(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[توسعه در قرآن]] - [[توسعه در فقه سیاسی]] - [[توسعه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[توسعه در قرآن]] | [[توسعه در حدیث]] | [[توسعه در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
== مقدمه ==
توسعه در لغت به معنای فراخی و وسعت و همخانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».</ref> اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو [[نظام]] متفاوت [[سرمایه]] داری و [[سوسیالیستی]] [[ظهور]] یافت که کشورهای در حال [[رشد]] میبایست یکی از این دو [[الگو]] را برمی گزید.<ref>الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.</ref>[[انسان]] که محرک، محور و [[هدف]] نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمانهای بی شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه میتواند روند دستیابی به آنها را آسانتر کند، از این رو توسعه برپایه خواستههای هر [[جامعه]] ای باید بتواند برای گرههای [[کور]] و تنگناها و معضلات [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[راه]] حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی مییابد.<ref> ارزشها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.</ref> از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه [[اداری]] نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در [[نظام اداری]] است.<ref>التنمیة الاداریه، ص ۱۱.</ref> از میان ابعاد گوناگون توسعه، [[توسعه اقتصادی]] بیش از همه مورد توجه و اهتمام [[پژوهشگران]] حتی برنامههای [[دولتها]] بوده است و مراد از آن [[رهایی]] از [[وابستگی]] اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. [[اعتقاد]] بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی [[فراگیری]] میانجامد.<ref>موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.</ref> مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید [[انتظار]] داشت که در [[قرآن]]، [[احادیث]] یا دانشهای سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمیشود، بلکه تنها میتوان با رویکرد [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]]، برداشتهایی درباره مؤلفههای توسعه، پیش فرضها و زمینههای آن، راههای رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالشهای فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی [[احکام فقهی]] [[اسلام]] درباره حوزههای توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشتههای معاصران به آنها اشاره شده است.
«توسعه» در لغت به معنای فراخی و وسعت و همخانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».</ref>
مهم ترین آیاتی که به شکلی در این گونه مباحث به کار گرفته شدهاند، عبارتاند از آیاتی که [[انسان]] را به آبادسازی [[زمین]] ([[هود]] / ۱۱، ۶۱)، ایجاد [[اصلاح]] و [[تغییر]] در خود (رعد / ۱۳، ۱۱) و نیرومند ساختن خویش ([[انفال]] / ۸، ۶۰) [[دعوت]] میکنند؛<ref>درآمدی بر اسلام و توسعه ایران، ص ۴۵، ۷۱.</ref> همچنین آیاتی که بر [[مساوات]] در [[شأن]] [[انسانی]] (حجرات / ۴۹، ۱۳؛ [[نساء]] / ۴، ۱)، بر آزادیهای گوناگون مانند [[آزادی]] [[مدنی]] (ممتحنه / ۶۰، ۸)، [[آزادی]] [[دینی]] (بقره / ۲، ۲۵۶) و بر [[حمایت]] از [[امنیت]] و [[صلح جهانی]] (ممتحنه / ۶۰، ۸؛ [[اسراء]] / ۱۷، ۳۳) تأکید دارند.<ref>الاسلام و التنمیة الاجتماعیه، ص ۴۶ - ۶۰.</ref> [[اجرا]] کردن برخی [[آیات]] [[اخلاقی]] نیز زمینه ساز توسعه است؛ از قبیل آیاتی که به [[صبر]]، [[استقامت]] و تلاش ([[آل عمران]] / ۳، ۲۰۰؛ [[انفال]] / ۸، ۴۶)؛ و [[پیشی گرفتن]] در کارهای خیر و [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[دستور]] میدهند. (بقره / ۲، ۱۴۸؛ آل عمران / ۳، ۱۱۰؛ [[مائده]] / ۵، ۴۸؛ [[حج]] / ۲۲، ۴۱) آیات بسیاری نیز به شکلی میتوانند با بحث [[توسعه اقتصادی]] مرتبط باشند؛ مانند آیات مرتبط با بایستههای [[رفتار]] [[اقتصادی]] (بقره / ۲، ۲۶۱ ـ ۲۶۲، ۲۶۵، ۲۶۷، ۲۸۰)،<ref>ر.ک: راهنما، ج۲، ص۲۳۳ - ۲۵۵، ۲۸۲- ۲۸۵.