بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = مارقین | | موضوع مرتبط = مارقین | ||
| عنوان مدخل = مارقین | | عنوان مدخل = مارقین | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[مارقین در تاریخ اسلامی]] - [[مارقین در فقه سیاسی]] - [[مارقین در معارف و سیره علوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[نبرد]] با خوارج، هر چند توان نظامی و مادی چندانی نمیخواست، به لحاظ [[معنوی]] نیروی فراوانی میطلبید و از حساسترین [[جنگهای امام علی]] {{ع}} به شمار میرفت؛ زیرا این گروه غالباً از [[قاریان قرآن]] بودند و پیشانی پینه بسته آنان، حکایت از [[شبزندهداری]] آنان میکرد. امام علی {{ع}}، خود، در این باره میفرماید: | [[نبرد]] با خوارج، هر چند توان نظامی و مادی چندانی نمیخواست، به لحاظ [[معنوی]] نیروی فراوانی میطلبید و از حساسترین [[جنگهای امام علی]] {{ع}} به شمار میرفت؛ زیرا این گروه غالباً از [[قاریان قرآن]] بودند و پیشانی پینه بسته آنان، حکایت از [[شبزندهداری]] آنان میکرد. امام علی {{ع}}، خود، در این باره میفرماید: | ||
من [[فتنه]] را نشاندم و کسی جز من [[دلیری]] این کار را نداشت؛ از آن پس که موج [[تاریکی]] آن برخاسته بود، و گزند آن همه جا را فراگرفته<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۳، ص۸۵.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۲۱۹.</ref> | من [[فتنه]] را نشاندم و کسی جز من [[دلیری]] این کار را نداشت؛ از آن پس که موج [[تاریکی]] آن برخاسته بود، و گزند آن همه جا را فراگرفته<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۳، ص۸۵.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۲۱۹.</ref> | ||
==[[مارقین]] و واپسین [[نبرد]]== | |||
عراقیان چون از [[رأی]] داوران [[آگاه]] شدند، بر آشفتند؛ اما دیر شده بود. گروهی که از آن پس [[خوارج]] نام گرفتند، بانگ {{متن حدیث|لَا حَكَمَ إِلَّا اللَّهُ}} برآوردند و بر [[امام]] خرده گرفتند که چرا [[داور]] گماشتی؛ در حالی که او بدین کار [[راضی]] نبود؛ سپس گفتند: حال که چنین است، باید [[جنگ]] را از سر بگیریم؛ اما به موجب [[پیمان]] [[نامه]] تا [[ماه رمضان]] نمیتوانستند به جنگ دست بزنند. پس از آنکه به ظاهر یا از روی [[اعتقاد]] پذیرفتند که گماردن داور با [[اصرار]] آنان بوده است، گفتند: چرا با [[شامیان]] مدت نهادی؟ علی{{ع}} گفت: من این کار را کردم تا [[نادان]] [[حقیقت]] را جوید و [[دانا]] با [[تأنی]] راه آن پوید و اینکه شاید در این مدت که [[آشتی]] برقرار است، [[خدا]] کار این [[امت]] را سازواری دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.</ref>. | |||
گروهی دیگر از [[گله]] و [[شکایت]] فراتر رفتند و گفتند: [[داوری]] کردن در [[دین خدا]] در صلاحیت [[بندگان]] نیست. داوری فقط خدا را سزا است، و در اندیشهای که داشتند هر [[روز]] بیشتر پیش رفتند تا سرانجام به علی{{ع}} گفتند: تو با گماردن داور در دین خدا [[کافر]] شدی؛ آنگاه از [[سپاه علی]] کناره گرفتند و در ده حَرُورا در [[خانه]] عبدالله پسر وهب راسبی گرد آمدند. عبدالله برای آنان خطبهای خواند و به [[پارسایی]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] دعوتشان کرد؛ سپس گفت: از این شهری که [[مردم]] آن ستمکارند، برون شوید و به [[شهرها]] و جاهایی در [[کوهستان]]، [[پناه]] [[برید]] و این [[بدعت]] را مپذیرید. یکی دیگر از آنان به نام حِرقُوص پسر [[زهیر]] از مردم [[تمیم]] گفت: متاع این [[دنیا]] اندک است و جدایی از آن نزدیک. [[زیور]] دنیا شما را به ماندن در آن میفریبد و از [[طلب]] [[حق]] و [[انکار]] [[ستم]] باز میدارد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ}}<ref>«بیگمان خداوند با کسانی است که پرهیزگاری میورزند و با کسانی است که نیکوکارند» سوره نحل، آیه ۱۲۸.</ref> ([[حرقوص]] همان است که هنگام تقسیم غنیمتهای [[جنگ حُنین]] بر [[رسول خدا]] خرده گرفت و گفت: کار به [[عدالت]] کن. عادلانه [[رفتار]] نکردی) پس گفتند: این گروه را مهتری باید. در آن مجلس با عبدالله پسر وهب [[بیعت]] کردند. از آنجا به [[نهروان]] رفتند و [[مردم]] را به پیوستن به جمع خود خواندند. [[امام علی]]{{ع}} به آنان نامهای نوشت که این دو [[داور]] به [[حکم]] [[قرآن]] و [[سنت]] نرفتند. چون [[نامه]] من به شما برسد، نزد ما بیایید. آنان در پاسخ نوشتند: تو برای [[خدا]] به [[خشم]] نیامدهای که برای خود بر آنان خشمگینی. اگر بر [[کفر]] خود [[گواهی]] دادی و [[توبه]] کردی، در کار تو مینگریم وگرنه بدان که خدا [[خیانتکاران]] را [[دوست]] ندارد؛ سپس به کشتن مردم دست زدند. | |||
عبدالله بن خَباب را که پدرش [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} بود، کشتند و شکم [[زن]] حاملهاش را پاره کردند. [[مردم کوفه]] گفتند: چگونه میتوانیم اینان را به حال خود واگذاریم و به [[شام]] روی آوریم؟ بهتر است [[خیال]] خود را از جانب [[خوارج]] [[آسوده]] سازیم؛ آنگاه به جانب شام تازیم. از سوی دیگر، [[خوارج بصره]] که شمار آنان را پانصد تن نوشتهاند، به خارجیهای نهروان پیوستند و شمار آنان بیشتر و خطرشان جدیتر شد. | |||
علی{{ع}} با [[سپاهیان]] خود در پی خارجیان رفت؛ اما چنان که مقتضای [[راهنمایی]] و [[مهربانی]] او بود، پیش از آنکه [[جنگ]] درگیرد، عبدالله پسر عباس را نزد آنان فرستاد و بدو گفت: به قرآن بر آنان [[حجت]] میاور؛ که قرآن تاب معناهای گوناگون دارد. تو چیزی میگویی و [[خصم]] تو چیزی؛ لیکن به سنت با آنان [[گفتوگو]] کن که ایشان را راهی نَبُود جز [[پذیرفتن]] آن<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۷.</ref>. | |||
پسر عباس نزد آنان رفت؛ اما گفتوگو با آنان سودی نبخشید؛ چراکه خارجیان آماده رزم بودند. پیش از آنکه [[جنگی]] درگیرد، علی{{ع}} خود به اردوی آنان رفت و گفت: همه شما در [[صفین]] با ما بودید؟ گفتند: «عضی از ما بودند و بعضی نبودند». فرمود: پس جدا شوید. آنان که در صفین بودهاند دستهای، و آنان که نبودند، دستهای دیگر تا با هر دسته چنانکه درخور آنان است، سخن گویم [و [[مردم]] را [[آواز]] داد که]سخن مگویید و به گفته من گوش دهید و با [[دل]] خود به من روآرید و از آن کس که [[گواهی]] خواهم، چنانکه داند در باب آن سخن گوید. آیا هنگامی که از روی حیلت و رنگ، و [[فریب]] و [[نیرنگ]] قرآنها را برافراشتند، نگفتید [[برادران]] ما و همدینان مایند؟ از ما، گذشت از خطاطلبیدند و به کتاب خداگراییدند. [[رأی]]، از آنان [[پذیرفتن]] است و بدانها [[رهایی]] بخشیدن. به شما گفتم این کاری است که آشکار آن، پذیرفتن [[داوری]] [[قرآن]] است و [[نهان]] آن، [[دشمنی با خدا]] و [[ایمان]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲.</ref>. | |||
جمعی پذیرفتند و علی{{ع}} به [[ابوایوب انصاری]] فرمود تا پرچمی را برافراشت و گفت: هر کس زیر این [[پرچم]] بیاید، در [[امان]] است. پانصد تن از آنان به سرکردگی [[فروة بن نوفل اشجعی]] از [[خوارج]] جدا شدند و به دَسکره رفتند. دستهای هم راهی [[کوفه]] شدند و صد تن نزد علی آمدند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۳۸۰.</ref>؛ اما بیشتر آنها برجای ماندند و گفتند: راست میگویی. ما داوری را پذیرفتیم و با پذیرفتن آن، [[کافر]] شدیم و اکنون به [[خدا]] بازگشتیم. اگر تو نیز از [[کفر]] خویش [[توبه]] کنی، در کنار تو خواهیم بود. علی{{ع}} گفت: | |||
سنگ [[بلا]] بر سرتان ببارد؛ چنان که نشانی از شما باقی نگذارد. پس از [[ایمان به خدا]] و [[جهاد]] با [[محمد مصطفی]]{{صل}} بر کفر خود [[گواه]] باشم؟ اگر چنین کنم، [[گمراه]] باشم و در [[رستگاری]] بیراه. کنون [[گمراهی]] را راهنمای خویش و راه گذشته را پیش گیرید. همانا که پس از من همگیتان خوارید و طعمه [[شمشیر]] برنده مردم [[ستمکار]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۸.</ref>. [[طبری]]، شمار آنان را که از [[فرمان]] [[عبدالله بن وهب]]، [[رئیس]] [[خوارج]] برون نرفتند، دو هزار و هشتصد تن نوشته است. | |||
در [[جنگی]] که با مانده خوارج در گرفت، از [[اصحاب امام علی]]{{ع}} هفت یا نُه تن کشته شدند و از خوارج نُه تن باقی ماندند. علی پیش از آغاز [[جنگ]] فرمود: «به [[خدا]] که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن کشته نشود»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۹.</ref>. | |||
پس از پایان جنگ از علی{{ع}} پرسیدند: همه آنان کشته شدند؟ فرمود: هرگز! به خدا که نطفههایند در پشتهای مردان و زهدانهای [[مادران]]. هرگاه مهتری از آنان سر برآرد او را براندازند؛ چندان که آخر کار، [[مال]] [[مردم]] ربایند و دست به [[دزدی]] یازند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۰.</ref>. | |||
بعدها چنان شد که [[امام]] فرموده بود. خوارج در سراسر دوره [[مروانیان]] و [[عباسیان]] در [[بصره]]، [[اهواز]] و شهرهای جنوبی [[ایران]] با [[حکومتها]] در افتادند و لشکرهای انبوه [[خلیفه]] را درهم شکستند و خود به مذهبها منقسم شدند. افراطیترین آن مذهبها، [[ازارقه]] و معتدلترینشان اباضیهاند. سرانجام فرقههای خوارج با گذشت [[زمان]] از میان رفتند و یگانه [[فرقه]] باقی مانده از آنان [[اباضیه]] است<ref>[[سید جعفر شهیدی|شهیدی، سید جعفر]]، [[زیستنامه امام علی (مقاله)| مقاله «زیستنامه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۴۱.</ref>، | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368104.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۶''']] | # [[پرونده:1368104.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۶''']] | ||
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[سید جعفر شهیدی|شهیدی، سید جعفر]]، [[زیستنامه امام علی (مقاله)| مقاله «زیستنامه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۲۰: | خط ۴۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:جنگ نهروان]] |