←منابع
(←منابع) |
|||
(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تفکر در قرآن]] - [[تفکر در حدیث]] - [[تفکر در نهج البلاغه]] - [[تفکر در فقه سیاسی]] - [[تفکر در اخلاق اسلامی]] - [[تفکر در سیره پیامبر خاتم]] - [[تفکر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''تفکر''' به معنای تأمل درباره چیزی است؛ تفکّر، تجزیه و تحلیل معلوماتی است که [[انسان]] در ذهن خود اندوخته است. موضوعات مختلفی در اسلام برای تفکر بیان شده است: مانند: [[خداشناسی]]؛ [[جهان]] شناسی؛ [[انسان]] شناسی؛ [[اندیشه]] درباره [[قرآن]] و [[اندیشه]] درباره [[مرگ]]. تفکّر، [[آدمی]] را به [[حقیقت]] هستی و زندگی میرساند و مانع [[تباهی]] در عاقبت کار [[آدمی]] میشود. | |||
== | == معناشناسی == | ||
تفکر، مصدر باب تفعل از ماده "[[فکر]]"، به معنای تأمل درباره چیزی است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص ۳۵۸ و ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۶۵.</ref>. تفکر و [[تدبر]] در امور از ویژگیهای ممتازی است که در [[سیره]] و گفتار [[نبی خاتم]] {{صل}} [[جایگاه]] خاصی دارد؛ به گونهای که [[سیره]] و [[منطق]] عملی [[رسول خدا]] {{صل}} پیوسته بر تفکر و [[تدبر]] در همه امور [[استوار]] بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۰۴.</ref>. | |||
[[تفکّر]]، تجزیه و تحلیل معلوماتی است که [[انسان]] در [[ذهن]] خود اندوخته است. تفکّر [[سیر]] در فراوردههایی است که برای ذهن ابتدا پیدا میشود؛ مانند عمل شناوری است که انسان در آب از این طرف به آن طرف میکند<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص۳۱۵.</ref>. به عبارت دیگر "تفکّر" عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر برای به دست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم. در [[حقیقت]] تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۵، ص۴۵.</ref>. تفکّر قوّهای است در انسان ناشی از [[عقل]] داشتن. [[انسان]] چون یک موجود عاقلی است لذا موجود متفکّری است. [[قدرت]] دارد در مسائل تفکّر کند به واسطه تفکری که در مسائل میکند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است [[کشف]] میکند<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، ص۹۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۶۲.</ref> | |||
== | == موضوعات تفکر == | ||
تفکر در اسلام و [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} جایگاه ویژهای دارد و حضرت [[مسلمانان]] را به تفکر در اموری فرا میخواندند که برخی از آنها عبارتاند از: | |||
# '''[[خداشناسی]]:''' از مواردی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مسلمانان]] را به تفکر در آن فرا خوانده اند، [[اندیشه]] درباره [[شناخت خداوند]] [[متعال]] است. آنچه [[پیامبر]] {{صل}} [[مردم]] را به تفکر در آن فرامی خواند، [[تعقل]] و تفکر درباره ذات [[الهی]] نیست، بلکه [[اندیشه]] درباره صنع [[الهی]] است. از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است: "روزی همراه جمعی در [[مسجد]] حلقه زده بودیم که [[رسول خدا]] {{صل}} به نزد ما وارد شد"؛ سپس [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "چه میکنید؟" گفتند: درباره [[خورشید]] میاندیشیم که چگونه طلوع میکند و چگونه غروب میکند؛ آن حضرت فرمود: " آفرین بر شما! این چنین باشید! در مخلوق، تفکر کنید و در [[خالق]]، تفکر نکنید"<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۸ و با اندکی تغییر در: مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.