</ref> بیان کننده پیوند [[فقر]] و عقب ماندگی اقتصادی با [[سرپیچی]] از [[دستورات الهی]] و [[نزول]] [[عذاب]] (انفال / ۸، ۵۳؛ رعد / ۱۳، ۱۱؛ [[ابراهیم]] / ۱۴، ۲۸؛ [[سبأ]] / ۳۴، ۱۶) و آیاتی که به [[کار و تلاش]] سفارش میکنند. ([[جمعه]] / ۶۲، ۱۰؛ اسراء / ۱۷، ۱۲، ۶۶؛ فاطر / ۳۵، ۱۲) برخی از آن آیات نیز به [[اصول اعتقادی]] توسعه اقتصادی اشاره دارند؛ از قبیل اینکه روزی دهنده خداست. (ذاریات / ۵۱، ۵۸؛ [[سبأ]] / ۳۴، ۲۴؛ [[حجر]] / ۱۵، ۲۱؛ [[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۳ـ۳۴؛ [[لقمان]] / ۳۱، ۲۰؛ منافقون / ۶۳، ۷) برخی موانع توسعه نیز به اشاره در پاره ای [[آیات]] آمدهاند؛ مانند [[کفران نعمت]] (نحل / ۱۶، ۱۱۲) که از موانع [[اخلاقی]] است و [[ظلم و ستم]] ([[قصص]] / ۲۸، ۵۹؛ [[یونس]] / ۱۰، ۱۳) که از موانع [[اجتماعی]] است. از میان آفات توسعه نیز به مواردی نظیر [[سرکشی]] ([[شوری]] / ۴۲، ۲۷؛ علق / ۹۶، ۶ ـ۷) و از یاد بردن [[خدا]] (منافقون / ۶۳، ۹) اشاره شده و در برخی سفارشهای اخلاقی و [[فقهی]] درباره چگونگی استفاده از [[اموال]] و [[نعمتها]] مانند [[نهی]] از [[اسراف]] و [[تبذیر]] ([[اسراء]] / ۱۷، ۲۶ ـ ۲۷؛ [[انبیاء]] / ۲۱، ۹)<ref>ر. ک: توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، «نهی از اسراف، تبذیر».</ref> آمده است.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو [[نظام]] متفاوت [[سرمایهداری]] و [[سوسیالیستی]] [[ظهور]] یافت که کشورهای در حال [[رشد]] میبایست یکی از این دو [[الگو]] را برمی گزید.<ref>الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.</ref>[[انسان]] که محرک، محور و [[هدف]] نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمانهای بیشماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه میتواند روند دستیابی به آنها را آسانتر کند، از این رو توسعه برپایه خواستههای هر جامعهای باید بتواند برای گرههای [[کور]] و تنگناها و معضلات [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[راه]] حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی مییابد.<ref> ارزشها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.</ref> از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه [[اداری]] نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در [[نظام اداری]] است.<ref>التنمیة الاداریه، ص ۱۱.</ref> از میان ابعاد گوناگون توسعه، [[توسعه اقتصادی]] بیش از همه مورد توجه و اهتمام [[پژوهشگران]] حتی برنامههای [[دولتها]] بوده است و مراد از آن [[رهایی]] از [[وابستگی]] اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. [[اعتقاد]] بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری میانجامد.<ref>موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.</ref>
==خاستگاههای [[قرآنی]] توسعه==
مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید [[انتظار]] داشت که در [[قرآن]]، [[احادیث]] یا دانشهای سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمیشود، بلکه تنها میتوان با رویکرد [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]]، برداشتهایی درباره مؤلفههای توسعه، پیشفرضها و زمینههای آن، راههای رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالشهای فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی [[احکام فقهی]] [[اسلام]] درباره حوزههای توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشتههای معاصران به آنها اشاره شده است.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
===[[توانایی]] [[انسان]] برای [[تغییر]]===
[[اندیشه]] توسعه از منظر [[قرآن کریم]]، از [[اعتقاد]] به توانایی انسان در تغییر خود و [[اصلاح امور]] ریشه میگیرد: «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». (رعد / ۱۳، ۱۱) [[خداوند]] اوضاع خوب و بد را تغییر نمیدهد، مگر [[انسان]] خود را تغییر دهد.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۵۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۳۱۸.</ref> خداوند به انسان نیروها و امکاناتی داده، و او را [[خلیفه]] خود روی [[زمین]] دانسته است (بقره / ۲، ۳۰)، بر این اساس، خود باید حرکت کند و تغییر دهد و بسازد و [[منتظر]] [[اصلاح]] از جای دیگر نباشد.<ref>الاسلام والتنمیة الاجتماعیه، ص ۳۳ - ۳۵.</ref> آموزه [[خاتمیت]]، خود [[گواه]] [[رشد]] و [[تکامل انسان]] و پذیرش نقش فعال وی در [[کشف]] و [[تسخیر]] [[قوانین]] [[طبیعت]] و [[زندگی]] و ایجاد توسعه مطلوب در سایه [[شریعت]] اجتماعی و اخلاقی [[اسلام]] است، پس انسان[[حق]] ندارد از زیر بار [[مسئولیت]]، شانه خالی کند و علت وضعیت نابهنجار خود را به عوامل محیطی نسبت دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلـئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئکَ مَأوهُم جَهَنَّمُ وساءَت مَصیرا». ([[نساء]] / ۴، ۹۷)<ref>ر. ک: نمونه، ج ۴، ص ۸۳.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
===بعد [[اخروی]] توسعه===
از مهم ترین ابعاد توسعه از دیدگاه [[قرآن کریم]] بعد اخروی آن است. این بُعد، تفاوت ماهوی طرح توسعه از دیدگاه [[قرآن]] و دیدگاه امروزی را بازمی شناساند، زیرا از دیدگاه قرآن توسعه باید [[انسان]] را به [[حیات طیب]]، [[فلاح]]، [[قرب]] و [[هدایت]] برساند: «وابتَغِ فیما ءاتـکَ اللّهُ الدّارَ الأخِرَةَ ولا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا». ([[قصص]] / ۲۸، ۷۷) [[دین]] به پدیدهها معنا میبخشد و هر آنچه را در [[اختیار انسان]] است، [[نعمت]] میشمرد و [[دنیا]] را قلمرو [[خلافت]] [انسان از] [[خداوند]] میشناساند: «اَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ». ([[حدید]] / ۵۷، ۷)<ref>ر. ک: المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۱.</ref> در این دیدگاه انسان باید دنیا را آباد سازد: «هُوَ اَنشَاَکُم مِنَ الاَرضِ واستَعمَرَکُم فیها» ([[هود]] / ۱۱، ۶۱)؛<ref>تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۵۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۶۴؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۶.</ref> ولی [[آخرت]] را هم از یاد [[نبرد]].
[[توازن]] بین دنیا و آخرت و ماده و [[روح]]، از خاستگاههای [[قرآنی]] بحث توسعه است. بنابر این روند، از نظر قرآن توسعه باید متوازن، جامع و شامل باشد و انسان باید از امکاناتی که در دست دارد، برای نیل به [[سعادت]] و [[رستگاری]] در آخرت بهره گیرد؛ اما نباید این امر به [[فراموشی]] نیازهای [[دنیوی]] و امور [[زندگی]] بینجامد: «وابتَغِ فیما ءاتـکَ اللّهُ الدّارَ الأخِرَةَ ولا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا». (قصص / ۲۸، ۷۷)<ref>روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۶۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۳۰۳.</ref> اهتمام قرآن به دنیا و توجه دادن به آن بسیار چشمگیر است. قرآن به بسیاری از حقایق طبیعی اشاره میکند و از انسان میخواهد که در آنها [[تدبر]] کند؛ اما در این فراخوان، [[انسان]] [[دنیایی]] خودساخته را مطالعه نمیکند، بلکه با [[نام خدا]] میخواند و به جهانی میاندیشد که [[آفریده]] خدای یکتاست، از این رو این [[تدبّر]] در آثار گذشتگان و [[کسب علم]] بی [[هدف]] نیست. ([[حجّ]] / ۲۲، ۴۶؛ شعراء / ۲۶، ۷ - ۸؛ [[روم]] / ۳۰، ۹؛ ق / ۵۰، ۶ - ۱۱؛ غاشیه / ۸۸، ۱۷ - ۲۰؛ واقعه / ۵۶، ۶۳ ـ ۷۴) به [[گواهی]] [[تاریخ]] [[علوم اسلامی]] بخش بزرگی از پیشرفتی که در قرون نخستین در [[علوم]] [[جامعه اسلامی]] به دست آمده است، در نتیجه تلاش برای انجام دادن دقیق [[فرایض دینی]] بوده است؛ مانند [[کوشش]] برای [[تعیین]] دقیق اوقات [[عبادات]] یا جهت [[قبله]] یا [[محاسبه]] [[زکات]] و [[ارث]]<ref>اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ص ۲۳۱ - ۲۴۳.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
==توسعه<ref>Development.</ref>==
معنای لغوی آن، گشاد کردن و فراخ کردن است<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۱۶۵.</ref>، ولی در اصطلاح، مطالعه درباره توسعه، بیشتر به دهه ۱۹۵۰م باز میگردد. در فضای [[سیاسی]] آن دهه، به ویژه با حمایتهای [[مالی]] سخاوتمندانه بنگاههای آمریکایی، [[محققان]] [[علوم اجتماعی]] به صورت فعال به مطالعه پرداختند. به طور کلی پس از [[جنگ]]، سه تعریف از توسعه، نمود بیشتری دارد.
===پیوند [[ایمان]] و [[عمل صالح]] با [[نزول]] [[برکات]] و توسعه===
تعریف نخست: ابتدا در مطالعات دهه ۱۹۵۰م، توسعه به معنای [[رشد اقتصادی]] دانسته و در قالب شاخصهایی مانند «[[تولید]] [[ناخالص]] ملی» و «افزایش درآمد سرانه ملی» اندازهگیری میشد؛ شاخصهایی چون «[[توانایی]] استخراج مواد زیرزمینی، [[خلاقیت]] و [[استقلال]] نسبی در تولید و ایجاد [[رفاه]] کافی برای افراد [[کشور]] در زمینه انرژی، درآمد و امور ضروری [[زندگی]] یا آهنگ افزایش درآمد ملی یا [[میزان]] تولید کالاها و خدمات در یک کشور»<ref>علی آقا بخشی و مینو افشاری، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۹.</ref>، ولی در این میان، برخی مانند مدیسون، هیکس و شومپیتر، میان توسعه و رشد اقتصادی تفاوت گذاشته، میگویند:
دسته ای از [[آیات]]، بیانگر وجود [[ارتباط]] میان عملکرد [[انسان]] و [[نظام]] تکوینیاند.ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۶۰ - ۶۲؛ [[من وحی القرآن]]، ج ۲۰، ص ۱۸۴ - ۱۸۵.</ref> برخی از این آیات تأکید میکنند که اگر [[انسانها]] به [[کتب آسمانی]] و [[فرمانهای الهی]] عمل کنند، به [[رفاه اقتصادی]] و بهره مندی از [[نعمتهای الهی]] خواهند رسید. ([[مائده]] / ۵، ۶۶) این آیات که [[ارزشمندی]] رفاه اقتصادی [[جامعه]]، از دیدگاه [[ادیان الهی]] را نشان میدهند، بر [[لزوم]] پیشه ساختن [[تعادل]] و [[دوری از افراط و تفریط]] در [[زندگی]] نیز تأکید میکنند. <ref>راهنما، ج ۴، ص ۴۸۶ - ۴۸۸؛ ج ۶، ص ۱۴۵ - ۱۴۷.</ref> پیوند [[ایمان به خدا]]، [[اخلاق نیک]] و [[اعمال صالح]] با نزول برکات و [[سعادت]] و [[زیبایی]] زندگی و نیز [[همراهی]] [[اعتقادات]] [[پلید]]، [[اخلاق]] [[ناشایست]] و [[رفتار]] [[زشت]] و [[گناهان]] با سلب مواهب و نزول [[مصائب]] و [[گرفتاریها]] و [[بلایا]] از [[آیات قرآن کریم]] برداشت میشود: «و لَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـتٍ مِنَ السَّماءِ والاَرضِ و لـکِن کَذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یَکسِبون». ([[اعراف]] / ۷، ۹۶ و نیز [[انفال]] / ۸، ۵۳؛ رعد / ۱۳، ۱۱؛ [[روم]] / ۳۰، ۴۱)<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۷۷؛ جامع البیان، ج ۹، ص ۱۳؛ تفسیر ابی السعود، ج ۲، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.</ref> [[گرفتاریها]] و [[مصائب]] نیز در پی [[گناهان]] پدید میآیند: «و ما اَصـبَکُممِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم و یَعفوا عَن کَثیر». ([[شوری]] / ۴۲، ۳۰) از آنجا که مخاطب این گونه [[آیات]]، همه مردماند، رویکردی [[اجتماعی]] دارند و مصداقهای شاخص و اولی آنها مصائب عمومی مانند [[قحطی]]، گرانی و بیماریهای فراگیرند.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
به طور کلی، [[توسعه اقتصادی]] به بررسی [[مشکلات]] کشورهای توسعه نیافته میپردازد و رشد اقتصادی به بررسی مسائل کشورهای پیشرفته صنعتی. مدیسون، اقتصاددان آمریکایی، بین [[رشد]] و توسعه اقتصادی به این شکل تمایز قایل میشود: افزایش درآمد را در کشورهای پیشرفته، عموماً رشد اقتصادی و در کشورهای توسعه نیافته، توسعه اقتصادی مینامند. خانم هیکس، در این مورد مینویسد: مشکلات کشورهای توسعه نیافته، به توسعه منابع استفاده نشده مربوط هستند، هر چند [[منافع]] استفاده از آنها روشن است، در حالی که مشکلات کشورهای توسعه یافته با رشد اقتصادی ارتباط دارد. در این [[اقتصاد]]، منابع [[اقتصادی]] کاملاً مشخص شده و تا حد زیادی گسترش یافتهاند. شومپیتر میگوید: توسعه، عبارت است از: تغییرات مداوم و خودبهخودی در کشورهای در حال توسعه که بعد از [[استقلال سیاسی]]، [[تعادل]] اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست دادهاند؛ در حالی که رشد، عبارت است از تغییرات آرام و تدریجی در شرایط [[اقتصادی]] در بلندمدت که در نتیجه افزایش تدریجی در نرخ پساندازها و [[جمعیت]] ایجاد میشود<ref>مرتضی قرهباغیان، اقتصاد رشد و توسعه، ص۶، ۷.</ref>.
===محوریت [[انسان]] در توسعه===
با مشخص شدن نتایج ناگوار سالهای نخستین که طی آن، در آمد ملی کشورها افزایش چشمگیری یافته بود، ولی بخش بزرگی از جمعیت [[فقیر]]، هیچ بهرهای از آن نبرده بودند، به تدریج این تعریف کنار گذاشته شد.
[[خداوند]]، [[انسان]] را با [[عقل]] بر سایر [[مخلوقات]] [[برتری]]: «و لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ.».. ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۰)<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۲.</ref> و او را [[خلیفه]] خود در [[زمین]] قرار داد (بقره / ۲، ۳۰) و زمین را به [[تسخیر]] او درآورد: «و سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّمـوتِ وما فِی الاَرضِ جَمیعـًا.».. (جاثیه / ۴۵، ۱۳) و به [[ملائکه]] [[دستور]] داد که برای [[آدم]] [[سجده]] کنند: «و اِذ قُلنا لِلمَلـئِکَةِ اسجُدوا لِأدَمَ» (بقره / ۲، ۳۴) و به او [[علم]] داد: «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها» (بقره / ۲، ۳۱) که بی عقل و علم، انسان نمیتوانست خلیفه [[خدا]] شود، چون [[خلافت]] [[نیازمند]] [[فهم]]، [[حسن تدبیر]] و [[مدیریت]] است. خلافت انسان در زمین و [[کرامت الهی]] آن است که انسان، معیار و مبنای هر برنامه توسعه ای است<ref>ر. ک: التنمیة الانسانیه.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
===توسعه در مسیر [[سعادت]] و کمال===
به لحاظ اهتمام [[دین]] به بُعد [[معنوی]] انسان، دروازههای [[تکامل]] نامحدود بر روی وی گشوده میشوند. هنگامی که انسان به سمت «مطلق» گام بر میدارد، [[امور مادی]] همگی به ابزارهایی برای [[ارتباط]] با «مطلق» بدل میشوند ([[قصص]] / ۲۸، ۷۷) و انسان در مسیر [[تخلّق]] به [[اخلاق]] خداوند گام برمی دارد، بنابراین در [[دنیا]] افزون بر عمارت و بهره مندی از آن، تحقق [[عبادت]] [[خداوند یکتا]] [[هدف]] نهایی است. تأسیس سازمانهایی مانند [[حسبه]]، [[وقف]] و [[جهاد]] در [[اسلام]] به همین [[انگیزه]] و برای محافظت از این اهداف فراهم شده اند<ref>نظریات التنمیة السیاسیه، ص ۲۷۶ - ۲۹۳.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
==زمینهها و موانع توسعه==
تعریف دوم: در این تعریف، گرچه توسعه همچنان بر مبنای [[رشد اقتصادی]] تعریف میشود، لزوماً با کاهش [[نابرابری]] و [[شعار]] [[فقرزدایی]] همراه است. بنابراین، توسعه با معیار «بهبود شرایط [[اجتماعی]]» سنجیده میشود.
[[قرآن کریم]] به شماری از امور سفارش میکند که یاریگر [[انسان]] در رسیدن به توسعه است؛ مانند:
#[[امر]] به کسب [[توانمندی]] مستمر در [[آیه]] ۶۰ [[سوره انفال]] / ۸: «و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»، گرچه درباره آماده کردن [[نیروی نظامی]] برای [[ترساندن]] [[دشمن]] و جلوگیری از [[حمله]] و [[تجاوز]] آن هاست<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۳۵؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۳۹؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۷۴ - ۳۷۵.</ref> که در هر [[زمان]] باید بر اساس تدارکات [[جنگی]] معمول همان زمان باشد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.</ref> برخی [[مفسران]] با ذکر مصادیقی برای «قُوّة» مانند [[اتحاد]] و [[یکپارچگی]] و [[اعتماد بر خدا]] <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۳.</ref> کوشیدهاند معنایی وسیعتر از آیه برداشت و آن را اعم از نیروهای مادی و [[معنوی]] قلمداد کنند. براساس این معنا افزون بر اینکه باید از پیشرفته ترین سلاحهای هر زمان بهره برد، میبایست به تقویت [[روحیه]] و [[ایمان]] [[سربازان]] نیز پرداخت و از قدرتهای [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] که نقش موثری در [[پیروزی بر دشمن]] دارد نیز نباید [[غفلت]] کرد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۲.</ref>
#سفارش به تلاش برای کسب [[روزی حلال]]، [[کوشش]] در [[زمین]] و [[آبادانی]] آن و بهره مندی از نعمتهای آن: «و هُوَ الَّذی سَخَّرَ البَحرَ لِتَأکُلوا مِنهُ لَحمـًا طَرِیـًّا وتَستَخرِجوا مِنهُ حِلیَةً تَلبَسونَها و تَرَی الفُلکَ مَواخِرَ فیهِ ولِتَبتَغوا مِن فَضلِهِ ولَعَلَّکُم تَشکُرون». (نحل / ۱۶، ۱۴)<ref>ر. ک: تنمیة الانتاج والاستثمار فی ضوء القرآن والسنه.</ref>
#[[دعوت]] به [[مهاجرت]] جهت برخورداری از آزادیهای [[دینی]] و [[کرامت انسانی]] که زمینه ساز گشادگی در [[زندگی]] و روزی نیز هست: «و مَن یُهاجِر فی سَبیلِ اللّهِ یَجِد فِی الاَرضِ مُرغَمـًا کَثیرًا وسَعَةً». ([[نساء]] / ۴، ۱۰۰)<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر الجلالین، ص ۱۱۹.</ref>.
برخی موانع [[عقیدتی]] و [[اخلاقی]] توسعه نیز از [[قرآن]] برداشت میشوند؛ مانند:
تعریف سوم: این تعریف افزون بر تأمین نیازهای اجتماعی، به مسائل [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز توجه میکند. از این رو، توسعه به [[توسعه سیاسی]]، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تقسیم میشود<ref>حسین نصیری، توسعه پایدار، ص۱۷، ۱۸.</ref>.
#[[اعراض]] از [[یاد خدا]] که [[زندگی]] را بر [[انسان]] دشوار میسازد: «و مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنکـًا و نَحشُرُهُ یَومَ القِیـمَةِ اَعمی». (طه / ۲۰، ۱۲۴) بنابر روایتی از [[ابن عباس]]، مراد از زندگی سخت در [[آیه]]، [[فقر]] مادی نیست، بلکه اعراض کنندگان از یاد خدا، بدان سبب که [[ثواب و عقاب]] را [[باور]] ندارند و [[جایگزینی]] برای مخارج خود نمیبینند، همواره خود را در زیان و ضرر پنداشته،<ref>روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.</ref> هرگز [[احساس]] [[رضایتمندی]] و برخورداری در [[دنیا]] ندارند.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>
[[جامعهشناسان]] برخلاف اقتصاددانان، تعریفهای تقریباً متفاوتی از توسعه ارائه میدهند.
#[[کفر]] و سایر [[گناهان]] ([[شوری]] / ۴۲، ۳۰) که [[سبب نزول]] [[عذاب]] و [[زوال نعمت]] و نابودی هستند: «... ذلِکَ جَزَینـهُم بِما کَفَروا و هَل نُجـزی اِلاَّ الکَفور». ([[سبأ]] / ۳۴، ۱۵ ـ ۱۷)<ref>التبیان، ج ۸، ص ۳۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۸ - ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱.</ref> در آیاتی پرشمار فقر عمومی از انتقامهای [[خداوند]] شمرده شده است ([[آل عمران]] / ۳، ۱۱۲؛ [[انفال]] / ۸، ۵۲؛ [[ابراهیم]] / ۱۴، ۲۸؛ نحل / ۱۶، ۱۱۲)، هرچند [[بلاها]] و گرفتاریهای [[دنیوی]] [[مؤمنان]] برای [[ثواب]] گرفتن به جهت [[صبر]] بر آن یا [[امتحان]] و مانند آن است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱؛ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۱۰۱.</ref>
#[[اسراف]] (طه / ۲۰، ۱۲۷)، زیاده خواهی و [[ظلم]] ([[قصص]] / ۲۸، ۵۹؛ [[یونس]] / ۱۰، ۱۳) که نشان [[سستی]] ایماناند و سبب میشوند انسان [[نعمتهای خداوند]] را [[نادرست]] به کار برد یا [[بیهوده]] بر باد دهد<ref>من هدی القرآن، ج ۷، ص ۲۵۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۷۶.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
== پرسشهای وابسته ==
گیروشه، در کتاب تغییرات اجتماعی مینویسد:
توسعه یا نوسازی، عبارت از کلیه کنشهایی است که به منظور سوق دادن جامعهای به سوی تحقق مجموعهای [[منظم]] از شرایط [[زندگی]] جمعی و فردی صورت میگیرد، که در ارتباط با بعضی [[ارزشها]] مطلوب تشخیص داده شده است.... توسعه، در [[حقیقت]] به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است یا راهحلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف [[زندگی اجتماعی]] و [[انسانی]] وجود داشته و تجدید [[حیات]] مییابد. مثلاً میگویند در [[جامعه]] مدرن، [[پیشرفت]] [[اخلاقی]] [[انسان]] با پیشرفتهای تکنیکی [[همسانی]] ندارد.
وی پس از بیان تعریف، نتایجی از تعریف خود [[استنباط]] میکند:
#مفهوم نوسازی و توسعه، لزوماً قضاوتی ارزشی است که با ارزشهای معینی ارتباط دارد. اقتصاددان آن را در افزایش [[سطح زندگی]] [[مردم]] میداند (کمی)، ولی برای جامعهشناس این [[تمایل]] با نظمی از ارزشها مرتبط میگردد که دارای کار کرد است.
# توسعه، کوششی است برای نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است.
#تعریف توسعه، هم کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه را در بر میگیرد.
#نوسازی عمیقاً با [[توسعه اقتصادی]] مشخص و معین میشود و توسعه اقتصادی ناشی از جریان صنعتی شدن و صنعتی شدن نیز نتیجه [[پیشرفت]] تکنیکی است<ref>گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>.
با این همه، بیشتر، معنای [[اقتصادی]] توسعه به کار میرود و معمولاً در تعیین سطح آن، به شاخصهای مادی روی میآورند. به صورت سادهتر، توسعه هنوز به برآوردن فزاینده نیازهای اساسی و گوناگون [[انسانها]] معنا میشود. با توجه به این مطالب، ویژگیهایی را میتوان برای توسعه برشمرد:
#جهت حرکت در توسعه، به سوی [[آینده]] و پیشرونده است.
# [[غایت]] اصلی توسعه، [[رفاه اقتصادی]] است.
# توسعه، دگرگونی آرام و تدریجی است که هم بعد کمی و هم کیفی دارد.
#تفاوت [[اصلاحات]] و توسعه در آن است که غایت اصلی اصلاحات، تنها رفاه اقتصادی نیست و اصلاحات به کمبودها و نارساییهای راهکارهای گذشته و بهبود آنها در [[برنامهریزی]] نیز میپردازد.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۳۲.</ref>
== توسعه در [[قرآن]] ==
== خاستگاههای [[قرآنی]] توسعه ==
=== [[توانایی]] [[انسان]] برای [[تغییر]] ===
=== بُعد [[اخروی]] توسعه ===
=== پیوند [[ایمان]] و [[عمل صالح]] با [[نزول]] [[برکات]] و توسعه ===
# [[پرونده:IM010602.jpg|22px]] [[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|'''اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی''']]
«توسعه» در لغت به معنای فراخی و وسعت و همخانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.[۱]
اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو نظام متفاوت سرمایهداری و سوسیالیستیظهور یافت که کشورهای در حال رشد میبایست یکی از این دو الگو را برمی گزید.[۲]انسان که محرک، محور و هدف نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمانهای بیشماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه میتواند روند دستیابی به آنها را آسانتر کند، از این رو توسعه برپایه خواستههای هر جامعهای باید بتواند برای گرههای کور و تنگناها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگیراه حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی مییابد.[۳] از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه اداری نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در نظام اداری است.[۴] از میان ابعاد گوناگون توسعه، توسعه اقتصادی بیش از همه مورد توجه و اهتمام پژوهشگران حتی برنامههای دولتها بوده است و مراد از آن رهایی از وابستگی اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. اعتقاد بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری میانجامد.[۵]
مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید انتظار داشت که در قرآن، احادیث یا دانشهای سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمیشود، بلکه تنها میتوان با رویکرد اخلاقی و عقیدتی، برداشتهایی درباره مؤلفههای توسعه، پیشفرضها و زمینههای آن، راههای رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالشهای فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی احکام فقهیاسلام درباره حوزههای توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشتههای معاصران به آنها اشاره شده است.[۶]
معنای لغوی آن، گشاد کردن و فراخ کردن است[۸]، ولی در اصطلاح، مطالعه درباره توسعه، بیشتر به دهه ۱۹۵۰م باز میگردد. در فضای سیاسی آن دهه، به ویژه با حمایتهای مالی سخاوتمندانه بنگاههای آمریکایی، محققانعلوم اجتماعی به صورت فعال به مطالعه پرداختند. به طور کلی پس از جنگ، سه تعریف از توسعه، نمود بیشتری دارد.
تعریف نخست: ابتدا در مطالعات دهه ۱۹۵۰م، توسعه به معنای رشد اقتصادی دانسته و در قالب شاخصهایی مانند «تولیدناخالص ملی» و «افزایش درآمد سرانه ملی» اندازهگیری میشد؛ شاخصهایی چون «توانایی استخراج مواد زیرزمینی، خلاقیت و استقلال نسبی در تولید و ایجاد رفاه کافی برای افراد کشور در زمینه انرژی، درآمد و امور ضروری زندگی یا آهنگ افزایش درآمد ملی یا میزان تولید کالاها و خدمات در یک کشور»[۹]، ولی در این میان، برخی مانند مدیسون، هیکس و شومپیتر، میان توسعه و رشد اقتصادی تفاوت گذاشته، میگویند:
به طور کلی، توسعه اقتصادی به بررسی مشکلات کشورهای توسعه نیافته میپردازد و رشد اقتصادی به بررسی مسائل کشورهای پیشرفته صنعتی. مدیسون، اقتصاددان آمریکایی، بین رشد و توسعه اقتصادی به این شکل تمایز قایل میشود: افزایش درآمد را در کشورهای پیشرفته، عموماً رشد اقتصادی و در کشورهای توسعه نیافته، توسعه اقتصادی مینامند. خانم هیکس، در این مورد مینویسد: مشکلات کشورهای توسعه نیافته، به توسعه منابع استفاده نشده مربوط هستند، هر چند منافع استفاده از آنها روشن است، در حالی که مشکلات کشورهای توسعه یافته با رشد اقتصادی ارتباط دارد. در این اقتصاد، منابع اقتصادی کاملاً مشخص شده و تا حد زیادی گسترش یافتهاند. شومپیتر میگوید: توسعه، عبارت است از: تغییرات مداوم و خودبهخودی در کشورهای در حال توسعه که بعد از استقلال سیاسی، تعادل اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست دادهاند؛ در حالی که رشد، عبارت است از تغییرات آرام و تدریجی در شرایط اقتصادی در بلندمدت که در نتیجه افزایش تدریجی در نرخ پساندازها و جمعیت ایجاد میشود[۱۰].
با مشخص شدن نتایج ناگوار سالهای نخستین که طی آن، در آمد ملی کشورها افزایش چشمگیری یافته بود، ولی بخش بزرگی از جمعیت فقیر، هیچ بهرهای از آن نبرده بودند، به تدریج این تعریف کنار گذاشته شد.
تعریف دوم: در این تعریف، گرچه توسعه همچنان بر مبنای رشد اقتصادی تعریف میشود، لزوماً با کاهش نابرابری و شعارفقرزدایی همراه است. بنابراین، توسعه با معیار «بهبود شرایط اجتماعی» سنجیده میشود.
تعریف سوم: این تعریف افزون بر تأمین نیازهای اجتماعی، به مسائل سیاسی و فرهنگی نیز توجه میکند. از این رو، توسعه به توسعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تقسیم میشود[۱۱].
جامعهشناسان برخلاف اقتصاددانان، تعریفهای تقریباً متفاوتی از توسعه ارائه میدهند.
گیروشه، در کتاب تغییرات اجتماعی مینویسد:
توسعه یا نوسازی، عبارت از کلیه کنشهایی است که به منظور سوق دادن جامعهای به سوی تحقق مجموعهای منظم از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت میگیرد، که در ارتباط با بعضی ارزشها مطلوب تشخیص داده شده است.... توسعه، در حقیقت به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است یا راهحلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیات مییابد. مثلاً میگویند در جامعه مدرن، پیشرفتاخلاقیانسان با پیشرفتهای تکنیکی همسانی ندارد.
وی پس از بیان تعریف، نتایجی از تعریف خود استنباط میکند:
مفهوم نوسازی و توسعه، لزوماً قضاوتی ارزشی است که با ارزشهای معینی ارتباط دارد. اقتصاددان آن را در افزایش سطح زندگیمردم میداند (کمی)، ولی برای جامعهشناس این تمایل با نظمی از ارزشها مرتبط میگردد که دارای کار کرد است.
توسعه، کوششی است برای نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است.
تعریف توسعه، هم کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه را در بر میگیرد.
نوسازی عمیقاً با توسعه اقتصادی مشخص و معین میشود و توسعه اقتصادی ناشی از جریان صنعتی شدن و صنعتی شدن نیز نتیجه پیشرفت تکنیکی است[۱۲].
با این همه، بیشتر، معنای اقتصادی توسعه به کار میرود و معمولاً در تعیین سطح آن، به شاخصهای مادی روی میآورند. به صورت سادهتر، توسعه هنوز به برآوردن فزاینده نیازهای اساسی و گوناگون انسانها معنا میشود. با توجه به این مطالب، ویژگیهایی را میتوان برای توسعه برشمرد:
توسعه، دگرگونی آرام و تدریجی است که هم بعد کمی و هم کیفی دارد.
تفاوت اصلاحات و توسعه در آن است که غایت اصلی اصلاحات، تنها رفاه اقتصادی نیست و اصلاحات به کمبودها و نارساییهای راهکارهای گذشته و بهبود آنها در برنامهریزی نیز میپردازد.[۱۳]