|
|
(۱۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}} | | {{نبوت}} |
| {{امامت}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جاهلیت در لغت]] - [[جاهلیت در قرآن]] - [[جاهلیت در نهج البلاغه]] - [[جاهلیت در کلام اسلامی]] - [[جاهلیت در تاریخ اسلامی]] - [[جاهلیت در فقه سیاسی]] - [[جاهلیت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جاهلیت در قرآن]] | [[جاهلیت در حدیث]] | [[جاهلیت در نهج البلاغه]] | [[جاهلیت در معارف دعا و زیارات]] | [[جاهلیت در کلام اسلامی]] | [[جاهلیت در اخلاق اسلامی]]| [[جاهلیت در تاریخ اسلامی]]| [[جاهلیت در فقه سیاسی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جاهلیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| '''جاهلیت''' یعنی داشتن [[خلق و خوی]] [[جاهلی]] که آن هم نتیجه عدم کاربست صحیح [[عقل]] در امور [[زندگی]] است که [[خیره]] سری و [[تعصب]] و... از مصادیق آن هستند و در [[فرهنگ]] [[عربی]] به [[دوران پیش از اسلام]] گفته میشود که در آن [[شرک]] و [[کفر]] و سنتهای [[زشت]] بیاری رواج داشت، البته تمامی دورۀ جاهلیت [[عرب]] را [[شرک]] و [[کفر]] فرا نگرفته بود، بلکه [[خداپرستی]] و سنتهای [[پسندیده]] نیز وجود داشت. | | '''جاهلیت''' یعنی داشتن [[خلق و خوی]] [[جاهلی]] که آن هم نتیجه عدم کاربست صحیح [[عقل]] در امور [[زندگی]] است که [[خیره]] سری و [[تعصب]]، [[تفاخر]]، [[شرارت]] و... از مصادیق آن هستند و در [[فرهنگ]] عربی به دوران پیش از اسلام گفته میشود که در آن [[شرک]] و [[کفر]] و سنتهای زشتِ بسیاری رواج داشت، البته [[خداپرستی]] و سنتهای پسندیده نیز وجود داشت. |
|
| |
|
| ==مفهوم جاهلیت== | | == معناشناسی == |
| جاهلیت همچون [[انسانیت]] و حیوانیت، مصدر جعلی از ریشۀ [[جهل]] است و [[جهل]] در [[فرهنگ دینی]] مقابل [[عقل]] است نه مقابل [[علم]] چنانکه بعضی پنداشتهاند. لذا [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: «چه بسا عالمی را که جهلش از پای در آورد و حال آنکه، علمش با او بود و سودش نبخشید»<ref>{{متن حدیث|رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۷.</ref> و در نتیجه [[جهل]] با [[علم]] قابل جمع است و [[فرد]] میتواند در عین عالم بودن [[جاهل]] باشد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸ـ ۲۳۹.</ref>.
| | {{اصلی|جاهلیت در لغت}} |
| در حوزۀ [[ادب]] و [[فرهنگ]] [[عربی]] به دوران قبل از [[اسلام]] اطلاق میشود و برای اینکه حال [[مردم]] [[عصر جاهلیت]] با همه جنبههای شرکآمیز و [[اخلاق]] مبتنی بر [[عصبیت]] و انتقامجویی و خونخواری و تبه کاری<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.</ref> با حال [[مردم]] بعد از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} جدا شود این اصطلاح رایج شد<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶.</ref>.
| | جاهلیت بهمعنای برخوردار نبودن از [[حلم]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۸۱.</ref>؛ نابرخورداری از علم و [[دانش]] و بیخبری ([[نادانی]] و [[حماقت]])<ref>فراهیدی، العین، ذیل واژه جهل، ج۳، ص۲۹۰؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۴۰.</ref>؛ [[بیخردی]] و خیرهسری و [[ستیزهجویی]] (مقابل [[خوشرفتاری]] و [[نرمخویی]])<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۲۹.</ref>؛ حالت و کیفیت [[جاهل]]، [[نادانی]] دوره پیش از [[اسلام]]، [[عرب]] [[عهد]] [[بتپرستی]]<ref>محمد معین، فرهنگ معین، ص۵۲۳.</ref>؛ باورهای [[باطل]] و رفتارهای غیرمنطقی و تعصبآمیز<ref>بلاشر، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۴۷؛ شاهد بر این معنا، ابوجهل است که با وجود زیرکی در میان قریش و شهرت او به ابوالحکم، رسول خدا{{صل}} وی را «ابوجهل» نامید.</ref> است<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|تاریخ اسلام]]، ج۱، ص۱۶.</ref>. |
| در بعضی از موارد جاهلیت به [[زمان فترت]] (عصر بین دو [[پیامبر]])، دوران [[کفر]]، زمان پیش از [[فتح مکه]] و عصر بین ولادت و [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز اطلاق میشود<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸.</ref> و این تسمیه از این باب است که در همه این دورانها [[مردم]] به علت فاصله از تعلیمات [[انبیاء]] بر اساس [[هوی و هوس]] خویش [[زندگی]] میکردند نه بر مدار [[حق]]. در نتیجه جاهلیت در همه جا به یک معنا بیشتر نیست و آن هم داشتن [[خلق و خوی]] [[جاهلی]] است و [[خلق و خوی]] [[جاهلی]]، نتیجه عدم کاربست صحیح [[عقل]] در امور [[زندگی]] است که [[خیره]] سری و [[تعصب]] و... از مصادیق آن هستند و [[آیات]] زیر همه [[گواه]] این مطلب است: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۸.</ref>
| |
| ==[[مرگ جاهلی]]==
| |
| در روایتی آمده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] خودش را نمیشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref> و [[مرگ جاهلی]]، یعنی مردن بدون [[شناخت خدا]] و [[رسول]] اوست و کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت که [[خدا]] و [[پیغمبر]]{{صل}} را نمیشناختند، خارج نشده است.
| |
| شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "منظور از جاهلیت، [[جهل]] مطلق و دربارۀ همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمودند: «جاهلیت، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است»<ref>{{متن حدیث|جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَال}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷.</ref> پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]]{{ع}}، نیز [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است و نشناختن [[امام]]، اگر در اثر عدم معرفی [[امام]] از سوی [[خدا]] "بدون کوتاهی خود شخص" باشد. این حالت ضلال نامیده میشود و مرادف با [[استضعاف]] است و در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هرحال از [[هدایت الهی]] و دینداری [[محروم]] شده است و حالت [[کفر]] و [[نفاق]]، مربوط به شخصی است که معرفی [[الهی]] برایش صورت گرفته است؛ ولی او در [[پذیرفتن]] آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود یا آن را مخفی میدارد که [[نفاق]] است. در هر سه صورت، شخص، از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند سبحانه و تعالی]] دور افتاده و سرانجام [[نیک]] نخواهد داشت؛ پس [[شناخت]] و [[پیروی از امامان]]{{ع}}، نه از باب تعبّد بلکه به [[حکم عقل]] است؛ زیرا [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد، مگر از طریقی که خود [[خداوند سبحانه و تعالی]] قرار داده است و جز از این [[راه]]، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود و مراجعۀ [[مردم]] به [[ائمه اطهار]]{{ع}} از باب مراجعۀ [[نادان]] به [[دانا]] است و این یک [[حکم عقلی]] است؛ چون همچنان که [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیایی]] خود به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند در [[امور معنوی]] و غیر مادی نیز [[عقل]] همینگونه [[حکم]] میکند<ref>بنی هاشمی، سید محمد، معرفت امام عصر{{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.</ref>
| |
| ==[[نظام سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] در [[عصر جاهلی]]==
| |
| [[قوم عرب]] در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.</ref>.
| |
| بدویان [[جاهلی]] به هیچ [[نظام حکومتی]] جز [[نظام]] قبیلگی گردن ننهاده بودند و [[حکومتی]] جز [[خانواده]] و [[عشیره]] نمیشناختند و هر [[قبیله]] رئیسی داشت که شیخ یا بزرگ [[قبیله]] به شمار میرفت و رشتۀ [[وحدت]] بین افراد و داور دادرسیها بود.
| |
| عنصر "[[تعصب]]" نقطۀ مشترک و قوام و [[همبستگی]] [[قبیله]] را تشکیل میداد و این [[تعصب]] به ویژه در [[نبردها]] و زد و خوردها، [[ضرورت]] کامل داشت<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱.</ref> و بر اساس این عنصر هر [[فرد]] [[قبیله]]، حاضر بود هر نوع [[فداکاری]] و ایثاری را در [[راه]] [[قبیله]] بپذیرد و اگر به فردی از افراد [[قبیله]] [[ظلم]] و یا ستمی میشد، افراد [[قبیله]]، خود را ملزم به [[یاری]] او میدانستند. آنان [[معتقد]] بودند "[[خون]] را جز [[خون]] نمیشوید" و حتی حاضر بودند به [[جهنم]] بروند؛ ولی [[انتقام]] خود را بگیرند<ref> نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۶، ص۶۷.</ref>. این [[احساس]] [[حمایت]] "[[عصبیت]]" یا "[[فرهنگ جاهلی]]" نامیده میشد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۰.</ref>.
| |
| [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] به این [[سنت]] [[زشت]] اشاره کرده و فرموده: «پس شرارههای [[تعصّب]] و کینههای [[جاهلی]] را در [[قلب]] خود خاموش سازید، که [[تکبّر]] و خود پرستی در [[دل]] [[مسلمان]] از آفتهای [[شیطان]]، غرورها و کششها و وسوسههای اوست...»<ref>{{متن حدیث|فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّةُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>.
| |
| از لحاظ طبقات [[اجتماعی]] نیز هر قبیلهای از سه طبقۀ [[اجتماعی]] تشکیل میشد. طبقه اصیل؛ طبقۀ [[موالی]]؛ طبقۀ [[بندگان]] و بردگان که در [[عصر جاهلی]]، بردگان از هرگونه امتیازی [[محروم]] بودند<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۳۶ـ ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۷ ـ ۸۸.</ref>
| |
| ==[[نظام فرهنگی]] در [[عصر جاهلی]]==
| |
| [[جهل]] و [[خرافه]]، سراسر [[زندگی]] [[اعراب]] [[جاهلی]] را فرا گرفته بود که علت آن را میتوان در دوری از [[فرهنگ]] و تمدنهای پیشرفته بررسی کرد. خرافههای [[جاهلی]] در میان آنان به گونهای بود که [[قرآن]] از آن به [[غل و زنجیر]] بر اعضایشان تعبیر میکند: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> و برخی از این خرافهها عبارتاند از: کتک زدن گاو نر برای آب [[نوشیدن]] گاو ماده<ref>ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳.</ref>؛ داغ کردن شتر نر سالم موقع مریض شدن شتر ماده و...<ref>ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۶۷.</ref>.
| |
| [[امام علی]]{{ع}} در مورد [[فرهنگ جاهلی]] [[عرب]] میفرماید: «[[خداوند]]، [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] داشت که [[بیم]] دهندۀ جهانیان باشد و [[امین]] [[وحی]] او و شما ای [[جماعت]] عربها، پیش از آن، بدترین [[آیین]] را داشتید و در بدترین مکانها به سر میبردید و در زمینهای سنگلاخ و ناهموار [[زندگی]] میکردید و با مارهای سخت و کرّ(مارهای فاقد [[شنوایی]] که از هیچ چیز نمیترسیدند و خطرشان بسیار زیاد بود) همخانه بودید. آبی تیره و ناگوار مینوشیدید و طعامی درشت و [[خشن]](غذاهایی بسیار ناگوار) میخوردید و [[خون]] یکدیگر میریختید و پیوند [[خویشاوندی]] خویش را پیوسته [[قطع]] میکردید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرقه [[گناه]] بودید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۶.</ref>.
| |
| ==[[نظام اقتصادی]] در [[عصر جاهلی]]==
| |
| درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از [[راه]] [[کشاورزی]] و [[دامپروری]] و [[تجارت]] بود و تجار بازارهای بزرگی در سرتاسر [[عربستان]] برپا کرده بودند و در آن به [[تجارت]] میپرداختند؛ ولی با این حال، بیشتر [[مردم]] [[عرب]] به ویژه بدویان را افراد [[نیازمند]] و [[فقیر]] تشکیل میدادند که بسیاری از آنان برای گذراندن [[معیشت]] خود، چارهای جز راهزنی نمیدیدند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰. </ref>.<ref>ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.</ref>
| |
| استمرار یکنواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانونگریزی و [[دوست داشتن]] [[آزادی]] شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود میکرد:
| |
| #قید و بندهای [[کیش]] بتپرستی، [[مراسم]] و [[شعائر]] آن؛
| |
| #سنتها، [[آداب و رسوم]] قبیلگی و [[وظایف]] آنان در برابر [[قبیله]]<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.</ref>.
| |
| ==[[زن]] در دورۀ [[جاهلی]]==
| |
| در [[عصر جاهلی]] [[زن]] هیچگونه ارزشی نداشت و وجود [[زن]] و دختر مایۀ ننگ و سرافکندگی بود و نه تنها از [[ارث]] [[محروم]] بود<ref>محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۲۴.</ref> بلکه با [[مرگ]] شوهر، نیز به [[ارث]] برده میشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref> و نیز [[اعراب]] [[زنان]] و [[دختران]] را بدون هیچ گونه محدودیتی به [[نکاح]] خود در میآوردند و یا [[طلاق]] میدادند<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و السلام، ص۱۹۲.</ref>. آنان حتی از زنده به [[گور]] کردن [[دختران]] نیز ترسی نداشتند: {{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد. از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند» سوره نحل، آیه ۵۸ ـ ۵۹</ref> {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸ ـ ۹</ref>، [[خداوند]]، آنان را [[گمراه]] و [[هدایت]] نیافته معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>.
| |
| [[زن]] [[عرب]]، نقش مهمی در [[حیات اجتماعی]] [[عصر جاهلی]] در [[جنگ]] و [[صلح]] ایفا میکرد، در [[جنگها]] به سبب درخواست و [[برانگیختن]] [[غرور]] و [[غیرت]] شوهر خود شرکت میکرد و به مداوای مجروحان و آب دادن به جنگجویان میپرداخت و در زمان [[صلح]] و [[امنیت]]، وقت خود را در کمک به شوهر یا در آشپزی و تهیۀ [[غذا]] برای [[همسر]] خود و دوشیدن شیر گوسفندان میگذراند و یا به رشتن پشم و بافتن آن صرف میکرد و نیز در بسیاری از مواقع کارهایی نظیر [[تجارت]]، دایگی، آوازهخوانی، بافندگی و دباغی پوست میپرداخت تا از این طریق، ثروتی به [[دست]] آورد و تکیهگاه و پشتوانۀ [[زندگی]] خود قرار دهد<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۵۷ـ ۳۵۸.</ref>.<ref>میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۸ ـ۹۰.</ref>
| |
| ==[[ازدواج]] در [[عصر جاهلی]]==
| |
| [[عرب]] [[عصر جاهلی]] به یک [[همسر]]، بسنده نمیکردند و [[تعدد زوجات]] یا به منظور تأمین معاش [[زن]] انجام میگرفت و یا از آن [[هدف]] [[سیاسی]] مدنظر بود. [[ازدواج]] در [[عصر جاهلی]] انواع گوناگونی داشت که عبارتاند از:
| |
| الف: [[ازدواج]] بر اساس [[پرداخت مهریه]]؛ ب: [[ازدواج]] صیغهای؛ ج: [[ازدواج]] با [[اسیران]]؛ د: [[ازدواج]] با [[کنیزان]]<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، ص۱۹ـ۴۰؛ عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۴۹ـ۳۵۰.</ref>؛ ح: [[ازدواج]] با [[زن]] [[پدر]]<ref>ر.ک: میرزایی، عباس و سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۰ـ ۹۱.</ref>.
| |
| ==جنگهای [[اعراب]] [[جاهلی]]==
| |
| [[اعراب]] [[جاهلی]] میل و استعداد شدید به [[جنگ]] و [[خونریزی]] داشتند و بیشتر درگیریهایشان بر سر یک توهین یا [[قتل]] یا چراگاه بود و سالها طول میکشید و تا [[قتل]] و جرحی واقع نمیشد به خونبها راضی نمیشدند و [[پذیرفتن]] [[آشتی]] برایشان ننگ بود<ref>شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.</ref> و اگر مردان هم قصد [[مصالحه]] کرده به پرداخت خونبها تن میدادند، [[زنان]] مصیبتدیده با مرثیههای سوزناک آنان را به [[جنگ]] و [[خونریزی]] تحریک میکردند و [[معتقد]] بودند که [[جوش]] [[خون]] جز با [[خون]] ننشیند و میتۀ کریمه در نظر آنان میتهای بود که در میدان [[جنگ]] و در کنار شن و ریگ بیابان به ضرب [[شمشیر]] کشته شود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۲۰۲.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰.</ref>
| |
| ==ایام العرب==
| |
| با نگاهی کلی به جنگهای [[جاهلی]]، میتوان "ایام العرب" را به چهار دسته تقسیم کرد<ref>جاد المولی، احمد، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۴۰۱ـ ۴۰۵.</ref>:
| |
| #ایام العرب و الفرس<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۰.</ref>؛
| |
| #جنگهای [[قحطانیان]]؛
| |
| #جنگهای [[عدنانیان]]؛
| |
| #جنگهای [[عدنانی]] و [[قحطانی]]<ref>ر.ک: ایام العرب، الکامل، و عقد الفرید و.... ص؟؟؟ </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۰.</ref>
| |
| ==ویژگیهای مشترک جنگهای [[جاهلی]]==
| |
| به [[دلیل]] بدوی بودن، جنگهای [[جاهلی]] بیشتر بین [[قبایل]] [[عدنانی]] صورت گرفته است و این جنگها به لحاظ شدت و اهمیت متفاوت بودهاند؛ اما ویژگی مشترکشان دمیدن [[روح]] [[فخر]] و [[انتقام]] در کالبد [[قبیله]] بود. آنگاه که جنگجویان، تیغ میکشیدند، [[شاعران]] در پس ایشان حماسهها میسرودند و دلیران را به [[قتل]] و [[غارت]] فرا میخواندند و این گونه، داستان آن ایام و کینهورزیهایشان در حافظۀ [[قبیله]] جاودانه شد و در پیروزیها بدان [[افتخار]] میکردند و در شکستها مترصد [[انتقام]] میشدند<ref>ر.ک: ایام العرب، الکامل، عقد الفرید و.... ص؟؟؟.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۱.</ref>
| |
| ==تعداد جنگهای [[جاهلی]]==
| |
| جنگهای آنان، زیاد و از حد و [[حصر]] خارج است؛ زیرا به اقتضای وضع دشوار [[زندگی]] در [[عربستان]]، [[بادیهنشینان]]، [[معیشت]] خود را غالباً از [[راه]] تهاجم و [[غارت]] تأمین میکردند و [[حیات]] اقتصادیشان در [[حقیقت]] [[قائم]] به [[جنگ]] بود. شمار این ایام را از ۷۵۰ تا ۱۷۰۰ [[یوم]] برشمردهاند که [[اخبار]] همه آنها باقی نمانده است. تنها [[اخبار]] آن دسته از ایامی که حدود ۱۵۰ سال پیش از [[اسلام]] اتفاق افتاده، موجود است. ترتیب، [[تاریخی]] این [[جنگها]] نیز واضح نیست و به سبب نگاه تفاخرآمیز [[اعراب]] [[جاهلی]] به آنها، چه بسا درباره آن [[مبالغه]] نیز میکردند از هیمن رو، [[اخبار]] آنها [[اطمینان]] و [[وثاقت]] [[تاریخی]] چندانی ندارد<ref>فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیه، ص۱۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۱.</ref>
| |
| ==[[جایگاه]] ایام العرب==
| |
| [[جایگاه]] ایام العرب نزد عربها چنان بود که در [[صدر اسلام]]، [[مسلمانان]] در مجالس خود [[شعر]] و [[اخبار]] آن جنگها را باز میگفتند. حتی مورخانی چون [[طبری]] و [[بلاذری]]، نخستین حوادث [[جنگی]] عصر [[اسلامی]]، مانند [[غزوات]] و [[سرایا]] و نیز جنگهای [[صفین]] و [[قادسیه]] را در زمرۀ ایام العرب شمردهاند. به همین علت، برخی از نویسندگان معاصر، همۀ جنگهای [[عرب پیش از اسلام]] و [[صدر اسلام]] را با عنوان "ایام" مطرح و آن را به "ایام العرب فی الجاهلیه" و "ایام العرب فی الاسلام" تقسیم کردهاند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۹۳.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۱.</ref>
| |
| ==[[دین عرب جاهلی]]==
| |
| برخی از [[عقاید]] [[اعراب]] [[جاهلی]] عبارتاند از:
| |
| # [[تقدیس]] حیوانات؛
| |
| # [[اعتقاد]] به مؤثر بودن نیروی [[پنهانی]] در بعضی حیوانات، پرندگان، گیاهان و بعضی از مظاهر طبیعی، نظیر [[ستارگان]]، در [[سرنوشت انسان]]؛
| |
| # [[پرستش]] تختهسنگهایی با ظاهر [[زیبا]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۱ـ ۱۵۲.</ref>؛
