بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]] | ||
| تصویر = 110059.jpg | |||
| تصویر | | نمایه وابسته = [[مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی (نمایه)|مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی]] | ||
| مدخل اصلی = [[مقام معصوم]] | |||
| نمایه وابسته | | موضوعات وابسته = [[طهارت]]، [[مقام طهارت]] | ||
| مدخل اصلی | | پاسخدهندگان = [[سید احمد خاتمی]]؛ [[سید مجتبی بحرینی]]؛ [[سید مجتبی حسینی]] | ||
| موضوعات وابسته | |||
| پاسخدهندگان | |||
}} | }} | ||
خط ۱۷: | خط ۱۴: | ||
آیت الله '''[[سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | آیت الله '''[[سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«{{ | «{{متن حدیث|طَهَّرَكُمْ}} به معنای "[[پاکی]] از [[آلودگی]]" است که هم بر "[[طهارت ظاهری]]" به کار رفته مانند: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}}<ref> و جامهات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه۴.</ref>؛ و هم در "[[طهارت معنوی]]" مانند: {{متن قرآن|لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه۴۱.</ref> {{متن حدیث|الدَّنَسِ}} نقطه مقابل "[[طهارت]]" است و به معنای "چرک و آلودگی ظاهری یا [[معنوی]]" است. {{متن حدیث|اَلرِّجْسَ}} به معنای "[[پلید]] و [[آلوده]]" است؛ چه آلودگی ظاهری و چه [[آلودگی معنوی]]. "[[رجس]]" در [[قرآن کریم]]، در هر دو نوع به کار رفته است؛ اما رجس ظاهری: {{متن قرآن|إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ}}<ref> مگر آنکه مردار باشد، یا خونی که از بدن حیوان بیرون ریخته و یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند؛ سوره انعام، آیه۱۴۵.</ref> جمله: {{متن قرآن|دَمًا مَّسْفُوحًا}} مصداق [[پلیدی]] ظاهری است و {{متن قرآن|مَيْتَةً... أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ}} مصداق پلیدی معنوی است. در [[قرآن]] در اکثر موارد "رجس" در "پلیدی معنوی" به کار رفته است به عنوان نمونه: | ||
# در [[سوره مائده]]، شراب و قمار، رجس نامیده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای کسانی که ایمان آوردهاید! جز این نیست که شراب و قمار و بتهای نصب شده (عبادت آنها، قربانی برای آنها و خوردن گوشت آن قربانی) و تیرهای قرعه و قمار، نجس و پلید و از اختراعات شیطان است، پس از آنها دوری کنید، شاید رستگار شوید؛ سوره مائده، آیه۹۰.</ref> روشن است که شراب و قمار، [[پلیدی]] معنوی است، پلیدی ظاهری مثل [[خون]] نیست که هرکس به طبع انسانیاش از آن اجتناب نماید. | |||
# در [[سوره توبه]]، [[منافقان]]، رجس نامیده شدهاند: {{متن قرآن|فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ}}<ref> از آنان اعراض کنید؛ زیرا آنان پلید و ناپاکند؛ سوره توبه، آیه۹۵.</ref> | |||
# سوره توبه: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ}}<ref> اما کسانی که در دلهای آنان بیماری (شرک، کفر و نفاق) است، پلیدی بر پلیدی آنان افزود و مردند در حالی که کافر بودند؛ سوره توبه، آیه۱۲۵.</ref>. تردیدی نیست که این [[پلیدی]]، "پلیدی [[معنوی]]" است، نه پلیدی ظاهری. | |||
# در [[سوره حج]]، [[بتپرستی]]، [[رجس]] نامیده شده است: {{متن قرآن|فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ}}<ref> پس، از پلیدی که عبارت از بتهاست، اجتناب کنید؛ سوره حج، آیه۳۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه۳۳.</ref> این [[آیه شریفه]] از [[دلایل قرآنی]] بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]].</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۲: | خط ۲۷: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«{{ | «{{متن حدیث|عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً}} این جملات در مقام بیان نقایصی است که [[خداوند سبحان]] از این [[دودمان]] سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت سادهتر میتوان چنین گفت: همانگونه که نسبت به ذات قدّوس [[الهی]] قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این [[خاندان]] هم این چنین است. این جملات بیانگر صفات سلبیّه حضراتشان میباشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و [[رجس]] در شما راه ندارد، به [[تطهیر]] خدایی از این [[عیوب]] و نقایص مبرّا و [[پاکیزه]] هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم میشود. دستۀ اول شامل سه جملۀ {{متن حدیث|عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم}} (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد {{متن حدیث|أذهَبَ و طَهَّرَکُم}} (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از [[آیه کریمه]] [[قرآن]] است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است. | ||
زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، سقوط کردن، از حقّ و صواب منحرف شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای خطا و اشتباه و ذنب و گناه و کذب نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> فتن که جمع فتنه است به معنای حیرت و | زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، [[سقوط]] کردن، از [[حقّ]] و صواب [[منحرف]] شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[ذنب]] و [[گناه]] و [[کذب]] نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> [[فتن]] که جمع [[فتنه]] است به معنای [[حیرت]] و [[سرگردانی]]، [[ضلالت]] و [[گمراهی]]، [[اثم]] و گناه، فضیحت و [[رسوایی]]، [[محنت]] و [[عذاب]]، و [[کفر]] و [[اختلاف مردم]] در آرا و نظریّات آمده است.<ref>القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.</ref> فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر [[آتش]] برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای [[انحراف]] از [[دین]] است<ref>مصباح المنیر – فتن.</ref>. | ||
در نتیجه هر کدام از معنای مذکور میتواند ناظر به یکی از مراحل این عمل (عرضۀ طلا بر آتش) باشد. و به معنای اختبار و آزمایش و تخلیص از غش (خالص سازی) و جنون و افساد نیز آمده است. در آیات شریفۀ قرآن هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او قبیح. آبرویش یا جامهاش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی آلوده گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر کردار پست و ناشایست است که دل را مُدَنّس و چرکین میسازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> رجس به معنای بدبویی، کثافت و نجاست آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و همچنین به معنای عمل | در نتیجه هر کدام از معنای مذکور میتواند ناظر به یکی از مراحل این [[عمل]] (عرضۀ طلا بر [[آتش]]) باشد. و به معنای [[اختبار]] و [[آزمایش]] و [[تخلیص]] از [[غش]] ([[خالص]] سازی) و [[جنون]] و [[افساد]] نیز آمده است. در [[آیات]] شریفۀ [[قرآن]] هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او [[قبیح]]. آبرویش یا جامهاش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی [[آلوده]] گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر [[کردار]] [[پست]] و [[ناشایست]] است که [[دل]] را مُدَنّس و چرکین میسازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> [[رجس]] به معنای بدبویی، کثافت و [[نجاست]] آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و همچنین به معنای [[عمل قبیح]]، [[عتاب]] بر آن و وسوسۀ [[شیطان]] نیز به کار رفته است.<ref>المنجد – رجس.</ref> و در مورد [[شرک]] و [[شکّ]] و جمیع [[معاصی]]، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref>. | ||
قسمت نخست این فقره که سه جمله است با تمام معانی که برای کلمۀ زلل و فتن و دنس آوردیم، سازش دارد و میتواند تمام ان معانی مورد عنایت و لحاظ باشد؛ یعنی خداوند سبحان این خاندان را معصوم و مصون و ممنوع قرار داد از زلل به قول مطلق؛ بدین معنی که هر چه بر او زلل صدق کند این دودمان معصوم و محفوظ از آن هستند در تمام ادوار | قسمت نخست این فقره که سه جمله است با تمام معانی که برای کلمۀ زلل و [[فتن]] و دنس آوردیم، [[سازش]] دارد و میتواند تمام ان معانی مورد [[عنایت]] و لحاظ باشد؛ یعنی [[خداوند سبحان]] این [[خاندان]] را [[معصوم]] و مصون و ممنوع قرار داد از زلل به قول مطلق؛ بدین معنی که هر چه بر او زلل [[صدق]] کند این [[دودمان]] معصوم و محفوظ از آن هستند در تمام ادوار [[زندگی]]، و بر دامن قداستشان گرد زلل و [[لغزش]] ننشسته و نخواهد نشست. همچنین نسبت به [[فتنه]] و دنس، آن هم مصون و معصوم بودن به [[عصمت]] خدایی و تأمین ربّانی و [[تطهیر الهی]]؛ جمعی هستند [[معصوم از خطا]] و لغزش و مصون از [[انحراف]] و [[اشتباه]] و محفوظ از [[کذب]] و [[گناه]] در تمام ادوار وجود؛ عناصری هستند در [[امان]] از حیرتها و [[ضلالتها]] و [[گمراهیها]] و [[کفر]] و فضیحتها و ناپسندها و جمیع چرک و کثافتها و هر چه درون یا برون را [[آلوده]] و مُدَنَّس میسازد. | ||
امّا قسمت دوم این جملات {{ | امّا قسمت دوم این جملات {{متن حدیث|اَذهَبَ عَنکُمُ الرِّجسَ و طَهَّرکُم تَطهیراً}} باشد. این جمله ناظر به آیۀ شریفۀ [[تطهیر]] است<ref>سورۀ احزاب: ۳۳.</ref> که به اتّفاق [[شیعه]] و مشهور عامّه در [[شأن]] [[خاندان رسالت]]{{عم}} نازل شده است و از آیاتی است که [[گواه]] [[عصمت]] این [[دودمان]] میباشد. در کتب [[تفسیری]] و [[حدیثی]] و [[کلامی]] مطالب بسیاری نسبت به آن رسیده است. در این جا فقط به نقل آنچه مرحوم شبّر آورده بسنده مینماییم و خوب است خود عزیزان به کتابهای مربوط، مانند [[تفاسیر]] و [[کتب حدیثی]] نیز مراجعه نمایند. وی گوید: در آیۀ شریفه تأکیداتی برای تطهیر از [[رجس]] وجود دارد. ابتداء به کلمۀ «انّما» [[کلام]] مؤکّد شده است. سپس به لام «لیذهب» از تقدیم –عنکم- اختصاص این تطهیر به این جمع استفاده میشود. و در آخر هم کلمه «تطهیراً» به صورت مصدر [[منصوب]] آمده است. و ارادۀ [[حق تعالی]] مستلزم وقوع است. سبب –که [[اراده]] باشد- ذکر شده و مسبّب –که تحقق از بین رفتن رجس است- اراده شده است. کسی نگوید: مقصود از [[طهارت]] [[عفت]] و [[پاکدامنی]] است نه عصمت، که در جواب میگوییم: برای رجس دو معنی است. یکی نجاسات و کثافات و خبائث، و دیگری گفتار و [[کردار]] [[ناپسند]]. و اوّلی قطعاً مراد نیست، پس دومی متعیّن است. علاوه که الف و لام «[[الرجس]]» برای [[طبیعت]] و ماهیّت است و ذهاب ماهیّت و از بین رفتن طبیعت به ذهاب و از بین رفتن تمام افراد آن است. علاوه که طهارت این [[خاندان]] به معنای [[پاکدامنی]] جای [[شک]] و [[شبهه]] نبوده تا [[آیه]] با این تأکید در [[مقام اثبات]] و [[اخبار]] از آن برآید؛ زیرا غیر از اینان [[پاک]] دامنان بسیار بودهاند. بنابراین آیه تعیّن پیدا میکند در این که مقصود از [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]]، [[امر]] خاصّی است که اختصاص به این [[خاندان]] دارد که همان [[عصمت]] باشد. و [[روایات]] [[متواتره]] هم از [[فریقین]] در این که مراد این [[دودمان]] هستند، رسیده است<ref>الانوار اللامعه ۱۲۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص۳۸۳ تا ۳۸۵.</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۸: | خط ۴۳: | ||
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«{{ | «{{متن حدیث|وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً}} و [[خداوند]] شما را از هر آلودگیای [[پاک]] نگاه داشت و هر [[زشتی]] و ناپاکیای را از دامن وجودتان زدود و پاکیای بیمثل و مانند به شما [[کرامت]] فرمود. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}<ref>رجس برای کسی است که عقل را به کار نمیاندازد. سوره یونس، آیه ۱۰۰.</ref> این [[عقل]]، عقل [[شیطنت]] نیست، بلکه عقل تشخیص راه درست است. | ||
'''[[پاکی]] و [[طهارت]]:''' طهارت مقولهای است که همه به دنبال آن هستند، اما راه آن را نمیدانند. اصل این است که [[مردم]]، طهارتگرا و طهارتطلب هستند. به ندرت دیده شده که کسی از نظر [[انسانی]] دنبال طهارت و پاکی نباشد. خداوند در همان ابتدا به [[پیامبر]]{{صل}} تصویر روشنی ارائه میدهد: [[گمان]] نکن که راه همواری در پیش داری! {{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا}}<ref>«مرا با آن کس که یگانه آفریدهام، وا بگذار»؛ سوره مدثر، آیه ۱۱.</ref> در برابر تو کسانی هستند که [[مال]] و [[قدرت]] [[تبلیغاتی]] و نظامی و [[اقتصادی]] فراوان دارند؛ اما بیش از این را میخواهند. در برابر تو (پیامبر) چنین صحنهای وجود دارد، اما [[ناامید]] و مأيوس نباش. ابتدا خداوند یک درس به پیامبر{{صل}} میدهد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}}<ref>«ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار، * و جامهات را پاکیزه گردان، * و از (هر) آلایش دوری کن»؛ سوره مدثر، آیات۷ - ۱.</ref> به پا خیز و شروع به [[انذار]] کن. پروردگارت را بزرگ بدار. ثيابت ([[لباس]]) را پس طاهر کن و از [[پلیدی]] دوری کن. "ثياب"، هم معنی ظاهری و هم معنی [[باطنی]] دارد. {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} از نظر ظاهری یعنی لباست باید پاک باشد. پیامبر{{صل}} باید [[جاذبه]] داشته باشد. نباید نامرتب و [[عبوس]] باشد. از نظر باطنی، یعنی پاکدامن باش. {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یعنی [[پلیدیها]] را دور کن. این [[آیات]]، یک [[هدایت تکوینی]] و یک [[هدایت تشریعی]] است. [[خداوند]] با [[امر تشریعی]] خود به [[پیامبر]]{{صل}} و به همه دستور میدهد از پلیدیها دوری کنند، اما در [[آیه]] {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یک [[امر تکوینی]] هم وجود دارد؛ یعنی دوری از پلیدیها به امر تکوینی [[حضرت حق]]، در پیامبر{{صل}} ایجاد شده است. | |||
''' | '''پیامبر [[الگو]] و نمونه است:''' در [[تاریخ زندگانی پیامبر]]{{صل}}، حتی [[قبل از بعثت]] یا قبل از [[بلوغ]] ایشان، هیچکس حتی یک [[خطا]] از ایشان ندیده است. اگر قرار باشد کسی به عنوان [[نماینده]] انجام کاری معرفی شود، باید استانداردهایی داشته باشد؛ مثلاً خوشچهره باشد، از نظر ظاهری مورد قبول باشد و... خداوند هم برای معرفی پیامبرش، استانداردها را در نظر میگیرد. پیامبر{{صل}} لبخندشان ترک نمیشد. پیش از همگان [[سلام]] میدادند و همیشه [[معطر]] و مؤدب بودند. حتی یک نفر در طول [[تاریخ]]، از پیامبر{{صل}} [[تندخویی]] ندیده است. از [[قلب]] سرشار از خدای پیامبر{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} هرگز [[ناسزا]] و تندی و [[حقکشی]] و [[غیبت]] و [[تهمت]] بیرون نمیآید. | ||
''' | '''طهارتهای خاص:''' ولادت پیامبر{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} خیلی خاص است. از موارد خاص آن، طهارتِ مولد و نطفه [[پاک]] است. امانتی [[الهی]] که در اصلاب و [[ارحام]]، [[نسل]] به نسل منتقل شده است. ایشان نورهایی بودهاند که در [[دنیا]] قالب [[جسمانی]] پیدا کردهاند. {{عربی|"أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ"}}<ref>مصباح المتهجد، ج ۲، ص۷۲۱.</ref> وجود اصلی این بزرگواران [[نور]] است و آن نور، هنوز هست. | ||
''' | '''[[طهارت]] [[قلبی]]:''' ماهیت نور، آلودگیپذیر نیست. وقتی چیزی از نور کم شود، در برابر [[آلودگی]]، آسیبپذیر میشود. پس باید مواظب قلبها بود. طهارت باید از قلب (نه فقط سر و وضع ظاهری) آغاز شود. ائمه{{عم}} نورند و مادامی که این نور باشد، نه [[آلوده]] است و نه آلوده میشود و رفع آلودگی هم میکند. | ||
''' | '''ائمه{{عم}} مطهرند:''' [[سیدالشهدا]]{{ع}} نه تنها طاهر و معنیِ [[طُهر]] هستند که مطهِّر و [[مطهَّر]] هم هستند. یکی از مطهِّرات، [[آفتاب]] است. آفتاب، مثالی از مطهِّر بودن [[نور]] است. آفتاب به هر جایی بتابد، [[پاکی]] به همراه میآورد. قلبها بیش از هر چیز، نیازمند نورند. هرکس به نسبتی، از این نور برخوردار است. در همه قلبها، بهرهای از نور [[اهل بیت]]{{عم}} وجود دارد. فردی خدمت [[امام]] رسید و گفت: اینکه میگویند [[مؤمن]] [[برادر]] مؤمن است، یعنی چه؟! امام فرمودند: مؤمن برادر مؤمن است، اما نه برادر ناتنی، بلکه تنی هستند، یعنی هم مادر و هم پدرشان یکی است. پدر مؤمن، نور و مادر مؤمن، [[رحمت]] است. مؤمن ثمره امتزاج و [[ازدواج]] نور و رحمت است. {{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ}}<ref>فضائل الشیعه، ص۲۷.</ref> پس همه [[مؤمنین]] میتوانند [[پاک]] و پاککننده باشند. | ||
'''[[ائمه]] {{عم}} | '''مؤمن از نور و پاکی بهرهمند است:''' هر مؤمنی بهرهای از [[نور ائمه]]{{عم}} دارد. هر مؤمنی [[عزیز]] است. کسی که با مؤمن در بیفتد، با نور در افتاده است. نباید با مؤمن [[دشمنی]] داشت. {{متن قرآن|...وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref>«در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای»؛ سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> | ||
''' | '''رابطه [[شیعه]] و [[معصوم]]:''' {{وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ|شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا، يَسُوؤُهُمْ مَا يَسُوؤُنَا، وَ يَسُرُّهُمْ مَا يَسُرُّنَا}}<ref>امالی طوسی، ص۲۹۹.</ref> [[شیعیان]] از حواشی گل و [[طینت]] [[اهلبیت]]{{عم}} [[خلق]] شدهاند؛ لذا آنها با [[ائمه]]{{عم}}، [[احساس]] انس میکنند. [[روایت]] است که [[شیطان]] نسبت به شیعه حساستر است و جاذبههای زیادی فراهم میکند تا او را از [[طهارت]]، خارج کند. | ||
'''چشم و گوش پاک:''' طهارت قلب در | '''چشم و گوش پاک:''' [[طهارت قلب]] در [[اعتقاد]]، [[اخلاق]] سالم و [[نیت خالص]] است. [[انسان]] بعد از شنیدنها و دیدن بعضی چیزها حال خوبی ندارد. [[روح]] در ظرف ناپاکیها [[آلوده]] میشود؛ لذا کنترل چشم و گوش و زبان در طهارت قلب تأثیر دارد»<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۲]]؛ ص۱۱۶ تا ۱۱۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۱: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:مقام معصوم]] | [[رده:پرسمان مقام معصوم]] |