ابان بن تغلب در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = ابان بن تغلب
| موضوع مرتبط = ابان بن تغلب
| عنوان مدخل  = [[ابان بن تغلب]]
| عنوان مدخل  = ابان بن تغلب
| مداخل مرتبط = [[ابان بن تغلب در تراجم و رجال]] - [[ابان بن تغلب در علوم قرآنی]]
| مداخل مرتبط = [[ابان بن تغلب در تراجم و رجال]] - [[ابان بن تغلب در علوم قرآنی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
خط ۸: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] هردو فرموده‌اند: وی [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]] و [[امام جعفر صادق]]{{عم}} را [[ملاقات]] و از آنان [[روایت]] کرده است<ref>ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۷، رقم ۵۱.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که به [[ابان بن عثمان]] فرمود: به‌راستی [[ابان بن تغلب]] سی هزار [[حدیث]] از من روایت کرده است، آنها را از او روایت کن<ref>رجال النجاشی، ص۱۲.</ref>. وی در [[زمان]] [[حیات]] امام صادق{{ع}} در سال ۱۴۱ ه‍‌. ق از [[دنیا]] رفته است<ref>رجال النجاشی، ص۱۳.</ref> و باتوجه به اینکه عصر [[صحابه]] تا سال ۱۱۰ ه‍‌. ق ادامه داشته است، امکان اینکه وی برخی از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} را دیده باشد و در نتیجه از [[تابعین]] به شمار آید، وجود دارد.
[[نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] هردو آورده‌اند: وی [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]] و [[امام جعفر صادق]] {{عم}} را [[ملاقات]] و از آنان [[روایت]] کرده است<ref>ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۷، رقم ۵۱.</ref>. از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده که به [[ابان بن عثمان]] فرمود: به‌راستی [[ابان بن تغلب]] سی هزار [[حدیث]] از من روایت کرده است، آنها را از او روایت کن<ref>رجال النجاشی، ص۱۲.</ref>. وی در [[زمان]] [[حیات]] امام صادق {{ع}} در سال ۱۴۱ ه‍‌. ق از [[دنیا]] رفته است<ref>رجال النجاشی، ص۱۳.</ref> و باتوجه به اینکه عصر [[صحابه]] تا سال ۱۱۰ ه‍‌. ق ادامه داشته است، امکان اینکه وی برخی از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} را دیده باشد و در نتیجه از [[تابعین]] به شمار آید، وجود دارد.


نجاشی خبر داده که [[ابو زرعه]] او را در کتاب [[ذکر من روی عن جعفر بن محمد{{ع}} من التابعین و من قاربهم]] ذکر کرده و گفته است: از [[انس بن مالک]] روایت کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۰.</ref>. گرچه ذکر وی در آن کتاب برای [[اثبات]] [[تابعی]] بودن وی کافی نیست؛ زیرا در آن کتاب کسانی که تابعی نبوده و نزدیک به عصر تابعین بوده‌اند نیز ذکر شده است، ولی روایت وی از انس می‌تواند [[شاهد]] تابعی بودن وی باشد؛ البته در [[تهذیب الکمال]] و [[تهذیب التهذیب]] روایت وی از انس نقل نشده و [[ذهبی]] نیز گفته است: وی از تابعین به شمار نیامده است<ref>ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۳۰۸، رقم ۱۳۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۹۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱.</ref>، ولی باتوجه به آنچه نجاشی خبر داده، درست نبودن گفتۀ ذهبی و ذکر نشدن همۀ مروی عنه‌های وی در دو کتاب یادشده، معلوم می‌شود. [[آقا بزرگ تهرانی]] نیز عنوان «تابعی» را در معرفی او آورده است<ref>ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۱، ص۲۰۵، رقم ۴۶۳۲.</ref>.
نجاشی خبر داده که [[ابو زرعه]] او را در کتاب [[ذکر من روی عن جعفر بن محمد {{ع}} من التابعین و من قاربهم]] ذکر کرده و گفته است: از [[انس بن مالک]] روایت کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۰.</ref>. گرچه ذکر وی در آن کتاب برای [[اثبات]] [[تابعی]] بودن وی کافی نیست؛ زیرا در آن کتاب کسانی که تابعی نبوده و نزدیک به عصر تابعین بوده‌اند نیز ذکر شده است، ولی روایت وی از انس می‌تواند [[شاهد]] تابعی بودن وی باشد؛ البته در [[تهذیب الکمال]] و [[تهذیب التهذیب]] روایت وی از انس نقل نشده و [[ذهبی]] نیز گفته است: وی از تابعین به شمار نیامده است<ref>ر. ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۳۰۸، رقم ۱۳۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۹۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱.</ref>، ولی باتوجه به آنچه نجاشی خبر داده، درست نبودن گفتۀ ذهبی و ذکر نشدن همۀ مروی عنه‌های وی در دو کتاب یادشده، معلوم می‌شود. [[آقا بزرگ تهرانی]] نیز عنوان «تابعی» را در معرفی او آورده است<ref>ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۱، ص۲۰۵، رقم ۴۶۳۲.</ref>.


برای [[مفسر]] بودن وی نیز می‌توان به دوچیز استناد کرد:
برای [[مفسر]] بودن وی نیز می‌توان به دوچیز استناد کرد:
#[[روایات]] و آرای [[تفسیری]] نقل شده از وی در [[تفاسیر]]<ref>براساس گزارش برنامه رایانه‌ای معجم فقهی موارد ذکر ابان بن تغلب در کل تفاسیر ۱۷۹ مورد در ۵۲ جلد (۱۲۴ مورد در تفاسیر شیعه و ۵۵ مورد در تفاسیر اهل تسنن) می‌باشد و در تفسیر مجمع البیان طبرسی ۸ مورد و در تفسیر نور الثقلین حویزی ۴۶ مورد و در جامع البیان طبری ۱۲ مورد از وی روایت شده است.</ref>.
# [[روایات]] و آرای [[تفسیری]] نقل شده از وی در [[تفاسیر]]<ref>براساس گزارش برنامه رایانه‌ای معجم فقهی موارد ذکر ابان بن تغلب در کل تفاسیر ۱۷۹ مورد در ۵۲ جلد (۱۲۴ مورد در تفاسیر شیعه و ۵۵ مورد در تفاسیر اهل تسنن) می‌باشد و در تفسیر مجمع البیان طبرسی ۸ مورد و در تفسیر نور الثقلین حویزی ۴۶ مورد و در جامع البیان طبری ۱۲ مورد از وی روایت شده است.</ref>.
#کتاب یا کتاب‌هایی که در [[تفسیر]] و بیان [[معانی قرآن]] و واژه‌های [[غریب]] (نامأنوس) آن برای وی ذکر کرده‌اند.
# کتاب یا کتاب‌هایی که در [[تفسیر]] و بیان [[معانی قرآن]] و واژه‌های [[غریب]] (نامأنوس) آن برای وی ذکر کرده‌اند.


[[نجاشی]] فرموده است: برای او کتاب‌هایی، از جمله [[تفسیر غریب القرآن]] و... است<ref>رجال النجاشی، ص۱۱.</ref>.
[[نجاشی]] فرموده است: برای او کتاب‌هایی، از جمله [[تفسیر غریب القرآن]] و... است<ref>رجال النجاشی، ص۱۱.</ref>.
خط ۲۴: خط ۲۳:
داوودی او را در طبقات المفسرین ذکر کرده و گفته است: کتاب «معانی القرآن» لطیف را تألیف کرده است<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱، رقم ۱.</ref>.
داوودی او را در طبقات المفسرین ذکر کرده و گفته است: کتاب «معانی القرآن» لطیف را تألیف کرده است<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱، رقم ۱.</ref>.


آقا بزرگ تهرانی او را از کسانی که به تألیف یک یا دو تفسیر اکتفا نکرده‌اند، به شمار آورده است<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۳۳.</ref> و کتاب معانی القرآن یادشده در [[کلام]] ابن ندیم را غیر از کتاب التفسیر یادشده در کلام وی دانسته و آنها را دو کتاب به شمار آورده و کتاب‌هایی را که وی در ارتباط‍ با [[قرآن]] نوشته، چهار کتاب (کتاب التفسیر، کتاب معانی القرآن، کتاب القرائات، کتاب الغریب فی القرآن) می‌داند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۳۹.</ref> و خود نیز با عناوین [[تفسیر]] [[ابان بن تغلب]]<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، رقم ۱۱۶۹.</ref>، تفسیر ابن تغلب<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۱ ذیل رقم ۱۱۷۷ تفسیر ابن بابویه.</ref>، [[غریب القرآن]]<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۴۶، رقم ۱۹۲.</ref>، کتاب قرائة مفردة<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۵۶، رقم ۳۰۹.</ref>، معانی القرآن<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، رقم ۱۱۶۹.</ref> به معرفی کتاب‌های وی پرداخته است. گفته‌اند وی اولین کسی است که در موضوع «غریب القرآن» و «قرائت» کتاب تألیف کرده است<ref>ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۴۷ و ج۱۷، ص۵۷.</ref>.
آقا بزرگ تهرانی او را از کسانی که به تألیف یک یا دو تفسیر اکتفا نکرده‌اند، به شمار آورده است<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۳۳.</ref> و کتاب معانی القرآن یادشده در [[کلام]] ابن ندیم را غیر از کتاب التفسیر یادشده در کلام وی دانسته و آنها را دو کتاب به شمار آورده و کتاب‌هایی را که وی در ارتباط‍ با [[قرآن]] نوشته، چهار کتاب (کتاب التفسیر، کتاب معانی القرآن، کتاب القرائات، کتاب الغریب فی القرآن) می‌داند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۳۹.</ref> و خود نیز با عناوین [[تفسیر]] [[ابان بن تغلب]]<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، رقم ۱۱۶۹.</ref>، تفسیر ابن تغلب<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۱ ذیل رقم ۱۱۷۷ تفسیر ابن بابویه.</ref>، [[غریب القرآن]]<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۴۶، رقم ۱۹۲.</ref>، کتاب قرائة مفردة<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۵۶، رقم ۳۰۹.</ref>، معانی القرآن<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، رقم ۱۱۶۹.</ref> به معرفی کتاب‌های وی پرداخته است. گفته‌اند وی اولین کسی است که در موضوع «غریب القرآن» و «قرائت» کتاب تألیف کرده است<ref>ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۴۷ و ج۱۷، ص۵۷.</ref>.


تعدد [[کتاب‌های تفسیری]] وی محل [[تأمل]] است. به احتمال [[قوی]] یک کتاب [[تفسیری]] داشته که چون بیشتر به بیان مفردات و کلمات نامأنوس قرآن پرداخته است، از آن با عناوین معانی القرآن، غریب القرآن، تفسیر غریب القرآن نیز یاد شده است، ولی به‌هرحال داشتن کتابی در [[تفسیر قرآن]] هرچند بیشتر یا منحصراً به تفسیر مفردات و واژه‌های دشوار آن پرداخته باشد، مورد اتفاق می‌باشد و همین برای [[اثبات]] [[مفسر]] بودن وی کافی است و ازاین‌رو، برخی در معرفی وی عنوان [[مفسّر]] لغوی را نیز ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: معجم مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۱۵.</ref>.
تعدد [[کتاب‌های تفسیری]] وی محل [[تأمل]] است. به احتمال [[قوی]] یک کتاب [[تفسیری]] داشته که چون بیشتر به بیان مفردات و کلمات نامأنوس قرآن پرداخته است، از آن با عناوین معانی القرآن، غریب القرآن، تفسیر غریب القرآن نیز یاد شده است، ولی به‌هرحال داشتن کتابی در [[تفسیر قرآن]] هرچند بیشتر یا منحصراً به تفسیر مفردات و واژه‌های دشوار آن پرداخته باشد، مورد اتفاق می‌باشد و همین برای [[اثبات]] [[مفسر]] بودن وی کافی است و ازاین‌رو، برخی در معرفی وی عنوان [[مفسّر]] لغوی را نیز ذکر کرده‌اند<ref>ر. ک: معجم مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۱۵.</ref>.


آرای تفسیری نقل شده از وی بیشتر در بیان واژه‌ها و مفردات قرآن به استناد اشعار است؛ برای مثال، [[قرطبی]] در تفسیر {{متن قرآن|وَقُولُوا حِطَّةٌ}}<ref>«از لغزش ما بگذر!» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>از وی نقل کرده که گفته است: معنای {{متن قرآن|حِطَّةٌ}} [[توبه]] است؛ زیرا شاعر گفته است: {{عربی|فاز بالحطة التی جعل الله بها ذنب عبده مغفورا}}<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، جزء ۱، ص۲۷۹.</ref>؛ به حطّه‌ای که [[خدا]] به وسیلۀ آن [[گناه]] بنده‌اش را آمرزیده قرار داده است، [[دست]] یافت».
آرای تفسیری نقل شده از وی بیشتر در بیان واژه‌ها و مفردات قرآن به استناد اشعار است؛ برای مثال، [[قرطبی]] در تفسیر {{متن قرآن|وَقُولُوا حِطَّةٌ}}<ref>«از لغزش ما بگذر!» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>از وی نقل کرده که گفته است: معنای {{متن قرآن|حِطَّةٌ}} [[توبه]] است؛ زیرا شاعر گفته است: {{عربی|فاز بالحطة التی جعل الله بها ذنب عبده مغفورا}}<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، جزء ۱، ص۲۷۹.</ref>؛ به حطّه‌ای که [[خدا]] به وسیلۀ آن [[گناه]] بنده‌اش را آمرزیده قرار داده است، دست یافت».


همچنین نقل کرده که وی {{متن قرآن|لِيُثْبِتُوكَ}}<ref>سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> را با استناد به شعری مناسب به {{عربی|"ليثخنوك بالجراحات والضرب الشديد"}}؛ «تا با زخم‌ها و زدن شدید بر تو [[غلبه]] کنند»<ref>ر.ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، جزء ۷، ص۲۵۲.</ref>.
همچنین نقل کرده که وی {{متن قرآن|لِيُثْبِتُوكَ}}<ref>سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> را با استناد به شعری مناسب به {{عربی|"ليثخنوك بالجراحات والضرب الشديد"}}؛ «تا با زخم‌ها و زدن شدید بر تو [[غلبه]] کنند»<ref>ر. ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، جزء ۷، ص۲۵۲.</ref>.


و {{متن قرآن|مَثْبُورًا}}<ref> سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا}}<ref>«(موسی) گفت: نیک می‌دانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی می‌دانم» سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> را با استناد به شعری به «[[ملعون]]» [[تفسیر]] کرده است<ref>ر.ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، جزء ۱۰، ص۲۱۸.</ref>.
و {{متن قرآن|مَثْبُورًا}}<ref> سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا}}<ref>«(موسی) گفت: نیک می‌دانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی می‌دانم» سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> را با استناد به شعری به «[[ملعون]]» [[تفسیر]] کرده است<ref>ر. ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، جزء ۱۰، ص۲۱۸.</ref>.


گاهی نیز در توضیح معنای برخی واژه‌ها به جمله‌ای از محاوره‌های [[عرب]] استناد کرده است، برای مثال، از وی نقل کرده‌اند که در توضیح معنای {{متن قرآن|طِبَاقًا}}<ref> سوره ملک، آیه ۳.</ref> در آیه {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟» سوره ملک، آیه ۳.</ref> گفته است: از [[عربی]] شنیدم که در [[نکوهش]] مردی می‌گفت: {{عربی|"شرّه طباق وخيره غير باق"}}<ref>ر.ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۴-۲۱۷.</ref>
گاهی نیز در توضیح معنای برخی واژه‌ها به جمله‌ای از محاوره‌های [[عرب]] استناد کرده است، برای مثال، از وی نقل کرده‌اند که در توضیح معنای {{متن قرآن|طِبَاقًا}}<ref> سوره ملک، آیه ۳.</ref> در آیه {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟» سوره ملک، آیه ۳.</ref> گفته است: از [[عربی]] شنیدم که در [[نکوهش]] مردی می‌گفت: {{عربی|"شرّه طباق وخيره غير باق"}}<ref>ر. ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۱۳۶.</ref><ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۴-۲۱۷.</ref>


== [[مذهب]] ==
== [[مذهب]] ==
بدون تردید وی از [[شیعیان]] برجسته و [[پیروان راستین]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} بوده است.
بدون تردید وی از [[شیعیان]] برجسته و [[پیروان راستین]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} بوده است.
[[نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] در معرفی وی فرموده‌اند: در بین [[اصحاب]] ما منزلتی بزرگ دارد و از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده‌اند که به وی فرمود: در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشین و برای [[مردم]] [[فتوا]] بده؛ زیرا دوست دارم که در بین شیعیانم مانند تو دیده شود و از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده‌اند که فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مرگ]] [[ابان]] دلم را به درد آورد<ref>رجال النجاشی، ص۱۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۷.</ref>. [[کشی]]روایت کرده که امام صادق{{ع}} به ابان فرمود: با [[اهل]] مدینه مجالست کن؛ زیرا دوست دارم در بین شیعیان ما مانند تو دیده شود<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۲، ح۶۰۳.</ref>.
[[نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] در معرفی وی فرموده‌اند: در بین [[اصحاب]] ما منزلتی بزرگ دارد و از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] کرده‌اند که به وی فرمود: در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشین و برای [[مردم]] [[فتوا]] بده؛ زیرا دوست دارم که در بین شیعیانم مانند تو دیده شود و از [[امام صادق]] {{ع}} روایت کرده‌اند که فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مرگ]] [[ابان]] دلم را به درد آورد<ref>رجال النجاشی، ص۱۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۷.</ref>. [[کشی]]روایت کرده که امام صادق {{ع}} به ابان فرمود: با [[اهل]] مدینه مجالست کن؛ زیرا دوست دارم در بین شیعیان ما مانند تو دیده شود<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۲، ح۶۰۳.</ref>.


نجاشی از [[عبدالرحمان بن حجاج]] روایت کرده است که گفت: در مجلس [[ابان بن تغلب]] بودیم، [[جوانی]] به وی گفت: ای [[ابو سعید]]، چه تعداد از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} همراه بودند؟ ابان به او گفت: گویا می‌خواهی [[فضیلت علی]]{{ع}} را به افرادی از صحابۀ [[رسول خدا]]{{صل}} که از او [[پیروی]] کرده‌اند، بشناسی‌؟ آن شخص گفت: آری چنین است.
نجاشی از [[عبدالرحمان بن حجاج]] روایت کرده است که گفت: در مجلس [[ابان بن تغلب]] بودیم، [[جوانی]] به وی گفت: ای [[ابو سعید]]، چه تعداد از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} با [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} همراه بودند؟ ابان به او گفت: گویا می‌خواهی [[فضیلت علی]] {{ع}} را به افرادی از صحابۀ [[رسول خدا]] {{صل}} که از او [[پیروی]] کرده‌اند، بشناسی‌؟ آن شخص گفت: آری چنین است.
[[ابان]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[فضیلت]] آنان را جز با پیروی‌شان از آن [[حضرت]] نمی‌شناسیم.
[[ابان]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[فضیلت]] آنان را جز با پیروی‌شان از آن [[حضرت]] نمی‌شناسیم.


ضمن روایتی دیگر از وی نقل کرده که گفت: [[شیعیان]] کسانی هستند که وقتی [[مردم]] دربارۀ آنچه از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل می‌شود، [[اختلاف]] کردند، به سخن علی{{ع}} تمسّک می‌کنند و وقتی دربارۀ آنچه از علی{{ع}} نقل می‌شود، اختلاف کردند، به سخن [[جعفر بن محمد]]{{ع}} تمسّک می‌جویند<ref>رجال النجاشی، ص۱۲.</ref>. رجال‌شناسان [[اهل تسنن]] نیز به [[شیعه]] بودن وی تصریح دارند. [[ذهبی]] گفته است: «[[شیعی]] جلد، لکنه [[صدوق]]<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵.</ref>؛ شیعه‌ای محکم و [[مقاوم]] است، ولی بسیار [[راستگو]] است» و از [[ابن عدی]] نقل کرده که گفته است: {{عربی|"كان غالياً في التشيع"}}<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵.</ref>؛ در شیعه‌گرایی زیاده‌رو بوده است». [[ابن حجر]] از ابن عدی نقل می‌کند که درباره وی گفته است: هرچند [[مذهب]] او شیعه می‌باشد، ولی در [[روایت]] [[شایسته]] است و اشکالی در او نیست<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۷.</ref>
ضمن روایتی دیگر از وی نقل کرده که گفت: [[شیعیان]] کسانی هستند که وقتی [[مردم]] دربارۀ آنچه از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل می‌شود، [[اختلاف]] کردند، به سخن علی {{ع}} تمسّک می‌کنند و وقتی دربارۀ آنچه از علی {{ع}} نقل می‌شود، اختلاف کردند، به سخن [[جعفر بن محمد]] {{ع}} تمسّک می‌جویند<ref>رجال النجاشی، ص۱۲.</ref>. رجال‌شناسان [[اهل تسنن]] نیز به [[شیعه]] بودن وی تصریح دارند. [[ذهبی]] گفته است: «[[شیعی]] جلد، لکنه [[صدوق]]<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵.</ref>؛ شیعه‌ای محکم و [[مقاوم]] است، ولی بسیار [[راستگو]] است» و از [[ابن عدی]] نقل کرده که گفته است: {{عربی|"كان غالياً في التشيع"}}<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵.</ref>؛ در شیعه‌گرایی زیاده‌رو بوده است». [[ابن حجر]] از ابن عدی نقل می‌کند که درباره وی گفته است: هرچند [[مذهب]] او شیعه می‌باشد، ولی در [[روایت]] [[شایسته]] است و اشکالی در او نیست<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱.</ref><ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۷.</ref>


== [[وثاقت]] ==
== [[وثاقت]] ==
باتوجه به آنچه در بیان مذهب وی نقل شد، معلوم می‌شود وثاقت وی نیز [[قطعی]] و مورداتفاق است. افزون بر آن، کشی با سند خویش از مسلم بن ابی حیّه روایت کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمود: برای شنیدن [[حدیث]] به نزد [[ابان بن تغلب]] بیا؛ زیرا او از من حدیث فراوانی شنیده است؛ پس آنچه را از من برای تو روایت کرد، از من روایت کن<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۲ و ۶۲۳، ح۶۰۴.</ref>.
باتوجه به آنچه در بیان مذهب وی نقل شد، معلوم می‌شود وثاقت وی نیز [[قطعی]] و مورداتفاق است. افزون بر آن، کشی با سند خویش از مسلم بن ابی حیّه روایت کرده است که [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: برای شنیدن [[حدیث]] به نزد [[ابان بن تغلب]] بیا؛ زیرا او از من حدیث فراوانی شنیده است؛ پس آنچه را از من برای تو روایت کرد، از من روایت کن<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۲ و ۶۲۳، ح۶۰۴.</ref>.


[[شیخ طوسی]] فرموده است: [[ثقه]] و جلیل‌القدر است<ref>طوسی، الفهرست، ص۱۷.</ref>. [[ابن داوود]] حلی گفته است: آقا و [[فقیه]] عصر خود و مورد [[اعتماد]] [[ائمه]]{{عم}} بوده است<ref>ابن داوود الحلّی، کتاب الرجال، ص۲۹.</ref> و از رجال‌شناسان اهل تسنن [[ابن سعد]]، [[احمد بن حنبل]] و طبق نقل ابن حجر، [[یحیی بن معین]]، [[ابو حاتم رازی]] و [[نسائی]] او را توثیق کرده‌اند<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۰؛ ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۲۸۲؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱، ص۲۸۲.</ref>. داوودی نیز گفته است: {{عربی|"فيه تشیّع مع ثقة"}}<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱، رقم ۱.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] گفته است: {{عربی|"ثقة، تكلم فيه للتشيع"}}<ref>ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۷-۲۱۸.</ref>
[[شیخ طوسی]] فرموده است: [[ثقه]] و جلیل‌القدر است<ref>طوسی، الفهرست، ص۱۷.</ref>. [[ابن داوود]] حلی گفته است: آقا و [[فقیه]] عصر خود و مورد [[اعتماد]] [[ائمه]] {{عم}} بوده است<ref>ابن داوود الحلّی، کتاب الرجال، ص۲۹.</ref> و از رجال‌شناسان اهل تسنن [[ابن سعد]]، [[احمد بن حنبل]] و طبق نقل ابن حجر، [[یحیی بن معین]]، [[ابو حاتم رازی]] و [[نسائی]] او را توثیق کرده‌اند<ref>ر. ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۰؛ ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۲۸۲؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۱، ص۲۸۲.</ref>. داوودی نیز گفته است: {{عربی|"فيه تشیّع مع ثقة"}}<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱، رقم ۱.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] گفته است: {{عربی|"ثقة، تكلم فيه للتشيع"}}<ref>ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۰.</ref><ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۱۷-۲۱۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۸: خط ۵۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: ابان بن تغلب]]
[[رده:ابان بن تغلب]]
[[رده:اعلام]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش