بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = سوره قلم | |||
| عنوان مدخل = سوره قلم | |||
| مداخل مرتبط = [[سوره قلم در علوم قرآنی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
شصت و هشتمین [[سوره]] [[قرآن]] و پنجمین و یا دومین آن به | شصت و هشتمین [[سوره]] [[قرآن]] و پنجمین و یا دومین آن به ترتیب نزول، نازل شده در [[مکه]] با موضوعات قلم و نوشته، [[اخلاق پیامبر]] {{صل}}، مغروران گستاخ و سرانجام آنها و داستان صاحبان باغ. نام سوره از [[آیه]] اول اخذ شده است: {{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref>. [[خداوند]] به قلم و آنچه مینویسند [[سوگند]] یاد کرده است. نام دیگرش «ن» (= نون)، یا «نون و القلم» است، به این جهت که حرف مقطعه «ن» و بعد از آن کلمه «قلم»، سرآغاز سوره است. | ||
از نظر حجم از سورههای «مفصلات» و در حدود نصف [[حزب]] قرآن است. بیست و نهمین و آخرین سوره از سورههای بیست و نه گانهای است که با [[حروف مقطعه]] (در اینجا: ن: نون) آغاز میگردد. و دهمین سوره از سورههایی است که با سوگند شروع میشود. | از نظر حجم از سورههای «مفصلات» و در حدود نصف [[حزب]] قرآن است. بیست و نهمین و آخرین سوره از سورههای بیست و نه گانهای است که با [[حروف مقطعه]] (در اینجا: ن: نون) آغاز میگردد. و دهمین سوره از سورههایی است که با سوگند شروع میشود. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
[[میبدی]] مینویسد: این سوره هزار و دویست و پنجاه و شش حرف و سیصد کلمه، پنجاه و دو [[آیت]]، جمله به مکه فرو آمد، به قول بیشترین [[مفسران]]، [[ابن عباس]] و [[قتاده]] گفتند: از اول سوره تا {{متن قرآن|سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ}}<ref>«به زودی بینی او را به خاک میمالیم» سوره قلم، آیه ۱۶.</ref> به مکه فرو آمد و از اینجا تا {{متن قرآن|وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر میدانستند عذاب جهان واپسین بزرگتر است» سوره زمر، آیه ۲۶.</ref> به [[مدینه]] فرو آمد. و از اینجا تا {{متن قرآن|فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟» سوره طور، آیه ۴۱.</ref> که به مکه فرو آمد و از اینجا تا {{متن قرآن|فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و او را از شایستگان کرد» سوره قلم، آیه ۵۰.</ref> به مدینه فرو آمد و از اینجا تا به آخر سوره به مکه فرو آمد. | [[میبدی]] مینویسد: این سوره هزار و دویست و پنجاه و شش حرف و سیصد کلمه، پنجاه و دو [[آیت]]، جمله به مکه فرو آمد، به قول بیشترین [[مفسران]]، [[ابن عباس]] و [[قتاده]] گفتند: از اول سوره تا {{متن قرآن|سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ}}<ref>«به زودی بینی او را به خاک میمالیم» سوره قلم، آیه ۱۶.</ref> به مکه فرو آمد و از اینجا تا {{متن قرآن|وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر میدانستند عذاب جهان واپسین بزرگتر است» سوره زمر، آیه ۲۶.</ref> به [[مدینه]] فرو آمد. و از اینجا تا {{متن قرآن|فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟» سوره طور، آیه ۴۱.</ref> که به مکه فرو آمد و از اینجا تا {{متن قرآن|فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و او را از شایستگان کرد» سوره قلم، آیه ۵۰.</ref> به مدینه فرو آمد و از اینجا تا به آخر سوره به مکه فرو آمد. | ||
