←احادیث مرتبط
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در سفری کوتاه بر روی شتر خود حرکت میکردند، در این هنگام [[جبرائیل]] نازل شد و ایشان از شتر پیاده شده پنج مرتبه [[سجده]] به جای آوردند، پس از آن چون باز سوار شتر خود شدند [[اصحاب]] عرض کردند: ای [[پیامبر خدا]]! دیدیم که شما کاری انجام دادید که هرگز پیش از این انجام نداده بودید؟، آن [[حضرت]] فرمودند: آری! [[جبرائیل]] نزد من آمد و از جانب [[خداوند]] مرا چندین [[بشارت]] داد، من نیز برای [[شکرگذاری]] از [[خداوند متعال]] برای هر بشارتی یک [[سجده]] به جای میآوردم" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} كَانَ فِي سَفَرٍ يَسِيرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَكِبَ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَيْنَاكَ صَنَعْتَ شَيْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ فَقَالَ نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِي- جَبْرَئِيلُ {{ع}} فَبَشَّرَنِي بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُكْراً لِكُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۸.</ref>؛ | # [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در سفری کوتاه بر روی شتر خود حرکت میکردند، در این هنگام [[جبرائیل]] نازل شد و ایشان از شتر پیاده شده پنج مرتبه [[سجده]] به جای آوردند، پس از آن چون باز سوار شتر خود شدند [[اصحاب]] عرض کردند: ای [[پیامبر خدا]]! دیدیم که شما کاری انجام دادید که هرگز پیش از این انجام نداده بودید؟، آن [[حضرت]] فرمودند: آری! [[جبرائیل]] نزد من آمد و از جانب [[خداوند]] مرا چندین [[بشارت]] داد، من نیز برای [[شکرگذاری]] از [[خداوند متعال]] برای هر بشارتی یک [[سجده]] به جای میآوردم" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} كَانَ فِي سَفَرٍ يَسِيرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَكِبَ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَيْنَاكَ صَنَعْتَ شَيْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ فَقَالَ نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِي- جَبْرَئِيلُ {{ع}} فَبَشَّرَنِي بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُكْراً لِكُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۸.</ref>؛ | ||
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هرگاه کسی از شما [[نعمت]] [[خداوند متعال]] را به یاد آورد، باید برای [[شکرگذاری]] بر [[نعمت]]، روی خود را بر [[خاک]] نهد، اگر سواره است هم باید پیاده شود و روی خود را بر [[خاک]] نهد، و اگر به خاطر نامبرداریش نمیتواند این کار را انجام دهد، باید صورتش را بر روی زین اسب نهد، و اگر نمیتواند باید صورتش را برکف دستش نهد، آن گاه [[خداوند]] را بر نعمتی که به او ارزانی داشته [[سپاس]] گوید" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِذَا ذَكَرَ أَحَدُكُمْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ شُكْراً لِلَّهِ فَإِنْ كَانَ رَاكِباً فَلْيَنْزِلْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ لِلشُّهْرَةِ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى قَرَبُوسِهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى كَفِّهِ ثُمَّ لْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى مَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۸.</ref>؛ | # [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هرگاه کسی از شما [[نعمت]] [[خداوند متعال]] را به یاد آورد، باید برای [[شکرگذاری]] بر [[نعمت]]، روی خود را بر [[خاک]] نهد، اگر سواره است هم باید پیاده شود و روی خود را بر [[خاک]] نهد، و اگر به خاطر نامبرداریش نمیتواند این کار را انجام دهد، باید صورتش را بر روی زین اسب نهد، و اگر نمیتواند باید صورتش را برکف دستش نهد، آن گاه [[خداوند]] را بر نعمتی که به او ارزانی داشته [[سپاس]] گوید" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِذَا ذَكَرَ أَحَدُكُمْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ شُكْراً لِلَّهِ فَإِنْ كَانَ رَاكِباً فَلْيَنْزِلْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ لِلشُّهْرَةِ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى قَرَبُوسِهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى كَفِّهِ ثُمَّ لْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى مَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۸.</ref>؛ | ||
# [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: [[تقوای الهی]] داشته باشید و [[تواضع]] نمایید و [[شکر]] و [[سپاس]] [[حضرت حق]] گویید. در [[بنیاسرائیل]] مردی [[زندگی]] میکرد، شبی کسی به [[خواب]] او آمد و گفت: چنین مقدّر است که تو نیمی از عمرت را در راحتی و [[ثروت]] به سر بری، حال خود [[انتخاب]] کن که کدام یک از دو نیمه عمرت را در فراخی به سر بری؟. آن مرد گفت: مرا شریکی است که باید با او هم [[مشورت]] کنم، صبحگاهان مرد به همسرش گفت: دیشب مردی نزد من آمد و مرا خبر داد که نیمی از عمرم را در فراخی و [[ثروت]] به سر میبرم، او از من خواست که آن نیمه را خود برگزینم. همسرش به او گفت: نیمه اول را برگزین. کسی که در [[خواب]] به دیدن آن مرد آمده بود نیز گفت: این نیمه را در راحتی خواهی بود. پس از آن [[دنیا]] به آن مرد روی کرد، در این حال هر نعمتی که برای او پیش میآمد، همسرش به او میگفت: فلان همسایهات [[نیازمند]] است نیازش را برطرف کن، به فلان خویشاوندت چیزی ببخش. آنان اینگونه بودند و هر نعمتی که به دست میآورند از آن میبخشیدند و [[شکر]] آن را به جای میآوردند. در این حال شبی از شبها همان مرد به [[خواب]] این مرد آمد و گفت: آن نیمه تمام شد اکنون نظر تو چیست؟، مرد پاسخ داد: مرا شریکی است که باید با او صحبت کنم. صبحگاهان او به همسرش گفت: همان مرد دیشب به [[خواب]] من آمد و مرا [[آگاه]] کرد که نیمه نخست سپری شده، همسرش پاسخ داد: [[خداوند]] به ما [[نعمت]] بخشید و ما او را [[سپاس]] گفتیم و به [[عهد]] او وفا کردیم، اکنون [[خداوند]] شایستهتر است که در مقابل [[شکرگذاری]] ما به [[عهد]] خود وفا کند و [[نعمت]] را از ما باز نستاند. آن مرد باز به [[خواب]] او آمد و گفت: این [[نعمت]] را در تمام [[عمر]] خواهی داشت و از تو باز گرفته نمیشود" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الرِّضَا {{ع}} اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاضُعِ وَ الشُّكْرِ وَ الْحَمْدِ إِنَّهُ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ فَأَتَاهُ فِي مَنَامِهِ مَنْ قَالَ لَهُ إِنَّ لَكَ نِصْفَ عُمُرِكَ سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَ إِنَّ لِي شَرِيكاً فَلَمَّا أَصْبَحَ الرَّجُلُ قَالَ لِزَوْجَتِهِ قَدْ أَتَانِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ نِصْفَ عُمُرِي لِي سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ اخْتَرِ النِّصْفَ الْأَوَّلَ فَقَالَ لَكَ ذَاكَ. فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَكَانَ كُلَّمَا كَانَتْ نِعْمَةٌ قَالَتْ زَوْجَتُهُ جَارُكَ فُلَانٌ مُحْتَاجٌ فَصِلْهُ وَ تَقُولُ قَرَابَتُكَ فُلَانٌ فَتُعْطِيهِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ كُلَّمَا جَاءَتْهُمْ نِعْمَةٌ أَعْطَوْا وَ تَصَدَّقُوا وَ شَكَرُوا فَلَمَّا كَانَ لَيْلَةٌ مِنَ اللَّيَالِي أَتَاهُ الرَّجُلُ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَمَا رَأْيُكَ قَالَ لِي شَرِيكٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لِزَوْجَتِهِ أَتَانِي الرَّجُلُ فَأَعْلَمَنِي أَنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْنَا فَشَكَرْنَا وَ اللَّهُ أَوْلَى بِالْوَفَاءِ قَالَ فَإِنَّ لَكَ تَمَامَ عُمُرِكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۵۴.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، | # [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: [[تقوای الهی]] داشته باشید و [[تواضع]] نمایید و [[شکر]] و [[سپاس]] [[حضرت حق]] گویید. در [[بنیاسرائیل]] مردی [[زندگی]] میکرد، شبی کسی به [[خواب]] او آمد و گفت: چنین مقدّر است که تو نیمی از عمرت را در راحتی و [[ثروت]] به سر بری، حال خود [[انتخاب]] کن که کدام یک از دو نیمه عمرت را در فراخی به سر بری؟. آن مرد گفت: مرا شریکی است که باید با او هم [[مشورت]] کنم، صبحگاهان مرد به همسرش گفت: دیشب مردی نزد من آمد و مرا خبر داد که نیمی از عمرم را در فراخی و [[ثروت]] به سر میبرم، او از من خواست که آن نیمه را خود برگزینم. همسرش به او گفت: نیمه اول را برگزین. کسی که در [[خواب]] به دیدن آن مرد آمده بود نیز گفت: این نیمه را در راحتی خواهی بود. پس از آن [[دنیا]] به آن مرد روی کرد، در این حال هر نعمتی که برای او پیش میآمد، همسرش به او میگفت: فلان همسایهات [[نیازمند]] است نیازش را برطرف کن، به فلان خویشاوندت چیزی ببخش. آنان اینگونه بودند و هر نعمتی که به دست میآورند از آن میبخشیدند و [[شکر]] آن را به جای میآوردند. در این حال شبی از شبها همان مرد به [[خواب]] این مرد آمد و گفت: آن نیمه تمام شد اکنون نظر تو چیست؟، مرد پاسخ داد: مرا شریکی است که باید با او صحبت کنم. صبحگاهان او به همسرش گفت: همان مرد دیشب به [[خواب]] من آمد و مرا [[آگاه]] کرد که نیمه نخست سپری شده، همسرش پاسخ داد: [[خداوند]] به ما [[نعمت]] بخشید و ما او را [[سپاس]] گفتیم و به [[عهد]] او وفا کردیم، اکنون [[خداوند]] شایستهتر است که در مقابل [[شکرگذاری]] ما به [[عهد]] خود وفا کند و [[نعمت]] را از ما باز نستاند. آن مرد باز به [[خواب]] او آمد و گفت: این [[نعمت]] را در تمام [[عمر]] خواهی داشت و از تو باز گرفته نمیشود" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الرِّضَا {{ع}} اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاضُعِ وَ الشُّكْرِ وَ الْحَمْدِ إِنَّهُ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ فَأَتَاهُ فِي مَنَامِهِ مَنْ قَالَ لَهُ إِنَّ لَكَ نِصْفَ عُمُرِكَ سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَ إِنَّ لِي شَرِيكاً فَلَمَّا أَصْبَحَ الرَّجُلُ قَالَ لِزَوْجَتِهِ قَدْ أَتَانِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ نِصْفَ عُمُرِي لِي سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ اخْتَرِ النِّصْفَ الْأَوَّلَ فَقَالَ لَكَ ذَاكَ. فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَكَانَ كُلَّمَا كَانَتْ نِعْمَةٌ قَالَتْ زَوْجَتُهُ جَارُكَ فُلَانٌ مُحْتَاجٌ فَصِلْهُ وَ تَقُولُ قَرَابَتُكَ فُلَانٌ فَتُعْطِيهِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ كُلَّمَا جَاءَتْهُمْ نِعْمَةٌ أَعْطَوْا وَ تَصَدَّقُوا وَ شَكَرُوا فَلَمَّا كَانَ لَيْلَةٌ مِنَ اللَّيَالِي أَتَاهُ الرَّجُلُ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَمَا رَأْيُكَ قَالَ لِي شَرِيكٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لِزَوْجَتِهِ أَتَانِي الرَّجُلُ فَأَعْلَمَنِي أَنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْنَا فَشَكَرْنَا وَ اللَّهُ أَوْلَى بِالْوَفَاءِ قَالَ فَإِنَّ لَكَ تَمَامَ عُمُرِكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۵۴.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۴]]، ص ۳۱-۳۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |