←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
در دوران [[اسلامی]]، برخی از آنان به مناطقی از [[حجاز]] از جمله شهرهای [[مکه]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مدینه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[شام]]<ref>ر.ک: المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۱۵۶؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.</ref> کوچیدند و در این [[سرزمینها]] ساکن شدند. همچنین، با توجه به حضور گسترده مذحجیها در [[کوفه]] و [[همراهی]] گسترده حکمیها در [[نبرد صفین]] و نیز نسبت برخی از شهدای بزرگ [[صفین]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.</ref>، به نظر میرسد جمعی از آنان در کوفه هم ساکن شده باشند. ضمن این که از سکونت متأخرتر برخی از آنان در [[وادی]] «آش» - در غرناطه [[اندلس]] -<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref> و دیگر نقاط این [[سرزمین]]<ref>ر.ک: ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۱۲۲.</ref> خبرهایی نقل شده است. [[سرزمین یمن]] نیز علاوه بر موارد مذکور، کماکان منزلگاه جمع زیادی از حکمیها از جمله بنی مطیر بود<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.</ref>. زبیدی از بنی مطیر به عنوان بزرگترین [[بیت]] در [[یمن]] یاد کرده است<ref>زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | در دوران [[اسلامی]]، برخی از آنان به مناطقی از [[حجاز]] از جمله شهرهای [[مکه]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مدینه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[شام]]<ref>ر.ک: المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۱۵۶؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.</ref> کوچیدند و در این [[سرزمینها]] ساکن شدند. همچنین، با توجه به حضور گسترده مذحجیها در [[کوفه]] و [[همراهی]] گسترده حکمیها در [[نبرد صفین]] و نیز نسبت برخی از شهدای بزرگ [[صفین]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.</ref>، به نظر میرسد جمعی از آنان در کوفه هم ساکن شده باشند. ضمن این که از سکونت متأخرتر برخی از آنان در [[وادی]] «آش» - در غرناطه [[اندلس]] -<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref> و دیگر نقاط این [[سرزمین]]<ref>ر.ک: ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۱۲۲.</ref> خبرهایی نقل شده است. [[سرزمین یمن]] نیز علاوه بر موارد مذکور، کماکان منزلگاه جمع زیادی از حکمیها از جمله بنی مطیر بود<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.</ref>. زبیدی از بنی مطیر به عنوان بزرگترین [[بیت]] در [[یمن]] یاد کرده است<ref>زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۵۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
==[[تاریخ]] [[جاهلی]] بنی حکم بن سعدالعشیره== | |||
از معدود خبرهای جاهلی این [[قوم]] میتوان به [[پیکار]] بنی حکم بن سعد العشیره با [[ازدیان]] اشاره کرد. بر اساس برخی گزارشات، [[مردم]] [[ازد]] در راه [[هجرت]] خود به سرزمینهای شمالی، به سرزمین حکم بن سعد العشیره رسیدند و پیکاری که بین آنها درگرفت، ازدیان [[پیروز]] میدان شدند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶؛ صحاری، الانساب، ج۲، ص۶۹۶.</ref>. [[غارت]] بنی حدأ بن نمرة بن سعدالعشیره بر بنی بندقة بن مظّه و [[کشتار جمعی]] از آنان هم از دیگر ایام جاهلی است که در برخی منابع بدان پرداخته شده است. این [[حمله]]، بلافاصله [[یورش]] تلافیجویانه بنی بندقه به بنی حدأ و نابودی آنها را در پی داشت<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۰۸.</ref>. عکسالعمل سریع بنی بندقه در قبال این عمل و نابودی [[طایفه]] بنی حدأ، در [[عرب]] مثل شد چندان که گفتند: {{عربی|حدأ حدأ وراءك بندقة}}<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۱؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۱۸۱؛ فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱.</ref>. از دیگر [[اخبار]] [[جاهلی]] این [[قوم]]، برقراری [[احلاف]] و پیمانهایی با برخی از [[قبایل]] و [[طوایف]] [[عرب جاهلی]] است که [[پیمان]] با [[بنی تیم بن مره]] قریش از جمله این احلاف است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref>. علاوه بر این حلفها، [[ازدواج]] هم میتوانست زمینههای [[امنیت]] و [[آسایش]] خاطر آنان را، در دستیابی به اهداف مورد نظر فراهم سازد؛ از همین رو، آنان کوشیدند تا در جهت رفع نقصان جمعیتی و نیز پشتوانه قبیلگی خود ازدواجهایی را با برخی قبایل انجام دهند تا با برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیرهها و قبایل از جمله قریش، به استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه بپردازند. از جمله این ازدواجها، ازدواج [[عبدالله بن سعد بن جابر بن عمیر]] با [[خواهر]] [[عثمان]] - از [[طایفه بنی امیه]] قریش - است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
==[[تاریخ]] [[اسلامی]] بنی حکم بن سعدالعشیره== | |||
از نخستین وقایع و رخدادهای اسلامی که در آن، نامی از بنی حکم و طوایفش به میان آمده میتوان از حضور [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]]<ref>او و فرزندانش از رؤسای یمن به شمار میرفتند. (ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۲۳۶).</ref> و [[قدامة بن مالک بن خارجه]]<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ۹۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۲۲.</ref> در جمع هیأت اعزامی [[مذحج]] به [[مدینه]]، نزد [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} یاد کرد. مشارکت در [[فتوحات اسلامی]] نیز از دیگر وقایع مهم [[تاریخ]] [[اسلامی]] این [[قوم]] است. حضور قدامة بن مالک بن خارجه در [[فتوحات]] [[مصر]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و نیز کشورگشاییها و [[فتوحات اسلامی]] عصر [[خلافت امویان]] توسط [[جراح بن عبدالله حکمی]] - [[فرماندار]] [[امویان]] - در بلاد ارمنیه و فتح [[بلنجر]] در حدود [[سال ۱۰۵ هجری]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۱؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۰۵.</ref> از جمله نمونههای مشارکت بنی حکم بن سعدالعشیره در عرصه فتوحات است. | |||
به نظر میرسد بنی حکم نیز بمانند [[قبایل]] [[مادری]] خود [[مذحج]] و سعدالعشیره، از همراهان [[امام علی]]{{ع}} در جنگهای ایشان بودهاند. این گمانه با گزارش برخی منابع از جمله «منقری» در کتاب «[[وقعة صفین]]» [[تأیید]] میشود. «منقری» در کتاب خود، در بیان اسامی شهدای برجسته این [[جنگ]]، در کنار ذکر نام جمعی دیگر از بنی سعدالعشیرهایها از [[طوایف]] دیگر، از [[حارث بن جلاح حکمی]]، [[ابوایوب بن باکر حکمی]] و [[شرحبیل بن منصور حکمی]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.</ref> یاد کرده است. | |||
در پی آغاز [[شورش]] زبیریان برخی از شخصیتهای این قوم همچون [[عمرو بن یزید]] حکمی به هواداری از زبیریان پرداختند. وی در [[منازعات]] [[جانشینی]] بعد از [[مرگ یزید]]، جانب [[عبدالله بن زبیر]] را گرفت و او را مستحق جانشینی و امر [[خلافت]] دانست<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۳۲؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۱۴۶.</ref>. از همین روی، [[مردم]] [[متعصب]] بنیکلب بر او تاختند و او را زدند و به [[آتش]] سوزاندند و جامهاش را دریدند<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۳۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۱۴۷.</ref>. عمرو پس از [[شکست]] و کشته شدن [[مصعب بن زبیر]]، با واسطه قرار دادن [[خالد بن یزید بن معاویه]] از [[عبدالملک بن مروان]] [[طلب]] گذشت نمود. با پذیرش این امر توسط [[عبدالملک]]، او به جرگه حامیان و [[امراء]] [[بنی امیه]] وارد شد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
==بنی حکم بن [[سعدالعشیره]] و تعامل با [[دولت اموی]]== | |||
پس از به [[قدرت]] رسیدن [[امویان]] - بخصوص با روی کار آمدن شاخه [[مروانی]] آن - بسیاری از بزرگان بنی حکم به [[حمایت]] از این [[حکومت]] پرداختند و در میادین نظامی و [[حکمرانی]]، [[یاری]] گر آنان در عرصههای مختلف شدند. از میان [[رجال]] بنی حکم بن سعد العشیره که در دستگاه [[حکومت بنی امیه]] شهرتی به هم رسانده بودند، میتوان از [[جراح بن عبدالله بن جعاده حکمی]] یاد کرد. وی در واقعه [[شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] جانب امویان را گرفت و در [[معیت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در فوج [[قراء]] [[لشکر]] حجاج در [[دیر الجماجم]] ([[سال ۸۲ هجری]]) حضور یافت<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۵۰؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. جراح که از [[کارگزاران]] آل مهلب بود از سوی [[یزید بن مهلب]]، عهدهدار [[حکمرانی خراسان]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ نیز بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۶؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.</ref> گردید. وی همچنین بعد از [[مرگ]] [[عبدالملک بن مروان]]، از [[امراء]] [[ولید بن عبدالملک]] (حک. ۸۶-۹۶ [[هجری]]) گردید و [[امارت بصره]] را عهدهدار شد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۹۸.</ref>. در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] (حک. ۹۹-۱۰۱ هجری) وی بار دیگر عهدهدار [[حکومت خراسان]] گردید<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۵؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۶۲.</ref>. جراح بن عبدالله در زمان خلافت [[یزید بن عبدالملک]] (۱۰۱-۱۰۵ هجری) به امارت بلاد ارمنیه رسید و با [[کفار]] و [[اتراک]] آن مناطق نبردهایی را انجام داد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۱-۲۱۷.</ref> و فتوحاتی را به انجام رساند که فتح [[بلنجر]] در [[سال ۱۰۴ هجری]] از جمله مهمترین آنها است<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴.</ref>. او در [[سال ۱۰۷ هجری]] و در ایام خلافت [[هشام بن عبدالملک]] (حک. ۱۰۵-۱۲۵) از سمتش [[عزل]] گردید<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۳۱۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۳۷.</ref> اما در [[سال ۱۱۱ هجری]] بار دیگر از سوی هشام بن عبدالملک به امارت ارمنیه دست یافت<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۶۷.</ref>. سرانجام وی در حالی که بر سمت [[کارگزاری]] [[ولایت]] ارمنیه تکیه زده بود، در [[سال ۱۱۲ هجری]] در [[بلنجر]] به دست [[ترکان]] کشته شد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۷۰.</ref>. | |||
عبدالرحمن بن حبیب حکمی هم از دیگر [[رجال]] معروف بنی حکم در دستگاه [[حکومت بنی امیه]] بود. وی در [[دیر الجماجم]] در [[نبرد]] با [[عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] [[فرماندهی]] پیاده [[نظام]] [[لشکر]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را بر عهده داشت<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۴۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۴۲.</ref>. [[عمر بن یزید حکمی]] هم در دربار [[امویان]] جایگاهی رفیع داشت. او در جریان [[شورش]] [[آل مهلب]]، در [[اطاعت]] [[یزید بن عبدالملک اموی]] بود. وی به همراه [[خالد بن عبدالله قسری]] فرستادگان ویژه [[یزید بن عبدالملک]] - با [[اماننامه]] و دیگر وثائق - نزد یزید بن مهلب بودند<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۸۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۱۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۷۳.</ref>. حضور در کنار [[ولید بن یزید]] (حک. ۱۲۵-۱۲۶) و [[مشاوره]] به او در امر بیعتستانی برای [[خلافت]] هم، از دیگر مواضعی است که حضور [[قوی]] او را دربار اموی به [[اثبات]] میرساند<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۶۹.</ref>. [[عبدالله بن یزید]] حکمی [[رییس]] پلیس عبدالملک<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۲۲۲؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۸۹.</ref>، [[علقمة بن عبدالرحمن حکمی]] - ازفرماندهان [[سپاه]] [[حجاج بن یوسف]] -<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۱ و ۳۳.</ref>، محمد بن علقمة بن عبدالرحمن حکمی [[فرمانده]] شرطگان [[بصره]] و [[کوفه]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۳.</ref>، و [[عمرو بن عبدالاعلی حکمی]] - رییس پلیس [[خالد بن عبدالله قسری در واسط]] -<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۷.</ref> هم از دیگر صاحبمنصبان و متنفذان بنی حکم بن سعدالعشیره در دربار امویان بودند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
==بنی حکم بن سعدالعشیره و تعامل با [[خوارج]]== | |||
مواضع فردی و قبیلهای [[سعد العشیره]] و [[قبایل]] و [[طوایف]] آن در [[تقابل]] با خوارج قرار داشت. خوارج [[روحیات]] [[بدوی]] داشتند که با روحیات شهری [[بنی سعد العشیره]] در [[تعارض]] بود. از سوی دیگر گرایشهای [[عقیدتی]]- [[سیاسی]] [[قبیله سعد العشیره]] و طوایف بنام آن از جمله بنی حکم، مانع [[همراهی]] و هواداری آنها با خوارج میشد. در نتیجه جنگاوران، اشراف و [[موالی]] سعدالعشیره در [[رویارویی]] جدی با خوارج بودند و شاید به همین سبب بود که [[والیان عراق]] و [[ایران]]، بیشتر از [[فرماندهان]] این [[قبیله]]، برای دفع [[شورش خوارج]] در [[عراق]] و ایران بهره میبردند. بنی حکم از جمله طوایف سعد العشیره بودند که در [[مبارزه]] با خوارج حضوری مؤثر داشتند. چندان که در تقابل با خوارج، از نقش فرماندهانی از قبیله بنی حکم همچون [[حبیب بن عبدالرحمن حکمی]]<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۲۵۹-۲۸۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۶ و ۲۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۳۰.</ref> و [[علقمة بن عبدالرحمن حکمی]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۱ و ۳۳.</ref> و [[جراح بن عبدالله حکمی]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷۵.</ref> بارها در منابع سخن به میان رفته است.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
==معاریف و [[رجال]] بنی حکم== | |||
از رجال و معاریف شهیر این [[قوم]] میتوان از [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]] از رؤسای [[یمن]] و از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از وفود کنندگان<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۲۳۶.</ref>، [[قدامة بن مالک بن خارجه]] از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ۹۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۲۲.</ref>، [[ابوموسی]] الحکمی از [[اصحاب رسول اکرم]]{{صل}}<ref>خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۲۲۷. نیز ر.ک: ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۴۳۸.</ref>، [[ثوبان]] [[غلام]] [[پیامبر]]{{صل}}<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۱۸؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۳۱۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۳۱۴.</ref>، عمیر بن بشیر بن عمیر بن بشیر بن عویمر بن حارث بن کثیر بن ردی السّبل بن حدقة بن مظّه<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۱.</ref>، ابومحمد عبدالکبیر بن محمد بن عفیر حکمی اندلسی از [[قراء]] [[اندلس]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۱۲۲.</ref>، ابن فَلیته احمد بن محمد بن علی حکمی عالم و کاتب [[دولت]] الرسولیه<ref>زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۲۲۳.</ref>، عمارة بن ابی الحسن علی بن ریدان بن احمد حکمی ملقب به «نجم الدین شاعر»<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۳۱-۴۳۲؛ مقریزی، المقفی الکبیر، ج۴، ص۳۶۲.</ref> از [[فقهای بزرگ شیعه]] [[امامیه]]<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۴۰۸-۴۰۹.</ref> و از علمای متأخرتر، شیخ [[حافظ بن احمد بن علی حکمی]] از [[فقها]] و ادباء [[عرب]]<ref>زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۵۹؛ آل سیف، المبتدأ و الخبر العلماء فی القرن عشر و بعض تلامیذهم، ج۱، ص۱۸۸؛ منجی بوسنینه، موسوعة اعلام العلماء و الادباء العرب و المسلمین، ج۷، ص۹۵.</ref> یاد کرد. ضمن این که خَلِج (عبدالله) شاعر<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۹.</ref> و [[ابونواس حسن بن هانی حکمی]] - [[مولی]] [[جراح بن عبدالله حکمی]] - را هم از دیگر [[رجال]] معروف این [[قوم]] و از شعرای بنام این قوم گفتهاند<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعرا، ج۲، ص۷۸۴؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۵؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۴.</ref> و از [[مالک بن ابی مریم حکمی]]<ref>المزی، اکمال الکمال، ج۲۷، ص۱۵۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۶، ص۴۹۴.</ref> به عنوان یکی از نامآوران عرصه [[روایی]] آنها یاد کردهاند. از [[امراء]] و [[فرماندهان]] معروف این قوم هم باید از [[عمرو بن یزید حکمی]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۶۴.</ref>، [[عبدالله بن یزید حکمی]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۲۲۲؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۸۹.</ref>، [[حبیب بن عبدالرحمن حکمی]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۲۵۹؛ بلاذری؛ انساب الاشراف، ج۸، ص۲۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۳۰.</ref>، [[علقمة بن عبدالرحمن حکمی]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۱ و ۳۳.</ref>، [[محمد به علقمة بن عبدالرحمن حکمی]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۳.</ref>، جرّاح بن عبداللّه بن جعار بن أفلح بن حارث بن دوّه - [[والی خراسان]] -<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۱؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳. ابن حزم از او با نام و نسب جراح بن عبدالله بن جعادرة بن افلح نام برده (ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸) و ابن درید نسبش را جراح بن عبدالله بن جعادة بن افلح عنوان کرده است. (ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۶).</ref> و [[عمرو بن عبدالاعلی حکمی]] - [[رییس]] پلیس [[خالد بن عبدالله قسری]] در [[واسط]]-<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۷.</ref> نام برد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |