ویژگیهای امام علی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پانویس == {{پانویس}} {{ +== پانویس == {{پانویس}} {{)) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام علی | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = امام علی (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[امیر مؤمنان]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، گنجینه [[ارزشها]] و جانش سرشار از ستودنیها و نیکوییها، و زندگیاش [[مظهر]] بزرگیهاست و آنچه در این بخش آوردهایم، تنها گوشهای از ویژگیهای آن [[امام]]{{ع}} است. ویژگیهای والا و شکوهمند او چون [[دانش]]، [[عصمت]] و نظایر آن، در ذیل عنوانهای خاص خودش آمده است. با این حال، آنچه در این جا و دیگر جاها آوردهایم، همه آنچه ممکن است در مورد آن پیشوای بیهمتا گفته شود، نیست؛ چون دریای [[عظمت]] [[شخصیت]] والای او گستردهتر و ژرفتر از آن است که به توصیف آید یا قلم، توان بیان آن را داشته باشد و یا [[اندیشه]] به ژرفای آن دست یابد. او کسی است که میفرمود: {{متن حدیث|"ینحَدِرُ عَنی السیلُ، ولا یرقی إلَی الطیرُ"}}<ref>فضیلت، چون سیل از کوهسار وجودم سرازیر است و هیچ تیزپروازی به بلندای من نمیرسد». نهج البلاغة، خطبه ۳.</ref>. علت دیگر، آن است که [[تاریخ]]، همه [[فضایل]] و بزرگیهای او را برای نسلهای بعد، [[نقل]] نکرده است، و چه بسیار کسانی که تلاش میکردند تا او را از خاطره [[تاریخ]]، محو کنند. با این حال، آنچه از آن حضرتْ | [[امیر مؤمنان]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، گنجینه [[ارزشها]] و جانش سرشار از ستودنیها و نیکوییها، و زندگیاش [[مظهر]] بزرگیهاست و آنچه در این بخش آوردهایم، تنها گوشهای از ویژگیهای آن [[امام]] {{ع}} است. ویژگیهای والا و شکوهمند او چون [[دانش]]، [[عصمت]] و نظایر آن، در ذیل عنوانهای خاص خودش آمده است. با این حال، آنچه در این جا و دیگر جاها آوردهایم، همه آنچه ممکن است در مورد آن پیشوای بیهمتا گفته شود، نیست؛ چون دریای [[عظمت]] [[شخصیت]] والای او گستردهتر و ژرفتر از آن است که به توصیف آید یا قلم، توان بیان آن را داشته باشد و یا [[اندیشه]] به ژرفای آن دست یابد. او کسی است که میفرمود: {{متن حدیث|"ینحَدِرُ عَنی السیلُ، ولا یرقی إلَی الطیرُ"}}<ref>فضیلت، چون سیل از کوهسار وجودم سرازیر است و هیچ تیزپروازی به بلندای من نمیرسد». نهج البلاغة، خطبه ۳.</ref>. علت دیگر، آن است که [[تاریخ]]، همه [[فضایل]] و بزرگیهای او را برای نسلهای بعد، [[نقل]] نکرده است، و چه بسیار کسانی که تلاش میکردند تا او را از خاطره [[تاریخ]]، محو کنند. با این حال، آنچه از آن حضرتْ آشکار شده است، [[علی]] رغم همه تلاشهای ستمگرانِ جفاپیشه برای محو جلوههای صفات آن [[حضرت]]، دیدهها را [[خیره]] و خِردها را متحیر ساخته است. | ||
سخن [[خلیل بن احمد فراهیدی]] درباره [[امام]]{{ع}} چه [[زیبا]] و رساست که میگوید: چه گویم درباره مردی که دوستانش از [[بیم]] و دشمنانش از [[کینه]]، [[فضایل]] او را پوشیده داشتند و در بین این دو سرپوشگذاری، آن [[قدر]] [[فضایل]] او بسیار است که [[شرق]] و [[غرب]] را فرا گرفته است؟!<ref>تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۰۳ ش ۳۷۶۹ | سخن [[خلیل بن احمد فراهیدی]] درباره [[امام]] {{ع}} چه [[زیبا]] و رساست که میگوید: چه گویم درباره مردی که دوستانش از [[بیم]] و دشمنانش از [[کینه]]، [[فضایل]] او را پوشیده داشتند و در بین این دو سرپوشگذاری، آن [[قدر]] [[فضایل]] او بسیار است که [[شرق]] و [[غرب]] را فرا گرفته است؟!<ref>تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۰۳ ش ۳۷۶۹.</ref>. | ||
در این جا اندکی از بسیار متون [[دینی]] را که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] (هر دو) [[روایت]] شده، ذکر میکنیم؛ چرا که ما را توان احاطه بر ویژگیهای شخصیتی کسی چون [[علی]] {{ع}} نیست؛ یگانهای که در [[ایمان]]، [[دانش]]، [[اخلاق]]، [[جوانمردی]]، [[شجاعت]] و [[رحمت]]، همتراز ندارد؛ بلکه نمیتوان [[انسانی]] چون او یافت که در وجودش ویژگیهای متضادی- که معمولًا در یک شخص، جمع نمیشوند- گِرد آمده باشد. در میدان رزم، هرگاه بر [[دشمنی]] مینگریست و بر او بانگ میزد، بدنش میلرزید و [[جان]] بر لبش میرسید، و هیچ یک از همگنانش به پایگاه او نمیرسیدند، و آن گاه که به [[اشک]] حلقه زده بر چشم [[یتیم]] مینگریست و یا به کسی که پشتش از [[رنج]] روزگار، [[خم]] شده است، نگاه میکرد، دلش به لرزه میافتاد و اشکش جاری میشد... و به این سبب به "گردآورنده اضداد" شناخته شده است. او در سرتاسر [[تاریخ]] و در همه زمینهها بینظیر است. او [[معجزه]] بزرگ [[اسلام]] و [[پیامبر]] خداست، و چرا چنین نباشد، در حالی که نبوتْ وی را زیر بال گرفته و [[رسالت]]، او را در دامان آن بزرگْ [[پیامبر]] افکنده بود و او فانی در جمالِ [[حق]] بود. با همه اینها آن [[حضرت]]، خود را در برابر [[پیامبر]] {{صل}} چگونه میدید؟ این را در پاسخ مولا {{ع}} به یکی از افرادی که از [[دانش]] بسیار و [[شناخت]] ژرف او در شگفت شده بود و پنداشت که وی [[پیامبر]] است، میتوان یافت، که گفت: {{متن حدیث|"أنَا عَبدٌ مِن عَبیدِ مُحَمدٍ"}}<ref>«من بندهای از بندگان محمد هستم». التوحید، ص ۱۷۴، ح ۳.</ref>. | |||
او از آغاز زندگیاش همراه و [[یاور]] [[پیامبر خدا]] بود. تصویر آن [[حضرت]] از این [[همراهی]] و دوستیاش، در [[خطبه]] معروف به "[[قاصعه]]"، چه [[قدر]] دلنشین است!<ref>ر. ک: دانشنامه امیرالمؤمنین {{ع}}، ج ۹ (بخش دهم/ فصل یکم/ سخنی درباره زمان اسلام آوردن امام).</ref> [[دل]] [[علی]] {{ع}}، آبشخور [[وحی]] صاف و زلال، و روحش عطرآگین از [[تعالیم]] ربانی است و همه اینها در میدان [[جنگ]] و [[سیاست]]، درخشش میگرفت. [[زندگی]] [[علی]] {{ع}}، آمیزهای شگفت از [[علم]] و عمل و [[زهد]] و تلاش بود. او شیر [[جنگ]] و [[مبارزه]] بود و [[روح]] بزرگش در [[دل]] [[شب]]، آویخته بر [[ملکوت]] اعلی!<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۸۱.</ref>. | |||
==ویژگیهای امام علی{{ع}}== | |||
در روایتی از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، ویژگیهای [[امیر مؤمنان]]{{ع}} از زبان رسول خدا{{صل}} بیان شده است که هر یک از آنها برای اثبات اینکه امامت و [[ولایت امام علی]]{{ع}} جزء «ما جاء به النبی{{صل}}» است، کفایت میکند. | |||
جابر بن عبدالله انصاری میگوید که شنیدم رسول خدا{{صل}} میفرمود: | |||
به [[راستی]] در علی{{ع}} چند [[خصلت]] است که اگر یکی از آنها در همه [[مردم]] بود، در فضل آنها بس بود. این [[خصلتها]] از این قرارند: [[گفتار پیامبر]]{{صل}} «هر که من مولای اویم علی مولای او است»، «علی نسبت به من چون [[هارون]] است نسبت به [[موسی]]»، «علی از من است و من از او»، «علی نسبت به من چون خود من است؛ طاعتش [[طاعت]] من و نافرمانیاش [[نافرمانی]] من است»، «[[جنگ با علی]] [[جنگ]] با خداست و [[سازش]] با علی سازش با خداست»، «[[دوستدار]] علی دوستدار خداست و [[دشمن]] او [[دشمن خدا]]»، «علی [[حجت خدا]] و [[خلیفه]] او بر بندگانش است»، «[[دوستی علی]] ایمان است و [[بغض]] او [[کفر]] است»، «[[حزب علی]] [[حزب]] خداست و حزب دشمنانش [[حزب شیطان]]»، «علی با [[حق]] است و حق با اوست؛ از هم جدا نشوند تا سر [[حوض]] بر من در آیند»، «علی قسیم [[بهشت و دوزخ]] است»، «هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود، از [[خدای عزوجل]] جداست» و «[[شیعیان علی]] همان [[رستگاران]] [[روز]] قیامتاند»<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ أَنَّهُ قَالَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ إِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصَالًا لَوْ كَانَتْ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي جَمِيعِ النَّاسِ لَاكْتَفَوْا بِهَا فَضْلًا قَوْلُهُ{{صل}} مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي وَ قَوْلُهُ{{صل}} حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ{{صل}} وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ قَوْلُهُ{{صل}} حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ وَ قَوْلُهُ{{صل}} حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ قَوْلُهُ{{صل}} عَلِيٌّ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ قَوْلُهُ صمَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَوْلُهُ{{صل}} شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} (شیخ صدوق، الأمالی، ص۸۹؛ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۹۶؛ عماد الدین طبری آملی، بشارة المصطفی، ج۲، ص۱۹ و ۲۰؛ شعیری، جامع الأخبار، ص۱۲ و ۱۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۸، ص۹۵ و ج۴۰، ص۲۵؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۱۷۲).</ref>. | |||
برخی سند این [[روایت]] را صحیح دانستهاند<ref>جامع الأخبار، ص۱۲.</ref>. تمام [[خصلتها]] و ویژگیهای مذکور در روایت، از [[طریق عامه]] به صورت مستند و [[مستفیض]] نقل شده و قابل [[اثبات]] است<ref>ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة (این کتاب توسط ساعدی خراسانی ترجمه نیز شده است).</ref>. | |||
علاوه بر [[روایات]] فوق، صاحب [[غایة المرام]] بیش از دویست [[روایت]] از [[شیعه]] و [[سنی]] درباره تصریح [[پیامبر]]{{صل}} به [[خلافت]] و [[وصایت]] و [[امامت ائمه اطهار]]{{عم}} گرد آورده است<ref>بحرانی، غایة المرام، ج۱، ص۱۱۸ - ۲۶۶ و ج۲، ص۱۴۴ - ۲۸۶؛ همچنین میتوان به [[حدیث معتبر]] و [[متواتر]] [[منزلت]] استناد کرد (ر.ک: [[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ص۱۹۲؛ [[میر حامد حسین]]، [[عبقات الأنوار]]، ج۱۱، ص۶۲-۶۵). {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}؛ «تو نسبت به من به منزله [[هارون]] نسبت به [[موسی]] هستی الا اینکه پس از من [[پیامبری]] نیست» (ر.ک: [[کلینی]]، کافی، ج۱۵، ص۲۶۲؛ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ [[مسلم بن حجاج]]، [[صحیح مسلم]]، ج۷، ص۱۲۰؛ [[ابن مغازلی]]، [[مناقب]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}}، ص۴۴ – ۵۵. برای [[آگاهی]] تفصیلی از سند و دلالت این روایت ر.ک: عبقات الأنوار، ج۱۱). [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به منزله [[رسول خدا]]{{صل}} در غیر از [[مقام نبوت]] قرار داده شده است. (میلانی، [[اثبات]] الولایة العامة، ص۳۱۵؛ مناقب علی بن ابیطالب{{ع}}، ص۲۱۸) از این رو تمام [[مقامات]] و [[فضائل پیامبر]]{{صل}}، غیر از مقام نبوت، برای [[امامت]] نیز ثابت است (ر.ک: مظفر، [[دلائل الصدق]]، ج۶، ص۸۳ – ۸۸؛ کشف المراد، ص۱۹۲). پس امامت و [[ولایت ائمه]]{{عم}} قطعاً جزء اساسی «ما جاء به النبی{{صل}}» است و لذا [[ایمان]] به آن ضروری است. | |||
همچنین برای اثبات مطلب مورد نظر:رک کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸-۲۴. [[علامه مجلسی]] سند روایات دوم، ششم، نهم و چهاردهم را صحیح دانسته است. ([[مجلسی]]، [[مرآة العقول]]، ج۷، ص۱۰۱ - ۱۱۷) برخی از این روایات به طور مستقیم دلالت دارند که [[اعتقاد به امامت]] و ولایت ائمه{{عم}} جزء ایمان و [[اسلام]] است.</ref>. | |||
با توجه به کثرت روایات و [[تواتر]] برخی ([[حدیث غدیر]]) و [[صحت]] بسیاری از آنها تردیدی باقی نمیماند که امامت و خلافت [[ائمه دوازدهگانه]] قطعاً جزء {{متن حدیث|مَا جَاءَ بِهِ النَّبِيّ{{صل}}}} و در واقع جزء مهمترین و اساسیترین آنهاست. بر این اساس [[ایمان]] به آن لازم و ضروری است. | |||
پس از آنکه [[ضرورت]] ایمان به [[امامت ائمه اطهار]]{{عم}} [[اثبات]] شد، در این مسئله [[اختلاف]] است که در ایمان به [[ائمه]]{{عم}}، [[تصدیق]] [[امامت]] آنها و [[وجوب اطاعت]] و [[انقیاد]] نسبت به آنها کفایت میکند یا اینکه علاوه بر آن باید امور دیگری مانند [[ویژگیهای ائمه]]{{عم}}، همچون [[عصمت]]، [[منصوص بودن امامت]]، [[علم]] و... را هم تصدیق کرد<ref>شهید ثانی حقائق الإیمان، ص۱۵۰ و ۱۵۱.</ref>. | |||
به نظر میرسد در این مورد باید قائل به تفصیل شد. آن دسته از [[صفات ائمه]]{{عم}} مانند عصمت و [[منصوص بودن]] که به حد ضرورت رسیده و جزء ضروریات [[مکتب]] [[شیعه امامیه]] شده است، [[انکار]] آنها مستلزم [[انکار امامت]] ائمه{{عم}} است و [[آدمی]] را از [[تشیع]] بیرون میبرد؛ چنانکه [[انکار ضروری دین]] [[اسلام]] متضمن [[تکذیب]] [[رسول خدا]]{{صل}} است و آدمی را از اسلام بیرون میبرد. اما آن دسته از صفاتی که به حد ضرورت نرسیده و انکار آنها مستلزم انکار امامت نیست، مانند [[محدث]] بودن و [[سخن گفتن]] ایشان با [[ملائکه]]، تصدیق این موارد لازم نیست<ref>مجلسی، حق الیقین، ص۵۴۵؛ شبّر، حق الیقین، ص۵۶۵.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[ضرورت ایمان به ائمه (مقاله)|مقاله «ضرورت ایمان به ائمه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]] ص ۷۰.</ref> | |||
==[[امام علی]]{{ع}} در آینه اوصاف== | |||
[[اوصاف امام]] علی{{ع}} با پسوندهای گوناگون ارزشی، تجلیگاه [[امامت الهی]] ایشان و نافی [[رهبران]] طاغوتی است. از آنجا که این نوشتار تجزیه و تحلیل و تفصیل را برنمیتابد، نمونهای از [[نصوص]] جلوههای [[امامت]] را برمیشماریم: | |||
#'''[[امام]] الامه''': [[پیامبر گرامی اسلام]] فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ إِمَامُ أُمَّتِي مَنْ أَطَاعَكَ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاكَ عَصَانِي...}}<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۳۴، ح۵۷۳؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۴ و ۶۱۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۸، ص۹۰ و ۱۲۶، ح۷۶؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن أبیطالب{{ع}}، ج۲، ص۱۹۳، ح۵۷۸ - ۵۸۵، به نقل از: شیخ صدوق، کمال الدین، ص۶۶۹، ح۱۴ و ص۲۸۸، ح۷ و ص۲۴۱، ح۶۵؛ همو، الامالی، ص۵۷۵، ح۷۸۷ و ص۳۴۲، ح۴۰۸؛ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۶۵، ح۱۸ و ص۸۵، ح۳۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲، ص۲۲۷؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۴۳، ح۵۱۷؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۰۲، ح۵.</ref>؛ «ای علی، فقط تو [[وصی]] و [[امام امت]] [[منی]]. هر که از تو [[فرمان]] برد، از من فرمان برده و هر که در برابر تو [[سرکشی]] کند، در مقابل من [[عصیان]] کرده است». | |||
#'''امام الاولیاء''': [[ابوبرزه]] از [[پیامبر]] نقل میکند: خدای بلندمرتبه درباره علی{{ع}} به من فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً رَايَةُ الْهُدَى وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي...}}؛ «به [[راستی]]، علی درفش [[هدایت]] و پیشوای اولیای من است». در پی این [[پیام]]، من به علی [[بشارت]] دادم. او گفت: ای [[فرستاده خدا]]، من [[بنده خدا]] و در چنگ [[قدرت]] او هستم؛ اگر [[خدا]] عذابم کند، به سبب خطای من است و اگر آنچه را به من مژده دادی، تمام و کامل کند، خدا به [[تفضل]] بر من سزاوارتر است<ref>ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}، ج۲، ص۱۸۶ – ۱۸۷، به نقل از اصفهانی، ابونعیم، حلیة الأولیاء، ج۱، ص۶۶ - ۶۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۷۰ و ۲۹۱؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۲۴۵، ح۴۲۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۵۶۵ و ۷۶۵؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۶۶ - ۱۷۰؛ ج۱۵، ص۸۰ – ۸۷؛ ج۲۰، ص۲۷۲،۲۷۳، ۲۷۹،۲۸۰، ۳۴۱.</ref>. | |||
#'''[[امام المتقین]]''': [[پیامبر]] در بیان معارفی که [[شب معراج]] به او [[وحی]] شده است میفرماید:... [[خداوند]] سه [[خصلت]] را [درباره علی] به من وحی کرد: {{متن حدیث|أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ}}<ref>ابن اثیر، اسد الغابة، ج۳، ص۱۷۳، ح۲۸۱۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۰۲، ح۸۸۳۴؛ ص۳۰۳، ح۸۸۳۵ و ۸۸۳۶؛ ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب، ص۶۵، ح۹۳ و ص۱۰۴، ح۱۴۶؛ اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۶۶؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۵، ح۲۸۷ و ص۳۲۸، ح۳۴۰؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۰، ح۱۹۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۸۱، ح۲۶؛ ج۲، ص۱۲۲، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۶۷، ح۶ و ص۱۲۶، ح۱؛ همو، الامالی، ص۴۳۴، ح۵۷۳ و ص۵۶۳، ح۷۹ و ص۷۱۱، ح۹۷۹ و ص۵۶۵، ح۷۶۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸، ح۴۶۶۸؛ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۵۱، ح۹؛ کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ص۱۲؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۶۵، ح۳؛ ص۶۶، ح۵ – ۶؛ ص۶۸، ح۸؛ ص۶۹، ح۹؛ ص۷۳، ح۱۶؛ ص۷۶، ح۲۲؛ ص۸۰، ح۳۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص١٣۰ – ١٣۱.</ref>؛ «به [[راستی]] که او [[سرور]] [[مسلمانان]] و پیشوای [[پارسایان]] و پرواپیشگان و سردمدار سپیدرویان است». | |||
#'''[[امام المسلمین]]''': پیامبر میفرماید: به راستی هنگامی که خدای بلندمرتبه مرا به [[معراج]] برد و ندای لطیفش را ویژه من ساخت، فرمود: «ای محمد، همانا خودم علی را به [[پیشوایی]] مسلمانان [[نصب]] کردم». | |||
#'''[[امام المؤمنین]]''': علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَنَا وَصِيُّ نَبِيِّكُمْ وَ خَلِيفَتُهُ وَ إِمَامُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَمِيرُهُمْ وَ مَوْلَاهُمْ}}<ref>ابن شاذان، مأة منقبه، ص۸۳، ح۳۲؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۱، ص۷۱، ح۱۴.</ref>؛ «من [[وصی]] پیامبرتان و [[جانشین]] او و [[امام]] [[مؤمنان]] و [[فرمانروا]] و ولی ایشانم». | |||
#'''امام من أطاعنی''': پیامبر در وصف علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِي}}<ref>بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۸۴، ح۳۷.</ref>؛ «علی پیشوای هر کسی است که از من [[پیروی]] کند». | |||
#'''[[امام المرحومین]]''': [[ابوذر غفاری]]، هنگام [[تشرف]] به [[مکه]] به [[مسجدالحرام]] آمد و حلقه درِ [[کعبه]] را گرفت و رو به [[مردم]]، به [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.</ref>. پرداخت و با استناد به [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرد: {{متن حدیث|وَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ وَصِيُّ آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِهِ وَ إِمَامُ الْمَرْحُومِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}<ref>سید ابن طاووس، التحصین، ص۶۰۹، باب ۱۰، به نقل از: صاحب بن عباد، نورالهدی.</ref>؛ «و از جمله [[اوصیا]]، [[وصی]] [[آدم]]، در [[دانش]] است؛ [[معدن علم]] [[تأویل]] و [[تفسیر]]، پیشوای مهریابان و مهرآوران؛ [[رهبر]] سپید چهرگان و [[صدیق اکبر]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}}». | |||
#'''[[امام]] البریه''': [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَنَا إِمَامُ الْبَرِيَّةِ وَ وَصِيُ خَيْرِ الْخَلِيقَةِ}}<ref>شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره فقیه، ج۴، ص۴۲۰، ح۵۹۱۸؛ همو، الامالی، ص۷۰۲، ح۹۶۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۹، ص۳۳۵، ح۴.</ref>؛ «من امام [[آفریدگان]] [[خدا]] و وصی بهترین فرد آفرینشم». | |||
#'''امام البَررَه''': جابر از [[رسول اکرم]]{{صل}} روایت میکند: {{متن حدیث|عَلِيٌّ إِمَامُ الْبَرَرَةِ وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ}}<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳. ر.ک: تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۳۴ - ۲۴۰؛ ج۱۵، ص۷۰ - ۷۴؛ ج۲۰، ص۲۹۷.</ref>؛ «علی، پیشوای [[خوبان]] و [[نیکان]] و کشنده [[تبهکاران]] است». | |||
#'''امام الاتقیاء''': [[پیامبر]] به علی{{ع}} فرمود:... اگر من [[خاتم پیامبران]] نبودم، تو در [[نبوت]] [[شریک]] بودی. اکنون اگر پیامبر نیستی، به [[حق]] [[وصی پیامبر]] و [[وارث]] اویی؛ بلکه [[سرور]] اوصیا و پیشوای پارسایانی<ref>تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۸؛ [نقل از قندوزی، سلیمان ینابیع الموده، ص۸۰] و ر.ک: احقاق الحق، ج۱۵، ص۵۸ و ۱۲۸؛ ج۲۰، ص۴۴۷ – ۴۴۸.</ref>. | |||
#'''امام خَلْق [[الله]]''': پیامبر فرمود: [[جبرئیل]]، بامداد روزی، شادمان و با [[بشارت]] بر من نازل شد و گفت: به سبب [[اکرام]] و حرمتی که [[خدا]] بر [[برادر]] و [[امام]] امتت [[علی بن ابیطالب]] نهاد، چشمم روشن شد. پرسیدم: خدا چرا برادرم را اکرام کرد؟ فرمود: به سبب [[عبادت]] شب گذشته او. خدا به [[ملائکه]] و حاملان عرشش [[مباهات]] کرد و فرمود: ای فرشتگانم، به حجتم در [[زمین]] بنگرید که چگونه به دلیل [[عظمت]] من چهره به خاک ساییده است. [[شاهد]] باشید که او امام [[آفریدگان]] و مولای [[بندگان]] من است<ref>تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۱۵، ص۷۵ – ۷۹۵؛ ج۴، ص۹۳، به نقل از: قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ص۷۹ و ۱۲۶.</ref>. | |||
#'''[[امام القوم]]''': [[جابر بن عبدالله]] نقل میکند: روزی در محضر [[پیامبر خدا]]{{صل}} بودیم که فرمود: [[خداوند]] لوایی از [[نور]] دارد که عمودش از زبرجد است و آن را دو هزار سال پیش از [[آفرینش آسمان]]، [[آفریده]] و بر آن نوشته است: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَشَرِ وَ أَنْتَ یَا عَلِيٌّ إِمَامُ الْقَوْمِ...}}<ref>تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۸۴، به نقل از: ابن حسنویه، بحر المناقب، ص۵۹.</ref>؛ «[[خاندان محمد]]، بهترین افراد بشرند و تو ای علی، پیشوای آن قومی که زیر این لوا هستند». | |||
#'''[[امیر]] البَرَره''': [[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: پیامبر خدا{{صل}} در حالی که بازوی علی بن ابیطالب را گرفته بود، میفرمود: {{متن حدیث|هَذَا أَمِيرُ الْبَرَرَةِ، قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>ریشهری، محمد موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}، ج۲، ص۱۷۶، ح۵۱۵؛ به نقل از: ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب{{ع}}، ص۱۱۱، ح۱۲۰؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۸۳، ح۱۰۵۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن، ج۳، ص۱۴۰؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۱، ص۷؛ ج۷، ص۸۸، ح۴۲.</ref>؛ «این علی، امیر [[نیکان]] و کشنده [[فاجران]] است. هر که او را [[یاری]] کند، [[پیروز]] است، و هر که او را رها کند، بییاور و [[شکست]] خورده است». | |||
#'''[[امیرالمؤمنین]]''': از [[القاب]] ویژه حضرت است که از طرف [[خدای سبحان]] به ایشان عطا شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: هنگامی که مرا به [[آسمانها]] بردند، [[خداوند]] فرمود: {{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا سَمَّيْتُ بِهِ أَحَداً قَبْلَهُ وَ لَا أُسَمِّي بِهَذَا أَحَداً بَعْدَهُ}}؛ «ای محمد، علی را با نام [[امیرالمؤمنین]] بخوان. من کسی را پیش از او و پس از او به این نام نخواندهام»<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۲۹۵، ح۲۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۲۹۰.</ref>. این [[لقب]]، در [[نصوص]]، پشتوانهای قدیم و قویم دارد؛ مثلاً [[بحرانی]] در [[غایة المرام]]<ref>بحرانی، سید هاشم غایة المرام، ج۱، باب ۸ و ۹.</ref>، فقط در بابهای هشتم و نهم، ۸۱ [[حدیث]]، در این باره از [[شیعه]] و [[سنی]] آورده است.<ref>[[علی مختاری|مختاری، علی]]، [[نامها و لقبهای امام علی (مقاله)| مقاله «نامها و لقبهای امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۳۴۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل امام علی}} | {{مدخل امام علی}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]. | |||
# [[پرونده:IM009895.jpg|22px]] [[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[ضرورت ایمان به ائمه (مقاله)|مقاله «ضرورت ایمان به ائمه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۶''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۴: | خط ۵۹: | ||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
[[رده: | [[رده:فضائل امام علی]] | ||
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۷
مقدمه
امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع)، گنجینه ارزشها و جانش سرشار از ستودنیها و نیکوییها، و زندگیاش مظهر بزرگیهاست و آنچه در این بخش آوردهایم، تنها گوشهای از ویژگیهای آن امام (ع) است. ویژگیهای والا و شکوهمند او چون دانش، عصمت و نظایر آن، در ذیل عنوانهای خاص خودش آمده است. با این حال، آنچه در این جا و دیگر جاها آوردهایم، همه آنچه ممکن است در مورد آن پیشوای بیهمتا گفته شود، نیست؛ چون دریای عظمت شخصیت والای او گستردهتر و ژرفتر از آن است که به توصیف آید یا قلم، توان بیان آن را داشته باشد و یا اندیشه به ژرفای آن دست یابد. او کسی است که میفرمود: «"ینحَدِرُ عَنی السیلُ، ولا یرقی إلَی الطیرُ"»[۱]. علت دیگر، آن است که تاریخ، همه فضایل و بزرگیهای او را برای نسلهای بعد، نقل نکرده است، و چه بسیار کسانی که تلاش میکردند تا او را از خاطره تاریخ، محو کنند. با این حال، آنچه از آن حضرتْ آشکار شده است، علی رغم همه تلاشهای ستمگرانِ جفاپیشه برای محو جلوههای صفات آن حضرت، دیدهها را خیره و خِردها را متحیر ساخته است.
سخن خلیل بن احمد فراهیدی درباره امام (ع) چه زیبا و رساست که میگوید: چه گویم درباره مردی که دوستانش از بیم و دشمنانش از کینه، فضایل او را پوشیده داشتند و در بین این دو سرپوشگذاری، آن قدر فضایل او بسیار است که شرق و غرب را فرا گرفته است؟![۲].
در این جا اندکی از بسیار متون دینی را که از طریق شیعه و اهل سنت (هر دو) روایت شده، ذکر میکنیم؛ چرا که ما را توان احاطه بر ویژگیهای شخصیتی کسی چون علی (ع) نیست؛ یگانهای که در ایمان، دانش، اخلاق، جوانمردی، شجاعت و رحمت، همتراز ندارد؛ بلکه نمیتوان انسانی چون او یافت که در وجودش ویژگیهای متضادی- که معمولًا در یک شخص، جمع نمیشوند- گِرد آمده باشد. در میدان رزم، هرگاه بر دشمنی مینگریست و بر او بانگ میزد، بدنش میلرزید و جان بر لبش میرسید، و هیچ یک از همگنانش به پایگاه او نمیرسیدند، و آن گاه که به اشک حلقه زده بر چشم یتیم مینگریست و یا به کسی که پشتش از رنج روزگار، خم شده است، نگاه میکرد، دلش به لرزه میافتاد و اشکش جاری میشد... و به این سبب به "گردآورنده اضداد" شناخته شده است. او در سرتاسر تاریخ و در همه زمینهها بینظیر است. او معجزه بزرگ اسلام و پیامبر خداست، و چرا چنین نباشد، در حالی که نبوتْ وی را زیر بال گرفته و رسالت، او را در دامان آن بزرگْ پیامبر افکنده بود و او فانی در جمالِ حق بود. با همه اینها آن حضرت، خود را در برابر پیامبر (ص) چگونه میدید؟ این را در پاسخ مولا (ع) به یکی از افرادی که از دانش بسیار و شناخت ژرف او در شگفت شده بود و پنداشت که وی پیامبر است، میتوان یافت، که گفت: «"أنَا عَبدٌ مِن عَبیدِ مُحَمدٍ"»[۳].
او از آغاز زندگیاش همراه و یاور پیامبر خدا بود. تصویر آن حضرت از این همراهی و دوستیاش، در خطبه معروف به "قاصعه"، چه قدر دلنشین است![۴] دل علی (ع)، آبشخور وحی صاف و زلال، و روحش عطرآگین از تعالیم ربانی است و همه اینها در میدان جنگ و سیاست، درخشش میگرفت. زندگی علی (ع)، آمیزهای شگفت از علم و عمل و زهد و تلاش بود. او شیر جنگ و مبارزه بود و روح بزرگش در دل شب، آویخته بر ملکوت اعلی![۵].
ویژگیهای امام علی(ع)
در روایتی از جابر بن عبدالله انصاری، ویژگیهای امیر مؤمنان(ع) از زبان رسول خدا(ص) بیان شده است که هر یک از آنها برای اثبات اینکه امامت و ولایت امام علی(ع) جزء «ما جاء به النبی(ص)» است، کفایت میکند. جابر بن عبدالله انصاری میگوید که شنیدم رسول خدا(ص) میفرمود: به راستی در علی(ع) چند خصلت است که اگر یکی از آنها در همه مردم بود، در فضل آنها بس بود. این خصلتها از این قرارند: گفتار پیامبر(ص) «هر که من مولای اویم علی مولای او است»، «علی نسبت به من چون هارون است نسبت به موسی»، «علی از من است و من از او»، «علی نسبت به من چون خود من است؛ طاعتش طاعت من و نافرمانیاش نافرمانی من است»، «جنگ با علی جنگ با خداست و سازش با علی سازش با خداست»، «دوستدار علی دوستدار خداست و دشمن او دشمن خدا»، «علی حجت خدا و خلیفه او بر بندگانش است»، «دوستی علی ایمان است و بغض او کفر است»، «حزب علی حزب خداست و حزب دشمنانش حزب شیطان»، «علی با حق است و حق با اوست؛ از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من در آیند»، «علی قسیم بهشت و دوزخ است»، «هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود، از خدای عزوجل جداست» و «شیعیان علی همان رستگاران روز قیامتاند»[۶].
برخی سند این روایت را صحیح دانستهاند[۷]. تمام خصلتها و ویژگیهای مذکور در روایت، از طریق عامه به صورت مستند و مستفیض نقل شده و قابل اثبات است[۸]. علاوه بر روایات فوق، صاحب غایة المرام بیش از دویست روایت از شیعه و سنی درباره تصریح پیامبر(ص) به خلافت و وصایت و امامت ائمه اطهار(ع) گرد آورده است[۹]. با توجه به کثرت روایات و تواتر برخی (حدیث غدیر) و صحت بسیاری از آنها تردیدی باقی نمیماند که امامت و خلافت ائمه دوازدهگانه قطعاً جزء «مَا جَاءَ بِهِ النَّبِيّ(ص)» و در واقع جزء مهمترین و اساسیترین آنهاست. بر این اساس ایمان به آن لازم و ضروری است. پس از آنکه ضرورت ایمان به امامت ائمه اطهار(ع) اثبات شد، در این مسئله اختلاف است که در ایمان به ائمه(ع)، تصدیق امامت آنها و وجوب اطاعت و انقیاد نسبت به آنها کفایت میکند یا اینکه علاوه بر آن باید امور دیگری مانند ویژگیهای ائمه(ع)، همچون عصمت، منصوص بودن امامت، علم و... را هم تصدیق کرد[۱۰].
به نظر میرسد در این مورد باید قائل به تفصیل شد. آن دسته از صفات ائمه(ع) مانند عصمت و منصوص بودن که به حد ضرورت رسیده و جزء ضروریات مکتب شیعه امامیه شده است، انکار آنها مستلزم انکار امامت ائمه(ع) است و آدمی را از تشیع بیرون میبرد؛ چنانکه انکار ضروری دین اسلام متضمن تکذیب رسول خدا(ص) است و آدمی را از اسلام بیرون میبرد. اما آن دسته از صفاتی که به حد ضرورت نرسیده و انکار آنها مستلزم انکار امامت نیست، مانند محدث بودن و سخن گفتن ایشان با ملائکه، تصدیق این موارد لازم نیست[۱۱].[۱۲]
امام علی(ع) در آینه اوصاف
اوصاف امام علی(ع) با پسوندهای گوناگون ارزشی، تجلیگاه امامت الهی ایشان و نافی رهبران طاغوتی است. از آنجا که این نوشتار تجزیه و تحلیل و تفصیل را برنمیتابد، نمونهای از نصوص جلوههای امامت را برمیشماریم:
- امام الامه: پیامبر گرامی اسلام فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ إِمَامُ أُمَّتِي مَنْ أَطَاعَكَ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاكَ عَصَانِي...»[۱۳]؛ «ای علی، فقط تو وصی و امام امت منی. هر که از تو فرمان برد، از من فرمان برده و هر که در برابر تو سرکشی کند، در مقابل من عصیان کرده است».
- امام الاولیاء: ابوبرزه از پیامبر نقل میکند: خدای بلندمرتبه درباره علی(ع) به من فرمود: «إِنَّ عَلِيّاً رَايَةُ الْهُدَى وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي...»؛ «به راستی، علی درفش هدایت و پیشوای اولیای من است». در پی این پیام، من به علی بشارت دادم. او گفت: ای فرستاده خدا، من بنده خدا و در چنگ قدرت او هستم؛ اگر خدا عذابم کند، به سبب خطای من است و اگر آنچه را به من مژده دادی، تمام و کامل کند، خدا به تفضل بر من سزاوارتر است[۱۴].
- امام المتقین: پیامبر در بیان معارفی که شب معراج به او وحی شده است میفرماید:... خداوند سه خصلت را [درباره علی] به من وحی کرد: «أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ»[۱۵]؛ «به راستی که او سرور مسلمانان و پیشوای پارسایان و پرواپیشگان و سردمدار سپیدرویان است».
- امام المسلمین: پیامبر میفرماید: به راستی هنگامی که خدای بلندمرتبه مرا به معراج برد و ندای لطیفش را ویژه من ساخت، فرمود: «ای محمد، همانا خودم علی را به پیشوایی مسلمانان نصب کردم».
- امام المؤمنین: علی(ع) میفرماید: «أَنَا وَصِيُّ نَبِيِّكُمْ وَ خَلِيفَتُهُ وَ إِمَامُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَمِيرُهُمْ وَ مَوْلَاهُمْ»[۱۶]؛ «من وصی پیامبرتان و جانشین او و امام مؤمنان و فرمانروا و ولی ایشانم».
- امام من أطاعنی: پیامبر در وصف علی(ع) میفرماید: «إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِي»[۱۷]؛ «علی پیشوای هر کسی است که از من پیروی کند».
- امام المرحومین: ابوذر غفاری، هنگام تشرف به مکه به مسجدالحرام آمد و حلقه درِ کعبه را گرفت و رو به مردم، به تفسیر آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۸]. پرداخت و با استناد به سخنان رسول اکرم(ص) روایت کرد: «وَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ وَصِيُّ آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِهِ وَ إِمَامُ الْمَرْحُومِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۱۹]؛ «و از جمله اوصیا، وصی آدم، در دانش است؛ معدن علم تأویل و تفسیر، پیشوای مهریابان و مهرآوران؛ رهبر سپید چهرگان و صدیق اکبر، علی بن ابیطالب(ع)».
- امام البریه: حضرت علی(ع) میفرماید: «أَنَا إِمَامُ الْبَرِيَّةِ وَ وَصِيُ خَيْرِ الْخَلِيقَةِ»[۲۰]؛ «من امام آفریدگان خدا و وصی بهترین فرد آفرینشم».
- امام البَررَه: جابر از رسول اکرم(ص) روایت میکند: «عَلِيٌّ إِمَامُ الْبَرَرَةِ وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ»[۲۱]؛ «علی، پیشوای خوبان و نیکان و کشنده تبهکاران است».
- امام الاتقیاء: پیامبر به علی(ع) فرمود:... اگر من خاتم پیامبران نبودم، تو در نبوت شریک بودی. اکنون اگر پیامبر نیستی، به حق وصی پیامبر و وارث اویی؛ بلکه سرور اوصیا و پیشوای پارسایانی[۲۲].
- امام خَلْق الله: پیامبر فرمود: جبرئیل، بامداد روزی، شادمان و با بشارت بر من نازل شد و گفت: به سبب اکرام و حرمتی که خدا بر برادر و امام امتت علی بن ابیطالب نهاد، چشمم روشن شد. پرسیدم: خدا چرا برادرم را اکرام کرد؟ فرمود: به سبب عبادت شب گذشته او. خدا به ملائکه و حاملان عرشش مباهات کرد و فرمود: ای فرشتگانم، به حجتم در زمین بنگرید که چگونه به دلیل عظمت من چهره به خاک ساییده است. شاهد باشید که او امام آفریدگان و مولای بندگان من است[۲۳].
- امام القوم: جابر بن عبدالله نقل میکند: روزی در محضر پیامبر خدا(ص) بودیم که فرمود: خداوند لوایی از نور دارد که عمودش از زبرجد است و آن را دو هزار سال پیش از آفرینش آسمان، آفریده و بر آن نوشته است: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَشَرِ وَ أَنْتَ یَا عَلِيٌّ إِمَامُ الْقَوْمِ...»[۲۴]؛ «خاندان محمد، بهترین افراد بشرند و تو ای علی، پیشوای آن قومی که زیر این لوا هستند».
- امیر البَرَره: جابر بن عبدالله انصاری میگوید: پیامبر خدا(ص) در حالی که بازوی علی بن ابیطالب را گرفته بود، میفرمود: «هَذَا أَمِيرُ الْبَرَرَةِ، قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ»[۲۵]؛ «این علی، امیر نیکان و کشنده فاجران است. هر که او را یاری کند، پیروز است، و هر که او را رها کند، بییاور و شکست خورده است».
- امیرالمؤمنین: از القاب ویژه حضرت است که از طرف خدای سبحان به ایشان عطا شده است. رسول خدا(ص) میفرماید: هنگامی که مرا به آسمانها بردند، خداوند فرمود: «يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا سَمَّيْتُ بِهِ أَحَداً قَبْلَهُ وَ لَا أُسَمِّي بِهَذَا أَحَداً بَعْدَهُ»؛ «ای محمد، علی را با نام امیرالمؤمنین بخوان. من کسی را پیش از او و پس از او به این نام نخواندهام»[۲۶]. این لقب، در نصوص، پشتوانهای قدیم و قویم دارد؛ مثلاً بحرانی در غایة المرام[۲۷]، فقط در بابهای هشتم و نهم، ۸۱ حدیث، در این باره از شیعه و سنی آورده است.[۲۸].
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
منابع
پانویس
- ↑ فضیلت، چون سیل از کوهسار وجودم سرازیر است و هیچ تیزپروازی به بلندای من نمیرسد». نهج البلاغة، خطبه ۳.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۰۳ ش ۳۷۶۹.
- ↑ «من بندهای از بندگان محمد هستم». التوحید، ص ۱۷۴، ح ۳.
- ↑ ر. ک: دانشنامه امیرالمؤمنین (ع)، ج ۹ (بخش دهم/ فصل یکم/ سخنی درباره زمان اسلام آوردن امام).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۶۸۱.
- ↑ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ أَنَّهُ قَالَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصَالًا لَوْ كَانَتْ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي جَمِيعِ النَّاسِ لَاكْتَفَوْا بِهَا فَضْلًا قَوْلُهُ(ص) مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي وَ قَوْلُهُ(ص) حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ(ص) وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ قَوْلُهُ(ص) حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ وَ قَوْلُهُ(ص) حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ قَوْلُهُ(ص) عَلِيٌّ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ قَوْلُهُ صمَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَوْلُهُ(ص) شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (شیخ صدوق، الأمالی، ص۸۹؛ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۹۶؛ عماد الدین طبری آملی، بشارة المصطفی، ج۲، ص۱۹ و ۲۰؛ شعیری، جامع الأخبار، ص۱۲ و ۱۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۸، ص۹۵ و ج۴۰، ص۲۵؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۱۷۲).
- ↑ جامع الأخبار، ص۱۲.
- ↑ ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة (این کتاب توسط ساعدی خراسانی ترجمه نیز شده است).
- ↑ بحرانی، غایة المرام، ج۱، ص۱۱۸ - ۲۶۶ و ج۲، ص۱۴۴ - ۲۸۶؛ همچنین میتوان به حدیث معتبر و متواتر منزلت استناد کرد (ر.ک: علامه حلی، کشف المراد، ص۱۹۲؛ میر حامد حسین، عبقات الأنوار، ج۱۱، ص۶۲-۶۵). «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی الا اینکه پس از من پیامبری نیست» (ر.ک: کلینی، کافی، ج۱۵، ص۲۶۲؛ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب(ع)، ص۴۴ – ۵۵. برای آگاهی تفصیلی از سند و دلالت این روایت ر.ک: عبقات الأنوار، ج۱۱). امیر مؤمنان علی(ع) به منزله رسول خدا(ص) در غیر از مقام نبوت قرار داده شده است. (میلانی، اثبات الولایة العامة، ص۳۱۵؛ مناقب علی بن ابیطالب(ع)، ص۲۱۸) از این رو تمام مقامات و فضائل پیامبر(ص)، غیر از مقام نبوت، برای امامت نیز ثابت است (ر.ک: مظفر، دلائل الصدق، ج۶، ص۸۳ – ۸۸؛ کشف المراد، ص۱۹۲). پس امامت و ولایت ائمه(ع) قطعاً جزء اساسی «ما جاء به النبی(ص)» است و لذا ایمان به آن ضروری است. همچنین برای اثبات مطلب مورد نظر:رک کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸-۲۴. علامه مجلسی سند روایات دوم، ششم، نهم و چهاردهم را صحیح دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۱۰۱ - ۱۱۷) برخی از این روایات به طور مستقیم دلالت دارند که اعتقاد به امامت و ولایت ائمه(ع) جزء ایمان و اسلام است.
- ↑ شهید ثانی حقائق الإیمان، ص۱۵۰ و ۱۵۱.
- ↑ مجلسی، حق الیقین، ص۵۴۵؛ شبّر، حق الیقین، ص۵۶۵.
- ↑ باذلی، رضا، مقاله «ضرورت ایمان به ائمه»، موسوعه رد شبهات ج۱۶ ص ۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص۴۳۴، ح۵۷۳؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۴ و ۶۱۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۸، ص۹۰ و ۱۲۶، ح۷۶؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن أبیطالب(ع)، ج۲، ص۱۹۳، ح۵۷۸ - ۵۸۵، به نقل از: شیخ صدوق، کمال الدین، ص۶۶۹، ح۱۴ و ص۲۸۸، ح۷ و ص۲۴۱، ح۶۵؛ همو، الامالی، ص۵۷۵، ح۷۸۷ و ص۳۴۲، ح۴۰۸؛ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۶۵، ح۱۸ و ص۸۵، ح۳۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲، ص۲۲۷؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۴۳، ح۵۱۷؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۰۲، ح۵.
- ↑ ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج۲، ص۱۸۶ – ۱۸۷، به نقل از اصفهانی، ابونعیم، حلیة الأولیاء، ج۱، ص۶۶ - ۶۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۷۰ و ۲۹۱؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۲۴۵، ح۴۲۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۵۶۵ و ۷۶۵؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۶۶ - ۱۷۰؛ ج۱۵، ص۸۰ – ۸۷؛ ج۲۰، ص۲۷۲،۲۷۳، ۲۷۹،۲۸۰، ۳۴۱.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابة، ج۳، ص۱۷۳، ح۲۸۱۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۰۲، ح۸۸۳۴؛ ص۳۰۳، ح۸۸۳۵ و ۸۸۳۶؛ ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب، ص۶۵، ح۹۳ و ص۱۰۴، ح۱۴۶؛ اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۶۶؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۵، ح۲۸۷ و ص۳۲۸، ح۳۴۰؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۰، ح۱۹۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۸۱، ح۲۶؛ ج۲، ص۱۲۲، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۶۷، ح۶ و ص۱۲۶، ح۱؛ همو، الامالی، ص۴۳۴، ح۵۷۳ و ص۵۶۳، ح۷۹ و ص۷۱۱، ح۹۷۹ و ص۵۶۵، ح۷۶۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸، ح۴۶۶۸؛ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۵۱، ح۹؛ کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ص۱۲؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۶۵، ح۳؛ ص۶۶، ح۵ – ۶؛ ص۶۸، ح۸؛ ص۶۹، ح۹؛ ص۷۳، ح۱۶؛ ص۷۶، ح۲۲؛ ص۸۰، ح۳۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص١٣۰ – ١٣۱.
- ↑ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۸۳، ح۳۲؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۱، ص۷۱، ح۱۴.
- ↑ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۸۴، ح۳۷.
- ↑ «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.
- ↑ سید ابن طاووس، التحصین، ص۶۰۹، باب ۱۰، به نقل از: صاحب بن عباد، نورالهدی.
- ↑ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره فقیه، ج۴، ص۴۲۰، ح۵۹۱۸؛ همو، الامالی، ص۷۰۲، ح۹۶۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۹، ص۳۳۵، ح۴.
- ↑ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳. ر.ک: تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۳۴ - ۲۴۰؛ ج۱۵، ص۷۰ - ۷۴؛ ج۲۰، ص۲۹۷.
- ↑ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۸؛ [نقل از قندوزی، سلیمان ینابیع الموده، ص۸۰] و ر.ک: احقاق الحق، ج۱۵، ص۵۸ و ۱۲۸؛ ج۲۰، ص۴۴۷ – ۴۴۸.
- ↑ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۱۵، ص۷۵ – ۷۹۵؛ ج۴، ص۹۳، به نقل از: قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ص۷۹ و ۱۲۶.
- ↑ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۸۴، به نقل از: ابن حسنویه، بحر المناقب، ص۵۹.
- ↑ ریشهری، محمد موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج۲، ص۱۷۶، ح۵۱۵؛ به نقل از: ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب(ع)، ص۱۱۱، ح۱۲۰؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۸۳، ح۱۰۵۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن، ج۳، ص۱۴۰؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۱، ص۷؛ ج۷، ص۸۸، ح۴۲.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۲۹۵، ح۲۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۲۹۰.
- ↑ بحرانی، سید هاشم غایة المرام، ج۱، باب ۸ و ۹.
- ↑ مختاری، علی، مقاله «نامها و لقبهای امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۳۴۷.