</ref>. | |||
# '''[[جهان]] شناسی:''' از دیگر اموری که [[رسول خدا]] {{صل}} آن را از موضوعات تفکر [[مسلمانان]] دانسته، آنان را به [[اندیشه]] درباره آن فرا خواندهاند، تفکر درباره [[جهان آفرینش]] است. با تفکر در [[جهان آفرینش]] به خوبی روشن میشود که همه چیز، نشانه [[خداوند]] و عالم، جلوهای از ذات بیهمتای اوست. [[نقل]] شده است، پس از [[نزول آیات]]: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«بی گمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است * (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref>، [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمود: "وای بر کسی که این [[آیات]] را بخواند و در آن نیندیشد و از آن [[عبرت]] نگیرد!"<ref>{{متن حدیث|وَيْلٌ لِمَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَاتِ وَ لَمْ يَتَفَكَّرَ فِيهَا}}؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۳۳۲ - ۳۳۳؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۷۲ و جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۴۵۳.</ref>. | |||
# '''[[انسان]] شناسی:''' تفکر درباره [[انسان]] و [[کسب معرفت]] درباره او از سودمندترین و والاترین راهها در [[شناخت خداوند]] [[متعال]] است؛ از اینرو، [[رسول خدا]] {{صل}} ضمن [[نقل]] روایاتی، [[مسلمانان]] را به [[لزوم]] [[اندیشه]] درباره [[معرفت نفس]] فرامیخواند و بر [[شناخت]] خویشتن خود تأکید میفرمود. [[نقل]] شده است، روزی شخصی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و پرسید: "راه [[شناخت حق]] چیست؟" [[رسول خدا]] {{صل}} پاسخ داد: "[[شناخت]] خود"<ref>عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۴۶ و مستدرک الوسیله، ج ۱۱، ص ۱۳۸.</ref>. واضح است که این [[شناخت]]، جز از راه تفکر و [[اندیشه]] ممکن نیست. | |||
# '''[[اندیشه]] درباره [[قرآن]] :''' [[رسول خدا]] {{صل}} بر تفکر و [[تدبر]] در [[قرآن]] و [[عبرت]] گرفتن از آموزههای آن، بسیار تأکید داشته، [[تدبر]] و [[تعقل]] درباره [[قرآن]] را [[عبادت]] شمرده است. از [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است که روزی فرمود: "به چشمانتان بهرهای از [[عبادت]] برسانید"؛ [[مردم]] گفتند: "چگونه به چشمانمان بهرهای از [[عبادت]] برسانیم؟" فرمود: "با نگاه کردن به [[قرآن]] و تفکر در آن و [[عبرت]] گیری از عجایب آن"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.</ref>. | |||
# '''[[اندیشه]] درباره [[مرگ]] :''' [[مرگ]] نیز از اموری است که [[رسول اکرم]] {{صل}} بر [[اندیشه]] درباره آن تأکید کرده است. آن حضرت، ضمن توصیههایشان، به [[ابوذر غفاری]] فرمود: "ای [[ابوذر]]! هرگاه جنازهای را [[همراهی]] کردی، پس عملت در آن حال، تفکر و [[فروتنی]] باشد و بدان که تو نیز روزی به او ملحق خواهی شد"<ref>اعلام الدین، ص ۱۹۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۶۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۰۶-۳۰۹.</ref> | |||
== ثمرات تفکر == | |||
