←پانویس
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== # +==منابع== {{منابع}} # )) |
(←پانویس) |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = پیامبران | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یعقوب در قرآن]] - [[یعقوب در علوم قرآنی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
#{{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.</ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴ و ۸۷ و ۹۰.</ref>. | #{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴ و ۸۷ و ۹۰.</ref>. | ||
خط ۱۰: | خط ۷: | ||
'''نکات:''' در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | '''نکات:''' در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
#اظهار [[ایمان به خداوند]] و [[تعالیم]] [[انبیای پیشین]] و یعقوب از فرمانهای [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]: {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}؛ | # اظهار [[ایمان به خداوند]] و [[تعالیم]] [[انبیای پیشین]] و یعقوب از فرمانهای [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]: {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}؛ | ||
# [[مأموریت پیامبر اکرم]] به [[پیروی]] از رهنمودهای [[الهی]] به [[انبیای گذشته]]، از جمله یعقوب: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...}}؛ | # [[مأموریت پیامبر اکرم]] به [[پیروی]] از رهنمودهای [[الهی]] به [[انبیای گذشته]]، از جمله یعقوب: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...}}؛ | ||
# [[پیامبر اکرم]] [[مأمور]] [[الگوگیری]] از برخی [[ذریه]] یعقوب {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ... * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ...}} که [[برگزیده]] شده [[خداوند]] و [[هدایت]] شده به [[صراط]] مستقیماند {{متن قرآن|...وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}؛ | # [[پیامبر اکرم]] [[مأمور]] [[الگوگیری]] از برخی [[ذریه]] یعقوب {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ... * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ...}} که [[برگزیده]] شده [[خداوند]] و [[هدایت]] شده به [[صراط]] مستقیماند {{متن قرآن|...وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}؛ | ||
خط ۱۸: | خط ۱۵: | ||
== نام و نسب == | == نام و نسب == | ||
== کنیهها و القاب == | == کنیهها و القاب == | ||
==ازدواج حضرت یعقوب== | |||
در کتابهای فوق داستان [[ازدواج]] [[یعقوب]] با لیا (یا [[لیه]]) و راحیل [[دختران]] دایی خود لابان، با مختصر اختلافی این گونه نقل شده است: هنگامی که یعقوب به تدبیری که در بالا گذشت، دعای پدر را شامل حال خود گردانید و [[عیص]] [[سوگند]] یاد کرد که او را به [[جرم]] این کار خواهد کشت، مادرش رفقه<ref>نجار، قصص الانبیاء، ص۱۱۹.</ref> بترسید که مبادا یعقوب به دست عیص به [[قتل]] برسد، از این رو به یعقوب گفت: اکنون نزد دایی خود لابان برو و بدو ملحق شو. یعقوب برای انجام دستور مادر و [[دیدار]] دایی خود لابان به سمت «فدان آرام» حرکت کرد و از [[ترس]] عیص شبها راه میپیمود و روزها مخفی میشد تا به آنجا رسید. یعقوب مایل بود با دختر لابان ازدواج کند و او دو دختر به نامهای «لیا» و «راحیل» داشت. لیا از راحیل بزرگتر بود، اما یعقوب راحیل را میخواست. وقتی از دایی خود او را [[خواستگاری]] کرد، لابان با ازدواج او موافقت کرد، مشروط بر اینکه تا مدت معینی گوسفندانش را بچراند. | |||
وقتی مدت مزبور به پایان رسید، لابان دختر بزرگ خود را به همسری او در آورد و در جواب یعقوب که گفت: من راحیل را میخواستم، گفت: رسم ما نیست که دختر کوچک را قبل از دختر بزرگ شوهر دهیم. اکنون همان اندازه برای ما [[چوپانی]] کن تا راحیل را نیز به همسری تو در آورم و یعقوب دوباره به همان مقدار چوپانی کرد تا وی راحیل را نیز به ازدواج او درآورد. | |||
گفتهاند که ازدواج با دو [[خواهر]] در آن [[زمان]] جایز بوده و منظور از [[آیه]] [[سوره نساء]] که فرموند: | |||
{{متن قرآن|وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ}}<ref>«و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref>. | |||
همین داستان یعقوب است<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۵.</ref>. | |||
ولی [[یعقوبی]] داستان را این گونه نقل میکند که [[اسحاق]] به [[یعقوب]] گفت: [[خداوند]] تو و فرزندانت را [[پیغمبر]] خواهد کرد و در تو خیر و [[برکت]] نهاده است، سپس بدو دستور داد به فدان - که جایی در [[شام]] است - برود. | |||
یعقوب به دستور پدر به فقدان رفت. در آنجا زنی را دید که گوسفندانی همراه دارد و بر سر چاهی ایستاده و میخواهد گوسفندان را آب دهد، ولی سنگی بر سر آن است که چند مرد بایستی به یکدیگر [[یاری]] دهند تا آن را بلند کنند. یعقوب از آن [[زن]] پرسید: تو کیستی؟ | |||
پاسخ داد: من لیا دختر لابان هستم. و لابان دایی یعقوب بود. یعقوب که آن سخن را شنید، پیش آمد و سنگ را از سر [[چاه]] دور کرد و آب کشید و گوسفندان لیا را آب داد و سپس نزد دایی خود رفت. لابان همان دختر را به همسری او در آورد. یعقوب گفت: آنکه نامزد من بود، راحیل [[خواهر]] اوست؟ لابان گفت: این بزرگتر بود و من راحیل را نیز به [[ازدواج]] تو در خواهم آورد. سپس هر دو را به یعقوب داد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۳۳.</ref>. | |||
در مقابل گفته اینان، جمعی معتقدند که یعقوب راحیل را پس از این که لیا از [[دنیا]] رفت گرفت و میان دو خواهر جمع نکرد و این نظری است که [[طبرسی]] [[مفسر]] بزرگوار [[شیعه]] [[اختیار]] کرده و [[آیه]] {{متن قرآن|...وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ}} را درباره عمل [[مردم]] [[زمان جاهلیت]] دانسته که هم [[زمان]] با دو خواهر ازدواج میکردند و این قول به نظر صحیحتر میرسد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۹ - ۲۱۶.</ref>، واللّه أعلم. | |||
به هر صورت [[مورخان]] نوشتهاند که لیا و راحیل هر کدام کنیزی داشتند که آنها را نیز به یعقوب بخشیدند. [[کنیز]] لیا، زلفا و کنیز راحیل، بلها بود. یعقوب از این چهار زن، صاحب [[دوازده]] پسر شد: | |||
روبیل یا به گفته بعضی روبین، [[شمعون]]، [[لاوی]]، [[یهودا]]، یشجر - یا یشاکر - ریالون - یا زبولون-. مادر این شش تن لیا بود. یوسف و [[بنیامین]] که مادرشان راحیل بود. دان و نفتالی از بلها به [[دنیا]] آمدند. جاد و اشیر که این دو را نیز [[خداوند]] از زلفا به [[یعقوب]] داد<ref>یعقوبی به جای «جاد» کاذ و به جای اشیر، آشر ذکر کرده و همچنین گفته است: کاذ و آشر و نفتالی از زلفا و دان از بلها متولد شدند. </ref>. | |||
به جز بنیامین، [[فرزندان]] دیگر یعقوب همه در [[شهر]] فدان آرام به دنیا آمدند و تنها بنیامین پس از آمدن یعقوب به [[فلسطین]] متولد شد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۹ - ۲۱۶.</ref>. | |||
در مقابل، [[مسعودی]] [[دوازده]] پسر یعقوب را از لیا و راحیل میداند و از [[کنیزان]] آن دو ذکری نکرده است<ref>اثبات الوصیه، ص۳۶.</ref>. | |||
یعقوب سالها در فدان آرام نزد دایی خود ماند و به کار گوسفندداری [[روزگار]] میگذرانید تا این که دارای گوسفندان بسیار و [[اموال]] زیادی شد و [[تصمیم]] گرفت به [[شام]] و فلسطین<ref>نجار، قصص الأنبیاء، ص۱۱۹.</ref> بازگردد، اما از برادرش [[عیص]] میترسید و [[بیم]] داشت که عیص در صدد [[قتل]] و [[آزار]] وی بر آید. از این رو به گفته مسعودی هدیهای پیشاپیش خود برای عیص فرستاد و میگویند که یعقوب ۵۵۰۰ رأس گوسفند داشت<ref>مروج الذهب، ج۱، ص۵۹.</ref> و یک دهم آنها را برای برادرش فرستاد و در نامهای به [[برادر]] نوشت: {{عربی|عبدك يعقوب}} یعنی از بندهات یعقوب. همچنین [[طبری]] گفته است که یعقوب به چوپانان خود سپرد که اگر کسی آمد و از شما پرسید که شما که هستید؟ بگویید که ما چوپانان یعقوب - که [[بنده]] عیص است - هستیم. | |||
از آن سو عیص با [[لشکریان]] خود از شام بیرون آمد تا یعقوب را به قتل برساند، ولی هنگامی که [[نامه]] را خواند و [[هدیه]] یعقوب بدو رسید، از کشتن وی صرف نظر کرد و به خوبی از برادر استقبال نمود و تا وقتی یعقوب در [[کنعان]] بود، آزاری بدو نرساند<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۴.</ref> | |||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
== شمایل و صفات ظاهری == | == شمایل و صفات ظاهری == | ||
== صفات و ویژگیهای شخصیتی== | == صفات و ویژگیهای شخصیتی == | ||
==قوم و محل سکونت == | == قوم و محل سکونت == | ||
===[[قوم یعقوب]]=== | === [[قوم یعقوب]] === | ||
== سرگذشت تاریخی == | == سرگذشت تاریخی == | ||
== نبوت و رسالت == | == نبوت و رسالت == | ||
== امامت و ولایت == | == امامت و ولایت == | ||
== علم ویژه الهی== | == علم ویژه الهی == | ||
== عصمت == | == عصمت == | ||
== فضایل و مناقب == | == فضایل و مناقب == | ||
== سیره == | == سیره == | ||
== اصحاب == | == اصحاب == | ||
== مخالفان و دشمنان== | == مخالفان و دشمنان == | ||
== رحلت و محل دفن == | == رحلت و محل دفن == | ||
[[یعقوب]] پس از [[ناملایمات]] و [[اندوه]] بسیار که در [[زندگی]] کشید، در سن ۱۴۰ یا ۱۴۷ سالگی<ref>قول اول را صدوق در اکمال الدین از رسول خدا نقل کرده و یعقوبی و مسعودی و دیگران نیز همین قول را اختیار کردهاند و قول دوم را طبری و ابن اثیر ذکر کرده و عبدالوهاب نجار نیز در قصص الانبیاء آن را اختیار کرده است. طبرسی نیز در تفسیر مجمع البیان آن را از ابوحمزه نقل میکند.</ref> در [[مصر]] از [[دنیا]] رفت. هنگام [[مرگ]] به یوسف [[وصیت]] کرد که جنازه او را به [[فلسطین]] برده و نزد پدر و جدش [[اسحاق]] و [[ابراهیم]] [[دفن]] کند. یوسف نیز پس از فوت پدر، طبق وصیت او جنازه را به [[شام]] برد و در کنار ابراهیم و اسحاق دفن نمود. | |||
[[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] از [[ابن اسحاق]] [[روایت]] کرده که جنازه یعقوب را در تابوتی از چوب ساج (آبنوس) گذاشته و به [[شهر]] [[بیتالمقدس]] منتقل کردند. [[روز]] ورود آن [[تابوت]] به بیتالمقدس، مصادف شد با روزی که [[عیص]] هم از دنیا رفته بود، از این رو هر دو را در یک [[قبر]] دفن کردند و به همین سبب است که [[یهودیان]] مردههای خود را به [[بیت المقدس]] میبرند. | |||
چون یعقوب و عیص هر دو با هم به دنیا آمدند و با هم از دنیا رفتند، عمرشان<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۶ و ۲۶۵؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> در دنیا به یک اندازه بود و در وقت مرگ ۱۴۷ سال از عمرشان میگذشت. | |||
[[مسعودی]] مینویسد: هنگامی که یعقوب از دنیا رفت، یوسف چهل روز به [[عزاداری]] مشغول شد و در این مدت، [[فرزندان]] یعقوب و بزرگان مصر در [[تدارک]] بردن جنازه به فلسطین بودند. پس از گذشتن چهل روز، به فلسطین حرکت کردند. در آنجا هنگامی که خواستند او را در کنار قبر ابراهیم دفن کنند، عیص بیامد و مانع دفن یعقوب شد و با آنها به [[منازعه]] پرداخت. در این وقت فرزند [[شمعون]] که [[جوانی]] نیرومند بود، پیش آمده و به [[عیص]] [[حمله]] کرد و او را به [[قتل]] رسانید. همین موضوع سبب شد که [[یعقوب]] و عیص را در یکجا [[دفن]] کنند<ref>اثبات الوصیه، ص۳۶.</ref>. | |||
چنانکه [[مورخان]] ذکر کرده و [[طبرسی]] نیز در دنباله داستان فوق میگوید، خود یوسف برای دفن پدر به [[فلسطین]] آمد و پس از دفن او در [[بیتالمقدس]]، به [[مصر]] بازگشت<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۶.</ref>. | |||
[[یعقوبی]] گوید: هنگامی که [[مرگ]] یعقوب فرا رسید، [[پسران]] و نوههای خود را جمع کرد و در [[حق]] همه آنها [[دعا]] نموده و به هر یک سفارشی کرد و سخنی گفت. سپس [[شمشیر]] و کمان مخصوص خود را به یوسف بخشید و به وی سفارش کرد جنازه او را به بیتالمقدس برده و کنار [[ابراهیم]] و [[اسحاق]] دفن نماید. وقتی یعقوب از [[دنیا]] رفت، هفتاد [[روز]] برای او [[عزا]] و [[ماتم]] گرفتند، آنگاه یوسف و [[غلامان]] مصریاش او را به فلسطین بردند و کنار ابراهیم و اسحاق دفن کردند و به مصر بازگشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۳۵.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۶.</ref> | |||
==[[یعقوب]]{{ع}}== | |||
نام یعقوب در [[قرآن کریم]]، به جز در داستان [[ابراهیم خلیل]]، بیشتر در [[سوره یوسف]] و ضمن سرگذشت آن حضرت ذکر شده و به طور جداگانه از یعقوب کمتر یاد شده است، به ویژه از داستان [[ازدواج]] او با [[دختران]] لابان و غیره که در [[تواریخ]] به [[اجمال]] و تفصیل نقل شده، ذکری به میان نیامده است. فقط بعضی از [[مفسران]] گفتهاند: [[آیه]] ۲۳ [[سوره نساء]] که درباره [[حرمت]] ازدواج دو [[خواهر]] و جمع کردن میان آن دو در [[اسلام]] نازل شده و جواز آن را در گذشته بیان فرموده، اشاره به داستان ازدواج یعقوب با دختران لابان است، به شرحی که خواهد آمد. | |||
در [[روایات]] هم از [[پیغمبر گرامی اسلام]] و [[ائمه]] بزرگوار چیزی در این باره ذکر نشده و به دست ما نرسیده است، از این رو داستان مزبور با آن ویژگیهایی که ذکر شده، چندان اعتبار و سندی برای ما ندارد. | |||
اما آنچه در قرآن کریم در خصوص یعقوب ذکر شده، یکی داستان [[تحریم]] یک نوع خوردنی است که یعقوب بر خود [[حرام]] کرد و در ضمن آن [[لقب]] [[اسرائیل]] را نیز [[خدا]] به وی داد و دیگر [[وصیت]] او به پسرانش و گفتاری است که آن حضرت هنگام [[مرگ]] به [[فرزندان]] خویش فرموده است. در جاهای دیگر [[قرآن]] با نام آن حضرت به دنبال نام [[ابراهیم]] و [[اسحاق]] ذکر شده یا همراه با نام فرزندانش [[اسباط]] و در ضمن سرگذشت یوسف و [[برادران]] او آمده است.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۰۹.</ref> | |||
==آن چه یعقوب بر خود حرام کرد و معنای اسرائیل== | |||
در مورد آنچه یعقوب برخود حرام کرده بود در [[سوره آل عمران]] چنین بیان شده است: «همه [[خوردنیها]] بر [[فرزندان اسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آنچه اسرائیل بر خود حرام کرده بود پیش از آنکه [[تورات]] نازل گردد»<ref>{{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «همه خوردنیها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود، بگو: اگر راست میگویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>. | |||
در اینکه آن چه [[یعقوب]] بر خود [[حرام]] و [[تورات]] آن را [[حلال]] کرد [[اختلاف]] است و بیشتر [[مفسران]] گفتهاند: یعقوب [[مبتلا]] به [[بیماری]] «عرق النساء» شد و برای برطرف شدن آن [[نذر]] کرد که اگر [[خدا]] او را [[شفا]] دهد، دیگر گوشت شتر، که محبوبترین غذای او بود، نخورد<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۴۷۵.</ref>. | |||
در [[حدیثی]] که [[کلینی]] در کافی و [[علی بن ابراهیم]] و [[عیاشی]] در [[تفسیر]] خود از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کردهاند، آن حضرت فرمود: [[اسرائیل]] هر گاه گوشت شتر میخورد به درد پهلو و کمر مبتلا میشد، از این رو گوشت شتر را بر خود حرام کرد<ref>بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۹۹ به نقل از تفسیر عیاشی.</ref>. | |||
و در معنای اسرائیل ([[لقب]] یعقوب) اختلاف است. [[طبری]] روایتی نقل کرده و آن را مشتق از «[[سیر]] و [[سفر]]» دانسته و میگوید: در داستان اختلاف میان یعقوب و برادرش [[عیص]]، یعقوب از [[فلسطین]] گریخت و به فدان آرام رفت. او شبها حرکت میکرد و روزها مخفی میشد، به این دلیل اسرائیل نامیده شد. | |||
[[مرحوم صدوق]] در قولی که از کعب الاخبار نقل کرده، گفته است: این که یعقوب را اسرائیل گفتند، به سبب آن بود که یعقوب خدمتکار [[بیت المقدس]] بود و هنگام ورود نخستین کسی بود که بدان جا وارد میشد و هنگام بیرون آمدن نیز آخرین نفری بود که بیرون میرفت و چراغهای آنجا را روشن میکرد. اما صبح که میآمد، میدید چراغها خاموش است تا اینکه شبی را در [[مسجد]] بیت المقدس به کمین نشست. | |||
ناگهان متوجه شد که یکی از [[جنیان]] بیامد و چراغها را خاموش کرد. یعقوب برخاسته و او را بگرفت. جنّی که چنان دید او را به ستون مسجد بست و [[اسیر]] کرد و هنگام صبح، [[مردم]] او را [[اسیر]] و بسته دیدند و چون نام آن جنی «ایل» بود او را [[اسرائیل]] خواندند<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>. | |||
ولی در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} آمده، آن حضرت فرمودند که معنای اسرائیل، عبداللّه است؛ زیرا [[اسرا]] به معنای «[[عبد]]» است و «ایل» هم نام [[خدای عزوجل]] میباشد. در [[روایت]] دیگر است که [[اسراء]] به معنای قوت و ایل هم نام خداست، پس معنای اسرائیل: نیروی خداست<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>. در کتاب [[معانی الاخبار]] نیز همین دو معنا را برای اسرائیل ذکر کرده است<ref>معانی الاخبار، ص۱۹.</ref>. مرحوم [[طبرسی]] نیز در [[مجمع البیان]] گوید: «اسرائیل [[اللّه]]» یعنی [[بنده]] [[خالص]] [[خدا]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۹ - ۲۱۶.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۰.</ref> | |||
==سخن [[یعقوب]] با [[فرزندان]] هنگام [[مرگ]]== | |||
موضوع دیگری که در [[قرآن کریم]] درباره یعقوب آمده، وصیتی است که به پسران خود در وقت مرگ کرد و در [[سوره بقره]] آمده است: | |||
[[ابراهیم]] [[پسران]] خود را [[وصیت]] کرد و یعقوب نیز به پسرانش وصیت کرد و گفت: ای پسران من! خدا این [[دین]] را برای شما برگزید. نمیرید مگر آنکه [[مسلمان]] باشید. آیا شما حاضر بودید در آن هنگام که مرگ یعقوب در رسید و به پسران خود گفت: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]]، [[خدای یگانه]] را میپرستیم و [[تسلیم]] [[فرمان]] اوییم<ref>{{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}} «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید * مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۲-۱۳۳.</ref>. | |||
چنانکه [[مفسران]] گفتهاند، منظور از این [[آیات]] این است که [[دین حق]] و [[آیین]] [[درستی]] که [[ابراهیم]] و [[فرزندان]] او آوردند، [[اسلام]] است و این که [[یهودیان]] به [[یعقوب]] نسبت میدهند که هنگام [[مرگ]] خود به فرزندانش سفارش کرد که همیشه بر [[دین یهود]] باشید، تهمتی بیش نیست و آن بزرگوار چنین چیزی به پسران خود نگفته است. | |||
موضوعات دیگری نیز در [[زندگی]] [[حضرت یعقوب]] در [[تاریخ]] آمده که در زیر میخوانید: | |||
===علت نامگذاری یعقوب=== | |||
[[طبری]]، [[ابن اثیر]] و بعضی از مفسران از سدی، [[ابن عباس]] و دیگران نقل کردهاند که یعقوب و برادرش [[عیص]] دو قلو بودند و با هم به [[دنیا]] آمدند، با این که یعقوب بزرگتر از عیص بود، اما عیص زودتر به دنیا آمد. علتش آن بود که دو [[برادر]]، هنگام خروج از رحم مادر به [[نزاع]] پرداختند و هر یک خواست قبل از دیگری به دنیا آید تا این که عیص به یعقوب گفت: به [[خدا]] اگر تو پیش از من خارج شوی در شکم مادر خواهم ماند و او را هلاک خواهم کرد. یعقوب که چنان دید عقب رفت و عیص جلو آمد و به همین علت او را عیص نامیدند، چون [[عصیان]] کرده و پیش از یعقوب بیرون آمد. یعقوب را هم که هنگام آمدن پاشنه پای عیص را - که در لغت به معنی عقب است - گرفته بود، یعقوب خواندند. این مطلبی است که حضرات گفتهاند و از [[تورات]] نیز قریب بدین مضمون نقل شده است. | |||
اما در [[روایات شیعه]] در [[حدیثی]] که [[صدوق]] در [[علل الشرائع]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده و در [[معانی الاخبار]] نیز مختصر آن را بدون سند ذکر کرده است، از نزاع یعقوب و عیص در شکم مادر و این که یعقوب پاشنه [[عیص]] را گرفته و سخنانی که از عیص نقل کرده بودند، اثری نیست و اصل داستان و علت نامگذاری [[یعقوب]] این گونه بیان شده است: یعقوب و عیص دوقلو بودند و نخست عیص به [[دنیا]] آمد و بعد یعقوب، به همین سبب یعقوب نامیده شد، چون عقب برادرش عیص به دنیا آمد<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>. | |||
و چنان چه بنابر پذیرش این داستان باشد [[روایت]] [[صدوق]] از هر نظر به پذیرش و قبول سزاوارتر و از هر اشکالی، سالم و مبراست. به علاوه نام عیص در بسیاری از [[تواریخ]] با «سین» ضبط شده و در برخی از آنها «[[عیسو]]» است و به دنبال سین «واو» نیز وجود دارد که با علت نامگذاری عیص مطابق نقل [[طبری]] و [[ابن اثیر]] مناسبت ندارد.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[آل یعقوب]] | * [[آل یعقوب]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{نبوت شناسی}} | {{نبوت شناسی}} | ||
[[رده:حضرت یعقوب]] |