حسرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حسرت در قرآن]] - [[حسرت در نهج البلاغه]] - [[حسرت در معارف دعا و زیارات]] - [[حسرت در معارف و سیره سجادی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حسرت در قرآن]] | [[حسرت در حدیث]] | [[حسرت در نهج البلاغه]] | [[حسرت در معارف دعا و زیارات]] | [[حسرت در اخلاق اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حسرت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*حسرت در لغت به‌معنای [[ندامت]] و [[تأسف]] خوردن است بر آنچه از دست رفته. جمع آن "حسرات" است. گاهی به‌معنای خسته و درمانده نیز بیان شده است. برخی نیز در معنای حسرت، شدّت [[ندامت]] و [[پشیمانی]] برشمرده است. این واژه به‌همراه مشتقات آن نُه بار در [[نهج البلاغه]] به‌کار رفته است. [[حسرت در نهج البلاغه]] اغلب به‌معنای [[ندامت]] و [[پشیمانی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵</ref> و گاهی به‌معنای درمانده و خسته به کار رفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 285.</ref>.
حسرت در لغت به‌معنای [[ندامت]] و [[تأسف]] خوردن است بر آنچه از دست رفته. جمع آن "حسرات" است. گاهی به‌معنای خسته و درمانده نیز بیان شده است. برخی نیز در معنای حسرت، شدّت [[ندامت]] و [[پشیمانی]] برشمرده است. این واژه به‌همراه مشتقات آن نُه بار در [[نهج البلاغه]] به‌کار رفته است. [[حسرت در نهج البلاغه]] اغلب به‌معنای [[ندامت]] و [[پشیمانی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵.</ref> و گاهی به‌معنای درمانده و خسته به کار رفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵.</ref>.
*حسرت در اصطلاح، عبارت است از حالتی که در پی از دست دادن چیزی مطلوب وی بوده، به [[انسان]] دست می‌دهد. مطلوب [[انسان]] یک وقت با کار خودش از دست می‌رود و یک وقت دیگران عامل از دست دادن آن می‌شوند. [[پشیمانی]] و حسرت در صورتی پیش می‌آید که خود [[انسان]] با [[اختیار]] خود و کار خود، زمینه فقدان آن مطلوب و ایجاد این حالت را فراهم کند.[[امام]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] مصادیق و عللی را برای حسرت و [[ندامت]] بیان می‌فرمایند. از جمله مهم‌ترین [[دلایل]] می‌توان به از دست دادن فرصت‌ها اشاره کرد. [[امام علی]]{{ع}} در بیان خسارت فرصت‌سوزی می‌فرماید: "شدیدترین ندامت‌ها، از دست رفتن فرصت‌هاست." از این رو [[قرآن]] [[روز قیامت]] را روز حسرت می‌نامد<ref>{{متن قرآن|وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ}}؛ سوره مریم، آیه ۳۹</ref>، چرا که در آن روز بسیاری بر از دست دادن فرصت‌های خود حسرت می‌خورند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 285.</ref>.
==عوامل حسرت==
#'''[[نافرمانی]] از [[نصحیت کننده]] [[خیرخواه]]:''' [[موعظه]] و [[نصیحت]] عاملی مهم در جهت رشد و حرکت [[انسان]] به‌سوی کمال است، زیرا حیات و [[پاکی]] همه اعضا به [[پاکی]] [[قلب]] بستگی دارد و حیات و [[زنده شدن قلب]] به [[موعظه]] و [[نصیحت]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از همین رو بی‌توجهی فرد و نادیده گرفتن [[موعظه]] و [[نصیحت]]، آن هم از سوی کسی که نسبت به وی [[مهربان]] و [[دل‌سوز]] است، سرانجامی جز حسرت و [[اندوه]] و [[پشیمانی]] نخواهد داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 285.</ref>.
#'''[[غفلت]] نسبت به [[عمر]]:''' [[نعمت]] [[عمر]] یکی از نعمت‌هایی است که اغلب افراد نسبت به اهمیت و [[ارزش]] آن [[غفلت]] می‌ورزند. غافل بودن از [[عمر]] به دو صورت است: نخست [[غفلت]] از سپری شدن و زودگذر بودن [[عمر]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۷۴</ref>؛ و دوم [[غفلت]] نسبت به عدم بازگشت فرصت [[عمر]] است. [[امام]]{{ع}} بی‌توجهی و [[غفلت]] نسبت به [[عمر]] را [[ظلم]] به خویشتن و [[پشیمانی]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 285- 286.</ref>.
#'''[[عالم بی عمل]]:''' عالم عامل یکی از [[ارکان دین]] و مایه قوام و [[استواری]] [[دین]] شمرده شده است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۷۲</ref>، اما اگر به [[علم]] خود عمل نکند و علمش نافع نباشد به‌سبب داشتن امتیاز [[علم]] نسبت به [[جاهل]] و مسئولیتی که [[علم]] بر دوش او نهاده، حسرت و [[اندوه]] او افزون‌تر و عظیم‌تر از حسرت [[جاهل]] خواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 286.</ref>.
#'''از دست دادن [[دنیا]]:''' [[دنیا]] برای [[دنیاطلبان]] و دنیاپرستان، کمال و مطلوب نهایی است. از این رو در لحظه [[مرگ]] دو [[سختی]] و شدت را متحمل می‌شوند: یکی شدت [[جان]] کندن و دیگری [[سختی]] از دست دادن [[دنیا]] و رها کردن آن، که نتیجه آن حسرت و [[ندامت]] نسبت به از دست دادن چیزی است که تمامی [[عمر]] خود را صرف رسیدن به آن کرده و بسیاری از [[ارزش‌ها]] را در راه آن [[قربانی]] کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 286.</ref>.
#'''کسب [[مال]] [[حرام]]:''' [[حضرت]] در فرازی شدیدترین و بزرگ‌ترین حسرت را از آنِ شخصی می‌داند که [[عمری]] را به کسب [[حرام]] مشغول شده و در جمع‌آوری [[حرام]] [[همت]] گمارده، ولی از آن بهره‌ای نبرده و آن را برای دیگری به [[ارث]] نهاده است و دیگری آن ما را در [[راه خدا]] صرف و [[انفاق]] کرده و بهشتی شده است، در حالی‌که شخص اول به واسطه همان [[مال]]، جهنی است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۲۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 286.</ref>.
*باید توجّه داشت که حسرت خوردن سودی به حال [[انسان]] ندارد، بلکه اگر حسرت و حالت [[ندامت]] و [[پشیمانی]]، به ابزاری در جهت تنبه و [[بیداری]] [[انسان]] تبدیل شود و او را به استفاده بهتر و مفیدتر از فرصت‌ها ترغیب کند، می‌توان عاملل موفقیت و رشد وی در آینده شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص  286.</ref>.