کمگویی و کوتاه کردن سخن از ثمرات تفکر است. انسانی که [[حقیقت]] تفکر را دریافته باشد، هرگز به گزاف سخن نمی گوید، جدال نمیکند و... . همچنان که از [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است، ایشان خود را از سه چیز به شدت دور نگه میداشت: "جدال و کشمکش، پرحرفی و بیان سخنان بیفایده"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۴ - ۱۵ و معانی الاخبار، ص ۸۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۱.</ref> | |||
== تفکر بالاترین فضائل == | |||
در رتبهبندی [[فضائل]]، نمیتوان از اثری که در نتیجه هریک از آنها پدید میآید، چشم پوشید. [[فضیلت]] [[اندیشه]] و [[تفکّر]] چون موفّقیّت در [[دنیا]] و [[آخرت]] را در پی خود دارد، در [[برترین]] مراتب قرار گرفته، شاید نتوان آن را به چشم دیگر [[فضائل]] دید؛ در [[حدیث]] است که: "ساعتی به تأمّل و [[اندیشه]] پرداختن، بهتر از یکسال [[عبادت]] کردن است"<ref>{{متن حدیث| تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۲۷.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۵۱.</ref> | |||
== نتیجه تفکر == | |||
تفکّر، [[آدمی]] را به [[حقیقت]] هستی و زندگی میرساند. [[انسان]] در سایه تفکر، خیر و شر خود را میشناسند و در مسیر صحیح گام برمیدارد. [[امام]] {{ع}} میفرماید: و اگر [[آفریدگار]] درباره [[قدرت]] عظیم و [[نعمت]] بزرگ [[آفریدگار]] میاندیشیدند، به راه میآمدند و از [[عذاب]] [[دوزخ]] میهراسیدند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷: {{متن حدیث|"وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ"}}</ref>. | |||
اندیشیدن مانع [[تباهی]] در [[عاقبت]] کار [[آدمی]] و باعث بینایی در امور و جلوگیری از فرو رفتن [[انسان]] در مهلکهها و پرتگاهها میشود. در سایه تفکر، [[آدمی]] از اتفاقهای پیرامون خود [[پند]] میگیرد و تجربه کسب میکند. از اینرو فرمود: [[خدا]] [[رحمت]] کند کسی را که بیندیشد تا [[پند]] گیرد، آنگاه پذیرد و به کار بندد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲: {{متن حدیث|"رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ"}}</ref>. [[انسان]] در سایه تفکر حقایق امور را درمییابد و به خواسته خود میرسد. [[امام علی]] {{ع}} فرمود: آنکه چشم [[اندیشه]] خود را بیدار نگاه دارد، به منتهای خواسته خویش برسد»<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۰۴.</ref>. | |||
==روشهای [[فکری]]<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۵، صص ۱۵۰-۱۴۷.</ref>== | |||
روش فکری [[مسلمانان]] در عرصه [[فکر]] و [[اندیشه]] و درباره [[هستیشناسی]] و [[جهانشناسی]] به چهار روش قابل تقسیم است. البته همه این روشها تحت تأثیر تعلیمات [[اسلامی]] رنگ مخصوص پیدا کردهاند و با انواع مشابه خود در خارج از حوزه [[تفکر]] اسلامی تفاوتهایی داشته و دارند که مهمترین آنها [[روح خاص]] [[فرهنگ اسلامی]] است که بر آنها [[حاکم]] است. | |||
#روش [[فلسفی]] استدلالی. در این روش فقط بر [[استدلال]] و [[برهان عقلی]] تکیه میشود. اکثر [[فیلسوفان اسلامی]] که به [[فیلسوفان]] مشائی [[شهرت]] دارند پیرو این روشاند؛ [[نماینده]] کامل و سرآمد این روش [[بوعلی سینا]] (۴۲۸ ه) است. | |||
#روش فلسفی اشراقی. در این روش علاوه بر استدلال و برهان عقلی بر [[مجاهده]] و [[تصفیه نفس]] نیز تکیه شده است. این روش [[پیروان]] کمتری دارد؛ شیخ شهابالدین سهروردی نماینده و سرآمد آن است. | |||
