بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امسلمه | عنوان مدخل = امسلمه | مداخل مرتبط = [[امسلمه در قرآن]] - [[امسلمه در تراجم و رجال]] - [[امسلمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{همسران پیامبر}} | {{جعبه اطلاعات همسران پیامبر خاتم | ||
| نام = هند بنت ابی امیه (امسلمه) | |||
| همسر = اولین همسر ابی سلمه عبدالله بن عبدالأسد بن هلال مخزومی، سپس ازدواج با رسول خدا{{صل}} | |||
| تصویر = امهات_المؤمنین.png | |||
| اندازه تصویر = | |||
| نسب = هند بنت ابی امیه | |||
| ملقب به = ام سلمه | |||
| تاریخ تولد = پیش از هجرت | |||
| محل تولد = مکه | |||
| نام پدر = ابی امیة بن مغیرة بن عبدالله | |||
| نام مادر = عاتکه بنت عامر بن ربیعه کنانی | |||
| قبیله = | |||
| تاریخ عقد = ۲ یا ۴ هجری | |||
| سن به هنگام عقد = حدود ۲۶ سال | |||
| فرزندان = چهار فرزند از شوهر اول | |||
| محل درگذشت = مدینه | |||
| تاریخ درگذشت = بین ۵۹ تا ۶۳ هجری | |||
| طول عمر = ۸۴ سال | |||
| آرامگاه = قبرستان بقیع | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[پدر]] [[امسلمه]] از بخشندگان [[عرب]] معروف به زادالراکب<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref> و مادرش [[عاتکه]] دختر [[عامر بن ربیعة بن مالک]] است<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴؛ الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> که برخی به [[اشتباه]] او را [[عاتکه دختر عبدالمطلب]] دانستهاند.<ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۰۷؛ سفینهالبحار، ج۴، ص۲۲۷.</ref> وی پیش از [[هجرت]] در خانوادهای [[شریف]] در [[مکه]] متولد شد؛<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref> اما [[زمان]] ولادتش به طور دقیق مشخص نیست. با توجه به [[تاریخ]] [[وفات]] و طول عمرش میتوان [[حدس]] زد که ۲۰ سال و اندی پیش از هجرت به [[دنیا]] آمده است. در [[نوجوانی]] به [[ازدواج]] ابوسلمه [[عبدالله بن عبدالاسد مخزومی]] درآمد. با [[ظهور اسلام]] به همراه همسرش به [[دین اسلام]] گروید، در حالی که برادرش [[عبدالله بن ابی امیه]] و پسر عمویش [[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] بودند.<ref> المعارف، ص ۱۳۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳.</ref> بر اثر [[آزار]] [[مشرکان]] و [[اقوام]] خویش، به همراه شوهرش در [[سال پنجم بعثت]] با گروهی از [[مسلمانان]] عازم [[حبشه]] گردید.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref> با انتشار خبر خودداری [[قریش]] از [[اذیت]] و آزار مسلمانان، با همسرش از حبشه به مکه بازگشت؛ ولی چون خبر [[دروغ]] بود، برای [[رهایی]] از فشار مشرکان، به حبشه بازگشت.<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۶۹؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۳۶۶ به بعد.</ref> سرانجام در سال سیزدهم [[بعثت]] به همراه همسرش [[تصمیم]] گرفتند به یثرب هجرت کنند؛ امّا [[بنیمخزوم]] مانع [[مهاجرت]] [[امسلمه]] و سلمه، تنها فرزندش که در حبشه متولد شده بود، شدند و نهایتاً [[ابوسلمه]] به [[تنهایی]] [[راه]] یثرب را در پیش گرفت. [[ام سلمه]] پس از چندی دوری از شوهر، در نهایت با [[رضایت]] [[بنیمخزوم]] به اتفاق فرزندش سلمه و با [[همراهی]] [[عثمان بن طلحه]] از [[بنیعبدالدار]] عازم یثرب شد.<ref> الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref> میگویند: او اولین [[زن]] هودج نشینی است که به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کرد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳.</ref> | [[پدر]] [[امسلمه]] از بخشندگان [[عرب]] معروف به زادالراکب<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref> و مادرش [[عاتکه]] دختر [[عامر بن ربیعة بن مالک]] است<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴؛ الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> که برخی به [[اشتباه]] او را [[عاتکه دختر عبدالمطلب]] دانستهاند.<ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۰۷؛ سفینهالبحار، ج۴، ص۲۲۷.</ref> وی پیش از [[هجرت]] در خانوادهای [[شریف]] در [[مکه]] متولد شد؛<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref> اما [[زمان]] ولادتش به طور دقیق مشخص نیست. با توجه به [[تاریخ]] [[وفات]] و طول عمرش میتوان [[حدس]] زد که ۲۰ سال و اندی پیش از هجرت به [[دنیا]] آمده است. در [[نوجوانی]] به [[ازدواج]] ابوسلمه [[عبدالله بن عبدالاسد مخزومی]] درآمد. با [[ظهور اسلام]] به همراه همسرش به [[دین اسلام]] گروید، در حالی که برادرش [[عبدالله بن ابی امیه]] و پسر عمویش [[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] بودند.<ref> المعارف، ص ۱۳۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳.</ref> بر اثر [[آزار]] [[مشرکان]] و [[اقوام]] خویش، به همراه شوهرش در [[سال پنجم بعثت]] با گروهی از [[مسلمانان]] عازم [[حبشه]] گردید.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref> با انتشار خبر خودداری [[قریش]] از [[اذیت]] و آزار مسلمانان، با همسرش از حبشه به مکه بازگشت؛ ولی چون خبر [[دروغ]] بود، برای [[رهایی]] از فشار مشرکان، به حبشه بازگشت.<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۶۹؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۳۶۶ به بعد.</ref> سرانجام در سال سیزدهم [[بعثت]] به همراه همسرش [[تصمیم]] گرفتند به یثرب هجرت کنند؛ امّا [[بنیمخزوم]] مانع [[مهاجرت]] [[امسلمه]] و سلمه، تنها فرزندش که در حبشه متولد شده بود، شدند و نهایتاً [[ابوسلمه]] به [[تنهایی]] [[راه]] یثرب را در پیش گرفت. [[ام سلمه]] پس از چندی دوری از شوهر، در نهایت با [[رضایت]] [[بنیمخزوم]] به اتفاق فرزندش سلمه و با [[همراهی]] [[عثمان بن طلحه]] از [[بنیعبدالدار]] عازم یثرب شد.<ref> الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref> میگویند: او اولین [[زن]] هودج نشینی است که به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کرد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۳.</ref> | ||
[[ابوسلمه]] با جراحتی که در [[جنگ احد]] برداشت در هشتم جمادیالآخر [[سال چهارم هجری]]<ref> اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۹۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> و به قولی در سال دوم بعد از [[نبرد]] [[بدر]] <ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۹۷.</ref> به [[شهادت]] رسید.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> [[امسلمه]] از او دو پسر و دو دختر داشت: [[سلمه]]، [[عمر]] ([[عمرو]])،<ref>البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۳.</ref> درّه ([[رقیه]])<ref>السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۶۴۵.</ref> و [[زینب]] <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴.</ref> [[امسلمه]] قصد کرده بود بعد از شوهرش دیگر [[ازدواج]] نکند تا در [[بهشت]] با ابوسلمه باشد؛ ولی ابوسلمه او را از این قصد بازداشت و از [[خدا]] خواست مردی بهتر از خودش نصیب [[امسلمه]] گرداند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۷۰.</ref> ابتدا [[ابوبکر]] و سپس عمر به خواستگاری وی رفتند؛ ولی وی نپذیرفت تا اینکه [[پیامبر]]{{صل}} او را خواستگاری کرد و وی پذیرفت. [[امسلمه]] با جهیزیه <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۷۱.</ref> و مهر اندک،<ref>اعلام النساء، ج ۵، ص ۲۲۲.</ref> در [[شوال]] سال چهارم <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> یا دوم [[هجرت]] <ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> به [[عقد]] آن [[حضرت]] درآمد. وی زنی [[زیبا]] روی بود و گاه مورد [[رشک]] و [[حسادت]] و [[طعن]] و [[تمسخر]] دیگر [[همسران پیامبر]]{{صل}} قرار میگرفت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref> او را بعد از [[خدیجه]] [[برترین]] [[همسر پیامبر]] دانستهاند.<ref>الخصال، ج ۲، ص ۴۱۹.</ref> آمده است که به رسم [[عقد اخوت]] پیامبر او و [[صفیّه]] (دیگر [[همسر رسول خدا]]) را همپیمان کردند.<ref> مناقب آلابیطالب، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> نوشتهاند که [[مراسم]] [[عروسی]] [[حضرت فاطمه]]{{ع}} در [[خانه]] [[امسلمه]] برپا شد.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۵.</ref> این خبر، احتمال [[ازدواج پیامبر]] را با امّ سلمه در [[سال دوم هجری]] قوت میبخشد. | [[ابوسلمه]] با جراحتی که در [[جنگ احد]] برداشت در هشتم جمادیالآخر [[سال چهارم هجری]]<ref> اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۹۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> و به قولی در سال دوم بعد از [[نبرد]] [[بدر]] <ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۹۷.</ref> به [[شهادت]] رسید.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> [[امسلمه]] از او دو پسر و دو دختر داشت: [[سلمه]]، [[عمر]] ([[عمرو]])،<ref>البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۳.</ref> درّه ([[رقیه]])<ref>السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۶۴۵.</ref> و [[زینب]] <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۴.</ref> [[امسلمه]] قصد کرده بود بعد از شوهرش دیگر [[ازدواج]] نکند تا در [[بهشت]] با ابوسلمه باشد؛ ولی ابوسلمه او را از این قصد بازداشت و از [[خدا]] خواست مردی بهتر از خودش نصیب [[امسلمه]] گرداند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۷۰.</ref> ابتدا [[ابوبکر]] و سپس عمر به خواستگاری وی رفتند؛ ولی وی نپذیرفت تا اینکه [[پیامبر]] {{صل}} او را خواستگاری کرد و وی پذیرفت. [[امسلمه]] با جهیزیه <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۷۱.</ref> و مهر اندک،<ref>اعلام النساء، ج ۵، ص ۲۲۲.</ref> در [[شوال]] سال چهارم <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۶۹.</ref> یا دوم [[هجرت]] <ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> به [[عقد]] آن [[حضرت]] درآمد. وی زنی [[زیبا]] روی بود و گاه مورد [[رشک]] و [[حسادت]] و [[طعن]] و [[تمسخر]] دیگر [[همسران پیامبر]] {{صل}} قرار میگرفت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref> او را بعد از [[خدیجه]] [[برترین]] [[همسر پیامبر]] دانستهاند.<ref>الخصال، ج ۲، ص ۴۱۹.</ref> آمده است که به رسم [[عقد اخوت]] پیامبر او و [[صفیّه]] (دیگر [[همسر رسول خدا]]) را همپیمان کردند.<ref> مناقب آلابیطالب، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> نوشتهاند که [[مراسم]] [[عروسی]] [[حضرت فاطمه]] {{ع}} در [[خانه]] [[امسلمه]] برپا شد.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۵.</ref> این خبر، احتمال [[ازدواج پیامبر]] را با امّ سلمه در [[سال دوم هجری]] قوت میبخشد. | ||
امّ سلمه در [[غزوات]] مریسیع، [[خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[فتح مکه]]، [[حنین]]،<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref> [[طائف]]،<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۲۶.</ref>[[تبوک]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۶.</ref> و نیز [[حجة الوداع]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۹۰.</ref> همراه [[پیامبر]] بود. او [[عقلی]] رسا و رأیی صائب داشت <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۶.</ref> و مورد [[احترام]] و [[محبت پیامبر]] بود. در [[غزوه حدیبیه]] که همراهان پیامبر از سر تراشیدن و [[قربانی]] خودداری میکردند طرف [[مشورت]] پیامبر قرار گرفت و پیشنهاد او مبنی بر اینکه پیامبر بدون توجه به [[مسلمانان]] شخصا به سر تراشیدن و قربانی [[اقدام]] کند مؤثر واقع شد و مسلمانان بعد از [[حضرت]] سر تراشیدند و قربانی کردند.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۳؛ اعلام النساء، ج ۵، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref> پیامبر بیش از دیگر [[زنان]] خود، به [[امسلمه]] توجه داشت. طبق منابع، پیامبر فهرست [[اسامی]] [[اهل]] [[بهشت و جهنم]] <ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۲۶.</ref> و نوشتهای برای [[خلیفه]] برحق پس از خود <ref>بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۲۴.</ref> و مقداری [[تربت]] [[کربلا]]<ref> سفینهالبحار، ج ۴، ص ۲۳۱.</ref> به امّ سلمه سپرده بودند. او نیز پس از [[رحلت]] ایشان همچنان [[وفادار]] ماند و در حوادث حساس و هنگام [[لزوم]]، از [[خاندان پیامبر]] [[دفاع]] میکرد و همواره با [[نقل]] احادیثی از پیامبر [[ولایت علی]]{{ع}} و [[منزلت]] او را نزد پیامبر به یاد مسلمانان میآورد.<ref> بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۲۲.</ref> | امّ سلمه در [[غزوات]] مریسیع، [[خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[فتح مکه]]، [[حنین]]،<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref> [[طائف]]،<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۲۶.</ref>[[تبوک]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۶.</ref> و نیز [[حجة الوداع]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۹۰.</ref> همراه [[پیامبر]] بود. او [[عقلی]] رسا و رأیی صائب داشت <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۶.</ref> و مورد [[احترام]] و [[محبت پیامبر]] بود. در [[غزوه حدیبیه]] که همراهان پیامبر از سر تراشیدن و [[قربانی]] خودداری میکردند طرف [[مشورت]] پیامبر قرار گرفت و پیشنهاد او مبنی بر اینکه پیامبر بدون توجه به [[مسلمانان]] شخصا به سر تراشیدن و قربانی [[اقدام]] کند مؤثر واقع شد و مسلمانان بعد از [[حضرت]] سر تراشیدند و قربانی کردند.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۳؛ اعلام النساء، ج ۵، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref> پیامبر بیش از دیگر [[زنان]] خود، به [[امسلمه]] توجه داشت. طبق منابع، پیامبر فهرست [[اسامی]] [[اهل]] [[بهشت و جهنم]] <ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۲۶.</ref> و نوشتهای برای [[خلیفه]] برحق پس از خود <ref>بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۲۴.</ref> و مقداری [[تربت]] [[کربلا]]<ref> سفینهالبحار، ج ۴، ص ۲۳۱.</ref> به امّ سلمه سپرده بودند. او نیز پس از [[رحلت]] ایشان همچنان [[وفادار]] ماند و در حوادث حساس و هنگام [[لزوم]]، از [[خاندان پیامبر]] [[دفاع]] میکرد و همواره با [[نقل]] احادیثی از پیامبر [[ولایت علی]] {{ع}} و [[منزلت]] او را نزد پیامبر به یاد مسلمانان میآورد.<ref> بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۲۲.</ref> | ||
میگویند: در ماجرای [[غصب فدک]] که [[صحابه]] و بزرگان [[قوم]]، همه [[سکوت]] [[اختیار]] کرده بودند او شجاعانه در برابر [[خلیفه نخست]] ایستاد و از [[فاطمه]]{{س}} [[دفاع]] کرد، چنانکه در پی آن خلیفه در آن سال مقرری او را قطع کرد.<ref> سفینهالبحار، ج ۴، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> در طول ۲۵ سال [[خلافت]] خلفای سهگانه او به [[حمایت]] [[اهل بیت]]{{ع}} میپرداخت و درگاه لزوم [[خلفا]] را [[موعظه]] میکرد. در همین راستا [[خلیفه سوم]] را از [[مخالفت]] با [[سنت پیامبر]]{{صل}} [[پرهیز]] داد.<ref>اعلام النساء، ص ۲۲۴.</ref> در جریان مخالفتهای [[عمار]] با خلیفه سوم، جانب عمار را گرفت و خلیفه سوم را [[نکوهش]] کرد.<ref> الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۵۱.</ref> | میگویند: در ماجرای [[غصب فدک]] که [[صحابه]] و بزرگان [[قوم]]، همه [[سکوت]] [[اختیار]] کرده بودند او شجاعانه در برابر [[خلیفه نخست]] ایستاد و از [[فاطمه]] {{س}} [[دفاع]] کرد، چنانکه در پی آن خلیفه در آن سال مقرری او را قطع کرد.<ref> سفینهالبحار، ج ۴، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> در طول ۲۵ سال [[خلافت]] خلفای سهگانه او به [[حمایت]] [[اهل بیت]] {{ع}} میپرداخت و درگاه لزوم [[خلفا]] را [[موعظه]] میکرد. در همین راستا [[خلیفه سوم]] را از [[مخالفت]] با [[سنت پیامبر]] {{صل}} [[پرهیز]] داد.<ref>اعلام النساء، ص ۲۲۴.</ref> در جریان مخالفتهای [[عمار]] با خلیفه سوم، جانب عمار را گرفت و خلیفه سوم را [[نکوهش]] کرد.<ref> الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۵۱.</ref> | ||
در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} از [[حضرت]] [[حمایت]] کرد. او ضمن ردّ درخواست [[طلحه]] و [[زبیر]] برای شرکت در [[خونخواهی عثمان]] <ref>الجمل، ص ۲۳۳.</ref> کوشید با [[یادآوری]] [[سخن پیامبر]]{{صل}} در این خصوص که [[علی]]{{ع}} [[ولیّ]] هر [[مؤمن]] و مؤمنهای است و [[عایشه]] نیز آن را [[تصدیق]] کرد عایشه را از رفتن به جانب [[بصره]] باز دارد.<ref> الفتوح، ج ۲، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵.</ref> چون در این کار موفق نشد، برای گروهی از [[انصار]] و [[مهاجران]] [[سخنرانی]] کرد و در آن ضمن حمایت از علی{{ع}} موقعیت و مرتبه او را در [[جامعه اسلامی]] و نزد [[پیامبر]]{{صل}} یادآور شد و گروه فراوانی را از [[همراهی]] [[سپاه]] [[جمل]] منصرف کرد.<ref> الجمل، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸.</ref> با حرکت سپاه جمل از [[مکه]]، نامهای به علی{{ع}} نگاشت و او را از حرکت سپاه [[آگاه]] کرد و ضمن اعلام [[آمادگی]] برای همراهی [[علی]]{{ع}} پسرش [[عمر]] را برای [[یاری]] او فرستاد.<ref> تاریخ طبری، ج ۳، ص ۸.</ref> زمانی که [[حفصه]] [[همسر پیامبر]]{{صل}} از ابتلای علی{{ع}} به [[اصحاب جمل]] اظهار [[خشنودی]] و مجلس [[شادی]] برپا کرد، [[ام سلمه]] بدان مجلس درآمد و معترضانه این عمل را تقبیح کرد.<ref>الجمل، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref> [[امسلمه]] در [[عهد]] [[معاویه]] نیز از حمایت علی{{ع}} | در دوران [[خلافت علی]] {{ع}} از [[حضرت]] [[حمایت]] کرد. او ضمن ردّ درخواست [[طلحه]] و [[زبیر]] برای شرکت در [[خونخواهی عثمان]] <ref>الجمل، ص ۲۳۳.</ref> کوشید با [[یادآوری]] [[سخن پیامبر]] {{صل}} در این خصوص که [[علی]] {{ع}} [[ولیّ]] هر [[مؤمن]] و مؤمنهای است و [[عایشه]] نیز آن را [[تصدیق]] کرد عایشه را از رفتن به جانب [[بصره]] باز دارد.<ref> الفتوح، ج ۲، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵.</ref> چون در این کار موفق نشد، برای گروهی از [[انصار]] و [[مهاجران]] [[سخنرانی]] کرد و در آن ضمن حمایت از علی {{ع}} موقعیت و مرتبه او را در [[جامعه اسلامی]] و نزد [[پیامبر]] {{صل}} یادآور شد و گروه فراوانی را از [[همراهی]] [[سپاه]] [[جمل]] منصرف کرد.<ref> الجمل، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸.</ref> با حرکت سپاه جمل از [[مکه]]، نامهای به علی {{ع}} نگاشت و او را از حرکت سپاه [[آگاه]] کرد و ضمن اعلام [[آمادگی]] برای همراهی [[علی]] {{ع}} پسرش [[عمر]] را برای [[یاری]] او فرستاد.<ref> تاریخ طبری، ج ۳، ص ۸.</ref> زمانی که [[حفصه]] [[همسر پیامبر]] {{صل}} از ابتلای علی {{ع}} به [[اصحاب جمل]] اظهار [[خشنودی]] و مجلس [[شادی]] برپا کرد، [[ام سلمه]] بدان مجلس درآمد و معترضانه این عمل را تقبیح کرد.<ref>الجمل، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref> [[امسلمه]] در [[عهد]] [[معاویه]] نیز از حمایت علی {{ع}} دست نکشید. در مقابل [[لعن علی]] {{ع}} و دوستدارانش ایستاد و در نامهای به معاویه [[شهادت]] داد که [[خدا]] و پیامبر {{صل}} [[دوستدار]] علی هستند و لعن علی و دوستدارانش [[لعن خدا]] و پیامبر اوست.<ref>العقد الفرید، ج ۴، ص ۳۳۵.</ref> | ||
امّ سلمه رخداد دلخراش [[کربلا]] را نیز [[شاهد]] بود و در [[شهادت امام حسین]]{{ع}} [[عزادار]] شد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷؛ المستدرک، ج ۴، ص ۲۰.</ref> وی مورد [[عنایت]] و توجه [[امامان]]{{ع}} بود. [[حضرت علی]]{{ع}} آنگاه که از [[مدینه]] به قصد [[کوفه]] حرکت کرد، نوشتهها و وصایای خود را نزد وی نهاد و [[امام حسن]]{{ع}} که به [[مدینه]] بازگشت آنها را تحویل گرفت.<ref> الکافی، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref> [[امام حسین]]{{ع}} نیز وصایای خود را نزد او نهاد که بعد از بازگشت [[امام سجاد]]{{ع}} به مدینه به آن [[حضرت]] تحویل داد.<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۶۰.</ref> [[امسلمه]] از [[راویان حدیث]] است و بیش از ۳۷۸ [[حدیث]] [[روایت]] کرده است.<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۱۰.</ref> او عمدتاً از شخص [[پیامبر]]{{صل}} یا از طریق [[فاطمه]]{{س}} [[دختر پیامبر]]{{صل}} یا [[ابوسلمه]] [[نقل حدیث]] کرده است.<ref>تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۳۱۷.</ref> از جمله [[راویان]] او [[اسامة بن زید]]، [[أسود بن یزید نخعی]] و [[حبیب بن ابی ثابت]] هستند.<ref>تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۳۱۷.</ref> [[حدیث کساء]]،<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰ به بعد.</ref>[[حدیث]] {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}} {{متن حدیث| اَلْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ اَلْحَقِّ}}<ref>الجمل، ص ۴۱۸؛ المعیار والموازنه، ص ۳۵، ۴۶؛ المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۲۵۵.</ref> و حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ}}<ref>معجم رجالالحدیث، ج۲۴، ص ۲۰۴؛ السننالکبری، ج ۵، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۶۰۲.</ref> از [[احادیث]] متواتری هستند که امّ سلمه نیز [[نقل]] کرده است. | امّ سلمه رخداد دلخراش [[کربلا]] را نیز [[شاهد]] بود و در [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[عزادار]] شد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷؛ المستدرک، ج ۴، ص ۲۰.</ref> وی مورد [[عنایت]] و توجه [[امامان]] {{ع}} بود. [[حضرت علی]] {{ع}} آنگاه که از [[مدینه]] به قصد [[کوفه]] حرکت کرد، نوشتهها و وصایای خود را نزد وی نهاد و [[امام حسن]] {{ع}} که به [[مدینه]] بازگشت آنها را تحویل گرفت.<ref> الکافی، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref> [[امام حسین]] {{ع}} نیز وصایای خود را نزد او نهاد که بعد از بازگشت [[امام سجاد]] {{ع}} به مدینه به آن [[حضرت]] تحویل داد.<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۶۰.</ref> [[امسلمه]] از [[راویان حدیث]] است و بیش از ۳۷۸ [[حدیث]] [[روایت]] کرده است.<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۱۰.</ref> او عمدتاً از شخص [[پیامبر]] {{صل}} یا از طریق [[فاطمه]] {{س}} [[دختر پیامبر]] {{صل}} یا [[ابوسلمه]] [[نقل حدیث]] کرده است.<ref>تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۳۱۷.</ref> از جمله [[راویان]] او [[اسامة بن زید]]، [[أسود بن یزید نخعی]] و [[حبیب بن ابی ثابت]] هستند.<ref>تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۳۱۷.</ref> [[حدیث کساء]]،<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰ به بعد.</ref>[[حدیث]] {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}} {{متن حدیث| اَلْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ اَلْحَقِّ}}<ref>الجمل، ص ۴۱۸؛ المعیار والموازنه، ص ۳۵، ۴۶؛ المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۲۵۵.</ref> و حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ}}<ref>معجم رجالالحدیث، ج۲۴، ص ۲۰۴؛ السننالکبری، ج ۵، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۶۰۲.</ref> از [[احادیث]] متواتری هستند که امّ سلمه نیز [[نقل]] کرده است. | ||
وی در ۸۴ سالگی در مدینه درگذشت.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۷۶.</ref> | وی در ۸۴ سالگی در مدینه درگذشت.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۷۶.</ref> سال [[وفات]] او را به [[اختلاف]] ۵۹ <ref>انساب الاشراف، ج ۲، ص ۶۶.</ref> تا ۶۳ [[هجری]] ref> الاصابه، ج ۸، ص ۴۰۷.</ref>دانستهاند. [[ابوهریره]] <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۷۶.</ref> یا [[عبدالله بن عبدالله بن ابی امیه]] <ref>المستدرک، ج ۴، ص ۱۹.</ref> یا [[ولید بن عتبه]]<ref>انساب الاشراف، ج ۲، ص ۶۶.</ref> بر او [[نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] [[دفن]] شد<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۰.</ref>.<ref>[[محمد حسن الهیزاده|الهیزاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه - الهیزاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 363-366.</ref> | ||
==[[ام سلمه]] در [[شأن نزول]]== | == [[ام سلمه]] در [[شأن نزول]] == | ||
#بنا به روایت [[مجاهد]] روزی امّ سلمه به پیامبر{{صل}} گفت: چرا درباره [[هجرت]] [[زنان]] آیهای نازل نشده است؟ در پاسخ او این [[آیه]] فرود آمد: [[خداوند]] عمل هیچ عمل کنندهای خواه مرد یا [[زن]] را تباه نمیکند و کسانی که در [[راه خدا]] [[هجرت]] کرده، [[آزار]] دیدهاند و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را میزداید و آنان را در [[بهشت]] جاودان جای میدهد: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> | # بنا به روایت [[مجاهد]] روزی امّ سلمه به پیامبر {{صل}} گفت: چرا درباره [[هجرت]] [[زنان]] آیهای نازل نشده است؟ در پاسخ او این [[آیه]] فرود آمد: [[خداوند]] عمل هیچ عمل کنندهای خواه مرد یا [[زن]] را تباه نمیکند و کسانی که در [[راه خدا]] [[هجرت]] کرده، [[آزار]] دیدهاند و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را میزداید و آنان را در [[بهشت]] جاودان جای میدهد: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref><ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۲۸۴؛ التبیان، ج ۳، ص ۸۹؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۵۳۰.</ref> | ||
#در [[روایات]] متعددی آمده است که امّسلمه به [[رسولخدا]]{{صل}} گفت: چرا در [[قرآن]] از مردان یاد شده و از [[زنان]] یاد نشده است؟ در پاسخ وی [[فرشته وحی]] این [[آیه]] را بر [[پیامبر]]{{صل}} فرود آورد: [[خداوند]] برای [[مسلمانان]] [[مؤمن]]، فروتنِ [[فرمانبردار]]، [[راستگو]]، [[شکیبا]]، [[خداترس]]، [[صدقه]] دهنده، [[روزهدار]]، پاکدامن و آنان که بسیار بهیاد خدایند، مرد باشند یا [[زن]] [[آمرزش]] و [[پاداش]] بزرگ آماده ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> | # در [[روایات]] متعددی آمده است که امّسلمه به [[رسولخدا]] {{صل}} گفت: چرا در [[قرآن]] از مردان یاد شده و از [[زنان]] یاد نشده است؟ در پاسخ وی [[فرشته وحی]] این [[آیه]] را بر [[پیامبر]] {{صل}} فرود آورد: [[خداوند]] برای [[مسلمانان]] [[مؤمن]]، فروتنِ [[فرمانبردار]]، [[راستگو]]، [[شکیبا]]، [[خداترس]]، [[صدقه]] دهنده، [[روزهدار]]، پاکدامن و آنان که بسیار بهیاد خدایند، مرد باشند یا [[زن]] [[آمرزش]] و [[پاداش]] بزرگ آماده ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref><ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۹، ص ۳۱۳۳؛ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۴۲۱؛ نهج البیان، ج ۴، ص ۲۲۵.</ref> برخی گفتهاند: این اولین آیهای است که درباره زنان فرود آمده و از آنان به خوبی یاد شده است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۴۰۴.</ref> | ||
#روزی [[امسلمه]] جامهای پوشید که بر روی آن شالی بسته بود و سرِ شال از پشت آویزان بود و بر [[زمین]] کشیده میشد. دو تن از [[همسران پیامبر]] او را مسخره کردند. آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> در این باره نازل شد<ref>اسبابالنزول، ص ۳۳۴؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref> | # روزی [[امسلمه]] جامهای پوشید که بر روی آن شالی بسته بود و سرِ شال از پشت آویزان بود و بر [[زمین]] کشیده میشد. دو تن از [[همسران پیامبر]] او را مسخره کردند. آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> در این باره نازل شد<ref>اسبابالنزول، ص ۳۳۴؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref> | ||
#در پی [[پرسش]] [[امسلمه]] از [[پیامبر]]{{صل}} که چرا [[جهاد]] به مردان اختصاص دارد و [[میراث]] زنان نصف سهم مردان است [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند | # در پی [[پرسش]] [[امسلمه]] از [[پیامبر]] {{صل}} که چرا [[جهاد]] به مردان اختصاص دارد و [[میراث]] زنان نصف سهم مردان است [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> نازل شد<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص ۳، ۴۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
#[[همسران پیامبر]]{{صل}} پس از سپری شدن چند [[غزوه]]، از پیامبر خواستند که بر [[نفقه]] آنان بیفزاید و هریک از آنان از آن [[حضرت]] چیزی خواستند. امّسلمه نیز درخواست کرد تا پردهای خطدار برایش تهیه گردد.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> پیامبر{{صل}} ناراحت شد و از پاسخ به این خواستها سر باز زد و به مدت یک ماه از آنان کناره گرفت تا اینکه [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref> نازل شد و خداوند با لحن [[قاطع]] به [[زنان پیامبر]] هشدار داد که اگر [[زندگی]] پرزرق و برق [[دنیا]] را میخواهید، میتوانید از [[پیامبر]]{{صل}} جدا شوید و اگر به [[خدا]] و [[رسول]] او و [[روز جزا]] [[دل]] بستهاید و به [[زندگی ساده]] و افتخارآمیز پیامبر قانع هستید، بمانید<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۵۴.</ref>بنا به روایتی [[امسلمه]] اولین کسی بود که برخاست و خدا و پیامبرش را بر [[مال]] دنیا ترجیح داد.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۶۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> در این جریان هنگامی که [[عمر]] [[همسران]] آن [[حضرت]] را [[سرزنش]] کرد. امّ سلمه عمر را از وارد شدن به حوزه خصوصی [[زندگی پیامبر]] برحذر داشت.<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۸۸.</ref> گویند: [[آیات]] {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد | # [[همسران پیامبر]] {{صل}} پس از سپری شدن چند [[غزوه]]، از پیامبر خواستند که بر [[نفقه]] آنان بیفزاید و هریک از آنان از آن [[حضرت]] چیزی خواستند. امّسلمه نیز درخواست کرد تا پردهای خطدار برایش تهیه گردد.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> پیامبر {{صل}} ناراحت شد و از پاسخ به این خواستها سر باز زد و به مدت یک ماه از آنان کناره گرفت تا اینکه [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref> نازل شد و خداوند با لحن [[قاطع]] به [[زنان پیامبر]] هشدار داد که اگر [[زندگی]] پرزرق و برق [[دنیا]] را میخواهید، میتوانید از [[پیامبر]] {{صل}} جدا شوید و اگر به [[خدا]] و [[رسول]] او و [[روز جزا]] [[دل]] بستهاید و به [[زندگی ساده]] و افتخارآمیز پیامبر قانع هستید، بمانید<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۵۴.</ref>بنا به روایتی [[امسلمه]] اولین کسی بود که برخاست و خدا و پیامبرش را بر [[مال]] دنیا ترجیح داد.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۶۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> در این جریان هنگامی که [[عمر]] [[همسران]] آن [[حضرت]] را [[سرزنش]] کرد. امّ سلمه عمر را از وارد شدن به حوزه خصوصی [[زندگی پیامبر]] برحذر داشت.<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۸۸.</ref> گویند: [[آیات]] {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref><ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۳؛ البرهان، ج ۲، ص ۸۳۵.</ref> و {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref><ref>کشفالاسرار، ج۴، ص۲۲۷؛ البرهان، ج۲، ص ۷۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه 33.</ref><ref>جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۱۹.</ref> در [[خانه]] [[امسلمه]] بر پیامبر {{صل}} نازل شد.<ref>[[محمد حسن الهیزاده|الهیزاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه - الهیزاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 366-368.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:000055.jpg|22px]] [[محمد حسن الهیزاده|الهیزاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه - الهیزاده (مقاله)|مقاله «ام سلمه - الهیزاده»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||