==حسرت در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
حسرت در اصطلاح، عبارت است از حالتی که در پی از دست دادن چیزی مطلوب وی بوده، به [[انسان]] دست می‌دهد. مطلوب [[انسان]] یک وقت با کار خودش از دست می‌رود و یک وقت دیگران عامل از دست دادن آن می‌شوند. [[پشیمانی]] و حسرت در صورتی پیش می‌آید که خود [[انسان]] با [[اختیار]] خود و کار خود، زمینه فقدان آن مطلوب و ایجاد این حالت را فراهم کند. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] مصادیق و عللی را برای حسرت و [[ندامت]] بیان می‌فرمایند. از جمله مهم‌ترین [[دلایل]] می‌توان به از دست دادن فرصت‌ها اشاره کرد. [[امام علی]] {{ع}} در بیان خسارت فرصت‌سوزی می‌فرماید: "شدیدترین ندامت‌ها، از دست رفتن فرصت‌هاست." از این رو [[قرآن]] [[روز قیامت]] را روز حسرت می‌نامد<ref>{{متن قرآن|وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ}}؛ سوره مریم، آیه ۳۹.</ref>، چرا که در آن روز بسیاری بر از دست دادن فرصت‌های خود حسرت می‌خورند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۸۵.</ref>.
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که بدی کردارش در چشم وی آرایش یافته است و آن را نیکو می‌بیند (چون کسی است که رهیافته است)؟ آری، خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند بنابراین مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید که خداوند به آنچه انجام» سوره فاطر، آیه ۸.</ref>
#{{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>
#{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۸.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ * وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و ما خوب می‌دانیم که برخی از شما دروغ‌انگارند * و اینکه این (قرآن)، دریغ (دل) کافران است» سوره حاقه، آیه ۴۹-۵۰.</ref>
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«خداوند کافران را لعنت و برای آنان آتش (دوزخ) را آماده کرده است * هماره در آن جاودانند و یار و یاوری نمی‌یابند * روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۴-۶۶.</ref>


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح شده است:
== عوامل حسرت ==
# [[حسرت]] شدید [[پیامبر]]، به جهت [[کفر]] و [[ایمان]] نیاوردن [[کافران]]: {{متن قرآن|فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ}}<ref>«پس آیا کسی که بدی کردارش در چشم وی آرایش یافته است و آن را نیکو می‌بیند (چون کسی است که رهیافته است)؟ آری، خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند بنابراین مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید که خداوند به آنچه انجام» سوره فاطر، آیه ۸.</ref>... {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>
# '''[[نافرمانی]] از نصحیت کننده [[خیرخواه]]:''' [[موعظه]] و [[نصیحت]] عاملی مهم در جهت رشد و حرکت [[انسان]] به‌سوی کمال است، زیرا حیات و [[پاکی]] همه اعضا به [[پاکی]] [[قلب]] بستگی دارد و حیات و [[زنده شدن قلب]] به [[موعظه]] و [[نصیحت]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. از همین رو بی‌توجهی فرد و نادیده گرفتن [[موعظه]] و [[نصیحت]]، آن هم از سوی کسی که نسبت به وی [[مهربان]] و دل‌سوز است، سرانجامی جز حسرت و [[اندوه]] و [[پشیمانی]] نخواهد داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵.</ref>.
# [[ظالمان]] و گاز گرفتن دست‌های خود در [[قیامت]]، (تعبیری تمثیلی برای [[بیان]] شدت [[ناراحتی]]) به سبب [[حسرت]] و [[پیروی]] نکردن از [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
# '''[[غفلت]] نسبت به [[عمر]]:''' [[نعمت]] [[عمر]] یکی از نعمت‌هایی است که اغلب افراد نسبت به اهمیت و [[ارزش]] آن [[غفلت]] می‌ورزند. غافل بودن از [[عمر]] به دو صورت است: نخست [[غفلت]] از سپری شدن و زودگذر بودن [[عمر]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۴.</ref>؛ و دوم [[غفلت]] نسبت به عدم بازگشت فرصت [[عمر]] است. [[امام]] {{ع}} بی‌توجهی و [[غفلت]] نسبت به [[عمر]] را [[ظلم]] به خویشتن و [[پشیمانی]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۱.</ref>.
# [[تکذیب]] [[پیامبر اسلام]] و [[قرآن]] از [[ناحیه]] [[کافران]] مایه [[حسرت]] آنان در [[قیامت]]: {{متن قرآن|وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ}}<ref>«و ما خوب می‌دانیم که برخی از شما دروغ‌انگارند» سوره حاقه، آیه ۴۹.</ref> * {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و اینکه این (قرآن)، دریغ (دل) کافران است» سوره حاقه، آیه ۵۰.</ref>
# '''عالم بی عمل:''' عالم عامل یکی از [[ارکان دین]] و مایه قوام و [[استواری]] [[دین]] شمرده شده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۷۲.</ref>، اما اگر به [[علم]] خود عمل نکند و علمش نافع نباشد به‌سبب داشتن امتیاز [[علم]] نسبت به [[جاهل]] و مسئولیتی که [[علم]] بر دوش او نهاده، حسرت و [[اندوه]] او افزون‌تر و عظیم‌تر از حسرت [[جاهل]] خواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>.
# [[اطاعت]] نکردن [[کافران]] از [[خدا]] و [[رسول]] مایه [[حسرت]] آنان در [[قیامت]]: {{متن قرآن|يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۵۲.</ref>.
# '''از دست دادن [[دنیا]]:''' [[دنیا]] برای [[دنیاطلبان]] و دنیاپرستان، کمال و مطلوب نهایی است. از این رو در لحظه [[مرگ]] دو [[سختی]] و شدت را متحمل می‌شوند: یکی شدت [[جان]] کندن و دیگری [[سختی]] از دست دادن [[دنیا]] و رها کردن آن، که نتیجه آن حسرت و [[ندامت]] نسبت به از دست دادن چیزی است که تمامی [[عمر]] خود را صرف رسیدن به آن کرده و بسیاری از [[ارزش‌ها]] را در راه آن [[قربانی]] کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
# '''کسب [[مال]] [[حرام]]:''' حضرت در فرازی شدیدترین و بزرگ‌ترین حسرت را از آنِ شخصی می‌داند که [[عمری]] را به کسب [[حرام]] مشغول شده و در جمع‌آوری [[حرام]] [[همت]] گمارده، ولی از آن بهره‌ای نبرده و آن را برای دیگری به [[ارث]] نهاده است و دیگری آن ما را در [[راه خدا]] صرف و [[انفاق]] کرده و بهشتی شده است، در حالی‌که شخص اول به واسطه همان [[مال]]، جهنی است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
باید توجّه داشت که حسرت خوردن سودی به حال [[انسان]] ندارد، بلکه اگر حسرت و حالت [[ندامت]] و [[پشیمانی]]، به ابزاری در جهت تنبه و [[بیداری]] [[انسان]] تبدیل شود و او را به استفاده بهتر و مفیدتر از فرصت‌ها ترغیب کند، می‌توان عاملل موفقیت و رشد وی در آینده شود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:حسرت]]
[[رده:اصطلاحات اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۷

مقدمه

حسرت در لغت به‌معنای ندامت و تأسف خوردن است بر آنچه از دست رفته. جمع آن "حسرات" است. گاهی به‌معنای خسته و درمانده نیز بیان شده است. برخی نیز در معنای حسرت، شدّت ندامت و پشیمانی برشمرده است. این واژه به‌همراه مشتقات آن نُه بار در نهج البلاغه به‌کار رفته است. حسرت در نهج البلاغه اغلب به‌معنای ندامت و پشیمانی[۱] و گاهی به‌معنای درمانده و خسته به کار رفته است[۲].

حسرت در اصطلاح، عبارت است از حالتی که در پی از دست دادن چیزی مطلوب وی بوده، به انسان دست می‌دهد. مطلوب انسان یک وقت با کار خودش از دست می‌رود و یک وقت دیگران عامل از دست دادن آن می‌شوند. پشیمانی و حسرت در صورتی پیش می‌آید که خود انسان با اختیار خود و کار خود، زمینه فقدان آن مطلوب و ایجاد این حالت را فراهم کند. امام (ع) در نهج البلاغه مصادیق و عللی را برای حسرت و ندامت بیان می‌فرمایند. از جمله مهم‌ترین دلایل می‌توان به از دست دادن فرصت‌ها اشاره کرد. امام علی (ع) در بیان خسارت فرصت‌سوزی می‌فرماید: "شدیدترین ندامت‌ها، از دست رفتن فرصت‌هاست." از این رو قرآن روز قیامت را روز حسرت می‌نامد[۳]، چرا که در آن روز بسیاری بر از دست دادن فرصت‌های خود حسرت می‌خورند[۴].

عوامل حسرت

  1. نافرمانی از نصحیت کننده خیرخواه: موعظه و نصیحت عاملی مهم در جهت رشد و حرکت انسان به‌سوی کمال است، زیرا حیات و پاکی همه اعضا به پاکی قلب بستگی دارد و حیات و زنده شدن قلب به موعظه و نصیحت است[۵]. از همین رو بی‌توجهی فرد و نادیده گرفتن موعظه و نصیحت، آن هم از سوی کسی که نسبت به وی مهربان و دل‌سوز است، سرانجامی جز حسرت و اندوه و پشیمانی نخواهد داشت[۶].
  2. غفلت نسبت به عمر: نعمت عمر یکی از نعمت‌هایی است که اغلب افراد نسبت به اهمیت و ارزش آن غفلت می‌ورزند. غافل بودن از عمر به دو صورت است: نخست غفلت از سپری شدن و زودگذر بودن عمر است[۷]؛ و دوم غفلت نسبت به عدم بازگشت فرصت عمر است. امام (ع) بی‌توجهی و غفلت نسبت به عمر را ظلم به خویشتن و پشیمانی می‌داند[۸].
  3. عالم بی عمل: عالم عامل یکی از ارکان دین و مایه قوام و استواری دین شمرده شده است[۹]، اما اگر به علم خود عمل نکند و علمش نافع نباشد به‌سبب داشتن امتیاز علم نسبت به جاهل و مسئولیتی که علم بر دوش او نهاده، حسرت و اندوه او افزون‌تر و عظیم‌تر از حسرت جاهل خواهد بود[۱۰].
  4. از دست دادن دنیا: دنیا برای دنیاطلبان و دنیاپرستان، کمال و مطلوب نهایی است. از این رو در لحظه مرگ دو سختی و شدت را متحمل می‌شوند: یکی شدت جان کندن و دیگری سختی از دست دادن دنیا و رها کردن آن، که نتیجه آن حسرت و ندامت نسبت به از دست دادن چیزی است که تمامی عمر خود را صرف رسیدن به آن کرده و بسیاری از ارزش‌ها را در راه آن قربانی کرده است[۱۱].
  5. کسب مال حرام: حضرت در فرازی شدیدترین و بزرگ‌ترین حسرت را از آنِ شخصی می‌داند که عمری را به کسب حرام مشغول شده و در جمع‌آوری حرام همت گمارده، ولی از آن بهره‌ای نبرده و آن را برای دیگری به ارث نهاده است و دیگری آن ما را در راه خدا صرف و انفاق کرده و بهشتی شده است، در حالی‌که شخص اول به واسطه همان مال، جهنی است[۱۲].

باید توجّه داشت که حسرت خوردن سودی به حال انسان ندارد، بلکه اگر حسرت و حالت ندامت و پشیمانی، به ابزاری در جهت تنبه و بیداری انسان تبدیل شود و او را به استفاده بهتر و مفیدتر از فرصت‌ها ترغیب کند، می‌توان عاملل موفقیت و رشد وی در آینده شود[۱۳].

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۳۵.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۵۵.
  3. ﴿وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ؛ سوره مریم، آیه ۳۹.
  4. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۲۸۵.
  5. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۳۵.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۷۴.
  8. نهج البلاغه، نامه ۴۱.
  9. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۲.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  12. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹.
  13. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.