#روش سلوکی [[عرفانی]]. این روش فقط بر تصفیه نفس و بر اساس [[سلوک]] الیالله و [[تقرب]] به [[حق]] تا مرحله وصول به [[حقیقت]] تکیه دارد و به هیچ وجه به [[استدلالهای عقلی]] اعتمادی ندارد و پای استدلالیان را چوبین میداند. به حسب این روش، [[هدف]] تنها [[کشف]] حقیقت نیست بلکه رسیدن به حقیقت است. نماینده کامل این روش محیالدین [[ابن عربی]] است. | |||
#روش استدلالی – [[کلامی]]. این روش نیز مانند [[فلاسفه مشاء]] بر [[استدلال عقلی]] تکیه دارد؛ هرچند اصول و مبادی [[عقلی]] آن دو متفاوت است. | |||
به علاوه [[متکلم]] خود را به [[دفاع از حریم اسلام]] [[متعهد]] میداند اما بحث فیلسوفانه [[آزاد]] است. [[فیلسوف]] قبلاً هدفش تعیین نشده که از چه عقیدهای [[دفاع]] کند، ولی هدف متکلم از قبل تعیین شده است. | |||
[[کلام اسلامی]] خود به سه روش انشعاب پیدا کرده است: [[شیعه]] [[معتزله]] و [[اشعری]]<ref>تعریف، تشابه و تمایز هر یک را ببیند در دفتر «عقاید تشیع» دفتر نوزدهم از مجموعه چلچراغ حکمت.</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلامشناسی (کتاب)|اسلامشناسی]] ص ۲۵.</ref> | |||
==منابع [[شناخت اسلام]]== | |||
مسلمانان بر اساس [[قرآن]] و [[حدیث]] برای [[شناخت]] [[احکام]] و [[مقررات اسلامی]] به چهار منبع استناد میکنند. | |||
# [[قرآن]]. بدون [[شک]] [[قرآن مجید]] اولین منبع [[احکام]] و [[مقررات اسلام]] است. [[آیات قرآن]] به احکام و [[مقررات]] عملی منحصر نیست. در قرآن صدها گونه مسئله طرح شده است<ref>فهرستی اجمالی از آنها را در ۲۶ موضوع کلی ببینید در: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، صص ۲۱۸ – ۲۲۲.</ref>. قرآن با ارائه مطالب و معانی گستردهای به گونهای آنها را مطرح کرده است که بعدها منبع الهامبخشی برای [[فیلسوفان]]، علمای [[حقوق]]، [[فقه]]، [[اخلاق]]، [[تاریخ]] و... شد<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲؛ ج۲۱، ص۳۰.</ref>. | |||
# [[سنت]]. یعنی گفتار، [[کردار]] و یا [[تأیید]] [[معصوم]]. بدیهی است که اگر در [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} [[حکم]] و قانونی بیان شده باشد و یا ثابت شود که آن حضرت عملاً وظیفهای [[دینی]] را چگونه انجام میداده است و یا دیگران برخی از [[وظایف دینی]] خود را در حضور ایشان به گونهای انجام داده که مورد تقریر، تأیید و امضای عملی ایشان قرار گرفته و آن حضرت عملاً با [[سکوت]] خود بر آن صحه گذاشتهاند، میتوان به آن بیان یا فعل و یا تقریر و امضای حضرت استناد کرد. [[اهل تسنن]] تنها [[سنت نبوی]] را [[حجت]] میشمارند، اما [[شیعیان]] به حکم برخی از آیات قرآن [[مجید]] و [[احادیث متواتر]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} که در منابع اهل تسنن نیز [[روایت]] شدهاند، به قول، فعل و [[تقریر ائمه اطهار]] نیز استناد کرده و آن را جزء منابع احکام و [[مقررات اسلامی]] میدانند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۳۱ و ۳۲.</ref>. | |||
# [[عقل]]. به فرموده [[پیشوایان معصوم]] [[خداوند]] برای هر [[انسانی]] در کنار حجت ظاهری یعنی «[[وحی]] و [[نبوت]]»، [[حجت باطنی]] یعنی «عقل» نیز قرار داده است<ref>کافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. [[انسان]] خیلی از مسائل را به [[حکم عقل]] [[کشف]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] خودش را در امور مختلف بر اساس آن تشخیص میدهد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۲۳۹؛ ر.ک: مجموعه آثار، صص ۲۹۷ – ۳۰۱.</ref>. این [[افتخار]] بزرگی است که از [[صدر اسلام]] [[علما]] گفتهاند بین [[عقل]] و [[شرع]] [[هماهنگی]] است<ref>{{عربی|كل ما حكم به العقل حكم به الشرع وكل ما حكم به الشرع حكم به العقل}}.</ref>؛ یعنی اگر عقل چیزی را اکتشاف کند به فرض اگر [[دلیل نقلی]] هم نداشته باشیم، همین اکتشاف عقل کافی است که بفهمیم [[اسلام]] با آن موافق است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۸۴.</ref>. چنانکه عقل میتواند قانونی را تقیید یا تحدید کند، آن را تعمیم دهد و هم میتواند در [[استنباط]] از سایر منابع و مدارک مددکار خوبی باشد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹.</ref>. | |||
# [[اجماع]]. یعنی اتفاق آرای علمای [[مسلمانان]] در یک مسئله. از نظر [[علمای شیعه]]، [[حجیت اجماع]] از آن جهت است که اتفاق و [[وحدت]] نظر عموم مسلمانان در یک مسئله دلیل بر این است که این نظر را از ناحیه [[شارع]] اسلام تلقی کردهاند؛ چون امکان ندارد که تمام [[مسلمین]] در یک مسئلهای از پیش خود وحدت نظر پیدا کنند. مثلاً اگر معلوم شود که در یک مسئلهای همه مسلمانان [[عصر پیامبر]] بدون استثنا یک نوع نظر داشته و یک نوع عمل کردهاند، دلیل بر آن است که از [[پیغمبر اکرم]] تلقی کردهاند. همچنین اگر همه [[اصحاب]] یکی از [[ائمه اطهار]] که جز از [[ائمه]] دستور نمیگرفتهاند در یک مسئله وحدت نظر داشته باشند، دلیل بر این است که آن را از [[مکتب]] [[امام]] خود فرا گرفتهاند. | |||
لذا از نظر [[شیعه]] اجماع به شرطی که مستند به [[قول پیامبر اکرم]]{{صل}} یا امام [[معصوم]] و کاشف از آن باشد، [[حجت]] است؛ اما از نظر [[اهل سنت]]، اجماع به خودی خود اصالت دارد یعنی اگر [[علمای اسلامی]] در یک مسئله وحدت نظر پیدا کنند، حتما نظرشان صائب و [[مطابق با واقع]] شرع است. به نظر آنان ممکن است بعضی از [[امت]] [[خطا]] کنند اما همۀ امت بالاتفاق خطا نمیکنند لذا توافق آرای همه امت در یک [[زمان]] در [[حکم]] [[وحی الهی]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۳۲ و ۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلامشناسی (کتاب)|اسلامشناسی]] ص ۲۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[تفکر در خدا]] | |||
* [[تفکر در هستی]] ([[تفکر در خلق خدا]]) | |||
* [[تفکر در انسان]] | * [[تفکر در انسان]] | ||
* [[غفلت]] (ضد تفکر) | * [[غفلت]] (ضد تفکر) | ||
* [[ستایش تفکر]] | * [[ستایش تفکر]] | ||
خط ۳۳: | خط ۵۶: | ||
* [[حسن تعقل]] | * [[حسن تعقل]] | ||
* [[قوای ادراکی]] | * [[قوای ادراکی]] | ||
* [[تعقل]] | |||
* [[تدبر]] | * [[تدبر]] | ||
* [[علم]] | * [[علم]] | ||
* [[یقین]] | * [[یقین]] | ||
* [[حدس]] | |||
{{پایان}} | * [[ذهن]] | ||
* [[فهم]] | |||
* [[قوه متفکره]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] | |||
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']] | |||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | |||
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']] | |||
# [[پرونده:1100621.jpg|22px]] [[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلامشناسی (کتاب)|'''اسلامشناسی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]] | [[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]] |