←براهین ضرورت عصمت امام
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
این [[برهان]] نیز مانند برهان گذشته، یک پیش فرض دارد: [[امام]] کسی است که [[خداوند]] بتواند با او برای [[مردم]] احتجاج کند. هشام در پاسخ ضرار بن عمرو که از دلیل [[لزوم عصمت امام]] از [[گناهان]] پرسیده بود، برهان خود را با توجه به این مقدمه، این گونه تقریر میکند: اگر امام از [[گناه]] معصوم نباشد، ممکن است مسائلی از [[دین]] را به نفع خود یا دوستانش پنهان کند و آنها را به مردم اعلام نکند. در این صورت خداوند نمیتواند با چنین کسی برای مردم احتجاج کند<ref>{{عربی|إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعْصُوماً مِنَ الذُّنُوبِ دَخَلَ فِي الْخَطَإِ فَلَا يُؤْمَنُ أَنْ يَكْتُمَ عَلَى نَفْسِهِ وَ يَكْتُمَ عَلَى حَمِيمِهِ وَ قَرِيبِهِ وَ لَا يَحْتَجُّ اللَّهُ بِمِثْلِ هَذَا عَلَى خَلْقِهِ...}}، محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۸؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴، ح۱.</ref>. کیفیت [[استدلال]] هشام، گویای این مطلب است که وی با این برهان در پی [[اثبات عصمت امام]] از همه گناهان ـ پس از تصدی [[منصب امامت]] ـ است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۱۹۷-۲۰۱.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۹۲.</ref> | این [[برهان]] نیز مانند برهان گذشته، یک پیش فرض دارد: [[امام]] کسی است که [[خداوند]] بتواند با او برای [[مردم]] احتجاج کند. هشام در پاسخ ضرار بن عمرو که از دلیل [[لزوم عصمت امام]] از [[گناهان]] پرسیده بود، برهان خود را با توجه به این مقدمه، این گونه تقریر میکند: اگر امام از [[گناه]] معصوم نباشد، ممکن است مسائلی از [[دین]] را به نفع خود یا دوستانش پنهان کند و آنها را به مردم اعلام نکند. در این صورت خداوند نمیتواند با چنین کسی برای مردم احتجاج کند<ref>{{عربی|إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعْصُوماً مِنَ الذُّنُوبِ دَخَلَ فِي الْخَطَإِ فَلَا يُؤْمَنُ أَنْ يَكْتُمَ عَلَى نَفْسِهِ وَ يَكْتُمَ عَلَى حَمِيمِهِ وَ قَرِيبِهِ وَ لَا يَحْتَجُّ اللَّهُ بِمِثْلِ هَذَا عَلَى خَلْقِهِ...}}، محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۸؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴، ح۱.</ref>. کیفیت [[استدلال]] هشام، گویای این مطلب است که وی با این برهان در پی [[اثبات عصمت امام]] از همه گناهان ـ پس از تصدی [[منصب امامت]] ـ است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۱۹۷-۲۰۱.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۹۲.</ref> | ||
=== | === هفتم: برهان اضطرار به امام === | ||
[[هشام بن حکم]] در مناظره خود با [[ضرار]] که منکر [[ضرورت وجود امام در جامعه]] بود، برای [[ضرورت وجود امام]] پس از [[رسول خدا]] {{صل}} دلیلی میآورد که ضمن آن، ضرورت عصمت امام نیز ثابت میشود. | [[هشام بن حکم]] در مناظره خود با [[ضرار]] که منکر [[ضرورت وجود امام در جامعه]] بود، برای [[ضرورت وجود امام]] پس از [[رسول خدا]] {{صل}} دلیلی میآورد که ضمن آن، ضرورت عصمت امام نیز ثابت میشود. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
از آنجا که فرضهای اول و دوم اشتباه است، تنها فرض سوم باقی میماند که همان مطلوب است: {{عربی|فبقي الوجه الثالث: و هو أنّه لابدّ لهم من علم يقيمه الرسول لهم و لا يحيف معصوم من الذنوب مبرأ من الخطایا يحتاج إليه و لا يحتاج إلى أحد}}<ref>محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۵-۳۶۶.</ref>. در واقع، این [[برهان]]، ضرورت وجود امام [[معصوم]] را ثابت میکند؛ به گونهای که اگر [[امام]] معصوم نباشد، بود و نبود او تفاوتی نخواهد داشت<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۹۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۱۹۷-۲۰۱.</ref> | از آنجا که فرضهای اول و دوم اشتباه است، تنها فرض سوم باقی میماند که همان مطلوب است: {{عربی|فبقي الوجه الثالث: و هو أنّه لابدّ لهم من علم يقيمه الرسول لهم و لا يحيف معصوم من الذنوب مبرأ من الخطایا يحتاج إليه و لا يحتاج إلى أحد}}<ref>محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۵-۳۶۶.</ref>. در واقع، این [[برهان]]، ضرورت وجود امام [[معصوم]] را ثابت میکند؛ به گونهای که اگر [[امام]] معصوم نباشد، بود و نبود او تفاوتی نخواهد داشت<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۹۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۱۹۷-۲۰۱.</ref> | ||
=== | === هشتم: [[برهان]] وجوب اطاعت از معصوم === | ||
اگر از [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[خطا]] سرزند، [[مخالفت]] و [[انکار]] او [[واجب]] خواهد بود و این با [[دستور خداوند]] بر [[اطاعت]] از او مغایرت دارد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۰.</ref> | اگر از [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[خطا]] سرزند، [[مخالفت]] و [[انکار]] او [[واجب]] خواهد بود و این با [[دستور خداوند]] بر [[اطاعت]] از او مغایرت دارد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۰.</ref> | ||
=== | === نهم: برهان لزوم اطمینان === | ||
[[ائمه]]{{ع}} میخواهند [[رضا]] و [[سخط]] ـ شریعت ـ را به ما برسانند لذا اگر خطاکار باشند ما اطمینان به این مورد نداریم، پس باید معصوم باشند<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref>. به عبارت دیگر بدون [[شک]] امامان قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کنند، به طوری که در گفته آنها احتمال [[دروغ]] و [[اشتباه]] داده نشود؛ در غیر این صورت، مقامِ [[رهبری]] آنها متزلزل خواهد شد. چرا که اگر ائمه [[معصوم]] نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای [[دعوت]] آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این [[دلیل]] که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نیز نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی ضرورت عصمت ائمه{{ع}} است. چگونه ممکن است [[خداوند]] [[فرمان]] دهد که از [[انسانی]] بیقید و شرط [[اطاعت]] شود، در حالی که این [[انسان]] ممکن است [[خطا]] کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر مردم از او اطاعت کنند که [[پیروی]] از خطا و [[گناه]] است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه [[مقام رهبری]] امامان با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا [[مردم]] تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند<ref>[[کشف المراد (کتاب)|کشف المراد]]، ص۳۴۹؛ [[پنجاه درس اصول عقاید (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید]]، پیامبرشناسی، درس سوم.</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۳۵-۱۵۲.</ref> | [[ائمه]]{{ع}} میخواهند [[رضا]] و [[سخط]] ـ شریعت ـ را به ما برسانند لذا اگر خطاکار باشند ما اطمینان به این مورد نداریم، پس باید معصوم باشند<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref>. به عبارت دیگر بدون [[شک]] امامان قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کنند، به طوری که در گفته آنها احتمال [[دروغ]] و [[اشتباه]] داده نشود؛ در غیر این صورت، مقامِ [[رهبری]] آنها متزلزل خواهد شد. چرا که اگر ائمه [[معصوم]] نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای [[دعوت]] آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این [[دلیل]] که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نیز نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی ضرورت عصمت ائمه{{ع}} است. چگونه ممکن است [[خداوند]] [[فرمان]] دهد که از [[انسانی]] بیقید و شرط [[اطاعت]] شود، در حالی که این [[انسان]] ممکن است [[خطا]] کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر مردم از او اطاعت کنند که [[پیروی]] از خطا و [[گناه]] است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه [[مقام رهبری]] امامان با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا [[مردم]] تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند<ref>[[کشف المراد (کتاب)|کشف المراد]]، ص۳۴۹؛ [[پنجاه درس اصول عقاید (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید]]، پیامبرشناسی، درس سوم.</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۳۵-۱۵۲.</ref> | ||