تقیه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = پاسداری از دین
| موضوع مرتبط = تقیه
| عنوان مدخل  = [[تقیه]]
| عنوان مدخل  = تقیه
| مداخل مرتبط = [[تقیه در لغت]] - [[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در حدیث]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]] - [[تقیه در معارف و سیره امام حسن عسکری]] - [[تقیه در منابع اهل سنت]]
| مداخل مرتبط = [[تقیه در لغت]] - [[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در حدیث]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]] - [[تقیه در معارف و سیره امام حسن عسکری]] - [[تقیه از دیدگاه اهل سنت]] - [[تقیه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۲۲: خط ۲۲:
[[انسان]] گاه در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] در وضعی قرار می‌‌گیرد که نمی‌تواند آزادانه به همه [[وظایف شرعی]] خویش عمل کند. ناگزیر باید برخی از آنها را ترک گوید. [[سیره]] مستمر همه [[خردمندان]] در این گونه موارد [[وانهادن]] آن چیزی است که مهم نبوده یا اهمیت کمتری دارد. به عنوان مثال، در موضوع مورد بحث، [[پرهیز]] از کتمان کاری از [[وظایف]] همه انسان هاست؛ لکن گاهی در مقابل آن، [[وظیفه]] و [[مصلحت]] مهم دیگری قرار می‌‌گیرد که از نظر [[عقل]] و [[شرع]] اهمیت [[برتری]] دارد، از این رو [[اسلام]] برای [[حفظ]] آن مصلحت بالاتر [[تقیه]] را جایز دانسته و [[مسلمانان]] را به رعایت آن [[فرمان]] داده است. <ref>منشور عقاید امامیه، ص۲۲۵. </ref> آن [[مصالح]] مهم‌تر از نگاه اسلام عبارت‌اند از<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>:
[[انسان]] گاه در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] در وضعی قرار می‌‌گیرد که نمی‌تواند آزادانه به همه [[وظایف شرعی]] خویش عمل کند. ناگزیر باید برخی از آنها را ترک گوید. [[سیره]] مستمر همه [[خردمندان]] در این گونه موارد [[وانهادن]] آن چیزی است که مهم نبوده یا اهمیت کمتری دارد. به عنوان مثال، در موضوع مورد بحث، [[پرهیز]] از کتمان کاری از [[وظایف]] همه انسان هاست؛ لکن گاهی در مقابل آن، [[وظیفه]] و [[مصلحت]] مهم دیگری قرار می‌‌گیرد که از نظر [[عقل]] و [[شرع]] اهمیت [[برتری]] دارد، از این رو [[اسلام]] برای [[حفظ]] آن مصلحت بالاتر [[تقیه]] را جایز دانسته و [[مسلمانان]] را به رعایت آن [[فرمان]] داده است. <ref>منشور عقاید امامیه، ص۲۲۵. </ref> آن [[مصالح]] مهم‌تر از نگاه اسلام عبارت‌اند از<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>:
=== [[پاسداری از دین]] و [[ایمان]] خود ===
=== [[پاسداری از دین]] و [[ایمان]] خود ===
هرگاه فرد [[مؤمن]] در وضعی قرار گیرد که با ابراز [[عقیده]] خود، بر اثر فشار [[معاندان]] یا عواملی دیگر، [[ایمان]] وی به خطر افتد، باید با [[تمسک]] جستن به تقیه، خود را از این [[مخمصه]] برهاند. به تصریح [[قرآن کریم]] در [[صدر اسلام]] گروهی از مسلمانان پس از آشکار ساختن اسلام خود، بر اثر [[شکنجه]] [[کافران]]، از اسلام[[دست]] برداشتند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و برخی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: به خداوند ایمان آورده‌ایم آنگاه چون در راه خداوند، آزاری ببینند گزند مردم را همچون عذاب خداوند می‌انگارند و اگر از سوی پروردگارت امدادی برسد می‌گویند: بی‌گمان ما با شما بوده‌ایم؛ آیا خداوند به آنچه جهانیان در دل د» سوره عنکبوت، آیه ۱۰.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۴۲۹؛ روض الجنان، ج ۱۵، ص۱۹۲. </ref> یکی از روش‌های [[پاسداری]] از ایمان خود در این گونه شرایط نامناسب، [[تقیه]] است، چنان که [[اصحاب کهف]] به همین منظور، عقیده خود را [[کتمان]] کردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشته‌اید؟ گفتند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشته‌ایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشته‌اید آگاه‌تر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزه‌تر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نیز از اهداف و اغراض تقیه، [[حفظ دین]] به شمار رفته است<ref>بحارالانوار، ج ۷۲، ص۴۱۵؛ میزان الحکمه، ج ۱، ص۸۰۸. </ref>.<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
هرگاه فرد [[مؤمن]] در وضعی قرار گیرد که با ابراز [[عقیده]] خود، بر اثر فشار [[معاندان]] یا عواملی دیگر، [[ایمان]] وی به خطر افتد، باید با [[تمسک]] جستن به تقیه، خود را از این [[مخمصه]] برهاند. به تصریح [[قرآن کریم]] در [[صدر اسلام]] گروهی از مسلمانان پس از آشکار ساختن اسلام خود، بر اثر [[شکنجه]] [[کافران]]، از اسلامدست برداشتند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و برخی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: به خداوند ایمان آورده‌ایم آنگاه چون در راه خداوند، آزاری ببینند گزند مردم را همچون عذاب خداوند می‌انگارند و اگر از سوی پروردگارت امدادی برسد می‌گویند: بی‌گمان ما با شما بوده‌ایم؛ آیا خداوند به آنچه جهانیان در دل د» سوره عنکبوت، آیه ۱۰.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۴۲۹؛ روض الجنان، ج ۱۵، ص۱۹۲. </ref> یکی از روش‌های [[پاسداری]] از ایمان خود در این گونه شرایط نامناسب، [[تقیه]] است، چنان که [[اصحاب کهف]] به همین منظور، عقیده خود را [[کتمان]] کردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشته‌اید؟ گفتند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشته‌ایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشته‌اید آگاه‌تر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزه‌تر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نیز از اهداف و اغراض تقیه، [[حفظ دین]] به شمار رفته است<ref>بحارالانوار، ج ۷۲، ص۴۱۵؛ میزان الحکمه، ج ۱، ص۸۰۸. </ref>.<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
=== [[حفظ جان]] ===
=== [[حفظ جان]] ===
گاه اظهار و آشکار ساختن [[عقاید]] و [[اسرار]] سبب آسیب جانی به خود یا دیگران می‌‌شود و در نتیجه برای حفظ جان، تقیه [[ضرورت]] می‌‌یابد. در [[آیه]] {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>، از کشته شدن [[پیامبران الهی]] به دست [[یهود]] یاد شده است که بر پایه [[احادیث]]، آنان نه با شمشیرهای یهود، بلکه به سبب افشای اسرارشان از جانب یهود و [[پرهیز]] از تقیه، [[جان]] خود را از دست دادند؛<ref> الکافی، ج ۲، ص۳۷۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص۸۷. </ref> همچنین طبق [[نقلی]] در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>، برخی از [[مؤمنان]] [[صدر اسلام]] بر اثر پافشاری بر [[ایمان]] و [[تقیه]] نکردن [[جان]] خود را از دست دادند. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۰۳. </ref> به نظر [[مفسران]]، مهم‌ترین غرض از تقیه [[عمار]] [[یاسر]] در برابر [[مشرکان]]، که در این [[آیه]] بدان اشاره شده، [[حفظ جان]] او بوده است. <ref>جامع البیان، ج ۷، ص۳۵۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۶۰۹. </ref>
گاه اظهار و آشکار ساختن [[عقاید]] و [[اسرار]] سبب آسیب جانی به خود یا دیگران می‌‌شود و در نتیجه برای حفظ جان، تقیه [[ضرورت]] می‌‌یابد. در [[آیه]] {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>، از کشته شدن [[پیامبران الهی]] به دست [[یهود]] یاد شده است که بر پایه [[احادیث]]، آنان نه با شمشیرهای یهود، بلکه به سبب افشای اسرارشان از جانب یهود و [[پرهیز]] از تقیه، [[جان]] خود را از دست دادند؛<ref> الکافی، ج ۲، ص۳۷۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص۸۷. </ref> همچنین طبق [[نقلی]] در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>، برخی از [[مؤمنان]] [[صدر اسلام]] بر اثر پافشاری بر [[ایمان]] و [[تقیه]] نکردن [[جان]] خود را از دست دادند. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۰۳. </ref> به نظر [[مفسران]]، مهم‌ترین غرض از تقیه [[عمار]] [[یاسر]] در برابر [[مشرکان]]، که در این [[آیه]] بدان اشاره شده، [[حفظ جان]] او بوده است. <ref>جامع البیان، ج ۷، ص۳۵۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۶۰۹. </ref>
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اعتقادات شیعه]]
[[رده:تقیه]]
[[رده:مفاهیم در قرآن]]
[[رده:مفاهیم در قرآن]]
۱۱۷٬۳۶۸

ویرایش