| |
| # [[آیین مسیحیت]] و [[یهودیت]]؛
| |
| # [[آیین حنیف]]<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۱ـ۹۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == جاهلیت در [[قرآن]] == |
| | {{اصلی|جاهلیت در قرآن}} |
| | واژۀ جاهلیت در چهار [[آیه]] از [[آیات]] [[مدنی]] مطرح گردیده و هر بار دارای مصداق جدیدی است که عبارتاند از: |
| | # جاهلیت در [[افکار]] و [[سوء]] [[اعتقاد]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَىٰ طَائِفَةً مِنْكُمْ ۖ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>«پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق میبردندد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>. |
| | # جاهلیت در [[رفتار]]: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. |
| | # جاهلیت در [[حکم]] و [[تشریع]]: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref>. |
| | # جاهلیت در [[حمیّت]] و [[ارتباط]] و انتساب: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>«آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>. |
| | |
| | البته مشتقات جاهلیت در برخی از [[آیات]] دیگر<ref>مانند: سوره اعراف، آیه ۱۹۹؛ سوره فرقان، آیه ۶۳؛ سوره بقره، آیه ۲۷۳ و سوره نساء، آیه ۱۷. </ref> نیز به کار رفته است<ref>ر.ک: [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ج۹.</ref>. |
| | |
| | == خصوصیات [[عصر جاهلیت]] == |
| | === [[نظام سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] === |
| | جامعۀ [[اعراب]] از واحدهای کوچکی به نام [[قبیله]] و [[قبیله]] از مجموعۀ افرادی تشکیل میشد که با یکدیگر رابطه خونی و جدّی مشترک داشتند و از لحاظ طبقات [[اجتماعی]] نیز هر قبیلهای از سه طبقه [[اجتماعی]] تشکیل میشد. طبقه اصیل که شامل همۀ [[فرزندان]] اصلی [[قبیله]] بودند، طبقۀ [[موالی]] که از طریق [[پیمان]] یا [[همسایگی]] به [[قبیله]] میپیوستند و طبقۀ [[بندگان]] و بردگان که برخی سفید پوست و برخی سیاه پوست بودند و اغلب آنها از بازارها خریداری میشدند و در [[عصر جاهلی]]، بردگان از هرگونه امتیازی [[محروم]] بودند<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۳۶ـ ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]] و [[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم، سعیده]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|عصر جاهلیت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۷ ـ ۸۸.</ref> به عبارتی دیگر [[قوم عرب]] در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند<ref>ر.ک: [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۳۹.</ref>. |
| | |
| | [[قبیله]] چنان که یک واحد [[اجتماعی]] به شمار میرفت، یک واحد [[سیاسی]] نیز محسوب میشد. [[اهل]] مدر (یا [[شهر]] نشینان) برخی از مهمترین ارکان [[دولت]]، یعنی [[حاکمیت]] و [[جمعیت]] و [[سرزمین]] را دارا بودند؛ از این رو، نوعی [[اعمال قدرت]] و حاکمیت نیز در میان آنان وجود داشته است، اما به لحاظ فقدان [[اندیشه سیاسی]]، فاقد [[حکومت]] بودند<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|تاریخ اسلام]]، ج۱، ص۲۶.</ref>. |
| | |
| | === نظام فرهنگی === |
| | [[جهل]] و [[خرافه]]، سراسر [[زندگی]] [[اعراب جاهلی]] را فرا گرفته بود که علت آن را میتوان در دوری از [[فرهنگ]] و تمدنهای پیشرفته بررسی کرد. خرافههای [[جاهلی]] در میان آنان به گونهای بود که [[قرآن]] از آن به [[غل و زنجیر]] بر اعضایشان تعبیر میکند: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. برخی از این خرافهها عبارتاند از: کتک زدن گاو نر برای آب [[نوشیدن]] گاو ماده<ref>شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳.</ref>؛ داغ کردن شتر نر سالم موقع مریض شدن شتر ماده؛ [[دفن]] کردن شتری در کنار [[قبر]] به این تصورکه میت در روز [[حشر]] بدون وسیله نماند؛ آویزان کردن گردنبندی از طلا یا نقره به شخص مار و عقرب گزیده؛ زدن مقداری از [[خون]] [[رئیس]] [[قبیله]] به قصد [[شفا]] به شخصی که به وسیله سگ وحشی و هار گزیده شود؛ آویختن استخوانهای اموات و پارچههای [[آلوده]] به [[ناپاکی]] بر گردن [[بیمار]] برای طرد [[ارواح]] شریر؛ جمعآوری نان و خرما و ریختن آنها برای سگها برای درمان دمل یا زخمهای دهان بچه ها؛ درآوردن ده مرتبه صدای الاغ برای دوری از [[شرّ]] اجنه و [[طاعون]] هنگام ورود در محلی جدید؛ وارونه به تن کردن لباسهایشان هنگام گم شدن در صحرا<ref>شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۳۹.</ref> |
