهند داشت و یا در [[وضعیت مطلوب]]، تردید دارند؛ زیرا [[احتکار]]، خود بیانگر عدم [[مدیریت]] در [[توزیع]] است و محتکران با اختلال در روند جریان سالم [[اقتصادی]]، به [[غارت]] و چپـاول [[سرمایه]] دیگران میپردازند. [[خداوند]] در [[آیات]] ۱۵ و ۱۸ [[سوره سبا]] به نقش [[امنیت]] از جمله امنیت روانی درگردشگری اقتصادی توجه میدهد و بیان میکند که چگونه امنیت موجب افزایش گردشگری اقتصادی و تعاملات میشود و جامعه میتواند از این مسأله به خوبی [[سود]] برده و در [[رشد]] و [[شکوفایی اقتصادی]] از آن بهره گیرد. البته آیاتی دیگر نیز همین معنا را به شکل دیگر بیان کرده است. از جمله آیات [[سوره قریش]] که به مسأله [[امنیت راهها]] در جا به جایی [[تجار]] و گردشگران اقتصادی پرداخته است یا آیاتی که به مسأله [[حج]] و تاثیر امنیت کامل در آن در جهت بهدست آوردن [[فضل الهی]] یعنی عمل اقتصادی اشاره دارد. همه اینها به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه امنیت از جمله امنیت روانی جامعه میتواند [[اقتصاد]] را تحت تاثیر مثبت یا منفی خود قرار دهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====عوارض نبود امنیت روانی==== | |||
شرایط [[اجتماعی]] از سوی [[مدیران]] میبایست به گونهای باشد که هر گردشگری از جمله تجار و [[بازرگانان]] در شب و [[روز]] به [[سادگی]] در جامعه حرکت کرده و به [[مبادلات اقتصادی]] بپردازند. | |||
به هر حال، ازآموزههای [[قرآنی]] به دست میآید که در [[جهاد اقتصادی]] نمیتوان نقش [[امنیت]] از جمله [[امنیت روانی]] در [[سرمایهگذاری]] و [[تولید]] و [[توزیع]] سالم و حتی [[مصرف]] را نادیده گرفت؛ زیرا اگر [[جامعه]] از نظر روانی در تشویش و [[اضطراب]] باشد، به خود [[اجازه]] نمیدهد تا ثروتش را در تولید سرمایهگذاری کند، بلکه آن را یا کنز کرده و در گوشهای به شکل سکه و طلا و مانند آن میاندوزد و از چرخه [[اقتصادی]] بیرون میبرد. یا آنکه در [[احتکار]] به کار میگیرد و با این [[رفتار]] نادرست خویش، [[اقتصاد]] را از مسیر سالم و تولید خارج میسازد. بارها دیده شده است که جریانهای خاص با ایجاد [[شایعه]] یا [[جنگ روانی]]، سرمایهها را به بخشهای خاص و به ظاهر سودآور [[هدایت]] میکنند. خرید سکه و کنز آن به جای سرمایهگذاری [[ثروت]] در بخش تولید خود نمونه بارز این رفتار برپـایه جنگ روانی در سالی است که میبایست ثروت در [[سرمایه]] گذاریهای مناسب با [[رشد اقتصادی]] و جهاد اقتصادی به کار گرفته شود. جریانسازی به گونهای است که حتی تودههای [[مردم]] نیز در دام این فضای روانی قرار میگیرند و به نوعی [[کنزاندوزی]] گرفتار میآیند. | |||
[[ | |||
لازم است با [[هوشیاری]] و [[مدیریت]] سالم جامعه، اجازه داده نشود تا ثروت جامعه در مسیری غیر از تولید و جهاد اقتصادی قرار گیرد و به کنزاندوزی و تکاثرجویی کشانده شود که از نظر [[قرآن]] [[رفتاری]] نه تنها ضد [[اخلاقی]] و ضد اقتصادی است بلکه گناهی نابخشودنی است و [[خشم خداوند]] را بر میانگیزد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
===عامل دوم: تولید علم=== | |||
===عامل | |||
{{همچنین|تولید علم}} | {{همچنین|تولید علم}} | ||
====نقش تولید علم در [[تولید قدرت]] و [[ثروت]]==== | ====نقش تولید علم در [[تولید قدرت]] و [[ثروت]]==== | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۹۵: | ||
آن چه موجب [[هراس]] [[دشمنان]] [[امت اسلام]] و [[ایران اسلامی]] است، تبدیل [[ایران]] به یک [[نظام]] و [[جامعه]] [[برتر]] در [[جامعه جهانی]] است؛ زیرا میتواند به عنوان الگوی [[رهایی]] و [[عدالت خواهی]] و [[روحیه]] [[خودباوری]] در [[جهان]] مطرح شود و بساط دشمنان [[بشریت]] را برچیند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تجاریسازی تولید علم در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش تجاریسازی تولید علم در جهاد اقتصادیی]].</ref>. | آن چه موجب [[هراس]] [[دشمنان]] [[امت اسلام]] و [[ایران اسلامی]] است، تبدیل [[ایران]] به یک [[نظام]] و [[جامعه]] [[برتر]] در [[جامعه جهانی]] است؛ زیرا میتواند به عنوان الگوی [[رهایی]] و [[عدالت خواهی]] و [[روحیه]] [[خودباوری]] در [[جهان]] مطرح شود و بساط دشمنان [[بشریت]] را برچیند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تجاریسازی تولید علم در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش تجاریسازی تولید علم در جهاد اقتصادیی]].</ref>. | ||
===عامل | ===عامل سوم: تولید ثروت=== | ||
جهاد اقتصادی دارای ابعاد چندی است که تحقق همه جانبه آن به معنای رسیدن به [[جامعه]] [[ایمانی]] و [[تمدن اسلامی]] است. از جمله مهمترین ابعاد جهاد اقتصادی میتوان به جنبههای تولیدی آن یعنی [[تولید]] [[ثروت]] اشاره کرد که مهمترین ابزار این تولید باید تولید ثروت از طریق [[تولید علم]] و تبدیل آن به فنآوری باشد. | جهاد اقتصادی دارای ابعاد چندی است که تحقق همه جانبه آن به معنای رسیدن به [[جامعه]] [[ایمانی]] و [[تمدن اسلامی]] است. از جمله مهمترین ابعاد جهاد اقتصادی میتوان به جنبههای تولیدی آن یعنی [[تولید]] [[ثروت]] اشاره کرد که مهمترین ابزار این تولید باید تولید ثروت از طریق [[تولید علم]] و تبدیل آن به فنآوری باشد. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۲۵: | ||
اما اگر ثروت به [[درستی]] در جایگاه [[واقعی]] خود شناخته و مورد استفاده قرار گیرد، در آن صورت است که ثروت به ابزار [[اصلاح فرد]] و جامعه و کمال زمین و آبادانی آن تبدیل میشود. این آن چیزی است که میباید در جهاد اقتصادی همواره مدنظر قرار گیرد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جایگاه عدالت در جهاد اقتصادی (مقاله)|جایگاه عدالت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | اما اگر ثروت به [[درستی]] در جایگاه [[واقعی]] خود شناخته و مورد استفاده قرار گیرد، در آن صورت است که ثروت به ابزار [[اصلاح فرد]] و جامعه و کمال زمین و آبادانی آن تبدیل میشود. این آن چیزی است که میباید در جهاد اقتصادی همواره مدنظر قرار گیرد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جایگاه عدالت در جهاد اقتصادی (مقاله)|جایگاه عدالت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
===عامل | ===عامل چهارم: فنآوری=== | ||
====فنآوری، وجهه مادی علم==== | ====فنآوری، وجهه مادی علم==== | ||
[[فرهنگ]] مانند هر پدیده [[انسانی]] دارای دو وجه مادی و [[معنوی]] است؛ خاستگاه این دو بعدی بودن را میبایست در ساختار انسانی و [[طبیعت]] هستی جست وجو کرد. هنگامی که ما از [[فرهنگ عمومی]] سخن به میان میآوریم به دو جنبه مادی و معنوی آن توجه میدهیم. بیگمان [[تمدن]] و [[مدنیت]]، وجه ظاهری و مادی فرهنگ است که با آن به خوبی آشنا هستیم. | [[فرهنگ]] مانند هر پدیده [[انسانی]] دارای دو وجه مادی و [[معنوی]] است؛ خاستگاه این دو بعدی بودن را میبایست در ساختار انسانی و [[طبیعت]] هستی جست وجو کرد. هنگامی که ما از [[فرهنگ عمومی]] سخن به میان میآوریم به دو جنبه مادی و معنوی آن توجه میدهیم. بیگمان [[تمدن]] و [[مدنیت]]، وجه ظاهری و مادی فرهنگ است که با آن به خوبی آشنا هستیم. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۸۳: | ||
اگر بخواهیم تنها به فنآوریهای سخت تکیه کنیم یا به فنآوری نرم [[گرایش]] یافته و از سخت و سنتی آن فاصله گیریم، دچار [[بحران]] خواهیم شد؛ زیرا همه اینها قطعات یک پازل زیبای [[جهان]] [[عدالت محور]] [[مهدی]]{{ع}} است. بنابراین نباید تنها مسحور فنآوریهای مدرن و سخت مانند IT یا فنآوری [[زیستی]] و سلولهای بنیادین و مانند آن شویم، بلکه همانگونه که به فرش بافی به عنوان یک فنآوری و [[هنر]] سخت عصر [[کشاورزی]] مینگریم و بدان نیاز داریم، به فنآوری سخت IT و زیستی نیز نیاز داریم؛ چنان که به فنآوری جدید و نرم [[تسخیر]] [[ذهن]] و [[قلب]] نیز نیازمند هستیم. البته این [[تولید علم]] و تبدیل آن به فنآوری و [[ثروت]] [[انسانی]] میبایست همواره در چارچوبهای کلانی چون [[عدالت]]، [[انسانیت]]، [[کرامت]]، [[شرافت]] و [[اهداف]] [[نظام احسن]] [[الهی]] و رسیدن همه [[انسانها]] به [[مقام خلافت الهی]] و مظهریت در [[ربوبیت]] باشد. | اگر بخواهیم تنها به فنآوریهای سخت تکیه کنیم یا به فنآوری نرم [[گرایش]] یافته و از سخت و سنتی آن فاصله گیریم، دچار [[بحران]] خواهیم شد؛ زیرا همه اینها قطعات یک پازل زیبای [[جهان]] [[عدالت محور]] [[مهدی]]{{ع}} است. بنابراین نباید تنها مسحور فنآوریهای مدرن و سخت مانند IT یا فنآوری [[زیستی]] و سلولهای بنیادین و مانند آن شویم، بلکه همانگونه که به فرش بافی به عنوان یک فنآوری و [[هنر]] سخت عصر [[کشاورزی]] مینگریم و بدان نیاز داریم، به فنآوری سخت IT و زیستی نیز نیاز داریم؛ چنان که به فنآوری جدید و نرم [[تسخیر]] [[ذهن]] و [[قلب]] نیز نیازمند هستیم. البته این [[تولید علم]] و تبدیل آن به فنآوری و [[ثروت]] [[انسانی]] میبایست همواره در چارچوبهای کلانی چون [[عدالت]]، [[انسانیت]]، [[کرامت]]، [[شرافت]] و [[اهداف]] [[نظام احسن]] [[الهی]] و رسیدن همه [[انسانها]] به [[مقام خلافت الهی]] و مظهریت در [[ربوبیت]] باشد. | ||
این گونه است که ثروت [[واقعی]] یعنی امکانات بهتر و بیشتر برای همگان برای رسیدن به [[نظام]] عدالت محور و [[حیات طیب]] فراهم میآید و [[جهاد اقتصادی]] [[فی سبیل الله]] تحقق مییابد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | این گونه است که ثروت [[واقعی]] یعنی امکانات بهتر و بیشتر برای همگان برای رسیدن به [[نظام]] عدالت محور و [[حیات طیب]] فراهم میآید و [[جهاد اقتصادی]] [[فی سبیل الله]] تحقق مییابد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
===عامل پنجم: مدیریت اقتصادی=== | |||
{{همچنین|مدیریت اقتصادی}} | |||
====اهمیت و ضرورت مدیریت==== | |||
[[جهاد اقتصادی]] مانند هر کار و عملی، نیازمند مدیریت است. مدیریت در [[عمل اقتصادی]] میبایست در برگیرنده حوزه [[تولید]] تا [[توزیع]] تا [[مصرف]] باشد، در غیر این صورت نمیتوان به تحقق اهداف آن، [[امید]] بست. | |||
نقش مدیریت در [[زندگی]] [[بشر]] بسیار مهم است. هر کسی زندگی خویش را اگر به [[درستی]] مدیریت کند میتواند در بهترین شکل و آسانترین آن، از همه امکانات برای دست یابی به همه اهداف بهره گیرد. هر چند که مدیریتهای کلان نیازمند توانمندیهای خاص است، ولی تأثیر آن نیز به همان اندازه شگرف است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====[[مدیریت جامعه دینی]]==== | |||
مدیریت یکی از مشتقات واژه [[عربی]] دور است. دایره و اداره نیز هم [[خانواده]] این واژه عربی است. در [[فرهنگ]] [[زبان فارسی]] مدیریت به معنای [[مدیر]] بودن و مدیری است،<ref>فرهنگ فارسی، معین، ج۳، ص۳۹۷۳</ref> مدیر به کسی میگویند که امری را اداره کند. | |||
البته در فرهنگ [[اصلاحات اجتماعی]]، برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارایه شده است. برخی، مدیریت را [[هنر]] دانسته و گفتهاند: هنر مدیریت، [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر تعداد زیادی از افراد برای نیل به [[هدف]] و یا مقصودی معین است.<ref>فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، انتشارات کیهان، ص۷۶۶</ref> | |||
برخی دیگر مدیریت را ترکیبی از [[دانش]] و هنر دانسته و نوشته اند: مدیریت، [[علم]] و هنر متشکل و هماهنگ کردن، [[رهبری]] و مهار فعالیتهای دسته جمعی برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر [[کارایی]] است.<ref>مدیریت اسلامی، محمدحسن نبوی، ص۳۲، به نقل از سازمان و مدیریت، ص۶۱</ref> | |||
برخی آن را در حوزه روش و تکنیک [[اداره امور]] برده و مدیریت را کاربردهای تکنیکهای مختلف برای اداره امور یک گروه [[انسانی]] و هماهنگ نمودن کلیه فعالیتهای یک [[سازمان]] برای نیل به هدف معین و مشخص و [[راهنمایی]] و راهبری [[رهبران]] [[سازمان]] که آنها را [[مدیران]] یا سرپرستان مینامند، دانستهاند.<ref>همان، ص۶۱ به نقل از تئوریهای مدیریت، ص۴۳</ref> | |||
به هر حال، [[مدیریت]]، [[هنر]]، [[دانش]]، روش و سازوکاری برای [[هدایت]]، [[هماهنگی]]، [[نظارت]] بر دیگران با بهرهگیری از همه منابع و امکانات، در راستای رسیدن به [[مأموریت]]، [[رسالت]] و اهداف مطلوب سازمانی با حداکثر [[کارایی]] است. | |||
از [[آیات قرآنی]] به دست میآید که یکی از [[مسئولیتها]] و [[وظایف]] [[پیامبران]] در [[جامعه بشری]]، مدیریت بر [[جامعه]] است. از این رو واژه [[امامت]] و [[ولایت]] در حوزه مسئولیتهای پیامبران بارها به کار رفته است؛ چراکه [[پیشوایی]] و [[سرپرستی]] جامعه، همان [[مدیریت جامعه]] برای رسیدن به اهداف است. | |||
البته نقش پیامبران، نقشی بسیار فراتر از مدیریت جامعه است؛ لذا آنان نه تنها خود مدیریت جامعه را در ابعاد کلان به عهده میگیرند، بلکه در [[نصب]] و نظارت مدیریتهای خود نیز [[مسئولیت]] دارند؛ زیرا از نظر [[آموزههای وحیانی]] مدیریت جامعه بهویژه [[جامعه دینی]] و [[اسلامی]] تنها از آن خداست و [[خداوند]] میتواند این مسئولیت را به هر کسی بخواهد واگذار کند. این گونه است که مدیریت را به پیامبران و مؤمنانی با ویژگیها و شرایط خاص واگذار کرده است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند * و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵-۵۶.</ref> | |||
خداوند در آیاتی از [[قرآن]] سرپرستی و مدیریت پیامبران بر جامعه [[مدیریتی]] را تبیین کرده و واگذاری بخشی از مدیریت را به برخی از [[انسانها]] مبتنی بر [[اصلاح امور]] و دوری از [[فساد]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref> از این رو [[ولایت]] و [[مدیریت]] [[کافران]] را ناحق، [[باطل]]، [[جور]] و [[ظلم]] دانسته و آنان را [[شایسته]] این [[منصب]] ندانسته است.<ref>{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ}} «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است * ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید * آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاریکنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۲۸ و ۱۴۹ و ۱۵۰.</ref> | |||
[[خداوند]] در آیاتی به برخی از این مدیریتهای [[پیامبران]] و [[مؤمنان]] [[صالح]] اشاره کرده و به تبیین این [[مسئولیت]] و [[وظیفه الهی]] پرداخته است. از جمله در [[آیات]] ۱۷ تا ۲۰ از مدیریت داوود{{ع}} بر [[جامعه]] خود یا مدیریت [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بر نیروهای تحت [[فرمان]]<ref>{{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * لَحَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ * لَفَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ * لَوَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ * لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ}} «و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند * لَتا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند * لَ(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور * لَو از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟ * لَاو را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد» سوره نمل، آیه ۱۷-۲۱.</ref> و [[احتیاط]] و [[خویشتنداری]] سلیمان{{ع}} در برخورد با نیروهای تحت امر خویش سخن گفته است. | |||
در [[آیات]] ۸۳ تا ۹۷ [[سوره کهف]] گزارشی کامل از [[حکومت]] و [[مدیریت]] [[مؤمن]] [[صالح]] [[ذوالقرنین]]{{ع}} ارایه میدهد. در این آیات بیان شده که [[خداوند]] [[مدیریت جامعه]] و [[مردم]] را به ذوالقرنین واگذار کرده و او در اجرای سیاستهای [[مدیریتی]] خویش بر [[ظالمان]] و [[متجاوزان]] [[سختگیری]] و نسبت به [[مؤمنان]] و انسانهای درست کار، [[آسانگیری]] میکرد. وی همچنین با آنکه مناطق بسیار وسیعی از [[جهان]] را تحت کنترل حکومت و مدیریت خویش داشت، با این همه در مسایل مهم و اساسی [[جامعه]] خود [[نظارت]] مستقیم داشت و مدیریت میکرد. از جمله در مسئله سدسازی برای جلوگیری از حملات [[اقوام]] [[وحشی]] [[یاجوج و ماجوج]]، خود [[مدیریت]] و [[نظارت]] مستقیمی را [[اعمال]] کرد. اصل [[رهبری]] و مدیریت [[اجتماعی]] و نیاز [[جامعه]] به آن، امری پذیرفته شده و مسلم در نگاه [[وحی]] و [[قرآن]] است. این معنا در آیاتی از جمله ۶۲ [[سوره نور]] و [[آیه]] ۲۰ [[سوره]] صو آیاتی دیگران از قرآن تبیین شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====مدیریت اقتصادی چیست؟==== | |||
مدیریت اقتصادی یکی از مصادیق [[مدیریت جامعه]] است. از نظر [[اسلام]] مدیریت اقتصادی در همه حوزهها و بخشها مهم و حساس است؛ زیرا [[اقتصاد]] مایه قوام جامعه است و هرگونه خلل و اختلال و [[فساد]] در آن به معنای [[سست]] شدن پایههای جامعه و [[بحران]] خواهد بود. از این رو از [[جامعه انسانی]] خواسته شده در [[انتخاب]] [[مدیران]] [[اقتصادی]] و واگذاری [[امور اقتصادی]] به آنان دقت کامل انجام شود.<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> | |||
بر این اساس هرگونه واگذاری مدیریت اقتصادی حتی در امور [[خرد]] اقتصادی و جزیی مانند دادن [[سرمایه]] و [[ثروت]] شخصی به افراد [[سفیه]] و [[بیخرد]] [[نهی]] شده است؛<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>؛ چراکه دادن سرمایه و ثروت به افراد سفیه حتی اگر [[مال]] خودشان باشد، به معنای نابودی ثروت و سرمایه جامعه خواهد بود. مدیریت اقتصادی به سبب تاثیر بسیار مهم «آن بر بخشهای دیگر [[فرهنگی]] و [[معنوی]] و [[اخروی]] جامعه حساسیت زیادی داشته و شرایط گوناگونی برای نوع مدیریت بیان شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====شرایط عمومی [[مدیر]] و مدیریت==== | |||
از نظر [[آموزههای قرآنی]]، مدیریت جامعه در همه بخشها از جمله مدیریت اقتصادی از مسایلی است که میبایست از سوی همه افراد [[جامعه]] مورد اهتمام و توجه خاص قرار گیرد؛ لذا درخواست از [[خداوند]] برای [[مدیریت جامعه]]، امری [[پسندیده]] دانسته شده است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}} «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref> از سوی دیگر، از افراد [[وظیفه]] شناس و [[مدیر]] خواسته شده تا در انجام مسئولیتهای [[مدیریتی]] به ویژه [[اقتصادی]] جامعه پیشگام شوند و خود را معرفی کنند.<ref>یوسف، آیه ۵۵</ref> | |||
این بدان معناست که همان اندازه که افراد نالایق و [[سفیه]] و نابخرد باید از جرگه مدیریتی کنار گذاشته شوند، به همان اندازه بر افراد لایق و مدیر است تا خود را برای [[تصدی]] این امر معرفی کرده و حتی از [[مردم]] و [[مسئولان]] بخواهند تا این [[مسئولیت]] را برعهده ایشان بگذارند؛ چراکه خداوند پیش از آنکه از مردم بخواهد تا از [[افراد صالح]] و دانشمند استفاده کنند، از افراد دانشمند و [[صالح]] خواسته تاگام پیش نهند و [[علم]] و [[دانش]] خویش را عرضه کنند. | |||
اما شرایطی که در [[آموزههای قرآنی]] برای مدیر و [[مدیریت]] بیان شده، به دو دسته شاخصههای عمومی و شاخصهای خاص دستهبندی میشود. | |||
به این معنا که [[مدیریت اقتصادی]] همانند هر نوع مدیریت دیگر، چه [[هنر]]، دانش، سازو کار، روش و مانند آن باشد، ویژگیها و شرایط عامی دارد که در شخص مدیر میبایست وجود داشته باشد. افزون بر این مدیر لازم است تا با توجه به [[گرایش]] مدیریتی، از دانش خاص و صفات ویژه مناسب با مدیریت خاص نیز بهره مند باشد. | |||
بنابراین، اهلیت و [[شایستگی]] برای [[منصب]] مدیریت، از مهمترین شرایطی است که خداوند مطرح میکند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> لذا کسی که اهلیت و [[شایستگی]] منصبی را ندارد، نمیبایست عهده دار آن شود،؛ چراکه با پذیرش این [[مسئولیت]]، هم گناهی کرده و هم فسادی نموده است و باید پاسخ گوی [[خدا]] و [[مردم]] باشد؛ چون [[اجازه]] نداده تا مسئولیت در [[اختیار]] [[اهل]] آن قرار گیرد و هم با بیتدبیری و ناشایستگی، امور را از مسیر [[صلاح]] خود خارج کرده و به [[فساد]] کشانده است. | |||
البته احراز شایستگی خود مسأله دیگری است که میبایست به آن توجه شود؛ زیرا برخی از افراد مدعی شایستگیهایی هستند که در عمل، خلاف آن ثابت میشود؛ چراکه برخی از افراد بیش از اندازه خود را [[باور]] دارند و یا در [[مقام]] [[فریب]] مردم بر میآیند. این جاست که احراز شایستگی افراد برای [[تصدی]] [[مسئولیتها]] از جمله مسئولیت [[مدیریت اقتصادی]] لازم و ضروری است. برای احراز شایستگی میتوان از روشهای گوناگونی استفاده کرد که از جمله آنها، آزمونگیری است. | |||
بنابراین بر مردم و [[مسئولان]] است تا پیش از واگذاری مسئولیت به کسی، او را بیازمایند و سپس برای [[مدیریت]] [[انتخاب]] نمایند.<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | |||
[[خداوند]] در آیاتی ازجمله [[آیه]] ۶سوره [[نساء]] میفرماید که [[جامعه]] باید به [[تربیت]] [[مدیران]] [[اقدام]] کند و در این تربیت از انواع و اقسام آزمونهای [[علمی]] و عملی، استفاده نماید. این [[آموزشها]] و تربیتها میبایست تا مرحله [[رشد]] [[فهم]] و [[بصیرت]] در امور [[مدیریتی]] همچون [[مدیریت اقتصادی]] ادامه یابد. بنابراین، میتوان با این روش و آموزشهای گوناگون شایستگیهای اشخاص را برای مدیریتهای [[جامعه]] و یا امور دیگر به دست آورد و کار را به کاردان سپرد. | |||
در [[انتخاب]] [[مدیر]] باید فرد [[افضل]] و [[برتر]] برگزیده شود. به این معنا که اگر در جامعه افراد [[شایسته]] چندی وجود دارند، با برگزاری آزمونها تلاش شود تا [[برترین]] آنان در [[مدیریت]] انتخاب شده و [[منصب]] به او واگذار گردد. از این رو [[خداوند]] در بیان شرایط مدیریتی به مسأله [[فضایل]] اکتسابی و اعطایی خداوند توجه داده و از [[مردم]] نیز خواسته تا در انتخاب و [[گزینش]] [[مدیران]] به شرط [[برتری]] و [[افضلیت]] توجه کنند.<ref>{{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از داراییهای خویش میبخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) میدارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاهها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> | |||
از جمله ویژگیها و شرایط انتخاب مدیر، [[امانت داری]] است. امانت داری از جمله شرایط عمومی است. اگر کسی [[اهل]] [[امانت]] نباشد و یا در امانت [[خیانت]] کند، شایسته [[مسئولیتهای اجتماعی]] از جمله مدیریت نیست. خداوند در آیاتی از جمله ۵۵ [[سوره یوسف]] به شرط امانت داری در حوزه مسئولیتهای اجتماعی توجه داده است. البته این شرط، از جمله شروط [[عقلانی]] و عقلایی است که [[شریعت اسلام]] آن را [[تأیید]] و [[امضا]] کرده است؛ چراکه [[عقل]] [[انسانی]] نمیپذیرد که [[مسئولیت]] به [[خائن]] سپرده شود. | |||
از جمله شرایط عمومی [[مدیریت]] میتوان به [[علم]] و [[دانش]] اشاره کرد. مدیریت چنان که گفته شد، حتی اگر [[هنر]] و فن باشد، از هنرهایی است که دانش در آن نقش بارزی دارد. از این رو برخورداری از دانش و علم از شرایط مدیریت دانسته شده است. این معنا در [[آیه]] ۵۵ [[سوره یوسف]] مورد تأیید و امضا قرار گرفته است. | |||
بر این اساس، هر کسی هر نوع [[مدیریتی]] را به عهده میگیرد باید از دانشهای مربوط و مرتبط با آن مدیریت برخوردار و بهره مند باشد. | |||
شرط [[مشورت]] از دیگر شرایط عمومی است که [[خداوند]] در آیاتی از [[قرآن]] آن را تأیید و امضا کرده است؛ چراکه مشورت به معنای بهرهمندی از عقل و [[تجربه]] و دانش دیگران است و شخص با این روش میتواند از دانش و تجربه دیگران بهره مند شده و کارش را به [[درستی]] و [[شایستگی]] انجام دهد.<ref>{{متن قرآن|فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است * و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۶ و ۳۸.</ref> | |||
البته توجه به این نکته لازم است که مشورت باید همواره با صاحبنظران و [[اهل]] آن انجام گیرد و شرایط مشورت فراهم باشد اما مشورت هرگز به معنای عمل به مفاد نظر [[مشاوران]] نیست؛ چراکه در نهایت شخص [[مدیر]] است که میبایست آن چه را که [[صلاح]] است [[حکم]] کند و بر انجام آن [[عزم]] را جزم نماید. | |||
از این رو یکی دیگر از صفات و شرایط عمومی [[مدیریت]] را [[قاطعیت]] در حکم و عمل دانستهاند. به این معنا که مدیریت پیش از [[تصمیمگیری]] میبایست از [[عقل]] دیگران و [[تجربه]] و [[دانش]] آنان از طریق [[مشورت]] بهره مند شود، ولی در نهایت این خود [[مدیر]] است که میبایست تصمیم نهایی را بگیرد و بر انجام آن حکم نماید و همه نیروها و امکانات را برای تحقق مفاد حکم [[بسیج]] کند.<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> | |||
[[خداوند]] در آیاتی از جمله آیات۸۳ و ۸۴ [[سوره کهف]]، از جمله شرایط مدیر را برخورداری از همه امکانات لازم و بهکارگیری آن میداند. به این معنا که [[جامعه]] موظف است تا همه امکانات را در [[اختیار]] مدیر قرار دهد، ولی مدیر نیز باید [[قادر]] به [[بسیج امکانات]] و بهرهگیری درست از آنها باشد. بر این اساس، اگر کسی قادر به بسیج امکانات نباشد یا نتواند همه امکانات را برای تحقق [[هدف]] به طور کامل استفاده کند، میبایست در مدیریت او [[شک و تردید]] روا داشت. | |||
از دیگر شرایط مدیریت میتوان به [[نظارت]] دقیق و [[توانایی]] بر انجام آن اشاره کرد. هر مدیری افزون بر توانایی بر کار مدیریت، باید از [[قدرت]] نظارت و تحلیل و ارزیابی برخوردار باشد و براساس اطلاعات دقیق به تحلیل پرداخته و [[اعمال قدرت]] و [[نفوذ]] در زیردستان نماید تا [[کارها]] از طریق آنان به [[درستی]] انجام شود و پیش رود.<ref>{{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ *حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ *فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ * وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}} «و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند *تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند *(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور *و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟» سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> | |||
همچنین [[توانایی جسمی]] را نباید در اصل [[مدیریت]] نادیده گرفت؛ چراکه برخی از [[مدیران]] از [[توانایی]] [[علمی]] برخوردارند ولی شرایط جسمی آنان این [[اجازه]] را نمیدهد تا اصول [[مدیریتی]] را از [[مقام علم]] به عمل درآورند. از این رو در شرایط عمومی مدیران همواره بر اصل [[سلامت]] و توانایی جسمی شخص [[مدیر]] نیز تأکید شده است. «بقره، [[آیات]] ۲۴۶ و ۲۴۷</ref> | |||
البته برخی در امور خاص، شرط [[مرد بودن]] را نیز اضافه کردهاند. این شرط در برخی از مسایل مهم و اساسی از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا شرایط حضور [[زن]] در [[جامعه]] اقتضا، آن را دارد که [[مدیریت]] کلان کشوری در [[جوامع]] به مردان سپرده شود.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> | |||
[[عدالت]] از دیگر شروط اساسی مدیریت است که در آیاتی از جمله آیه۱۲۹ [[سوره انعام]] میتوان آن را به دست آورد. مدیریت [[جائر]] و [[ستمگر]] نمیتواند مدیری لایق و [[شایسته]] باشد. از این رو این گونه مدیریت در [[آیه]] به عنوان مدیریت ناسالم [[شناسایی]] و معرفی شده است.<ref>التحریر و التنویر، ج۵، جزء۸، ص۷۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
====شرایط اختصاصی مدیریت==== | |||
اما شرایط اختصاصی و غیر عمومی که برای مدیریت گفتهاند به چند دسته تقسیم میشود. برخی از این شرایط تنها اختصاص به [[جامعه اسلامی]] و [[دینی]] دارد؛ چنان که برخی از این شرایط نیز به حوزه مختلف [[مدیریتی]] باز میگردد. به عنوان نمونه [[دانش]] مدیریت چیزی است و دانش [[مدیریت اقتصادی]] چیز دیگری است. شخص [[مدیر]] [[اقتصادی]] افزون بر این که باید از دانش مدیریت برخوردار باشد، میبایست از دانش خاص مدیریت اقتصادی نیز [[آگاه]] باشد و از آن برای رسیدن به اهداف بهره گیرد. | |||
[[خداوند]] [[شرط ایمان]] را یکی از شرایط خاص جامعه اسلامی برمی شمارد و [[مدیریت جامعه اسلامی]] را مختص [[مؤمنان]] [[صالح]] میداند.<ref>{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}} «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸ و نیز المیزان، ج۳، ص۱۵۱</ref> [[ولایت]] در این [[آیه]] به معنای مالک و صاحب [[تدبیر]] امری یا شخصی است. بر این اساس، [[مدیریت جامعه اسلامی]] باید شخص [[صالح]] و [[مؤمن]] باشد. | |||
همچنین از دیگر ویژگیهای [[مدیریت اسلامی]] آن است که شخص در عین [[مشورت با صاحبنظران]] و [[قاطعیت]] در تصمیم، [[اهل]] [[توکل]] باشد؛ چراکه [[ربوبیت]] و پروردگاری همه هستی در [[اختیار]] اوست و [[مدیر]] حتی اگر بهترین [[مشاوران]] را داشته و در تصمیم خود [[عزم]] را جزم نماید و به [[درستی]] گام بردارد، این [[خداوند]] است که تحقق بخش اهداف است و ربوبیت اوست که [[جهان]] را پروردگاری و [[مدیریت]] میکند.<ref>آل عمران، آیه۱۵۹</ref> | |||
در [[مدیریت اقتصادی]]، [[امانت داری]] از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ زیرا [[مردم]] و [[جامعه]]، [[اقتصاد]] خود را به این مدیر میسپارند و [[امانت]] در مسئله [[اقتصادی]] به جهات گوناگون سختتر و دشوارتر است. بنابراین، در شرایط خاص مدیریت اقتصادی، باید به شرط امانت داری توجه خاص مبذول شود و امانت مدیر به طور کامل احراز شود.<ref>یوسف، آیه۵۵</ref> | |||
به هر حال، تحقق [[جهاد اقتصادی]] نیازمند مدیریت درست و سالم در همه مراحل از [[تولید]] تا [[مصرف]] است. اگر این کار انجام نشود، نمیتوان [[امید]] داشت که جهاد اقتصادی تحقق یابد یا به اهداف مطلوب خود برسد. هر گونه خلل و اختلال در روند مدیریت اقتصادی در هر مرحله به معنای عدم نیل به اهداف عالی است که در برنامه جهاد اقتصادی مطرح میباشد. بنابراین در اجرای طرح جامع جهاد اقتصادی باید در [[انتخاب]] و [[گزینش]] [[مدیران]] اقتصادی توجه خاص مبذول داشت تا مدیرانی سالم و صالح مسیر درست را [[هدایت]] و [[نظارت]] کنند و [[اهداف جهاد]] تحقق یابد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | |||
==آثار و فواید== | |||
===نخست: استقلال و خودکفایی=== | |||
{{همچنین|استقلال|خودکفایی}} | |||
====تقابل جوامع مادیگرا و آخرتگرا==== | |||
هر جامعهای برای خود اهداف مشخصی تعیین کرده و روشهای خاص را نیز برای تحقق آن در نظر گرفته است؛ هرچند که همه جوامع دو [[هدف]] مشخص [[آسایش]] و [[آرامش]] را در دستور کار اصلی خود قرارداده و تحقق آن را از طریق جامعه و نهادهای آن پیگیری میکنند، ولی تفاوتهای مشخصی در روشهای آنها به سبب تفاوتهای جغرافیایی، [[فرهنگی]]، ادراکی و مانند آن پدید میآید که جامعهای را از جامعه دیگر جدا میسازد. | |||
البته میتوان تفاوتهای مشخصی را در دو هدف اصلی میان جوامع [[مشاهده]] کرد. از این رو جوامع را میتوان به جوامع مادیگرا و [[معنویت]] گرا، یا [[دنیاگرا]] و آخرتگرا دستهبندی کرد. این تفاوت بینشی و نگرشی چنان در دو هدف اصلی جوامع تاثیر میگذارد که جوامع در همه ابعاد در دو طیف مقابل هم قرار میگیرند؛ زیرا جوامع مادیگرا و دنیاگرا، آسایش و آرامش را تنها در [[دنیا]] و [[امور مادی]] میجویند و چیزی جز همین دنیا و [[مادیات]] برای آنان معنا و مفهوم و اصالتی نمییابد. | |||
در مقابل، جوامع معنویتگرا و آخرتگرا قرار میگیرند که [[زندگی دنیا]] و آسایش و آرامش را هرچند مطلوب میدانند، ولی برای آن اصالتی قایل نمیشوند و بیشترین [[همت]] و توجه خویش را به آخرت معطوف میدارند و لذا اهدافی چون آسایش و آرامش، تنها نقش ابزاری برای آخرت و آسایش و آرامش باقی و [[پایدار]] آن دارد. | |||
این دو [[بینش]] و نگرش متقابل، از نظر [[اسلام]] به [[حق و باطل]] [[تفسیر]] شده است. از این رو تقابل آن دو میتواند دو جامعه را از نظرهای گوناگون در برابر هم قرار دهد؛ زیرا اصالت بخشی به مادیات و دنیا و هدف قرارگرفتن آسایش و آرامش مادی و [[دنیوی]]، به این معناست که میتوان برای دست یابی به این اهداف، همه چیز را [[قربانی]] کرد. این گونه است که [[حدود آزادی]] تنها در [[مرز]] تضییع [[حقوق]] دیگران پایان مییابد و از آن جایی که این [[مرز]] بیپشتوانه و خاستگاههای [[استوار]] است، میتوان به [[سادگی]] آن را دور زد و یا نادیده گرفت. بدین ترتیب [[قوانین]] و [[اصول اخلاقی]] در [[جوامع]] مادیگرا و [[دنیاگرا]]، قوانین در معرض خطر است و هر آن میتواند از سوی [[اکثریت]] یا اقلیتی پایمال شود؛ زیرا بنیادهای [[اخلاقی]] آن [[متزلزل]] است و وقتی [[هدف]]، [[آسایش]] و [[آرامش]] مادی و [[دنیوی]] باشد، هر آن چه در برابر آن قرار گیرد، پایمال و نابود میشود. | |||
این که برخی از جوامع مادی و دنیاگرا، قوانین را به [[سختی]] مراعات میکنند، از آن روست که برای [[حفظ]] کف بهره مندیها لازم است تا قوانین را مراعات کنند وگرنه همین آسایش و آرامش مادی آنان باخطر مواجه میشود. براین اساس، هرگاه [[احساس]] کنند که دور زدن [[قانون]] و یا پایمال کردن آن، آسیبی به آسایش و آرامش مطلوب آنان وارد نمیسازد، به سادگی قوانین را نادیده میگیرند. این [[سیاست]] به ویژه در برابر جوامع دیگر به سادگی و آسانی انجام میگیرد؛ زیرا نهایت [[جامعهگرایی]] در جوامع مادیگرا و دنیوی، [[حفظ جامعه]] خودی و [[محافظت]] بر آن است. این مسئله را میتوان در [[بینش]] و نگرش سبک آمریکایی [[شناسایی]] کرد. | |||
[[تقابل]] جوامع مادیگرا و معنویگرا یا دنیاگرا و [[آخرت]] گرا، تقابل جدی است؛ زیرا جوامع مادی گرا، به نوعی از نظر ذاتی طغیانگرا و [[متجاوز]] به [[حقوق]] دیگران است و [[ظلم و ستم]] به دیگران را برای رسیدن به هدف آسایش و آرامش مادی و دنیوی توجیه میکند. | |||
از آن جایی که [[جامعه اسلامی]] و [[ایمانی]]، جامعهای با اهداف [[معنوی]] و آخرت گراست، اگر بخواهد در مسیر تعالی خود گام بردارد، نیازمند [[استقلال اقتصادی]] است تا بتواند در برابر فشارها و تعدیات جوامع مادیگرا و دنیاگرا تاب بیاورد و مسیر [[فرهنگی]] و معنوی خویش را چنان که میخواهد بپیماید و از همه ظرفیتهای دنیوی برای رسیدن به اهداف [[اخروی]] و معنوی بهره برد؛ چراکه [[جوامع]] رقیب مادی، خواهان بهرهمندی از ظرفیتها و امکانات مادی [[جامعه]] [[ایمانی]] است و [[اجازه]] نمیدهد تاجامعه ایمانی در یک شرایط مناسب در مسیر خود گام بردارد. | |||
به سخن دیگر، [[همزیستی مسالمتآمیز]] میان دو نگرش [[حق و باطل]] یا نگرش [[دنیوی]] و [[اخروی]]، شدنی نیست،؛ چراکه حتی اگر جامعه ایمانی به سبب [[عدالت خواهی]] و [[عدالت]] گروی، به [[حقوق]] و امکانات مادی خود بسنده کند و چشم داشتی به امکانات مادی دیگر جوامع نداشته باشد، جامعه مادیگرا به طور طبیعی چون اصالت را به ماده و [[دنیا]] میدهد و باوری به [[آخرت]] ندارد، خواهان دست یابی به همه امکانات مادی جهت [[آسایش]] و [[آرامش]] و دیگر اهداف مادی و دنیوی میباشد و به اشکال گوناگون میخواهد حقوق دیگر جوامع را تضییع کرده و بر آنان و امکاناتشان [[تسلط]] یابد. این گونه است که جوامع مادی گرا، جوامع [[سلطه]] جو و استکباری هستند و [[استقلال]] دیگر جوامع را [[تهدید]] میکنند و باخطر جدی مواجه میسازند. | |||
به عبارت دیگر، [[سلطه جویی]] و استکبارورزی و ستمگرایی، جزو ذاتیات جوامع مادی و دنیاگراست و دیگر جوامع نمیتوانند در چنین شرایطی [[احساس امنیت]] از [[تهدیدات]] و خطرات این جوامع داشته باشند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال (مقاله)|جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال]].</ref>. | |||
====جهاد اقتصادی، جهاد خودکفایی و استقلال==== | |||
[[جوامع بشری]] به سبب جهات گوناگون به یکدیگر نیازمند هستند و نمیتوان از [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]] و [[تمدنی]] سخن گفت و در همان حال خواهان قطع کامل [[روابط اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] شد. | |||
می دانیم که ثروتهای [[زمین]] در جغرافیای زمین پراکنده است و در هیچ منطقهای از زمین همه امکانات [[اقتصادی]] به تمام و کمال وجود ندارد؛ هر چند که در هر منطقه جغرافیایی، بیشترین امکانات ابتدایی وجود دارد و آسایش و آرامش نسبی فراهم است ولی آن چه ما از آن سخن میگوییم تحقق امکاناتی برای [[تمدنسازی]] است. از این رو لازم است تا همه امکانات زمین در همه مناطق جغرافیایی مورد استفاده قرار گیرد. این بدان معناست که نیاز به ارتباط دست کم [[اقتصادی]] برای دسترسی به امکانات و ظرفیتهای [[تمدنی]] [[ضرورت]] مییابد. | |||
از سوی دیگر، همه چیز را همگان میدانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند. این بدان معناست که [[علم]] و [[دانش]] در همه [[انسانها]] وجود دارد و نیاز است تا با ارتباط، این دانش در دسترس قرار گیرد. [[ارتباطات]] [[فرهنگی]] کمک میکند تا تجربیات و دانشهای [[جوامع]] و امتهای دیگر به یکدیگر منتقل شود و شرایط مناسب برای زایش تمدنی یا گسترش آن فراهم آید. | |||
بنابراین، هنگامی که از [[جهاد اقتصادی]] سخن به میان میآید، به معنای [[جهاد]] دسترسی به امکانات تمدنی است تا [[جامعه]] از [[وابستگی اقتصادی]] برهد و در مسیر تحقق اهداف آفرینشی چون ربانی شدن قرار گیرد. [[خودکفایی]] به معنای [[توانمندی]] در تحقق [[اهداف اقتصادی]] و برآورد نیازهای جامعه از طریق بهرهگیری از تمام موجودیت و ظرفیت است. خودکفایی به این معنا کمک میکند تا جامعه، بسیاری از نیازهای خود را در داخل سرزمینی و [[فکری]] و فرهنگی خود تأمین نماید و در کمترین سطح [[وابستگی]] به بیرون قرار گیرد. چنین حالتی به جامعه کمک میکند تا بتواند بقیه نیازهای تمدنی خویش را به سبب [[غلبه]] اقتصادی و [[علمی]] و فرهنگی از دیگر جوامع تأمین نماید بیآنکه این تأمین از دیگر مناطق و جوامع، موجب وابستگی و عدم [[استقلال]] در این عرصه یا عرصههای دیگر چون [[سیاسی]] و نظامی و فرهنگی شود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال (مقاله)|جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال]].</ref>. | |||
====ضرورت [[قطع رابطه اقتصادی]] با [[دشمنان]]==== | |||
[[خداوند]] در [[آیه]] ۲۸ [[سوره توبه]]، نیازمندیهای اقتصادی جامعه را عامل وابستگی اقتصادی و در نهایت [[وابستگی سیاسی]] و فرهنگی میشمارد و به [[مؤمنان]] و جامعه [[ایمانی]] هشدار میدهد تا با جهاد اقتصادی و تلاش، خود را از این وابستگی [[نجات]] بخشند و [[اجازه]] ندهند تا [[دشمن]] با سوءاستفاده از نیازهای اقتصادی و وابستگی اقتصادی، [[سرنوشت]] [[امت]] و جامعه ایمانی را در [[اختیار]] گیرد و [[سیاستهای نظامی]] و فرهنگی و سیاسی جامعه را تحت [[سلطه]] خود درآورد. | |||
البته برخی [[گمان]] میکنند که قطع ارتباط [[اقتصادی]] با [[دشمنان]] [[جامعه اسلامی]] به معنای اختلال در [[نظام اقتصادی]] و فقدان [[رشد]] و شکوفایی آن و در نتیجه از دست رفتن اهداف کلان [[جامعه]] میشود؛ در حالی که [[خداوند]] در همین [[آیه]] به [[مسلمانان]] و جامعه [[ایمانی]] [[وعده]] میدهد که اگر قطع ارتباط اقتصادی به قصد رسیدن به [[خودکفایی]] از طریق [[جهاد اقتصادی]] باشد، این قطع به سبب این که [[الهی]] و [[فی سبیل الله]] است، خداوند به طرق دیگری و با [[امدادهای غیبی]] کمک میکند تا [[اقتصاد جامعه]] از اختلال مصون بماند. | |||
به هر حال، قطع [[روابط اقتصادی]] با دشمنان هر چند که در کوتاه مدت شوک اقتصادی وارد میکند ولی در بلندمدت موجب [[رهایی از وابستگی]] اقتصادی و در نتیجه [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] شده و [[استقلال]] جامعه را در ابعاد گوناگون تضمین میکند. همچنین این قطع که همراه با جهاد اقتصادی است، [[فرصت]] شکوفایی [[تمدنی]] را به جامعه میبخشد و جامعه به ظرفیتهای کلان اسمایی سرشته در ذات خویش پی میبرد و میتواند از [[مقام]] متاله (ربانی) شدن، همانند خداوند عمل کند و شگفتیها بیافریند و در [[علم]] و [[دانش]] چنان شود که از همه ظرفیت جامعه خود به بهترین شکل استفاده کند و با تغییرات مناسب در [[خلقت]]، همانند خداوند از کمترین و سادهترین مواد، پیچیدهترین مواد مورد نیاز را بسازد؛ زیرا عناصری که همه این هستی را شکل بخشیده، عناصر محدودی است و علم به عناصر و چگونگی [[ساخت و ساز]] موجودات میتواند جامعه ایمانی را در وضعیتی قرار دهد که همه نیازهای خود را در همان بخش جغرافیایی تأمین کند. | |||
البته رسیدن به این مقام نیازمند دست یابی به جامعه ایمانی مطلوب و انسانهای کاملی است که همه [[اسمای الهی]] را در خود فعلیت بخشیده یا دست کم در بخش اعظم آن [[موفقیت]] داشتهاند. این همان [[عنایت]] فضلی خداوند به جامعه ایمانی است که در آیه ۲۸ [[سوره توبه]] پس از قطع روابط ناسالم [[اقتصادی]] میان [[جامعه]] [[ایمانی]] و جامعه [[دشمن]] اتفاق میافتد و جامعه ایمانی را به کمال میرساند. | |||
[[خداوند]] در این [[آیه]] به [[مؤمنان]] و جامعه ایمانی هشدار میدهد که نگران [[قطع رابطه اقتصادی]] با [[دشمنان]] [[متجاوز]] و معاند و [[کافر]] نباشند؛ زیرا این [[قطع رابطه]] نه تنها موجب اختلال در حوزه اقتصادی نمیشود، بلکه زمینه و فرصتی مناسب برای جامعه فراهم میآورد تا ضمن [[شناخت]] ظرفیتهای وجودی خود، از [[فضل الهی]] بهره مند شود و گامهای بلندی را در راه [[تمدنسازی]] بردارد و [[خودکفایی]] را در همه عرصهها [[تجربه]] کند و چیزهایی را بسازد که به نظر غیرقابل دسترس و امکان و امکانات بشری است؛ چراکه خداوند از فضل خودش جامعه ایمانی را به [[علم الهی]] بهره مند میکند و [[فلسفه]] و [[حکمت]] بهرهمندی در مسیر [[اهداف]] [[آفرینش]] را در این جامعه شکوفا میکند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> | |||
به هر حال آن چه از [[آیات]] و [[روایات]] در این زمینه برمی آید، دست یابی به خودکفایی اقتصادی از طرق گوناگون چون قطع رابطه [[ظالمانه]] با [[دشمنان اسلام]]، این امکان را به جامعه ایمانی میبخشد تا بتواند در مسیر شکوفایی [[تمدنی]] گام بردارد و از [[امدادهای الهی]] برخوردار شود و خداوند استعدادهای آنان را شکوفا کرده و به آنان [[فرصت]] بهرهمندی تمام و کمال از همه آن چه در [[زمین]] جغرافیایی و منابع [[انسانی]] وجود دارد، بدهد. | |||
قطع روابط ظالمانه با [[مستکبران]] و [[ظالمان]] کافر و دشمن، نوعی [[تقوای الهی]] است که فرصت مضاعفی به [[جامعه]] [[ایمانی]] میبخشد؛ زیرا [[خداوند]] در [[آیه]] ۹۶ [[سوره اعراف]] و ۲ و ۳ [[سوره طلاق]]، رعایت [[تقوای الهی]] را از عوامل دست یابی [[جوامع]] به [[توسعه اقتصادی]] و شکوفایی [[تمدنی]] برشمرده است. بیگمان، [[قطع رابطه اقتصادی]] با [[دشمن]] [[دین]] و [[خدا]] و [[بشریت]]، از مهمترین مصادیق تقوای الهی است. | |||
خداوند در [[آیات]] اخیر به صراحت بیان میکند که تقوای الهی موجب میشود تا خداوند از طرقی که بیرون از [[حساب و کتاب]] است، به آن جامعه [[عنایت]] نماید و از فضل خاص خویش به آن ببخشد. | |||
این بدان معناست که خداوند فرصتهای دیگری برای آن جامعه [[تقوا]] پیشه فراهم میآورد که در [[عقل]] و حساب [[انسانی]] نمیگنجد. این همان چیزی است که از آن به [[امدادهای غیبی]] خداوند برای جوامع ایمانی یاد شده است. | |||
به سخن دیگر، [[استقامت در دین]] و [[پایداری]] بر مسایل [[فرهنگی]] و [[معنوی]] و [[اخروی]] از سوی جامعه ایمانی، طریق خاصی را برای [[انسان]] میگشاید که در چارچوب معیارهای مادی و دنیائی نمیگنجد.<ref>{{متن قرآن|وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا}} «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.</ref> چنان که [[استغفار]] و مانند آن خود راهی برای [[توسعه]] و [[رشد اقتصادی]] است که به ظاهر برخلاف هر اصل [[عقلانی]] و عقلایی است ولی خداوند در آیاتی از جمله آیه ۳ و ۵۳ [[سوره هود]]<ref>{{متن قرآن|وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ * قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ}} «و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به پیشگاه او توبه کنید تا شما را تا زمانی معیّن از بهرهای نیکو بهرهمند سازد و به هر کس که سزاوار بخششی است، بخشش شایسته او را عطا کند و اگر روی گردانید من به راستی از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم * گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاوردهای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمیکشیم و ما به تو ایمان نمیآوریم» سوره هود، آیه ۳ و ۵۳.</ref>، و ۱۰ تا ۱۲ [[سوره نوح]]<ref>{{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}} «و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است * و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید * و شما را با داراییها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستانها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref>، مسأله [[استغفار]] را یکی از عوامل تاثیرگذار در [[رشد]] و [[شکوفایی اقتصادی]] و فراهم آوری عوامل مادی [[توسعه]] برمی شمارد و برآن تاکید میورزد. | |||
به هر حال، [[جهاد اقتصادی]] در چارچوب [[معنویت]] و [[دین]] و [[آخرتگرایی]] و در [[سایه]] سار عواملی چون [[عدالت]]، [[تقوا]] و استغفار میتواند شرایط جدید و شگفتآوری برای [[جامعه]] فراهم آورد که [[خودکفایی]] [[واقعی]] را تحقق بخشد و جامعه را به [[استقلال]] همه جانبه برساند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال (مقاله)|جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال]].</ref>. | |||
==جهاد اقتصادی در جمهوری اسلامی== | ==جهاد اقتصادی در جمهوری اسلامی== | ||
خط ۲۷۲: | خط ۴۰۳: | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|'''تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی''']] | # [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|'''تبدیل علم به فنآوری زمینهساز جهاد اقتصادی''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|'''نقش مدیریت در جهاد اقتصادی''']] | # [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|'''نقش مدیریت در جهاد اقتصادی''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|'''اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی''']] | |||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی (مقاله)|'''نقش امنیت روانی در جهاد اقتصادی''']] | |||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال (مقاله)|'''جهاد اقتصادی عامل خودکفایی و استقلال''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||