←تناقض با شأن نزول آیه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمیدهیم بدون دست زدن به بتهای ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند میداشت که این آیه نازل شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>. | #در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمیدهیم بدون دست زدن به بتهای ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند میداشت که این آیه نازل شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>. | ||
#همچنین در روایتی آمده است [[قریش]] به حضرت پیشنهاد کردند اگر آیه [[رحمت]] را به آیه عذاب و آیه عذاب را به آیه رحمت تبدیل کنی، به تو ایمان میآوریم که این [[آیه شریفه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. در پارهای از [[روایات]]، نسبتهای ناروایی به پیامبر{{صل}} داده شده است که [[تأویل]] پذیر نیست و حاکی از آن است که دست جعل، این روایات را ساخته و پرداخته است. پس تفسیر را نمیتوان به این روایات پیوند داد<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۰۳-۴۰۸.</ref> | #همچنین در روایتی آمده است [[قریش]] به حضرت پیشنهاد کردند اگر آیه [[رحمت]] را به آیه عذاب و آیه عذاب را به آیه رحمت تبدیل کنی، به تو ایمان میآوریم که این [[آیه شریفه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. در پارهای از [[روایات]]، نسبتهای ناروایی به پیامبر{{صل}} داده شده است که [[تأویل]] پذیر نیست و حاکی از آن است که دست جعل، این روایات را ساخته و پرداخته است. پس تفسیر را نمیتوان به این روایات پیوند داد<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۰۳-۴۰۸.</ref> | ||
#بر پایه اخباری، آیه درباره [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} است. [[حضرت رسول]]{{صل}} که میدانست بسیاری از همان [[مسلمانان]]، به ویژه [[منافقان]]، با علی{{ع}} [[دشمنی]] دارند - چراکه او در [[جنگها]] پدران و [[برادران]] و [[خویشان]] آنها را کشته بود- هنگامی که [[امر الهی]] درباره [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} بر [[خلافت]] رسید، برای اینکه آنها دست از [[اسلام]] برندارند، در [[ابلاغ]] امر الهی قدری توقف کرد. [[خداوند]] برای اینکه [[مسلمانان]] بدانند حضرتش در اجرای [[اوامر الهی]] کوتاهی نمیکند، این [[آیه]] را نازل فرمود و این توقف حضرت هم [[مخالفت]] با امر الهی نبود؛ زیرا وقت آن تا موقع [[غدیر خم]] که مسلمانان متفرق میشدند، وسعت داشت. در عبارت {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ}}، «ان» مخففه از مثقله است و فاعل {{متن قرآن|كَادُوا}} همان جماعت مسلمانان است که نزدیک بود [[پیغمبر]]{{صل}} را تفتین کنند و منصرفش سازند. در عبارت {{متن قرآن|عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي}} امیرمؤمنان است و موضوع [[وحی]]، [[تبلیغ]] خلافت و [[نصب علی]]{{ع}} است. {{متن قرآن|لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}؛ بر اساس این عبارت، توقع و تقاضای آنها این بود که [[رسول خدا]]{{صل}} بر خلاف [[وحی الهی]]، غیر علی{{ع}} را بر خلافت نصب کند {{متن قرآن|وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref> میگفتند اگر چنین کنی، ما تو را [[دوست]] خود میگیریم؛ [[غافل]] از اینکه آن حضرت، از روی [[هوای نفس]][[ سخن]] نمیگوید؛ بلکه آنچه میگوید، جز وحی نازل شده بر او نیست {{متن قرآن|مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و خداوند نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست * دست راستش را میگرفتیم * سپس شاهرگش را میبریدیم» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۲۸۹.</ref> | #بر پایه اخباری، آیه درباره [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} است. [[حضرت رسول]]{{صل}} که میدانست بسیاری از همان [[مسلمانان]]، به ویژه [[منافقان]]، با علی{{ع}} [[دشمنی]] دارند - چراکه او در [[جنگها]] پدران و [[برادران]] و [[خویشان]] آنها را کشته بود- هنگامی که [[امر الهی]] درباره [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} بر [[خلافت]] رسید، برای اینکه آنها دست از [[اسلام]] برندارند، در [[ابلاغ]] امر الهی قدری توقف کرد. [[خداوند]] برای اینکه [[مسلمانان]] بدانند حضرتش در اجرای [[اوامر الهی]] کوتاهی نمیکند، این [[آیه]] را نازل فرمود و این توقف حضرت هم [[مخالفت]] با امر الهی نبود؛ زیرا وقت آن تا موقع [[غدیر خم]] که مسلمانان متفرق میشدند، وسعت داشت. در عبارت {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ}}، «ان» مخففه از مثقله است و فاعل {{متن قرآن|كَادُوا}} همان جماعت مسلمانان است که نزدیک بود [[پیغمبر]]{{صل}} را تفتین کنند و منصرفش سازند. در عبارت {{متن قرآن|عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي}} امیرمؤمنان است و موضوع [[وحی]]، [[تبلیغ]] خلافت و [[نصب علی]]{{ع}} است. {{متن قرآن|لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}؛ بر اساس این عبارت، توقع و تقاضای آنها این بود که [[رسول خدا]]{{صل}} بر خلاف [[وحی الهی]]، غیر علی{{ع}} را بر خلافت نصب کند {{متن قرآن|وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref> میگفتند اگر چنین کنی، ما تو را [[دوست]] خود میگیریم؛ [[غافل]] از اینکه آن حضرت، از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمیگوید؛ بلکه آنچه میگوید، جز وحی نازل شده بر او نیست {{متن قرآن|مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و خداوند نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست * دست راستش را میگرفتیم * سپس شاهرگش را میبریدیم» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۲۸۹.</ref> | ||
==== ناهمخوانی با [[تاریخ]] ==== | ==== ناهمخوانی با [[تاریخ]] ==== |