| | |
| | === [[نظام اقتصادی]] === |
| | وضعیت [[اقتصاد]] هر منطقه به طور طبیعی [[ارتباط]] تنگاتنگی با وضعیت اقلیمی و جغرافیایی دارد. [[عربستان]] یکی از خشکترین و گرمترین مناطق [[زمین]] است. خشکسالیهای طولانی که گاه تا چند سال به درازا میکشید، سیلهای گاه و بیگاه و بیابانهای خشک و لم یزرع و مهمتر از همه [[ربا خواری]] [[مکیان]]، موجب [[نابسامانی]] اقتصادی منطقه [[حجاز]] بود<ref>حتی، تاریخ عرب، ص۳۳.</ref>. برخلاف [[مکه]]، عربستان جنوبی ([[یمن]]) به علت فراوانی مواهب و محصولات زراعی که [[مردم]] آن با بهرهبرداری از بارانهای موسمی [[تولید]] میکردند، نزد [[یونانیان]] به عنوان [[سرزمین]] [[عربی]] [[خوشبخت]] {{عربی|العربية السعيدة}} [[عرب]] شناخته میشد<ref>آلوسی، بلوغ الارب، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. |
| | |
| | در عربستان، مکه و اطراف آن به طور طبیعی از فقیرترین بخشهای حجاز بود، ظهور دولتهای شمال و جنوب (یمن) یکی پس از دیگری، درگیریهای [[ایران]] و [[روم]]، [[تجارت]] [[اهل]] حجاز و مهمتر از همه، وجود [[کعبه]] در مکه سبب [[رشد اقتصادی]] حجاز و توانمندی ساکنان مکه شد. به طوری که تجارت بینالمللی مکیان در آستانه [[بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به چنان رونقی رسید که تاجران [[اهل مکه]] کنترل بیشتر تجارت را از یمن تا [[شام]] در دست گرفتند<ref>برای وسعت قلمرو تجارت قریش، ر.ک: یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۲؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۸، ص۱۷۲؛ سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۱۷۵-۲۴۸.</ref>. |
| | |
| | بر خلاف [[شهر مکه]]، [[طائف]] در جنوب شرقی مکه و در فاصله تقریبی ۹۰ کیلومتری آن، دارای هوای [[معتدل]]، خاک حاصلخیز و آب فراوان و تولیدات زراعی، همچون گندم بود که مکه و شهرهای دیگر حجاز وابسته به آن بودند<ref>سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۱۷۵-۵۲۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|تاریخ اسلام]]، ج۱، ص ۲۷.</ref> |
| | |
| | === جنگهای [[اعراب جاهلی]] === |
| | [[اعراب جاهلی]] میل و استعداد شدید به [[جنگ]] و [[خونریزی]] داشتند و [[کشتار]] یکی از سنتهای آنها بود و تا از حریفان خود [[انتقام]] نمیگرفتند، [[زن]] و شراب و [[عطر]] را بر خود [[حرام]] میکردند و هیچ کس در [[قبیله]] [[حق]] جزئیترین تخطی و توقف یا نقض این [[قانون]] را نداشت و بیشتر درگیریهایشان بر سر یک توهین یا [[قتل]] یا چراگاه بود و سالها طول میکشید و تا [[قتل]] و جرحی واقع نمیشد به خونبها [[راضی]] نمیشدند و [[پذیرفتن]] [[آشتی]] برایشان ننگ بود<ref>شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.</ref> و اگر مردان هم قصد [[مصالحه]] کرده به پرداخت خونبها تن میدادند، [[زنان]] مصیبتدیده با مرثیههای سوزناک آنان را به [[جنگ]] و [[خونریزی]] تحریک میکردند و [[معتقد]] بودند که [[جوش]] [[خون]] جز با [[خون]] ننشیند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جنگهای اعراب جاهلی (مقاله)|جنگهای اعراب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۸ـ۲۷۰.</ref>. |
| | |
| | === اوضاع دینی === |
| | از نظر [[اعتقادی]] آنچه در این [[سرزمین]] سابقه [[تاریخی]] دارد، [[اعتقاد به توحید]] است، این [[اعتقاد]] به مرور [[زمان]] به [[شرک]] تبدیل شد<ref>جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ص۱۰۳.</ref>. درباره منشأ [[بتپرستی]] اهالی [[جزیرة العرب]] [[اختلاف]] است<ref>برای آگاهی تفصیلی از منشأ بتپرستی، ر.ک: جعفریان، سیره رسول خدا{{صل}}، ص۱۰۳ - ۱۲۰.</ref>. |
| | |
| | گرچه بتپرستی [[دین]] رایج در [[عرب جاهلی]] بود، اما زندیقان (مادیگرایان) نیز در میان [[قریش]] وجود داشتند و عدهای زندیقیگری را از [[مسیحیان]] [[حیره]] آموختند. به رغم اینکه شرک دامنگیر [[جامعه]] [[عرب جاهلی]] بود، [[قبل از ظهور]] دین مبین اسلام، شماری از [[مردمان]] [[عصر جاهلی]] به [[دین حنیف]] [[ابراهیم]]{{ع}} بوده، [[حج]] میگزاردند و [[ختنه]] میکردند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۵۷.</ref> و از ادیان دیگر رویگردان بودند، اما [[رهبر]] و [[راهنمایی]] که [[حقایق دین]] [[حنیف]] را برای آنان بازگو کند، نداشتند از این رو، برداشتهای آنان از دین حنیف متفاوت و گاه با [[دین یهود]] و [[مسیحیت]] آمیخته میشدند و گاه نیز آموزههای آنها تنها جنبه [[اخلاقی]] مییافتند<ref>صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۵، ص۳۰۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|تاریخ اسلام]]، ج۱، ص ۳۱.</ref> |
| | |
| | === عقاید === |
| | [[اعراب]] به خاطر همجواری با [[ملل]] مختلف با [[ادیان]] متنوع به [[بتپرستی]] و [[شرک]] روی آورده بودند و [[زندگی]] قبیلهای و بیاباننشینی آنان با اختلاطی از [[رسوم]] و [[عقاید یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[مجوس]] همراه شده بود<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۴، ص۱۵۱ـ۱۵۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۲۰۱ـ۲۰۳.</ref> برخی از [[عقاید]] [[اعراب جاهلی]] عبارتاند از: [[تقدیس]] حیوانات؛ [[اعتقاد]] به مؤثر بودن نیروی پنهانی در بعضی حیوانات، پرندگان، گیاهان و بعضی از مظاهر طبیعی، نظیر [[ستارگان]]، در [[سرنوشت انسان]]؛ [[بت پرستی]]؛ عدم [[اعتقاد]] به [[معاد]]؛ [[اعتقاد]] به [[جهان]] پنهان<ref>ر.ک: [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]] و [[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم، سعیده]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|عصر جاهلیت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۹۱ـ۹۳.</ref>. |
| | |
| | === معابد و مناسک === |
| | برخی از [[اعمال]] و [[آداب و رسوم]] [[دینی]] [[عصر جاهلی]] عبارتاند از: داشتن معبدهایی برای [[عبادت]]؛ قرار دادن محلی در [[معابد]] برای بخور و [[قربانی]]؛ تقدیم [[قربانی]] و هدایا و نذری به [[خدایان]] و ...<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]].</ref>. |
| | |
| | === علم و دانش === |
| | در شبه جزیره عربستان که عمدۀ ساکنان آن کوچ نشین بودند، سطح سواد نسبت به دیگر مناطق [[پایینتر]] بود؛ اما شمار افراد باسواد هر [[شهر]]، [[طایفه]] یا [[قبیله]] نیز قابل توجه بود. از جمله در [[مدینه]] افرادی همچون [[سعد بن عباده]]، حضیر و پسرش اسید، سوید بن [[صامت]]،... که [[لقب]] کامل داشتند و در [[مکه]] نیز افرادی همچون [[علی بن ابی طالب]]، بغیض بن عامر،... و افراد فراوان دیگری که به احناف معروف و از [[پرستش]] [[بت]] سر باز زده بودند، جزء باسوادهای [[مکه]] شمرده شده اند<ref>المفصل، ج ۸، ص ۱۱۲ ـ ۱۴۳؛ مکاتیب الرسول، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref>. |
| | |
| | عرب پیش از اسلام به برخی [[دانشها]] از جمله نسبشناسی اهمیت بیشتری میداد و به عالم آن نسابه میگفتند. [[عقیل بن ابی طالب]]،<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۲، ج ۳، ص ۱۰۷۸؛ ج ۴، ص ۱۶۲۳.</ref>، [[مخرمة]] بن نوفل و حویطب بن عبدالعزی و... جزء [[نسبشناسان]] معروف بودند<ref>البیان والتبیین، ج ۱، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۳.</ref>. |
| | |
| | در [[تاریخ]] [[جاهلی]] حکمای<ref>حکیم به فرد با تجربهای گفته میشد که با سخنان، عبارات، داستانها و ضرب المثلهای خود راه درست را به دیگران میآموخت و آنان را از خطا میرهانید.</ref> برجستهای چون [[لقمان]] بود و [[سلیمان]] [[حکیم]] نیز از شخصیتهای معروف به [[حکمت]] در دوره [[جاهلی]] است<ref>کتاب مقدس، پادشاه اول، ۴: ۳۲؛ دوم تواریخ ۹: ۵ - ۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]].</ref> |
| | |
| | == ویژگیهای عرب جاهلی == |
| | عرب پیش از اسلام برخی صفات متمایز داشت که هرچند در مقابل صفات و عادات [[پست]] و [[زشت]] خیلی اندک بود، امّا باعث شد که همواره از سوی ملّتهای دیگر [[ستایش]] شود. از جمله [[صفات پسندیده]] [[عرب]] میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد؛ |
| | # [[مهمانداری]] و [[بخشندگی]]: این تنها مسألهای بود که [[ابوسفیان]] در [[درستی]] [[دین]] خود بدان [[استدلال]] کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۴، ص۶؛ سیره ابن کثیر، ج۳، ص۱۱.</ref>. در [[حقیقت]] این کار برای عرب [[فضیلت]] به شمار نمیرود، مگر اینکه [[بذل و بخشش]] آنان ناشی از [[ایمان]] عرب به الگوهای [[برتر]] باشد که [[انسان]] را به این کار وامیدارد یا ناشی از [[عواطف]] و [[احساسات]] [[پاک]] [[انسانی]] که سرچشمه آنان رؤیای نیاز دیگران و تعامل با آنان است. |
| | # [[حمیّت]] و عصبیت: در [[حقیقت]]، [[عصبیت]] و حمیّت از صفات [[مذموم]] و [[زشت]] است؛ زیرا [[عرب جاهلی]] [[معتقد]] است که باید فقط و فقط [[خویشاوندان]] و افراد [[قبیله]] را [[یاری]] کرد، خواه [[ظالم]] باشد و خواه [[مظلوم]]. |
| | # شجاعت: با ملاحظه اهداف و مواردی که این [[خصلت]] [[پسندیده]] به کار میرود، فرد [[شجاع]] سزاوار [[مدح]] و ثنا، یا مذمّت و سرزنش است. هرگاه از این خصلت در راه [[نیکی]] بهره برد، [[شایسته]] [[ستایش]] خواهد بود و الّا در خور مذمّت. |
| | # [[شهامت]]، بیباکی و سرعت عمل: [[سخن گفتن]] از این [[خصلت]] تفاوتی با بحث از [[شجاعت]] ندارد. جز اینکه به [[اطمینان]] [[عرب جاهلی]] به عدم [[مسئولیت]] در قبال کارهای خود بازمیگردد. او مطمئن است که در هر حال، [[مظلوم]] باشد یا [[ظالم]]، از سوی [[قبیله]] [[یاری]] خواهد شد. |
| | # غرور و عزّت: سخن از این صفات، و خصلتهایی چون: [[اعتماد به نفس]]، [[آزادگی]]، [[قدرت]] [[اراده]]، [[فصاحت]] و قدرت بیان، تفاوت چندانی با بحث از صفات پیش گفته ندارد. این [[خصلتها]] هم با ملاحظه اهداف و [[انگیزهها]] [[شایسته]] [[مدح]] یا سزاوار مذمّت است. علاوه بر آنچه گذشت، منشأ این صفات، [[گریز]] از [[پذیرش حکومت]] مرکزی است که میکوشد به هر طریقی شده بر [[مردم]] عرب جاهلی [[سلطه]] پیدا کند و خود را بر آنان [[تحمیل]] کند. |
| | # [[وفای به عهد]]: این یک [[خصلت]] پسندیده است، مگر اینکه [[پیمان]] به زیان [[جامعه]] باشد. طبع [[زندگی]] [[بادیهنشینی]]، این خصلت را بر [[مردم]] [[عرب جاهلی]] [[تحمیل]] کرد. سرچشمه پیمان [[حلف الفضول]] که [[برترین]] و شریفترین پیمان عرب جاهلی است؛ در [[حقیقت]] [[بنی هاشم]] بودند<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص۱۷۰ ـ ۱۷۳.</ref>. |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
| * [[مرگ جاهلی]] | | {{مدخل وابسته}} |
| | * [[اعتقادات جاهلی]] |
| | * [[مناسک جاهلی]] |
| | * [[شرک جاهلی]] |
| | * [[بت پرستی]] |
| | * [[پرستش فرشتگان]] |
| | * [[فرهنگ جاهلی]] |
| | * [[اخلاق جاهلی]] |
| * [[تعصب جاهلی]] | | * [[تعصب جاهلی]] |
| | * [[سیاست جاهلی]] |
| * [[جنگهای اعراب جاهلی]] | | * [[جنگهای اعراب جاهلی]] |
| | * [[اقتصاد جاهلی]] |
| | * [[مرگ جاهلی]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| ==منابع== | | == منابع == |
| # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] |
| # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]] و [[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم، سعیده]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|عصر جاهلیت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']] | | # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]] و [[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم، سعیده]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|عصر جاهلیت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']] |
| | # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جنگهای اعراب جاهلی (مقاله)|جنگهای اعراب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] |
| | # [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']] |
| | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] |
| | # [[پرونده:IM010504.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|'''تاریخ اسلام ج۱''']] |
| | # [[پرونده:13790010.jpg|22px]] [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|'''سیرت جاودانه ج۱''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ==پانویس==
| | {{مدینه}} |
| {{یادآوری پانویس}} | |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| [[رده:جاهلیت]] | | [[رده:جاهلیت]] |
| | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] |
| [[رده:مدخل نهج البلاغه]] | | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |