کوثر در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«[[کوثر]]» بر وزن «فَوعَل»، وصفی اخذ شده از «کثرت» و به معنای «خیر کثیر، و فراوان» است<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج۵، ص۵۴۸.</ref>. بر حروف اصلی آن (ک، ث، ر) حرف «واو» اضافه شده است تا بر افزودن و کثرت دلالت کند<ref>معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۱۶۰.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]]، علیرغم مفرد بودن کلمه «کوثر» مصادیق زیادی را مطرح کردهاند؛ همچون | «[[کوثر]]» بر وزن «فَوعَل»، وصفی اخذ شده از «کثرت» و به معنای «خیر کثیر، و فراوان» است<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج۵، ص۵۴۸.</ref>. بر حروف اصلی آن (ک، ث، ر) حرف «واو» اضافه شده است تا بر افزودن و کثرت دلالت کند<ref>معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۱۶۰.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]]، علیرغم مفرد بودن کلمه «کوثر» مصادیق زیادی را مطرح کردهاند؛ همچون حوض و نهر کوثر در [[جنت]] که به [[رسول خدا]] تعلق دارد؛ مقام شفاعت کبری در [[روز]] رستاخیر، [[نبوت]]، [[حکمت]] و [[علم]] به [[حقایق]] اشیاء، [[قرآن]]، کثرت [[اصحاب]] و [[پیروان]]، کثرت [[معجزات]]، کثرت علم و عمل، کثرت، [[معرفت]] در [[توحید]]، کثرت نعمتهای [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[نسل]] کثیر و [[ذریه]] فراوان<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ص۳۷۰.</ref>. | ||
به نظر میرسد گستره معنایی کلمه «کوثر» به | به نظر میرسد گستره معنایی کلمه «کوثر» به تنهایی نمیتواند مجوز شمول مصادیق دیگر برای آن باشد، مگر اینکه با قرائن دیگری همراه گردد. «ابتر» روشنترین قرینه در انتهای سیاق، بر کوثریت [[حضرت زهرا]] {{س}} اشاره دارد، اما برای مصادیق دیگر کلمه «کوثر» قرینهای در [[سوره]] نیست، تا آن موارد نیز مشمول مصادیق «کوثر» گردد. [[علامه طباطبائی]]، در این رابطه میگوید غیر از دو قول که یکی میگوید: کوثر، خیر کثیر است و دیگری میگوید: نهری است در [[بهشت]] که به برخی از [[روایات]] استناد دارد، بقیه اقوال تحکم و بدون دلیل است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ص۳۷۰.</ref>. | ||
به نظر میرسد روایاتی که برای دیگر مصادیق ذکر شده، آمده است، به معنای کوثریت آن نیست، بلکه حضرت زهرا {{س}}، عامل کوثریت موارد ذکر شده است<ref>قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، ج۶، ص۹۴.</ref>. علاوه بر این، برخی از دانشمندان، سند روایات نهر بهشتی را [[ضعیف]] دانستهاند<ref>معارف قرآن، محمد باقر بهبودی، ص۱۵۸-۱۶۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، | به نظر میرسد روایاتی که برای دیگر مصادیق ذکر شده، آمده است، به معنای کوثریت آن نیست، بلکه حضرت زهرا {{س}}، عامل کوثریت موارد ذکر شده است<ref>قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، ج۶، ص۹۴.</ref>. علاوه بر این، برخی از دانشمندان، سند روایات نهر بهشتی را [[ضعیف]] دانستهاند<ref>معارف قرآن، محمد باقر بهبودی، ص۱۵۸-۱۶۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۱]]، ص ۲۹۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:حضرت فاطمه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۳
مقدمه
«کوثر» بر وزن «فَوعَل»، وصفی اخذ شده از «کثرت» و به معنای «خیر کثیر، و فراوان» است[۱]. بر حروف اصلی آن (ک، ث، ر) حرف «واو» اضافه شده است تا بر افزودن و کثرت دلالت کند[۲]. مفسران اسلامی، علیرغم مفرد بودن کلمه «کوثر» مصادیق زیادی را مطرح کردهاند؛ همچون حوض و نهر کوثر در جنت که به رسول خدا تعلق دارد؛ مقام شفاعت کبری در روز رستاخیر، نبوت، حکمت و علم به حقایق اشیاء، قرآن، کثرت اصحاب و پیروان، کثرت معجزات، کثرت علم و عمل، کثرت، معرفت در توحید، کثرت نعمتهای دنیا و آخرت، نسل کثیر و ذریه فراوان[۳].
به نظر میرسد گستره معنایی کلمه «کوثر» به تنهایی نمیتواند مجوز شمول مصادیق دیگر برای آن باشد، مگر اینکه با قرائن دیگری همراه گردد. «ابتر» روشنترین قرینه در انتهای سیاق، بر کوثریت حضرت زهرا (س) اشاره دارد، اما برای مصادیق دیگر کلمه «کوثر» قرینهای در سوره نیست، تا آن موارد نیز مشمول مصادیق «کوثر» گردد. علامه طباطبائی، در این رابطه میگوید غیر از دو قول که یکی میگوید: کوثر، خیر کثیر است و دیگری میگوید: نهری است در بهشت که به برخی از روایات استناد دارد، بقیه اقوال تحکم و بدون دلیل است[۴].
به نظر میرسد روایاتی که برای دیگر مصادیق ذکر شده، آمده است، به معنای کوثریت آن نیست، بلکه حضرت زهرا (س)، عامل کوثریت موارد ذکر شده است[۵]. علاوه بر این، برخی از دانشمندان، سند روایات نهر بهشتی را ضعیف دانستهاند[۶].[۷]
منابع
پانویس
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج۵، ص۵۴۸.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۱۶۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ص۳۷۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ص۳۷۰.
- ↑ قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، ج۶، ص۹۴.
- ↑ معارف قرآن، محمد باقر بهبودی، ص۱۵۸-۱۶۰.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۲۹۲.