سهوالنبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۶۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
درباره سهوالنبی دوازده [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کرده‌اند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[ابوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای سند صحیح و یکی دارای سند [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه می‌باشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کرده‌اند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود:
درباره سهوالنبی دوازده [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کرده‌اند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[ابوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای سند صحیح و یکی دارای سند [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه می‌باشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کرده‌اند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود:


[[عثمان بن سعید]] از سماعه بن مهران نقل کرده: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: همانا [[پیامبر]] نماز ظهر را برای [[مردم]] دو رکعت خواند، سپس سهو کرد و [[سلام]] داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! [[پیامبر]] فرمود: آیا شما همچنین می‌گویید؟ [[مردم]] گفتند: بله. پس پیامبر ایستادند و [[نماز]] را کامل کرده و دو [[سجده]] [[سهو]] به جا آوردند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۵.</ref>.
'''[[روایت]] [[سعید اعرج]]''':  


و [[شیخ طوسی]] هم همین [[روایت]] را با دو سند زیر نقل کرده است: [[احمد بن محمد]] از [[حسن بن علی بن فضال]] از ابی‌جمیله از زید شحام از ابی‌اسامه از [[امام صادق]] {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. ۲) [[سعد بن عبدالله]] از [[احمد بن محمد]] از [[حسین]] از [[فضاله]] از [[سیف بن عمیره]] از [[ابوبکر]] حضرمی از امام صادق {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ‏ فِي‏ رَكْعَتَيْنِ‏ ثُمَ‏ ذَكَرَ حَدِيثَ‏ ذِي‏ الشِّمَالَيْنِ‏ فَقَالَ ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ‏}}.</ref>.
در این روایت سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[نماز]] چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند. یکی از مأمومین، به نام ذوالیدین که [[ذوالشمالین]] هم خوانده می‌شد، ایشان را متوجه این سهو نمود. سپس حضرت نماز را ادامه داد و چهار رکعتی تمام کرد [[امام]] {{ع}} فرمود:
«[[خدای متعال]] آن حضرت را به منظور ترحّم بر [[امّت]]، به [[فراموشی]] انداخت. مگر نه این است که اگر کسی چنین حالتی برای او پیش می‌آمد، [[مردم]] او را [[سرزنش]] نموده، می‌گفتند: «نمازت قبول نشد». ولی امروز اگر برای کسی چنین حالتی پیش بیاید، می‌گویند: «این [[سنّت]] [[رسول]] خداست که [[الگو]] است؛ او به خاطر [[سخن گفتن]] دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۵۷.</ref>.


[[محمد بن یحیی]] از [[احمد بن محمد بن عیسی]] از [[علی بن نعمان]] از [[سعید]] اعرج نقل کرده: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرماید: «پیامبر نماز خواند و در رکعت دوم [[سلام]] داد. کسانی که پشت سر ایشان بودند گفتند: آیا درباره نماز مطلب جدیدی اتفاق افتاده؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ گفتند: نماز را دو رکعتی خواندید! پیامبر فرمود: ای ذوالیدین آیا چنین است؟ و او همان کسی است که او را ذوالشمالین صدا می‌کنند. وی گفت: بله. پس پیامبر بنا را بر نمازش گذاشت و آن را به صورت چهار رکعتی تمام کرده و فرمود: [[خداوند]] به خاطر [[رحمت]] بر [[امت]]، پیامبر را به [[فراموشی]] کشاند. آیا نمی‌دانی اگر شخصی چنین می‌کرد مردم او را [[سرزنش]] کرده و می‌گفتند نمازت قبول نمی‌شود، اما اگر کسی که امروز چنین کند می‌گویند [[سنّت]] [[رسول الله]] است و [[الگو]] شده و پیامبر دو سجده هم به خاطر [[سخن گفتن]] بین نماز انجام دادند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۷؛ تهذیب، ج۲، ص۳۴۵.</ref>.
سند این روایت [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست؛ زیرا سعید اعرج مجهول است و [[مدح]] و توثیق ندارد. شیخ [[حرّ]] عاملی درباره وی می‌گوید: «[[حدیث]] سعید اعرج جداً ضعیف است. هیچ‌کسی او را مدح وتوثیق نکرده است»<ref>ر.ک: حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>.
[[علامه حلّی]] نیز می‌گوید: «من حال سعید اعرج را نمی‌دانم. [[استدلال]] به حدیث وی، متوقف بر [[شناخت]] [[عدالت]] اوست»<ref>ر.ک: علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>


[[حسن بن محبوب]] از رباطی از سعید اعرج نقل کرده: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرمود: «[[خداوند تبارک و تعالی]] پیامبرش را برای نماز صبح به [[خواب]] برد تا [[خورشید]] طلوع کرد، سپس پیامبر بلند شد و دو رکعت نماز ([[نافله]]) قبل [[فجر]] را خواند سپس نماز صبح را خواند و (همچنین) [[خداوند]] [[پیامبر]] را در [[نماز]] به [[سهو]] انداخت و پیامبر در رکعت دوم [[سلام]] داد. سپس آنچه را ذوالشمالین گفت توصیف کرد؛ خداوند این‌کار را به خاطر [[رحمت]] بر [[امّت]] با پیامبر انجام داد تا هیچ‌کس [[مسلمانی]] را به خاطر [[خواب]] ماندن از نماز یا سهو در نماز [[سرزنش]] نکند و بگویند: این اتفاق برای پیامبر هم افتاده است»<ref>الفقیه، ج۱، ص۳۵۸: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَامَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ قَامَ فَبَدَأَ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ ثُمَّ صَلَّى الْفَجْرَ وَ أَسْهَاهُ فِي صَلَاتِهِ فَسَلَّمَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ وَصَفَ مَا قَالَهُ ذُو الشِّمَالَيْنِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ رَحْمَةً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ لِئَلَّا يُعَيَّرَ الرَّجُلُ‏ الْمُسْلِمُ‏ إِذَا هُوَ نَامَ‏ عَنْ صَلَاتِهِ أَوْ سَهَا فِيهَا فَقَالَ قَدْ أَصَابَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}}}.</ref>.
'''روایت [[ابوبکر حضرمی]]''':  


[[حسین بن سعید]] از [[ابن ابی عمیر]] از جمیل نقل کرده: «از [[امام صادق]] {{ع}} درباره مردی پرسیدم که نماز را دو رکعت خواند، سپس بلند شد. [[امام]] {{ع}} فرمود: دوباره نماز را بخواند. گفتم: پس آنچه [[مردم]] ([[اهل سنت]]) درباره [[حدیث]] ذوالشمالین می‌گویند چیست؟ امام {{ع}} فرمود: همانا پیامبر {{صل}} از مکانش حرکت نکرده بود؛ اگر حرکت کرده بود نماز را دوباره می‌خواند»<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۴۵: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ رَجُلٍ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قَامَ قَالَ يَسْتَقْبِلُ قُلْتُ فَمَا يَرْوِي‏ النَّاسُ‏ فَذَكَرَ لَهُ‏ حَدِيثَ‏ ذِي‏ الشِّمَالَيْنِ‏ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} لَمْ يَبْرَحْ مِنْ مَكَانِهِ وَ لَوْ بَرِحَ اسْتَقْبَلَ}}.</ref>.
وی نماز [[مغرب]] را سر دو رکعت [[سلام]] می‌دهد، برخی از [[باران]] به او [[تذکر]] می‌دهند که نماز را دو رکعت خواندی و باید اعاده کنی. او [[حکم]] مسئله را از [[امام صادق]] {{ع}} می‌پرسد. [[حضرت]] در پاسخ می‌فرماید: «انگار [[نماز]] را اعاده کردی» گفتم بلی. حضرت فرمود: کافی بود بلند می‌شدی و یک رکعت دیگر می‌خواندی؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد و سر دو رکعت [[سلام]] داد». سپس حضرت [[حدیث]] [[ذوالشمالین]] را متذکر شد؛ سپس فرمود: «آن‌گاه [[پیامبر]] {{صل}} بلند شد و دو رکعت دیگر بر آن افزود»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰.</ref>.


[[حسین بن سعید]] از [[حسن]] از زرعه از سماعه از امام صادق {{ع}} نقل کرده: «همانا پیامبر نماز ظهر را برای مردم خواند، سپس سهو کرد و سلام داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره نماز چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! پیامبر فرمود: آیا شما همچنین می‌گویید؟ مردم گفتند: بله. پس پیامبر ایستادند و نماز را کامل کرده و دو [[سجده]] سهو به جا آوردند. سپس فرمود: [[پیامبر]] از مکانش حرکت نکرده بود، اگر [[نمازگزار]] از مکانش حرکت نکرده بود نقص نمازش را تمام کند»<ref>استبصار، ج۱، ص۲۱۴ و ۳۶۹: {{متن حدیث|فإن رسول الله {{صل}} صلّی بالناس الظهر ثم سها فسلّم فقال له ذو الشمالین: یا رسول الله أنزل فی الصلاة شیء؟ فقال: و ما ذاک؟ قال: إنّما صلّیت رکعتین! فقال رسول الله {{صل}}: أتقولون مثل قوله؟ قالوا: نعم فقام فأتمّ بهم الصلاة و سجد سجدتی السهو. فقال: إن رسول الله {{صل}} لم یبرح من مجلسه فإن کان لم یبرح من مجلسه فلیتم ما نقص من صلاته}}.</ref>.
در [[سلسله]] سند این [[روایت]]، [[حسین بن سعید]] قرار دارد که روایت را از [[فضاله]] نقل کرده است. [[نجاشی]] درباره وی می‌گوید:
[[حسین بن یزید]] سورائی برای ما گفت: هر چیزی را که حسین بن سعید از فضاله روایت کند، غلط و [[اشتباه]] است. درست این است که حسین از برادرش حسن، و حسن از فضاله روایت کند. او می‌گوید: حسین فضاله را [[ملاقات]] نکرده و تنها برادرش حسن است که فضاله را ملاقات کرده است، و من گروهی را می‌بینم که با سندهای مختلف از طریق حسین بن سعید از فضاله روایت می‌کنند<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.</ref>.
بنابراین روایت مقطوع‌السند است و از درجه اعتبار ساقط است.


[[حسن بن صدقه]] می‌گوید: «از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[پیامبر خدا]] در رکعت دوم [[سلام]] داد؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: بله. گفتم: آیا حالش حال خودش بود؟ امام {{ع}} فرمود: [[خداوند]] می‌خواست به [[مردم]] یاد دهد»<ref>کافی، ج۶، ص۲۷۲: {{متن حدیث|أسلّم رسول الله {{صل}} فی الرکعتین الاولتین؟ فقال: نعم، قلت: و حاله حاله؟ قال {{ع}}: أنما أراد الله أن یفقّههم}}.</ref>.
'''روایت [[حسن بن صدقه]]''':  


[[ابن ادریس]] از کتاب [[علی بن محبوب]] از [[عباس]] از [[حماد بن عیسی]] از [[ربعی بن عبدالله]] از [[فضیل]] نقل کرده: «در نزد [[امام صادق]] {{ع}} [[سهو]] را یادآور شدم. امام {{ع}} فرمود: هیچ‌کس از این حالت به دور نیست، گاهی من خادم را در پشت سرم می‌نشانم تا نمازم را بر من [[حفظ]] کند»<ref>سرائر (المستطرفات)، ج۳، ص۶۱۴: {{متن حدیث|ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} السَّهْوَ فَقَالَ وَ يَنْفَلِتُ مِنْ ذَلِكَ أَحَدٌ رُبَّمَا أَقْعَدْتُ‏ الْخَادِمَ‏ خَلْفِي‏ عَلَيَّ يَحْفَظُ صَلَاتِي}}.</ref>.
در این روایت، حسن بن صدقه از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} می‌پرسد: آیا رسول خدا {{صل}} در نماز چهار رکعتی، از روی سهو، سر دو رکعت سلام داده است؟» حضرت در پاسخ می‌فرماید: «بله»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵.</ref>!
در سند این روایت [[احمد بن محمد برقی]]، مجهول است؛ زیرا نمازی می‌گوید: «[[دانشمندان علم رجال]]، در کتاب‌های خود، از احمد بن محمد برقی ذکری به میان نیاورده‌اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۲۴.</ref>.


[[جعفر بن محمد بن اشعث]] از [[ابن قداح]] از [[ابی‌عبدالله]] از پدرش نقل کرده: پیامبر [[نماز]] خواند و قرائت را بلند خواند. هنگامی‌که نمازش تمام شد به اصحابش گفت: آیا چیزی از [[قرآن]] انداختم؟ مردم ساکت ماندند. پیامبر فرمود: آیا [[ابی بن کعب]] در بین شماست؟ گفتند: بله. پیامبر فرمود: آیا چیزی در نماز ساقط کردم؟ ابی بن کعب گفت: بله یا [[رسول الله]]! [[آیه]] این چنین بود. پیامبر ناراحت شد و فرمود: چه شده بر اقوامی که قرآن بر آنها خوانده می‌شود و آنها نمی‌دانند چه مقدار از [[قرآن]] خوانده شده و چه مقدار جا مانده است، [[بنی‌اسرائیل]] به این خاطر هلاک شدند که بدن‌هایشان حاضر بود و دل‌هایشان [[غایب]] بود، [[خداوند]] [[نماز]] بنده‌ای را که قلبش همراه نمازش حاضر نباشد قبول نمی‌کند»<ref>بحارالأنوار، ج۸۱، ص۲۴۲: {{متن حدیث|صَلَّى النَّبِيُّ صصَلَاةً وَ جَهَرَ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ أَسْقَطْتُ شَيْئاً فِي الْقُرْآنِ قَالَ فَسَكَتَ الْقَوْمُ فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}} أَ فِيكُمْ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ هَلْ أَسْقَطْتُ فِيهَا بِشَيْ‏ءٍ قَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ كَانَ كَذَا وَ كَذَا فَغَضِبَ {{صل}} ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ‏ أَقْوَامٍ‏ يُتْلَى‏ عَلَيْهِمْ‏ كِتَابُ‏ اللَّهِ‏ فَلَا يَدْرُونَ‏ مَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ مِنْهُ وَ لَا مَا يُتْرَكُ هَكَذَا هَلَكَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ حَضَرَتْ أَبْدَانُهُمْ وَ غَابَتْ قُلُوبُهُمْ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ عَبْدٍ لَا يَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ‏}}.</ref>.
همین‌طور در سند آن، [[منصور بن عباس]] قرار دارد. نجاشی، [[علامه حلی]] و [[ابن داوود]] درباره وی می‌گویند: [[منصور بن عباس ابو الحسین رازی]]، ساکن [[بغداد]] بود و همانجا فوت کرد. {{عربی|كان مضطرب الأمر}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۱۳؛ علامه حلّی، خلاصة الاقوال، ص۴۰۸؛ ابن داوود حلّی، رجال ابن داوود، ص۲۸۱.</ref>؛ «او وضع [[درستی]] نداشت. بنابراین روایت، از نظر سند، [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست.


[[تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی]] از پدرش از [[احمد بن علی انصاری]] از [[اباصلت هروی]] نقل کرده: «به [[امام رضا]] {{ع}} گفتم: ای فرزند [[رسول خدا]]! در جمعیت [[کوفه]] گروهی هستند که [[اعتقاد]] دارند [[پیامبر]] در نمازش [[سهو]] نکرد. [[امام]] {{ع}} فرمود: [[دروغ]] می‌گویند. [[خدا]] آنها را [[لعنت]] کند. تنها کسی که سهو نمی‌کند خدایی است که جز او خدایی نیست»<ref>عیون الأخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۳، باب ردّ بر غلات: {{متن حدیث|قُلْتُ لِلرِّضَا {{ع}} يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} لَمْ يَقَعْ‏ عَلَيْهِ‏ السَّهْوُ فِي‏ صَلَاتِهِ‏ فَقَالَ كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّ الَّذِي لَا يَسْهُو هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ}}.</ref>.
'''[[روایت]] [[جمیل بن دراج]]''':
 
در این روایت جمیل بن دراج، از [[امام صادق]] {{ع}} از [[تکلیف]] مردی سؤال می‌کند که [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خوانده و دنبال کارش رفته بود؛ سپس یادش آمد که نماز خود را دو رکعت خوانده است. [[امام]] می‌فرماید: «در این صورت نماز خود را اعاده کند». جمیل می‌گوید: «وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد، دو رکعت بر نماز خود افزود و آن را تمام کرد». [[حضرت]] می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} وقتی سهو کرد، از جای خود بلند نشد. اگر بلند می‌شد، او هم نماز خود را از اول می‌خواند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶.</ref>.
 
در سند این روایت [[حسین بن سعید]] قرار دارد که ضعیف است. [[شیخ طوسی]] درباره وی می‌گوید: «[[حسین بن سعید بن حماد بن سعید اهوازی]] ضعیف است»<ref>ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۳۰۳.</ref>
 
'''روایت [[سماعة بن مهران]]''':
 
در این روایت امام صادق {{ع}} می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را سهواً دو رکعت خواند. مردی به نام [[ذوالشمالین]] او را متوجه کرد که نماز را دو رکعت خوانده است. حضرت بلند شد و دو رکعت دیگر به جا آورد و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۷.</ref>.
 
در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفی‌مذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است:
[[حسن بن قیام صیرفی]] می‌گوید: «... به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم با این [[حدیثی]] که [[زرعة بن محمد]]، از [[سماعة بن مهران]] نقل کرده است که امام صادق {{ع}} فرمود: این پسر من به [[پنج تن]] از [[انبیا]] شباهت دارد، چه کنم؟»... امام رضا {{ع}} فرمود: «زرعه [[دروغ]] می‌گوید. حدیثی را که سماعه نقل کرده این‌طور نبوده است.»..<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۴.</ref>
 
روایت [[زید شحام]]: در این روایت زید شحّام از امام صادق {{ع}} درباره مردی سؤال می‌کند که [[نماز عصر]] خود را پنج یا شش رکعت خوانده است. امام {{ع}} می‌فرماید:
اگر [[یقین]] دارد که [[نماز]] خود را این‌گونه خوانده است، باید اعاده کند. اگر [[یقین]] دارد که دو رکعت یا سه رکعت خوانده و سپس برگشته و سخن گفته است، باید باقی‌مانده نماز را بخواند و تمام کند؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} وقتی نماز چهار رکعتی را، از روی [[فراموشی]]، دو رکعت خواند و [[ذوالشمالین]] این فراموشی را به او [[تذکّر]] داد، رسول خدا {{صل}} ایستاد و باقیمانده نماز را خواند و نماز را تمام کرد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
 
در سند این [[روایت]] [[ابو جمیله]] قرار دارد. شماری از [[دانشمندان]] [[رجال]] درباره وی می‌گویند: «[[مفضل بن صالح]]، [[ابوجمیلة اسدی]]،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] [[جعل]] می‌کند»<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref>
 
'''روایت امام علی {{ع}}''':
 
[[زید بن علی]] از پدرانش {{عم}} از علی {{ع}} نقل می‌کند:
رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند. سپس روی خود را برگرداند. بعضی از مأمومین عرضه داشتند: «آیا بر نماز چیزی افزوده شده است؟» [[حضرت]] فرمود: «چطور؟» گفتند: «نماز را پنج رکعت خواندید». آن‌گاه حضرت در حالی که نشسته بود، رو به [[قبله]] کرد و [[تکبیر]] گفت. سپس بدون قرائت و [[رکوع]]، دو [[سجده]] [[سهو]] انجام داد و [[سلام]] داد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.
 
شیخ [[حرّ]] عاملی درباره این حدیث می‌گوید: «حدیث زید ضعیف‌تر از [[احادیث]] دیگر است؛ چون افراد [[زیدیه]] [[فاسد]] المذهب در سند آن وجود دارند»<ref>حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>.
[[شیخ طوسی]] نیز درباره [[راویان]] این خبر می‌گوید: «... تمام راویان از [[اهل سنت]] و زیدی‌مذهب هستند. روایتی که راویانش چنین افرادی باشند، قابل عمل نیست»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۶۶.</ref>
 
'''روایت [[اباصلت]]''':
 
[[اباصلت هروی]] می‌گوید:
به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: «در سوادِ [[کوفه]] گروهی بر این باورند که رسول خدا {{صل}} در نماز خود سهو نمی‌کند». حضرت فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند آنها را! [[دروغ]] می‌گویند! آن کسی که سهو نمی‌کند، تنها خداست که جز او خدایی وجود ندارد»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۹.</ref>.
 
سند این روایت در نهایت [[ضعف]] است؛ زیرا یکی از [[راویان]] آن [[ضعیف]]، و دو تا از راویان آن مجهول‌اند. از این‌رو شماری از [[دانشمندان علم رجال]]، مانند [[علامه حلّی]]، [[ابن داوود]]، تفرشی و اردبیلی، درباره اولین [[راوی]] می‌گویند: «[[تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی]]، همان کسی که [[ابو جعفر محمد بن بابویه]] از او [[روایت]] می‌کند، ضعیف است»<ref>علامه حلّی، خلاصه الاقوال، ص۳۲۹؛ ابن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۲۲۴؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۱، ص۳۰۷؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.
 
نمازی درباره دومین راوی می‌گوید: «[[دانشمندان]] [[رجال]]، در کتاب‌های خود، از [[عبد]] [[اللّه]] بن تمیم قرشی ذکری به میان نیاورده‌اند و پسرش، تمیم، از او روایت می‌کند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۴۹۵.</ref>. نیز وی درباره سومین راوی می‌گوید: دانشمندان رجال، در کتاب‌های خود، از [[ابوعلی]] [[احمد بن علی]] [[انصاری]] یاد نکرده اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۷۰.</ref>
 
'''روایت سعید اعرج''':
 
سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است:
[[رسول خدا]] {{صل}} پیش از [[نماز صبح]]، خوابید و [[خداوند]] آن [[حضرت]] را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا [[طلوع]] آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، می‌گویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» می‌گوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>.
 
این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>
 
'''روایت [[پدر]] عزرمی''':  
 
در این روایت، [[سهو]] و [[نسیان]] [[امام]] مطرح شده است. پدر عزرمی از امام صادق {{ع}} روایت نقل کرده که علی {{ع}} [[نماز ظهر]] را با مردم، بدون [[وضو]]، خواند. سپس وارد [[منزل]] شد. آن‌گاه منادی او بیرون آمد و ندا داد: «[[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[نماز]] را بدون [[وضو]] خوانده است و نمازتان را اعاده کنید و حاضرین به غائبین برسانند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰.</ref>.
 
خویی می‌گوید: این [[روایت]]، افزون بر [[ضعف سند]] آن از نظر عدم ثبوت [[وثاقت]] [[پدر]] عزرمی، مضمون آن نیز به خاطر منافات با [[عصمت امام]] و عدم انطباق با [[اصول مذهب]]، قابل [[تصدیق]] نیست. من بسیار بسیار [[تعجب]] می‌کنم از شیخ و [[کلینی]]! چگونه این روایت و روایاتی از این دست را که مخالف اصول مذهب است و موجب [[طعن]] [[مخالفین]] بر اصول ما می‌شود، در [[کتاب‌های حدیث]] نقل کرده‌اند. به هر حال بطلان مضمون این روایت [[یقینی]] بوده، و این روایت در نهایت [[ضعف]] و [[سقوط]] است<ref>خویی، کتاب الصلاة، ج۵، ص۳۶۲.</ref>
 
'''روایت [[ابی‌بصیر]]''':
 
در این روایت، [[اشتباه]] [[امام]] در انجام دادن یکی از [[افعال]] [[عبادی]]، همانند [[غسل]]، که یک [[وظیفه]] شخصی است، مطرح شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که پدرم ([[امام باقر]] {{ع}}) غسل جنابت کرد و به او گفته شد به یک نقطه از پشتت آب نرسیده است. [[حضرت]] به او فرمود: «نمی توانستی [[سکوت]] کنی؟» سپس دست خود را به آن نقطه مالید<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>.
 
مشکل این روایت این است که سند آن مقطوع است؛ زیرا [[نجاشی]] می‌گوید:
[[حسین بن یزید سورائی]] برای ما گفت: هر چیزی را که [[حسین بن سعید]] از [[فضاله]] روایت کند، غلط و اشتباه است. درست این است که حسین از برادرش حسن، و حسن از فضاله روایت کند. او می‌گوید: حسین فضاله را [[ملاقات]] نکرده و تنها برادرش حسن است که فضاله را ملاقات کرده است و من گروهی را می‌بینم که با سندهای مختلف از طریق حسین بن سعید از فضاله روایت نقل می‌کنند<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.</ref>.
 
بنابراین، روایت از درجه اعتبار ساقط است.
ممکن است کسی بگوید: هر چند تک‌تک [[روایات]] [[سهو النبی]] {{صل}} از نظر سند ضعیف‌اند، شمار بالای آنها [[ضعف]] سندشان را جبران می‌کند. در پاسخ این توهم می‌گوییم:
اولّاً آنچه در [[علم اصول]] به عنوان جابر [[ضعف سند]] مطرح است، [[شهرت]] فتوایی و عملی [[اصحاب]] است؛ نه کثرت وجودی [[روایات]]!
ثانیاً تمام [[دانشمندان شیعه]]، به استثنای [[شیخ صدوق]] و استادش، از روایات [[سهو]] [[اعراض]] نموده و آنها را رد کرده‌اند و این اعراض، خود دلیل دیگر بر [[ضعف روایات]] سهو است؛ هر چند تعدادشان زیاد باشند؛ چون اعراض مشهور موهن است»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref>


با بررسی اقوال دانشمندان می‌توان نتیجه گرفت که پنج نظریه درباره این [[روایات]] ارائه شده است:
با بررسی اقوال دانشمندان می‌توان نتیجه گرفت که پنج نظریه درباره این [[روایات]] ارائه شده است:
۱۱٬۲۰۱

ویرایش