در این سوره دو آیت [[منسوخ]] است: {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وا بگذار!» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref>. این قدر از [[آیت]] [[منسوخ]] است به آیت [[سیف]]. و باقی آیت محکم. و آیت دیگر {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ}}<ref>«پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن» سوره قلم، آیه ۴۸.</ref> معنی [[صبر]] اندرین آیت منسوخ است به آیت سیف. {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ{{صل}}: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ ن وَ الْقَلَمِ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الَّذِينَ حَسُنَ أَخْلَاقُهُمْ}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: هرکه [[سوره]] «ن و القلم» را [[تلاوت]] کند، [[خداوند]] [[ثواب]] کسانی را که [[خدا]] اخلاقشان را [[نیک]] فرمود به آنان [[پاداش]] میدهد<ref>کشف الاسرار.</ref>. | در این سوره دو آیت [[منسوخ]] است: {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وا بگذار!» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref>. این قدر از [[آیت]] [[منسوخ]] است به آیت [[سیف]]. و باقی آیت محکم. و آیت دیگر {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ}}<ref>«پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن» سوره قلم، آیه ۴۸.</ref> معنی [[صبر]] اندرین آیت منسوخ است به آیت سیف. {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ ن وَ الْقَلَمِ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الَّذِينَ حَسُنَ أَخْلَاقُهُمْ}} [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: هرکه [[سوره]] «ن و القلم» را [[تلاوت]] کند، [[خداوند]] [[ثواب]] کسانی را که [[خدا]] اخلاقشان را [[نیک]] فرمود به آنان [[پاداش]] میدهد<ref>کشف الاسرار.</ref>. | ||
این سوره با دو [[سوگند]] خداوند به قلم و نوشته آغاز میگردد و [[آیه]] دوم به تبرئه [[رسول خدا]] از [[طعنه]] [[دشمنان اسلام]] که به آن [[حضرت]] نسبت [[جنون]] دادند با توصیف و [[تمجید]] [[پیامبر]]{{صل}} به وسیله خدا اشاره میکند و [[اخلاق]] برجسته [[خاتم الانبیاء]] را [[عظیم]] و ممتاز معرفی میکند و [[مسلمانان]] عامل را [[برتر]] از مجرمین به شمار آورده است و در [[آیات]] {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو میگیریم» سوره قلم، آیه ۴۴-۴۵.</ref> از مسئله [[استدراج]] و اِمهال یعنی مهلت دادن به [[کافران]] و [[ستمگران]] که در نهایت به زیان آنان خواهد بود سخن میگوید، آنگاه داستان باغداران و بلایی که بر اثر [[گناه]] و [[فساد]] و [[غفلت]] از [[یاد خدا]] بر سرشان آمد نقل میشود و در آخر آن، آیه معروف {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ}}<ref>«و به راستی نزدیک است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> که بنا به معروف، دافع چشمزخم است، آمده است. از برتریهای [[قرآن]]، آن است که خداوند در آن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند کرده است نه به [[شمشیر]] و [[جنگ]] و [[خونریزی]] و [[عظمت]] [[پیامبر اسلام]] را اخلاق برجسته و نیکوی او نسبت به [[مردم]] بیان کرده است. تفاوت بسیار بین محتوای قرآن که مبتنی بر [[معرفت]] و [[فرهنگ]] است با نظامیگری (میلیتاریسم) و خشونتگرایی تمدنهای غربی و افراطیون شبه [[مسلمان]] مانند داعش وجود دارد. | این سوره با دو [[سوگند]] خداوند به قلم و نوشته آغاز میگردد و [[آیه]] دوم به تبرئه [[رسول خدا]] از [[طعنه]] [[دشمنان اسلام]] که به آن [[حضرت]] نسبت [[جنون]] دادند با توصیف و [[تمجید]] [[پیامبر]] {{صل}} به وسیله خدا اشاره میکند و [[اخلاق]] برجسته [[خاتم الانبیاء]] را [[عظیم]] و ممتاز معرفی میکند و [[مسلمانان]] عامل را [[برتر]] از مجرمین به شمار آورده است و در [[آیات]] {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو میگیریم» سوره قلم، آیه ۴۴-۴۵.</ref> از مسئله [[استدراج]] و اِمهال یعنی مهلت دادن به [[کافران]] و [[ستمگران]] که در نهایت به زیان آنان خواهد بود سخن میگوید، آنگاه داستان باغداران و بلایی که بر اثر [[گناه]] و [[فساد]] و [[غفلت]] از [[یاد خدا]] بر سرشان آمد نقل میشود و در آخر آن، آیه معروف {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ}}<ref>«و به راستی نزدیک است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> که بنا به معروف، دافع چشمزخم است، آمده است. از برتریهای [[قرآن]]، آن است که خداوند در آن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند کرده است نه به [[شمشیر]] و [[جنگ]] و [[خونریزی]] و [[عظمت]] [[پیامبر اسلام]] را اخلاق برجسته و نیکوی او نسبت به [[مردم]] بیان کرده است. تفاوت بسیار بین محتوای قرآن که مبتنی بر [[معرفت]] و [[فرهنگ]] است با نظامیگری (میلیتاریسم) و خشونتگرایی تمدنهای غربی و افراطیون شبه [[مسلمان]] مانند داعش وجود دارد. | ||
==ساختار== | == ساختار == | ||
[[سوره]] از دو بخش اصلی تشکیل شده است که وضع [[متعارض]] [[مؤمنین]] و مجرمین را در آن تبیین کرده است. | [[سوره]] از دو بخش اصلی تشکیل شده است که وضع [[متعارض]] [[مؤمنین]] و مجرمین را در آن تبیین کرده است. | ||
بخش | بخش اول، آیات ۱ تا ۳۳ (وضع [[مشرکین]] و [[خفت]] آنها). | ||
بخش دوم، آیات ۳۴ تا ۵۲ ([[برتری]] وضع [[متقین]]، برتری [[مسلمین]] عامل بر مجرمین). | بخش دوم، آیات ۳۴ تا ۵۲ ([[برتری]] وضع [[متقین]]، برتری [[مسلمین]] عامل بر مجرمین). | ||
در بخش اول این [[سوره]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را به دنبال تهمتهای ناروایی که مشرکین به وی زده و او را دیوانه خوانده بودند، [[تسلیت]] و [[دلداری]] میدهد و به [[بهترین]] وعدهها و [[پاسداری]] از [[خلق]] عظیمش دلخوش میسازد و آن جناب را به شدیدترین وجهی از [[اطاعت]] مشرکین و [[مداهنه]] با آنان [[نهی]] نموده، [[امر]] اکید میکند که در برابر [[حکم]] پروردگارش [[صبر]] کند. | در بخش اول این [[سوره]]، [[رسول خدا]] {{صل}} را به دنبال تهمتهای ناروایی که مشرکین به وی زده و او را دیوانه خوانده بودند، [[تسلیت]] و [[دلداری]] میدهد و به [[بهترین]] وعدهها و [[پاسداری]] از [[خلق]] عظیمش دلخوش میسازد و آن جناب را به شدیدترین وجهی از [[اطاعت]] مشرکین و [[مداهنه]] با آنان [[نهی]] نموده، [[امر]] اکید میکند که در برابر [[حکم]] پروردگارش [[صبر]] کند. | ||
بخش دوم، در تقارن متعارض با بخش اول است که وضع متضاد متقین را در مقابل مشرکین تبیین کرده است. | بخش دوم، در تقارن متعارض با بخش اول است که وضع متضاد متقین را در مقابل مشرکین تبیین کرده است. | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
[[آیات]] ۳۴-۳۵: {{متن قرآن|إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ * أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ}}<ref>«پرهیزگاران نزد پروردگارشان بهشت پرنعمت دارند * آیا فرمانبرداران را مانند گناهکاران (یکسان) میگردانیم؟» سوره قلم، آیه ۳۴-۳۵.</ref>. [[بشارت]] و بیان حال متقین و [[مسلمانان]] عامل، در [[آخرت]] است، در مقابل بیانی که از حال و [[روز]] [[آخرتی]] مشرکین و مجرمین در بخش اول کرده است. | [[آیات]] ۳۴-۳۵: {{متن قرآن|إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ * أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ}}<ref>«پرهیزگاران نزد پروردگارشان بهشت پرنعمت دارند * آیا فرمانبرداران را مانند گناهکاران (یکسان) میگردانیم؟» سوره قلم، آیه ۳۴-۳۵.</ref>. [[بشارت]] و بیان حال متقین و [[مسلمانان]] عامل، در [[آخرت]] است، در مقابل بیانی که از حال و [[روز]] [[آخرتی]] مشرکین و مجرمین در بخش اول کرده است. | ||
آیات بخش دوم، دنباله تهدیدهایی است که درباره [[تکذیب]] کنندگان رسول خدا{{صل}} کرده بود و [[عذاب]] آخرتی آنان را به این بیان مسجل میسازد که [[مردم]] باتقوی در بهشتهای [[نعیم]] هستند و اینکه تکذیب کنندگان و متقین یکسان نیستند، پس نمیتوانند [[امید]] کرامتی از [[خدا]] داشته باشند و چون مجرمند آنچه هم از نعمتهای [[دنیا]] در [[اختیار]] دارند [[استدراج]] و [[املاء]] است (مداخل استدراج و [[امهال]] ملاحظه شود) نه [[نعمت]] و [[کرامت]] و نیز در این آیات، رسول خدا{{صل}} را امر میکند به اینکه در برابر حکم پروردگارش صبر کند و این امر را تأکید مینماید. | آیات بخش دوم، دنباله تهدیدهایی است که درباره [[تکذیب]] کنندگان رسول خدا {{صل}} کرده بود و [[عذاب]] آخرتی آنان را به این بیان مسجل میسازد که [[مردم]] باتقوی در بهشتهای [[نعیم]] هستند و اینکه تکذیب کنندگان و متقین یکسان نیستند، پس نمیتوانند [[امید]] کرامتی از [[خدا]] داشته باشند و چون مجرمند آنچه هم از نعمتهای [[دنیا]] در [[اختیار]] دارند [[استدراج]] و [[املاء]] است (مداخل استدراج و [[امهال]] ملاحظه شود) نه [[نعمت]] و [[کرامت]] و نیز در این آیات، رسول خدا {{صل}} را امر میکند به اینکه در برابر حکم پروردگارش صبر کند و این امر را تأکید مینماید. | ||
'''نکات:''' [[اسلام]] با [[اخلاق]] و [[رفتار]] زیبای [[رسول الله]]{{صل}} [[قلوب]] مردم را [[فتح]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>؛ [[رسول خدا]] [[امر و نهی]] [[قرآن]] را چنان پیش رفتی و نگه داشتی به خوش طبعی که گویی [[خلق]] وی و طبع وی خود آن بود. | '''نکات:''' [[اسلام]] با [[اخلاق]] و [[رفتار]] زیبای [[رسول الله]] {{صل}} [[قلوب]] مردم را [[فتح]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>؛ [[رسول خدا]] [[امر و نهی]] [[قرآن]] را چنان پیش رفتی و نگه داشتی به خوش طبعی که گویی [[خلق]] وی و طبع وی خود آن بود. | ||
{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: عَلَيْكُمْ بِحُسْنِ الْخُلُقِ- فَإِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ فِي الْجَنَّةِ لَا مُحَالَةَ- وَ إِيَّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ- فَإِنَّ سَيِّئَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مُحَالَةَ}}؛ بر شما باد به [[اخلاق نیکو]]؛ زیرا کسی که دارای [[اخلاق نیکو]] باشد [[عاقبت]] و به ناچار در [[بهشت]] وارد میشود و بپرهیزید از [[بداخلاقی]] که عاقبت آن، [[جهنم]] است. | {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: عَلَيْكُمْ بِحُسْنِ الْخُلُقِ- فَإِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ فِي الْجَنَّةِ لَا مُحَالَةَ- وَ إِيَّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ- فَإِنَّ سَيِّئَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مُحَالَةَ}}؛ بر شما باد به [[اخلاق نیکو]]؛ زیرا کسی که دارای [[اخلاق نیکو]] باشد [[عاقبت]] و به ناچار در [[بهشت]] وارد میشود و بپرهیزید از [[بداخلاقی]] که عاقبت آن، [[جهنم]] است. | ||
{{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}. آن مهتر عالم، [[سید ولد آدم]] مرد کار بود، [[معتکف]] درگاه [[عزت]]، مجاور محلت [[محبت]]. دری بود از صدف [[قدرت]] برآمده، آفتابی از [[فلک]] | {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}. آن مهتر عالم، [[سید ولد آدم]] مرد کار بود، [[معتکف]] درگاه [[عزت]]، مجاور محلت [[محبت]]. دری بود از صدف [[قدرت]] برآمده، آفتابی از [[فلک]] اقبال بتافته، [[آسمان]] و [[زمین]] به وی آراسته و نگاشته. [[شب معراج]] او را گفتند: ای [[سید]] بر خرام بر این گلشن بلند که عالم [[قدس]] در [[انتظار]] قدم تو است، [[جمال]] فردوسیان [[عاشق]] چهره جمال تو است، آستان [[حضرت]] ما [[مشتاق]] قدم [[معرفت]] تو است... از حضرت عزت ندا آمد که: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}. باش تا فردای [[قیامت]] که [[علم]] [[دولت]] او به عرصه عظمی برافرازند، قدم در رکاب [[براق]] آورده [[لباس]] [[فخر]] پوشیده، [[عمامه]] [[فضل]] بر سر نهاده، لواء [[حمد]] در دست گرفته، [[آدم]] و هر که دون او است از [[انبیاء]] و [[اولیاء]] همه در زیر علم عزت او و [[رایت]] قدر او درآمده و از حضرت عزت این ندا و نواخت همی آید که: "ای [[محمد]]، بگو که سخنت شنیده میشود و درخواست کن که عطا میشوی و [[شفاعت]] فرما که شفاعتت پذیرفته میگردد"<ref>کشف الاسرار.</ref>. در [[تفسیر]] فوق به روشنی پیدا است که امثال [[میبدی]]، [[مولوی]] و [[ابن عربی]]، [[معتقد]] به [[وحدت]] [[ادیان]] بودند و [[رسولان]] گذشته را مقدمه ساز [[ظهور]] [[خاتم الانبیاء]] [[محمد مصطفی]] میدانند و با آمدن [[اسلام]] مصطفوی، همه ادیان دیگر در آن مستحیل شدهاند و فقط [[تبعیت]] از [[اسلام]] جایز و نافذ است. | ||
در [[معانی الاخبار]] به [[سند]] خود از [[ابی الجارود]] از [[امام]] [[ابی جعفر]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فرمود: [[خلق عظیم]] همین اسلام است. و در [[تفسیر قمی]] از [[ابی الجارود]] از [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که درباره جمله {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فرمود یعنی {{عربی|"على دين عظيم"}}. منظور این میباشد که [[دین اسلام]] مشتمل بر کمال هر [[خلق]] [[پسندیده]] هست و [[رسول خدا]]{{صل}} دارای آن بوده است. در روایت معروف از آن جناب نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}. [[مجمع البیان]]... روایت کرده که گفت وقتی [[قریش]] دیدند که رسول خدا{{صل}}، [[علی]]{{ع}} را بر سایرین مقدم داشت و او را [[تعظیم]] کرد، شروع کردند به [[بدگویی از علی]]{{ع}} و گفتند: [[محمد]] [[مفتون]] علی شده است. [[خدای تعالی]] در پاسخ آنان این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref> و در آن خدای تعالی [[سوگند]] خورد به این که {{متن قرآن|مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ}}<ref>«تو، به (برکت) نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی» سوره قلم، آیه ۲.</ref>. {{متن قرآن|وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و بیگمان تو را پاداشی بیپایان است * و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۳-۴.</ref>. و تو اجری انقطاعناپذیر داری و تو دارای خلقی [[عظیم]] هستی که منظور همان [[قرآن]] است تا آنجا که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است» سوره قلم، آیه ۷.</ref> که منظور از این [[گمراهان]]، همان عدهای بودند که آن سخن را گفته بودند {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«و اوست که به رهیافتگان داناتر است» سوره قلم، آیه ۷.</ref> و او [[علی بن ابی طالب]] را بهتر میشناسد. این [[روایت]] را صاحب [[تفسیر برهان]] نیز از [[محمد بن عباس]] نقل کرده و او به [[سند]] خود از [[ضحاک]]، پس از نقل این روایت، در پایان آن گفته است: «و [[سبیل]] [[خدا]]» همان «[[علی بن ابی طالب]]» است. در کافی به سند خود از [[سفیان]] بن سمط روایت کرده که گفت: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[خدای تعالی]] وقتی خیر بندهای را بخواهد، هرگاه گناهی مرتکب شود، به دنبالش به یک [[گرفتاری]] مبتلایش میکند و به این وسیله [[استغفار]] را به یادش میاندازد و وقتی [[شر]] بندهای را بخواهد، هرگاه گناهی مرتکب شود دنبالش نعمتی به او میدهد تا استغفار را از یادش ببرد و در نتیجه گنهکاری را ادامه بدهد، این همان است که [[خدای عزوجل]] دربارهاش میفرماید: {{متن قرآن|سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> و منظور این است که به وسیله [[نعمت]] خود و [[گناه]] او، وی را [[استدراج]] میکند<ref>المیزان.</ref>. | در [[معانی الاخبار]] به [[سند]] خود از [[ابی الجارود]] از [[امام]] [[ابی جعفر]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فرمود: [[خلق عظیم]] همین اسلام است. و در [[تفسیر قمی]] از [[ابی الجارود]] از [[حضرت]] [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده است که درباره جمله {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فرمود یعنی {{عربی|"على دين عظيم"}}. منظور این میباشد که [[دین اسلام]] مشتمل بر کمال هر [[خلق]] [[پسندیده]] هست و [[رسول خدا]] {{صل}} دارای آن بوده است. در روایت معروف از آن جناب نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}. [[مجمع البیان]]... روایت کرده که گفت وقتی [[قریش]] دیدند که رسول خدا {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را بر سایرین مقدم داشت و او را [[تعظیم]] کرد، شروع کردند به [[بدگویی از علی]] {{ع}} و گفتند: [[محمد]] [[مفتون]] علی شده است. [[خدای تعالی]] در پاسخ آنان این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref> و در آن خدای تعالی [[سوگند]] خورد به این که {{متن قرآن|مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ}}<ref>«تو، به (برکت) نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی» سوره قلم، آیه ۲.</ref>. {{متن قرآن|وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و بیگمان تو را پاداشی بیپایان است * و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۳-۴.</ref>. و تو اجری انقطاعناپذیر داری و تو دارای خلقی [[عظیم]] هستی که منظور همان [[قرآن]] است تا آنجا که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است» سوره قلم، آیه ۷.</ref> که منظور از این [[گمراهان]]، همان عدهای بودند که آن سخن را گفته بودند {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«و اوست که به رهیافتگان داناتر است» سوره قلم، آیه ۷.</ref> و او [[علی بن ابی طالب]] را بهتر میشناسد. این [[روایت]] را صاحب [[تفسیر برهان]] نیز از [[محمد بن عباس]] نقل کرده و او به [[سند]] خود از [[ضحاک]]، پس از نقل این روایت، در پایان آن گفته است: «و [[سبیل]] [[خدا]]» همان «[[علی بن ابی طالب]]» است. در کافی به سند خود از [[سفیان]] بن سمط روایت کرده که گفت: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[خدای تعالی]] وقتی خیر بندهای را بخواهد، هرگاه گناهی مرتکب شود، به دنبالش به یک [[گرفتاری]] مبتلایش میکند و به این وسیله [[استغفار]] را به یادش میاندازد و وقتی [[شر]] بندهای را بخواهد، هرگاه گناهی مرتکب شود دنبالش نعمتی به او میدهد تا استغفار را از یادش ببرد و در نتیجه گنهکاری را ادامه بدهد، این همان است که [[خدای عزوجل]] دربارهاش میفرماید: {{متن قرآن|سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> و منظور این است که به وسیله [[نعمت]] خود و [[گناه]] او، وی را [[استدراج]] میکند<ref>المیزان.</ref>. | ||
==[[آیات نامدار]]== | == [[آیات نامدار]] == | ||
#{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref>؛ | #{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>؛ | #{{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>؛ |