←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
عدالت از دیدگاه [[حضرت علی]]{{ع}} به لحاظ [[هماهنگی]] با [[طبیعت]] امور و اینکه روشی است که میتواند ادارۀ [[اجتماعی]] را [[منظم]] کند، از [[جود]] [[برتر]] است، هر چند جود میتواند به عنوان صفت [[اخلاقی]] و یک فرد برتر از عدالت به شمار آید<ref>بیست گفتار، ص۱۸.</ref>. | عدالت از دیدگاه [[حضرت علی]]{{ع}} به لحاظ [[هماهنگی]] با [[طبیعت]] امور و اینکه روشی است که میتواند ادارۀ [[اجتماعی]] را [[منظم]] کند، از [[جود]] [[برتر]] است، هر چند جود میتواند به عنوان صفت [[اخلاقی]] و یک فرد برتر از عدالت به شمار آید<ref>بیست گفتار، ص۱۸.</ref>. | ||
عدالت و [[قسط]] از [[اصول حاکم بر نظام اداری]] است. الگوی [[عدالت]] نیز ریشه در [[آفرینش الهی]] دارد {{متن قرآن|الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> عدالت در الگوی [[آفرینش]] بر محور [[حق]] و بر اساس رعایت استحقاقها است [[تبعیض]] به معنای تفاوت در عطا نسبت به دو موجود متساوی در [[استحقاق]]، [[ظلم]] است. جدا شدن از این اصل به مثابۀ خروج [[نظام]] از [[خصلت]] [[توحیدی]] و افتادن در گرداب [[شرک]] و [[کفر]] است {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۳۱.</ref> | عدالت و [[قسط]] از [[اصول حاکم بر نظام اداری]] است. الگوی [[عدالت]] نیز ریشه در [[آفرینش الهی]] دارد {{متن قرآن|الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> عدالت در الگوی [[آفرینش]] بر محور [[حق]] و بر اساس رعایت استحقاقها است [[تبعیض]] به معنای تفاوت در عطا نسبت به دو موجود متساوی در [[استحقاق]]، [[ظلم]] است. جدا شدن از این اصل به مثابۀ خروج [[نظام]] از [[خصلت]] [[توحیدی]] و افتادن در گرداب [[شرک]] و [[کفر]] است {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۳۱.</ref> | ||
==وظیفۀ اجتماعی عدل== | |||
[[تکالیف الهی]] بر دو دستهاند: | |||
# [[تکالیف اجتماعی]] که مکلّف به آنها [[جامعه]] است؛ | |||
# [[تکالیف فردی]] که مکلّف به آنها فرد است. | |||
[[عدل]] تکلیفی است که از یک سو متوجه همۀ افراد جامعه است، و از سوی دیگر متوجه جامعه به عنوان یک شخصیت کلان است. | |||
لهذا [[تکلیف]] عدلی بر دو نوع است: | |||
# عدل کلان؛ | |||
# عدل فردی. | |||
در اینجا، عدل کلان موضوع بحث است. | |||
عدل کلان بر سه نوع است: | |||
# عدل پیش از [[حکومت]]؛ | |||
# عدل در حکومت؛ | |||
# عدل پس از حکومت. | |||
۱. مقصود از عدل پیش از [[حکومت عدل]] در پیدایش حکومت و تأسیس قوۀ حاکمه است. | |||
عمل به این عدل وظیفۀ همۀ اعضاء و اقشار تشکیل دهندۀ جامعه است. جامعه - با همۀ اقشار و اعضای تشکیل دهندۀ آن از جمله کسانی که [[زمامداری]] جامعه را به عهده میگیرند - موظف و مکلّف است که [[امانت]] [[قدرت سیاسی]] و حکومت را در [[اختیار]] صاحبان اصلی [[حق حکومت]] قرار دهد. سپردن این امانت بزرگ به دست نااهلان بزرگترین [[خیانت]]، و ریشه و بنیاد سایر خیانتها و جنایتهایی است که در جامعه رخ میدهد. | |||
این نوع عدل - عدل در [[گزینش]] [[حاکم]] یا عدل در [[تأسیس حکومت]] - تشکیک بردار نیست. و امرش دائر بین وجود و عدم است؛ لهذا [[حکومتها]] از این جهت بر دو قسماند: حکومتهای [[عادل]] که بر مبنای عدل تأسیس شدهاند که همان حکومتهای [[منصوب]] و [[مأذون]] از سوی خداست و [[حکومتهای نامشروع]] و غیر مأذون از سوی حاکم بالذات، یعنی [[خدای متعال]] است. | |||
۲. عدل در حکومت وظیفۀ [[حاکمان]] است. پس از آنکه مردم امانت [[حکومتداری]] و قدرت سیاسی را در اختیار فرد یا افرادی قرار دادند وظیفۀ این فرد یا افراد که [[مسئولیت]] زمامداری را پذیرفته و امانت بزرگ حکومت را به دست گرفتهاند عمل به عدل در [[مدیریت جامعه]] و اجرای [[وظایف]] و مسئولیتهای [[حکومتی]] است. | |||
۳. نوع سوّم عدل کلان، عدل پس از حکومت است. پس از آنکه حکومتی عادل و [[صالح]] شکلگرفت، وظیفۀ [[مردم]] [[اطاعت]] از این [[حکومت]] و [[فرمانبرداری]] از [[قوانین]] و [[دستورات]] این حکومت است. اطاعت و فرمانبرداری از [[حکومت عدل]] وظیفۀ مردم است، [[سرکشی]] و [[نافرمانی]] در برابر [[حاکم عادل]] [[جامعه]] را دچار مشکلات و بحرانهای فراوان نموده و او را از دستیابی به [[آرامش]] و [[سعادت]] باز میدارد. | |||
در دو آیۀ کریمۀ ذیل به این سه نوع [[عدل]] و وظیفۀ [[انسانها]] در این زمینه اشاره شده است: | |||
{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بسپارید؛ و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید. خداوند، اندرزهای خوبی به شما میدهد. خداوند، شنوا و بیناست * ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر و پیشوایان خود را. و هر گاه در امری نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید(حکم دربارۀ آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این (کار برای شما) بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۸-۵۹.</ref>. | |||
در این دو [[آیه]] ابتدا به عدل پیش از حکومت اشاره شده است: | |||
{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بسپارید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. | |||
و سپس به عدل در حکومت: | |||
{{متن قرآن|وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«و آنگاه که بین مردم حکم میکنید به عدل حکم کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. | |||
و سرانجام به عدل پس از [[تشکیل حکومت]]: | |||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«هان ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسول و اولیالامر خود اطاعت کنید.».. سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> | |||
در [[آیات کریمۀ قرآن]] به طور مکرّر به این سه نوع [[عدل]] کلان [[اجتماعی]] اشاره شده و به وظیفهای که [[انسانها]] در این زمینه دارند [[تذکر]] داده شده است نظیر: | |||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>. | |||
{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان (شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | |||
{{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. | |||
و در [[آیات]] متعدّد دیگری به وظیفۀ عدل به طور مطلق - اعم از عدل فردی و عدل کلان اجتماعی - اشاره شده است، نظیر: | |||
{{متن قرآن|وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«دشمنی با جمعیّتی، شما را به ستمگری و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>. | |||
{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ}}<ref>«خداوند به عدل فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | |||
{{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«بگو: پروردگارم امر به عدالت کرده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص ۲۴۰.</ref> | |||
==برقراری نظام عدل== | |||
[[عدالت]] از مفاهیمی است که در همه عرصههای [[تکوین]]، [[تشریع]]، [[تدبیر]] و [[منش]] فردی جاری است. [[فقها]] [[عدالت فردی]] را [[ملکه]] نفسانیای میدانند که فرد را بر ملامت بر [[تقوا]] بر میانگیزاند. در این میان عدالت [[تشریعی]] عرصه مورد توجه فقهاست. نکته قابل توجه اینکه عدالت در اصل، در سلسله [[علل احکام]] قرار میگیرد و نه در سلسله معلولات<ref>روح الله شریعتی، قواعد فقه سیاسی، ص۲۴۱.</ref>؛ بنابراین میتوان آن را زیربنای بسیاری از [[احکام فقهی]] از جمله [[فقه]] الا من دانست. | |||
در [[تفکر شیعی]]، [[امنیت]] در پرتو [[عدالت]] جستجو میشود و این را میتوان در [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} بهروشنی [[مشاهده]] کرد. اساساً [[شیعه]] حول محور. عدالت نضج یافته و در آن [[نظامها]] بر اساس عدالت تقسیمبندی میشود. در [[روایات]] منقول از [[امام علی]]{{ع}} بر موضوع عدالت تأکید بسیاری شده است. از دیدگاه آن حضرت احقاق [[حقوق مظلومان]]، [[تأمین امنیت]]، [[مبارزه]] با [[متجاوزان]] و [[مدیریت]] [[امور مالی]]، از [[دلایل]] ضروری [[تشکیل حکومت]] شمرده شده است<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref> که برخی به تمهیدات تشکیل حکومت مربوط میشود و برخی از این امور به پس از تشکیل حکومت ارتباط مییابد<ref>حسین آقابابایی، قلمرو امنیت در حقوق کیفری، ص۱۷۵.</ref>. | |||
آن حضرت [[عدل]] را «[[رستگاری]] و [[کرامت]]»، «[[برترین]] [[فضایل]]»، «بهترین [[خصلت]]»، «بالاترین [[موهبت الهی]]»، «[[فضیلت]] [[سلطان]]»، «سپر و [[نگهدارنده]] [[دولتها]]»، «مایه [[اصلاح]] [[رعیت]]» و باعث «افزایش [[برکات]]»، «مایه [[حیات آدمی]] و [[حیات]] [[احکام]]» و «مأنوس خلایق» ذکر میکند و [[حکومت]] را مشروط به [[عدالت گستری]] و [[نظام]] آمریت را مبتنی بر عدل میدانند<ref>ر.ک: محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، باب العدل، ص۷۸-۹۰.</ref>. همین نگاه حضرت به عدالت و حکومت است که در [[سیره]] ایشان هیچگاه [[عقبنشینی]] از عدالت به منظور [[حفظ امنیت]] [[نظام سیاسی]] مشاهده نمیشود؛ بلکه [[عدالتورزی]] را مایه امنیتسازی و قوام [[دولت]] میداند<ref>تمیمی آمدی، شرح غرر الحکم، ج۵، صص ۱۷۵، ۱۹۳، ۲۹۰، ۳۴۳ و ۳۹۶؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۵۹.</ref>. | |||
نکته درخور [[تأمل]] اینکه در [[اندیشه شیعه]]، عدالت در لایههای مختلف [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[ضرورت]] مییابد، از [[امام]] جماعتی که تنها مسئولیتش [[پیشوایی]] عدهای [[نمازگزار]] است تا [[امام امت]] که [[هدایت]] امتی را برعهده دارد؛ همان طور که [[سید محمد صدر]] مینویسد: {{عربی|و قد اشترطت العدالة أو العدل فقيها في عدة أمور: في مرجع التقليد الذي فتحدث الأن عنه وفي الشاهد أيا كانت شهادته و في الحاكم في مجتمع، و في القاضي في الخصومات سواء كان منصوبا أو قاضي تحكيم و في إمام الجماعة}}<ref>سید محمد صدر، ما وراء الفقه، ج۱، ص۳۹.</ref>: «[[عدالت]] یا [[عدل]] [[فقهی]] در تعدادی از امور شرط دانسته شده است: [[مرجع تقلید]] که درباره آن الان بحث میکنیم، [[شاهد]] که شهادتش هر چه که میخواهد باشد، [[حاکم]] در [[جامعه]]، [[قاضی]] در مورد خصومتها (خواه [[قاضی منصوب]] باشد یا [[قاضی تحکیم]])، [[امام جماعت]]». | |||
امعان نظر در [[اندیشه شیعه]] و [[سیره اهل بیت]]{{عم}} بیانگر آن است که اگر عدل برقرار باشد، در پی آن [[امنیت]]، [[آبادانی]]، [[برابری]] و [[آزادی]] خواهد آمد. بهویژه [[سیره]] عدالتخواهانه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} که [[تجربه]] [[حکومت]] داشتند، در عینیت جامعه به طور ملموس و آشکارا دیده میشود. سیره اهل بیت{{عم}} و نیز [[پیامبران]] عظام بیانگر تلاش پرخطر و آکنده از تألمات و سختیهای ایشان برای دستیابی به [[نظام]] عدل بود و در این راه، دشواریهای بسیاری را به [[جان]] خریدند. | |||
«پیامبران با مطرح کردن دو مقوله "[[قسط]]" و "عدل" قدم به حوزه [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] و [[اصلاح]] آن گذاشتند و برای تحقق رکن دوم [[هدایت]] انسان، یعنی «[[اجتناب از طاغوت]]»، در صدد از میان بردن موانع بیرونی هدایت برآمدند... [[نظام اجتماعی]] [[طاغوت]]، دو ویژگی اساسی دارد: یکی [[تبعیض]] و [[نابرابری]] و دیگری [[ظلم]] و [[بیعدالتی]]. پیامبران با طرح دو [[شعار]] "قسط" و "عدل" دقیقاً این دو ویژگی ساختی نظام طاغوت را [[هدف]] قرار دادهاند... [[قرآن کریم]] افزون بر اینکه [[قسط و عدل]] را به عنوان دو [[تکلیف دینی]] بر عهده افراد قرار داده است، آن دو را جزو [[اهداف]] [[بعثت پیامبر]]{{صل}} نیز برشمرده است؛ در آیاتی مانند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ... لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> از [[قسط و عدل]] به عنوان [[هدف]] [[دین]] نام برده شده است»<ref>جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت{{عم}}، ج۷، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref>. | |||
[[جامعه اسلامی]] باید به همه وسایل و عوامل [[اجرا]] در راستای تنفیذ [[عدالت]] و [[حراست]] آن از [[بیحرمتی]] و [[تعدی]] مجهز باشد. [[آیه]] ۲۵ [[سوره حدید]] به این موضوع اشاره دارد که [[جامعه سیاسی]] در مرحله تأسیس، ناگزیر از [[تجهیز]] وسایل و عوامل اجراست<ref>محمد مهدی شمس الدین، جامعه سیاسی اسلامی، ص۱۲۰.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | |||
[[حضرت امیر]]{{ع}} خطاب به [[زیاد بن ابیه]]، [[استاندار فارس]]، میفرماید: {{متن حدیث|اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۴۷۶.</ref>: «بر اساس عدالت عمل کن و از [[ستمگری]] و [[بیدادگری]] بپرهیز که [[ستم]] [[رعیت]] را به آوارگی کشاند و بیدادگری به [[شمشیر]] ([[مبارزه]]) میانجامد». حضرت در این عبارت، [[ظلم حاکم]] را مهمترین عامل [[قیام]] [[مردم]] و شمشیر کشیدن آنان علیه او، یعنی ایجاد [[ناامنی]] میداند. در همین راستاست که [[پیامبر]]{{صل}} ساعتی [[حاکمیت امام]] [[عادل]] را [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] میداند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۰۸، حدیث ۵.</ref>. | |||
با [[امنیت]]، [[شهروندان]] نوعی [[آرامش]] را [[تجربه]] میکنند که از خصلتهای [[جامعه]] عادلانه است؛ بنابراین [[امنیت اجتماعی]] و [[سیاسی]] در این میان نقشی مهم دارد؛ از این روست که گفته میشود ناامنی مستعدترین زمینه برای رویش ناعدالتی است<ref>سیدکاظم سید باقری، راهکارهای عدالت اجتماعی در نظام اسلامی، ص۶۵.</ref>. [[سیره اهل بیت]]{{عم}} بیانگر تلاش پرخطر ایشان برای دستیابی به [[نظام]] [[عدل]] بود و در این راه، دشواریهای بسیاری را به [[جان]] خریدند. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ}}<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۲۰.</ref>: «سه چیز است که تمام [[مردم]] به آن نیاز دارند: [[امنیت]]، [[عدالت]]، [[فراوانی نعمت]]». | |||
بیشک [[ظلم]] یکی از مصادیق بارز [[ناامنی]] در قبال [[شهروندان]] است و به همین علت است که [[حضرت امیر]]{{ع}} دلیل [[پذیرش حکومت]] پس از [[عثمان]] را [[جلوگیری از ظلم]] [[ظالم]] بر [[مظلوم]] میداند: {{متن حدیث|لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>: «اگر [[جمعیت]] بسیاری گرداگردم را نگرفته بودند و با وجود آنها [[حجت]] بر من تمام نشده بود و اگر نبود [[عهد]] و مسئولیتی که [[خداوند]] از [[علما]] و [[دانشمندان]] [هر [[جامعه]]] گرفته که در برابر شکمخواری [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] [[ستمدیدگان]] [[سکوت]] نکنند، هر آینه من مهار شتر [[خلافت]] را بر گردنش میافکندم». | |||
در [[اندیشه]] [[اهل بیت]]{{عم}} نوعی تلازم بین عدالت و امنیت در جامعه وجود دارد؛ یعنی زمینه [[اجرای عدالت]] وجود امنیت است و بستر تحقق امنیت همانا عدالت است؛ بهویژه این تلازم را میتوان در عرصه [[امنیت سیاسی]] بیشتر و واضحتر [[مشاهده]] کرد. اساساً میتوان گفت [[غایت]] اجرای عدالت دستیابی به امنیت برای [[بندگان]] خداست تا زمینه [[عبادت]]، کار و فعالیت آنها فراهم شود. به تعبیر [[استاد مطهری]]، خداوند مردم را - اگر از نظر [[روابط اجتماعی]] و [[حقوق اجتماعی]] [[عادل]] باشند - به سبب [[کفر]] و [[شرک]] هلاک نمیکند<ref>مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص۹۳-۹۴.</ref>. | |||
در [[فقه شیعه]] به تبع [[کلام شیعه]]، عدالت نقشی پررنگ و گسترده ایفا میکند. البته عدالت در [[فقه]] به مبحثی خاص اختصاص ندارد؛ بلکه در تمامی موضوعات و [[ابواب فقه]] با شدت و [[ضعف]]، ظهور و بروز دارد. [[فقیهان]] در عرصه [[فقه سیاسی]] به عدالت از سویی به عنوان صفت فرد و از سوی دیگر به عنوان ملاک [[حکم فقهی]] نگریستهاند. البته معدود فقهایی در فتاوای خود [[عدالت]] را ملاک [[حکم]] نیز قرار دادهاند<ref>روح الله شریعتی، قواعد فقه سیاسی، ص۲۴۰.</ref>. از جمله میرعبدالفتاح [[مراغی]] در بیان موارد لازم العداله، از [[شاهد]]، [[قاضی]] کاتب تا [[مأمور]] [[جمعآوری مالیات]]، [[امین]] [[حاکم]] بر دریافت [[حقوق مالی]] و [[منصوب]] حاکم در [[نظارت]] بر [[وقف]] تا [[امام جماعت]] را ذکر میکند<ref>میرعبدالفتاح مراغی، العناوین الفقهیه، ج۲، ص۷۲۶.</ref>؛ به عبارت دیگر عدالت بعضاً به عنوان یک [[قاعده فقهی]] یا دست کم شرط اساسی غالب [[مناصب]] مورد بحث در [[فقه]]، از [[امامت جماعت]] تا [[امامت امت]] مطرح میشود و سهم مهمی در [[احکام]] بهویژه در اجرای آنها دارد؛ به طوری که میتوان گفت [[سیاست]] و [[حکومت]] بدون وجود عنصر عدالت نه [[مشروعیت]] دارد و نه توان استمرار و بقا. در [[روایات]] ملاک و معیار سیاست، [[عدل]] دانسته شده است<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص۳۱۵.</ref>. | |||
امعان نظر در ثمرات حاصل از [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] که در فقه ملحوظ است، نشان میدهد [[امنیت فردی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] از ثمرات اساسی اجرای عدالت قلمداد میشود؛ یعنی [[تأمین امنیت]] [[شهروندان]] که در پرتو عدالت محقق میشود، گاه با [[شورش]] علیه [[ظالم]] نیز باید پی گرفته شود. حتی [[فقها]] [[هدف]] از [[جهاد]] در [[اسلام]] را [[گسترش عدالت]] و برچیدن بساط [[ظلم]] و [[بیداد]] میدانند؛ چنان که [[امام خمینی]] مینویسد: «ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که عدل را ملاک [[دفاع]] و ظلم را ملاک [[حمله]] گرفتهایم»<ref>سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۶۰.</ref>. [[ملا احمد نراقی]]، از فقهای اوایل عصر قاجار، با نقل روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} چنین اظهار میدارد: «از [[حضرت علی]]{{ع}} منقول است که از [[ملوک]] و [[فرماندهان]]، هر کس که به [[عدل و داد]] عمل کند، [[دولت]] او را حصار [[امن]] خود نگاه دارد و هر که [[جور]] و [[ستم]] نماید به روزی، او را هلاک گرداند»<ref>احمد نراقی، معراج السعاده، ص۴۹۰.</ref>. | |||
اساساً [[حفظ نظام]] و [[عدالت]] اقتضا میکند زمام امور [[انفال]] و [[اموال]] [[عامه]] در [[عصر غیبت]] به دست [[فقیه]] [[حاکم]] جامع الشرایط [[عادل]] باشد<ref>حسینعلی منتظری، نظام الحکم فی الاسلام، ص۵۰۶.</ref>.<ref>[[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|فقه و امنیت]] ص ۱۹۲.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۳: | خط ۱۲۴: | ||
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']] | # [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']] | ||
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']] | # [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']] | ||
# [[پرونده:11124.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۲''']] | |||
# [[پرونده:IM010643.jpg|22px]] [[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|'''فقه و امنیت''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||