نیایش دوم: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = صحیفه سجادیه | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
این [[نیایش]] در [[سپاسگزاری]] [[امام]] از [[نعمت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. | این [[نیایش]] در [[سپاسگزاری]] [[امام سجاد]] {{ع}} از [[نعمت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. | ||
[[نعمتهای خداوند]] بیشمار و غیر قابل شمارش است<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اگر نعمت (های) خداوند را برشمارید نمیتوانید آن (ها) را به شمار آورید؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۸.</ref>. اما در بین هزاران هزار نعمت، برخی از آنها ویژه [[خدا]] به [[بندگان]] است؛ مثل نعمت [[هدایت]]، نعمت [[امنیّت]]، نعمت [[نجات]] از [[طاغوتها]]، نعمت [[کتابهای آسمانی]] و نعمت [[پیامبران]]، و در بین پیامبران، آخرین و بزرگترین آنها [[پیامبر]] [[عزیز]] [[اسلام]]{{صل}}. | [[نعمتهای خداوند]] بیشمار و غیر قابل شمارش است<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اگر نعمت (های) خداوند را برشمارید نمیتوانید آن (ها) را به شمار آورید؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۸.</ref>. اما در بین هزاران هزار نعمت، برخی از آنها ویژه [[خدا]] به [[بندگان]] است؛ مثل نعمت [[هدایت]]، نعمت [[امنیّت]]، نعمت [[نجات]] از [[طاغوتها]]، نعمت [[کتابهای آسمانی]] و نعمت [[پیامبران]]، و در بین پیامبران، آخرین و بزرگترین آنها [[پیامبر]] [[عزیز]] [[اسلام]] {{صل}}. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} ابتدا خدا را بر این نعمت [[سپاس]] میگوید: | [[امام سجاد]] {{ع}} ابتدا خدا را بر این نعمت [[سپاس]] میگوید: | ||
{{متن حدیث|وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ{{صل}}...}}؛ «[[حمد]] و سپاس خداوندی را که بر ما [[منت]] نهاد و پیامبر خود [[محمد]]{{صل}} را به [[رسالت]] بر ما فرستاد». این نعمت ویژه ما بود و امّتهای گذشته که در قرنهای پیشین میزیستند بیبهره از آن بودند. | {{متن حدیث|وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ {{صل}}...}}؛ «[[حمد]] و سپاس خداوندی را که بر ما [[منت]] نهاد و پیامبر خود [[محمد]] {{صل}} را به [[رسالت]] بر ما فرستاد». این نعمت ویژه ما بود و امّتهای گذشته که در قرنهای پیشین میزیستند بیبهره از آن بودند. | ||
این همه بر آمده از [[قدرت]] اوست که [[ناتوان]] نبوَد در هر کار هر چند سترگ بوَد و فرو نگذارد هیچ کاری را هر چند [[خرد]] بوَد. | این همه بر آمده از [[قدرت]] اوست که [[ناتوان]] نبوَد در هر کار هر چند سترگ بوَد و فرو نگذارد هیچ کاری را هر چند [[خرد]] بوَد. | ||
پس ما را خاتم همه [[آفریدگان]] قرار داد و [[گواهان]] بر [[منکران]]؛ و به [[کرم]] خود شمار ما را از آنان که شمارشان فرو کاست فزونی بخشید. | پس ما را خاتم همه [[آفریدگان]] قرار داد و [[گواهان]] بر [[منکران]]؛ و به [[کرم]] خود شمار ما را از آنان که شمارشان فرو کاست فزونی بخشید. | ||
امام سپس [[منزلت]] و [[محبوبیت]] و [[جایگاه]] پیامبر{{صل}} و خدمات و زحماتش را بیان میکند: «بار خدایا، بر محمد که [[امین وحی]] توست، [[برگزیده]] از میان آفریدگان توست، و [[دوست]] [[مخلص]] از میان همه بندگان توست؛ آن امام [[رحمت]] و پیشوای خیر و کلید [[برکات]]، [[درود]] بفرست؛ آنسان که او [[جان]] خویش در [[فرمان]] تو نهاد و [[جسم]] خویش به [[راه]] تو [[هدف]] تیر [[بلا]] گردانید و در [[دعوت به دین]] تو با [[خویشاوندان]] خود آشکارا [[خصومت]] ورزید و برای [[خشنودی]] تو با [[خاندان]] خویش به [[پیکار]] برخاست و تا [[دین]] تو را زنده دارد، پیوند از خویش ببرید. [[نزدیکان]] انکارپیشه را از خود دور داشت و دوران دعوتپذیر را به خود نزدیک ساخت. در [[راه]] تو با [[بیگانگان]] [[دوستی]] ورزید و با [[نزدیکان]] [[دشمنی]]. و تا [[حق]] [[رسالت]] تو بگزارد، خویشتن را به [[رنج]] افکند. [[جان]] خویش در بوته تعب نهاد تا به [[کیش]] تو [[دعوت]] کند. خویشتن به کار داشت تا [[امت]] را [[اندرز]] دهد. به دیار [[غربت]] رخت کشید و موطن مألوف و زادبوم و سرای [[انس]] خود رها کرد، تا [[دین]] تو را [[نصرت]] دهد و بر آنان که بر تو [[کفر]] میورزیدند [[غلبه]] جوید، تا به هر چه در حق [[دشمنان]] تو خواسته بود به تمام دست یافت و هر چه درباره [[دوستان]] تو اندیشیده بود، به کمال حاصل آمد. پس بدان هنگام که به [[یاری]] تو [[پیروزی]] میطلبید و به نیروی نصرت تو بر [[ناتوانی]] خویش چیره میگشت، آهنگ [[جنگ]] ایشان کرد. با آنان در [[دل]] خانههایشان غزا کرد و به ناگاه در میان منازلشان بر سرشان تاخت، تا دین تو آشکار گردید و کلمه تو [[برتر]] شد، اگر چه [[مشرکان]] را ناخوش افتاد». | امام سپس [[منزلت]] و [[محبوبیت]] و [[جایگاه]] پیامبر {{صل}} و خدمات و زحماتش را بیان میکند: «بار خدایا، بر محمد که [[امین وحی]] توست، [[برگزیده]] از میان آفریدگان توست، و [[دوست]] [[مخلص]] از میان همه بندگان توست؛ آن امام [[رحمت]] و پیشوای خیر و کلید [[برکات]]، [[درود]] بفرست؛ آنسان که او [[جان]] خویش در [[فرمان]] تو نهاد و [[جسم]] خویش به [[راه]] تو [[هدف]] تیر [[بلا]] گردانید و در [[دعوت به دین]] تو با [[خویشاوندان]] خود آشکارا [[خصومت]] ورزید و برای [[خشنودی]] تو با [[خاندان]] خویش به [[پیکار]] برخاست و تا [[دین]] تو را زنده دارد، پیوند از خویش ببرید. [[نزدیکان]] انکارپیشه را از خود دور داشت و دوران دعوتپذیر را به خود نزدیک ساخت. در [[راه]] تو با [[بیگانگان]] [[دوستی]] ورزید و با [[نزدیکان]] [[دشمنی]]. و تا [[حق]] [[رسالت]] تو بگزارد، خویشتن را به [[رنج]] افکند. [[جان]] خویش در بوته تعب نهاد تا به [[کیش]] تو [[دعوت]] کند. خویشتن به کار داشت تا [[امت]] را [[اندرز]] دهد. به دیار [[غربت]] رخت کشید و موطن مألوف و زادبوم و سرای [[انس]] خود رها کرد، تا [[دین]] تو را [[نصرت]] دهد و بر آنان که بر تو [[کفر]] میورزیدند [[غلبه]] جوید، تا به هر چه در حق [[دشمنان]] تو خواسته بود به تمام دست یافت و هر چه درباره [[دوستان]] تو اندیشیده بود، به کمال حاصل آمد. پس بدان هنگام که به [[یاری]] تو [[پیروزی]] میطلبید و به نیروی نصرت تو بر [[ناتوانی]] خویش چیره میگشت، آهنگ [[جنگ]] ایشان کرد. با آنان در [[دل]] خانههایشان غزا کرد و به ناگاه در میان منازلشان بر سرشان تاخت، تا دین تو آشکار گردید و کلمه تو [[برتر]] شد، اگر چه [[مشرکان]] را ناخوش افتاد». | ||
و در پایان برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهلبیت]]{{عم}} و امتش به [[درگاه الهی]] [[دعا]] میکند: | و در پایان برای [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهلبیت]] {{عم}} و امتش به [[درگاه الهی]] [[دعا]] میکند: | ||
«بار خدایا [[محمد]] را به [[پاداش]] رنجی که در راه تو کشید به عالیترین [[درجات بهشت]] خود فرابر، آنسان که هیچ کس را نرسد تا به [[منزلت]] با او [[برابری]] جوید و به [[مرتبت]] با او همسری کند و هیچ [[ملک مقرّب]] و پیامبر مرسلی در نزد تو با او برابری نتواند». «بار خدایا، افزون بر آنچه او را [[وعده]] دادهای که شفاعتش را در حق اهلبیت [[پاک]] و امت با ایمانش بپذیری، [[عطا]] فرمای. ای خداوندی که در هیچ وعدهای خلاف نکنی و به هر چه گویی [[وفا]] کنی» | «بار خدایا [[محمد]] را به [[پاداش]] رنجی که در راه تو کشید به عالیترین [[درجات بهشت]] خود فرابر، آنسان که هیچ کس را نرسد تا به [[منزلت]] با او [[برابری]] جوید و به [[مرتبت]] با او همسری کند و هیچ [[ملک مقرّب]] و پیامبر مرسلی در نزد تو با او برابری نتواند». «بار خدایا، افزون بر آنچه او را [[وعده]] دادهای که شفاعتش را در حق اهلبیت [[پاک]] و امت با ایمانش بپذیری، [[عطا]] فرمای. ای خداوندی که در هیچ وعدهای خلاف نکنی و به هر چه گویی [[وفا]] کنی»<ref>صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.</ref>.<ref>[[سید جواد بهشتی|بهشتی، سید جواد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «نیایش دوم»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۴۳۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:صحیفه سجادیه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۱۵
مقدمه
این نیایش در سپاسگزاری امام سجاد (ع) از نعمت پیامبر اسلام (ص) است. نعمتهای خداوند بیشمار و غیر قابل شمارش است[۱]. اما در بین هزاران هزار نعمت، برخی از آنها ویژه خدا به بندگان است؛ مثل نعمت هدایت، نعمت امنیّت، نعمت نجات از طاغوتها، نعمت کتابهای آسمانی و نعمت پیامبران، و در بین پیامبران، آخرین و بزرگترین آنها پیامبر عزیز اسلام (ص).
امام سجاد (ع) ابتدا خدا را بر این نعمت سپاس میگوید: «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ (ص)...»؛ «حمد و سپاس خداوندی را که بر ما منت نهاد و پیامبر خود محمد (ص) را به رسالت بر ما فرستاد». این نعمت ویژه ما بود و امّتهای گذشته که در قرنهای پیشین میزیستند بیبهره از آن بودند.
این همه بر آمده از قدرت اوست که ناتوان نبوَد در هر کار هر چند سترگ بوَد و فرو نگذارد هیچ کاری را هر چند خرد بوَد. پس ما را خاتم همه آفریدگان قرار داد و گواهان بر منکران؛ و به کرم خود شمار ما را از آنان که شمارشان فرو کاست فزونی بخشید.
امام سپس منزلت و محبوبیت و جایگاه پیامبر (ص) و خدمات و زحماتش را بیان میکند: «بار خدایا، بر محمد که امین وحی توست، برگزیده از میان آفریدگان توست، و دوست مخلص از میان همه بندگان توست؛ آن امام رحمت و پیشوای خیر و کلید برکات، درود بفرست؛ آنسان که او جان خویش در فرمان تو نهاد و جسم خویش به راه تو هدف تیر بلا گردانید و در دعوت به دین تو با خویشاوندان خود آشکارا خصومت ورزید و برای خشنودی تو با خاندان خویش به پیکار برخاست و تا دین تو را زنده دارد، پیوند از خویش ببرید. نزدیکان انکارپیشه را از خود دور داشت و دوران دعوتپذیر را به خود نزدیک ساخت. در راه تو با بیگانگان دوستی ورزید و با نزدیکان دشمنی. و تا حق رسالت تو بگزارد، خویشتن را به رنج افکند. جان خویش در بوته تعب نهاد تا به کیش تو دعوت کند. خویشتن به کار داشت تا امت را اندرز دهد. به دیار غربت رخت کشید و موطن مألوف و زادبوم و سرای انس خود رها کرد، تا دین تو را نصرت دهد و بر آنان که بر تو کفر میورزیدند غلبه جوید، تا به هر چه در حق دشمنان تو خواسته بود به تمام دست یافت و هر چه درباره دوستان تو اندیشیده بود، به کمال حاصل آمد. پس بدان هنگام که به یاری تو پیروزی میطلبید و به نیروی نصرت تو بر ناتوانی خویش چیره میگشت، آهنگ جنگ ایشان کرد. با آنان در دل خانههایشان غزا کرد و به ناگاه در میان منازلشان بر سرشان تاخت، تا دین تو آشکار گردید و کلمه تو برتر شد، اگر چه مشرکان را ناخوش افتاد».
و در پایان برای پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) و امتش به درگاه الهی دعا میکند: «بار خدایا محمد را به پاداش رنجی که در راه تو کشید به عالیترین درجات بهشت خود فرابر، آنسان که هیچ کس را نرسد تا به منزلت با او برابری جوید و به مرتبت با او همسری کند و هیچ ملک مقرّب و پیامبر مرسلی در نزد تو با او برابری نتواند». «بار خدایا، افزون بر آنچه او را وعده دادهای که شفاعتش را در حق اهلبیت پاک و امت با ایمانش بپذیری، عطا فرمای. ای خداوندی که در هیچ وعدهای خلاف نکنی و به هر چه گویی وفا کنی»[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «و اگر نعمت (های) خداوند را برشمارید نمیتوانید آن (ها) را به شمار آورید؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۸.
- ↑ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
- ↑ بهشتی، سید جواد، مقاله «نیایش دوم»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۳۷.