بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
[[اتّحاد]] به معنای یکی شدن، [[یگانگی]] داشتن<ref>لغتنامه دهخدا، ج۱، ص۸۴۴، "اتحاد".</ref>، از ریشه "و ح د" به مفهوم یکتایی و یگانگی است<ref>ترتیبالعین، ص۸۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۵۴۷؛ النهایه، ج۵، ص۱۶۰.</ref> و نقطه مقابل آن "[[تفرقه]]" است. نگریستن در کارکرد مفهومی واژه اتّفاق<ref>مقاییساللغه، ج۶، ص۹۰، "وحد"؛ لسانالعرب، ج۱۵، ص۳۵۷، "وفق".</ref>، نشان میدهد که مفهوم این واژه با واژه اتّحاد بسیار نزدیک است. اتّحاد میتواند به دو صورت [[حقیقی]] و مجازی [[تصور]] شود. اتّحاد حقیقی بهمعنای تبدیل دو چیز به یک چیز است اگرچه تحقق چنین اتّحادی در خارج محال است و اتّحاد مجازی تبدیل یک چیز به چیز دیگر است که خود بر دو نوع است: یکی آن است که بر اثر ضمیمه شدن یک شیء به شیء دیگر، محصول سومی پدید میآید؛ نظیر آنکه [[خاک]] با در آمیختن با آب، به [[گِل]] تبدیل شود و دیگر آنکه چیزی بدون ممزوج شدن با چیز دیگر صورت جدیدی بپذیرد؛ مانند تبدیل شدن آب به بخار بر اثر حرارت<ref>شرح باب حادی عشر، ص۱۱۶.</ref>. | [[اتّحاد]] به معنای یکی شدن، [[یگانگی]] داشتن<ref>لغتنامه دهخدا، ج۱، ص۸۴۴، "اتحاد".</ref>، از ریشه "و ح د" به مفهوم یکتایی و یگانگی است<ref>ترتیبالعین، ص۸۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۵۴۷؛ النهایه، ج۵، ص۱۶۰.</ref> و نقطه مقابل آن "[[تفرقه]]" است. نگریستن در کارکرد مفهومی واژه اتّفاق<ref>مقاییساللغه، ج۶، ص۹۰، "وحد"؛ لسانالعرب، ج۱۵، ص۳۵۷، "وفق".</ref>، نشان میدهد که مفهوم این واژه با واژه اتّحاد بسیار نزدیک است. اتّحاد میتواند به دو صورت [[حقیقی]] و مجازی [[تصور]] شود. اتّحاد حقیقی بهمعنای تبدیل دو چیز به یک چیز است اگرچه تحقق چنین اتّحادی در خارج محال است و اتّحاد مجازی تبدیل یک چیز به چیز دیگر است که خود بر دو نوع است: یکی آن است که بر اثر ضمیمه شدن یک شیء به شیء دیگر، محصول سومی پدید میآید؛ نظیر آنکه [[خاک]] با در آمیختن با آب، به [[گِل]] تبدیل شود و دیگر آنکه چیزی بدون ممزوج شدن با چیز دیگر صورت جدیدی بپذیرد؛ مانند تبدیل شدن آب به بخار بر اثر حرارت<ref>شرح باب حادی عشر، ص۱۱۶.</ref>. | ||
=== معنای اصطلاحی === | === معنای اصطلاحی === | ||
اتّحاد در اصطلاح [[سیاسی]]، یگانه شدن دو یا چند [[کشور]] و پذیرش [[نظام سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] واحد است که درپی آن، به همه آنها یک [[امّت]] و کشور اطلاق شود<ref>المعجمالوسیط، ج۱، ص۱۰۱۷ "وحد"؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۲، ص۴۴۰.</ref>. در [[فلسفه]] و [[کلام]] از گونههای مختلف اتّحاد حقیقی و مجازی، [[سخن]] بهمیان آمده و درباره امکان یا [[امتناع]] هر یک، مباحثی طرح شده است. از جمله مباحث قابل توجّه در فلسفه در این زمینه، بحث اتّحاد [[عاقل]] و معقول است که وجوهی در تبیین آن گفته شده است<ref>نهایة الحکمه، ص۲۹۸.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | اتّحاد در اصطلاح [[سیاسی]]، یگانه شدن دو یا چند [[کشور]] و پذیرش [[نظام سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] واحد است که درپی آن، به همه آنها یک [[امّت]] و کشور اطلاق شود<ref>المعجمالوسیط، ج۱، ص۱۰۱۷ "وحد"؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۲، ص۴۴۰.</ref>. در [[فلسفه]] و [[کلام]] از گونههای مختلف اتّحاد حقیقی و مجازی، [[سخن]] بهمیان آمده و درباره امکان یا [[امتناع]] هر یک، مباحثی طرح شده است. از جمله مباحث قابل توجّه در فلسفه در این زمینه، بحث اتّحاد [[عاقل]] و معقول است که وجوهی در تبیین آن گفته شده است<ref>نهایة الحکمه، ص۲۹۸.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اتحاد - کوشا (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
اتحاد یکی از اصطلاحات کلیدی میدان معناشناختی واژگانی مانند: اتّفاق، [[وحدت]]، اعتصام، کافّه، [[حزب]]، امّه واحده و ضدِّ آن: تفرقه، [[تنازع]] با تعبیر {{متن قرآن|لَا تَفَرَّقُوا}} و {{متن قرآن|لَا تَنَازَعُوا}} است. این حوزه معناشناختی، طیف مفهومی گستردهای را به وجود میآورد که میتواند شامل: [[اتحاد]] [[انبیاء]]، اتحاد [[اهل کتاب]]، اتحاد [[برادران یوسف]]، اتحاد [[پیروان ادیان]]، اتحاد [[جن]] و [[انس]]، اتحاد [[جوامع]] ابتدایی، اتحاد در [[جهاد]]، اتحاد [[فرزندان]] [[ابراهیم]]، اتحاد [[کافران]]، اتحاد [[مجاهدان]]، [[اتحاد مسلمانان]]، اتحاد [[مخالفان]] [[نوح]]، اتحاد [[منافقان]]، اتحاد [[یهود]]، اهمیت اتحاد، [[دعوت]] به اتحاد، عوامل اتحاد، محورهای اتحاد، منشأ اتحاد و موانع اتحاد بشود. و برای هر یک از این موضوعات [[آیه]] یا آیاتی را به عنوان [[شاهد]] میتوان نشان داد که به دهها آیه میرسد<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اتحاد - کوشا (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | اتحاد یکی از اصطلاحات کلیدی میدان معناشناختی واژگانی مانند: اتّفاق، [[وحدت]]، اعتصام، کافّه، [[حزب]]، امّه واحده و ضدِّ آن: تفرقه، [[تنازع]] با تعبیر {{متن قرآن|لَا تَفَرَّقُوا}} و {{متن قرآن|لَا تَنَازَعُوا}} است. این حوزه معناشناختی، طیف مفهومی گستردهای را به وجود میآورد که میتواند شامل: [[اتحاد]] [[انبیاء]]، اتحاد [[اهل کتاب]]، اتحاد [[برادران یوسف]]، اتحاد [[پیروان ادیان]]، اتحاد [[جن]] و [[انس]]، اتحاد [[جوامع]] ابتدایی، اتحاد در [[جهاد]]، اتحاد [[فرزندان]] [[ابراهیم]]، اتحاد [[کافران]]، اتحاد [[مجاهدان]]، [[اتحاد مسلمانان]]، اتحاد [[مخالفان]] [[نوح]]، اتحاد [[منافقان]]، اتحاد [[یهود]]، اهمیت اتحاد، [[دعوت]] به اتحاد، عوامل اتحاد، محورهای اتحاد، منشأ اتحاد و موانع اتحاد بشود. و برای هر یک از این موضوعات [[آیه]] یا آیاتی را به عنوان [[شاهد]] میتوان نشان داد که به دهها آیه میرسد<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اتحاد - کوشا (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
فقدان [[شریعت آسمانی]] و [[بسنده کردن]] به رهنمودهای [[عقل]] و [[درک]] [[فطری]] [[بشر]] که در ارائه برنامه [[زندگی]] [[ناتوان]] است، در این دوره [[زمان]] نیز (بهدلیل آنکه لازمهاش عدم [[بعثت انبیا]] در قرون اولیّه بشر و ناسازگار با آیه {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> است) منطقی به نظر نمیرسد؛ بنابراین، با توجّه به اینکه طبق [[آموزههای دینی]]، [[آدم]] {{ع}} در جایگاه [[پیامبر خدا]] حامل پارهای از [[تعالیم وحیانی]]، دیدگاه نخست که [[یگانگی]] بر [[پیروی]] از [[دین الهی]] است، تقویت میشود، با این تفاوت که این [[تعالیم]]، بس ساده و با فطرتهای ساده [[مردم]] آن عصر منطبق بوده که بعدها بر اثر [[اختلافات]] پدید آمده و پیچیدگی [[زندگی اجتماعی]]، [[پیامبران]] با آوردن [[شرایع]] و تعالیم کاملتر به رفع آنها پرداختند: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. | فقدان [[شریعت آسمانی]] و [[بسنده کردن]] به رهنمودهای [[عقل]] و [[درک]] [[فطری]] [[بشر]] که در ارائه برنامه [[زندگی]] [[ناتوان]] است، در این دوره [[زمان]] نیز (بهدلیل آنکه لازمهاش عدم [[بعثت انبیا]] در قرون اولیّه بشر و ناسازگار با آیه {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> است) منطقی به نظر نمیرسد؛ بنابراین، با توجّه به اینکه طبق [[آموزههای دینی]]، [[آدم]] {{ع}} در جایگاه [[پیامبر خدا]] حامل پارهای از [[تعالیم وحیانی]]، دیدگاه نخست که [[یگانگی]] بر [[پیروی]] از [[دین الهی]] است، تقویت میشود، با این تفاوت که این [[تعالیم]]، بس ساده و با فطرتهای ساده [[مردم]] آن عصر منطبق بوده که بعدها بر اثر [[اختلافات]] پدید آمده و پیچیدگی [[زندگی اجتماعی]]، [[پیامبران]] با آوردن [[شرایع]] و تعالیم کاملتر به رفع آنها پرداختند: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. | ||
درباره [[زمان]] این یگانگی نیز [[اختلاف]] است. [[عالم ذر]]<ref> جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۶.</ref>، دوران [[آدم]]{{ع}}<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref> ۱۰ قرن فاصله زمانی میان آدم و [[نوح]]{{ع}}<ref>جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۵۶۵.</ref> دوران آدم تا [[ادریس]]<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref>، دوران آدم{{ع}} تا [[رسالت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref>، دوران [[ابراهیم]]<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref> و دوران [[بنیاسرائیل]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۵.</ref> دیدگاههایی است که در تبیین آن ارائه شده است. [[طبری]] [[معتقد]] است: زمان این [[اتّحاد]] و اختلاف مشخّص نیست<ref> جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۸.</ref>. در میان این دیدگاهها، دیدگاه سوم یعنی دوران میان آدم تا نوح{{ع}} منطقیتر به نظر میرسد؛ چه اینکه [[انسانها]] از زمان آدم تا آمدن نوح بر دین الهی پایبند بودند و از این دوران به بعد در اثر پیچیده شدن [[نظام اجتماعی]] و [[رهیافت]] نحلههای [[فکری]]، [[اختلاف]] [[عقیدتی]] و [[اجتماعی]] میان مردم رخ مینماید<ref>نمونه، ج۲، ص۹۵.</ref>. بدبختانه [[تاریخ]] مکتوب بشری بهسبب [[محدودیّت]] آن به سه هزاره پیش از میلاد [[مسیح]]، از ارائه تصویری روشن از این یگانگی و [[یکپارچگی]] [[بشر]] در طول ۱۰ قرن [[ناتوان]] است؛ گرچه پارهای از اکتشافات، [[ساده]] بودن [[زندگی]] نخستین انسانها را که از فطرتهای اوّلیّه آنها برخاسته است [[تأیید]] میکند. پس از این دوره، بشر هماره با اختلافات عقیدتی و اجتماعی [[دست]] به گریبان بوده و [[آتش]] [[جنگ]] و [[خونریزی]] میان ایشان [[حاکم]] بوده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | درباره [[زمان]] این یگانگی نیز [[اختلاف]] است. [[عالم ذر]]<ref> جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۶.</ref>، دوران [[آدم]]{{ع}}<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref> ۱۰ قرن فاصله زمانی میان آدم و [[نوح]]{{ع}}<ref>جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۵۶۵.</ref> دوران آدم تا [[ادریس]]<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref>، دوران آدم{{ع}} تا [[رسالت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref>، دوران [[ابراهیم]]<ref> تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۲.</ref> و دوران [[بنیاسرائیل]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۵.</ref> دیدگاههایی است که در تبیین آن ارائه شده است. [[طبری]] [[معتقد]] است: زمان این [[اتّحاد]] و اختلاف مشخّص نیست<ref> جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۸.</ref>. در میان این دیدگاهها، دیدگاه سوم یعنی دوران میان آدم تا نوح{{ع}} منطقیتر به نظر میرسد؛ چه اینکه [[انسانها]] از زمان آدم تا آمدن نوح بر دین الهی پایبند بودند و از این دوران به بعد در اثر پیچیده شدن [[نظام اجتماعی]] و [[رهیافت]] نحلههای [[فکری]]، [[اختلاف]] [[عقیدتی]] و [[اجتماعی]] میان مردم رخ مینماید<ref>نمونه، ج۲، ص۹۵.</ref>. بدبختانه [[تاریخ]] مکتوب بشری بهسبب [[محدودیّت]] آن به سه هزاره پیش از میلاد [[مسیح]]، از ارائه تصویری روشن از این یگانگی و [[یکپارچگی]] [[بشر]] در طول ۱۰ قرن [[ناتوان]] است؛ گرچه پارهای از اکتشافات، [[ساده]] بودن [[زندگی]] نخستین انسانها را که از فطرتهای اوّلیّه آنها برخاسته است [[تأیید]] میکند. پس از این دوره، بشر هماره با اختلافات عقیدتی و اجتماعی [[دست]] به گریبان بوده و [[آتش]] [[جنگ]] و [[خونریزی]] میان ایشان [[حاکم]] بوده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
==نقش [[پیامبران]] در ایجاد [[اتحاد]]== | ==نقش [[پیامبران]] در ایجاد [[اتحاد]]== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
بر این اساس است که [[موسی]]{{ع}} در برابر ترفند [[فرعون]] که [[بنیاسرائیل]] را به دستههای گوناگون تقسیم و بدین ترتیب، زمینه [[استضعاف]] آنان را فراهم میکرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، به مقابله برخاست و تمام آنان را به [[سلامت]] از [[ستم]] [[فرعونیان]] رهانید و آنگاه که از اختلاف بنیاسرائیل با روی آوری به گوسالهپرستی [[آگاه]] شد، با شدّت با آن برخورد کرد و با [[سوزاندن]] و به دریا افکندن آن ریشه [[فتنه]] و اختلاف را خشکانید: {{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}}<ref>«(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref> و برای [[حفظ]] اتّحاد و [[یگانگی]]، [[بنیاسرائیل]] را به ۱۲ تیره تقسیم و برای هر تیره، [[نقیب]] و [[پیشوایی]] قرار داد: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا}}<ref>«و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.</ref> و با تقسیمِ برابر چشمههای ۱۲ گانه میان ایشان، [[عدالت]] را برقرار ساخت: {{متن قرآن|فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ}}<ref>« دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.</ref> و با رویکرد اختلاف با ماجرای کشته شدن بیگناهی از یکی از تیرههای [[بنیاسرائیل]]، به [[مدد الهی]] با [[ذبح]] گاو، پرونده [[اختلاف]] و [[خونریزی]] را بست: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد» سوره بقره، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>. | بر این اساس است که [[موسی]]{{ع}} در برابر ترفند [[فرعون]] که [[بنیاسرائیل]] را به دستههای گوناگون تقسیم و بدین ترتیب، زمینه [[استضعاف]] آنان را فراهم میکرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، به مقابله برخاست و تمام آنان را به [[سلامت]] از [[ستم]] [[فرعونیان]] رهانید و آنگاه که از اختلاف بنیاسرائیل با روی آوری به گوسالهپرستی [[آگاه]] شد، با شدّت با آن برخورد کرد و با [[سوزاندن]] و به دریا افکندن آن ریشه [[فتنه]] و اختلاف را خشکانید: {{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}}<ref>«(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref> و برای [[حفظ]] اتّحاد و [[یگانگی]]، [[بنیاسرائیل]] را به ۱۲ تیره تقسیم و برای هر تیره، [[نقیب]] و [[پیشوایی]] قرار داد: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا}}<ref>«و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.</ref> و با تقسیمِ برابر چشمههای ۱۲ گانه میان ایشان، [[عدالت]] را برقرار ساخت: {{متن قرآن|فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ}}<ref>« دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.</ref> و با رویکرد اختلاف با ماجرای کشته شدن بیگناهی از یکی از تیرههای [[بنیاسرائیل]]، به [[مدد الهی]] با [[ذبح]] گاو، پرونده [[اختلاف]] و [[خونریزی]] را بست: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد» سوره بقره، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>. | ||
[[قرآن]] یکی از [[وظایف]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[حلّ اختلاف]] دیدگاهها و برداشتهای متنوّع [[مردم]] دانسته است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>؛ چنانکه حضرت میان ۲ [[قبیله اوس]] و [[خزرج]] که سالیانی متمادی [[جنگ]] و خونریزی داشتند، [[الفت]] و [[یگانگی]] بر قرار کرد: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا }}<ref>«و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید » سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۸۰۵.</ref> و در نخستین [[برنامه اجتماعی]] خود، پس از ورود به [[مدینه]]، میان [[انصار]] و [[مهاجران]] [[عقد اخوّت]] بست<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۴۶؛ ینابیع الموده، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و با سرانگشت [[تدبیر]] خود، اختلافهایی را که بر اثر تقسیم [[بیتالمال]]: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>.<ref>التبیان، ج۵، ص۷۳.</ref> یا توطئههای [[منافقان]]: {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>.<ref>الصافی، ج۵، ص۱۷۸.</ref> یا کینههای دیرینه و [[جاهلی]] میان تیرههای گوناگون ایجاد میشد حل کرده، دوباره [[دوستی]] و [[برادری]] را میان ایشان بر قرار میساخت؛ چنانکه در ماجرای [[افک]] (= تهمتی ناروا به [[عایشه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}) بزرگان دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] با [[تجدید]] کینههای این دو قبیله در [[دوران جاهلیّت]]، به [[ناسزاگویی]] برضدّ یکدیگر پرداختند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند» سوره نور، آیه ۱۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹.</ref> افزون بر تدبیر، [[اخلاق پیامبر]]{{صل}} نیز نقش مؤثّری در ایجاد الفت و یگانگی [[مسلمانان]] بر محور حضرت و [[پرهیز]] از اختلاف داشت: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ }}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> [[پیامبراکرم]]{{صل}} از اختلاف [[امّت اسلامی]] پس از خود سخت نگران بود؛ بدین سبب در واپسین [[حجّ]] خود در [[غدیر خم]]، [[پیروی]] از [[قرآن و عترت]] را راهکارهای [[رهایی]] از [[تفرقه]] معرّفی کرد<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۱۰۰؛ خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص۲۰۷.</ref> و در واپسین روزهای [[حیات]] خود، همچنان [[نگرانی]] خود را ابراز کرده، درصدد مقابله با آن برآمد<ref> المسترشد، ص۶۸۱؛ اوائل المقالات، ص۴۰۶.</ref>. با این حال، خود از پراکنده شدن [[امّت اسلامی]] به ۷۲ یا ۷۳ فرقه خبر داد<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۴؛ کشف الاسرار، ج۲، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]] یکی از [[وظایف]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[حلّ اختلاف]] دیدگاهها و برداشتهای متنوّع [[مردم]] دانسته است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>؛ چنانکه حضرت میان ۲ [[قبیله اوس]] و [[خزرج]] که سالیانی متمادی [[جنگ]] و خونریزی داشتند، [[الفت]] و [[یگانگی]] بر قرار کرد: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا }}<ref>«و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید » سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۸۰۵.</ref> و در نخستین [[برنامه اجتماعی]] خود، پس از ورود به [[مدینه]]، میان [[انصار]] و [[مهاجران]] [[عقد اخوّت]] بست<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۴۶؛ ینابیع الموده، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و با سرانگشت [[تدبیر]] خود، اختلافهایی را که بر اثر تقسیم [[بیتالمال]]: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>.<ref>التبیان، ج۵، ص۷۳.</ref> یا توطئههای [[منافقان]]: {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>.<ref>الصافی، ج۵، ص۱۷۸.</ref> یا کینههای دیرینه و [[جاهلی]] میان تیرههای گوناگون ایجاد میشد حل کرده، دوباره [[دوستی]] و [[برادری]] را میان ایشان بر قرار میساخت؛ چنانکه در ماجرای [[افک]] (= تهمتی ناروا به [[عایشه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}) بزرگان دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] با [[تجدید]] کینههای این دو قبیله در [[دوران جاهلیّت]]، به [[ناسزاگویی]] برضدّ یکدیگر پرداختند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند» سوره نور، آیه ۱۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹.</ref> افزون بر تدبیر، [[اخلاق پیامبر]]{{صل}} نیز نقش مؤثّری در ایجاد الفت و یگانگی [[مسلمانان]] بر محور حضرت و [[پرهیز]] از اختلاف داشت: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ }}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> [[پیامبراکرم]]{{صل}} از اختلاف [[امّت اسلامی]] پس از خود سخت نگران بود؛ بدین سبب در واپسین [[حجّ]] خود در [[غدیر خم]]، [[پیروی]] از [[قرآن و عترت]] را راهکارهای [[رهایی]] از [[تفرقه]] معرّفی کرد<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۱۰۰؛ خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص۲۰۷.</ref> و در واپسین روزهای [[حیات]] خود، همچنان [[نگرانی]] خود را ابراز کرده، درصدد مقابله با آن برآمد<ref> المسترشد، ص۶۸۱؛ اوائل المقالات، ص۴۰۶.</ref>. با این حال، خود از پراکنده شدن [[امّت اسلامی]] به ۷۲ یا ۷۳ فرقه خبر داد<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۴؛ کشف الاسرار، ج۲، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===[[سیره پیامبر خاتم]] {{صل}} در ایجاد [[وحدت]]=== | ===[[سیره پیامبر خاتم]] {{صل}} در ایجاد [[وحدت]]=== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
[[قرآن]] از [[اتّحاد]] بهصورت [[نعمت]] بزرگ یاد کردنی سخن بهمیان آورده و از [[مؤمنان]] خواسته است تا تلخی و خطر آفرینی دوران تفرقه را از یاد نبرند و به یاد داشته باشند که چگونه [[خداوند]] میان آنان [[انس]] و [[الفت]] برقرار ساخت: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. در این [[آیه]]، دو بار از نعمت اتّحاد یاد شده است که جایگاه و اهمّیت آن را نشان میدهد. [[اتحاد]] و [[همبستگی]] همه [[انسانها]] چنان مطلوب و در برابر، [[اختلاف]] چنان [[نکوهیده]] است که قرآن در ۵ آیه اعلام داشته: اگر [[مصلحت]] ایجاب میکرد، خداوند با [[اراده تکوینی]] خود همه [[مردم]] را یکپارچه و یک [[امّت]] قرار میداد: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>،{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند» سوره هود، آیه ۱۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میکرد امّا هر که را بخواهد بیراه وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و بیگمان از آنچه انجام میدادهاید از شما خواهند پرسید» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست» سوره شوری، آیه ۸.</ref>. | [[قرآن]] از [[اتّحاد]] بهصورت [[نعمت]] بزرگ یاد کردنی سخن بهمیان آورده و از [[مؤمنان]] خواسته است تا تلخی و خطر آفرینی دوران تفرقه را از یاد نبرند و به یاد داشته باشند که چگونه [[خداوند]] میان آنان [[انس]] و [[الفت]] برقرار ساخت: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. در این [[آیه]]، دو بار از نعمت اتّحاد یاد شده است که جایگاه و اهمّیت آن را نشان میدهد. [[اتحاد]] و [[همبستگی]] همه [[انسانها]] چنان مطلوب و در برابر، [[اختلاف]] چنان [[نکوهیده]] است که قرآن در ۵ آیه اعلام داشته: اگر [[مصلحت]] ایجاب میکرد، خداوند با [[اراده تکوینی]] خود همه [[مردم]] را یکپارچه و یک [[امّت]] قرار میداد: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>،{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند» سوره هود، آیه ۱۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میکرد امّا هر که را بخواهد بیراه وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و بیگمان از آنچه انجام میدادهاید از شما خواهند پرسید» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست» سوره شوری، آیه ۸.</ref>. | ||
از آیه {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى}}<ref>« اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد » سوره انعام، آیه ۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> برمیآید که مقصود از {{متن قرآن|أُمَّةً وَاحِدَةً}}، همان [[یکپارچگی]] در [[پذیرش دین]] [[الهی]] است. آیه {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً}}<ref>«اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید » سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> بیان میدارد: مصلحتی که مانع تحقّق این اراده تکوینی الهی شده، [[ابتلا]] و [[آزمایش]] مردم با برخورداری از اصل [[اختیار]] است. [[حضرت امیر]]{{ع}} در گفتاری بلند، سرگذشت امّتهای پیشین را گوشزد میکند که هنگام [[اتّحاد]] و [[یکپارچگی]]، چگونه دارای [[عزّت]] و [[شوکت]] بودند و بر جهانیان [[فرمانروایی]] داشتند؛ امّا آنگاه که از هم پراکنده شدند، [[خواری]] و [[ذلّت]] به آنان روی آورد و از هر سوی تاراج شدند<ref>نهجالبلاغه، خ ۱۹۲؛ عوامل سقوط حکومتها، ص۱۴۲ـ۱۴۳.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | از آیه {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى}}<ref>« اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد » سوره انعام، آیه ۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> برمیآید که مقصود از {{متن قرآن|أُمَّةً وَاحِدَةً}}، همان [[یکپارچگی]] در [[پذیرش دین]] [[الهی]] است. آیه {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً}}<ref>«اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید » سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> بیان میدارد: مصلحتی که مانع تحقّق این اراده تکوینی الهی شده، [[ابتلا]] و [[آزمایش]] مردم با برخورداری از اصل [[اختیار]] است. [[حضرت امیر]]{{ع}} در گفتاری بلند، سرگذشت امّتهای پیشین را گوشزد میکند که هنگام [[اتّحاد]] و [[یکپارچگی]]، چگونه دارای [[عزّت]] و [[شوکت]] بودند و بر جهانیان [[فرمانروایی]] داشتند؛ امّا آنگاه که از هم پراکنده شدند، [[خواری]] و [[ذلّت]] به آنان روی آورد و از هر سوی تاراج شدند<ref>نهجالبلاغه، خ ۱۹۲؛ عوامل سقوط حکومتها، ص۱۴۲ـ۱۴۳.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
==گستره [[اتحاد]]== | == گستره [[اتحاد]] == | ||
با توجّه به گستره مورد نظر [[قرآن]] درباره [[یگانگی]] [[انسانها]] و نیز چگونگی آن، برای اتّحاد انواعی را میتوان برشمرد: | با توجّه به گستره مورد نظر [[قرآن]] درباره [[یگانگی]] [[انسانها]] و نیز چگونگی آن، برای اتّحاد انواعی را میتوان برشمرد: | ||
===اتحاد [[جامعه جهانی]]=== | ===اتحاد [[جامعه جهانی]]=== | ||
یگانگی انسانها در تمام [[گیتی]] در برخورداری از [[حقوق انسان]] با صرف نظر از زبان، رنگ، ملّیّت و [[دین]] آنان مورد [[حمایت]] و [[تشویق]] [[اسلام]] است<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۱۱.</ref>؛ زیرا اتّحاد در این مرتبه که ضعیفترین انواع یگانگی است، خود آثار مثبتی در [[روابط]] میان انسانها و [[احترام]] متقابل بر جای میگذارد و میتواند مانع [[برتریجویی]] برخی بر برخی دیگر و [[نژادپرستی]] باشد<ref> المیزان، ج۱۸، ص۳۲۶.</ref>. محور این نوع اتّحاد، انسانیّت انسانهاست، بر این اساس، قرآن انسانها را [[آفریده]] شده از یک گوهر: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ}}<ref>«همان که شما را از تنی یگانه آفرید» سوره نساء، آیه ۱.</ref> و از یک [[پدر]] و [[مادر]] میداند: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}}<ref>«ما شما را از مردی و زنی آفریدیم » سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و رنگ و زبان آنها را نه مایه امتیاز و [[برتری]] جویی، بلکه از نشانههای [[قدرت الهی]] میشمرد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref> و چندگونگی قبیلهای و طایفهای را راهی برای [[شناسایی]] بهتر یکدیگر میشناسد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}}<ref>«شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و فقط [[تقوای الهی]] را مایه گرامی بودن آنان میداند: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. [[حضرت امیر]]{{ع}} با استناد به همین آموزه [[قرآنی]] در [[عهدنامه]] [[مالکاشتر]]، [[مردم]] را به دو دسته همسان در [[آفرینش]] و [[برادر دینی]] تقسیم میکند: {{متن حدیث|إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ}}<ref>نهجالبلاغه، نامه ۵۳.</ref> و رعایت [[حقوق]] همه آنان را بر [[حاکم]] فرضمیداند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | یگانگی انسانها در تمام [[گیتی]] در برخورداری از [[حقوق انسان]] با صرف نظر از زبان، رنگ، ملّیّت و [[دین]] آنان مورد [[حمایت]] و [[تشویق]] [[اسلام]] است<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۱۱.</ref>؛ زیرا اتّحاد در این مرتبه که ضعیفترین انواع یگانگی است، خود آثار مثبتی در [[روابط]] میان انسانها و [[احترام]] متقابل بر جای میگذارد و میتواند مانع [[برتریجویی]] برخی بر برخی دیگر و [[نژادپرستی]] باشد<ref> المیزان، ج۱۸، ص۳۲۶.</ref>. محور این نوع اتّحاد، انسانیّت انسانهاست، بر این اساس، قرآن انسانها را [[آفریده]] شده از یک گوهر: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ}}<ref>«همان که شما را از تنی یگانه آفرید» سوره نساء، آیه ۱.</ref> و از یک [[پدر]] و [[مادر]] میداند: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}}<ref>«ما شما را از مردی و زنی آفریدیم » سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و رنگ و زبان آنها را نه مایه امتیاز و [[برتری]] جویی، بلکه از نشانههای [[قدرت الهی]] میشمرد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref> و چندگونگی قبیلهای و طایفهای را راهی برای [[شناسایی]] بهتر یکدیگر میشناسد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}}<ref>«شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و فقط [[تقوای الهی]] را مایه گرامی بودن آنان میداند: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. [[حضرت امیر]]{{ع}} با استناد به همین آموزه [[قرآنی]] در [[عهدنامه]] [[مالکاشتر]]، [[مردم]] را به دو دسته همسان در [[آفرینش]] و [[برادر دینی]] تقسیم میکند: {{متن حدیث|إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ}}<ref>نهجالبلاغه، نامه ۵۳.</ref> و رعایت [[حقوق]] همه آنان را بر [[حاکم]] فرضمیداند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===اتحاد [[ادیان آسمانی]]=== | ===اتحاد [[ادیان آسمانی]]=== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
این [[آیات]]، به کسانی پاسخ میدهد که میپندارند صِرف برخورداری از عنوان [[یهودیّت]] یا [[مسیحیّت]] یا [[مسلمانی]] برای [[رهایی]] کافی است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> و [[گمان]] میبرند که [[خداوند]] به نامها [[پاداش]] میدهد، نه به برخورداری از [[ایمان]] و عمل صالح<ref> المیزان، ج۱، ص۱۹۳؛ حقوق اقلیتها، ص۱۳۱ـ۲۹۸.</ref>. [[اسلام]]، [[پیروان ادیان آسمانی]] را در [[پذیرش اسلام]]: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> یا پرداخت [[جزیه]] مختار میداند: {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> و درصورت پرداخت جزیه، [[حفظ حرمت]]، [[حقوق]] و [[امنیّت]] آنان را در جایگاه اقلّیّتهای [[دینی]] بر [[حکومت اسلامی]] لازم میشمرد و آنان را در عمل به [[شریعت]] خود [[آزاد]] و [[حفظ]] کلیساها، کنیسهها و صومعههای آنان را برای خداوند، امری مطلوب میداند: {{متن قرآن|ُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج۱، ص۱۶۵.</ref> | این [[آیات]]، به کسانی پاسخ میدهد که میپندارند صِرف برخورداری از عنوان [[یهودیّت]] یا [[مسیحیّت]] یا [[مسلمانی]] برای [[رهایی]] کافی است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> و [[گمان]] میبرند که [[خداوند]] به نامها [[پاداش]] میدهد، نه به برخورداری از [[ایمان]] و عمل صالح<ref> المیزان، ج۱، ص۱۹۳؛ حقوق اقلیتها، ص۱۳۱ـ۲۹۸.</ref>. [[اسلام]]، [[پیروان ادیان آسمانی]] را در [[پذیرش اسلام]]: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> یا پرداخت [[جزیه]] مختار میداند: {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> و درصورت پرداخت جزیه، [[حفظ حرمت]]، [[حقوق]] و [[امنیّت]] آنان را در جایگاه اقلّیّتهای [[دینی]] بر [[حکومت اسلامی]] لازم میشمرد و آنان را در عمل به [[شریعت]] خود [[آزاد]] و [[حفظ]] کلیساها، کنیسهها و صومعههای آنان را برای خداوند، امری مطلوب میداند: {{متن قرآن|ُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج۱، ص۱۶۵.</ref> | ||
[[قرآن]] در کنار این برنامههای [[تشریعی]]، [[پیروان]] [[اهلکتاب]] را بر گرد آمدن بر نقاط مشترک با [[مسلمانان]] فرامیخواند: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref> و بدین ترتیب، بنیاد جامعهای آرام و [[امن]] همراه با [[احترام]] متقابل را پی میریزد، گویا [[ستایش]] برخی از اهلکتاب: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند ؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.</ref> و نیز معرّفی قرآن بهصورت [[تصدیقکننده]] [[کتابهای آسمانی]] پیشین: {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ}}<ref>سوره بقره، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ}}<ref>سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> و [[پاک]] شمردن طعام اهلکتاب بنا به نظر برخی از [[فقیهان]]: {{متن قرآن|وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ}}<ref>« غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است » سوره مائده، آیه ۵.</ref>.<ref> المیزان، ج۱، ص۲۴۲.</ref> و مجاز شمردن [[معامله]] و داد و ستدهای [[اجتماعی]] با آنان: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند » سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> و [[نهی]] از [[مجادله]] [[نادرست]] یا [[اهانت]] به [[مقدّسات]] آنان: {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید » سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>، از گامهای اساسی قرآن برای برقراری [[اتّحاد]] میان [[ادیان]] بهشمار میرود<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]] در کنار این برنامههای [[تشریعی]]، [[پیروان]] [[اهلکتاب]] را بر گرد آمدن بر نقاط مشترک با [[مسلمانان]] فرامیخواند: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref> و بدین ترتیب، بنیاد جامعهای آرام و [[امن]] همراه با [[احترام]] متقابل را پی میریزد، گویا [[ستایش]] برخی از اهلکتاب: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند ؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.</ref> و نیز معرّفی قرآن بهصورت [[تصدیقکننده]] [[کتابهای آسمانی]] پیشین: {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ}}<ref>سوره بقره، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ}}<ref>سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> و [[پاک]] شمردن طعام اهلکتاب بنا به نظر برخی از [[فقیهان]]: {{متن قرآن|وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ}}<ref>« غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است » سوره مائده، آیه ۵.</ref>.<ref> المیزان، ج۱، ص۲۴۲.</ref> و مجاز شمردن [[معامله]] و داد و ستدهای [[اجتماعی]] با آنان: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند » سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> و [[نهی]] از [[مجادله]] [[نادرست]] یا [[اهانت]] به [[مقدّسات]] آنان: {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید » سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>، از گامهای اساسی قرآن برای برقراری [[اتّحاد]] میان [[ادیان]] بهشمار میرود<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===[[اتحاد]] [[مؤمنان]]=== | ===[[اتحاد]] [[مؤمنان]]=== | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
همچنین در پیوند اخوّت، تفاوتهای ظاهری را نادیده گرفته، حتّی [[کودکان]] بیسرپرست را [[برادر]] مردان بزرگ قرار میدهد: {{متن قرآن|وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ}}<ref>«چون با آنان به سر برید (بدانید که) برادران شمایند » سوره بقره، آیه ۲۲۰.</ref>؛ حتّی کسانی را که سابقه [[شرک]] و [[جنگ]] داشته باشند، به مجرّد آنکه [[توبه]] کنند و [[اهل نماز]] و [[زکات]] شوند، برادران مؤمنان میسازد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که میدانند روشن میداریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>؛ همچنین مردان و [[زنان]] مؤمن، در برابر یکدیگر، [[ولیّ]] و [[یار]] معرّفی شدهاند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند » سوره توبه، آیه ۷۱.</ref> و از آنان خواسته است تا در [[کارهای نیک]] و [[پارسایی]]، یکدیگر را [[یاری]] دهند: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. | همچنین در پیوند اخوّت، تفاوتهای ظاهری را نادیده گرفته، حتّی [[کودکان]] بیسرپرست را [[برادر]] مردان بزرگ قرار میدهد: {{متن قرآن|وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ}}<ref>«چون با آنان به سر برید (بدانید که) برادران شمایند » سوره بقره، آیه ۲۲۰.</ref>؛ حتّی کسانی را که سابقه [[شرک]] و [[جنگ]] داشته باشند، به مجرّد آنکه [[توبه]] کنند و [[اهل نماز]] و [[زکات]] شوند، برادران مؤمنان میسازد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که میدانند روشن میداریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>؛ همچنین مردان و [[زنان]] مؤمن، در برابر یکدیگر، [[ولیّ]] و [[یار]] معرّفی شدهاند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند » سوره توبه، آیه ۷۱.</ref> و از آنان خواسته است تا در [[کارهای نیک]] و [[پارسایی]]، یکدیگر را [[یاری]] دهند: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. | ||
قرآن، به استناد همین یگانگی نهتنها بر یک [[نسل]]، بلکه بر همه نسلهای مؤمن و [[مسلمان]] در نسلها و عصرهای مختلف و با نژادهای گوناگون [[امت واحده]] اطلاق کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>.<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۴۶.</ref> قرآن پیوند مؤمنان را پیوند دلهای آنان دانسته که از [[استحکام]] و [[استواری]] آن حکایت دارد: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ}}<ref>«و دلهای آنان را با هم پیوستگی داد» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref> و این پیوند را [[موهبت]]، بلکه [[معجزه الهی]] با تصرّف در [[دلها]] دانسته<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۸۷.</ref>، میفرماید: اگر [[پیامبر]]{{صل}} از همه [[ثروت]] [[زمین]] بهره میجست، به ایجاد چنین پیوندی توانا نمیبود: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دلهای آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است میبخشیدی میان دلهای آنها پیوستگی نمیدادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بیگمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref>؛ چنانکه از [[دشمنی]] دیرینه و خانمان برانداز [[اوس و خزرج]] یاد میکند که چگونه به [[برکت]] [[ایمان]] و با [[لطف]] و [[موهبت الهی]] با همدیگر [[برادر]] شدهاند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | قرآن، به استناد همین یگانگی نهتنها بر یک [[نسل]]، بلکه بر همه نسلهای مؤمن و [[مسلمان]] در نسلها و عصرهای مختلف و با نژادهای گوناگون [[امت واحده]] اطلاق کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>.<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۴۶.</ref> قرآن پیوند مؤمنان را پیوند دلهای آنان دانسته که از [[استحکام]] و [[استواری]] آن حکایت دارد: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ}}<ref>«و دلهای آنان را با هم پیوستگی داد» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref> و این پیوند را [[موهبت]]، بلکه [[معجزه الهی]] با تصرّف در [[دلها]] دانسته<ref>الوحدة الاسلامیه، ص۸۷.</ref>، میفرماید: اگر [[پیامبر]]{{صل}} از همه [[ثروت]] [[زمین]] بهره میجست، به ایجاد چنین پیوندی توانا نمیبود: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دلهای آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است میبخشیدی میان دلهای آنها پیوستگی نمیدادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بیگمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref>؛ چنانکه از [[دشمنی]] دیرینه و خانمان برانداز [[اوس و خزرج]] یاد میکند که چگونه به [[برکت]] [[ایمان]] و با [[لطف]] و [[موهبت الهی]] با همدیگر [[برادر]] شدهاند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===[[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]]=== | ===[[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]]=== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
از آنجا که هر [[اجتماعی]] از مجموعه نهاد خانواده تشکیل شده است و [[استحکام]] یا [[ضعف]] ساختار اجتماعی به بنیاد [[خانواده]] بستگی دارد، قرآن بر [[حفظ]] پیوند الهی میان [[همسران]] تأکید کرده و ایجاد [[تفرقه]] میان اعضای خانواده را از دسیسههای [[شیطانی]] شمرده: {{متن قرآن|فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}<ref>« (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref> و در مواقعی که کانون خانواده با خطر از هم پاشیدگی روبهرو میشود، بر [[راه]] کارهایی ازجمله عنصر [[موعظه]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ}}<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> و آنگاه که [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان آنان [[راه]] یابد، در صورت خواست [[همسران]] یا داوران برای [[حفظ]] پیوند، [[حمایت]] [[الهی]] را به آنان نوید داده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>. | از آنجا که هر [[اجتماعی]] از مجموعه نهاد خانواده تشکیل شده است و [[استحکام]] یا [[ضعف]] ساختار اجتماعی به بنیاد [[خانواده]] بستگی دارد، قرآن بر [[حفظ]] پیوند الهی میان [[همسران]] تأکید کرده و ایجاد [[تفرقه]] میان اعضای خانواده را از دسیسههای [[شیطانی]] شمرده: {{متن قرآن|فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}<ref>« (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref> و در مواقعی که کانون خانواده با خطر از هم پاشیدگی روبهرو میشود، بر [[راه]] کارهایی ازجمله عنصر [[موعظه]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ}}<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> و آنگاه که [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان آنان [[راه]] یابد، در صورت خواست [[همسران]] یا داوران برای [[حفظ]] پیوند، [[حمایت]] [[الهی]] را به آنان نوید داده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>. | ||
[[قرآن]]، بهره گرفتن با [[داوری]] از [[خانواده]] مرد و داوری از خانواده، [[زن]] را برای [[رفع اختلاف]]، چارهجویی کرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>؛ چنانکه با تأکید فراوان بر [[احسان]] و [[نیکی به والدین]]: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> و سفارش برای پیوند با [[خویشاوندان]]: {{متن قرآن|ً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ}}<ref>سوره نساء، آیه ۱.</ref> و ممنوعیّت [[گسستن]] پیوند خویشاوندی: {{متن قرآن|ِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ}}<ref>«چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند » سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، بر [[یگانگی]] و [[استحکام]] هرچه بیشتر [[نهاد خانواده]] بزرگتر که از چند نهاد خانواده تشکیل شده، پای فشرده است<ref> الوحدة الاسلامیه، ص۲۴.</ref>. مقدّم داشتن خویشاوندان و [[نزدیکان]] در [[انفاق]] [[مالی]]، اعمّ از [[مستحب]] و [[واجب]]، در این جهت قابل ارزیابی است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان باشد » سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]]، بهره گرفتن با [[داوری]] از [[خانواده]] مرد و داوری از خانواده، [[زن]] را برای [[رفع اختلاف]]، چارهجویی کرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>؛ چنانکه با تأکید فراوان بر [[احسان]] و [[نیکی به والدین]]: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> و سفارش برای پیوند با [[خویشاوندان]]: {{متن قرآن|ً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ}}<ref>سوره نساء، آیه ۱.</ref> و ممنوعیّت [[گسستن]] پیوند خویشاوندی: {{متن قرآن|ِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ}}<ref>«چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند » سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، بر [[یگانگی]] و [[استحکام]] هرچه بیشتر [[نهاد خانواده]] بزرگتر که از چند نهاد خانواده تشکیل شده، پای فشرده است<ref> الوحدة الاسلامیه، ص۲۴.</ref>. مقدّم داشتن خویشاوندان و [[نزدیکان]] در [[انفاق]] [[مالی]]، اعمّ از [[مستحب]] و [[واجب]]، در این جهت قابل ارزیابی است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان باشد » سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
==آثار [[اتحاد]] و یگانگی== | ==آثار [[اتحاد]] و یگانگی== | ||
===[[امنیت]] و [[آرامش]]=== | ===[[امنیت]] و [[آرامش]]=== | ||
مهمترین دستاورد [[اتّحاد]] در همه انواع آن، حفظ [[صلح]]، [[آرامش]] و [[امنیّت]] و دور ماندن از [[جنگ]] و [[خونریزی]] و جدایی است؛ زیرا اتّحاد در [[جامعه جهانی]]، حسّ [[نوعدوستی]] و همکاری متقابل را تقویت میکند و همه فتنههای [[اجتماعی]] را که از [[برتریجویی]] [[نژادی]] ناشی است، از بین میبرد؛ چنانکه اتّحاد [[پیروان ادیان آسمانی]]، از تنش میان آنان کاسته و اتّحاد میان [[مؤمنان]]، زمینه درگیری را مرتفع میسازد و یگانگی در نهاد خانواده مانع از [[طلاق]] و [[قطع پیوند خویشاوندی]] میشود. قرآن از تفرقه، به کرانه گودال [[آتش]] جنگ یادکرده که اتّحاد، خطر فرو افتادن در چنین گودالی را بر طرف میسازد: {{متن قرآن|وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا}}<ref>«در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref><ref>المیزان، ج۳، ص۳۷۱.</ref> درست به همین سبب است که [[قرآن]] چند دسته شدن [[مردم]] را همسنگ با [[جنگ]] و [[جدال]] و [[خونریزی]] میان آنان دانسته است: {{متن قرآن|أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ}}<ref>« شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>.<ref> زادالمسیر، ج۳، ص۵۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | مهمترین دستاورد [[اتّحاد]] در همه انواع آن، حفظ [[صلح]]، [[آرامش]] و [[امنیّت]] و دور ماندن از [[جنگ]] و [[خونریزی]] و جدایی است؛ زیرا اتّحاد در [[جامعه جهانی]]، حسّ [[نوعدوستی]] و همکاری متقابل را تقویت میکند و همه فتنههای [[اجتماعی]] را که از [[برتریجویی]] [[نژادی]] ناشی است، از بین میبرد؛ چنانکه اتّحاد [[پیروان ادیان آسمانی]]، از تنش میان آنان کاسته و اتّحاد میان [[مؤمنان]]، زمینه درگیری را مرتفع میسازد و یگانگی در نهاد خانواده مانع از [[طلاق]] و [[قطع پیوند خویشاوندی]] میشود. قرآن از تفرقه، به کرانه گودال [[آتش]] جنگ یادکرده که اتّحاد، خطر فرو افتادن در چنین گودالی را بر طرف میسازد: {{متن قرآن|وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا}}<ref>«در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref><ref>المیزان، ج۳، ص۳۷۱.</ref> درست به همین سبب است که [[قرآن]] چند دسته شدن [[مردم]] را همسنگ با [[جنگ]] و [[جدال]] و [[خونریزی]] میان آنان دانسته است: {{متن قرآن|أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ}}<ref>« شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>.<ref> زادالمسیر، ج۳، ص۵۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===برچیده شدن زمینه [[سلطه بیگانگان]] و [[استعمارگران]]=== | ===برچیده شدن زمینه [[سلطه بیگانگان]] و [[استعمارگران]]=== | ||
به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ}}<ref>«مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، [[فرعون]] از اهرم [[تفرقه]] [[بنیاسرائیل]] برای [[استضعاف]] و بهرهکشی از آنان استفاده کرده است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۸.</ref>. مفهوم آیه این است که در سایه [[اتّحاد]] بنیاسرائیل، [[استثمار]] آنان ممکن نبوده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ}}<ref>«مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، [[فرعون]] از اهرم [[تفرقه]] [[بنیاسرائیل]] برای [[استضعاف]] و بهرهکشی از آنان استفاده کرده است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۸.</ref>. مفهوم آیه این است که در سایه [[اتّحاد]] بنیاسرائیل، [[استثمار]] آنان ممکن نبوده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===[[حفظ]] [[استواری]] و [[استحکام]]=== | ===[[حفظ]] [[استواری]] و [[استحکام]]=== | ||
[[قرآن]]، [[منازعه]] را باعث رهیافت [[سستی]] در صف [[مسلمانان]] میداند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۵، ص۱۳۳؛ المیزان،ج ۴، ص۹۵.</ref> از مفهوم آیه برمیآید که اتّحاد، باعث استواری و استحکام صفوف مسلمانان در برابر [[دشمنان]] میشود؛ چنانکه در جای دیگر، مؤمنانی را که در کنار یکدیگر صف تشکیل داده، مانند بنیان [[مرصوص]] در [[راه خدا]] به [[نبرد]] میپردازند، ستوده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>.<ref>التبیان، ج۹، ص۵۹۲؛ نمونه، ج۲۴، ص۶۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]]، [[منازعه]] را باعث رهیافت [[سستی]] در صف [[مسلمانان]] میداند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۵، ص۱۳۳؛ المیزان،ج ۴، ص۹۵.</ref> از مفهوم آیه برمیآید که اتّحاد، باعث استواری و استحکام صفوف مسلمانان در برابر [[دشمنان]] میشود؛ چنانکه در جای دیگر، مؤمنانی را که در کنار یکدیگر صف تشکیل داده، مانند بنیان [[مرصوص]] در [[راه خدا]] به [[نبرد]] میپردازند، ستوده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>.<ref>التبیان، ج۹، ص۵۹۲؛ نمونه، ج۲۴، ص۶۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===حفظ قدرت و [[هیمنه]]=== | ===حفظ قدرت و [[هیمنه]]=== | ||
قرآن، از مسلمانان خواسته تا با تقویت [[قوای جسمانی]] و نظامی، زمینه [[رعب]] و [[وحشت]] دشمنانشان را فراهم سازند: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>؛ بدین رو، آنان را از منازعه برحذر داشته و آن را زمینهساز از دست رفتن هیمنه آنان در [[دل]] دشمنان دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>، گویا اتّحاد و [[یگانگی]] [[مؤمنان]] باعث حفظ این هیمنه خواهد بود و اگر مسلمانان بخواهند این هیمنه خود را درمیان جهانیان حفظ کنند، یگانه [[راه]] آن، پایبندی به این یگانگی است<ref>اسلام در جهان امروز، ص۷۱ـ۸۴.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | قرآن، از مسلمانان خواسته تا با تقویت [[قوای جسمانی]] و نظامی، زمینه [[رعب]] و [[وحشت]] دشمنانشان را فراهم سازند: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>؛ بدین رو، آنان را از منازعه برحذر داشته و آن را زمینهساز از دست رفتن هیمنه آنان در [[دل]] دشمنان دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>، گویا اتّحاد و [[یگانگی]] [[مؤمنان]] باعث حفظ این هیمنه خواهد بود و اگر مسلمانان بخواهند این هیمنه خود را درمیان جهانیان حفظ کنند، یگانه [[راه]] آن، پایبندی به این یگانگی است<ref>اسلام در جهان امروز، ص۷۱ـ۸۴.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
[[تاریخ]] نشان داده است که [[قدرت]] [[دفاعی]] یک [[ملت]] در برابر هر گونه تهدیدی با وحدت ملی آنها، رابطهای نزدیک و تنگاتنگ دارد. نمونه واقعی و [[تاریخی]] این [[واقعیت]]، [[جامعه اسلامی]] در [[صدر اسلام]] است که چون وحدت از آن رخت بربست، [[سایه]] شوم [[ناامنی]] بر آن گسترده شد و هیچ کس در درون آن جامعه در امنیت نبود. اما آنگاه که با دمیدن [[روح ایمان]]، وحدت به جامعه برگشت، نه تنها امنیت داخلی مسلمانان [[حفظ]] شد که امنیت مرزهای آن نیز تأمین گشت. در هر [[نظام]] و جامعهای که وحدت دینی دستخوش [[تزلزل]] شود، تمامیت و امنیت آن، مختل میگردد و ناامنی بر آن جامعه چنگ خواهد افکند. [[علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: "به فرجام کار آنها بنگرید، آنگاه که در میانشان جدایی افتاد و رشته [[الفت]] از هم گسست و دلهاشان از هم جدا گشت. دسته دسته شدند و به [[جان]] هم افتادند در این هنگام بود که [[خداوند]]، [[جامه]] [[کرامت]] را از تن آنان برکند و نعمتهایشان را گرفت و داستان آنان در میان شما ماند تا درس عبرتی برای همگان باشد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | [[تاریخ]] نشان داده است که [[قدرت]] [[دفاعی]] یک [[ملت]] در برابر هر گونه تهدیدی با وحدت ملی آنها، رابطهای نزدیک و تنگاتنگ دارد. نمونه واقعی و [[تاریخی]] این [[واقعیت]]، [[جامعه اسلامی]] در [[صدر اسلام]] است که چون وحدت از آن رخت بربست، [[سایه]] شوم [[ناامنی]] بر آن گسترده شد و هیچ کس در درون آن جامعه در امنیت نبود. اما آنگاه که با دمیدن [[روح ایمان]]، وحدت به جامعه برگشت، نه تنها امنیت داخلی مسلمانان [[حفظ]] شد که امنیت مرزهای آن نیز تأمین گشت. در هر [[نظام]] و جامعهای که وحدت دینی دستخوش [[تزلزل]] شود، تمامیت و امنیت آن، مختل میگردد و ناامنی بر آن جامعه چنگ خواهد افکند. [[علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: "به فرجام کار آنها بنگرید، آنگاه که در میانشان جدایی افتاد و رشته [[الفت]] از هم گسست و دلهاشان از هم جدا گشت. دسته دسته شدند و به [[جان]] هم افتادند در این هنگام بود که [[خداوند]]، [[جامه]] [[کرامت]] را از تن آنان برکند و نعمتهایشان را گرفت و داستان آنان در میان شما ماند تا درس عبرتی برای همگان باشد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
===پذیرش کامل [[دین]]=== | ===پذیرش کامل [[دین]]=== | ||
قرآن، از مؤمنان خواسته است که [[اسلام]] را بدون هیچ کم و کاست پذیرا باشند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. برخی از [[مفسّران]]، کافّة را صفت مؤمنان و آن را بهمعنای پذیرش جمعی [[اسلام]] دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۵۳۶؛ التفسیرالکبیر، ج۳، ص۲۲۸؛ روحالمعانی، مج۲، ج۱، ص۱۴۶.</ref>، اما برخی دیگر معتقدند: کافّة، صفت [[سلم]] و بهمعنای پذیرش کامل و بدون کم و کاست اسلام است<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۵۳۷؛ المنار، ج۲، ص۲۵۸.</ref>، بدین جهت، از کسانیکه به بخشی از [[دین]] [[ایمان]] آورده، بخشی دیگر را نمیپذیرند، به شدّت [[انتقاد]] کرده و به آنان [[وعده]] [[عذاب]] داده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ}}<ref>«آنان که قرآن را چند پاره کردند» سوره حجر، آیه ۹۱.</ref>، عضین کردن، بهمعنای جزء جزء کردن [[قرآن]] و عدم پذیرش کامل آموزههای آن است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۵۳۱؛ جامعالبیان، مج۸، ج۱۴، ص۸۳ـ۸۴.</ref>. همچنین از [[مؤمنان]] میخواهد ایمان خود را به قرآن و دیگر [[کتابهای آسمانی]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref> و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} در کنار [[رسالت]] [[پیامبران]] دیگر{{ع}} اعلام دارند: {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>. از نظر قرآن، مهمترین عامل رهیافت [[اختلاف]] در میان [[ادیان]]، عدم پذیرش کامل دین است؛ از اینرو از مؤمنان خواسته تا مانند امّتهای پیشین در دینشان دچار [[تفرقه]] و چند دستگی نشوند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | قرآن، از مؤمنان خواسته است که [[اسلام]] را بدون هیچ کم و کاست پذیرا باشند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. برخی از [[مفسّران]]، کافّة را صفت مؤمنان و آن را بهمعنای پذیرش جمعی [[اسلام]] دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۵۳۶؛ التفسیرالکبیر، ج۳، ص۲۲۸؛ روحالمعانی، مج۲، ج۱، ص۱۴۶.</ref>، اما برخی دیگر معتقدند: کافّة، صفت [[سلم]] و بهمعنای پذیرش کامل و بدون کم و کاست اسلام است<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۵۳۷؛ المنار، ج۲، ص۲۵۸.</ref>، بدین جهت، از کسانیکه به بخشی از [[دین]] [[ایمان]] آورده، بخشی دیگر را نمیپذیرند، به شدّت [[انتقاد]] کرده و به آنان [[وعده]] [[عذاب]] داده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ}}<ref>«آنان که قرآن را چند پاره کردند» سوره حجر، آیه ۹۱.</ref>، عضین کردن، بهمعنای جزء جزء کردن [[قرآن]] و عدم پذیرش کامل آموزههای آن است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۵۳۱؛ جامعالبیان، مج۸، ج۱۴، ص۸۳ـ۸۴.</ref>. همچنین از [[مؤمنان]] میخواهد ایمان خود را به قرآن و دیگر [[کتابهای آسمانی]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref> و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} در کنار [[رسالت]] [[پیامبران]] دیگر{{ع}} اعلام دارند: {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>. از نظر قرآن، مهمترین عامل رهیافت [[اختلاف]] در میان [[ادیان]]، عدم پذیرش کامل دین است؛ از اینرو از مؤمنان خواسته تا مانند امّتهای پیشین در دینشان دچار [[تفرقه]] و چند دستگی نشوند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===[[پیراستگی]] [[باطن]]=== | ===[[پیراستگی]] [[باطن]]=== | ||
قرآن، [[پیروی]] از القائات [[شیطان]] را عامل تفرقه میشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref> و با معرّفی شیطان بهصورت [[دشمن]] آشکار [[بشر]]، یکی از دشمنیهای او را ایجاد [[دشمنی]] و کینهورزی میان مؤمنان دانسته: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> و بهسبب زمینهسازی شراب و قمار در ایجاد دشمنی، آنها را [[حرام]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>؛ چنانکه از فضای [[دوستی]] و [[برادری]] میان [[بهشتیان]]: {{متن قرآن|إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا}}<ref>«(هیچ سخنی نشنوند) جز گفته: درود، درود» سوره واقعه، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> و در مقابل، [[دشمنی]] و درگیری میان جهنّمیان سخن بهمیان آورده است: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>. این امر نشان میدهد که [[طهارت]] باطن و [[تزکیه نفس]] از [[بیماریهای اخلاقی]] و خصلتهای [[شیطانی]] چون [[حسادت]]، کینهورزی، [[لجاجت]]، شهرت طلبی، [[تکبّر]]، [[دنیاپرستی]] و... یکی از عناصر [[یگانگی]] میان [[مؤمنان]] را تشکیلمیدهد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | قرآن، [[پیروی]] از القائات [[شیطان]] را عامل تفرقه میشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref> و با معرّفی شیطان بهصورت [[دشمن]] آشکار [[بشر]]، یکی از دشمنیهای او را ایجاد [[دشمنی]] و کینهورزی میان مؤمنان دانسته: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> و بهسبب زمینهسازی شراب و قمار در ایجاد دشمنی، آنها را [[حرام]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>؛ چنانکه از فضای [[دوستی]] و [[برادری]] میان [[بهشتیان]]: {{متن قرآن|إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا}}<ref>«(هیچ سخنی نشنوند) جز گفته: درود، درود» سوره واقعه، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> و در مقابل، [[دشمنی]] و درگیری میان جهنّمیان سخن بهمیان آورده است: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>. این امر نشان میدهد که [[طهارت]] باطن و [[تزکیه نفس]] از [[بیماریهای اخلاقی]] و خصلتهای [[شیطانی]] چون [[حسادت]]، کینهورزی، [[لجاجت]]، شهرت طلبی، [[تکبّر]]، [[دنیاپرستی]] و... یکی از عناصر [[یگانگی]] میان [[مؤمنان]] را تشکیلمیدهد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===یک پارچگی [[دشمنان]]=== | ===یک پارچگی [[دشمنان]]=== | ||
[[قرآن]]، توجّه مؤمنان را به یگانگی [[مشرکان]] و همدستی آنان در [[نبرد]] با [[مسلمانان]] جلب کرده و از آنان خواسته تا بهسان دشمنانشان با [[یکپارچگی]] به نبرد آنان برخیزند: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>.<ref>جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۱۶۶.</ref>؛ چنانکه در برابر یکپارچگی و یگانگی [[منافقان]] و [[کوشش]] آنان در [[گمراهی]] یکدیگر {{متن قرآن|الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>، از یکپارچگی مؤمنان و کوشش آنان در [[هدایت]] یکدیگر یادکرده است: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]]، توجّه مؤمنان را به یگانگی [[مشرکان]] و همدستی آنان در [[نبرد]] با [[مسلمانان]] جلب کرده و از آنان خواسته تا بهسان دشمنانشان با [[یکپارچگی]] به نبرد آنان برخیزند: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>.<ref>جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۱۶۶.</ref>؛ چنانکه در برابر یکپارچگی و یگانگی [[منافقان]] و [[کوشش]] آنان در [[گمراهی]] یکدیگر {{متن قرآن|الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>، از یکپارچگی مؤمنان و کوشش آنان در [[هدایت]] یکدیگر یادکرده است: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
==راهکارهای [[اتحاد]]== | ==راهکارهای [[اتحاد]]== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
===توجه به نقاط مشترک=== | ===توجه به نقاط مشترک=== | ||
مخاطبان [[دعوت]] به یگانگی، نقاط مشترکی دارند که قرآن بر این نقاط، انگشت گذاشته و آنان را به یگانه شدن بر محور آنها فراخوانده است. تأکید بر اینکه [[انسانها]] همه از [[خاک]] [[آفریده]] شده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> یا از یک [[پدر]] و مادر زاده شدهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و اینکه [[کرامت انسانی]] به همه انسانها متعلّق بوده و رنگ و نژاد در آن تأثیر ندارد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> توجّه دادن به این نقاط مشترک در یگانگی جهانی است. دعوت از [[پیروان ادیان آسمانی]] و [[اهلکتاب]] به نقاط مشترک [[عقیدتی]]: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref> نیز بدین سبب انجام گرفتهاست<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | مخاطبان [[دعوت]] به یگانگی، نقاط مشترکی دارند که قرآن بر این نقاط، انگشت گذاشته و آنان را به یگانه شدن بر محور آنها فراخوانده است. تأکید بر اینکه [[انسانها]] همه از [[خاک]] [[آفریده]] شده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> یا از یک [[پدر]] و مادر زاده شدهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و اینکه [[کرامت انسانی]] به همه انسانها متعلّق بوده و رنگ و نژاد در آن تأثیر ندارد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> توجّه دادن به این نقاط مشترک در یگانگی جهانی است. دعوت از [[پیروان ادیان آسمانی]] و [[اهلکتاب]] به نقاط مشترک [[عقیدتی]]: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref> نیز بدین سبب انجام گرفتهاست<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===چنگ زدن به [[ریسمان الهی]]=== | ===چنگ زدن به [[ریسمان الهی]]=== | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
در اینکه مقصود از ریسمان الهی چیست، [[مفسّران]] [[اختلاف]] دارند؛ قرآن<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۳؛ کشفالاسرار، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، کتاب و [[سنّت]]<ref>کشف الاسرار، ج۶، ص۴۰۷.</ref>، [[دین الهی]]<ref>جامع البیان، مج۳، ج۴، ص۴۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵.</ref>، [[اطاعت خداوند]]<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۵.</ref>، [[توحید]] [[خالص]]<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۴؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۶.</ref>، [[ولایت اهلبیت]]{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ البرهان، ج۱، ص۴۴۶.</ref> و [[جماعت]]<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۸۵.</ref> وجوهی است که در [[تفسیر]] آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبلاللّه را شامل همه این معانی دانستهاند<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۶ـ۵۳۷ و ۸۰۵.</ref>. فخر رازی [[معتقد]] است: هر آنچه [[راه]] دستیابی به [[حق]] در [[دین]] را فراهم سازد، مصداق حبلاللّه است<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. با این حال، به نظر میرسد نزدیکترین تفسیر برای این واژه، دیدگاه نخست یعنی [[قرآن]] است؛ چنانکه در روایتی از رسول اکرم{{صل}} قرآن، [[ریسمان الهی]] کشیده شده میان [[آسمان]] و [[زمین]] معرّفی شده است: {{متن حدیث|كتاب اللَّهَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَمْدُودِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الإرض}}<ref>کنزل العمال، ج۱، ص۱۸۲ ح۹۲۳؛ المیزان، ج۳، ص۳۷۸.</ref>. | در اینکه مقصود از ریسمان الهی چیست، [[مفسّران]] [[اختلاف]] دارند؛ قرآن<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۳؛ کشفالاسرار، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، کتاب و [[سنّت]]<ref>کشف الاسرار، ج۶، ص۴۰۷.</ref>، [[دین الهی]]<ref>جامع البیان، مج۳، ج۴، ص۴۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵.</ref>، [[اطاعت خداوند]]<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۵.</ref>، [[توحید]] [[خالص]]<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۴؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۶.</ref>، [[ولایت اهلبیت]]{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ البرهان، ج۱، ص۴۴۶.</ref> و [[جماعت]]<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۸۵.</ref> وجوهی است که در [[تفسیر]] آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبلاللّه را شامل همه این معانی دانستهاند<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۶ـ۵۳۷ و ۸۰۵.</ref>. فخر رازی [[معتقد]] است: هر آنچه [[راه]] دستیابی به [[حق]] در [[دین]] را فراهم سازد، مصداق حبلاللّه است<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. با این حال، به نظر میرسد نزدیکترین تفسیر برای این واژه، دیدگاه نخست یعنی [[قرآن]] است؛ چنانکه در روایتی از رسول اکرم{{صل}} قرآن، [[ریسمان الهی]] کشیده شده میان [[آسمان]] و [[زمین]] معرّفی شده است: {{متن حدیث|كتاب اللَّهَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَمْدُودِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الإرض}}<ref>کنزل العمال، ج۱، ص۱۸۲ ح۹۲۳؛ المیزان، ج۳، ص۳۷۸.</ref>. | ||
معرّفی قرآن بهصورت [[ثقل اکبر]] در [[روایت]] معروف [[ثقلین]]<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۱۸؛ اهل البیت{{ع}} فی الکتاب والسنه، ص۱۲۶ـ۱۳۸.</ref> نیز [[مؤیّد]] مدّعاست؛ چنانکه قرآن، خود از [[مؤمنان]] خواسته است تا در [[منازعات]] و [[اختلافات]] خود، به [[خداوند]] [[رجوع]] کنند: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و این رجوع الی اللّه در روایت [[حضرت امیر]]{{ع}} به رجوع به قرآن تفسیر شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۵، نامه ۵۳.</ref>؛ بنابراین، قرآن علاوه بر آنکه میتواند در نقش محور [[یگانگی]]، ایجادکننده آن باشد، میتواند در رویکرد اختلافات، یگانگی پیشین را نیز اعاده کند. چنین نقشی برای قرآن بدان سبب است که افزون بر [[دعوت]] همگان به یگانگی و برحذر داشتن آنان از [[تفرقه]]، [[نظام]] [[عقیدتی]]، [[اخلاقی]] و عملی منسجم و [[هماهنگی]] را ترسیم میکند که هر کس بدان رجوع کند، ناخودآگاه خود را با سایر [[پیروان]] قرآن یگانه مییابد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | معرّفی قرآن بهصورت [[ثقل اکبر]] در [[روایت]] معروف [[ثقلین]]<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۱۸؛ اهل البیت{{ع}} فی الکتاب والسنه، ص۱۲۶ـ۱۳۸.</ref> نیز [[مؤیّد]] مدّعاست؛ چنانکه قرآن، خود از [[مؤمنان]] خواسته است تا در [[منازعات]] و [[اختلافات]] خود، به [[خداوند]] [[رجوع]] کنند: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و این رجوع الی اللّه در روایت [[حضرت امیر]]{{ع}} به رجوع به قرآن تفسیر شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۵، نامه ۵۳.</ref>؛ بنابراین، قرآن علاوه بر آنکه میتواند در نقش محور [[یگانگی]]، ایجادکننده آن باشد، میتواند در رویکرد اختلافات، یگانگی پیشین را نیز اعاده کند. چنین نقشی برای قرآن بدان سبب است که افزون بر [[دعوت]] همگان به یگانگی و برحذر داشتن آنان از [[تفرقه]]، [[نظام]] [[عقیدتی]]، [[اخلاقی]] و عملی منسجم و [[هماهنگی]] را ترسیم میکند که هر کس بدان رجوع کند، ناخودآگاه خود را با سایر [[پیروان]] قرآن یگانه مییابد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | ||
===مراجعه به [[سنت پیامبر]]{{صل}}=== | ===مراجعه به [[سنت پیامبر]]{{صل}}=== | ||
افزون بر آنکه قرآن، وجود [[پیامبر]]{{صل}} را محوری برای [[همبستگی]] و یگانگی [[مسلمانان]] میشناسد: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، مراجعه به [[سنّت]] حضرت را نیز راهکاری برای ایجاد و [[حفظ]] [[یگانگی]] معرّفی کرده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | افزون بر آنکه قرآن، وجود [[پیامبر]]{{صل}} را محوری برای [[همبستگی]] و یگانگی [[مسلمانان]] میشناسد: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، مراجعه به [[سنّت]] حضرت را نیز راهکاری برای ایجاد و [[حفظ]] [[یگانگی]] معرّفی کرده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | ||
بازگرداندن به [[رسول]] در [[روایت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} به مراجعه به [[سنّت پیامبر]] [[تفسیر]] شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۵، نامه ۵۳.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با توجّه به عهدهدار بودن سِمَت شرح و [[تبیین قرآن]] در کنار [[مقام رسالت]]: {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>، افزون بر آنکه خود میتواند برطرفکننده [[منازعات]] و مشاجرات باشد و بدین سبب پذیرش [[داوری]] وی مورد تأکید [[قرآن]] است: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>، سنّت حضرت بهصورت شارح قرآن میتواند ابهامات و [[اشتباهات]] در [[فهم قرآن]] را که خود ممکن است زمینهساز پراکندگی باشد، برطرف کند؛ چنانکه حضرت امیر{{ع}} برای نشان دادن [[اشتباه]] [[خوارج]] در کج فهمی از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>« داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، از ابنعبّاس میخواهد که با سنّت با آنان به [[محاجّه]] بپردازد<ref> نهجالبلاغه، نامه ۷۷.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | بازگرداندن به [[رسول]] در [[روایت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} به مراجعه به [[سنّت پیامبر]] [[تفسیر]] شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۵، نامه ۵۳.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با توجّه به عهدهدار بودن سِمَت شرح و [[تبیین قرآن]] در کنار [[مقام رسالت]]: {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>، افزون بر آنکه خود میتواند برطرفکننده [[منازعات]] و مشاجرات باشد و بدین سبب پذیرش [[داوری]] وی مورد تأکید [[قرآن]] است: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>، سنّت حضرت بهصورت شارح قرآن میتواند ابهامات و [[اشتباهات]] در [[فهم قرآن]] را که خود ممکن است زمینهساز پراکندگی باشد، برطرف کند؛ چنانکه حضرت امیر{{ع}} برای نشان دادن [[اشتباه]] [[خوارج]] در کج فهمی از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>« داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، از ابنعبّاس میخواهد که با سنّت با آنان به [[محاجّه]] بپردازد<ref> نهجالبلاغه، نامه ۷۷.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===مراجعه به [[اهل بیت]]{{ع}}=== | ===مراجعه به [[اهل بیت]]{{ع}}=== | ||
قرآن از [[ائمه]] {{ع}} با عنوان {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}}<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> یاد کرده <ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۸.</ref> و [[اطاعت]] آنان را در جهت [[اطاعت خدا]] و رسول و سخن آنان را [[حجّت]] دانسته است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ بدین سبب از [[مسلمانان]] خواسته است تا در موارد [[اختلاف]] میان خود یا [[فهم]] [[دین]]، به آنان مراجعه کنند: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> و یکی از عوامل معرّفی اهلبیت در جایگاه [[ثقل اصغر]] در روایت [[ثقلین]] از سوی پیامبر{{صل}}<ref> اهل البیت{{ع}} فیالکتاب والسنه، ص۱۲۶ـ۱۳۸.</ref> نقش مؤثّر آنان در ایجاد و حفظ یگانگی بوده است؛ چنانکه [[هشامبنحکم]] در [[حضور امام]] صادق{{ع}} در مناظرهای با مرد شامی، [[ضرورت وجود امام]] را براساس ناکافی بودن قرآن و سنّت در [[رفع اختلاف]] [[ثابت]] کرد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۲؛ الصراطالمستقیم، ج۱، ص۸۹؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۸۵.</ref>. در برخی از [[روایات]]، مقصود از ریسمان مردمی در [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref> [[علی]]{{ع}} یا [[امامان]]{{ع}} معرّفی شده است<ref>بحار الانوار، ج۲۴، ص۸۴.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | قرآن از [[ائمه]] {{ع}} با عنوان {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}}<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> یاد کرده <ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۸.</ref> و [[اطاعت]] آنان را در جهت [[اطاعت خدا]] و رسول و سخن آنان را [[حجّت]] دانسته است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ بدین سبب از [[مسلمانان]] خواسته است تا در موارد [[اختلاف]] میان خود یا [[فهم]] [[دین]]، به آنان مراجعه کنند: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> و یکی از عوامل معرّفی اهلبیت در جایگاه [[ثقل اصغر]] در روایت [[ثقلین]] از سوی پیامبر{{صل}}<ref> اهل البیت{{ع}} فیالکتاب والسنه، ص۱۲۶ـ۱۳۸.</ref> نقش مؤثّر آنان در ایجاد و حفظ یگانگی بوده است؛ چنانکه [[هشامبنحکم]] در [[حضور امام]] صادق{{ع}} در مناظرهای با مرد شامی، [[ضرورت وجود امام]] را براساس ناکافی بودن قرآن و سنّت در [[رفع اختلاف]] [[ثابت]] کرد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۲؛ الصراطالمستقیم، ج۱، ص۸۹؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۸۵.</ref>. در برخی از [[روایات]]، مقصود از ریسمان مردمی در [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref> [[علی]]{{ع}} یا [[امامان]]{{ع}} معرّفی شده است<ref>بحار الانوار، ج۲۴، ص۸۴.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===[[امر به معروف و نهی از منکر]]=== | ===[[امر به معروف و نهی از منکر]]=== | ||
[[قرآن]]، پس از فراخوانی [[مسلمانان]] به چنگ زدن به [[ریسمان الهی]] و [[پرهیز]] از [[تفرقه]] از آنان میخواهد که به انجام امر به معروف و نهی از منکر [[قیام]] کنند: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>، و بیدرنگ، به آنان هشدار میدهد که مانند [[پیروان ادیان]] پیشین که در دینشان دچار چند دستگی شدهاند، پراکنده نشوند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا}}<ref>«و مانند کسانی نباشید که پراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>کشف الاسرار، ج۲، ص۲۳۵؛ روح المعانی، مج۳، ج۴، ص۳۷.</ref> این امر نشان میدهد که امر به معروف و نهی از منکر، نقش ویژهای در برقراری [[اتّحاد]] و نیز جلوگیری از تفرقه ایفا میکند. برخی [[مفسّران]]، این نقش را چنین تبیین کردهاند که [[اعتصام]] به حبلاللّه، [[امّت]] را به مثابه [[جان]] قرار میدهد و [[دعوت به خیر]]، این اصل را [[تغذیه]] میکند و [[امر به معروف]]، [[حافظ]] و [[پشتیبان]] آن است<ref>المنار، ج۴، ص۴۸.</ref>. از نگاه برخی دیگر، امر به معروف و نهی از منکر، پوششی [[اجتماعی]] برای محافظت جمعیّت است و [[حفظ]] [[وحدت اجتماعی]] بدون [[نظارت عمومی]] ممکن نیست<ref>نمونه، ج۳، ص۳۵.</ref>. فخررازی بر این [[باور]] است که اجرای امر به معروف و نهی از منکر به [[قدرت]] نیاز دارد و قدرت، به [[الفت]] و [[یگانگی]] منوط است<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۸۰.</ref>. علاوه بر آن، پذیرش چنین نقش مؤثّری برای این دو [[فریضه الهی]]، بدان سبب است که پراکندگی در [[دین]] و چند [[فرقه]] شدن، یا ناشی از [[اشتباه]] در [[فهم]] [[متون دینی]] است یا از [[هواپرستی]] افراد و گروهها سرچشمه میگیرد و امر به معروف و نهی از منکر بهصورت [[نظارت اجتماعی]] میتواند مانع رهیافت و رواج چنین انحرافاتی باشد؛ همانگونه که قرآن، عامل تفرقه را [[نادانی]] نمیداند؛ زیرا [[معتقد]] است: پس از آمدن ادلّه و [[براهین]] پراکنده شدهاند<ref> نمونه، ج۲۰، ص۳۸۱.</ref>؛ بدینجهت گفته شده است که اگر میان [[یهود]]، انجام این [[فریضه]] رواج داشت، پراکندگی میانشان رخ نمینمود<ref>المنار، ج۴، ص۴۷ـ۴۸.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]]، پس از فراخوانی [[مسلمانان]] به چنگ زدن به [[ریسمان الهی]] و [[پرهیز]] از [[تفرقه]] از آنان میخواهد که به انجام امر به معروف و نهی از منکر [[قیام]] کنند: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>، و بیدرنگ، به آنان هشدار میدهد که مانند [[پیروان ادیان]] پیشین که در دینشان دچار چند دستگی شدهاند، پراکنده نشوند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا}}<ref>«و مانند کسانی نباشید که پراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>کشف الاسرار، ج۲، ص۲۳۵؛ روح المعانی، مج۳، ج۴، ص۳۷.</ref> این امر نشان میدهد که امر به معروف و نهی از منکر، نقش ویژهای در برقراری [[اتّحاد]] و نیز جلوگیری از تفرقه ایفا میکند. برخی [[مفسّران]]، این نقش را چنین تبیین کردهاند که [[اعتصام]] به حبلاللّه، [[امّت]] را به مثابه [[جان]] قرار میدهد و [[دعوت به خیر]]، این اصل را [[تغذیه]] میکند و [[امر به معروف]]، [[حافظ]] و [[پشتیبان]] آن است<ref>المنار، ج۴، ص۴۸.</ref>. از نگاه برخی دیگر، امر به معروف و نهی از منکر، پوششی [[اجتماعی]] برای محافظت جمعیّت است و [[حفظ]] [[وحدت اجتماعی]] بدون [[نظارت عمومی]] ممکن نیست<ref>نمونه، ج۳، ص۳۵.</ref>. فخررازی بر این [[باور]] است که اجرای امر به معروف و نهی از منکر به [[قدرت]] نیاز دارد و قدرت، به [[الفت]] و [[یگانگی]] منوط است<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۸۰.</ref>. علاوه بر آن، پذیرش چنین نقش مؤثّری برای این دو [[فریضه الهی]]، بدان سبب است که پراکندگی در [[دین]] و چند [[فرقه]] شدن، یا ناشی از [[اشتباه]] در [[فهم]] [[متون دینی]] است یا از [[هواپرستی]] افراد و گروهها سرچشمه میگیرد و امر به معروف و نهی از منکر بهصورت [[نظارت اجتماعی]] میتواند مانع رهیافت و رواج چنین انحرافاتی باشد؛ همانگونه که قرآن، عامل تفرقه را [[نادانی]] نمیداند؛ زیرا [[معتقد]] است: پس از آمدن ادلّه و [[براهین]] پراکنده شدهاند<ref> نمونه، ج۲۰، ص۳۸۱.</ref>؛ بدینجهت گفته شده است که اگر میان [[یهود]]، انجام این [[فریضه]] رواج داشت، پراکندگی میانشان رخ نمینمود<ref>المنار، ج۴، ص۴۷ـ۴۸.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===مراعات [[حقوق]] [[برادری]]=== | ===مراعات [[حقوق]] [[برادری]]=== | ||
[[قرآن]]، [[مؤمنان]] را به مثابه جانهای یکدیگر دانسته، از آنان میخواهد که به خویشتن [[عیب]] نگیرند: {{متن قرآن|وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و بر [[حرمت]] [[سوء ظن]]: {{متن قرآن|اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و حرمت تجسّس: {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«در کار مردم کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و تهمتهای ناروا: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> پای فشرده و [[غیبت]] کردن [[مؤمن]] را به مثابه خوردن گوشت [[مرده]] [[برادر]] خود دانسته است: {{متن قرآن|أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>« آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و بهسبب همسویی چنین پیوندی با [[اراده الهی]]، [[راه]] مؤمنان را محور [[حق]] برشمرده و عدم [[پیروی]] از راه آنان را همسنگ [[مخالفت با پیامبر]]{{صل}} دانسته است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>. قرآن از مؤمنان خواسته است تا مانند [[بهشتیان]]، [[کینهها]] از دلهایشان زدوده شود: {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> و از درون جانشان به هم مهر ورزند و از [[خداوند]]، بخشیدن [[برادران دینی]] پیش از خود و نیز زدودن [[کینه]] درباره برادران دینی را بخواهند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref>. در [[روایات اسلامی]] بر اهمّیّت پیوند برادری و [[کوشش]] برای [[استحکام]] آن با انجام اموری چون به [[دیدار]] هم رفتن، [[هدیه دادن]] و... نیز حقوق [[برادران ایمانی]] تأکیدهای فراوانی شده است<ref> الکافی، ج۲، ص۱۷۰ـ۱۷۱.</ref>. در روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} برای برادر [[ایمانی]]، هفت حق معرّفی شده که با عدم مراعات هر یک از آنها، از [[ولایت الهی]] خارج میشود<ref> الکافی، ج۲، ص۱۶۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را به مثابه جانهای یکدیگر دانسته، از آنان میخواهد که به خویشتن [[عیب]] نگیرند: {{متن قرآن|وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و بر [[حرمت]] [[سوء ظن]]: {{متن قرآن|اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و حرمت تجسّس: {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«در کار مردم کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و تهمتهای ناروا: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> پای فشرده و [[غیبت]] کردن [[مؤمن]] را به مثابه خوردن گوشت [[مرده]] [[برادر]] خود دانسته است: {{متن قرآن|أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>« آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و بهسبب همسویی چنین پیوندی با [[اراده الهی]]، [[راه]] مؤمنان را محور [[حق]] برشمرده و عدم [[پیروی]] از راه آنان را همسنگ [[مخالفت با پیامبر]]{{صل}} دانسته است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>. قرآن از مؤمنان خواسته است تا مانند [[بهشتیان]]، [[کینهها]] از دلهایشان زدوده شود: {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> و از درون جانشان به هم مهر ورزند و از [[خداوند]]، بخشیدن [[برادران دینی]] پیش از خود و نیز زدودن [[کینه]] درباره برادران دینی را بخواهند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref>. در [[روایات اسلامی]] بر اهمّیّت پیوند برادری و [[کوشش]] برای [[استحکام]] آن با انجام اموری چون به [[دیدار]] هم رفتن، [[هدیه دادن]] و... نیز حقوق [[برادران ایمانی]] تأکیدهای فراوانی شده است<ref> الکافی، ج۲، ص۱۷۰ـ۱۷۱.</ref>. در روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} برای برادر [[ایمانی]]، هفت حق معرّفی شده که با عدم مراعات هر یک از آنها، از [[ولایت الهی]] خارج میشود<ref> الکافی، ج۲، ص۱۶۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===[[اصلاح ذات البین]]=== | ===[[اصلاح ذات البین]]=== | ||
بهرغم وجود عناصر [[اتّحاد]] همچون [[وحدت]] [[عقیده]]، رهیافت [[اختلاف]] و [[منازعه]] میان [[برادران ایمانی]] تا حدّی طبیعی و جزء رهآوردهای [[زندگی اجتماعی]] است. این اختلاف میتواند در [[اعتراض]] به چگونگی تقسیم [[بیتالمال]] باشد: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> یا بر سر اموری که تا سر حدّ [[صفآرایی]] و [[جنگ]] در برابر یکدیگر منتهی شود: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ امّا [[قرآن]] برای مقابله با چنین اختلافاتی و برای ماندگاری [[یگانگی]] پیشین [[مؤمنان]]، از آنان خواسته است تا برای [[اصلاح]] میان [[برادران دینی]] و رفع منازعه [[مداخله]]: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> و درصورت ایجاد کدورت، خود به اصلاح فیما بین [[اقدام]] کنند: {{متن قرآن|وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«میانه خود را سازش دهید » سوره انفال، آیه ۱.</ref>؛ چنانکه برای [[رفع اختلاف]] در [[نهاد خانواده]]، پا درمیانی [[داوری]] از دو طرف را برای اصلاح میان [[زن]] و شوهر پیشنهاد میکند: {{متن قرآن|فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا}}<ref>«داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> در [[روایات]] بسیاری بر اهمّیت و جایگاه اصلاح ذاتالبین تأکید شده و [[حضرت علی]]{{ع}} در وصیّتنامه خود با استناد به [[روایت]] رسول اکرم{{صل}} آن را برابر با همه [[نمازها]] و روزهها دانسته است<ref>نهجالبلاغه، نامه ۴۷.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | بهرغم وجود عناصر [[اتّحاد]] همچون [[وحدت]] [[عقیده]]، رهیافت [[اختلاف]] و [[منازعه]] میان [[برادران ایمانی]] تا حدّی طبیعی و جزء رهآوردهای [[زندگی اجتماعی]] است. این اختلاف میتواند در [[اعتراض]] به چگونگی تقسیم [[بیتالمال]] باشد: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> یا بر سر اموری که تا سر حدّ [[صفآرایی]] و [[جنگ]] در برابر یکدیگر منتهی شود: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ امّا [[قرآن]] برای مقابله با چنین اختلافاتی و برای ماندگاری [[یگانگی]] پیشین [[مؤمنان]]، از آنان خواسته است تا برای [[اصلاح]] میان [[برادران دینی]] و رفع منازعه [[مداخله]]: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> و درصورت ایجاد کدورت، خود به اصلاح فیما بین [[اقدام]] کنند: {{متن قرآن|وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«میانه خود را سازش دهید » سوره انفال، آیه ۱.</ref>؛ چنانکه برای [[رفع اختلاف]] در [[نهاد خانواده]]، پا درمیانی [[داوری]] از دو طرف را برای اصلاح میان [[زن]] و شوهر پیشنهاد میکند: {{متن قرآن|فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا}}<ref>«داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> در [[روایات]] بسیاری بر اهمّیت و جایگاه اصلاح ذاتالبین تأکید شده و [[حضرت علی]]{{ع}} در وصیّتنامه خود با استناد به [[روایت]] رسول اکرم{{صل}} آن را برابر با همه [[نمازها]] و روزهها دانسته است<ref>نهجالبلاغه، نامه ۴۷.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
===برنامههای [[عبادی]]=== | ===برنامههای [[عبادی]]=== | ||
در [[اسلام]]، [[تشریع]] [[عبادات]] بهگونهای انجام گرفته که فرد و [[اجتماع]] را خواسته یاناخواسته به [[همگرایی]] و یگانگی عملی فرامیخواند. | در [[اسلام]]، [[تشریع]] [[عبادات]] بهگونهای انجام گرفته که فرد و [[اجتماع]] را خواسته یاناخواسته به [[همگرایی]] و یگانگی عملی فرامیخواند. | ||
#'''[[دعا]]:''' قرآن، علاوه بر [[دعوت]] از مؤمنان به [[مناجات با خداوند]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، خود، دربردارنده عالیترین مضامین [[دعا]]ست و بررسی مضامین این [[دعاها]] نشان میدهد [[غالب]] آنها بهصورت جمع ارائه شده است؛ نظیر [[آیات]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، سفارش به دعا برای ۴۰ [[مؤمن]] پیش از دعا برای خود،<ref>الخصال، ص۵۳۸؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۸۰.</ref> از آن حکایت دارد که اسلام به [[روح]] یگانه نگریستن [[امّت]]، تأکید | #'''[[دعا]]:''' قرآن، علاوه بر [[دعوت]] از مؤمنان به [[مناجات با خداوند]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، خود، دربردارنده عالیترین مضامین [[دعا]]ست و بررسی مضامین این [[دعاها]] نشان میدهد [[غالب]] آنها بهصورت جمع ارائه شده است؛ نظیر [[آیات]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، سفارش به دعا برای ۴۰ [[مؤمن]] پیش از دعا برای خود،<ref>الخصال، ص۵۳۸؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۸۰.</ref> از آن حکایت دارد که اسلام به [[روح]] یگانه نگریستن [[امّت]]، تأکید فراوان دارد. | ||
#'''[[نماز]]:''' نماز، نماد [[عبادت]] در اسلام است و هر [[مسلمان]] [[وظیفه]] دارد در شبانه [[روز]]، ۱۰ بار [[سوره فاتحه]] را که جامع و همسنگ همه [[قرآن]] است<ref>المیزان، ج۱، ص۴۰.</ref>، در نمازهای خود قرائت کند. با آنکه کلمات این [[سوره]] از زبان یک شخص ادا میشود، در خطابهای آن، از ضمایر و هیأت جمع استفاده شده است؛ نظیر: {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛ چنانکه از [[مسلمانان]] خواسته شده است هنگام [[نماز]]، همگی رو به [[کعبه]] بایستند: {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> این امر نشان میدهد که قرآن درپی ایجاد [[روح]] [[همگرایی]] و جمعنگری در [[دل]] هر [[مسلمان]] است؛ هر چند که تنها به نماز ایستاده باشد. | #'''[[نماز]]:''' نماز، نماد [[عبادت]] در اسلام است و هر [[مسلمان]] [[وظیفه]] دارد در شبانه [[روز]]، ۱۰ بار [[سوره فاتحه]] را که جامع و همسنگ همه [[قرآن]] است<ref>المیزان، ج۱، ص۴۰.</ref>، در نمازهای خود قرائت کند. با آنکه کلمات این [[سوره]] از زبان یک شخص ادا میشود، در خطابهای آن، از ضمایر و هیأت جمع استفاده شده است؛ نظیر: {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛ چنانکه از [[مسلمانان]] خواسته شده است هنگام [[نماز]]، همگی رو به [[کعبه]] بایستند: {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref> این امر نشان میدهد که قرآن درپی ایجاد [[روح]] [[همگرایی]] و جمعنگری در [[دل]] هر [[مسلمان]] است؛ هر چند که تنها به نماز ایستاده باشد. | ||
#'''[[نماز جماعت]]:''' تأکید بر حضور در [[مساجد]] و برقراری نماز جماعت: {{متن قرآن|وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref>.<ref>غریبالقرآن، ص۳۶۵.</ref> و نیز نوید دادن ثوابهای فراوان بر اقامه آن در [[روایات]]، ازجمله برنامههای [[عبادی]] [[اسلام]] برای ایجاد همگرایی است. | #'''[[نماز جماعت]]:''' تأکید بر حضور در [[مساجد]] و برقراری نماز جماعت: {{متن قرآن|وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref>.<ref>غریبالقرآن، ص۳۶۵.</ref> و نیز نوید دادن ثوابهای فراوان بر اقامه آن در [[روایات]]، ازجمله برنامههای [[عبادی]] [[اسلام]] برای ایجاد همگرایی است. | ||
#'''[[نماز جمعه]]:''' قرآن بر [[برپایی نماز]] [[جمعه]] و رها ساختن همه [[کارها]] ازجمله بیع برای ادای آن، تأکید کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون روز آدینه گلبانگ نماز در دهند به یادکرد خدا بشتابید و خرید و فروش را وانهید! این برای شما اگر بدانید، بهتر است» سوره جمعه، آیه ۹.</ref>، بدون تردید، حضور در نماز جمعه در هفته یکبار در کنار حضور روزانه در نماز جماعت، راهکاری برای ایجاد پیوند و [[یگانگی]] بیشتر [[مؤمنان]] بهشمار میرود و تأکید بر حضور مؤمنان در اجتماعات، به همین امر ناظر است. {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خوا» سوره نور، آیه ۶۲.</ref> | #'''[[نماز جمعه]]:''' قرآن بر [[برپایی نماز]] [[جمعه]] و رها ساختن همه [[کارها]] ازجمله بیع برای ادای آن، تأکید کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون روز آدینه گلبانگ نماز در دهند به یادکرد خدا بشتابید و خرید و فروش را وانهید! این برای شما اگر بدانید، بهتر است» سوره جمعه، آیه ۹.</ref>، بدون تردید، حضور در نماز جمعه در هفته یکبار در کنار حضور روزانه در نماز جماعت، راهکاری برای ایجاد پیوند و [[یگانگی]] بیشتر [[مؤمنان]] بهشمار میرود و تأکید بر حضور مؤمنان در اجتماعات، به همین امر ناظر است. {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خوا» سوره نور، آیه ۶۲.</ref> | ||
#'''[[مناسک]] [[حج]]:''' قرآن یکی از حکمتهای [[وجوب]] حج را [[مشاهده]] [[منافع]] از سوی مسلمانان دانسته است: {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند » سوره حج، آیه ۲۸.</ref> پیداست که از مهمترین منافع مورد نظر در این [[آیه]]، [[استحکام]] هرچه بیشتر پیوند [[برادری]] و یگانگی میان مؤمنان و نشان دادن [[قدرت]] آنان درصورت [[حفظ]] این یگانگی است<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۶۹.</ref>؛ چنانکه [[حرمت]] [[جدال]] و [[منازعه]] در حج: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماههای شناختهای (انجامپذیر) است پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> و بر تن کردن لباسهای یکرنگ و ساده [[احرام]] و انجام مناسک حج همزمان و در کنار یکدیگر، همین [[هدف]] را دنبال میکند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. | #'''[[مناسک]] [[حج]]:''' قرآن یکی از حکمتهای [[وجوب]] حج را [[مشاهده]] [[منافع]] از سوی مسلمانان دانسته است: {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند » سوره حج، آیه ۲۸.</ref> پیداست که از مهمترین منافع مورد نظر در این [[آیه]]، [[استحکام]] هرچه بیشتر پیوند [[برادری]] و یگانگی میان مؤمنان و نشان دادن [[قدرت]] آنان درصورت [[حفظ]] این یگانگی است<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۶۹.</ref>؛ چنانکه [[حرمت]] [[جدال]] و [[منازعه]] در حج: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماههای شناختهای (انجامپذیر) است پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> و بر تن کردن لباسهای یکرنگ و ساده [[احرام]] و انجام مناسک حج همزمان و در کنار یکدیگر، همین [[هدف]] را دنبال میکند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref>. |