مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۵۵۵
ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زید بن حارثه در قرآن]] - [[زید بن حارثه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | |||
زید، پسر [[حارثة بن شراحیل]]، اصالتاً [[اهل یمن]] و [[قحطانی]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۳۳.</ref> و از [[قبیله کلب]] است<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۱، ص۱۶۲.</ref>. او حدود بیست سال قبل از [[بعثت پیامبر]] {{صل}} در یمن به [[دنیا]] آمد؛ پس او بیست سال از [[پیامبر]] {{صل}} کوچکتر و ده سال از [[علی]] {{ع}} بزرگتر بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۴۳.</ref>. زید چهرهای سفید متمایل به سرخ داشت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۲.</ref>. وی مردی کوتاه قامت، [[مهربان]] خونگرم و زود [[جوش]] بود. او به سرعت با دیگران [[انس]] میگرفت و رابطه شدید [[عاطفی]] برقرار میکرد، به گونهای که در اولین [[دیدار]]، در [[دل انسان]] جای میگرفت<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۷۰.</ref>. او دارای ظرفیت فوق العاده برای [[پذیرش]] دیگران، با هر نوع شخصیتی بود. به [[دلیل]] همین جنبه از [[شخصیت]] زید بود که پیامبر {{صل}}، همواره او را برای [[مدیریت]] و [[فرماندهی]] بر میگزید. [[حارثه]]، [[پدر]] زید، با زنی از [[قبیله طی]] به نام [[سعدی]] [[ازدواج]] کرد و او سه فرزند به نامهای [[جبله]]، زید و [[اسماء]] به دنیا آورد و سپس درگذشت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. روزی سعدی به همراه کودکش، زید؛ به دیدار بستگان خود میرفت که گروهی از سواران [[قبیله]] بنی قین بن جسر در دوره [[جاهلیت]] بر آنان [[حمله]] کردند و زید را که پسر بچهای چابک بود، به [[بردگی]] گرفتند و او را در بازار [[عکاظ]] به فروش گذاشتند. [[حکیم بن حزام]]، [[برادر]] زاده [[خدیجه]]، در سفری که به [[شام]] رفت، زید را به همراه چند برده دیگر خریداری کرد و به [[مکه]] آورد. حکیم بن حزام، زید را به چهار صد [[درهم]] خرید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۳۳.</ref>. زید در این هنگام [[کودکی]] نابالغ و در حدود هشت ساله بود<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۵، ص۱۷۰۳.</ref>. پس از بازگشت حکیم بن حزام، خدیجه به دیدن او آمد. این داستان در زمانی است که [[خدیجه]] با [[پیامبر]] {{صل}} [[ازدواج]] کرده بود. [[حکیم]] به خدیجه گفت: "عمه [[جان]]! هر یک از این پسرها را که میخواهی، برای خودت [[انتخاب]] کن". خدیجه [[زید]] را به عنوان [[غلام]] به خانهاش برد. پس خدیجه زید را به پیامبر {{صل}} بخشید و پیامبر {{صل}} هم او را [[آزاد]] کرد و پسر خود خواند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۱، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[زید بن حارثه (مقاله)|مقاله «زید بن حارثه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref> | |||
==آشنایی اجمالی== | |||
زید، پسر [[حارثة بن شراحیل]]، اصالتاً [[اهل | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[بنی کلب بن وبره]] (قبیله) | |||
* [[قضاعه]] (قبیله) | |||
* [[حارثة بن شراحیل کلبی]] (پدر) | |||
* [[اسامة بن زید کلبی]] (فرزند) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[زید بن حارثه (مقاله)|مقاله «زید بن حارثه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']] | # [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[زید بن حارثه (مقاله)|مقاله «زید بن حارثه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۷: | خط ۲۰: | ||
{{صحابه مهاجر به مدینه}} | {{صحابه مهاجر به مدینه}} | ||
[[رده:افراد در قرآن]] | [[رده:افراد در قرآن]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده: | [[رده:اعلام]] |