←معناشناسی
(←منابع) |
|||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = مقام معصوم | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} "مقام متقین" که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث| الْمُتَّقُونَ}} آمده است؛ یعنی: «[[شهادت]] میدهم که شما [[امامان]]{{عم}} [[اهل]] تقوایید». | |||
== | == معناشناسی == | ||
[[تقوا]] اسم مصدر از ریشه «و ـ ق ـ ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۷۸؛ المصباح، ص۶۶۹، «وقی».</ref> و در ادبیات [[معارف اسلامی]] به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref>مفردات، ص۸۸۱، «وقی».</ref> برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند<ref>مفردات، ص۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبراکرم]]{{صل}} وجه نامگذاری [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه [[پرهیز از حرامها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص۲۶۷.</ref>. | |||
بر این اساس، [[عارفان]] افزون بر دوری از [[محرّمات]]، اجتناب از لذتهای [[حلال]] [[دنیوی]] را در مراتبی از [[تقوا]] لازم شمردهاند<ref> المحیط الاعظم، ج ۱، ص۲۷۸؛ التقوی فی القرآن، ص۲۸.</ref>، پس میتوان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آنها [[پرهیز از محرمات]] [[شرعی]] و [[عقلی]]، توجه به [[حق]] و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف [[اعمال]] حرکت کردن است، همان گونه که [[فجور]]، فاصله گرفتن از حالت [[اعتدال]] و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص۱۸۴، «وقی».</ref> و از آغاز پیدایش [[ایمان]] در [[دل]] [[مؤمن]] تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از [[عذاب]] و [[آتش]]، پرهیز از سخطِ [[خدا]] و [[مخالفت]] با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از [[خداوند]]<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص۱۸۵ - ۱۸۶، «وقی».</ref>. | |||
"[[تقوا]]" از "وقایه" است. معمولاً تقوا در ترجمههای معمولی، "[[پرهیزکاری]]" ترجمه میشود، ولی این معنا، معنای درست و کاملی نیست. پرهیز کردن، معادل "[[زهد]]" است، اما تقوا چیز دیگری است. [[تقوا]]، گاهی "عمل کردن" و گاهی "عمل نکردن" است، اما پرهیزکاری فقط جنبه [[نفی]] دارد؛ بنابراین، پرهیزکاری معنای [[درستی]] برای تقوا نیست. اگر بخواهیم کلمه تقوا را به فارسی برگردانیم، به نظر میرسد "[[خویشتنداری]]" ترجمه مناسبتری باشد. | |||
{{ | این مثال را در نظر بگیرید: اگر کسی راننده خوبی باشد، جایی که باید براند، میراند و جایی که باید ترمز کند، میکند و جایی که باید بپیچد، میپیچد و...، نه اینکه فرضاً بنشیند و بدون راندن خودرو، با [[فرمان]] [[بازی]] کند و مدعی شود که "من تا حالا تصادفی نداشتهام"! راست میگوید، ولی اینکه هنر نیست. اتومبیل برای حرکت است، نه نشستن و درجا زدن. | ||
تقوا به معنای کنترل و پایش است؛ [[آیه]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ}}<ref> ای کسانی که ایمان آوردهاید، حق تقوا را رعایت کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>. | |||
قبلتر هم گفته شد که رعایت حق تقوا، یعنی خدا [[اطاعت]] شود و [[عصیان]] نشود. خدا همیشه در ذکر باشد و مورد [[نسیان]] نباشد. همیشه [[شکر]] شود و [[کفر]] نشود. این [[حق]] [[تقوا]] [[حق]] تقاته است. | |||
بنابراین، [[تقوا]] پرهیز نیست. اولین مرحله تقوا، پیش از آنکه به مرحله [[عمل]]خارجی برسد، "حساسیت" است. {{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ}}" که "از [[خدا]] بترس" ترجمه میشود؛ یعنی نسبت به مسائل خدایی، حساس باش. خدا که [[ترس]] و [[وحشت]] ندارد. | |||
تعبیر ما از خدا خیلی [[ضعیف]] و غلط است. برای [[آموزش]] فرهنگ دینی به [[کودک]]، میگویند: "[[دروغ]] نگو؛ خدا دروغگوها را [[دوست]] ندارد". نمیگویند: "راست بگو؛ خدا راستگوها را دوست دارد". همیشه یک بعد منفی از خدا، در [[ذهن]] کودکان ایجاد کردهایم. | |||
یک نفر کنار [[خانه خدا]] بسیار [[گریه]] میکرد. یکی از [[پیروان]] [[امام صادق]]{{ع}} به حال خوش و تقوا و مقام او [[غبطه]] میخورد. امام صادق{{ع}} فرمودند: "گریه آنها فریبت ندهد؛ تقوا در [[قلب]] است"<ref>{{متن حدیث|لَا يَغُرَّنَّكَ بُكَاؤُهُمْ إِنَّمَا التَّقْوَى فِي الْقَلْب}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۲۶۵.</ref>. | |||
ما "تقوا سنج" نداریم تا بتوانیم با آن تقوای افراد را بسنجیم؛ پس باید همه را به یک دید نگاه کنیم. [[متقی]]، اما کسی است که قلبش نسبت به خدا و خدایی حساس شده است. اگر تقوا به قلب وارد شود، قلب را [[اصلاح]] میکند. [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "با تقوا، قلبتان را هوشیار کنید"<ref>{{متن حدیث|و أشعروا بها قلوبكم}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. | |||
[[درک]] نکردن و نفهمیدن بسیاری از مسائل مربوط به بیتقوایی است. اگر میخواهید بفهمید، قلبتان را با تقوا هوشیار کنید؛ آنوقت خیلی چیزها را خواهید فهمید که کس دیگری نمیفهمد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: کسی که عبرتها، پیش رویش تمثل یافته، تقوا او را از افتادن در آنها باز میدارد<ref>{{متن حدیث|إِنَ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَات}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۶.</ref>. | |||
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "آنچه تو را از افتادن در [[شبهات]] باز میدارد، تقواست" میفرمایند: "دوای درد قلبهای شما تقواست<ref>{{متن حدیث|فَإِنَ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref>. | |||
پس [[تقوا]] فقط یک [[عمل]] [[اخلاقی]] یا یک مزیت و [[برتری]] اخلاقی نیست، بلکه دارای بعدی [[معرفتی]] است: "کسی که تقوا داشته باشد، [[خداوند]] به او راه خروج از [[فتنهها]] و داشتن [[نور]] در تاریکیها میدهد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref>. | |||
بنابراین، [[تقوا]]، [[عقل]] رحمانی ما را [[رشد]] میدهد، طوری که علیرغم همه موانع، بتوانیم پیش برویم و به نتیجه برسیم؛ بدون اینکه به کسی [[ظلم]] کنیم<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۱]]، ص۳۰۴.</ref>. | |||
== تقوا پیشگان == | |||
جامعترین تعریف برای "تقوا" حریم نگهداری برای خداوند است؛ حریم نگهداری در همه عرصهها. براین اساس است که "تقوا" جامعترین مفهوم اخلاقی است که [[امامان]]{{عم}} [[جمعه]] موظّفند [[مردم]] را به آن [[دعوت]] کنند. | |||
این یک واژه نیست بلکه یک [[منش]] و [[سلوک]] [[دینی]] است که در همه عرصههای دینی جریان دارد. تجلّی تقوای جامع، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند؛ تقوایی که در همه عرصههای [[زندگی]]، نشان داشته باشد. | |||
"تقوا نیرویی است [[روحانی]] که بر اثر تمرینهای زیاد، پدید میآید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف، سبب و مقدّمه پدید آمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر، معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمار میرود. این حالت، [[روح]] را نیرومند و شاداب میکند و به آن مصونیّت میدهد.... تقوا یک نیروی معنوی است که بر اثر ممارست و تمرین پدید میآید... [[پرهیز از گناه]] را [[سهل]] میکند. تقوا نیرویی است [[روحی]]، نیرویی [[مقدّس]] و متعالی که منشأ کششها و گریزهایی میگردد که کشش به سوی ارزشهای معنوی و فوق حیوانی و [[گریز]] از پستیها و آلودگیهای مادّی است... [[تقوا]] حالتی است که به [[روح انسان]]، [[شخصیّت]] و [[قدرت]] میدهد و [[آدمی]] را مسلّط بر خویشتن و مالک خود مینماید... تقوا نه تنها مانع [[آزادی]] نیست بلکه منبع و منشأ همه آزادیهاست... تقوا به [[انسان]] [[آزادی معنوی]] میدهد؛ یعنی او را از [[اسارت]] و [[بندگی]] [[هوا و هوس]] [[آزاد]] میکند، رشته [[آز]] و [[طمع]] و [[شهوت]] را از گردنش بر میدارد و به این ترتیب، ریشه رقّیّتها و بردگیهای [[اجتماعی]] را از بین میبرد"<ref>مجموعه آثار شهید مطهّری، ج۱۶، ص۵۱۰ - ۵۰۲.</ref>. | |||
این همه تعریف از [[تقوا]] را یک جا در [[معصومین]]{{عم}} میتوان دید، آنان تقوای مجسّماند. به تعبیر [[آیة الله]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]: "بدین ترتیب، برنامه هر یک از [[امامان معصوم]]{{عم}} این بود که نقش ویژهاش در ساخت [[نظام اسلامی]]، بر پایه تقوا باشد و بر اساس این بنیان [[مرصوص]]، به ایفای نقش خود [[قیام]] و [[اقدام]] کند؛ بنابراین، تأسیس [[حوزه علمیه]] [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} مانند تأسیس حکومت [[علوی]] و حسنی، [[قیام حسینی]]، تحمّل [[زندان]] موسوی، پذیرش [[ولایتعهدی]] [[رضوی]] و... همگی بر محور عنصر تقوا بوده است. این ذوات قدسی که [[متّقیان]] کامل در دو حوزه [[علم]] و مدیریّتاند، کارشناسان تقوا و [[کارگزاران]] آن هستند"<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص ۱۵۹ ـ ۱۶۰.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']] | |||
# [[پرونده:11460.jpg|22px]] [[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|'''مقامات اولیاء ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:مقام معصوم]] | [[رده:مقام معصوم]] |