بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * )) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تابعیت | |||
| عنوان مدخل = تابعیت | |||
| مداخل مرتبط = [[تابعیت در فقه سیاسی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
تابعیت، عبارت است از رابطه [[سیاسی]]، | تابعیت، عبارت است از رابطه [[سیاسی]]، حقوقی و [[معنوی]] که فردی را به [[کشور]] و سرزمینی معین، مرتبط میسازد. امروزه، هر [[کشور]] یا مکتبی ملاک ویژهای را در تابعیت به کار میگیرد، لکن ملاک تابعیت در [[اسلام]]، [[عقیده]] است، نه خاک و [[کشور]]<ref>قانون مدنی ایران، ماده ۹۷۶.</ref>. بنابراین، تابعیت در [[اسلام]] بر دو گونه زیر متصور است: | ||
#تابعیت امّی ([[اسلامی]]): از آنجا که [[خداوند]] تمامی [[پیامبران]] و پیروانشان را به خاطر داشتن مقصد واحد، [[امت]] تلقی کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}} «به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲؛ ر.ک: امت واحدة و دارالاسلام.</ref>، این نوع تابعیت، پیوندی است که در پرتو آن، تنها افراد [[مؤمن]] و [[مسلمان]] گرد هم آمده و دارای مسلک و [[عقیده]] واحدی هستند. از اینرو، | # تابعیت امّی ([[اسلامی]]): از آنجا که [[خداوند]] تمامی [[پیامبران]] و پیروانشان را به خاطر داشتن مقصد واحد، [[امت]] تلقی کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}} «به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲؛ ر. ک: امت واحدة و دارالاسلام.</ref>، این نوع تابعیت، پیوندی است که در پرتو آن، تنها افراد [[مؤمن]] و [[مسلمان]] گرد هم آمده و دارای مسلک و [[عقیده]] واحدی هستند. از اینرو، سرزمین و [[کشور اسلامی]] در این دیدگاه، "پهنۀ [[زمین]]" خواهد بود و [[امت]] در آن، متشکل از یک [[جامعه]] معتقدانند، نه [[جامعه]] [[شهروندان]]<ref>کتاب السیر، ص۱۰۲؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۲، ص۱۱۰۸.</ref>؛ | ||
#تابعیت ملی: منظور از آن، افراد [[انسانی]] هستند که با پیوندهای ملّیت از قبیل زبان، نژاد، [[فرهنگ]] واحد و مانند آن، جامعهای را با محدودۀ جغرافیایی خاص تشکیل میدهند. این نوع از تابعیت در [[اسلام]]، نوعی تابعیت ثانوی و [[اضطراری]] است<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۳.</ref>. | # تابعیت ملی: منظور از آن، افراد [[انسانی]] هستند که با پیوندهای ملّیت از قبیل زبان، نژاد، [[فرهنگ]] واحد و مانند آن، جامعهای را با محدودۀ جغرافیایی خاص تشکیل میدهند. این نوع از تابعیت در [[اسلام]]، نوعی تابعیت ثانوی و [[اضطراری]] است<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۳.</ref>. | ||
==منابع== | |||
==[[تابعیت]]== | |||
«تابعیت»، اصطلاحی در [[حقوق بینالملل]] | |||
تابعیت عبارت است از عضویت فرد - [[حقیقی]] یا [[حقوقی]] - در [[جمعیت]] تشکیل دهنده [[دولت]]، که بیانگر رابطه حقوقی، [[سیاسی]] و [[معنوی]] فرد تابع با دولتی معین و ثمره آن بهرهمندی وی از حقوقی است که به موجب [[قوانین]] [[کشور]] متبوع برای [[شهروندان]] آن وجود دارد<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج۶، ص۴.</ref> از این عنوان در بخش [[مسائل مستحدثه]] و نیز بابهای [[جهاد]]، لقطه [[وارث]] سخن رفته است. | |||
==معیار تابعیت در [[اسلام]]== | |||
از منظر اسلام تابعیت بریکی از دو پایه [[ایمان]] (اسلام) و [[پیمان]] [[استوار]] است؛ از این رو، فردی تابع [[دولت اسلامی]] به شمار میرود و از [[حقوق شهروندی]] بهرهمند میشود که یا [[مسلمان]] باشد و یا کتابی ایاهل کتابی که با دولت اسلامی پیمان [[ذمه]] بسته است. بنا بر این از دیدگاه اسلام، مرز خودی یا [[بیگانه]] بودن فرد تنها با یکی از دو معیار یاد شده، تعیین میشود.<ref>فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۱۰؛ فقه سیاسی، ج۱۱، ص۲۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۶۸.</ref> | |||
==تابعیت اصلی== | |||
در [[نظامهای حقوقی]] [[عرفی]] برای تعیین تابعیت اصلی فرد، به یکی از دو اصل [[نسب]] و زادگاه استناد میشود. در [[نظام حقوقی اسلام]] نیز این دو اصل با اندک تفاوتی وجود دارد. فردی که پدر و مادر او یا یکی از آنان هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان باشند، مسلمان محسوب و از تابعیت دولت اسلامی برخوردار میشود؛ به گونهای که حتی اگر [[والدین]] او بعد از انعقاد نطفه [[مرتد]] شوند، تأثیری در تابعیت او ندارد<ref>جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۵.</ref>. | |||
در نظامهای حقوقی عرفی مبدأ تابعیت [[کودک]] هنگام [[تولد]] او است ولی در اسلام، مبدأ، [[زمان]] انعقاد نطفه کودک و معیار آن انتساب وی به طرف مسلمان است؛ خواه پدر باشد یا مادر. بنابراین [[کودکی]] که مادرش مسلمان و پدرش [[کافر]] است، مسلمان و [[شهروند]] دولت اسلامی محسوب میشود<ref>جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۵.</ref>. | |||
اما زادگاه، از دید اسلام اصالتی ندارد و نمیتواند ملاک تعیین تابعیت اصلی فرد باشد و تنها در حد نشانی از نسب - در جایی که اصل نسب معلوم نباشد - به آن استناد میشود. بر این اساس، [[کودک]] سر راهی اگر در بخش مسلماننشین [[سرزمین اسلامی]] پیدا شود، [[مسلمان]] به شمار میرود و از [[تابعیت]] [[دولت اسلامی]] برخوردار خواهد بود<ref>جواهر الکلام، ج۳۸، ص۱۸۱-۱۸۵.</ref>.<ref>فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۱۰؛ فقه سیاسی، ج۱۱، ص۲۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۶۸.</ref> | |||
==تابعیت اکتسابی== | |||
به تابعیت حاصل پس از انعقاد نطفه یا پس از [[تولد]]، تابعیت غیر تولدی یا اکتسابی گویند. این نوع تابعیت یا ارادی است و یا تبعی. اولی - بر پایه [[ایمان]] یا [[پیمان]] [[استوار]] است. بنابراین هر غیرمسلمان بالغی که مسلمان شود یا با دولت اسلامی [[قرارداد ذمه]] [[امضا]] کند، از تابعیت دولت اسلامی بهرهمند میشود<ref>المبسوط، ج۲، ص۲۵.</ref>. همچنین هر کتابی واجد شرایط میتواند با انعقاد قرارداد ذمه از تابعیت قراردادی دولت اسلامی بهرهمند شود<ref>فقه الصادق، ج۱۳، ص۵۰-۵۲.</ref>. دومی، تابعیتی است که شخص به تبع [[اراده]] و خواست فردی دیگر پیدا میکند. بنابراین، اگر یکی از [[والدین]] [[اسلام]] بیاورد، کودک نیز به تبع او مسلمان و تابع دولت اسلامی به شمار میآید<ref>جواهر الکلام، ج۳۸، ص۱۸۳.</ref>. در تابعیت قراردادی علاوه بر [[فرزندان]] طرف قرارداد ذمه، [[همسر]] و دیگر افراد تحت تکفل او نیز به تابعیت دولت اسلامی درمیآیند<ref>قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۰۷.</ref>. | |||
[[تغییر]] تابعیت: تابعیت مسلمان با [[تحفظ]] بر اسلام تغیرپذیر نیست؛ اما تابعیت قراردادی با فسخ یا انفساخ [[قرارداد]] و یا مسلمان شدن [[ذمی]] تغییر میکند. | |||
سلب تابعیت: دولت اسلامی نمیتواند از مسلمان سلب تابعیت کند؛ زیرا ایمان مبنای این تابعیت است؛ لکن در تابعیت قراردادی اگر طرف قرارداد، آن را نقض کند یا جرمی مرتکب شود که [[نقض]] قرارداد به شمار آید، دولت اسلامی میتواند از او سلب تابعیت کند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۶۵-۲۷۱.</ref>.<ref>فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۱۰؛ فقه سیاسی، ج۱۱، ص۲۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۶۸.</ref> | |||
==تابعیت در اسلام== | |||
در [[قانون]] اسلام مسئله تابعیت و [[ملیت]] بر اساس [[خون]] و یا زبان و یا [[خاک]] و سایر عناصر مادی دیگر استوار نیست، بلکه موضوع تابعیت یک امر اختیاری و مربوط به [[عقیده]] و طرز [[فکر]] افراد تشکیل دهنده [[جامعه اسلامی]] است. | |||
هر فردی که به [[اسلام]] [[معتقد]] باشد، عضوی از [[جامعه اسلامی]] محسوب میشود و نژاد و زبان و [[اقامتگاه]] و سابقه [[تاریخی]] وی و خاندانش به هیچ وجه در این زمینه مؤثر نیست. | |||
از نظر مبانی [[حقوق اسلامی]] [[وحدت]] [[حقیقی]] در [[اجتماع]] و بین گروههای گوناگون تنها در صورت وحدت [[فکر]] و [[اراده]] و [[امیال]] [[عقلانی]] محقق میشود و به همین دلیل [[ملت]] و جامعه اسلامی عبارت از مجموعه گروههای مختلفی است که بر اساس [[عقیده]] و فکر واحد، [[زندگی]] مشترک و هماهنگ و [[قانون]] واحدی را برای تنظیم [[حیات اجتماعی]] و فردی خود [[انتخاب]] کردهاند. به این ترتیب در جامعه اسلامی مبتنی بر [[برادری]]، هر فردی پس از یک [[پیمان]] اختیاری ([[ایمان]]) به طور رسمی به عضویت [[جامعه]] متشکل [[اسلامی]] درمیآید و [[تابعیت]] آن را بر عهده میگیرد و همه و همه در برابر قانونی که بدان ایمان آوردهاند، [[مسئولیت]] دارند و از [[حقوق]] برابر برخوردارند و امتیازات و [[اختلاف]] مادی و اعتباری از میان میرود. | |||
عالی و دانی، [[فقیر]] و [[غنی]]، بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، سرخ و زرد، [[عرب]] و [[عجم]] و... همه و همه [[برادر]] و عضو [[مسئول]] جامعه اسلامی محسوب میشوند<ref>تحف العقول، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.</ref>. | |||
شاید همین نکته اساسی موجب آن شده که [[قرآن]] به جای ملت، کلمه «[[امت]]» را به کار برده و جامعه متشکل و در عین حال مختلف از نظر [[نژادی]] را [[امت واحد]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}} «به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ}} «و این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم پس، از من پروا کنید» سوره مؤمنون، آیه ۵۲.</ref>. | |||
در جامعه اسلامی، افراد غیرمسلمان نیز میتوانند با شرایط خاص در امور مشارکت کنند و به طور رسمی به ملت [[مسلمان]] ملحق شوند و طی یک [[معاهده]] دو جانبه با [[مسلمانان]] [[متحد]] شوند و تشکیل [[ملت]] واحدی بدهند. این نوع [[تابعیت]] که با [[قرارداد]] دو جانبه انجام میگیرد، در اصطلاح [[فقه اسلامی]] تحت عنوان «[[ذمه]]» نامیده میشود و کسانی را که چنین پیمانی با مسلمانان [[امضا]] کنند، [[ذمی]] میگویند<ref>فقه سیاسی، ج۱۱ (حقوق تعهدات و دیپلماسی)، ۲۸-۲۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۶۹.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | |||
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] | ||