افسانه غرانیق: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۲۵: خط ۲۵:
#راویان این داستان همگی از [[تابعان]] و طبقات بعد از آنها بوده و در زمان ادعا شده برای وقوع این داستان هنوز به [[دنیا]] نیامده بودند و از میان آنها تنها [[ابن عباس]] از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} است؛ لکن تولد او نیز دست کم سه سال پس از زمانی است که برای وقوع افسانه غرانیق یاد کرده‌اند<ref>الاصابه، ج ۴، ص۱۲۲.</ref>.<ref>جعفر انواری|انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>
#راویان این داستان همگی از [[تابعان]] و طبقات بعد از آنها بوده و در زمان ادعا شده برای وقوع این داستان هنوز به [[دنیا]] نیامده بودند و از میان آنها تنها [[ابن عباس]] از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} است؛ لکن تولد او نیز دست کم سه سال پس از زمانی است که برای وقوع افسانه غرانیق یاد کرده‌اند<ref>الاصابه، ج ۴، ص۱۲۲.</ref>.<ref>جعفر انواری|انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>


=== دوم: تناقض با [[شأن نزول آیه]] ===
=== دوم: ناهمخوانی با [[تاریخ]] ===
#ظاهر [[سیاق آیه]] حکایت از آن دارد که منظور از {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} همان [[توحید]] و روش درست و [[نفی شرک]] است. برخی [[اسباب نزول]] [[آیه]] نیز این برداشت را [[تأیید]] می‌کند. [[سبب نزول]] این آیه، این سان نقل شده است که [[مشرکان]] از حضرت خواستند [[خدایان]] آنان را به [[بدی]] یاد نکند و بردگانشان را که به حضرت [[ایمان]] آورده‌اند، از خود دور سازد تا مشرکان با حضرت بنشینند و بحث را دنبال کنند. پس آیه این گونه [[تفسیر]] می‌شود: نزدیک بود مشرکان تو را بلغزانند و از آنچه به تو [[وحی]] شده است دور گردانند و در نتیجه بر ما [[افترا]] ببندی؛ چراکه [[رفتار]] تو افترا بر ما شمرده می‌شود؛ چون به ما منسوبی؛ اما با [[حفظ]] و صیانت ما از این [[لغزش]] در [[امان]] ماندی<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲.</ref>.
#در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمی‌دهیم بدون دست زدن به بت‌های ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را [[ناپسند]] می‌داشت که این آیه نازل شد...<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>.
#همچنین در روایتی آمده است [[قریش]] به حضرت پیشنهاد کردند اگر آیه [[رحمت]] را به [[آیه عذاب]]، و آیه عذاب را به آیه رحمت تبدیل کنی، به تو ایمان می‌آوریم که این [[آیه شریفه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. در پاره‌ای از [[روایات]]، نسبت‌های ناروایی به پیامبر{{صل}} داده شده است که [[تأویل]] پذیر نیست و حاکی از آن است که دست [[جعل]]، این روایات را ساخته و پرداخته است. پس تفسیر را نمی‌توان به این روایات پیوند داد<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۰۳-۴۰۸.</ref>
#بر پایه اخباری، آیه درباره [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} است. [[حضرت رسول]]{{صل}} که می‌دانست بسیاری از همان [[مسلمانان]]، به ویژه [[منافقان]]، با علی{{ع}} [[دشمنی]] دارند - چراکه او در [[جنگ‌ها]] [[پدران]] و [[برادران]] و [[خویشان]] آنها را کشته بود- هنگامی که [[امر الهی]] درباره [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} بر [[خلافت]] رسید، برای اینکه آنها دست از [[اسلام]] برندارند، در [[ابلاغ]] امر الهی قدری توقف کرد. [[خداوند]] برای اینکه [[مسلمانان]] بدانند حضرتش در اجرای [[اوامر الهی]] کوتاهی نمی‌کند، این [[آیه]] را نازل فرمود و این توقف حضرت هم [[مخالفت]] با امر الهی نبود؛ زیرا وقت آن تا موقع [[غدیر خم]] که مسلمانان متفرق می‌شدند، وسعت داشت. در عبارت {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ}}، «ان» مخففه از مثقله است و فاعل {{متن قرآن|كَادُوا}} همان [[جماعت]] مسلمانان است که نزدیک بود [[پیغمبر]]{{صل}} را تفتین کنند و منصرفش سازند. در عبارت {{متن قرآن|عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي}} امیرمؤمنان است و موضوع [[وحی]]، [[تبلیغ]] خلافت و [[نصب علی]]{{ع}} است. {{متن قرآن|لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}؛ بر اساس این عبارت، توقع و تقاضای آنها این بود که [[رسول خدا]]{{صل}} بر خلاف [[وحی الهی]]، غیر علی{{ع}} را بر خلافت نصب کند {{متن قرآن|وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref> می‌گفتند اگر چنین کنی، ما تو را [[دوست]] خود می‌گیریم؛ [[غافل]] از اینکه آن حضرت، از روی [[هوای نفس]][[ سخن]] نمی‌گوید؛ بلکه آنچه می‌گوید، جز وحی نازل شده بر او نیست {{متن قرآن|مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و خداوند نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را می‌بست * دست راستش را می‌گرفتیم * سپس شاهرگش را می‌بریدیم» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۶.</ref><ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۲۸۹.</ref>.
 
=== سوم: ناهمخوانی با [[تاریخ]] ===
#اولاً [[حضرت رسول]]{{صل}} در [[آغاز بعثت]]، در حضور [[مشرکان]] و در کنار [[کعبه]] [[عبادت]] نمی‌کرد؛ بلکه سعی حضرت بر این بود که در اوقات [[خلوت]] به عبادت بپردازد.
#اولاً [[حضرت رسول]]{{صل}} در [[آغاز بعثت]]، در حضور [[مشرکان]] و در کنار [[کعبه]] [[عبادت]] نمی‌کرد؛ بلکه سعی حضرت بر این بود که در اوقات [[خلوت]] به عبادت بپردازد.
#ثانیاً [[دشمنی]] مشرکان با حضرت بیش از این بود که بدون فحص و تحقیق به این مقدار از [[نرمش]] حضرت، واکنش مثبت نشان دهند.  
#ثانیاً [[دشمنی]] مشرکان با حضرت بیش از این بود که بدون فحص و تحقیق به این مقدار از [[نرمش]] حضرت، واکنش مثبت نشان دهند.  
خط ۳۸: خط ۳۲:
# خامسا سوره نجم و [[داستان غرانیق]] مربوط به [[سال پنجم بعثت]] می‌باشد و حال آنکه آیه تمنّی که این داستان به عنوان [[شأن نزول]] آن، مطرح می‌شود، در [[سوره حج]] واقع شده که به تصریح بسیاری از [[مفسران]] از [[سوره‌های مدنی]] است<ref>الرحلة المدرسیة، ص۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۲۲-۱۲۹.</ref>.
# خامسا سوره نجم و [[داستان غرانیق]] مربوط به [[سال پنجم بعثت]] می‌باشد و حال آنکه آیه تمنّی که این داستان به عنوان [[شأن نزول]] آن، مطرح می‌شود، در [[سوره حج]] واقع شده که به تصریح بسیاری از [[مفسران]] از [[سوره‌های مدنی]] است<ref>الرحلة المدرسیة، ص۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۲۲-۱۲۹.</ref>.


=== چهارم: عدم سوء استفاده [[دشمنان]] از این ماجرا ===
=== سوم: عدم سوء استفاده [[دشمنان]] از این ماجرا ===
[[دشمنان پیامبر]] که در [[دشمنی]] با آن حضرت از هیچ اقدامی فروگزار نمی‌کردند و برای پراکندن [[مردم]] از گرد او از انواع [[تهمت‌ها]] همچون ساحر، [[شاعر]] و [[مجنون]] استفاده می‌کردند چگونه از این دستاویز بسیار مؤثر برای کوبیدن آن حضرت و پراکنده ساختن [[مسلمانان]] از گرد او استفاده نکردند و با توجه به اینکه برخی از آنها از [[فصحا]] و [[بلغا]] و نکته‌سنجان بودند چگونه به دو جمله‌ای که مشتمل بر [[ستایش]] [[خدایان]] آنهاست بسنده کردند، در صورتی که قبل و بعد آن سراپا [[نکوهش]] خدایان و بتهای آنهاست؟<ref>التمهید، ج ۱، ص۹۵؛ قضایا قرآنیه، ص۱۱۹؛ فروغ ابدیت، ج ۱، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>.
[[دشمنان پیامبر]] که در [[دشمنی]] با آن حضرت از هیچ اقدامی فروگزار نمی‌کردند و برای پراکندن [[مردم]] از گرد او از انواع [[تهمت‌ها]] همچون ساحر، [[شاعر]] و [[مجنون]] استفاده می‌کردند چگونه از این دستاویز بسیار مؤثر برای کوبیدن آن حضرت و پراکنده ساختن [[مسلمانان]] از گرد او استفاده نکردند و با توجه به اینکه برخی از آنها از [[فصحا]] و [[بلغا]] و نکته‌سنجان بودند چگونه به دو جمله‌ای که مشتمل بر [[ستایش]] [[خدایان]] آنهاست بسنده کردند، در صورتی که قبل و بعد آن سراپا [[نکوهش]] خدایان و بتهای آنهاست؟<ref>التمهید، ج ۱، ص۹۵؛ قضایا قرآنیه، ص۱۱۹؛ فروغ ابدیت، ج ۱، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>.


=== پنجم: عدم نقل گسترده ماجرا توسط [[مسلمانان]] و غیر آنها ===
=== چهارم: عدم نقل گسترده ماجرا توسط [[مسلمانان]] و غیر آنها ===
اگر چنین ماجرایی رخ داده بود می‌بایست کسانی که در [[زمان]] وقوع این حادثه حضور داشتند اعم از [[مسلمان]] و غیرمسلمان آن را به [[طور]] گسترده نقل می‌کردند، در حالی‌که هیچ‌یک از کسانی که این داستان را نقل کرده‌اند در آن زمان (ادعایی) حضور بلکه وجود نداشته‌اند<ref>التمهید، ج ۱، ص۸۷؛ پژوهش‌های قرآنی، ش ۱، ص۸۸، ۹۰.</ref>.<ref>حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء، افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴؛ مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>.
اگر چنین ماجرایی رخ داده بود می‌بایست کسانی که در [[زمان]] وقوع این حادثه حضور داشتند اعم از [[مسلمان]] و غیرمسلمان آن را به [[طور]] گسترده نقل می‌کردند، در حالی‌که هیچ‌یک از کسانی که این داستان را نقل کرده‌اند در آن زمان (ادعایی) حضور بلکه وجود نداشته‌اند<ref>التمهید، ج ۱، ص۸۷؛ پژوهش‌های قرآنی، ش ۱، ص۸۸، ۹۰.</ref>.<ref>حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء، افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴؛ مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>.


۱۱٬۱۴۲

ویرایش