حمزة بن عبدالمطلب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۹۴: خط ۹۴:
{{عربی|فَإِذَا نَدَبْتُمْ هَالِكاً فَابْكُوا اَلْوَفِيَّ وَ أَخِي اَلْوَفِيُّ }}
{{عربی|فَإِذَا نَدَبْتُمْ هَالِكاً فَابْكُوا اَلْوَفِيَّ وَ أَخِي اَلْوَفِيُّ }}
شمشیری جز ذوالفقار نیست و [[جوانمردی]] جز علی وجود ندارد، هرگاه خواستید بر کشته‌ای [[گریه]] کنید، بر [[وفادار]]، و [[برادر]] وفادار (حمزه برادر [[ابوطالب]]) گریه کنید<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۱۴۳؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی الطبری، ص۴۳۳؛ مناقب آل ابی طالب، این شهر آشوب، ج۲، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>
شمشیری جز ذوالفقار نیست و [[جوانمردی]] جز علی وجود ندارد، هرگاه خواستید بر کشته‌ای [[گریه]] کنید، بر [[وفادار]]، و [[برادر]] وفادار (حمزه برادر [[ابوطالب]]) گریه کنید<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۱۴۳؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی الطبری، ص۴۳۳؛ مناقب آل ابی طالب، این شهر آشوب، ج۲، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>
=== آخرین شب [[حیات]] [[حمزه]] سیدالشهداء ===
شبی که فردای آن [[پیکار]] [[احد]] بود، [[رسول خدا]] {{صل}} عموی خود، حمزه را فرا خواند درحالی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز حضور داشت و فرمود: ای حمزه، ای عموی پیامبر! به زودی به غیبتی (بسیار) دور خواهی رفت، چه می‌گویی اگر بر [[خدای تبارک و تعالی]] وارد شوی و از تو درباره [[شرایع]] [[اسلام]] و شرط‌های [[ایمان]] سؤال کند؟ حمزه به [[گریستن]] پرداخت و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت: راهنمایی‌ام فرما و به من بفرما که چه باید بگویم! پس [[پیامبر]] فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه [[شهادت]] به وحدانیت [[الهی]] بدهی و نیز شهادت بدهی که من به [[حق]] رسول خدا هستم. حمزه عرض کرد: شهادت می‌دهم!
پیامبر {{صل}} فرمودند: و شهادت بدهی که [[بهشت]] حق است و [[دوزخ]] حق است و [[قیامت]] بدون [[شک]] آمدنی است و [[صراط]] و [[میزان حق]] است و هرکس ذره‌ای عمل خیر انجام دهد آن را می‌بیند و هرکس ذره‌ای [[شر]] و بدی انجام دهد آن را می‌بیند و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ‌اند. باید شهادت بدهی که علی امیرالمؤمنین {{ع}} است! حمزه عرض کرد: شهادت دادم و [[اقرار]] کردم و ایمان آوردم و [[تصدیق]] نمودم! پیامبر فرمود: و باید شهادت بدهی که [[امامان]] از نسل علی، حسن و حسین‌اند و در ذریه حسین هستند! حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم! و فرمود: باید شهادت دهی که [[فاطمه]] [[سرور]] [[بانوان]] [[جهان]] است! حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، فرمود: باید شهادت دهی که حمزه سرور [[شهیدان]] و [[شیر خدا]] و شیر [[رسول]] اوست و عموی پیامبر است! باز هم حمزه زار زار [[گریه]] کرد تا آنجا که با صورت به [[زمین]] افتاد. سپس برخاست و دو چشم رسول خدا را می‌بوسید.
بار دیگر پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت جعفر در بهشت همراه [[فرشتگان]] در پرواز است و باید شهادت دهی که محمد و آل محمد [[برترین]] آفریدگانند، به سِر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان [[ایمان]] بیاوری و بر اساس همین [[اعتقاد]] [[زندگی]] کنی و بمیری! دوستانشان را [[دوست]] بداری و با دشمنانشان [[دشمن]] باشی! [[حمزه]] عرض کرد: آری ای [[رسول خدا]]، [[خدا]] را بر این [[گواه]] می‌گیرم و تو را، [[خداوند]] برای گواه بودن کافی است!<ref>طرف من الأنباء، ص۱۲۵؛ بحار الأنوار، ج۲۲ ص۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۸۸.</ref>


== [[پیامبر]] {{صل}} در کنار کشته حمزه ==
== [[پیامبر]] {{صل}} در کنار کشته حمزه ==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۷:
[[پیامبر]] {{صل}} که دید برگشتن حارث طولانی شد به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[دستور]] داد برو ببین حال عمویت چگونه است. [[علی]] {{ع}} نیز وقتی دید نمی‌تواند به پیامبر احوال حمزه را بیان کند او هم برنگشت.
[[پیامبر]] {{صل}} که دید برگشتن حارث طولانی شد به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[دستور]] داد برو ببین حال عمویت چگونه است. [[علی]] {{ع}} نیز وقتی دید نمی‌تواند به پیامبر احوال حمزه را بیان کند او هم برنگشت.


به ناچار [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خود به قلتگاه حمزه آمد، همین که [[مشاهده]] کرد شکم حمزه را دریده و جگرش را بیرون آورده و گوش و دماغ او را بریده‌اند گریان شد و فرمود: بزرگتر از این [[مصیبت]] نخواهم دید و هرگز در جایی درنگ نکرده‌ام که از اینجا بر من سخت‌تر گذشته باشد، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به [[صله رحم]] علاقه داشتی، اگر نبود که خواهرت [[صفیه]] ناراحت می‌شد و پس از این، این عمل را [[مردم]] پیشه می‌کردند تو را همین طور می‌گذاشتم تا در شکم درندگان و چینه‌دان پرندگان [[محشور]] گردی<ref>مقصود آن است که در این صورت مصیبت فراموش نشود و حس انتقام روز به روز قوی‌تر گردد یا آنکه خشم و غضب پروردگار بر مشرکان زیاد شود؛ سنن الدار قطنی، دارقطنی، ج۴، ص۶۶؛ زاد المسیر، ابن جوزی، ج۴، ص۳۷۱؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۰، ص۲۰۱.</ref>. آنقدر گریست تا از حال رفت، آنگاه فرمود: {{متن حدیث|اسدالله و اسد رسوله يا كاشف الكربات يا حمزة يا ذاب يا مانع عن وجه رسول الله}}؛ اگر بر [[قریش]] غالب و بر ایشان [[دست]] یابم هفتاد نفر از آنها را در عوض تو گوش و دماغشان را می‌برم، [[مسلمانان]] هم گفتند: [[مشرکان]] را چنان مثله کنیم که کسی را چنین مثله نکرده باشند<ref>ذخائر العقبی، طبری، ص۱۸۰؛ السیره الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۵۳۴؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>.  
به ناچار [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خود به قلتگاه حمزه آمد، همین که مشاهده کرد شکم حمزه را دریده و جگرش را بیرون آورده و گوش و دماغ او را بریده‌اند گریان شد و فرمود: بزرگتر از این [[مصیبت]] نخواهم دید و هرگز در جایی درنگ نکرده‌ام که از اینجا بر من سخت‌تر گذشته باشد، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به [[صله رحم]] علاقه داشتی، اگر نبود که خواهرت [[صفیه]] ناراحت می‌شد و پس از این، این عمل را [[مردم]] پیشه می‌کردند تو را همین طور می‌گذاشتم تا در شکم درندگان و چینه‌دان پرندگان [[محشور]] گردی<ref>مقصود آن است که در این صورت مصیبت فراموش نشود و حس انتقام روز به روز قوی‌تر گردد یا آنکه خشم و غضب پروردگار بر مشرکان زیاد شود؛ سنن الدار قطنی، دارقطنی، ج۴، ص۶۶؛ زاد المسیر، ابن جوزی، ج۴، ص۳۷۱؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۰، ص۲۰۱.</ref>. آنقدر گریست تا از حال رفت، آنگاه فرمود: {{متن حدیث|اسدالله و اسد رسوله يا كاشف الكربات يا حمزة يا ذاب يا مانع عن وجه رسول الله}}؛ اگر بر [[قریش]] غالب و بر ایشان [[دست]] یابم هفتاد نفر از آنها را در عوض تو گوش و دماغشان را می‌برم، [[مسلمانان]] هم گفتند: [[مشرکان]] را چنان مثله کنیم که کسی را چنین مثله نکرده باشند<ref>ذخائر العقبی، طبری، ص۱۸۰؛ السیره الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۵۳۴؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>.  


در تعقیب فرمایشات [[پیامبر]] این آیه بر او نازل شد<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۲۳؛ معرفة السنن والآثار، بیهقی، ص۵۵۸؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۴، ص۱۳۵.</ref> {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ}}<ref>«و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.</ref>. فرمود: خدایا از انتقام گذشتم و صبر می‌کنم<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۳۵؛ جامع البیان، طبری، ج۱۴، ص۲۵۴؛ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۲۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۷۴؛ الفایق فی غریب الحدیث، زمخشری، ج۱، ص۲۱۳؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۹۷؛ معرفة السنن والآثار، بیهقی، ج۶، ص۵۵۸؛ تخریج الأحادیث و الآثار، زیلعی، ج۲، ص۲۵۰؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۶، ص۲۱۱؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>. پیامبر {{صل}} بردی که بر تن داشت درآورد و بر [[بدن]] [[حمزه]] پوشانید ولی وقتی که سرش را می‌پوشانید پاهایش زیر [[آفتاب]] بود و چون پاهایش را می‌پوشانید سر حمزه بیرون بود، برد را روی سر عمویش افکند و از گیاهان صحرا پاهای وی را پوشانید<ref>مجمع الزوائد، هیثمی، ج۶، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۸-۲۲۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>
در تعقیب فرمایشات [[پیامبر]] این آیه بر او نازل شد<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۲۳؛ معرفة السنن والآثار، بیهقی، ص۵۵۸؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۴، ص۱۳۵.</ref> {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ}}<ref>«و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.</ref>. فرمود: خدایا از انتقام گذشتم و صبر می‌کنم<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۳۵؛ جامع البیان، طبری، ج۱۴، ص۲۵۴؛ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۲۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۷۴؛ الفایق فی غریب الحدیث، زمخشری، ج۱، ص۲۱۳؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۹۷؛ معرفة السنن والآثار، بیهقی، ج۶، ص۵۵۸؛ تخریج الأحادیث و الآثار، زیلعی، ج۲، ص۲۵۰؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۶، ص۲۱۱؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>. پیامبر {{صل}} بردی که بر تن داشت درآورد و بر [[بدن]] [[حمزه]] پوشانید ولی وقتی که سرش را می‌پوشانید پاهایش زیر [[آفتاب]] بود و چون پاهایش را می‌پوشانید سر حمزه بیرون بود، برد را روی سر عمویش افکند و از گیاهان صحرا پاهای وی را پوشانید<ref>مجمع الزوائد، هیثمی، ج۶، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۸-۲۲۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>
خط ۱۹۹: خط ۲۰۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اعلام]]
[[رده:حمزة بن عبدالمطلب]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
۲۴٬۵۵۲

ویرایش