ساب النبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ساب النبی در قرآن]] - [[ساب النبی در حدیث]] - [[ساب النبی در فقه اسلامی]] - [[ساب النبی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = ساب النبی (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ساب النبی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
==مقدمه==
 
[[سابّ النّبی]]، کسی است که نسبت به [[ساحت]] [[مقدس]] [[پیامبر]]{{صل}} توهین کند. سابّ یکی از [[ائمه معصومین]]{{عم}} نیز در [[حکم]] آن است.
== مقدمه ==
طبق [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]]، چنین فردی از [[اسلام]] و [[شریعت]] خارج شده و [[واجب]] القتل است<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۲ و ۴۳۵؛ وسایل الشیعه، ج۱۸، باب ۷ من ابواب حد المرتد و باب ۲۷ من ابواب حد القذف، ص۴۶۴.</ref>. در سرایت [[حکم]] [[سابّ النّبی]] به سایر [[انبیاء]] [[اختلاف]] است. ولی برخی، بر آن نظر دارند؛ زیرا [[تکریم]] و [[تعظیم]] سایر [[انبیاء]] نیز، از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۷؛ المبسوط، ج۸، ص۱۵؛ وسایل الشیعه، باب ۲۵، من ابواب حد القذف، حدیث ۴؛ مسالک، ج۱۴، ص۴۵۳؛ المغنی، ج۸، ص۲۳۳.</ref>. نخستین بار در [[اسلام]]، مردی از [[قبیله]] “هذیل” به [[دلیل]] [[سبّ]] [[نبی]]{{صل}} توسط دو [[انصاری]] گردن زده شد<ref>جواهرالکلام، ج۴۱، ص۴۳۳؛ سنن بیهقی، ج۸، ص۲۰۵.</ref>. “[[عبدالله بن عمر]]” نیز یک ذمی را به [[دلیل]] [[سبّ]] [[نبی]]{{صل}} گردن زد<ref>موسوعة فقه عبدالله بن عمر، ص۳۵۰.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۰.</ref>.
سابّ النّبی، کسی است که نسبت به [[ساحت]] [[مقدس]] [[پیامبر]] {{صل}} توهین کند. سابّ یکی از [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز در [[حکم]] آن است.
 
طبق [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]]، چنین فردی از [[اسلام]] و [[شریعت]] خارج شده و [[واجب]] القتل است<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۲ و ۴۳۵؛ وسایل الشیعه، ج۱۸، باب ۷ من ابواب حد المرتد و باب ۲۷ من ابواب حد القذف، ص۴۶۴.</ref>. در سرایت [[حکم]] سابّ النّبی به سایر [[انبیاء]] [[اختلاف]] است. ولی برخی، بر آن نظر دارند؛ زیرا [[تکریم]] و [[تعظیم]] سایر [[انبیاء]] نیز، از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۷؛ المبسوط، ج۸، ص۱۵؛ وسایل الشیعه، باب ۲۵، من ابواب حد القذف، حدیث ۴؛ مسالک، ج۱۴، ص۴۵۳؛ المغنی، ج۸، ص۲۳۳.</ref>. نخستین بار در [[اسلام]]، مردی از [[قبیله]] “هذیل” به [[دلیل]] [[سبّ]] [[نبی]] {{صل}} توسط دو [[انصاری]] گردن زده شد<ref>جواهرالکلام، ج۴۱، ص۴۳۳؛ سنن بیهقی، ج۸، ص۲۰۵.</ref>. “[[عبدالله بن عمر]]” نیز یک ذمی را به [[دلیل]] [[سبّ]] [[نبی]] {{صل}} گردن زد<ref>موسوعة فقه عبدالله بن عمر، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۲: خط ۱۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ساب النبی]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۲

مقدمه

سابّ النّبی، کسی است که نسبت به ساحت مقدس پیامبر (ص) توهین کند. سابّ یکی از ائمه معصومین (ع) نیز در حکم آن است.

طبق شرع مقدس اسلام، چنین فردی از اسلام و شریعت خارج شده و واجب القتل است[۱]. در سرایت حکم سابّ النّبی به سایر انبیاء اختلاف است. ولی برخی، بر آن نظر دارند؛ زیرا تکریم و تعظیم سایر انبیاء نیز، از ضروریات دین اسلام است[۲]. نخستین بار در اسلام، مردی از قبیله “هذیل” به دلیل سبّ نبی (ص) توسط دو انصاری گردن زده شد[۳]. “عبدالله بن عمر” نیز یک ذمی را به دلیل سبّ نبی (ص) گردن زد[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۲ و ۴۳۵؛ وسایل الشیعه، ج۱۸، باب ۷ من ابواب حد المرتد و باب ۲۷ من ابواب حد القذف، ص۴۶۴.
  2. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۷؛ المبسوط، ج۸، ص۱۵؛ وسایل الشیعه، باب ۲۵، من ابواب حد القذف، حدیث ۴؛ مسالک، ج۱۴، ص۴۵۳؛ المغنی، ج۸، ص۲۳۳.
  3. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۴۳۳؛ سنن بیهقی، ج۸، ص۲۰۵.
  4. موسوعة فقه عبدالله بن عمر، ص۳۵۰.
  5. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۲۰.