انسان‌شناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'احد]]، اخلاق و فرا اخلاق (کتاب' به 'احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
جز (جایگزینی متن - 'احد]]، اخلاق و فرا اخلاق (کتاب' به 'احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۴: خط ۱۴:
انسان‌شناسی که در [[متون دینی]] به «[[معرفت نفس]]» تعبیر می‌شود، مقدمه خداشناسی است؛ {{متن حدیث|مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ‌}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ح۲۲، ص۳۲.</ref>؛ هرکس هر اندازه خود را بشناسد، [[خدا]] و اسمای حسنای او و کیفیت اشراف [[خداوند]] بر [[اسماء]] و صفاتش و کیفیت [[خضوع]] و [[انقیاد]] [[اسمای حسنی]] و [[شئون]] [[الهی]] در برابر ساحت [[قدس]] [[کبریایی]] را می‌شناسد. [[آگاهی]] ویژه به [[خدای سبحان]]، مختص [[معرفت]] [[انسان]] است؛ لذا معرفت نفس، سودمندترین [[معارف]] است: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعَارِفِ‌}}<ref>جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، ص۶۴.</ref>.<ref>[[ابراهیم ابراهیمی|ابراهیمی، ابراهیم]]، [[انسان‌شناسی اسلامی - ابراهیمی (مقاله)|مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۲۸۵.</ref>
انسان‌شناسی که در [[متون دینی]] به «[[معرفت نفس]]» تعبیر می‌شود، مقدمه خداشناسی است؛ {{متن حدیث|مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ‌}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ح۲۲، ص۳۲.</ref>؛ هرکس هر اندازه خود را بشناسد، [[خدا]] و اسمای حسنای او و کیفیت اشراف [[خداوند]] بر [[اسماء]] و صفاتش و کیفیت [[خضوع]] و [[انقیاد]] [[اسمای حسنی]] و [[شئون]] [[الهی]] در برابر ساحت [[قدس]] [[کبریایی]] را می‌شناسد. [[آگاهی]] ویژه به [[خدای سبحان]]، مختص [[معرفت]] [[انسان]] است؛ لذا معرفت نفس، سودمندترین [[معارف]] است: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعَارِفِ‌}}<ref>جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، ص۶۴.</ref>.<ref>[[ابراهیم ابراهیمی|ابراهیمی، ابراهیم]]، [[انسان‌شناسی اسلامی - ابراهیمی (مقاله)|مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۲۸۵.</ref>


== مفهوم‌شناسی ==
== معناشناسی ==
انسان از ریشه «انس» به معنای اُلفت‌ گرفتن<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۴.</ref> یا از «نسی» به معنای [[فراموشی]]<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۸/۱۹۲.</ref> است. [[انسان]] در اصطلاح [[حکما]] به «[[حیوان]] [[ناطق]]» تعریف شده‌است و مراد از [[نطق]]، [[ادراک عقلی]] حاصل از [[فکر]] و مانند آن است.<ref>ارسطو، فی النفس، ۱۶۳؛ ملاصدرا، الحاشیة علی الهیات، ۱۶۴؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۱/۲۲۹.</ref> از دیدگاه [[عارفان]] انسان آینه تمام‌نمای هستی و [[مظهر]] اسمای متقابل [[الهی]] مانند اسمای [[جمال]] و جلال است.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۴۵؛ کاشانی، شرح فصوص، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> انسان‌شناسی دانشی است که به احوال، ابعاد کلی و جزئی، فردی و [[اجتماعی]] انسان می‌پردازد<ref>ناصح، انسان‌شناسی در اندیشه امام‌ خمینی، ۱۳۱.</ref> و برخی از آن به علم‌النفس نیز یاد کرده‌اند<ref>حسن‌زاده آملی، دروس معرفت، ۳۱۹.</ref> در این [[دانش]] به شناخت [[جان آدمی]]، [[فضیلت]] و [[رذیلت]] و [[سعادت]] و [[شقاوت]] او پرداخته می‌شود.<ref>جوادی آملی، صورت و سیرت، ۲۱.</ref>
انسان از ریشه «انس» به معنای اُلفت‌ گرفتن<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۴.</ref> یا از «نسی» به معنای [[فراموشی]]<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۸/۱۹۲.</ref> است. [[انسان]] در اصطلاح [[حکما]] به «[[حیوان]] [[ناطق]]» تعریف شده‌است و مراد از [[نطق]]، [[ادراک عقلی]] حاصل از [[فکر]] و مانند آن است.<ref>ارسطو، فی النفس، ۱۶۳؛ ملاصدرا، الحاشیة علی الهیات، ۱۶۴؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۱/۲۲۹.</ref> از دیدگاه [[عارفان]] انسان آینه تمام‌نمای هستی و [[مظهر]] اسمای متقابل [[الهی]] مانند اسمای [[جمال]] و جلال است.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۴۵؛ کاشانی، شرح فصوص، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> انسان‌شناسی دانشی است که به احوال، ابعاد کلی و جزئی، فردی و [[اجتماعی]] انسان می‌پردازد<ref>ناصح، انسان‌شناسی در اندیشه امام‌ خمینی، ۱۳۱.</ref> و برخی از آن به علم‌النفس نیز یاد کرده‌اند<ref>حسن‌زاده آملی، دروس معرفت، ۳۱۹.</ref> در این [[دانش]] به شناخت [[جان آدمی]]، [[فضیلت]] و [[رذیلت]] و [[سعادت]] و [[شقاوت]] او پرداخته می‌شود.<ref>جوادی آملی، صورت و سیرت، ۲۱.</ref>


خط ۳۵۱: خط ۳۵۱:
===[[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]]===
===[[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]]===
[[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمت‌های ویژه‌ای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمت‌ها]] از توان و ظرفیت‌های چشمگیر و بالایی برخوردار شده‌اند و به گونه‌ای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسان‌ها]] قرار داده است که باورشان شود که دست‌یازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواسته‌های نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. به‌کارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمی‌دارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمی‌انگیزد که حرکتی پر شتاب‌تر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمی‌داند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» می‌دانند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref>
[[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمت‌های ویژه‌ای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمت‌ها]] از توان و ظرفیت‌های چشمگیر و بالایی برخوردار شده‌اند و به گونه‌ای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسان‌ها]] قرار داده است که باورشان شود که دست‌یازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواسته‌های نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. به‌کارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمی‌دارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمی‌انگیزد که حرکتی پر شتاب‌تر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمی‌داند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» می‌دانند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref>
==انسان‌شناسی<ref>ر.ک: دفتر دوم از مجموعه چلچراغ حکمت.</ref>==
[[انسان]] در [[جهان‌بینی اسلامی]] داستانی شگفت دارد. انسانِ [[اسلام]] تنها یک [[حیوان]] با همین مشخصه‌های ظاهری نیست؛ این موجود از نظر [[قرآن]] ژرف‌تر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند ویژگی ظاهری تعریف کرد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۷.</ref>.
قرآن، انسان را هم [[مدح]] و [[ستایش]] و هم [[مذمت]] و [[نکوهش]] کرده است! عالی‌ترین مدح‌ها و بزرگ‌ترین مذمت‌های قرآن درباره انسان است. او را از [[آسمان]] و [[زمین]] و از [[فرشته]] [[برتر]] و در همان حال از دیو و چهارپایان [[پست‌تر]] شمرده است. از نظر قرآن، انسان موجودی است که [[توانایی]] دارد [[جهان]] را به [[تسخیر]] خود درآورد و حتی [[فرشتگان]] را به [[خدمت]] خود بگمارد و هم می‌تواند به «[[اسفل السافلین]]» [[سقوط]] کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و [[سرنوشت]] نهایی خویش را تعیین کند.
در [[قرآن کریم]] از انسان ستایش‌های زیادی به عمل آمده است<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، صص ۲۶۷ - ۲۷۲؛ ج۱۹، صص ۱۰۸ - ۱۱۰؛ یادداشت‌های استاد مطهری، ج۱، صص ۳۵۶ – ۳۶۲.</ref> که به برخی از آنها پرداخته می‌شود.
# انسان [[خلیفه خدا در زمین]] است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بی‌گمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.</ref>.
#ظرفیت [[علمی]] [[انسان]] بزرگ‌ترین ظرفیتی است که ممکن است یک مخلوق از آن برخوردار باشد و به همین جهت بود که [[خدا]] تمام [[اسماء]] را به او آموخت و او را به تمام [[حقایق]] آشنا ساخت و او را به [[تعلیم]] و [[آموزش]] [[فرشتگان]] [[مأمور]] کرد<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ *قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای * فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.</ref>.
#او فطرتی خدا آشنا دارد؛ به خدای خویش در عمق وجدانش [[آگاهی]] دارد. هرچند ممکن است از [[سرشت]] اصلی و [[فطرت]] خود [[منحرف]] شده و دچار [[بیماری]] گشته و [[انکار]] و تردیدهای در او به وجود آید<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>.
#در [[سرشت انسان]] علاوه بر عناصر مادی که در جماد و [[گیاه]] و [[حیوان]] وجود دارد، عنصری [[ملکوتی]] و [[الهی]] وجود دارد. [[انسان]] ترکیبی است از [[طبیعت]] و ماوراء طبیعت، از ماده و معنا از [[جسم]] و [[جان]]. این بدان جهت است که [[خداوند]] بعد از [[خلقت]] جسم انسان او را بیاراست و از [[روح]] خودش در او دمید<ref>{{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ * ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}} «اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید * سپس نسل او را از چکیده آبی خوارمایه پدید آورد * سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دل‌ها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس می‌گزارید» سوره سجده، آیه ۷-۹.</ref>.
# [[آفرینش انسان]]، حساب شده است تصادفی نیست. او موجودی [[انتخاب]] شده و برگزیده است<ref>{{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}} «آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.
#او شخصیتی مستقل و [[آزاد]] دارد، [[امانتدار]] [[خدا]] است، [[رسالت]] و [[مسؤولیت]] دارد<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، از او خواسته شده است با کار و [[ابتکار]] خود [[زمین]] را آباد سازد و با [[انتخاب]] خود یکی از دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] را [[اختیار]] کند<ref>{{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا * إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}} «ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم * ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۲-۳.</ref>.
#او از یک [[کرامت]] و [[شرافت]] ذاتی برخوردار است؛ [[خدا]] او را بر بسیاری از [[مخلوقات]] خویش [[برتری]] داده است<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>؛ و حتی همه آنچه که در [[آسمان]] و زمین است برای او [[آفریده]] شده و در اختیار او قرار دارد<ref>{{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}} «پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد * بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۸-۹.</ref>.
#او از وجدانی [[اخلاقی]] برخوردار است؛ به [[حکم]] [[الهام]] [[فطری]]، [[زشت]] و [[زیبا]] را [[درک]] می‌کند.
#او جز با [[یاد خدا]] با چیز دیگر آرام نمی‌گیرد. خواست‌های او بی‌نهایت است، به هرچه برسد از آن [[سیر]] و دل‌زده می‌شود مگر آنکه به ذات بی‌حد و نهایت (خدا) بپیوندد<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}} «همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌های ایشان با یاد خداوند آرام می‌گیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}} «ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>.
#او جز در راه [[پرستش]] خدای خویش و جز با یاد او خود را نمی‌یابد، و اگر خدای خویش را فراموش کند خود را فراموش می‌کند و نمی‌داند که کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود.
#او تنها برای مسائل مادی کار نمی‌کند؛ تنها [[حوائج]] مادی [[زندگی]] نیست که او را به حرکت و تلاش وامی‌دارد. او احیاناً برای [[هدف‌ها]] و آرمان‌هایی بس عالی می‌جنبد و می‌جوشد. او ممکن است که از حرکت و تلاش خود جز رضای آفریننده، مطلوبی دیگر نداشته باشد، که در این صورت نفس آرامش‌یافته او به سوی [[پروردگار]] بازمی‌گردد که نتیجه آن، [[خشنودی]] متقابل بین او و پروردگار است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}} «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.
# [[روح انسان]] حقیقتی [[جاودانه]] است. [[انسان]] نه تنها در [[قیامت]] دارای [[حیات]] [[محشور]] می‌شود، بلکه در فاصلۀ [[دنیا]] و قیامت از نوعی حیات که [[حیات برزخی]] نامیده می‌شود و از [[حیات دنیوی]] قوی‌تر و کامل‌تر است بهره‌مند است<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، صص ۵۱۳ – ۵۱۵.</ref>.
با این همه [[ستایش]]، همین موجود در [[قرآن]] مورد بزرگ‌ترین نکوهش‌ها و [[ملامت‌ها]] قرار گرفته است:
او بسیار [[ستمگر]] و بسیار [[نادان]] است<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.
او نسبت به پروردگارش بسیار [[ناسپاس]] است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}} «و اوست که شما را زنده گردانید سپس می‌میراند دگر باره زنده‌تان می‌گرداند؛ به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>.
او آنگاه که خود را مستغنی می‌بیند [[طغیان]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}} «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>.
او [[عجول]] و شتابگر است<ref>{{متن قرآن|وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}} «و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>.
او هرگاه به [[سختی]] و [[ناراحتی]] بیفتد و خود را گرفتار ببیند ما را – در هر حال - به پهلو افتاده و یا نشسته و یا ایستاده می‌خواند؛ همین‌که [[گرفتاری]] را از او برطرف کنیم گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود نخوانده است<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref>.
او تنگ چشم و ممسک است<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا}} «بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref>.
او مجادله‌گرترین مخلوق است<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}} «و بی‌گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
او [[حریص]] [[آفریده]] شده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا}} «بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند» سوره معارج، آیه ۱۹.</ref>.
اگر [[بدی]] به او رسد [[جزع]] می‌کند و اگر [[نعمت]] به او رسد [[بخل]] می‌ورزد<ref>{{متن قرآن|إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}} «چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است * و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۲۰-۲۱.</ref>.
اما به [[راستی]] انسانِ [[ممدوح]] و انسانِ [[مذموم]] چه [[انسانی]] است؟
از [[آیات قرآن]] [[استنباط]] می‌شود که انسانِ فاقد [[ایمان]] و جدا از [[خدا]]، [[انسان]] [[واقعی]] نیست. انسان اگر به یگانه حقیقتی که با ایمان به او و یاد او آرام می‌گیرد بپیوندد، از همه [[کمالات]] برخوردار است و اگر از آن [[حقیقت]] یعنی خدا جدا بماند، مانند درختی است که از ریشه خویشتن جدا شده است. [[خداوند متعال]] فرموده است:
[[سوگند]] به عصر، همانا انسان در [[زیان]] است، مگر آنان که ایمان آورده و شایسته عمل کرده و یکدیگر را به [[حق]] و [[صبر]] و [[مقاومت]] توصیه کرده‌اند<ref>{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}} «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.</ref>.
و همچنین؛
همانا بسیاری از [[جنیان]] و [[آدمیان]] را برای [[جهنم]] آفریدیم (پایان کارشان جهنم است)؛ زیرا [[دل]] دارند و با آنها [[فهم]] نمی‌کنند، [[چشم]] دارند و با آنها نمی‌بینند، گوش دارند و با آنها نمی‌شنوند. اینها مانند چهارپایان بلکه راه گم کرده ترند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلام‌شناسی (کتاب)|اسلام‌شناسی]] ص ۳۶.</ref>
==[[انسان‌شناسی]]==
بنا به [[آموزه‌های اسلام]]، [[انسان]] موجودی است مرکب از [[جسم]] و [[روح]]، ماده و [[ملکوت]] و [[حیوان]] و [[فرشته]]. [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمایند:
[[خداوند متعال]] [[فرشتگان]] را آفرید و تنها [[عقل]] را در نهاد آنها نهاد؛ و حیوان را بیافرید و تنها [[شهوت]] را در [[سرشت]] آنها تعبیه کرد؛ و انسان را بساخت و در وجود او، عقل و شهوت را توأمان نهاد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۷۲؛ ج۲۲، صص ۴۱۱ و ۶۴۷؛ ج۲۳، صص ۱۱۰ و ۴۴۸.</ref>.
[[روح انسان]]، برخلاف جسم او که از اول نسبتاً بالفعل [[آفریده]] شده است، در بدو تولد، بالقوه بوده و معلوم نیست که در [[آینده]] به چه صورتی درخواهد آمد؛ ممکن است به صورت حیوان یا [[شیطان]] شود و یا به صورت فرشته یا فراتر از فرشته درآید؛ یعنی ساختار روح انسان، به دست خود او سپرده شده است تا هرگونه که خواست آن را بسازد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۷؛ ج۲۳، ص۲۲۲.</ref>. بر این اساس، [[اخلاق اسلامی]] که می‌خواهد [[انسانی]] جامع بسازد، بر آن است که تمام استعدادهای مادی و [[معنوی]] انسان را هماهنگ با هم پرورش دهد؛ تا انسانی پدید آید که [[دنیا]] را با [[آخرت]] و [[خلوت]] عارفانه را با [[مسئولیت اجتماعی]] با هم داشته باشد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۱۱۲؛ ج۲۲، ص۷۳۵.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب)|اخلاق و فرا اخلاق]] ص ۲۱.</ref>
==«من» دو ساحتی انسان==
انسان به‌خاطر داشتن دو جنبه مادی (حیوانی) و [[روحانی]] ([[ملکوتی]]) در خود دو گونه [[گرایش]] و دو گونه «خویشتن» [[احساس]] می‌کند؛ خویشتن حیوانی و خویشتن ملکوتی؛ از این دو اصل آنچه اصیل و [[حقیقی]] است، خویشتن ملکوتی می‌باشد؛ لذا وقتی من ملکوتی در [[کشمکش]] بین این دو غالب می‌شود، انسان احساس [[قهرمانی]] و [[سرافرازی]] می‌کند و وقتی من حیوانی غالب می‌شود، انسان در [[باطن]] خود احساس [[شکست]] و [[شرمندگی]] می‌کند. بنابراین انسان در [[جنگ]] درون، باید بکوشد که «من» ملکوتی را بر «من» مجازی حیوانی چیره سازد؛ چراکه [[پیروزی]] من حیوانی مساوی است با [[خودمحوری]]؛ و نتیجه خودمحوری، [[خودباختگی]] و [[خود فراموشی]] است که بزرگ‌ترین [[خسران]] است؛ لذا [[خداوند متعال]] فرمود:
{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ}}<ref>«بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند» سوره زمر، آیه ۱۵.</ref>.
و فرمود:
{{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref><ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۴۱۵-۴۱۰، ۴۳۶، ۴۷۴، ۴۷۵ و ۵۸۸؛ ج۲۳، صص ۴۵۵-۴۶۲؛ ج۱، صص ۶۰ و ۳۷۴، ج۳، ص۴۸۷، ج۱۶، صص ۵۷۴ -۵۸۰.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب)|اخلاق و فرا اخلاق]] ص ۲۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۵۷: خط ۴۰۵:
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[ابراهیم ابراهیمی|ابراهیمی، ابراهیم]]، [[انسان‌شناسی اسلامی - ابراهیمی (مقاله)|مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[ابراهیم ابراهیمی|ابراهیمی، ابراهیم]]، [[انسان‌شناسی اسلامی - ابراهیمی (مقاله)|مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
# [[پرونده:1100621.jpg|22px]] [[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلام‌شناسی (کتاب)|'''اسلام‌شناسی''']]
# [[پرونده:1100608.jpg|22px]] [[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب)|'''اخلاق و فرا اخلاق''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش