بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = فلسفه بعثت | | موضوع مرتبط = فلسفه بعثت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[مبارزه با بدعتها در سیره معصوم]] | | مداخل مرتبط = [[مبارزه با بدعتها در حدیث]] - [[مبارزه با بدعتها در سیره معصوم]] - [[مبارزه با بدعتها در معارف و سیره حسینی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
یکی از اصول بنیادی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، تکیه ایشان بر واقعیتها و حقایق و دوری جستن از [[خرافات]] و امور بیاساس بود. خرافهپرستی که از بینشهای [[سست]] سرچشمه میگیرد، ممکن است از انگیزههای [[سوء]] یا [[نادانی]] و [[جهالت]] باشد و در هر حال، پیامد آن برای [[جامعه بشری]] منفی و زیانبار است. از اینرو [[پیشوایان معصوم]] [[وظیفه]] خود میدانستند که برای [[حفظ]] کیان [[دین]] و [[جامعه اسلامی]] با این پدیده موهوم [[مبارزه]] کنند تا دین در اثر خرافهگرایی دستخوش انواع [[بدعتها]] نشود و اندیشههای [[باطل]]، بستری برای [[نوآوری در دین]] به وجود نیاورند. یکی از مهمترین [[اهداف]] [[مکتب اسلام]] که در [[سرزمین]] [[حجاز]] و در میان [[اقوام]] [[جاهلیت]] نازل شد، [[مبارزه با خرافات]] و امور [[بیهوده]] از جمله [[بتپرستی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} نه تنها با امور بیهودهای که در تضاد با [[تعالیم وحیانی]] [[اسلام]] قرار داشتند مبارزه کرد، بلکه حتی با [[افکار]] و [[عقاید]] [[نادرستی]] که به ظاهر او را [[تأیید]] میکردند نیز به مقابله برخاست و کوشید [[مردم]] را بهگونهای [[تربیت]] کند که همواره پیرو [[دلیل]] و [[منطق]] باشند و از خرافهگرایی [[تبعیت]] نکنند. | |||
برقی در [[المحاسن]] با سندی از [[ابیالحسن موسی بن جعفر]] [[نقل]] میکند: هنگامی که [[ابراهیم]] فرزند رسول خدا {{صل}} [[رحلت]] کرد، [[خورشید]] گرفت. مردم [[تصور]] کردند که این خورشیدگرفتگی به دلیل [[مرگ]] فرزند رسول خدا {{صل}} بوده است. در این هنگام رسول خدا {{صل}} بر [[منبر]] رفت و چنین فرمود: ای مردم! ماه و خورشید دو [[آیه]] از [[آیات الهی]] و به امر او در جریان هستند. هیچگاه به خاطر مرگ یا [[زندگی]] کسی [[کسوف]] و [[خسوف]] پدید نمیآید<ref>ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، ص۳۱۳.</ref>. | |||
[[پیامبر خدا]] | به طور معمول میتوان گفت انتشار این مطلب و تصور اینکه کسوف به خاطر مرگ فرزند رسول خدا {{صل}} بوده است، سبب ارادت و علاقه بیشتر مردم به [[پیامبر خدا]] میشد و [[رسالت پیامبر]] را مقبولتر میساخت، اما [[پیامبر]] به دنبال این نبود که با تکیه بر تصورات [[بیهوده]] مورد [[تأیید]] قرار گیرد. آن [[حضرت]] هنگامی که [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] فرستاد، به وی فرمود: تمام سنتهای [[جاهلیت]] را نابود کن مگر آنچه را که مورد تأیید [[اسلام]] باشد<ref>ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص۲۵.</ref>. | ||
[[ | از جمله [[سنتهای جاهلی]] در [[جامعه]] آن [[روز]]، نگاه تحقیرآمیزی بود که [[اعراب]] جاهلیت نسبت به جنس [[زن]] داشتند. زن در نزد آنان به مثابه کالایی بود که مثل حیوانات [[خرید و فروش]] میشد و [[ارث]] نمیبرد، بلکه او را همراه با [[اموال]] دیگر به ارث میبردند. مردان حدّ و مرزی برای [[ازدواج]] با آنان نمیشناختند و مانع از ازدواج [[مجدد]] [[همسران]] مطلقه میشدند... ، اما اسلام به زن [[شخصیت]] [[انسانی]] بخشید تا آن حد که یکی از موضوعات مورد سفارش در [[خطبه]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[حجةالوداع]] قرار گرفت. آن حضرت در آخرین سفارشهای خود به [[امت اسلامی]]، بخشی را به موضوع [[زنان]] اختصاص داده و فرمود: در امور زنان از [[خدا]] بترسید و به خیر و [[نیکی]] درباره آنان [[رفتار]] کنید<ref>ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص۳۰.</ref>. | ||
[[ | [[امامان معصوم]] {{عم}} به [[تأسی]] از [[سیره رسول خدا]] {{صل}} همواره پاسدار [[حق]] و [[حقیقت]] بودند و با امور بیپایه و [[خرافی]] به [[مبارزه]] برمیخاستند. در برابر [[بدعتها]] و تصورات [[نادرست]] موضعگیری کرده و همواره مراقب بودند تا [[جامعه اسلامی]] با گرفتار شدن به تصورات غلط و اوهام، به [[بیراهه]] نرود. در [[زمان]] [[امام هادی]] {{ع}} یکی از [[یاران]] آن حضرت به نام [[حسن بن مسعود]] [[نقل]] میکند: [[خدمت]] [[اباالحسن بن علی بن محمد]] {{صل}} رسیدم در حالی که جراحتی به دستم وارد شده بود و سواری هم به من برخورد کرده و به شانهام آسیب رسانده بود و در اثر ازدحام و کشاکش جمعیت، لباسهایم پاره شده بود. در این حال از [[ناراحتی]] گفتم: وه که چه روز [[شومی]] بود! خدا شرت را از سرم برگرداند. [[امام]] فرمود: آیا تو هم که نزد ما رفت و آمد میکنی و با ما در [[ارتباط]] هستی [[گناه]] خود را بر گردن بیگناهی میگذاری؟! من از این [[سخن امام]] شرمنده شدم و دانستم که [[اشتباه]] کردهام. گفتم: ای [[سرور]] من! از [[خداوند]] [[آمرزش]] میخواهم. [[امام]] فرمود: ای [[حسن]]، روزها چه گناهی دارند که وقتی شما به سزای [[اعمال]] خود میرسید، آنها را [[سرزنش]] میکنید و شوم میپندارید؟<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۸۸.</ref> | ||
امام | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == | ||
خط ۳۱: | خط ۲۶: | ||
* [[برانگیختن فطرت و عقل]] | * [[برانگیختن فطرت و عقل]] | ||
* [[احیای انسان]] | * [[احیای انسان]] | ||
* [[دعوت به مصالح دین و دنیا]] | * [[دعوت به مصالح دین و دنیا]] | ||
* [[دعوت به ایمان آوردن به غیب]] | * [[دعوت به ایمان آوردن به غیب]] | ||
خط ۵۶: | خط ۵۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۶۳: | خط ۵۷: | ||
[[رده:فلسفه نبوت]] | [[رده:فلسفه نبوت]] | ||
[[رده:مبارزه]] | |||
[[رده:بدعت]] |